هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
#داستان_آموزنده
🔆عبادت پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم )
انس بن مالك گويد: رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم
) آنقدر عبادت و شب زنده دارى كرد كه بر اثر آن ، بدنش همچون مشك خشكيده شد.
جمعى از مسلمين دلشان به حال آن حضرت سوخت عرض كردند:
چه چيز شما را اين گونه به كوشش در عبادت واداشته است ؟
با اينكه خداوند گناه (ترك اولى ) قبل و بعد تو را بخشيده ، باز اين همه سعى و تحمل ورنج در عبادت براى چه ؟.
آنحضرت در پاسخ آنها فرمود: افلا اكون عبدا شكورا:
آيا من بنده سپاسگذار خدا نباشم
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
#داستان_آموزنده
🔆شيفتگان شهادت
آن شب - شب عاشورا - دستور داد كه شمشيرها و نيزه هايتان را آماده كنيد، گاهى كه از نيايش و دعا فراغت مى يافت ، به خيمه ((جون )) كه ماءمور اصلاح اسلحه بود، سر مى كشيد، زمانى دستور مى داد: كه همان شبانه ، خيمه ها را كه از هم دور هستند، به هم نزديك كنيد.
خيمه ها را آنچنان نزديك آوردند كه طنابهاى خيمه ها در داخل يكديگر فرو رفت ، به گونه اى كه عبور يك نفر از بين دو خيمه ، ممكن نبود. بعد هم دستور دادند، خيمه ها را به شكل هلال نصب كنند و همان شبانه ، در پشت خيمه ها، گودالى حفر كنند، بطورى كه دشمن نتواند از روى آن بپرد و از پشت حمله كند.
همچنين فرمان داد: مقدارى از خار و خاشاكهايى كه در آنجا زياد بود را انباشته كنند، تا ((صبح عاشورا)) آنها را آتش بزنند - كه تا آنها زنده هستند دشمن موفق نشود از پشت خيمه ها بيايد، يعنى فقط از روبرو و راست و چپ با دشمن مواجه باشند و از پشت سر خويش مطمئن .
كار ديگر آن حضرت ، در آن شب ، اين بود كه همه را، در يك خيمه ، جمع كرد و براى آخرين با اتمام حجت نمود.
اول تشكر كرد، تشكر بسيار بليغ و عميق ، هم از خاندان و هم از اصحاب خودش . فرمود:
- من اهل بيتى بهتر از اهل بيت خودم و اصحابى باوفاتر از اصحاب خودم ، سراغ ندارم .
در عين حال فرمود: همه شما مى دانيد، كه اينها جز شخص من ، به كسى ديگر كارى ندارند، هدف اينها فقط من هستم ، اينها اگر به من دست بيابند به هيچيك از شما كارى ندارند. شما مى توانيد از تاريكى شب ، استفاده كنيد و همه اتان برويد، بعد هم گفت :
- هر كدام مى توانيد دست يكى از اين بچه ها و خاندان مرا بگيريد و ببريد.
تا اين جمله را تمام كرد، از اطراف شروع كردند به گفتن .
اول كسى كه به سخن آمد، برادر بزرگوارش ، ابوالفضل العباس بود و بعد ديگران ، شروع كردند يكى مى گفت : آقا اگر مرا بكشند و بعد هم بدنم را آتش بزنند و خاكسترم را به باد دهند و دو مرتبه مرا زنده بكنند و تا هفتاد بار اين كار را تكرار كنند، دست از تو برنمى دارم ، اين جان ناقابل ما قابل قربان تو نيست .
ديگرى گفت : اگر مرا هم ، هزار بار بكشند و زنده كنند، دست از دامن تو برنمى دارم .
مردى بود كه اتفاقا در همان ايام محرم ، به او خبر رسيد: كه پسرت در فلان جنگ به دست كفار اسير شده ، خوب جوانش بود و معلوم نبود چه بر سرش آمد.
گفت : من دوست نداشتم كه زنده باشم و پسرم چنين سرنوشتى پيدا كند.
اين خبر به اباعبداللّه (علیه السلام ) رسيد. حضرت او را طلب كرد و از او تشكر نمود كه :
تو مرد چنين و چنان هستى ، پسرت گرفتار است ، يك نفر لازم است كه برود آنجا، پولى يا هديه اى ببرد و به آنها بدهى ، تا اسير را آزاد كنند.
