الفلاممیم
بیا و بگو !
از آن شب که رفتیم مبیت و دهپانزده تا جوان عراقی با هم آمدند و نشستیم به حرف زدن. شیخ همراهمان افتاد دنبال وظیفهی تبلیغی و ما هم گعده گرفتیم و با زبانِ بیزبانی برای هم از فیلم ستایش و یوسف پیامبر تعریف میکردیم. نوجوان و جوان های هم سن و سالم بودند. از بصره پیاده آمده بودند. همان عمود های اول بودیم. لهجه عراقی یاد گرفتن اینجا به دردم خورد که به کاظمِ عراقی بگویم اگر سری سوم ستایش را برایتان تازه دوبله کردهاند تلویزیون ما سری چهارمش را نشان میدهد. سر سفره هم فهمیدم آنها هم به دلمه میگویند دلمه. دستِ آخر با اصرار سیگار تعارفمان میکردند.
کمی بعدترش مرد میانسالی آمد. مریض بود، پاهایش ورم کرده بود و به زحمت راه میرفت. شروع کرد به تعریف کردن. کم و بیش از لهجهی عراقی غلیظ اش فهمیدیم امام حسین شفایش داده. با گریه تعریف میکرد و با عشق میگفت چند روز در راه است و دارد می رود کربلا.
هدایت شده از خط حزب الله
🔴انتشار برای اولینبار
🏴 اگر #راه_کربلا باز بود...
#اربعین
#کربلا
#امام_حسین_علیه_السلام
#نشریه_جامعه_مومن_و_انقلابی
علامه حسن زاده آملی دربارهی علامه طباطبایی نقل میکردند:
«خداوند درجات ایشان را متعالی بفرماید که لفظ "ابد" را بسیار بر زبان میآورد
ودر مجالس خویش چه بسا این جمله کوتاه و سنگین و وزین را به ما القا میفرمود که:
"ما ابد در پیش داریم. هستیم که هستیم!"»