eitaa logo
البیان
11.1هزار دنبال‌کننده
947 عکس
213 ویدیو
75 فایل
بازتاب اندیشه های استاد آیت الله عبدالکریم فرحانی 📌 تبیین مکتب فقه الخمینی(ره) 📌 روش تحصیل در مسیر اجتهاد 📌 امتداد حکمت و تمدن نوین اسلامی 📌 اخلاق و معنویت ارتباط با ادمین: @admin_albayan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹يا اَبَا الْحَسَنِ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَيُّهَا الْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ 🔸ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام بر شما مبارک باد. @albayann
28.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🌱به مناسبت ولادت با سعادت امام موسی بن جعفر علیه السلام🌱 🔰امام خامنه ای: 💠توصیه امام کاظم علیه‌السلام به تلاش تام و تمام؛ 📘عن اَبِی الحَسَن (عَلَیهِ السَّلام) اَنَّهُ‌ قالَ‌: عَلَیکَ‌ بِالجِدِّ وَ لا تُخرِجَنَّ نَفسَکَ مِن حَدِّ التَّقصیرِ فی عِبادَةِ اللهِ وَ طاعَتِهِ فَاِنَّ اللهَ تَعالىٰ لا یُعبَدُ حَقَّ عِبادَتِه 📚شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه @albayann
البیان
🎞#ببینید 🌱به مناسبت ولادت با سعادت امام موسی بن جعفر علیه السلام🌱 🔰امام خامنه ای: 💠توصیه امام کاظ
✍🏻امام خامنه ای: 💠توصیه امام کاظم علیه‌السلام به تلاش تام و تمام(در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۱۳۹۷/۰۷/۱۵) 📌علَیکَ‌ بِالجِد این روایت از حضرت موسی‌بن‌جعفر است و سندش، سند بسیار معتبری است و صحیح است که توصیه میفرمایند به «جدّیّت»؛ جدّیّت یعنی تلاشِ تام و تمام؛ [یعنی] هر چه میتوانید تلاش کنید. 🔸جدّ در مقابل هزل(۲) نیست، در مقابل وهن(۳) است، [به معنی] سستی‌کردن، عدم مبالات؛ قَوِّ عَلى‌ خِدمَتِکَ‌ جَوارِحی‌ وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحی‌ وَ هَب لِیَ الجِدَّ فی خَشیَتِکَ وَ الدَّوامَ فِی الِاتِّصالِ بِخِدمَتِک‌.(۴) میفرمایند در رفتارِ دوران حیات خود، در مقابل وظیفه، در مقابل پروردگار دارای جِدّ باش! 🔹و لا تُخرِجَنَّ نَفسَکَ مِن حَدِّ التَّقصیرِ فی عِبادَةِ اللهِ وَ طاعَتِه این هم مکمّل و دنباله‌ی همان جِدّ است؛ میفرماید که خودت را از اندازه‌ی یک آدمِ مقصّر خارج نکن، خودت را از حدّ تقصیر در عبادتِ خدا بیرون نیاور؛ یعنی هیچ وقت گمان نکن که خب، ما دیگر آن کاری که باید بکنیم، انجام داده‌ایم؛ ما دیگر آن وظیفه‌ی لازم را در قِبال پروردگار انجام داده‌ایم؛ نه، هیچ وقت چنین چیزی برای من و شما پیش نمی‌آید؛ ما همیشه در مقابل خدای متعال، دچار تقصیر و کوتاهی هستیم. 🖇مغفرت الهی و گذشت الهی، مورد نیاز صدّیقین و اولیای معصومین است؛ یعنی آنها هم «ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِک»،(۵) حقّ عبادت الهی را، حقّ اطاعت الهی را به‌جا نیاوردند؛ با اینکه همه‌ی وجودشان غرق در عبادت و محبّت و معرفت الهی است، در عین حال «ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ وَ ما عَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک»؛(۶) بنابراین میفرماید که «وَ لا تُخرِجَنَّ نَفسَکَ مِن حَدِّ التَّقصیرِ فی عِبادَةِ اللهِ وَ طاعَتِه». 📎فاِنَّ اللهَ تَعالىٰ لا یُعبَدُ حَقَّ عِبادَتِه بعد برای همین مطلب که شما همیشه در محدوده‌ی مقصّرین -[یعنی] تقصیرکنندگان- قرار دارید، استدلال ذکر میفرمایند: خدای متعال آن چنان که شایسته‌ی عبادت او است، هرگز عبادت نمیشود! ما یک کاری میکنیم، [برای] یک وظیفه‌ای، یک راهی که در مقابل ما گذاشته‌اند، تلاشی میکنیم که باید این تلاش را بکنیم؛ هیچ وقت گمان نکنید که حالا آن کاری را که ما باید بکنیم، انجام داده‌ایم، ما حقّ بندگی را انجام داده‌ایم؛ نه، هیچ وقت چنین چیزی را تصوّر نکنید. خیلی جهالت میخواهد که انسان به صِرف چند حسنه‌ای که انجام میدهد، کار خوبی که انجام میدهد، خودش را قانع کند بگوید: خب، دیگر الحمدﷲ ما فلان قدر صدقه که در روز میدهیم، نماز شب هم که میخوانیم، در فلان اداره هم که مشغول کار و تلاش هستیم، دیگر کارمان را انجام داده‌ایم؛ نخیر، ما مقصّریم، تقصیر داریم در قبال آنچه تکلیف و وظیفه‌ی ما است. 🖊عرض کردم که سند این روایت، یک سند بسیار معتبری است و انسان در بین این روایات اخلاقی و مانند اینها کمتر سند به این محکمی مشاهده میکند. 📚 ۱) امالی طوسی، مجلس هشتم، ص ۲۱۱؛ «حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه السّلام) فرمود: بر تو باد به تلاش و کوشش و [اینکه به زعم باطلت] خود را از مرز کوتاهی در عبادت خدا و بندگی او خارج نسازی؛ پس به درستی که خداوند والا آن ‌گونه که شایسته است بندگی نمیشود.» ۲) شوخی ۳) سستی ۴) مصباح المتهجّد، ج ۲، ص ۸۴۹ ۵) صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای سوّم؛ «هرگز آن چنان که شایسته‌ی تو است، بندگی‌ات نکردیم.» ۶) بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۲۹۲ @albayann
📝استاد : 🖊ملاقات شقیق بلخی با امام کاظم(ع) شایسته است که در ابتدا روایتِ پُرمضمونی را به منظور تبرک جستن و توسل به ساحت امام موسی کاظم(ع) بیان کنیم. روای این حدیث «شقیق بلخی» است که از شاگردان آن امام بزرگوار به شمار می‌رود و به درجات معنوی بالایی دست یافته است. 🔹شقیق بلخی می‌گوید: در سال 149 هجری عازم مکه شدم. در طول مسیر جوانی را دیدم که به تنهایی راه می‌پیمود. من بر اساس حالات و شرایط ظاهری او گمان کردم که او از صوفیه است و به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم را به او برسانم و او را نصیحت کنم. پس از آن‌که به سمت او رفتم و به او نزدیک شدم، پیش از آن‌که چیزی به او بگویم آیۀ شریفۀ «إجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ» را قرائت کرد که می‌فرماید: «از بسیار پندارها در حقّ یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است». من از این اتفاق منقلب شدم و دیگر او را ندیدم 📌تا آن‌که در مسیر بار دیگر در کنار چاهی با او مواجه شدم، در حالی که او مشغول نماز بود. نماز خواندن او بار دیگر مرا منقلب کرد؛ زیرا در نهایتِ خشوع و تضرع عبادت ‌می‌کرد و اشک‌هایش سرازیر بود. در این لحظه از تصور پیشین خود پشیمان شدم و تصمیم گرفتم از او عذرخواهی و توبه کنم؛ بنابراین به کنار او رفتم. این بار نیز بلافاصله پس از آن‌که نمازش تمام شد، رو به من کرد و آیۀ شریفۀ «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى» را قرائت کرد که می‌فرماید: «و البته بر آن کس که توبه کند و (به خدا) ایمان آرد و نیکوکار گردد و درست به راه هدایت رود، مغفرت و آمرزش من بسیار است». 🔸او بار دیگر بدون این‌که من چیزی بگویم، به چیزی که در ذهن خود داشتم اشاره کرد؛ زیرا حال من در آن لحظه، پشیمانی از اشتباه و بازگشت به خداوند متعال بود. پس از آن، باز از همدیگر جدا شدیم و مدتی بعد در ادامۀ مسیر، او را کنار چاهی دیدم که می‌خواست از آن آب بردارد و وضو بگیرد. او دلو را وارد چاه کرد تا آب بردارد؛ اما دلو از دست او جدا شد و در چاه افتاد. در این موقعیت، دستان خود را بلند کرد و به خداوند متعال چنین خطاب کرد: «خدایا! تو می‌دانی همه‌چیزِ من تو هستی؛ نانِ من تویی، آبِ من تویی، توجه من تویی.» در حالی که او با خداوند نجوا ‌می‌کرد، دیدم که آبِ چاه بالا آمد و دلو در اختیار او قرار گرفت. دلو را پر از آب چاه کرد و با آن وضو گرفت و مقداری از آب را نوشید. جلو رفتم و عرض کردم: آقا! می‌شود من از باقی‌ماندۀ آب دلو استفاده کنم؟ باقی‌ماندۀ آب را در اختیار من گذاشت و من مقداری از این آب استفاده کردم. آبِ عجیبی بود؛ حلاوت و طعم و گواراییِ آن به گونه‌ای بود که آبِ من بود، نانِ من بود، حالِ من بود، قالِ من بود؛ مرا منقلب کرد. آنگاه رو به من کرد و فرمود: «‌ای شقیق! هر کس رابطه‌اش را با خدایش درست کند، خداوند مشکلات او را حل می‌سازد؛ دست او را‌ می‌گیرد و به ولیّ خود متصل می‌کند.» 🖇دیگر او را ندیدم تا ‌این‌که به مکه رسیدیم. هنگام صبح دیدم که وقتی عده‌ای این جوان را دیدند، اطرافش را گرفتند و به او احترام کردند. پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او موسی بن جعفر(عا)، امامِ شیعیان است. با خودم گفتم: آری؛ این کرامات از شخصیتی جز امام کاظم(ع) بروز نمی‌کند. 📚انسان معاصر و ناگزیری از معنویت @albayann