از اين رو امام (علیه السلام ) كالاها و لباسهايى كه آنجا بود و مى شد آنها را به پول تبديل كرد، به او بخشيد و فرمود: اينها را مى گيرى و مى روى در آنجا تبديل به پول مى كنى ، بعد مى دهى و فرزندت را آزاد مى كنى .
تا حضرت اين جمله را فرمود: آن مرد عرض كرد:
- درنده هاى بيابان ، زنده زنده مرا بخورند، اگر چنين كارى بكنم .
پسرم گرفتار است ، باشد. مگر پسر من ، از شما عزيزتر است ؟
آن شب بعد از آن اتمام حجتها، وقتى كه همه يكجا و صريحا اعلام وفادارى كردند و گفتند ما هرگز از تو جدا نخواهيم شد، يكدفعه صحنه عوض شد.
امام فرمود: حالا كه اين طور است ، بدانيد كه ما كشته خواهيم شد.
همه گفتند: الحمداللّه ، خدا را شكر مى كنيم براى چنين توفيقى كه به ما عنايت كرد. اين براى ما مژده است و شادمانى .
📚حماسه حسينى ، جلد اول ، صفحه 246 - 244.
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از هادی عامری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت زیبا و حزینِ آیه استرجاع با صدای استاد محمود شحات انور.
╭ ۞﴾📖﴿۞
╰┈➤ @quoran_313
هدایت شده از هادی عامری
018.mp3
50.43M
سوره کهف
استاد محمد الفقیه الیمنی
https://eitaa.com/alamerimeshkat
هدایت شده از هادی عامری
استجابت برای احیاء (۲) (1) (4).mp3
2.8M
🟩 استجابت برای احیاء (۹)
✅برای نجات از روز مرگی ها واحیای خود، باید به سراغ اکسیروجود برویم،اولین اکسیر عبارتست از حضرت محمد صلی الله علیه وآله، وآل ایشان...دومین اکسیر عبارتست از: زیارت امامان معصوم علیهم السلام،سومین اکسیر عبارتست از: قیام امام حسین علیه السلام که موجب احیای ماست وقیام امام حسین علیه السلام آثاری دارد، ازجمله این آثار: ۱-بوجودآمدن قیام ها علیه حکومت یزید لعنت الله علیه است۲-تنفر مردم زمانه، از یزید...۳-قیام مردم درطول تاریخ علیه ظالمین است...
🔰ثواب نشر آن را ازدست ندهید، عموم مومنین به این مهمانی دعوت هستند👇
https://eitaa.com/alamerimeshkat
هدایت شده از هادی عامری
30.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
⭕️سخن گفتن سر مبارك امام حسين علیه السلام با راهب مسيحى
💠حرکت پُررنج خانواده امام (ع) و همراهان، که از مدینه آغاز شد و به مدینه نیز ختم گردید، حدّاقل مسیری حدود ۴۱۰۰ کیلومتر است. در باب مسیری که کاروان اسرا را از کوفه به شام بردند درکتب تاریخی گزارشات ناقصی رسیده، اما دلایلی وجود دارد که مشخص می شود این کاروان را از مسیر بادیه بردهاند که طی کردن آن حدود یک هفته به طول می انجامیده.
♦️در مسیر کوفه به شام ، در یکی از محل های استراحت (منزل) کاروان اسرا، راهبی مسيحی زندگی مي كرد. چون كاروان از دور نمايان شد او مشاهده كرد كه از سر مقدس امام (ع) نوري به سوي آسمان ساطع است. وي با پرداخت ده هزار درهم به کارگزاران ابن زیاد، براي مدت کوتاهی سر امام را با خود به داخل صومعه برد.
🔻پس سر امام فرمود: «انا بن محمد المصطفی ، انا ابن علي المرتضی ، انا ابن فاطمه الزهرا، انا قَتيلُ كَرْبَلا ، انا مظلوم كَرْبلا ، انا عَطْشانُ كَرْبلا، انا وَحيدُ كَربَلا ....» «منم فرزند محمّد مصطفى ص ، منم فرزند علىمرتضى ع، منم فرزند فاطمۀ زهرا س، منم شهيد كربلا، منم تشنۀ كربلا، منم تنهاى كربلا »
🔺راهب صورت خود را بر چهره مبارك امام گذارد و با ناله و گریه شروع به صحبت کردن با سر بریده کرد. سپس سر امام حسین(ع) را با مشک و گلاب شستشو داد و شهادتین بر زبان جاری نمود و مسلمان شد. چون كاروان حركت كرد ديدند كه آن ده هزار درهم به سنگ تبديل شده است.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#شانزدهم_محرم
#خواص_عاشورایی
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
? #هر_روز_با_شهدا
#رمز_شكستن_قفل_و_پيدا_كردن_شهيد ....
