eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
210 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 صدای یک پرواز 🌺 💐 فرود یک فرشته 💐 🌷 آغاز یک معراج 🌷 🌹 و شروع یک زندگی جادوانه 🌹 🍀 جشن میلاد مولایمان صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و تولد دوست آسمانی مان شهید ابراهیم هادی 🍀 📌 سخنران : حجت الاسلام والمسلمین صبور ( مسئول محترم یادمان کانال کمیل و حنظله ) 📌 مولودی خوان : برادر مازیار طاولی . 🗓 وعده ی ما : پنج شنبه ۲۹ فروردین ماه سال رونق تولید از ساعت ⏰ ۱۸ تهران گلزار شهدای بهشت زهرا(س) قطعه ۲۶ . 🎂 تولدت مبارک دوست آسمانی ما 🎂 🌸🌸 منتظر قدوم سبزتان هستیم 🌸🌸 👉 @Alamdarkomeil 👈
🌺 نسل جوان را به جهان رهبری 🌺 جلوه توحید، علی اکبری 🌺 هر که هوای رخ احمد کند 🌺 در تو تماشای پیمبر کند 🌷 ولادت باسعادت سرو باغ احمدی، آینه محمدی و روز جوان مبارک 🌷 👉 @Alamdarkomeil
🌷جوان جوانی می کند.. شور در سر دارد.. انرژی هایش را مصرف می کند.. اما همه در راه خدا.. 🌸مثل ابراهیم که جوان بود و مسیرش یک لحظه از کنار خدا، جدا نشد.. جوانی می کرد.. عشق می کرد.. لذت می برد.. 📢ابراهیم و روش های او برای جوانی کردن ما، کافی است که هم این دنیا را بهشت کنیم و هم آن دنیا به جوار محبوب برسیم.. ❤️بیایید به سبک ابراهیم جوانی کنیم.. ❤️ 🌸🍃روز جوان بر شما مبارک 🍃🌸 👉 @Alamdarkomeil 👈
شهادت در دوازدهمين بار مجروحیت به نیت دوازده امام روزی از رضا پرسیدم تا به حال چندبار مجروح شدی؟ تبسمی کرد و گفت : یازده بار! و اگر خدا بخواهد به نیت دوازده امام٬ در مرتبه دوازدهم شهید می شوم. او همانطور که وعده داده بود، مدتی بعد در منطقه فکه به وسیله ترکش خمپاره راه جاودانگی را در پیش گرفت... وقتی رضا را داخل قبر گذاشتیم, در حالی که گریه می کردم ، صورت او را بوسیدم. بعد از چند وقت که خواب رضا را دیدم ، روی گونه اش چیزی مثل ستاره می درخشید. از او پرسیدم که چه چیزی روی صورت تو می باشد که اینقدر نور دارد؟ رضا گفت : وقتی شما مرا داخل قبر گذاشتی و صورتم را بوسیدی ،یک قطره از اشک چشمت روی صورتم افتاد. این همان قطره اشک است که می درخشد. 🌹علمدار سپاه محمّد رسول اللّٰه (ص) شهید حاج رضا چراغی 🌹 شهادت 27 فروردین 1362 🌹 شادی روح شهيد چراغی صلوات 👉 @Alamdarkomeil 👈
🌸 رهبر معظم انقلاب: این حرکتی که در امداد به سیل‌زدگان می‌بینید، این آموزش شهدای ماست 🔹شهیدان خیلی چیزها یاد ما دادند. الان این حرکتی که در امداد به سیل‌زدگان می‌بینید، این آموزش شهدای ماست. 🔸 حرکت عظیمی راه افتاده که در دنیا کم‌نظیر است؛ اینکه آحاد مردم این‌جور سیل‌‌آسا حرکت کنند و بروند؛ این درس شهدای ماست. 🔹 در دهه‌ی شصت و در دوران دفاع مقدس هم جوانها همین‌جور با شوق و ذوق حرکت میکردند و فداکارانه میرفتند. 🌷🌷🌷 👉 @Alamdarkomeil 👈
🍃🌦🍃🌦🍃🌦🍃🌦🍃🌦🍃🌦 🍃 یا بقیة الله ایاڪ نعبد و ایاڪ نستعیـن یعنے سلام مسجد مولاے آخرین! اے جمڪران بگو ڪجاسٺ آخرین امید أین الشموس الطالعہ،أین مہ جبین؟ سلام امام زمانم 👉 @Alamdarkomeil 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دامان لیلا گلى بر آمد شبیه حضرت پیغمبر آمد نور دل زینب اطهرآمد لشکر کربلا را افسر آمد میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان مبارک باد.‌   👉 @alamdarkomeil 👈
