eitaa logo
الف دزفول
3.6هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
628 ویدیو
8 فایل
شهید آباد مجازی دزفول ارتباط با مدیر @alimojoudi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 🎁 انتشار برای اولین بار در الف دزفول ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» 🔟✍🏻 روایت دهم : روایت هایی از شهید غلامعلی حسن بنواری 🌷 جای من خوب است مادر! ✳️جمعی از بچه ها (حدود بیست نفر) چند متری دورتر از من بودند. بین اونا هم غلام علی بنواری بود. خدایا نمی دونم چطور بگم هنوز هم وقتی یادم میاد چند دقیقه ای بهتم میزنه. آره، هنوز صدای سوت توی گوشمه، سوتی کشید و خمپاره ی ۱۲۰ بود که بین این بچه ها خورد و همه ی اونا پرپر شدند. 🌹گفتند خمپاره بهش اصابت کرده و شهید شده. تنش پاره پاره شده بود. خیلی از این حرفها ناراحت می شدم. اینا حرفهایی بود که درباره ی شهادت غلام علی می زدند و برای یه مادر سخته این جور چیزها رو بشنوه. مدام این حرفها رو با خودم تکرار می کردم تا این که یه شب به خوابم اومــد و گفت: . .. . . 🌐 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐 https://alefdezful.com/i5sz 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال تلگرام الف دزفول👇🏻 🌐 https://t.me/joinchat/AAAAADv7Upe6LMS6phucgA ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🆔 https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️ ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» 🌹 احمد ، اربا اربا شد ✍🏻روایت تکان دهنده نحوه شهادت شهید جاویدالاثر « *احمد شریف* » 🌹 بعد از شنیدن این خاطره از زبان حاج سعید فهمیدم که چرا پیکر احمد هیچگاه به شهر و دیارش برنگشت 🔅هنوز گرمای آن تکه از پیکر احمد را که پس از انفجار روی من افتاد، حس می کردم. هنوز آن لبخند و آن نور که چونان نورافکنی با نور سفید در آن لحظه آخر بر من تابید ، پیش رویم بود، اما احمد دیگر نبود. چیزی از او نمانده بود که بچه ها به شهر برگردانند . . . ✳️ مشروح این خاطره را در الف دزفول بخوانید👇 🌐https://alefdezful.com/427 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
☀️ ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» ✍🏻🌹 روایت احمد رضا حسامی 1️⃣ قسمت اول 🌷 روایت شهیدی که سه روز پس از دفن ، از زنده بودنش خبر دار شدند. 🌴🎥 فیلم منتشر نشده ای از شهید 🌹روایت شهیدی که عراقی ها پیکر پاک و مطهرش را آتش زدند. 🌐https://alefdezful.com/1120 2️⃣ قسمت دوم 🎁 و باز هم خبری دیگر از شهید احمدرضا حسامی ، خبری خوش که خیلی ها از آن بی خبر بودیم 🌐https://alefdezful.com/1128 3️⃣ قسمت سوم 🌷پیدا شدن حلقه ی مفقوده ی شهادت شهید احمدرضا حسامی بعد از 40 سال برای اولین بار 🌅تصاویر دیده نشده از شهید احمدرضا حسامی ❇️ روایت لحظه شهادت شهید احمدرضا حسامی از زبان تنها شاهد عینی ماجرا 🌐https://alefdezful.com/181 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
☀️ ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان 🌷 چهره دلربای آن به نماز ایستاده ✍🏻 خاطره ای روایت نشده از شهید احمدرضا حسامی ✳️در کنار خاکریز به سمت سنگر میرفتم تا از حرارت سوزان آفتاب گرم تیرماه تابستان به سایه سنگر پناه گیرم ، قدم زنان در خاکهای حاشیه خاکریز پاسگاه زید به دنبال آب جهت وضو میگشتم ، آب تانکر آنقدر گرم بود که بسختی وضو گرفتم و از بس آفتاب سوزان بود که نماز خواندن در آن شرایط را تحت الشعاع قرار داده بود که ناگهان صحنه ای عجیب چشمم را متوجه خود کرد !!! 🌐مشروح این روایت را در الف دزفول ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/iw7a 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
☀️ ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» 🌷 راز آن سکوت پر از لبخند ✍🏻🌹 روایت شهیدان حمید گلپیچی و حمیدرضا بصیرزاده ✳️بعد از يك ماه وقتی قدم به قطعه شهدا گذاشتیم و تعداد مزارهای تازه اضافه شده را که دیدیم، حال و روزمان به هم ریخت. بچه هایی که تا همین چند روز پیش کنارمان بودند و حالا آنان مجوز عبور از آسمان را گرفته بودند 🌹همین طور که لابلای ردیف ردیف مزار شهدا قدم می زدیم و رفقای آسمانی مان را به حمد و آیت الکرسی مهمان می کردیم، حمید مدام در حال جستجو بود و معلوم بود دنبال مزار خاصی می گردد. 🌴کنار یک مزار ایستاد. انگار زانوهایش تحمل همان بدن لاغر و نحیفش را هم نداشتند. آرام آرام رفتم کنارش. من هم آرام نشستم.و نگاهم را سُراندم روی نوشته های سنگ مزار.... 🌐 این روایت را به همراه تصاویر در الف دزفول ببینید 👇🏻 🌐http://alefdezful.com/51 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