🌷يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چند روز مى گشتند و شهيد پيدا نمى كردند. رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد، نام مقدس حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود. ١٥ روز گشتيم و شهيد پيدا نكرديم. بعد يك روز صبح بلند شده و سوار ماشين شديم كه برويم. با اعتقاد گفتم: «امروز شهيد پيدا مى كنيم، بعد گفتم: كه اين ذكر را زمزمه كنيد:
دست و من عنايت و لطف و عطاى فاطمه (سلام الله علیها)
منم گداى فاطمه، منم گــــــداى فاطمه (س) »
🌷تعدادى اين ذكر را خواندند. بچه ها حالى پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداى شماييم. آمده ايم زائران امام حسين (علیه السلام) را پيدا كنيم. اعتقاد هم داريم كه هيچ گدايى را از در خانه ات رد نمى كنى.» همان طور كه از تپه بالا مى رفتيم، يك برآمدگى ديدیم.
🌷كلنگ زديم، كارت شناسايى شهيد بيرون آمد. شهيد از لشگر ١٧ و گردان ولى عصر (عج الله تعالی فرجه) بود. يك روز صبح هم چند تا شهيد پيدا كرديم. در كانال ماهى كه اكثراً مجهول الهويه بودند. اولين شهيدى كه پيدا شد، شهيدى بود كه اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهيد شده بود. فكر مى كنم نزديك به ٤٣٠ تكه بود.
🌷بعد از آن شهيدى پيدا شد كه از كمر به پايين بود و فقط شلوار و كتانى او پيدا بود. بچه ها ابتدا نگاه كردند ولى چيزى متوجه نشدند. از شلوار و كتانى اش معلوم بود ايرانى است. ١٥ _ ٢٠ دقيقه اى نشستم و با او حرف زدم و گفتم: كه شما خودتان ناظر و شاهد هستى. بيا و كمك كن من اثرى از تو به دست بياورم. توجهى نشد.
🌷حدود يك ساعت با اين شهيد صحبت كردم، گفتم: اگر اثرى از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار صلوات مى فرستم. مگر تو نمى خواهى به حضرت زهرا (س ) خيرى برسد. بعد گفتم: كه يك زيارت عاشورا برايت همين جا مى خوانم. كمك كن.
🌷ظهر بود و هوا خيلى گرم. بچه ها براى نماز رفته بودند. گفتم: اگر كمك كنى آثارى از تو پيدا شود، همين جا برايت روضه ى حضرت زهرا (س) مى خوانم. ديدم خبرى نشد. بعد گريه كردم و گفتم: عيبى ندارد و ما دو تا اين جا هستيم؛ ولى من فكر مى كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، غوغا مى كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مى دهيد.
🌷در همين حال و هوا دستم به كتانى او خورد. ديدم روى زبانه ى كتانى نوشته است: «حسين سعيدى از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايى او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ى حضرت زهرا (س) خواندم.
راوی: حاج حسین کاجی
📚 کتاب کرامات شهدا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🔸خواص عاشورایی:
حَجّاج بن مَسروق جُعْفى
💠حجّاج بن مسروق از شیعیان مشهور امیرمومنان ع است. او يكى از ياران باوفاى سيّد الشهدا ع است كه در عاشورا ، به شرف شهادت ، نائل آمد. وی مردی کثیرالصلوة و کثیرالصوم، قاری و حافظ قرآن بود. وى ، همان كسى است كه امام حسين عليه السلام ، او را نزد عبيد اللّه بن حُرّ جُعْفى فرستاد تا از او بخواهد كه به يارى امام بيايد ،اما اوامتناع کرد.
🔹در جريان برخورد سپاه حُرّ بن يزيد با امام ع ، به دستور امام عليه السلام ، اذان ظهر را گفت و منابع ، او را به عنوان مؤذّن حسين عليه السلام معرّفى كرده اند.
