حیف عارف نمیاد که دوباره شاهد قضیه معدن و دره باشیم
ولی خوبه جهانگیری هست که باز بگه "مردم عزیز یادتان می آید کِرِه نداشتیم؟"
دیشب اومدم بنویسم "کال نچینین منو" ولی ننوشتم و دوساعت بعدش اومدم ازقول جناب والتر وایت بنویسم که همون دو ساعت پیش: "آی سِید تو مای سِلف وای می؟ وای نَو؟"
ولی دیدم خبری نیست و شوآفی بیش نیست و مزه کاه دادنه؛
فلذا هیچی.
حدیث کوثر و تسنیم و سلسبیل بس است
ز آب خشک ملولم، بگو شراب کجاست؟
#معنی_زنجانی
الفلاممیم
دیشب اومدم بنویسم "کال نچینین منو" ولی ننوشتم و دوساعت بعدش اومدم ازقول جناب والتر وایت بنویسم که ه
نمیشه ولی. صبح باید بیام اینو تعریف کنم.
دیشب تا الان سه تا سرم زدم، دارم حس میکنم الانه که سی و سه درصد دکستروز با سه درصد سدیم کلراید به صورت محلول از چشام بزنه بیرون.
الفلاممیم
دیشب تا الان سه تا سرم زدم، دارم حس میکنم الانه که سی و سه درصد دکستروز با سه درصد سدیم کلراید به صو
ممنون از اظهار لطفتون دوستان.
بحمدالله که به خیر گذشت.
ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید.
الفلاممیم
رضیً بقضائک تسلیماً لامرک لا معبود سواک...
روایتِ "قمقام زخار و صمصام بتار" از اون لحظات آخر خیلی عجیبه، خیلی.
حقاً که جناب "فرهاد میرزا" خودش از اون لطف همایونی چشیده.
الفلاممیم
روایتِ "قمقام زخار و صمصام بتار" از اون لحظات آخر خیلی عجیبه، خیلی. حقاً که جناب "فرهاد میرزا" خودش
در روز عاشورا، پس از آنکه آن شاهباز اوج شهادت از هدایت قوم مأیوس شد، به میدان عشق بازی قدم نهاد.
بر یمین و یسار تاخت و از کشته پشته ساخت به شیطان رجیم به درگاه رب العزّه عارض شد: خدا، خدا، خدا، مقام حسین در درگاه احدیت مشهود است، پس از شهادت در اعلا علیین با جد و پدر و مادر و برادر خود از نعیم روضه ی رضوان بهره مند است. در این میدان چه امتحانی از او شده است؟
ندا رسید ای لعین، نظر کن تا عشق بازی حسین را دریابی که سر و دستار نداند که کدام اندازد.
به آفتاب جهان تاب حکم شد: با حرارتی سخت بر بدن مبارک بتاب، به زخم ها و جراحات امر آمد: با حُرقت تمام بر آن جسم پاک اثر کن. به تشنگی خطاب رسید با شدت خویش آن دل و جگر مطهر تفته ساز.
با این همه الم و زحمت آن حضرت پیوسته بر زبان مبارک جاری می فرمود:
«رضاً بقضاک لامعبودَ سواک».