☀️ ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» 🌴 *چهارده سال و چهار ماه* ✍🏻🌹 روایت شهید حبیب مقدم دزفولی 🎥فیلم مصاحبه با شهید مقدم دزفولی 🌹 حبیب وقتی در عملیان رمضان مفقود شد چهارده سال و چهار ماه سن داشت. از نکات عجیب زندگی حبیب این است که دقیقا پس از چهارده سال و چهار ماه پیکر حبیب را پیدا کردند و آوردند. ✳️ مشروح خاطرات و فیلم شهید را در الف دزفول ببینید👇 🌐https://alefdezful.com/56 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
☀️ ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان 🌷 *سیدی دارد صدایم می زند* ✍🏻 رروایتی شگفت از شهید «سیدرضا مهدی پور رکنی» ❇️ ناگهان سید رضا بلند شد و شروع کرد به گریه کردن. بدجوری زار می زد. لابلای حرف هایش نام حسین کارساز را می آورد. نمی دانم! شاید او را می دید، یا داشت با او حرف می زد. کسی دقیق نمی داند. گریه اش آرام نمی شد. بچه ها دوره اش کرده بودند. دوباره لابلای گریه هایش چیزهایی می گفت: « . . . . 🌐الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/0426 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
☀️ ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» 🌹 چشمی که آن سوی پرده را می دید ✍🏻 : روایت هایی شگفت از عارف 16 ساله شهید «عبدالحسین خبری» 1️⃣ ⭕️ تصویری که حسین در آتش تنور نانوا دید 2️⃣ ⭕️ وقتی در نماز با منگنه پایش را زخمی کردیم 3️⃣ ⭕️ وقتی حسین چهره ی برزخی یکی از رفقایش را دید 4️⃣ ⭕️ تسکین درد کمر خواهر با دعای حسین 5️⃣ ⭕️ خبر دادن از نحوه ی شهادت . . . و . . . . 🌴 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/058 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
☀️ ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» ✍🏻 روایت شگفت کشف پیکر مطهر شهید حمیدرضا شالباف توسط گروه تفحص شهدا 🌷 روایت شهیدی که محل کشف پیکرش را یک کبوتر به گروه تفحص نشان می دهد ✳️عملیات رمضان به سرانجام نمی رسد و دستور عقب نشینی صادر می شود. بچه ها یکی یکی یا اسیر می شوند و یا شهید و در این بین هنوز حمیدرضا در حال عکاسی از تاریخ تکرار نشدنی حماسه آفرینی بچه هاست. عاقبت در آن قیامت عقب نشینی عملیات رمضان نه خودش برمی گردد و نه دوربینش و نه تصاویری که به ثبت رسانده است برای تاریخ به یادگار می مانند. 🌹وقتی گروه تفحص شهدا پس از یک هفته اتراق کردن در منطقه عملیاتی رمضان، شهیدی پیدا نمی کنند، دلسرد از توفیق زیارت شهدا، در حال جمع کردن وسایل هستند که کبوتری توجه شان را جلب می کند و . . . . 🌐 روایت شهید شالباف را به همراه آلبوم تصاویر در الف دزفول ببینید 👇🏻 🌐http://alefdezful.com/0430 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
🔅 ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» ✍🏻 روایت هایی از شهید جاویدالاثر حمیدرضا شمیم 🌷 او هنوز برنگشته است . . . ✍🏻 روایت فراقی که43 ساله شد . . . ✳️هرگاه از جبهه برمی گشت، از کوچه پس کوچه ها به خانه می آمد. می گفت: «از روی پدر و مادر شهدا شرمنده ام ! » 🌹برای عملیات رمضان که میخواست برود به خانواده اش گفت: ان شاءالله در این عملیات شهید می شوم و جنازه ام هم بر نمی گردد. 🔅او هنوز برنگشته است... 🌐 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐 http://alefdezful.com/6261 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
🔅 ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» ✍🏻 روایت هایی از شهید علیرضا پورنرگس 🌷برنگشت دخترش را ببیند ✳️دیدیم که نیروهای پاسگاه دارن به طرف مسجد میان. ما هم دمپایی هامون رو گذاشتیم و با پای برهنه فرار کردیم. یکی از نیروهای پاسگاه داد می زد. ایست، ایست و بعد هم تیر هوایی شلیک می کرد. 🌹با صدای من به خودش اومد و گفت: هان، چی شده؟ گفتم کجایی علیرضا؟ انگار هوایی شدی؟ چند لحظه ای مکث کرد و گفت: راستش رو بخوای یه دفعه دلم هوای خونه کرد. همش به فکر دختر کوچولوم و همسرم بودم. داشتم با خودم فکر می کردم اگر شهید بشم ، چی بر سر اونا می آد. 🌐 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐 https://alefdezful.com/0c9b 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا
🔅 ✅ «به مناسبت سالروز عملیات رمضان» ✍🏻روایت هایی از شهید غلامعلی حسن بنواری 🌷 جای من خوب است مادر! ✳️جمعی از بچه ها (حدود بیست نفر) چند متری دورتر از من بودند. بین اونا هم غلام علی بنواری بود. خدایا نمی دونم چطور بگم هنوز هم وقتی یادم میاد چند دقیقه ای بهتم میزنه. آره، هنوز صدای سوت توی گوشمه، سوتی کشید و خمپاره ی ۱۲۰ بود که بین این بچه ها خورد و همه ی اونا پرپر شدند. 🌹گفتند خمپاره بهش اصابت کرده و شهید شده. تنش پاره پاره شده بود. خیلی از این حرفها ناراحت می شدم. اینا حرفهایی بود که درباره ی شهادت غلام علی می زدند و برای یه مادر سخته این جور چیزها رو بشنوه. مدام این حرفها رو با خودم تکرار می کردم تا این که یه شب به خوابم اومــد و گفت: . .. . . 🌐 الف دزفول را ببینید 👇🏻 🌐 https://alefdezful.com/i5sz 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول سایت الف دزفول | لینک عضویت ایتا