eitaa logo
الف دزفول
3.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
296 ویدیو
8 فایل
شهید آباد مجازی دزفول ارتباط با مدیر @alimojoudi
مشاهده در ایتا
دانلود
✋🏻باسلام ☀️ 🌷 نخبه ی شهیدی که رشته ی پزشکی را رها کرد🌷 ✍🏻 4️⃣روایت چهارم - روایت هایی دیگر از شهید حمید محمود نژاد از شهدای شگفت و کم نظیر دزفول 🌷کسی که زمانه و زندگی حمید را بخواند، از آن همه کتاب ها و دوره های مدیریت و برنامه ریزی و مدیریت زمان و اراده و . . . بی نیاز می شود ✅ حمید با رتبه 3 رشته ی پزشکی دانشگاه شیراز قبول می شود ⭕️با اراده ی خود می خوابد و با اراده بلند می شود و کسی ندیده است که حمید برای بیدار شدن ساعت کوک کند و این از عجایب شخصیت حمید است. ☀️شگفتانه ی شخصیت حمید اراده است. اراده کند کاری را انجام دهد، انجام می دهد، و من برداشتم این بود که این اراده را به واسطه مبارزه با نفس به دست آورده است. طوری که خودش می گوید: «محور تصمیمات من نفس است، هر چه او اراده کرد من خلاف آن را اراده می کنم» ✅حمید اهل سیر و سلوک و نماز شب است و من احساس کردم که این پرده از زندگی اش کماکان برای خیلی ها مجهول و مرموز و ناشناخته بوده و هست و یقیناً خواهد بود. 🌴 از حمید بیشتر بدانید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/0304 🎥 چند خاطره و فیلم مصاحبه با این نخبه ی شهید را هم ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/531 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
هدایت شده از الف دزفول
✋🏻باسلام 🌷 پس از گذشت چهار روز از شهادت پیکرش عطر عجیبی داشت🌷 ✍🏻زمانه و زندگی شهید مدافع حرم علیمحمد قربانی به روایت همسرش 🌐 بازنشر به مناسبت سالروز شهادت این شهید والامقام ⭕️حاجی گفت: «نه، اصلاًمن مسئولیت شرکت را تحویل دادم و الان احساس راحتی می‌کنم. بگذار میز و صندلی ریاست بماند برای کسانی که به آن علاقه دارند، من هیچ علاقه‌ای به پست و مقام نداشته و ندارم.» 🌹پیکر حاجی چهار شبانه‌روز بر روی تپه باقی ماند و با وجود همراه داشتن مقداری ادوات شامل دو بی‌سیم، یک تبلت و موبایل و نزدیک بودن به سنگر تکفیری‌ها حدود پنج شش متر، به حکم الهی از دید دشمن مخفی ماند. ✳️ روز ۲۳ بهمن هم‌رزمان حاجی توانستند طی عملیاتی پیکر مطهر حاجی را برگردانند. هنگام پیدا کردن پیکر حاجی متوجه می‌شوند که عطر خوشایندی از آن استشمام می‌شود. 🌷مشروح روایت در الف دزفول 👇 🌐https://alefdezful.com/1911 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🌴 یادی از اسوه های انقلاب اسلامی دزفول به مناسبت دهه فجر 🌹 شهید رضا اِزِک ⭕️يك روز به من گفت انفجار سه راهي كافي نيست بايد زود پز را عملياتي كنيم.. و چند روز قبل از شهادتش از توي جوي سيمتري سينه خيز شبانه رفته بود تا نزديكي تانك سر جهار راه سيمتري و زود پز انفجاري را روي تانك انداخته بود... ✳️رضا به سمت منطقه درگیری میرود و به محض آنکه مسجد لب خندق را رد کرده و سر خیابان می رسد مغزش را روی دیوار (گاراژ سُکُل) پاشیدند. تا ماهها آثار خون رضا روی دیوار دیده میشد. 🔅مویه کردن های شبانه ی مادر رضا ازک ماههای مدید در گوش همسایگان بود. 🌐 الف دزفول را ببینید👇🏻 https://alefdezful.com/1835 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🌴 8️⃣1️⃣🌷 قسمت هجدهم خود معاون گردان يعني سيد جمشيد هم فكر نميكرد كه خط دشمن به اين شكل باشد؛ يعني به حالت بالا پريدن و خزيدن به طرف بالا و اين طرف افتادن. بچه ها را بردم. من بالا بودم و نفر بعدي كه يك بيسيمچي بود، پايش را رها كرد و مثل يك توپ به زمين خورد. آن برادر، هنوز كه هنوز است، ميگويد: از آن شب كمرم درد ميكند. او با بيسيم به زمين خورد و تصور ميكرد كه آن ديوار بلند، يك حالت شيب دارد كه پايش را ادامه دهد و به پايين بيايد. در صورتي كه وقتي پايت را رها ميكردي، چون هوا تاريك بود و جلوي پايت را نميديدي، از بالاي ديوار مثل توپ به زمين ميخوردي. ناگفته نماند، وقتي به سمت ساحل دشمن ميرفتم، يك قطعهاي بود كه قبلاً خودمان پاكسازي كرده بوديم، در برگشت، آن را گم كرديم، اما حميد كياني مثل يك شير ايستاده بود. صدايش كردم. او با صداي رسا و بلند فرياد زد: «محمود! چه شده؟» گفتم: «بچه ها را آوردهام. يكي از بچه ها بيايد و سيمخاردارها را ببرد.» او خودش در حالي كه سيمبر در دستش بود، از سر خط آمد و مقداري از سيمخاردارها را بريد و راه را باز كرد. به ساحل دشمن رسيديم. به او گفتم: «همينجا بايست و قدر زيادي از سيمخاردارها را ببر چون الآن است كه بقية بچه ها برسند.» حميد كسي نبود كه آرام بگيرد. كسي كه آنقدر براي عمليات بيتابي كرده بود چگونه ميتوانست آرام باشد؟ چون آن شب همان شبي بود كه خودش به چشم ديده بود. خدا شاهد است، قبل از عمليات من و حميد خيلي با هم بوديم. خيلي با هم مينشستيم و حرف ميزديم. او ميگفت: «محمود، به خدا قسم اين دفعه يك چيز به دلم برات شده است. روشن است كه اين دفعه خدا بهراحتي و با كمترين تلفات كه خودمان هم باورمان نميشود، خط را ميشكند.» آن شب هم وقتي به خط رسيديم، دستش را به شانهام زد و گفت: «ديدي گفتمت؟ ديدي گفتمت راحت است.» بچه ها آمدند. يك چراغ دستي پيدا كرده و روشن كرديم. با چراغ دستي علامت داديم و با داد و فرياد، قايقهاي بعدي را متوجه خودمان كرديم. تعدادي از نيروهاي ما كه پايينتر از معبر رفته و خودشان در آن نقطه با دشمن درگير شده بودند به ما ملحق شدند. چند شهيد هم در قايقها داده بوديم. به هر ترتيبي بود، بيشتر بچه ها را از محور خودمان به داخل كشيديم. همة نيروها را ميبايست نيروي دريايي يا آبي بناميم، چون همه خيس بودند و وضع ما غواصها بهتر از همه بود. در آنجا حرف بچه هاي غواص آن بود كه خدا را شكر كه ما را از غواصان قرار داد، چون لااقل لباس غواصي به تن داريم. نيروهاي پياده كه لباس نظامي و عادي به تن داشتند، همه لباسهایشان خيسِ خيس شده بود. حالا خودتان حساب کنید چه وضعيتي پيدا كرده بودند! خدا رحمت كند شهيد فرجا... پيكرستان را كه با نيروهاي خشكي آمده بود! فرجا... آمده بود سر خط كه همان اوايل شهيد شد. عبدالمحمد مشاك هم در آنجا به شهادت رسيد. ما علاوه بر قسمتي از محدودة گردان عمار كه پاكسازي كرده بوديم، تا نزديك محلي كه يك يا دو نهر مانده به محدوده گردان خودمان (بلال)، تا نهر شماره يازده، رفته بوديم، اما حدود دويست متر پاكسازي نكرده بوديم. خدا خيلي كمك كرد. تمام عراقيها در آن منطقه هم كشته شده بودند. بچه ها هم آمدند و قدري خيالمان آسوده شد. در آن حال، سرما بر ما مسلط شده بود و به شدت ميلرزيديم. صبح كه نگاه كردم و ديدم چند نفر بوده ايم، از تعجب خنده ام گرفت! ⭕️⭕️ ادامه دارد ... ✳️«مردان دریایی » به همراه تصاویر و صوت خاطره گویی شهید دوستانی با گویش دزفولی در الف دزفول 👇 🌐https://alefdezful.com/4305 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🌷👂🏻مبتکر اسارت با پیچاندن گوش را می شناسید؟ 6️⃣✍🏻 روایت ششم - روایت «شهید عبدالرحمن هودگر» شیرمردی که تیربارچی عراقی را با پیچاندن گوشش به اسارت گرفت 🌴 روایت شگفت انگیز شجاعت دانشجوی شهید دزفولی ، که تیربارچی عراقی را با پیچاندن گوشش به اسارت درآورد ... 🌐این خاطره پس از 11 سال باز نشر می شود ⭕️ الف دزفول را ببینید: 🌐https://alefdezful.com/809 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/alefdezful
✋🏻باسلام ☀️ 🌷تصویری که «حاج احمد» از روزنه ی کفن دید🌷 ✍🏻 6️⃣روایت ششم - روایت هایی از سردار شهید حاج احمد نونچی به مناسبت سالگرد شهادتش ❇️صدای مناجاتش آرام آرام بلند شد. من فقط زمزمه ای حس می کردم. دقایقی سپری شد. خواستم گره های کفن را باز کنم، اما نگذاشت. پارچه روبروی صورتش خیس شده بود. معلوم بود به شدت گریه کرده است.. . . 🌷 می گفت: « به تک تک سلولهای بدنم دستور داده ام که هرگز اجازه ندهند، کوچکترین غرور و نخوتی واردشان شود .» 🔅این جمله در بین بچه ها معروف بود که هرکس دنبال شهادت می گردد، باید برود گروهان نصر گردان حمزه ، باید نیروی حاج احمد نونچی بشود. 🌹بعد از فتح فاو ، در حاشیه ی اروند، کلاه آهنی اش را در محل شهادتش پیدا کردیم. گلوله ی تیربار دشمن ، درست وسط نام مقدس امام حسین(ع) را شکافته بود و بعد هم پیشانی حاج احمد را. راز آن نام مقدس بر کلاه حاج احمد، همانجا فاش شد. 🌴 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/0206 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام 🌷اي واي احمد نكند آن جنازه غريب تو بودي ؟