ندارم که بخواد همراهم بیاد تنهام و...شب خواب رفتم خواب دیدم یکجای تاریک جایی هستم که خیلی کم نور هست داشتم بین مردم تنها روی خاک راه میرفتم بعد رسیدم به آسفالت دیدم رو ب روم خدا بیامرز مادر بزرگم وایساده سلام احوال پرسی رو کرد به من و دستهاشو برد بالا و شروع کرد به دعا کردن من و پدرم * از مادر بزرگم خداحافظی کردم رفتم ولی یذره راه که رفتم دوباره برگشتم به سمت مادر بزرگم بهش گفتم بیا روی کمرم تا یکجایی برسونمت اینجا الکی وانستی یذره که راه رفتم به مادر بزرگم گفتم من جایی میرم که به مسیر شما نمیخوره و خداحافظی کردم رفتم به سمت رو گذر تو خیابون همینجور داشتم میرفتم یدفع سمت راستمو که دیدم نگاه کردن خیمه سبزی اونجاست و یک طرف پارچه زدن بالا برای رفت و آمد * من رفتم داخل خیمه دیدم یک اقای پاسدار روی سنگی نشسته و رو به روش چندین استخوان های شهدا گذاشته و من هم دستی کشیدم به استخوان ها و سمت چپم پدرمو دیدم که نشسته کنار مزار یک شهید گمنام من هم رفتم کنار شهید گنام زار و زار گریه میکردم اصلا نمیتونستم گریمو کنترل کنم _بعد ۷ اسفند بود عصرش پیام دادم به دوستم نوشتم سلام خوبی اگه قرار باشه بریم کربلا تو هم میای بریم کربلا آخه من خیلی بد جور دلم هوای کربلا رو کرده دوستم_دوستم گفت پاسپورت نداریم و...گفتم جور میشه ۳ روز طول میکشه بعد کارامونو میکنیم میریم اول بزار تحقیق کنم امروز عصر یا شب بهت خبری میدم دوستمم قبول کرد و..._چند ساعت که گذشت دوستم پیام داد گفت حسنا بیا بریم مشهد کاروانی هست اگه امروز ثبت نام کنیم هفته آینده میبرن و...گفتم هزینش چنده گفت ۲۵۰ الی ۲۷۰ بهش گفتم خبر میدم که میام یا نه _ ساعت ها گذشت اصلا پاک یادم رفت بابت کربلا و مشهد به کلی یادم رفت چی گفتم چی دوستم گفت...//همون شب از شبکه استانی کرمان تلویزیون داشت تبلیغ ثبتنام راهیانور رو پخش میکرد منم خوشحال گفتم الان پیام میدم مسئول دانشگاهمون میگم دانشگاه ما که علمی کاربردی هست امکان ثبت نام هست یا نه یا اصلا میبرن یا نه !!! توی تلگرام بهشون پیام دادم؛ چند ساعتی گذشت منتظر جوابشون بودم ولی دیدم پیامو خونده ولی اصلا جواب نداده و نمیخواد هم جوابمو بده{ به همون شهید ابراهیم هادی خیلییییی دلم شکست گفتم طوریش نیست منم خدایی دارم} روز ۹ اسفند سال ۹۷ بود_ شبش خواب رفتم (قبلا من کتاب یادت باشه از شهید حمید سیاهکالی مرادی رو خونده بودم) همون شب خواب شهید حمید سیاهکالی مرادی رو دیدم خواب دیدم که شهید حمید اقا یک جعبه شیرینی تازه گل محمدی گرفته به دست داره از آشپزخونه با همراه جعبه شیرینی میاد سمت من ؛ زن شهید حمید سیاهکالی مرادی هم کنارم بود که داشتیم باهم صحبت میکردیم ؛ شهید حمید سیاهکالی مرادی شیرینی تعارف کرد به من و کلی خوشحال بودم که شهید حمید سیاهکالی مرادی امدن به خوابم و به همراه شیرینی_۹ اسفند روز پنجشنبه صبح که بیدار شدم از خوابم به کسی نگفتم پیش خودم گفتم ان شاء الله که خیره همون روز