eitaa logo
دوره رایگان داستان خوانی عربی«العم قاسم»
104 دنبال‌کننده
49 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️في يوم شتوي بارد : در روز سرد زمستانی 🔹️بَقِیَ: ایستاد 🔸️واقفاً: ایستاد،توقف کرد 🔹️دار صدیقه: خونه ی دوستش 🔸️لِمُدّة ساعتین: به اندازه دو ساعت 🔹️منتظراً:منتظر 🔸️رؤية: دیدن 🔹️فقد أَخبَرَهُ: خبر داده است به او(به محمد حسین) 🔸️یوم أمس: دیروز 🔹️تَقَدَّمَ نحوه: به سمتش رفت 🔸️فحیّاه: سلام کرد 🔹️بحفاوة: باگرمی 🔸️جَدّي لِأُمّي: پدر بزرگ مادری ام 🔹️أُستُشهد: شهید شده 🔸️أِتَّصِلوا: تماس گرفتند 🔹️سارِعت: با عجله و سرعت(مادر محمد حسین) 🔸️في ترتيب البيت: خانه را مرتب کرد 🔹️طُرقَ الباب: در زده شد 🔸️فَتَحَهُ بنفسها: در را خود او( مادر محمد حسین ) باز کرد. 🔹️کان یُخاطبها: خطاب کرد به او 🔸️و وجّه لها عدة اسئلة: روبرو کرد او را با تعدادی سوالها 🔹️بعد اثنین و ثلاثین عاماً: بعد از ۳۲ سال 🔸️لاول المرّة: برای اولین بار 🔹️شعرت بانَّ والدها تحدث معها : احساس کرد پدرش با او صحبت می کند 🔸️غادَرَ: ترک کرد 🔹️رسالة شكر: نامه ی تشکر 🔸️بأن يجعلوا رسالتک: به اینکه قرار دهند نامه ی تو را 🔹️فی کَفَّني: در کفنم 🔸️اذا وافانِی الأَجَل: زمانی که اجلم فرا برسد 🔹️یُولّی عوائل الشهداء: به خانواده ی شهدا 🔸️احتراماً بالغاً: احترام زیادی می گذاشت 🔹️کان یَبذل کل بوسعة لإسعاد ابناء شهداء... : هرکاری از دستش بر می آید برای خوشحال کردن فرزندان شهدا انجام می داد. 🔸️مِن منطلق علمه بانَّنا مدینون لهم : از زمانی که فهمید ما مدیون آنها هستیم 🔹️عوائلهم ذووحق فی أعناقنا: خانواده های آنها بر گردن ما حق دارند. 🔸️زُرنا: زیارت کردیم