🌷 ⏰ به بهانه سالروز شهادت سردار شهید حاج احمد سوداگر ✍🏻 دوستانی که در اوایل سال ۹۰ اهل وبلاگ نویسی بودند قطعا یادشان هست که حاج احمد سوداگر هم اهل وبلاگ نویسی بود و وبلاگی داشت به نام «دفاع مقدس» که البته در حال حاضر از دسترس خارج است. ایشان چند روز قبل از شهادتش و همزمان با شهادت سردار حاج احمد سیاف همرزم قدیمی اش، خوابی دیده بود و به بهانه ی آن خواب دلنوشته ای زیبا از خود به یادگار گذاشت. ⏳ حاج احمد تنها دو هفته بعد از نگارش این دلنوشته به شهادت رسید. این دلنوشته تقدیم به شما. 🌴 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/11020 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻با سلام 🎁 پست ویژه - *برنامه نیمه پنهان ماه* 🎥 گفتگو با همسر سردار شهید حاج احمد سوداگر در برنامه نیمه پنهان ماه پخش شده از شبکه افق ✳️ پخش و دانلود در الف دزفول 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/11200 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
چندروز پیش این بنر را بالای یک مزار در بهشت علی دیدم مربوط به آسمانی شدن حاج اسدالله سعادتی نسب پدر چهار شهید( محمد، مریم ، نادیا و مریم سعادتی نسب ) و همسر شهید فاطمه برزن به همین راحتی و در سکوت داریم سرمایه هایمان را از دست می دهیم . . . گنجینه های استخراج نشده مان را ... بدون اینکه بشناسیمشان . . . بدون اینکه بشناسانیمشان . . . بدون اینکه سراغی ازشان گرفته باشیم، سری بهشان زده باشیم ، پای درد دلشان نشسته باشیم. به راحتی آب خوردن بدون اینکه برای نسل های بعدی روایتشان کرده باشیم . بدون اینکه از سبک زندگی شان گفته باشیم و از راز صبوری شان پرسیده باشیم به همین راحتی در سکوت می روند مظلومانه و ککمان هم نمی گزد چون این روزها ثروت برای ما معنای دیگری دارد و دیگر این میهمانان غریب زمین را ثروت و گنجینه و ارزش نمی دانیم. آنان که میزبان های خوبی به استقبالشان خواهدآمد و در بهترین جایگاه ها بر سفره اهل بیت به پاس صبوری هایشان خواهند نشست اما وای بحال ما که فردا باید پاسخگوی فرزندان امثال همین پدر باشیم که چرا چنین کردیم. چقدر راحت گنج هایمان را دست زمان دارد به تاراج می برد و ما چسبیده ایم به ثروت های کاغذی خدا به دادمان برسد خدا به داد بسیاری از مسئولین دزفول برسد که موضوع دفاع مقدس و معرفی و تقویت شاخصه ها و آدم های مرتبط با آن که نسخه شفابخش دنیای امروز در تمامی موضوعات است برایشان پشیزی اهمیت ندارد 🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋🏻با سلام 🎁سردار شهید حاج احمد سوداگر در یک نگاه 🎥 کلیپی از زمانه و زندگی سردار شهید حاج احمد سوداگر 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🌴 یادی از اسوه های انقلاب اسلامی دزفول به مناسبت دهه فجر 🌹 شهید حجه الاسلام والمسلمین سیدمحمدکاظم دانش ⭕️رئیس ساواک دزفول همواره او را به عنوان مبارزی نام می برد که پرونده اش سیاه است ، اما هوشیاری دانش باعث می شود که ساواک نتواند علیه او مدارکی مستند داشته باشد. ✳️در دوران حکومت پهلوي همواره مورد تهديد و آزار ساواک بود. بارها تبعيد و ممنوع المنبر مي گرديد. 🔅تنهاکسی بود که در زندان به ملاقات شهید سبحانی می رفت و کتابها و بیانیه های انقلاب را به صورت مخفیانه در اختیار وی و دیگر مجاهدان قرار می داد 🌷«صدام » برای سر او جایزه تعیین کرده بود 🌐 الف دزفول را ببینید👇🏻 https://alefdezful.com/1832 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 🌴 🔅 «شهید محمود دوستانی دزفولی» فرمانده گروهان غواص گردان بلال دزفول ، پس از عملیات والفجر8 و شهادت صمیمی ترین رفقایش ، با دلی سوخته به دزفول برمی گردد. 🌷شهادت «حمید کیانی» به تنهایی کمر محمود را شکسته است. محمود، ساکت ترین غواص اروند رود، به اصرار هادی عارفیان، عبدالامیر مطیع رسول و محمدحسین درچین با اصرار های مکرر قبول می کند که چند دقیقه از خاطرات عملیات والفجر8 بگوید. آن چند دقیقه، سه ساعت شده و برای همیشه در تاریخ ثبت می شود و محمود سه روز پس از بیان این خاطرات به شهادت می رسد. ✅شاید رمز و راز زنده ماندن محمود و تاخیر چند روزه اش در رسیدن به رفقای شهیدش، بیان همین خاطرات باشد، خاطراتی که سیدحبیب حبیب پور در قالب کتابی به نام «مردان دریایی» به چاپ رسانده است. ✍🏻متن خاطرات شهید محمود دوستانی از کتاب مردان دریایی به همراه صوت خاطره گویی شهید سه روز قبل از شهادت، در چند قسمت تقدیم می شود. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/alefdezful
