eitaa logo
الف دزفول
3.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
225 ویدیو
7 فایل
شهید آباد مجازی دزفول ارتباط با مدیر @alimojoudi
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️به نام خدا 🌷👂🏻مبتکر اسارت با پیچاندن گوش را می شناسید؟ ✍🏻روایت «شهید عبدالرحمن هودگر» شیرمردی که تیربارچی عراقی را با پیچاندن گوشش به اسارت گرفت 🌴 روایت شگفت انگیز شجاعت دانشجوی شهید دزفولی ، که تیربارچی عراقی را با پیچاندن گوشش به اسارت درآورد ... 🌐این خاطره پس از 12 سال باز نشر می شود ⭕️ الف دزفول را ببینید: 🌐https://alefdezful.com/809 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام ☀️ 🌷 «فرمانده ای که شلاق خورد... »🌷 ✍🏻 روایتی تکان دهنده از سردار شهید حاج عبدالکریم پورمحمدحسین بمناسبت سالروز شهادتش ✍🏻 تکان دهنده ترین خاطره ای که تا کنون در «الف دزفول» منتشر شده است 🌹شهید حاج احمد سوداگر تا آخرین سال های زندگی اش همیشه می گفت: «از یادآوری این خاطره می سوزم . . . » 🌴 خانواده و دوستان این فرمانده ی شهید هم تا قبل از روایت الف دزفول از این ماجرا بی خبر بوده اند . 🌹دوست ندارم بگویم این خاطره را بدهید همه ی مسئولین بخوانند! حس می کنم بیان رفتار و عملکرد شهدا به بسیاری از مسئولین امروز کشور، بی فایده است ، چرا که حسین(ع) هم به لشکر روبرویش فرمود :«لقمه حرام نمی گذارد صدای مرا بشنوید!» 🌷دژبان اهوازحاج کریم را نمی شناسد و گیر می دهد به وسایل همراهش. در آن روزهای خاکی بودن آدم ها و شانه های بدون درجه ، هر چه حاجی با دژبان حرف می زند بی فایده است و حاج کریم بازداشت می شود و . . . 🌷 حاج کریم می گوید : فقط بگو روی ترکش هایم شلاق نزنند!! .... ❇️ این روایت را برای تمامی مدعیان قانون و قانون گرایی، مدعیان خدمت به مردم ، مدعیان احساس تکلیف ، مدعیان . . . . ارسال کنید. ⭕️🌐برای خواندن ماجرای کامل این روایت روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/2811 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🎁 به بهانه ی روز جانباز ⭕️ روایت جانگداز اولین جانباز قطع نخاع ایران ❓🌷می دانستید اولین جانباز قطع نخاع ایران اهل دزفول است؟ 🌹 روایتی از جانباز شهید دزفولی ، حاج محمدرضا ساکی پور ، اولین جانباز قطع نخاع ایران 🌷 الف دزفول را ببینید 👇 🌐https://alefdezful.com/581 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🆔 https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🎁 به بهانه روز جانباز ✍🏻 روایتی را که در پیام بعدی خواهید خواند، سال 1395 یعنی 7 سال پیش منتشر کردم. ✳️ روایت آزاده ی جانبازی به نام «محمد عیسوند زیبایی» ، که به دلیل شکنجه های دوران اسارت، 30 سال بود ، نمی توانست بخوابد و او را با اینکه شیمیایی بود در محل کارش به کار خدماتی مجبور کرده بودند. به خالی کردن سطل های زباله و ضدعفونی کردن و تمیز کردن زمین و . . . ⚫️✍🏻 روایتی دردناک که در آن مقطع در فضای مجازی انتشار بالایی گرفت و حتی در برخی روزنامه ها منتشر شد و همین آغازی شد برای آزار و اذیت آقای عیسوند که چرا مصاحبه کرده و این موارد را گفته است؟! ⛔️ در آن مقطع یادم هست مشکلاتش را که حل نکردند، هیچ ، دردسرهایش هم بیشتر شد. آن روز ها من چقدر خودم را مقصر می دانستم در این ماجرا و همیشه با خودم می گفتم که اگر می دانستم چنین بلایی سر این جانباز مظلوم می آورند، هیچ گاه مطلب او را منتشر نمی کردم. 