همراه حضرت نماز میخواندند
که ناگهان مرد مسافری وارد شد.
حضرت به او فرمود: از کجا می آیی؟
عرض کرد: از شام.
حضرت فرمود:
خودت میگویی یا من بگویم
که برای چه کاری به اینجا آمدهای؟!
عرض کرد:
یاامیرالمومنین خودتان بفرمایید.
حضرت فرمود:
در شام که بودی معاویه اعلام کرد
هر کسی برود و #علیﷺ را بکشد
ده هزار دینار به او جایزه میدهم
یک نفر حاضر به این کار شد؛
اما وقتی به خانهاش رفت،
پشیمان شد و با خود گفت:
من پسرعموی رسولخدا(ص)
و پدر فرزندان رسولخدا را
نخواهم کُشت.
روز بعد معاویه ده هزار دینار
بر رقم قبلی مبلغ افزود
و اعلام کرد هرکسی علی را بکشد
۲۰ هزار دینار جایزه دارد.
مرد دیگری این کار را قبول کرد
ولی او نیز در عاقبت کار خود فکر کرد
و پشیمان شد.
روز بعد معاویه سیهزار دینار
برای جان من جایزه گذاشت.
تو کار را قبول کردی
و الان هم برای کشتن من اینجایی
مولا اصل ونسب او را هم به او فرمود.
شخص به این مطلب اقرار کرد.
حضرت به او فرمود:
حالا چه تصمیمی داری؟
گفت: پشیمان شدم،
میخواهم به شام برگردم.
حضرت به قنبر فرمود:
وسایل سفرش را تکمیل کن
و آب و غذا به او بده
و او را روانه شام کن
و مرد با کمال شرمندگی،
به سوی شام بازگشت...
| ناسخالتواریخ،ج۵،ص۴۰
۴ مرداد ۱۴۰۳
سینه و پهلو برایش غمی نبود،
در محضرش غرورِ #علیﷺ را شکسته اند...
@alaviaaat | اولمظلوم
۱۵ آذر ۱۴۰۳
عدیبنحاتم برای معاویه ،
امیرالمومنین را توصیف میکرد.
میگفت:
#علیﷺ از ما فاصله نمیگرفت،
اصلا از خودمان بود...
@alaviaaat | علیخورشیدبیغروب،ص۱۲۰
۱۱ بهمن