🌴 9️⃣1️⃣🌷 قسمت نوزدهم در حدود دو متر، هشت يا نه نفر كنار هم نشسته بوديم كه وقتي به محل نگاه ميكردي كه مثلاً چگونه ديشت اينجا بودهايم، حيرت ميكردي! از سوز سرما دور هم جمع شده بوديم، آن هم در حالي كه تا صبح ميلرزيديم. براي نماز صبح نميدانستيم چه كنيم. چون لباسها و دست و پايمان، خونآلود بود و وضعيت پاكي و نجاستمان معلوم نبود. از حميد پرسيدم: «حميد! حالا وضعيت نمازمان چه ميشود؟ با اين وضعيت لباسها كه نماز نميچسبد.» حميد بلافاصله پاسخ داد: «مثل من باش! به دل نگير! بهترين نماز الآن است. اتفاقاً اين نماز خوبي است. خط دشمن را شكستهايم. آيا نمازي بهتر از اين سراغ داري؟» پرسيدم: «پس مهر و جانماز چه؟» جواب داد: همين پتو كافي است. در حالي كه پتو روي پايمان بود، نمازي جانانه خوانديم. پس از نماز، از سمت راست كه كاملاً پاكسازي نشده بود، صداي درگيري ميآمد. بچه ها همت كردند و خط آنجا هم شكسته شد. ما در سمت راست محور لشكر هفت ولي عصر(عج) بوديم و تقريباً يكصد و پنجاه متر بين لشكر ما و لشكر 25 كربلا پاكسازي نشده بود. بچه ها در آنجا بهشدت آتش كردند. ما هم به كمك آنها رفتيم. در آنجا شهيد حسين انجيري، از نيروهاي غواص كه گم شده بود، را پيدا كرديم. پرسيدم: «حسين، كجا بودهاي؟» پاسخ داد: «ما رفتيم و به ساحل خودمان زديم. حالا با هزار مصيبت به اينجا رسيدهايم.» همان شب شنيده بودم كه فرجا... شهيد شده است، ولي جنازهاش را نديده بودم. تقريباً ساعت 9 صبح بود كه آمدم و ديدم قامت رشيد او بر زمين افتاده است. انگار خواب بود؛ خدا شاهد است او خواب خواب بود؛ شهيد شده بود. آمدم اين طرفتر. بچه هايي كه زخمي شده بودند كمك ميخواستند و من آنها را دلداري ميدادم. آن موقع شهيد مسعود شاحيدر هنوز زنده بود و حرف ميزد. به بالاي سرش رفتم. گفتم: «مسعود، چطوري؟» پاسخ داد: «الحمد لله خوبم.» او را كشيدم و در يك سنگر بردم و بر او پتويي انداختم، ولي خيلي بيحال بود. بالاي سر بچه هاي ديگر رفتم. جمال قانع در حالت اغما بود، ولي هنوز نفس ميكشيد. آن طرف عبدالنبي روي زمين افتاده بود، ولي در آن حالت هم با بچه هايي كه زخمي بودند، شوخي ميكرد و سر به سرشان ميگذاشت تا دردهايشان را كمتر احساس كنند. تقريباً ساعت 9:30 صبح، آن منطقه پاكسازي شد و به لشكر 25 كربلا الحاق كرديم. نيروهاي ديگر هم آمدند و در همان صبح، در عمق خط دشمن و تا جايي كه مشخص شده بود، يعني جاده ظفر، رفتند. آنجا حدود سيصد متري ساحل و خط دشمن بود. آن روز تقريباً به همين صورت گذشت و تا فردا صبح در آنجا بوديم. در خط، گشتي زديم. آن اتاق سيماني -كه اشاره كردم- سنگري بود كه هيچكس در آن نبود، ولي چند نفر از بسيجيهاي بازيگوش و شيطان آن را با موشك آر.پي.جي هفت ميزدند. هر چه ميگفتيم: «بابا! شليك نكنيد. خودمان حال و حوصله سر و صدا نداريم.»، توجه نميكردند. يكي از خصوصيات صبح عمليات اين است كه بچه ها حال سر و صدا ندارند و اگر كسی گلولهاي شليك کند، دوست دارند سرش را ببرند، چون از تيراندازي بيزارند. ولي آن بچه ها هر چند دقيقه يك موشك آر.پي.جي هفت به سمت آن اتاق شليك ميكردند. ما نميفهميديم كه جنس اين سنگر سيماني از چيست، ولي ميديديم كه هيچ صدمهاي به بدنة آن وارد نميشود. ظاهراً از داخل آتش گرفته بود، چون مقداري دود كرد. چند لحظه بعد از آنكه من اعتراض كرده بودم كه چرا شليك ميكنند، دو نفر از بسيجيها خود را به اتاقك رسانده و بالاي آن دو سه نارنجك انداختند. فرياد زدم: «بابا! بياييد اينجا!» ⭕️⭕️ ادامه دارد ... ✳️«مردان دریایی » به همراه تصاویر و صوت خاطره گویی شهید دوستانی با گویش دزفولی در الف دزفول 👇 🌐https://alefdezful.com/4305 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🎁 پست ویژه به مناسبت سالروز عملیات والفجر۸ 📚 آمار شهدای دزفول در عملیات والفجر۸ 🌷 تعداد و اسامی همه ی شهدای دزفول در عملیات والفجر۸ 🌹❓ آیا می دانستید دزفول در عملیات والفجر ۸ ، ۱۲۴ شهید تقدیم اسلام و انقلاب کرده است ؟ ❓🌷 آیا دزفول در عملیات والفجر۸ شهید جاویدالاثر هم دارد؟ ☀️ به دلیل کیفیت بالای تصاویر ، ممکن است تصاویر با تاخیر نمایش داده شود... ❇️ این آمار و اسامی را در الف دزفول ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/1123 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
19.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمرینات غواصان گردان بلال دزفول. زمستان ۶۴ - پلاژ دزفول . قبل از عملیات والفجر هشت 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
