eitaa logo
دوره رایگان داستان خوانی عربی«العم قاسم»
104 دنبال‌کننده
49 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان دهم «الصلاة في قصر رئاسة الجمهوریة» 🌿
داستان یازدهم «اعتذار» 🌹
🌼جلسه ششم داستان خوانی-آنلاین🌼 امشب ساعت ۲۱ تا ۲۲ برای حضور در کلاس حتما بلیط تهیه بفرمایید👇 https://eseminar.tv/wb93416 اگر تا الان به جمع ۱٠٠٠ نفری دوره رایگان ما ملحق نشدید روی لینک زیر بزنید👇 https://eitaa.com/joinchat/820969755C5d2ae66cbb
لینک دانلود تدریس جلسه ششم (داستان دهم و یازدهم) از آپارات💐 https://aparat.com/v/ZCpKj
الصلاة في قصر رئاسة الجمهورية 🔹️یُبادر الی: بادر/یبادرُ: عجله می کرد. 🔸️اداء الصلاة: اداء نماز 🔹️فور ان : بمحض اینکه 🔸️یُرفَعَ اذان: اذان گفته شد رفع / یرفع بالابرد. رفع صوته: صدایش را بلند کرد 🔹️و لا فرق لدیه: برایش فرقی نمی کرد 🔸️فقد کان ملتزماً: ملتزم بود. التزم/یلتزمُ / التزام، واجب کردن کاری بر خود. التزمتُ نفسی علی النوم مبکراً 🔹️فی ساحة القتال: در میدان جنگ 🔸️ذات یوم: یک روزی 🔹️سافر: مسافرت کرد.سافَرَ،یُسافِرُ 🔸️حینما رُفِعَ الاذان: هنگامی که صدای اذان بلند شد. 🔹️توقفوا: ایستادند 🔸️توقفَ/ یتوقفُ/ توقف ،باب تفعل؛ متوقف شدن توقفتْ السیارة : ماشين توقف كرد،ايستاد. علي أوقفَ السیارة: علی ماشین را نگه داشت. أوقف/ يوقفُ/ إيقاف:نگه داشتن( باب افعال) 🔹️فی جانب من الطریق: کنار جاده 🔸️ اتمّا: تمام کردند (آن دونفر/مثنی) 🔹️اخبرتک: خبرت می کنم 🔸️بذکری جمیلة:خاطره ای زیبا 🔹️ کی ألتقي: که ملاقات کنم. ألتقيُ/ یلتقی 🔸️الرئیس: رئیس جمهور 🔹️قبل ان یاتی: قبل از اینکه بیاید. 🔸️حان: فرا رسید 🔹️موعد الاذان: زمان اذان 🔸️اذَّنتُ: اذان گفتم. اذَّنَ/یُؤَذنُ 🔹️ادَّیتُ : ادا کردم 🔸️اقمتُ: اقامه کردم 🔹️کان ینظرون: نگاه می کردند 🔸️فرغتُ:(اتمَمتُ) تمام کردم ،فارغ شدم 🔹️وَضَعتُ: قرار دادم 🔸️جبهتی:پیشانی ام را 🔹️تربة: مهر 🔸️مقراً للتآمر: مقری بود برای توطئه 🔹️و التخطیط: برنامه ریزی کردن،نقشه کشیدن 🔸️للقضاء علیه: (أي أزالته)برای نابودی آن 🔹️تَفقُد لذته: لذتش را از دست میده 🔸️اللیمون الحلو: لیمو شیرین 🔹️طازج: تازه 🔸️یصبح مُرّ: تلخ می شود ♦️مااجملَ: چقدر زیباست 🔹️کی نؤدی: که ادا کنیم 🔸️ان نقطع عهداً علی انفسنا:با خودمون عهد ببندیم/نلتزم عهداً 🔹️نَعِد: وعده دهیم 🔸️بما یلی:به آنچه می آید. 🔹️اؤدی صلاتی: ادا کنم نمازم را 🔸️فور سماعی صوت الاذان: به محض شنیدن صدای اذان 🔹️أصلی أینما کنت: نماز بخوانم هر جا هستم 🔸️دون أن أشعر بالحیاء: بدون احساس خجالت 🔹️کی یلتزم: تا اینکه ملتزم باشد. 🔸️من ای شخص کان: از هیچ کس/از هر کسی باشد