♦️حجاج در روز عاشورا وارد میدان شد و دلاورانه جنگید و به قولی بیست و پنج تن را به هلاکت رساند. سرانجام خودش نیز به افتخار شهادت نایل شد.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#بصیرت
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨(رویای صادقه )عنایت امام حسین (علیه السلام) به کفشدار روضه که مرحوم شده بود
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
استان_آموزنده
🔆روضه ابوالفضل علیه السلام
بدون ترديد حضرت بقية اللّه روحى فدا در مجالس عزادارى حضرت سيد الشهداء ابا عبداللّه الحسين علیه السلام حاضر مى شوند زيرا آن حضرت خود را صاحب عزاء مى دانند به خصوص اگر مجلس را افراد متّقى و با اخلاص ترتيب داده باشند و باز بالاخص اگر در اَمكنه متبرّكه تشكيل شود و يا روضه اى خوانده شود كه مورد علاقه آن حضرت باشد. مثَلا غالبا در مجالسى كه روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام خوانده مى شود آن حضرت نظر لطفى به آن مجلس دارند.
حضرت آية اللّه سيد حسن ابطحى حفظه اللّه مى فرمايد يكى از دوستان كه راضى نيست اسمش را بگويم . در سال هزار و سيصد و شصت و سه به مكّه معظمه مشرف مى شود روحانى كاروان كه مرد خوبى بود سه شب قبل از آنكه به عرفات برويم در عالم رؤ يا حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه را زيارت مى كند آن حضرت به او مى فرمايد كه در روز عرفه روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام را بخوان كه من هم مى آيم ضمنا مخدره اى كه فلج بود در كاروان بوده كه بايد زير بغلهايش را بگيرند تا او اعمالش را انجام دهد. در ضمن زن دائى ايشان هم در آن كاروان بوده كه فرزندش در جبهه شهيد شده بود شب عرفه در خواب مى بيند كه پسرش آمده مى گويد حالم خوب است و من كشته نشده ام اين مادر از خواب بيدار مى شود عكس فرزندش را مى بوسد وگريه زيادى مى كند، آن زن افليج مى گويد جريان چيست ؟ اين عكس كيست ؟
او جريان شهادتش را براى زن افليج نقل مى كندو عكس پسرش را به او نشان مى دهد زن افليج عكس پسر زن دائى را مى گيرد و مثل كسى كه با شخصى زنده حرف مى زند به او خطاب مى كند و اشك مى ريزد و مى گويد تو امروز كه روز عرفه است بايد از خدا بخواهى كه امام زمان علیه السلام را به كاروان ما بفرستد و مرا شفا دهند.
بعد از ظهر عرفه در بين دعاء عرفه روحانى كاروان مشغول روضه حضرت ابوالفضل العباس ع شد. همه اهل كاروان مى ديدند كه ناگهان مردى بسيار نورانى با لباس احرام در وسط جمعيّت نشسته و براى مصائب حضرت ابوالفضل علیه السلام زياد گريه مى كند افراد كاروان كم كم مى خواستند متوجّه او شوند به خصوص بعد از آنكه روحانى كاروان گفت كه من چند شب قبل خواب ديدم كه حضرت بقيّة اللّه روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفدا به من فرمودند كه روز عرفه روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام را بخوان من هم مى آيم آن مرد ناشناس متوجّه شد كه بعضى به او نگاه مى كنند همه منجمله زن افليج معتقد شده بودند كه او خود حضرت است لذا از ميان جمعيّت حركت كرد مى خواستند از در خيمه بيرون بروند كه آن زن افليج صدا زد آقا و اشاره به پايش كرد يعنى پاهاى من فلج است حضرت برگشتند و به او نگاه كردند و با اشاره به او فهماندند خوب مى شوى و از در خيمه بيرون رفتند.
دوست ما مى گفت كه اين زن همان ساعت كسالتش برطرف شد و توانست تمام اعمال حجّش را انجام دهد.
📚ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه ، ج 2، ص 312.
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از 📚 داستان های آموزنده 📚
🔘 حضرت آیتالله بهجت قدسسره اصرار میکرد که:
▪️ وقتی مجلس برگزار میکنید، برتریها و امتیازهای اهلبیت علیهمالسلام و فضایل و مناقب این حضرات را بگویید و در برابر این قضیه ابراز احساسات کنید.
🕯 حتی اگر اشک شما جاری نمیشود، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید و تباکی کنید (حالت گریه بگیرید).
⬅️ رحمت واسعه، صفحه ٢۴ (مجموعه فرمایشات حضرت آیتاللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و اصحاب و یاران آن حضرت)
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#آیت_الله_بهجت (ره) #محرم
✾📚 @Dastan 📚✾