16.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷گردان بلال دزفول. زمستان ۶۴ - پلاژ دزفول . قبل از عملیات والفجر هشت 🌹چقدر خاطره انگیزند این تصاویر. تصاویر آنانکه قریب چهل سال است همین جمع ها و دورهمی هایشان را دارند در آسمان برگزار می کنند و ما هم قریب چهل سال است از درد فراقشان شعله وریم. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
49.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 لحظات خاطره انگیز خداحافظی و وداع غواصان خط شکن گردان بلال دزفول با فرمانده آسمانی شان سردار شهید سیدجمشید صفویان لحظاتی قبل از آغاز عملیات والفجر8 🌹 بسیاری از غواصانی که در تصویر می بینید ، لحظاتی بعد ، از ساحل اروند رود راهی بهشت برزخی پروردگار می شوند. 🔅یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد🔅 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام ☀️ 🌷شک نکنید که از دیدن این تصویر شگفت زده خواهید شد🌷 ✍🏻 7️⃣روایت هفتم - روایت یک هدیه ی خاص! هدیه ای که شهید مجید طیب طاهر به رفیقش سید عزیز داد. ☀️ هدیه ای که تا کنون هیچ کس، تاکید می کنم ، «هیچ کس» نگرفته است. 🌴 روایت یک رفاقت ، یک شهادت و یک یادگاری . . . ☀️ الف دزفول را حتما ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/0404 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🎁 پست ویژه به مناسبت سالروز عملیات والفجر مقدماتی 📚 آمار تکان دهنده شهدای دزفول در عملیات والفجر مقدماتی 🌷 تعداد و اسامی همه ی شهدای دزفول در عملیات والفجر مقدماتی ❓🌷 آیا می دانستید پس از عملیات والفجر مقدماتی ، پیکر 61 تن از شهدای این عملیات در مناطق باقی ماند ؟ ❓🌷 آیا می دانستید پیکر 34 شهید این عملیات هنوز رجعت نکرده است. ❓🌷آیا می دانستید بالاترین امار شهدای جاویدالاثر 8 سال دفاع مقدس دزفول مربوط به والفجر مقدماتی است؟ 🌴پیکر کدامیک از شهدای دزفول در عملیات والفجر مقدماتی هنوز به دزفول برنگشته است ؟ ⭕️ به دلیل کیفیت بالای تصاویر ، ممکن است تصاویر با تاخیر نمایش داده شود... ❇️ این آمار و اسامی را در الف دزفول ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/2111 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام ☀️ 🌷 «فرمانده ای که شلاق خورد... »🌷 ✍🏻 8️⃣روایت هشتم - روایتی تکان دهنده از سردار شهید حاج عبدالکریم پورمحمدحسین بمناسبت سالروز شهادتش ✍🏻 تکان دهنده ترین خاطره ای که تا کنون در «الف دزفول» منتشر شده است 🌹شهید حاج احمد سوداگر تا آخرین سال های زندگی اش همیشه می گفت: «از یادآوری این خاطره می سوزم . . . » 🌴 خانواده و دوستان این فرمانده ی شهید هم تا قبل از روایت الف دزفول از این ماجرا بی خبر بوده اند . 🌹دوست ندارم بگویم این خاطره را بدهید همه ی مسئولین بخوانند! حس می کنم بیان رفتار و عملکرد شهدا به بسیاری از مسئولین امروز کشور، بی فایده است ، چرا که حسین(ع) هم به لشکر روبرویش فرمود :«لقمه حرام نمی گذارد صدای مرا بشنوید!» 🌷دژبان اهوازحاج کریم را نمی شناسد و گیر می دهد به وسایل همراهش. در آن روزهای خاکی بودن آدم ها و شانه های بدون درجه ، هر چه حاجی با دژبان حرف می زند بی فایده است و حاج کریم بازداشت می شود و . . . 🌷 حاج کریم می گوید : فقط بگو روی ترکش هایم شلاق نزنند!! .... ❇️ این روایت را برای تمامی مدعیان قانون و قانون گرایی، مدعیان خدمت به مردم ، مدعیان احساس تکلیف ، مدعیان . . . . ارسال کنید. ⭕️🌐برای خواندن ماجرای کامل این روایت روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/2811 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🌴 0️⃣2️⃣🌷 قسمت بیستم آنها حدود يكصد متر از ما دور بودند. خدا شاهد است وقتي بيست يا سي متر از آن اتاقك دور شدند، ناگهان از آنجا، دو- سه دست هي بالا ميرفتند و پايين ميآمدند. داد زدم: «بچه ها! مثل اينكه كساني آنجا هستند و ميخواهند اسير شوند!» در يك لحظه يك نفر از آنجا بلند شد. بچه ها به طرف او تيراندازي كردند. او دوباره نشست. فرياد زدم: «بابا! شليك نكنيد. بگذاريد بلند شود!» با قطع تيراندازي، آن عراقي بلند شد و با ترس و هراس به سمت ما آمد. پس از او، نفر بعدي هم بلند شد. خلاصه چهار نفر از آن سنگر بيرون آمدند. آنها در آن همه انفجار و با آن همه سر و صداي تكبير ما در آن سنگر مخفي شده بودند. براي تصرف اين سنگر مهم و خطرناك كه در محور ما بودسه نفر را مأمور كرده بوديم كه بيايند و راهپلة ورودي آن را پيدا و منهدمش كنند. در آن لحظه كه آن چهار عراقي اسير شدند، نگاه ميكردم كه اينها ميخواهند چگونه و از كجا بيرون بيايند. چون چهار طرف آن بسته و صاف و يكدست بود و هيچ دري نداشت. در ناباوري ديدم كه يكي از آنها طنابي را كه آويزان شده بود، گرفت و پايين آمد. آن وقت چگونه ميتوانستيم بفهميم كه آنها با طناب به داخل اين سنگر ميروند و بيرون ميآيند؟ اين هم از لطف خدا بود كه آنها اسير شدند. چهار نفر از آن طناب به پايين آمدند و خود را تسليم كردند. حتم داشتيم كه آنها در شب گذشته با تيراندازي خود، چند نفر از نيروهاي ما را شهيد و يا مجروح كردهاند و حالا آمدهاند كه تسليم شوند. آنها را بالاي سر شهدا برديم و شهدا را نشانشان داديم و پرسيديم: «اينها را چه كسي زده است؟» مات و مبهوت مانده بودند و فقط نگاه ميكردند. ميخواستيم بچه هاي مجروح را به عقب بفرستيم، ولي نه قايقي بود و نه وسيلهاي. هر چه ميگفتيم: «قايق بياوريد!» ميگفتند: «قايق نيست. ديشب تير و تركش خورده و خراب شدهاند.» خودمان هم ميديديم كه بعضي از آنها واژگون و برخي هم در ساحل خراب بودند. كمي از سر خط پايينتر رفتم كه ديدم قايقي در موانع گير كرده است. شهيدي در آن بود. داشتم نفر بعدي را كه در قايق بود، نگاه ميكردم كه ديدم سرش تكان خورد. سرش را برگردانيد. جا خوردم. اول احساس كردم شهيد است، ولي بعداً دريافتم كه زخمي است و هفت–هشت ساعت است كه آنجا افتاده است. خيلي برايش ناراحت شدم. به طرفم رو كرد و گفت: «برادر، كمك نميكني؟» فارسي حرف ميزد. دلم برايش سوخت، اما هيچ چارهاي نداشتم. آنجا چه ميتوانستم بكنم؟ در آنجا تكان كه ميخوردي تا زانو در گل و لجن فرو ميرفتي. بهترين محل همان جايي بود كه او مانده بود. ساعت تقريباً 11 صبح بود. تماس ميگرفتيم، ولي قايق نبود. بچه هاي غواص را، كه سالم بودند، بسيج كرديم. آنها قدري از موانع را كنار زدند. معبري با زحمت فراوان باز شد. فكر اينكه داريم جان بچه ها را نجات ميدهيم به ما نيرو ميداد، چون مجروحين داشتند يكي يكي تمام ميكردند. خدا رحمت كند شهيد جليل شريفي را كه آنقدر از او خون رفت تا شهيد شد! حميد حويزي هم اگر در آنجا ميماند، تمام ميكرد. موانع را كنار زديم و یکیک مجروحان را با زحمت زياد به روي دوش گرفتيم و به طرف قايقها برديم. به لب اروندرود كه ميرسيدي، به علت جزر آب، تا كمر در يك گِل نرم فرو ميرفتي. حساب كنيد مجروحي را كه از ناحية پا زخمي شده بود، ميخواهيد حمل كنيد. يكي از آنها را روي دوشم گرفته بودم. تكان كه ميخوردم، فرياد آخ او به هوا ميرفت. فرياد او مثل يك چكش بر سر من فرود ميآمد. هم خسته بودم و هم درد او عذابم ميداد. تازه در گِل هم فرو ميرفتم. ⭕️⭕️ ادامه دارد ... ✳️«مردان دریایی » به همراه تصاویر و صوت خاطره گویی شهید دوستانی با گویش دزفولی در الف دزفول 👇 🌐https://alefdezful.com/4305 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🌴 یادی از اسوه های انقلاب اسلامی دزفول به مناسبت دهه فجر 🌹 شهید محمدهادی موجودی ⭕️وقتی برای پخش اعلامیه و کارهای مبارزاتی می رود سردشت، از مامورین شاه کتک مفصلی می خورد. بعد هم جسم نیمه جانش را می اندازند کنار جاده و می روند 🌷شهادتش خیلی خیلی خاص است. بعد پیروزی انقلاب و قبل از شروع جنگ. در یونسکو ( خانه معلم امروز)، زندانی که خیلی از بازماندگان رژیم پهلوی در آن محبوس بودند. . . ✳️برای مجلس ختمش، همه متعجب بودیم. مینی بوس مینی بوس آدم می آمد که هیچکدام را نمی شناختیم. 🔅فردای تشییع جنازه رفته بودیم سر مزار. قبر کن نشسته بود گریه می کرد. پرسیدم : شما چرا گریه می کنی؟ گفت: دیروز که پیکر این جوان را در لحد گذاشتم اتفاق عجیبی دیدم . . . 🌐 الف دزفول را ببینید👇🏻 https://alefdezful.com/1839 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🌷روایت عبدالکریم 7️⃣✍🏻 روایت هفتم - روایت «شهید عبدالکریم عبدال زاده» که به عنوان شهید گمنام در شهر هنزاء استان کرمان دفن شده بود 🎁با موافقت پدر *شهید عبدال زاده* پیکر پاک و مطهر این شهید والامقام که سال ۱۳۹۵ به عنوان شهید گمنام در شهر هنزاء از توابع رابُر استان کرمان دفن شده بود، برای همیشه مهمان مردم هنزاء شد. ✍🏻 روایت کوتاهی از تغییر تصمیم خانواده شهید عبدال زاده در انتقال پیکر این شهید به دزفول ⭕️ مشروح ماجرا را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/913 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