🎁 امروز 7 سال است که از او خبر ندارم و نمی دانم چه حال و روزی دارد. آخرین بار شنیدم که بازنشست شده و محل سکونتش را به اهواز منتقل کرده است. ان شاالله هر کجا که هست، در سلامت باشد. 🌷امروز با خودم گفتم خوب است بعد از 7 سال به بهانه روز جانباز ، یک بار دیگر خاطرات و درددل های این جانباز مظلوم را منتشر کنم. امیدوارم برخی ها که آزارش دادند به خود بیایند و تلنگری باشد برای آنهایی که قدر این عزیزان زجرکشیده را نمی دانند. یاعلی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🎁 این پست ویژه را به بهانه روز جانباز حتما بخوانید👇🏼 🌷آزاده ی جانبازی که سی سال نخوابیده است! ✍🏻 روایت «محمد عیسوند زیبایی » آزاده ی جانباز دزفولی ☀️ما جزو مفقودالاثرها بودیم و مدام به ما می گفتند که هیچ کس از شما خبری ندارد و همین بهترین بهانه بود که همه جوره شکنجه مان بدهند. ⭕️پایه ثابت شکنجه ی ما این بود که روزی سه بار به قصد کشت کتکمان می زند، با انواع کابل ها و چوب و هر چه که دم دستشان بود. ❇️گاهی فاضلاب را زیر پایمان باز می کردند و گاهی داغمان می کردند و گاهی هم بچه ها را می گذاشتند توی قیر داغ. توی یک سالن زیر زمینی که هزارمترهم نمی شد قریب به ۷۰۰ نفرمان را نگه داشته بودند که دستشویی هم نداشت. از سوراخ پنجره برایمان نان خشک و پوست سیب زمینی و پوست بادمجان می ریختند و این غذایمان بود.» 🔴دکتر ادامه داد : «همه جور دارویی را روی او امتحان کرده ایم. همه جور درمانی را پیگیری کرده است، اما داروها روی بدنش جواب نمی دهد. حتی با مورفین هم نتوانسته ایم چند لحظه خواب را به چشمان آقای عیسوند بیاوریم!» 🌴آنقدر قیافه ام در اثر شکنجه ها و وضعیت بد آنجا عوض شده بود که تا شش ماه هنوز خانواده ام قبول نمی کردند من محمد هستم! آخر برایم حتی مزار هم درست کرده بودند. می گفتند این پسر ما نیست!» 😭 گفتم:«یعنی خالی کردن سطل و ضدعفونی کردن و تمیز کردن زمین و … ؟! این کار شماست؟» گفت: «اینجا حرمتم حفظ نمی شود! 🌴 این روایت را در الف دزفول ببینید 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/pilp 🌷🌷🌷🌷🌷 ✴️ لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/34950348
🌴 5️⃣2️⃣🌷 قسمت بیست و پنجم(قسمت آخر) دو تانك پشت سر آن تانك زديم، ولي نميدانم تقدير خدا چه بود كه به آن نميخورد. خودم هم احساس خطر ميكردم. دو نارنجك به دست گرفتم و احساس كردم كه جنگ تن به تن است. نفرات داخل تانك كه احساس ميكردند فاتح خط هستند از خاكريز بالا آمدند، ولي وقتي به بالاي خاكريز رسيدند، با اولين رگبار به هلاكت رسيدند. هفت يا هشت نفر بودند. بچه ها همان تانك را زدند. تانك بعدي همينطور و بعد از آن دو تانك ديگر را هم زدند. عراقيها در فاصلة چهل- پنجاه متري آمده بودند. درگيري عجيبي بود. تعدادي از بچه ها جا خورده بودند. چون آدم وقتي نيروي دشمن را در چهل- پنجاه متري خود ببيند، اين حالت را دارد. ديدم تنها حربهاي كه ميتوانيم بهكار ببريم، با صداي بلند تكبير گفتن است. خدا شاهد است در آنجا كمك تكبير را آشکارا ديديم. وقتي تكبير بلندي گفتم، گفتند: «چه خبر است؟» گفتم: «فرار كردند.» جداً هم آنها با تكبير ما فرار ميكردند. يكدفعه همة نيروهاي خط تكبير ميگفتند. شانزده تا هجده تانك را زديم. عراقيها برخي از تانكها را گذاشتند و فرار كردند و حدود ده تانك سالم ماند. آنجا بچه ها همينطور تيراندازي ميكردند.