💞 #آخرین_عروس💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت5⃣
ــ آقاى #نويسنده! چقدر مرا در اين #شهر راه مى برى؟
ــ حوصله كن، #عزيزم!
ــ من مى خواهم به خانه #امام_هادى(ع) بروم، ساعتى است كه مرا در اين #شهر مى چرخانى.
ــ اينجا يك شهر #نظامى است، ما به راحتى نمى توانيم به خانه #امام برويم. #خطر دارد، مى فهمى!
#خطر كشته شدن!
تو از شنيدن اين #سخن من
تعجّب مى كنى.
#عبّاسيان هر گونه رفت و آمد به خانه #امام را بازرسى مى كنند، آنها #امام_هادى_ع و #امام_حسن_عسكرى(ع) را در شرايط بسيار #سختى قرار داده اند.
#بنیاد_مهدویت_استان_البرز
http://eitaa.com/alborzmahdaviat
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
#آخرین_عروس 🎀
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت2⃣1⃣
#خورشيد طلوع مى كند، شهر #سامرّا زير نور #آفتاب مى درخشد، مى دانم كه اين #شهر زيبا ديگر براى تو جلوه اى ندارد، دلت گرفته است.
طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى #همسفرم شده اى:
ــ تو ديگر چه #نويسنده اى هستى❓
ــ مگر چه شده است❓
ــ مرا به اين #شهر آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط #مظلوميّت_امامم را به من نشان بدهى❗️
من ديگر در #شهرى كه سلام به #آفتاب جرم است نمى مانم.
ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين #شهر، اين قدر #خفقان است.
تو #وسايل خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا #تنها بگذارى و بروى.
تمام غم هاى #دنيا به سراغم مى آيد، من تازه به تو #عادت كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى❗️
تو هم كه مى خواهى #تنهايم بگذارى❗️
#سرانجام مى روى و #دل مرا همراه خود مى كشانى.
من #تصميم دارم تا #دروازه _شهر همراهت بيايم.
#نگاهت مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى #دروازه بروى به سوى محلّه #عسكر مى روى.
فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه #امام را براى #آخرين بار ببينى.
من هم #همراه تو مى آيم. چند #مأمور آنجا ايستاده اند.
تو مى ايستى و #لبخند مى زنى. بايد دوباره به #بهانه رفتن به خانه #قاضى از اين #كوچه عبور كنيم.
دوباره در كنار هم هستيم.
از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال #فرشته ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى #آسمان، بوى #بهشت به مشام مى رسد.
#ادامه_دارد...
#بنیاد_مهدویت_استان_البرز
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
http://eitaa.com/alborzmahdaviat
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0