اعتذار 🔹️امضی: أمضی/یُمضي: سپری کرد، گذراند 🔸️عدَّة سنوات: سالهايی 🔹️من حياته: از زندگی اش را 🔸️فی قتال: در مبارزه 🔹️ارهابیی داعش: تروریست های داعش ♦️و بما: و از آنجایی که 🔸️ان بعض المواجهات: بعضی از این مواجهات، درگیری ها 🔹️فقد اضطرَّ: مجبور شد 🔸️رِفاقه: دوستانش 🔹️أحیاناً: احیانا 🔸️یتخذوا: که بگیرند،استفاده کنند 🔹️الفارغة: خالی ( البيوت الفارغة: خانه های خالی) 🔸️کملاجیء للقتال: به عنوان پناهگاههایی برای مبارزه (جمع ملجاء: پناهگاه) 🔹️اضطروا: مجبور شدند 🔸️احدالبیوت الفارغة: يكی از خانه های خالی 🔹️اثناء عملیات عسکریة: در خلال عملیات نظامی 🔸️قائدنا البطل: فرمانده قهرمان ما 🔹️رسالة: نامه ای 🔸️اصحاب الدار: اهل آن خانه 🔹️معرباً فیها: اعرب/یُعربُ: اظهار می کرد در آن 🔸️عن اعتذاره لهم: عذرخواهی اش را برای آنها 🔹️انتم تعرفوننی: شما مرا می شناسید 🔸️قدقدَّمنا: تقدیم کردیم دادیم 🔹️أستَمیحکم عذرا: ( أي اطلب منكم عذراً ):عذرخواهی می کنم از شما 🔸️فقداضطررنا الی ذلک: مجبور شدیم به آن 🔹️دون اذنکم: بدون اجازه شما 🔸️ادَّیتُ صلاتی فیه: نمازم را در آن (این خانه) خواندم 🔹️دعوتُ: دعا کردم ،از خدا خواستم 🔸️انا مستعد: من آماده ام 🔹️لتعویض: برای جبران،برای تاوان دادن 🔸️کل ضرر طال بیتکم: (بهتر بود به جای طال،حَدَثَ می آورد): هر اتفاقی که به خانه تان رسیده. یا می‌گفت: طَلَّ بیتکم (رخ داد برای خانه شما) که به نظر همین باشه و اشتباه تایپی رخ داده باشه. 🔹️رقم هاتف: شماره ی تلفن 🔸️اتصلوا بي: به من زنگ بزنید 🔹️أرجوکم: خواهش می کنم 🔸️لکل ما تطلبون منی: هرچه که از من بخواهید 🔹️کی اُرضیکم: تا اینکه راضی تون کنم 🔸️لا یحق ضررا بدَنیاً بغیره: حق ندارد به دین کسی ضرر بزند 🔹️لایحق: حق ندارد 🔸️لیتصور کل واحد منا : بیایید تصور کنیم هر کدام از ما 🔹️لدرّاجة صديقه: برای دوچرخه ی دوستش 🔸️دون قصد: بدون قصد، غیر عمد
داستان دوازدهم «موعدنا صباح الغد» 🌿
داستان سیزدهم «افتراش الأرض» 🌿
🌼جلسه هفتم داستان خوانی-آنلاین🌼 امشب ساعت ۲۱ تا ۲۲ حتما ده دقیقه قبل از شروع در کلاس حضور داشته باشید. امشب کلاس در سایت قرار برگذار خواهد شد لذا نیاز به تهیه بلیط نیست. https://gharar.ir/r/f9a8a859 اگر تا الان به جمع ۱۱٠٠ نفری دوره رایگان ما ملحق نشدید روی لینک زیر بزنید👇 https://eitaa.com/joinchat/820969755C5d2ae66cbb
دانلود فیلم تدریس جلسه هفتمhttps://aparat.com/v/KlQOJ
. نعمتي: . 🔹️جَيش(ج جُیوش): ارتش. مجموعه ای از سربازان 🔸️الجرار: انبوه،کثیر 🔹️مشارف: جمع مَشرَف : بلندی ها،ارتفاعات 🔸️محافظة: استان 🔹️محافظ: استاندار 🔸️جهات اخري: جاهاي دیگر، کشورهای دیگر 🔹️تجاهلوا:به تجاهل زدند 🔸️ تجاهلوا طلبه: خواسته ی او را نادیده گرفتند 🔹️و لم یمدوا یدالعون:مدَّ/یَمدُّ : دراز کردند. دست یاری را بسویش دراز نکردند،(کمکش نکردند، لم یساعدوه ) 🔸️لم یجد: پیدا نکرد 🔹️امامه: مقابلش،روبرویش ♦️بُدّاً : چاره ای 🔸️سوی الاتصال: جز تماس گرفتن 🔹️اعطوه: به او دادند 🔸️رقم هاتف: شماره ی تلفن 🔹️سوف آتي: خواهم آمد،می آیم 🔸️لمساعدتکم: برای یاری شما 🔹️غداً: فردا ♦️لامجال لانتظار: جایی برای انتظار نیست 🔸️ارجو ان تاتی فوراً: لطفا،خواهش می کنم به سرعت بیایید 🔹️شاغلوا الدواعش اللیلة: شاغَلَ /یُشاغِلُ داعشی ها را مشغول کنید امشب ♦️و بالفعل: وفي الواقع،واقعا ،حقیقتاً 🔸️نفَّذَ : اجرا کرد،نفَّذَ / ینفِّذُ / تنفیذ 🔹️و تَوَجَّهَ الی : راه افتاد،رو کرد به سمت جایی (شهر اربیل) 🔸️خمسین مقاتلاً: پنجاه مبارز، جنگجو 🔹️فَور وُصوله: به محض رسیدنش 🔸️اتجه: رفت 🔹️نحو: سمت 🔸️و تولّی: و به عهده گرفت 🔹️قیادة الجنود العراقيين: فرماندهي سپاهیان عراقی 🔸️عدّة ساعات: بعد از ساعاتی 🔹️تراجع: عقب نشینی کرد 🔸️تمَّ اعتقال: بازداشت شد (تمَّ +مصدر فعل =معنی مجهول می دته) 🔹️کدتُم: نزدیک بود(از افعال مقاربه) 🔸️ان تهزمونا: که ما را شکست بدهید 🔹️شعر: احساس کرد 🔸️مقاتلونا: سربازهای ما 🔹️بإحباط كبير: یاس و ناامیدی زیادی 🔸️و هبطت: أي نَزَلَ: پایین آمد 🔹️معنویاتهم: روحیه شان 🔸️اضطررتا: مجبور شدیم 🔹️لا یَفرَق: فرق قائل نبود 🔸️بمحض: به محض 🔹️بکاء: گریه 🔸️و إستنجاد: طلب کمک کردن،کمک طلبیدن 🔹️يبادر: مبادرت می کند،به کمکش می رود 🔸️ایَّ انسان کان: هر انسانی بود 🔹️مدَّ ید العیون: دراز بکنیم دست یاری 🔸️و مُضطَهِدین: مظلومین 🔹️دفع: پرداخت کرد 🔸️جمعنا: جمع کردیم 🔹️دخْلنا: دارایی مون 🔸️مُقاطَعَة: تحريم كردن، (عدم التعامل) 🔹️ایّة:هر 🔸️بضاعة: كالايي 🔹️مظاهرات: تظاهرات 🔸️نهتف: شعار میدهیم هَتَفَ/یهتف: شعار دادن
(اتخذ فرشاً/ زمین را به عنوان فرش انتخاب کرد) 🔹️کان فی طریقه: در مسیرش بود 🔸️تنفیذ: اجرای 🔹️مهمة: هر کار مهم، مأموريت 🔸️كلَّفَ بها: تکلیف شد بود سردار به آن (ماموریت) 🔹️ضُبّاط الحرس الثوری: پاسداران 🔸️ضُبّاط: افسران 🔹️مُنتَصَف الیل: نصف شب 🔸️توقَّفوا: توقف کردند 🔹️لیبیتوا: بات /یبیتُ : تا شب را بگذرانند 🔸️فی مَخْفَر الشُرطَة: در پاسگاه پلیس 🔹️فی حین: معادل بینما: در حالیکه 🔸️سریر واحد لاغیر: یک تختی بود و هیچ چیزی نبود 🔹️یبحث عن مکان: در جستجوی مکانی است 🔸️رَفَضَ: نپذیرفت، خودداری کرد، ترک کرد 🔹️لم یقبل: قبول نکرد 🔸️رُغم اصرار: برغم اصرار 🔹️إستلقی: إستلقی/يستلقي: دراز کشید، به پشت خوابید 🔸️مکان ضیِّق: مکانی تنگ 🔹️لم یَدَّع: ادعا نکرد 🔸️انه اعلا درجة من الآخرين: که او بالاتر از دیگران است 🔹️عُرِفَ: شناخته شد 🔸️بِوُدّ و بَساطَة : سادگی، بی‌آلایشی 🔹️لو شاء القدر: اگر قضا و قدر اینجوری خواست 🔸️و أصبح احدکم... : و یکی از شما شدید... 🔹️عدَّة أسطُر : چند خط 🔸️کیفیة السلوك: كيفيت رفتار
تداریب الحکایة الثانیة عشرة«موعدنا صباح الغد» 🌟إملأ الفراغ بالكلمة المناسبة: 1️⃣لم یجد أمامه..... سوی الاتصال ....المسؤولین 2️⃣سوف آتی... مساعدتکم 3️⃣بعد عدة ساعات.... ارهابیو داعش 4️⃣..... اعتقال احد قادتهم 5️⃣ شعر مقاتلونا....+.... کبیر 🌟ترجم الی العربیة: 1️⃣ به محض اینکه استادم صدایم کرد جوابش را دادم 2️⃣ما می‌توانیم با اموالمان به مظلومان دنیا کمک کنیم 3️⃣مادر خوب کسی هست که بین بچه هایش فرق نگذارد 4️⃣آیا پول کفش رو حساب کردی 5️⃣دایی من آتش نشانه و به هر کسی که کمک بخواهد، کمک میکنه
