eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
210 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•┄═━❝🌸❞━═┄• @Alamdarkomeil •┄═━❝🌸❞━═┄•
پایان مأموریت است🏴 😔 @Alamdarkomeil
سلام اے مونس دلهای خستہ سلام اے مرحم قلب شڪستہ نظر ڪن بر دل آن شیعہ اے ڪہ بہ امیدے سر راهت نشستہ ✨الّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج✨ @Alamdarkomeil
(ع): هر چيزى را بذرى است و بذرِ بدى ، سيرى ناپذيرى است. لِكُلِّ شَيءٍ بَذرٌ ، و بَذرُ الشَّرِّ الشَّرَهُ. غررالحكم حدیث 7311 💠 @alamdarkomeil
شاید ـادت آرزوۍ همه باشد اما یقیناً جز #مسی بدان نخواهد رسید . . کاش بجاۍ زبان با عملم، طلب #شی کردم #سalamdarkomeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببینید| تصويری كه آرميتا برای رهبرانقلاب از روز حادثه ترور پدرش نقاشی كرد سالگرد شهادت دانشمند هسته‌ای؛ شهید داریوش رضایی نژاد @alamdarkomeil
قبل از عملیات والفجر۲ منطقه حاج‌عمران ، تیرماه ۱۳٦۲ رزمندگان لشکر۲۷محمدرسول‌اللهﷺ عکاس : اباصلت بیات @alamdarkomeil
نعمت فقط برف و باران نیست، گاهی خدا، « رفیقی » نازل می کند، زلال تر از باران… و .... گاهی دلگرمی یک دوست آسمانی آنقدر معجزه می کند که انگار خدا در زمین کنار توست! @AlamdarKomeil
: من دختری مومن و محجبه بودم، از وقتی وارد دنیای مجازی شدم روز به روز ایمانم رنگ باخت . وارد گروههای مختلط شدم از چت کردن با نامحرم ابایی نداشتم، حجابم هرروز کمرنگ تر و آرایشم غلیظ تر میشد.ومن هرروز بیشتر تو این باتلاق فرو میرفتم .روز تولدم یعنی دوم بهمن کاملا اتفاقی وارد یه گروه مذهبی شدم یکی از اعضا که عکس شهید هادی پروفایلش بود این شعر رو فرستاد : باز از جبهه یادی میکنم یادی از ابراهیم هادی میکنم السلام ای شیر گردان کمیل السلام ای ماه تابان کمیل باشما هستم جوابم میدهی؟ تشنه ام یک جرعه آبم میدهی؟ باده مینا به دستان شماست شک ندارم نامتان مشکل گشاست جان زهرا قفل دررا باز کن بانوای یا علی اعجاز کن من تااون موقع ختی اسم شهید هادی رو هم نشنیده بودم. وقتی این شعر رو دیدم انگار تلنگری در من زده شد. دلم گرفت . چی بودم و چی شدم...!!! تصمین گرفتم کتاب سلام بر ابراهیم رو بخونم ؛شهر ما کوچیک بود و کتابخونه نداشت هرروز فکرم مشغول بود که چطور کتاب رو تهیه کنم.یه روز رفتم خونه دوستم تاازش کمک بخوام زنگ رو زدم در باز شد ،رفتم داخل در و که باز کردم خشکم زد ،شوکه شدم،کتاب سلام بر ابراهیم درست روبه روی من روی میز... باور نمیکرم...دوستم گفت کتاب رو تو سفر راهیان نور هدیه گرفته .مطمئن شدم که شهید ابراهیم هم قصد دوستی با من رو داره .کتابو ازش گرفتم و خوندم هر صفحه که ازش میخوندم بیشتر شرمنده میشدم😔 روزها گذشت تا رسیدم به ۱۸بهمن روزی که گردان کمیل توسط بعثی ها محاصره شدن ...تصمیم گرفتم تا ۲۲بهمن یعنی روز شهادت شهید هادی و دوستانش روزه بگیرم تا هم نوک سوزنی گرسنگی و تشنگی بچه ها کانال رو درک کنم وهم ثوابش رو به شهدای گردان کمیل هدیه کنم برای ابراهیم عزیزم چله گرفتم وبهش قول دادم که دیگه ازش جدا نشم طوری بشم که اون دوست داره ...با شروع چله روز به روز زندگیم عوض شد من که در نمازم سهل انگار شده بودم حتی نماز شبم هم ترک نشد ...هرروز مسجد نیرفتم ونمازهامو با جماعت میخوندم دوستی با شهید ابراهیم برکات زیادی واسم داشت و هنوزم داره ...حالا دوتا چیز ازش خواستم اینکه هیچوقت رهام نکنه ...و قسمتم کنه برم پابوس اباعبدلله ...تابحال قسمتم نشده والان بزرگترین آرزومه. از تمام عزیزانی که متن منو میخونن میخام واسم دعا کنن تا بتونم به این زیارت برم ...😭😭😭😭 @Alamdarkomeil
هدایت شده از 
18.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ " مرد " با اجرای #مجتبی_مصری تقدیم به روح بلند شهید ابراهیم هادی تهیه شده توسط شبکه افق @AlamdarKomeil
❤سلام بر امام زمانم❤️ 🍃🌼بوی گلهاعالمی رامست وحیران میکند دیدن مهدی هزاران درددرمان میکند🍃🌼 🍃🌼مدعی گویدکه بایک گل نمیگرددبهار من گلی دارم که عالم راگلستان میکند🍃🌼 @Alamdarkomeil
🔸🔶 و إِذا سَأَلَکَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ... 💠 و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم!... 📗آیه 186 سوره بقره 💠 @alamdarkomeil
خوشا اینگونه که ختم به بھشت می‌شود ... 💠 @Alamdarkomeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه زندگینامه شهید ابراهیم هادی برای کودکان 🎞 @alamdarkomeil
دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت می کرد. یک روز یک گل سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود. چندبار خواست برای من از این شهید بگوید که اجازه ندادم. شب بود که گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد. بعد از پانسمان گل سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله. آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه ای را دیدم و خوابیدم. من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می خوانم. صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نمازصبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!! نفهمیدم خوابم یا بیدار اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت: سریالهایی که می بینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم. باتعجب گفتم: شما کی هستی؟ گفت: تصویر من روی گل سینه بود که انداختی توی سطل. دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم. تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: خیلی برایم عجیب بود. به طور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه. دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابه لای کتابها ست. کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود. شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟ گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند. هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود. صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم. حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانه های ماهواره نمی روم. حجاب و نمازم نیز کاملا تغییر کرده. سلام خدا بر ابراهیم🌹 @Alamdarkomeil
سلام امام زمانم❤️ چشم دیدار ندارم شده ام کورِ گناه رو که رو نیست ولی تشنه‌دیدار توام آرزو بر من آلوده روا نیست ، ولی .. کاش یک روز ببینم که ز انصار توام 🌸 💠 @Alamdarkomeil
(ع): سخن زيبا، نشانه زيادتى عقل است. جَميلُ القَولِ دَليلُ وُفورِ العَقلِ. غررالحكم حدیث 4776 💠 @alamdarkomeil
از عرش سرمدے آوردند💗 آیینہ ے حُسـטּ سرمدے آوردند🌿 باآمدטּ ازباغ بهشٺ💗 یڪ دستہ گلِ محمدے آوردند🌿 🍃 🌸⚘ @Alamdarkomeil
🌺 مسابقه 🌺 🌹دلنوشته : من یه پرستارم .یه روز با یه مشکل بزرگی مواجه شدم که از یکی از دوستانم که توی این مواقع کمکم میکنه مدد خواستم و گفتم یه بابالحوائج بهم معرفی کن اون اسم شهید هادی رو بهم گفت گفتم ببین من یکیو میخوام معجزه کنه اونوقت توبه من شهید معرفی میکنی گفت متوسل شو به این شهید اگر جواب داد حجتش بر تو این باشه که بیشتر بشناسیش خدا میدونه فرداش به شکل عجیبی مشکلم برطرف شدو شروع کردم تو اینترنت راجع به این شهید خوندن و سرچ کردن تا اسم کتاب سلام بر ابراهیم رو پیدا کردم توی شهر خودم اصلا این کتاب رونمیشناختن و نداشتن ولی قسمت بود سال پیش توی کتابخونه حرم پیداش کردم اونجااز تعجب چشام گرد شد واز خوشحالی سر از پا نشناختم خلاصه توی مدت کوتاهی اون کتابو خوندم من با این کتاب بزرگ شدم و زمانی که به داستان شهادت ایشون رسیدم مثل یک مصیبت دیده گریه کردم گذشت و کرامت این برادر بزرگوار توی زندگیم جریان داشت تااینکه برای برنامه سال جدید خود داداش هادی منو به کارروان راهیان نور دعوت کرد دعوت که میگم یعنی شرایط کشیک و جور شدن برنامه ام همش با خودش بود برای اولین باربا کاروان خانوادگی راهیان، راهی سرزمین نور شدیم راهی بهشت . اکثر مکانها رو رفتیم تا اینکه از کاروان خواستیم مارو ببره کانال کمیل که گفت جزء برنامه هامون نیست خیلی اشک ریختم تا اینکه روز چهارم همسرم اومد وگفت میریم کانال کمیل از حالم نگم که همتون مثل اونو تجربه کردید به داداشم گفتم اگر بیام تا نبینمت نمیرم. رفتم به یک قطعه از بهشت به گفته کاروان این کانال چون مال خاک عراقه اکثر مواقع بسته است به خاطر همینم کاروان نمی خواست که ما رو ببره رو. تا اینکه رفتیم حالم آسمونی بود کلا از کاروان جدا شده بودیم من فقط توی کانال یکسره اشک بودم و اشک هدیه داداش هادی هم به من اونجا یه نماز جماعت توی خود کانال و آرامش عمیق قلبی بود اونقدر آروم که تونستم قدم هامواز کانال بکنم و برگردم حال من توی اون کانال قابل وصف نبود داداشم خیلی عالی از ما پذیرایی کرد وهمونجا جلد دوم کتاب رو هم به من هدیه داد و الانم چند جلد از این کتابو به واسطه ی من حقیر بین دوستدارانش نشر میده خیلی از قسمت های آشناییم بهتره که ناگفته بمونه امیدوارم همه ما مثل داداش هادی، بنده خوبی برای خدا باشیم یا حق 👉 @Alamdarkomeil 👈