18.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏳ با اندکی تاخیر 🌹بخشی از مراسم تششیع و تدفین جانباز سرافراز قطع نخاع دزفول ، شهید حاج فریدون غلامی 🌴❤️ تصاویری که در این کلیپ مشاهده می کنید را جز اخلاص مردی که 35 سال ویلچر نشین بود و در دل های مردم بذرمحبت و دلداگی کاشت رقم نزده است. 🌹جز « اخلاص » هیچ شاخصه ای دیگر نمی توانست عشق و دلدادگی و محبت مردم را به این رادمرد کم نظیر گره بزند و عموم مردم را از پیرتا جوان و زن و مرد برای بدرقه اش تا بهشت به میدان بیاورد. 🎥 حالا خیلی ها شبانه روز بدوند دنبال پست و مقام و مسئولیت . . . . عکاس دنبال خودشان راه بیندازند تا کوچکترین و کمترین وظایفشان در قبال مردم را به تصویر بکشند و خودشان برای تقدیر از خودشان بنر به در و دیوار بزنند تا بخواهند خودشان را به مردم ثابت کنند. نه برادرم! حاج فریدون را ببینید و بدانید که اشتباه رفته اید. او دوربین فیلمبرداری خدا را دید و دنبال دوربین های دنیا نبود. 🌹«سردار شهید حاج فریدون غلامی» متولد 1343 در مورخ شهریور ماه 1366 در اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن قطع نخاع و ویلچر نشین شد و تمامی عمر پربرکت خود را در راه خدمت به مردم در جایگاه های مختلف صرف کرد و نهایتا در 17 بهمن ماه 1401 به همرزمان شهیدش پیوست. روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🎁 پست ویژه - *اختصاصی الف دزفول* 🌎1️⃣ انتشار برای اولین بار 🌷وسایل کشف شده به همراه پیکر *شهید علی گلشن زاده* توسط گروه تفحص پس از 38 سال 8️⃣✍🏻 روایت هشتم - تصویر کارت شناسایی، پلاک ، گرمکن، خودکار ، دستکش و سایر وسایلی که به همراه پیکر شهید کشف گردیده است 🌴 مایه حیرت است که این کارت شناسایی پس از 38 سال هنوز قابل خواندن است ☀️ الف دزفول را ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/11022 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🌴 1️⃣2️⃣🌷 قسمت بیست و یکم با ديدن قايق، روحيه ميگرفتي و ميگفتي: «الحمد لله نزديك است. الآن مجروح را ميرسانم.» ولي از بس گِلها چسبناك بود و در آنها فرو ميرفتي، از آن قسمت كه حدود بيست متر بود، حدود ده دقيقه طول ميكشيد تا به سمت قايقي كه در گل و لاي ساحل گير افتاده بود، يك قدم برداري. براي حمل بهتر مجروح، روي گِلها دراز كشيدم و به او گفتم كه به پشت من بخوابد تا او را بكشم. او هم به پشتم خوابيد. او را حدود دو متر كشيدم كه چشمهايم رو به سياهي رفتند. جايي را نميديدم و بيحس شده بودم. به هر جان كندن و زحمتي كه بود، او را كشيدم تا قايق. دو-سه قايق ديگر هم آمدند. بچه هاي تخلية شهدا هم خود را رساندند. بنا را گذاشتيم كه نخست مجروحان و سپس شهدا را منتقل كنيم. مقداري حلبي آورديم و روي گل و لاي ساحل انداختيم تا يك سطح اتكا باشد براي انتقال آنها و الحمد لله مجروحان و شهدا را منتقل كرديم. آن روز، بعد از نماز و ناهار بود كه لباسهايمان را آوردند. حميد كياني، لباسهاي غواصي را كه درآورد، گفت: «اي غواصي! ديگر خداحافظ!» او كه در عمليات بدر هم غواص بود، وقتي لباسهاي غواصي را در كيسه ميگذاشت، رو به من كرد و گفت: «محمود! آنقدر اين لباسها را با فشار در كيسه ميگذارم كه هيچكس نتواند آنها را بيرون بياورد! از ته دل ميگذارم، چون اينها خيلي اذيتمان كردند و جانمان را گرفتند.» آنها را در كيسه گذاشت و در آن را محكم بست. لباسهاي تميز و نو را پوشيديم و برخلاف نيروها كه با لباسهاي گلآلود بودند، ما شيك شيك بوديم چون لباسهايمان را در كيسه آورده و خشك مانده بودند. آن شب، در خط ايستاديم. نيروهاي ديگر به جلوتر رفته بودند، ولي هنوز خط حفاظت ميخواست، چون عراقيها بهطور پراكنده در نخلها و آن اطراف بودند و ما ميبايستي آنجا ميمانديم و مانديم. فردا صبح، نيروهاي پدافند هوايي هواپيمايي از دشمن را زدند كه براي روحية بچه ها خيلي خوب بود. شب دوم هم همانجا بوديم. روز سوم، گفتند كه به عقب برويم. تقريباً عصر بود كه به مقر خودمان در قبل از عمليات، يعني روستاي اروندكنار، رسيديم. پس از آن به بهمنشير و روستاي خضر رفتيم. در فراق ياران آن شب در روستاي خضر، شب دردناكي بود. وقتي دوباره وارد اتاقها شديم، ديدن جاي خالي شهدا برايمان بسيار دردناك بود. جمال قانع، كه هميشه با ما بود، ديگر نبود و مؤذني نداشتيم تا اذان بگويد. عبدالنبي پورهدايت و محمدرضا شيخي را نداشتيم. فرجا... پيكرستان و عبدالمحمد مشاك و جليل شريفي هم نبودند. بچه هاي بسيجي و كمسنوسال دسته فرجا...