کنگره ۶۵۰۰تا شهید استان کرمان بود که از شبکه استانی کرمان از مصلا کرمان پخش میشد من صبحانه رو خوردم و میخواستم خونه رو جارو کنم و تمیز کنم_دیدم گوشیم داره زنگ میخوره دیدم دوستمه (همون دوستم که بهش گفتم بد جور دلم هوای کربلا رو کرده ) سلام احوال پرسی و... گفت حسنا دانشگاه ما داره ثبت نام میکنه برای راهیانور میای بریم امروز که ۹ اسفند پنجشنبه هست یکشنبه ۱۲ اسفند حرکت بسوی شلمچه_پشت تلفن فقط میخواستم داد بزنم از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شده بود فقط به دوستم میگفتم من میام من حتماااااا میام بعد شرایطشو پرسیدم و..._بهش گفتم اول باید از بابا اجازه بگیره الان نیست خونه رفته کنگره شهدای ۶۵۰۰ شهدا تو مصلا امام علی بعد از نماز ظهر میاد خونه ازش اجازه میگیره بهت عصر خبر میدم_وقتی به مامانم گفتم گفت اصلا نمیزارم بری و... من تو دلم میگفتم من دعوت شدم شهدا دعوتم کردن و یاد خواب دیشبم میافتادم یاد شهید حمید سیاهکالی مرادی و نگاه میکردم به تلویزیون که شهدای گمنام اورده بودن مصلا گریه میکردم و پیش خودم میگفتم شهدا شما دلم مامانمو نرم کنید که بزاره برم شلمچه_ظهر شد بابام امدم خونه بهش گفتم بابت شلمچه و شرایطش _ گفت باشه برو _روز شنبه همراه پدر مادرم رفتم دانشگاه پیام نور برای ثبت نام و...منم شوق شلمچه رفتن رو داشتم اون هم یدفع دعوتم کردن یدفع خواب شهدا رو دیدم... شد یکشنبه ۱۲ اسفند ماه ۹۷ که ظهر ساعت ۳ حرکت کردیم به سمت شلمچه_کانال کمیل و....خیلی جاهای دیگه.... **این بود داستان اتفاقی که برام افتاد/دوستان هرچیزی که از شهدا بخواهید بهتون میدن/من از تمام شهدای دفاع مقدس .شهدای مدافع حرم. شهدای مدافع وطن و تمام شهدای گمنام الخصوص شهید ابراهیم هادی تشکر می‌کنم_و از خدا و از امامان هم تشکر فراوان دارم که منو یاری کردن و یاری میکنن. ## دوستان اگه خوشتون امد از اتفاق واقعی من که یک ماه پیش برام افتاد نظری
🌹مهدی با یارانش خواهد آمد ... 🌹آماده ای به سپاه او بپیوندی ؟ جشن‌ میلاد امام‌ زمان‌ (عج) ، تولد دوست آسمانی من، و بزرگداشت دلاور سپاه اسلام ... 🗓پنجشنبه ۲۹ فروردین - از ساعت 18 📍 گلزار شهدای بهشت زهرا (س) - قطعه 26 👉 @Alamdarkomeil 👈
❤️ ❤️ … 🌸🍃اصلا دیگر دلی برایم نمانده، که تو دلبرش باشی… 🍃🌸و این سنگینی، شرح حال دل بیماریست، که چشمانش، تو را از خاطر برده اند. … درد دلــم را سامان میدهی؟ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 👉 @Alamdarkomeil 👈
💫لباس پلنگی اش را پوشید، رفت پیش بچه ها وقتی آمد دیدم با لباس سربازی است.. 🌸گفتم ابراهیم لباست کو؟ 📢گفت یکی از بچه های کرد خوشش آمد، بخشیدم به او.. 💐🌹🌺 تو امروز در سالروز تولدش از او جه می خواهی ؟؟؟ 👉 @Alamdarkomeil 👈
بزرگداشت دو یار و همسنگر و جشن‌ میلاد امام‌ زمان‌ (عج) ، تولد دوست آسمانی من، و بزرگداشت دلاور سپاه اسلام ... 🗓پنجشنبه ۲۹ فروردین - از ساعت 18 📍 گلزار شهدای بهشت زهرا (س) - قطعه 26 👉 @Alamdarkomeil 👈
پنج شنبہ ... بغضِ غريبِ هفتہ استـ و من فاتحہ ے جــا مــاندن از شــما را مے خوانم ... @alamdarkomeil
در حال آماده سازی مراسم