eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
210 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
توی فکه داخل خاک عراق ، یه گلستان دسته جمعی از شهدا کشف کردن ... عراقی ها شهدا رو به صورت زیگ زاگ روی هم انداخته بودن و روی اونا خاک ریخته بودن... تپه ای از شهدا درست شده بود هفت شهید را از زیر خاک بیرون آوردن ... تاظهر فرداش...سیزده تا شهید دیگه هم کشف شد که مجموعشون  به بیست رسید . اما نکته عجیب ، بیست و یکمین شهید بود ... با سرنیزه اطراف پیکر رو خالی کردن...خاک هارو کنار زدن ...لباس کامل ...دکمه ها بسته ... بند حمایل و تجهیزات ...خشاب ..قمقمه ...یک فانسقه به تجهیزات و یکی به پیکر ...جوراب ... اما ...!!! خیلی عجیب... پیکر نبود ... مثل اینکه کسی داخل این لباس نبود ... شاید شب لیله الرغایب از خدا خواسته بود تا اونو پیش خودش ببره ... ما هم میتونیم ؟؟؟ 👉 @Alamdarkomeil 👈 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 راهیان نوردر کلام امام خامنه ای بخش 1️⃣ 👉 @Alamdarkomeil 👈
🍃🌦🍃🌦🍃🌦🍃🌦🍃🌦🍃🌦 🍃 یا بقیة الله ایاڪ نعبد و ایاڪ نستعیـن یعنے سلام مسجد مولاے آخرین! اے جمڪران بگو ڪجاسٺ آخرین امید أین الشموس الطالعہ،أین مہ جبین؟ سلام امام زمانم 👉 @Alamdarkomeil 👈
آشنایی با یک شهید مسیحی🌷👇 👉 @alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
آشنایی با یک شهید مسیحی🌷👇 #صلوات 👉 @alamdarkomeil 👈
یکی مثل بقیه بود موهایی بور و سنی حدود ۱۸ سال پدرش بود از تاجرهای و مادرش، و اهل دین . " ژوان" دنبال هدایت بود. در سفری با پدرش به مراکش رفت و مسلمان شد. محال بود زیر بار حرفی برود که برای خودش، مستدل نباشد و محال بود حقی را بیاید و با اخلاص از آن دفاع نکند. در نماز جمعه اهل سنت پاریس، سخنرانی های را که به فرانسه ترجمه ترجمه شده بود پخش میکردند. یکی از آنهارا گرفت و گوشه ای خلوتی پیدا کرد برای خواندن. خیلی خوشش آمد و خواست که باز هم برای او ازین سخنرانیها بیاوردند. بعد مدتی رفت و آمد "ژوان کورسل" با دانشجوهای داخل پاریس بیشتر آشنا شد . غروب شب جمعه ای بود، یکی از دوستانش مسعود لباس پوشید که برود کانون برای مراسم ژوان پرسید: -کجا میروی گفت: . ژوان پرسید: دعای کمیل چیه مارو هم اجازه میدین بیایم؟ -بفرمایین!! ... 👉 @Alamdarkomeil 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 راهیان نوردر کلام امام خامنه ای بخش 2️⃣ 👉 @Alamdarkomeil 👈
❤️ ❤️ 🍃🌸مهر شما همان کیمیایی است که روزگار مرا قیمتی می‌کند... 🌸🍃من به اعتبار محبت شما نفس می‌کشم... ❤️سلام قرار دل بی قرار ما❤️ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 👉 @Alamdarkomeil
کانال شهید ابراهیم هادی
خورشید، بزرگ ترین مؤذن صبح است و ، والاترین مکبر آزادگی؛ و کدام تکبیر، رساتر و فراگیرتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی بر زبان شهید جاری می شود؟! آری! رهایی، محصول دل سپردگی مردان جهاد، به عالمی فراتر از خاک است؛ محصولی که توازن عقل های زمین را درهم می شکند. پس سلام بر شهدا که ایستاده می میرند. 👉 @Alamdarkomeil 👈
✨🌹✨ زن، گُل است... پس در همه حال، با او مدارا كن، و با او به نیکی معاشرت نما، تا زندگیت با صفا شود [ علیه السلام ] 📙 وسائل الشيعه، ج۱۴، ص ۱۲ 👉 @Alamdarkomeil 👈
یادتان هست .... بچه های دهه ی پنجاه و شصت کودکیشان اینگونه گذشت...!!! 📎صبوری دل فرزندان شهــ🌷ــدا صلوات 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
یکی مثل بقیه بود موهایی بور و سنی حدود ۱۸ سال پدرش #مسلمان بود از تاجرهای #مراکش و مادرش، #فرانسوی و
چون پدرش مراکشی بود، عربی را خوب میدانست. با "مسعود" رفت و آخر مجلس نشست. آن شب " ژوان" توسل خوبی پیدا کرد. این را همه بچه ها میگفتند. هفته ی آینده آمد با لباس مرتب و عطر زده گفت: -بریم دعای . گفتند: -حالا که دعای کمیل نمیروند. تا شب خیلی بیتاب بود.یک روز بچه های کانون، دیدند که ژوان نماز میخواند اما دستهایش را روی هم نگزاشته، هفته ی بعد دیدند که بر مهر سجده میکند. "مسعود" شدن او را جشن گرفت. وقتی از او پرسیدند کی تورا شیعه کرد؟ جواب داد: -دعای کمیل (ع). گفت: میخوام اسمم رو بزارم علی مسعود گفت: نه بزار شیعه بودنت یه راز باشه بین خودت و خدا با امیرالمومنین (ع). گفت: پس چی؟ _هر چی دوست داری _کمال.. چه اسم زیبایی برای خودش انتخاب کرد مسیحی بود، شد مسلمان اهل سنت و بعد شیعه در حالی که هنوز ۱۷ بهار از عمرش نگزشته بود. مادرش خیلی ناراحت بود میگفت:-شما بچه ی منو منحرف میکنید. بچه ها گفتند : چند وقتی مادرتو بیار کانون و بلاخره آورد وقتی دید بچه ها اهل فساد و انحراف نیستن خیالش راحت شد. کتابخانه کانون بسیار غنی بود، کمال هم کتاب میخواند مخصوصا کتابهای مطهری. خیلی سوال میکرد بسیار تیز هوش بود و زود جواب را میگرفت. یک روز گفت : _مسعود میخوام برم طلبه بشم .. ... 👉 @Alamdarkomeil 👈