⭕تداریب الحکایة الثالثة عشرة «افتراش الأرض» 🌟أجب عن الأسئلة التالیة: 1️⃣مع من سافر القائد سلیماني و لماذا سافر؟ 2️⃣کم شخصا سافر مع القائد؟ 3️⃣ماذا فعل السید فتاحی حینما شاهد أن القائد سلیمانی یبحث عن مکانٍ؟ 4️⃣کیف تعامل القائد سلیمانی حینما قال السید فتاحی «نحن تحت إمرتك»؟ 5️⃣أین نام القائد؟ 🌟ترجم الی الفارسیة 1️⃣علی الجندی أن یتنفّذ کل أوامر قائده 2️⃣توقفت السیارة في طریق ضَبابي و لیس لنا الا الإستنجاد من الآخرین 3️⃣لمّا فهمت أنه لیس بعامد في التصادم(تصادف) تعاملته بِوُدٍّ و مودة 4️⃣استلقاء بعد الغداء من الأمور المورودة في الشریعة 5️⃣رفضتُ أن أصبح موظَفاً في هذه الشرکة لأنها لا تعجبني
⭕حل تداریب⭕ الحکایة الثانیة عشرة«موعدنا صباح الغد» 🌟إملأ الفراغ بالكلمة المناسبة: 1️⃣لم یجد أمامه..بُدّا... سوی الاتصال .بـ...المسؤولین 2️⃣سوف آتی..لـ. مساعدتکم 3️⃣بعد عدة ساعات..تراجع.. ارهابیو داعش 4️⃣...تم.. اعتقال احد قادتهم 5️⃣ شعر مقاتلونا..بـ..+.إحباط... کبیر 🌟ترجم الی العربیة: 1️⃣ به محض اینکه استادم صدایم کرد جوابش را دادم فور أن ناداني أستاذي أجبتُه 2️⃣ما می‌توانیم با اموالمان به مظلومان دنیا کمک کنیم نستطيع أن نساعد بأموالنا مضطهدين العالم 3️⃣مادر خوب کسی هست که بین بچه هایش فرق نگذارد الأم الجيدة هى التى لا تفرق بين أولادها 4️⃣آیا پول کفش رو حساب کردی؟ هل دفعت ثمن الحذاء؟ 5️⃣دایی من آتش نشانه و به هر کسی که کمک بخواهد، کمک میکنه خالي إطفائى و يساعد أى أحد طلب المساعدة
⭕حل تداریب⭕ الحکایة الثالثة عشرة «افتراش الأرض» 🌟أجب عن الأسئلة التالیة: 1️⃣مع من سافر القائد سلیماني و لماذا سافر؟ القائد سلیماني سافر مع ضباط الحرس الثوري لتنفیذ مهمةٍ 2️⃣کم شخصا سافر مع القائد؟ اربعة عشر شخصاً 3️⃣ماذا فعل السید فتاحی حینما شاهد أن القائد سلیمانی یبحث عن مکانٍ؟ قام فورا وطلب منه کی ینام علی السریر 4️⃣کیف تعامل القائد سلیمانی حینما قال السید فتاحی «نحن تحت إمرتك»؟ قال القائد إن أنت تحت إمرتي فآمرك أن تنام علی هذا السریر 5️⃣أین نام القائد؟ نام القائد في مکان ضیق قرب السریر 🌟ترجم الی الفارسیة 1️⃣علی الجندی أن یتنفّذ کل أوامر قائده باید سرباز همه ی دستورهای فرمانده اش را اجرا کند 2️⃣توقفت السیارة في طریق ضَبابي و لیس لنا الا الإستنجاد من الآخرین ماشین در راه مه آلود متوقف شد و چاره ای جز طلب نجات از دیگران نداریم 3️⃣لمّا فهمت أنه لیس بعامد في التصادم(تصادف) تعاملته بِوُدٍّ و مودة هنگامیکه فهمیدم او در تصادف مقصر نیست با او ب دوستی و محبت رفتار کردم 4️⃣استلقاء بعد الغداء من الأمور المورودة في الشریعة دراز کشیدن بعد از ناهار از کارهای توصیه شده در دین است 5️⃣رفضتُ أن أصبح موظَفاً في هذه الشرکة لأنها لم تعجبني قبول نکردم که در این شرکت کارمند شوم چون خوشم نیومد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان چهاردهم «حفظ القرآن» 🌹
داستان پانزدهم «خمس دقائق فقط» 🌹