، وقتي به خانهاي رسيدند كه چند روز پيش شهدا در آن بودند، در حياط نشستند و وارد اتاقها نميشدند. همه با هم گريه ميكردند. صحنة دردناكي بود كه دل سنگ را آب ميكرد. با ديدن اتاقها روحيه ها ضعيف ميشد، چون واقعاً طاقت داغ شهدا و خصوصاً فرجا... را نداشتند. مسئولان به ما گفتند كه آن بچه ها و باقيمانده گروهان قائم را نزد خودمان ببريم. براي آنها جايي پيدا كرديم و در آن جا داديم. البته ناگفته نماند، زماني كه ميخواستند ما را به عقب بياورند، ميگفتيم: «اگر ميخواهيد به خط جلو ميرويم، اما به عقب نميرويم! اگر هيچكدام نميشود، حداقل ما را در همين خط نگه داريد!» حاج آقا عابدي و آقاي بادروج آمدند و قسم خوردند كه در آينده مأموريت داريد. برويد مقداري گردان را بازسازي كنيد و برگرديد. الحمد لله گروهانهاي ديگر يكي– دو نفر بيشتر شهيد نداده بودند! ما بيشتر از آنها شهيد و زخمي داده بوديم. گروهان مالك را به يك دسته تبديل كرديم؛ دسته ويژهاي با شش آر.پي.جي هفت و دو يا سه تيربار و چند نارنجك تخممرغي. البته آنها بچه هاي زبدهاي بودند. ما هم به دستهاي ويژه تبديل شديم. من فرمانده بودم و يكي ديگر از بچه ها معاونم و شهيد حميد كياني هم معاون دوم. بدين ترتيب گردان بازسازي شد. ⭕️⭕️ ادامه دارد ... ✳️«مردان دریایی » به همراه تصاویر و صوت خاطره گویی شهید دوستانی با گویش دزفولی در الف دزفول 👇 🌐https://alefdezful.com/4305 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🎁 به نام خدا ☀️ 🌷 تابلوی حمید 🌷 ✍🏻 روایت دوم - روایت شهادت شهید حمیدرضاپورابراهیم به مناسبت سالروز شهادتش 🔅نزدیکی های صبح بود که صدای انفجار مهیبی برخاست. از سنگر زدم بیرون. یک گلوله توپ خورده بود کنار سنگر حمید. وقتی رسیدم ، با پیکر پاره پاره حمید مواجه شدم. بدنم سست شد. نشستم روی زمین. چشمم افتاد روی تابویی که حمید دیشب آورده بود و کنار سنگرش نصب کرده بود... 🌐 روایت کامل را در الف دزفول را ببینید👇🏻 https://alefdezful.com/2110 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🌷ما شما را می بینیم 8️⃣✍🏻 روایت هشتم - روایت «شهید عظیم اُستا» به مناسبت سالروز شهادتش 📩 پیامی که شهید تازه تفحص شده فرستاد 🌴 بازنشر یک روایت بی نظیر ❓ *شهید عظیم استا* پس از پیدا شدن پیکرش، چه پیامی فرستاد؟ 🌷خواستم فریاد بزنم که آن جوان انگشت اشاره اش را روبروی لب ها و بینی اش گرفت و گفت: «ساکت! کسی جز شما مرا نمی بیند!» 🌹از درون تابوت بلند شد. چهارشانه بود و قد بلند. شال سبزی هم دور گردنش انداخته بود. لباسهای خاکی و پوتین هایی که از سیاهی برق می زد. هیچ کس متوجه او نبود. فقط من و محمد بودیم که زبانمان از حیرت بند آمده بود... 📖 تصاویر و متن کامل را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/418 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام ☀️ 🌷 «روایت نبی»🌷 ✍🏻 9️⃣ روایت نهم - روایت شهید عبدالنبی پورهدایت بمناسبت سالروز شهادتش 1️⃣🌹(قسمت اول) : خاطرات « *شهید عبدالنبی پورهدایت* » از زبان « *شهید محمود دوستانی دزفولی* » 🎁وقتی شهیدی ، از شهیدی دیگر حرف می زند، انگار نور در نور می شود . 🌴 شهید عبدالنبی پورهدایت را بیشتر بشناسید. شهیدی که کمتر نام او را شنیده اید. ☀️ از همه باحالتر، شهيد عبدالنبي‌ پور‌هدايت بود كه خاطراتش از ذهن هيچ يك از بچه‌ها نمي‌رود و مربي غواصي هم در آموزش، وقتي كه در بچه‌ها خستگي را مي‌ديد و مي‌خواست روحيه بگيرند، به عبدالنبي اشاره مي‌كرد و مي‌گفت شعار بگيرد. 🌙❄️هوا خيلي سرد بود. نشسته بوديم و چون دو-‌ سه بار در آب رفته بوديم، سرما بر ما اثر كرده بود. خدا رحمت كند عبدالنبي‌ پور‌هدايت را كه گفت: «محمود! پانزده دقيقه است كه از سرما مي‌لرزم و حالا نوبت توست كه بلرزي!» 🌷 خاطرات ناب شهید پورهدایت را از زبان شهید دوستانی در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/1130 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc