روز قبل از حادثه معمم شده بود
طلبه خاصی بود
تازه ازدواج کرده بود و یک دختر توراهی داشت، حالا دخترش یتیم شده است
او خودش هم یتیم بود و پدرش را در کودکی از دست داده بود
شهید علیرضا پور محمدی
🏴
تو روضه مجسم هستی...
ریحانه یعنی گل، ریحانه جان تو گل نبودی، تو غنچه بودی که پرپر شدی، کاپشن صورتیات احتمالا قرمز شده است و گوشواره قلبیات شکسته
تو مگر چه کار داشتی با آنها که به توهم رحم نکردند؟
ریحانه کفنت چقدر کوچک است.
اندازه شاخهی گل است کفنت
آنهایی که میگفتند کودکان فلان جا به ما چه ربطی دارد، مردم خودمان را بچسبید ول کنید جاهای دیگر را
بیاید این هم کودکان خودمان😭
#ایران_تسلیت
#ما_ملت_شهادتیم
میگفت:
گرطالبشهـٰادتـۍبدانکهنماز،
خوبهاولباشهوگرنههمهبلدنکهاول
غذابخورند،
اولیهدلسیرچتکنند،
اولبخوابند!خلاصهاولهمهکاراشونو
انجاممیدنبعدنمازبخونند..❗️
📌کسی کهدنبالشهادته باید از
تمومِ تعلقاتدنیا دست بکشه..👋🏼
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی🕊🌷
#الگوی_خودسازی
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#آلبوم_خاطرات_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#شهیدوطن
https://eitaa.com/albom_shohada
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
21.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیده مریم سلطانینژاد
از اقوام ریحانه (کاپشن صورتی)
😭وصیت نامه حاج قاسم را خواندی مریم جان
انگشت اشاره ات را بالا آوردی و سه بار از زبان حاج قاسم به ولله قسم خوردی که اگر این خیمه برپا نماند چیزی از بیت الله الحرام، حرم رسول الله، کربلا و نجف و کاظمین وسامرا و مشهد باقی نمی ماند.
رجز خواندی و چه خوب سربازی بودی دختر.
جان عزیزت را فدا کردی پای این خیمه
خون تو خیلی کارها می کند با دل ها
روایت کرمان
۸ تن از خانواده سلطاني نژاد به شهادت رسیدند
🥀
برای برادرم حسین دارابی
حسین جانم، سلام علیکم
از دیروز که راوی زخمهای کرمانِ عزیز بودی ، نگرانت بودم. دیدم چند ساعت در سکوت رفتی و دیگر هیچ چیزی منتشر نکردی.
فهمیدم شوک بزرگی برایت بوده و حال و هوای دلت بدجوری ابری شده
حال دلت را خوب میفهمم ، رفیق ۲۵ ساله...
یکی ، دوسال بیشتر از حمله ناجوانمردانه داعش نگذشته بود که برای انجام کاری به سوریه رفتم.
هفته اول در دمشق بودم و هفته دوم به حلب رسیدم.
دقیقا همان روز اول به همراه ابوحامد و آقا سید رفتیم اطراف را ببینیم، در حال گشتزنی بودیم که خبر دادند داعشیها به یک خانه نفوذ کردند و قتلعام.
هنوز تصوّر درستی از جنگ نداشتم
شور و حال خوبی داشتم
و سرم درد میکرد برای دعوا.
دوان،دوان رفتیم به سمت محل حادثه
پیچیدیم توی کوچه
هنوز بهخاطرم هست درب دوم، سبز رنگ بود، خانهای شمالی.
وارد خانه شدیم...
من تا به حال قتلِعام ندیده بودم.
مادر خانه ۳ تیر خورده بود و یک تیر خلاص
۲ دختر یک طرف، که سر یکی را بریده بودند و دیگری سهمش گلوله بود.
پدر خانه و ۲ پسرش هم که معلوم بود مقاومت کرده بودند
وحشیانه کشته شده بودند.
برایت نگویم چه ساعت سختی بود
اصلا زمان ایستاده بود
بغض کرده بودم و حیران نگاه میکردم.
اما تا اینجای کار برای یک معرکه بزرگ طبیعی بود.
چشمم را چرخاندم، نگاهم روی پنجره های خانه قفل شد
دیوانه شدم
انگار خونی دیگر در رگهایم نمیچرخید...
دختری ۳،۴ ساله را با طناب به نردههای پنجره بسته بودند
و نیمه پاییناش نبود...
نارنجک را میان پاهایش گذاشته بودند و ضامن را کشیده بودند.
آنوقتها دختر من هم در ایران همین سن و سال را داشت.
از آن روز بغض سخت و سنگینی در سینه دارم
از یک سو دلم سوخت و رگِ عاطفهام جنبید
از طرف دیگر بغض انتقام در وجودم ماند.
دیروز که دیدم سعی داری در وسط معرکه به عنوان راوی حکایت کنی، حالت را خوب میفهمیدم.
گاهی وقتها باری روی دوشات سنگینی میکند
ولی نمیتوانی با کلمات بیان کنی، داغ میشود و تا آخر عمر در دلت میماند.
حسین عزیزم
زخم و خون چیز عجیبی است
انگار وقتی وسط یک معرکه بزرگ هستی، قد میکشی، بزرگتر میشوی و به همین میزان پیر میشوی وقتی نتوانی بغض فروخورده را فریاد بزنی..
اینها را برایت نوشتم تا بگویم:
آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم
مفهوم سوختن به تماشا نمیشود
میدانم از امروز حس و حالت عوض خواهد شد
و قلمات محکمتر.
این را برایت بگویم، بعضی اصلا نمیفهمند، خاک وطن یعنی چه؟
نمیفهمند دفاع از حرم یعنی چه؟
نمیفهمند اگر آن روز از حرم بیبی جان دفاع نمیکردیم، امروز باید حادثه کرمان را در همه شهرها و هر روز میدیدیم.
برادر جان آن روزهای سخت سوریه گذشت و مقاومت کار خودش را کرد...
روزهای سخت غزه هم میگذرد
روزهای سخت ایران هم
ولی ای کاش بفهمیم که ایران، سوریه، عراق، لبنان ، یمن و همه کشورهای مقاومت بعد از تاریکی به روشنیها سلام خواهند کرد.
همدرد و همقبیله تو
برادرت
✍ م.م
#حسین_دارابی
پای خالکوبی یکی از شهدای حادثه کرمان
#بر_نارفیقان_شرمباد
حرّ ریاحی با تو شد حرّ حسینی
در محضر تو می توان مس را طلا کرد
قربان آن آقا ! که هر چه توبه کردم
بی معطلی بر روی من آغوش وا کرد
🥀
جای خالی زهرا سلطانینژاد در کلاس درس🖤
#الگوی_خودسازی
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#آلبوم_خاطرات_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#شهیدوطن
https://eitaa.com/albom_shohada
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─