كمتر نفراتي توانستند فرار كنند. چند دقيقه گذشت. دوباره تانكهايشان آمدند، ولي بچه ها نگذاشتند از دويست متري اين طرفتر بيايند. حدود شانزده گردان توپخانه روي منطقه آتش ميكردند. با آتش توپخانه چند تانك زده شد و ما با آر.پي.جي هفت راهشان را سد كرديم و آنها مقداري عقب كشيدند. نزديك غروب روحية بچه ها عالي بود. در آنجا بسيجي مسنی بود كه پسر بزرگش همسن من بود و وقتي تيراندازي ميكردم، برايم خشاب پر ميكرد و از اين رو من خجالت ميكشيدم، رو به من كرد و گفت: تا من و شما هستيم، گذشتن اينها محال است. روحية او را كه ديدم، اميدوار شدم. خلاصه آن پاتك نيز سركوب شد. چون ميدانستيم كه عراق در شب ميترسد و حمله نميكند، بچه ها را مرتب كرديم و آن دسته سومي كه از گروهان فتح مانده بود را آورديم. بقية بچه هاي خودمان را، كه حدود 16 نفر بيشتر از آنها نمانده بود، جمع كردم و براي آنها حرف زدم. خيلي ناراحت بودند. گريه ميكردند. در آنجا بچه هاي رشيدي بودند كه جنگیدند. ما مديون اينها هستيم. يكي از بچه ها آنقدر آر.پي.جي هفت شليك كرده بود كه دستهي آر.پي.جي او آب شده بود. آنها به اين شكل میجنگیدند. اصلاً صداي يكديگر را نميشنيديم. من كه حدود شانزده موشك آر.پي.جي هفت شليك كرده بودم، ديگر گوشهايم چيزي نميشنيد. قرار شد صبح كه شد گردان ما خط را تحويل گردان كربلا از لشكر 7 ولي عصر(عج) بدهد و من بمانم تا بچه هاي گردان كربلا را بر روي منطقه توجيه كنم. تا حدود ساعت يازده صبح در آنجا بودم. خدا شاهد است آن نصف روز را كه آنجا ماندم به خاطر اين بود كه شايد ديگر برنگردم، چون نميتوانستم برگردم، در حالي كه ديگر حميد و حسين نباشند. اما آقاي رئوفي، فرمانده لشكر، به آنجا آمدند و از شانس بد، مرا ديدند و دستور دادند كه به عقب بروم. تقدير بر اين بود كه برگردم. به عقب آمدم. سر تا پا خاكي شده بودم. عقب آمدن اين دفعه خيلي دردناكتر از دفعة اول بود. جريان بچه هاي دسته شهيد فرجا... پيكرستان را گفتم. اين دفعه، آن حالت براي خودم پيش آمده بود. اتاق حميد را كه ميديدم، به شدت متأثر ميشدم و جاي حسين را كه ميديدم، همينطور... ⭕️⭕️ پایان ✳️«مردان دریایی » به همراه تصاویر و صوت خاطره گویی شهید دوستانی با گویش دزفولی در الف دزفول 👇 🌐https://alefdezful.com/4306 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام ☀️ 🌷 «روایت نبی»🌷(قسمت اول) ✍🏻 روایت شهید عبدالنبی پورهدایت بمناسبت سالروز شهادتش 1️⃣🌹خاطرات « *شهید عبدالنبی پورهدایت* » از زبان « *شهید محمود دوستانی دزفولی* » 🎁وقتی شهیدی ، از شهیدی دیگر حرف می زند، انگار نور در نور می شود . 🌴 شهید عبدالنبی پورهدایت را بیشتر بشناسید. شهیدی که کمتر نام او را شنیده اید. ☀️ از همه باحالتر، شهيد عبدالنبي‌ پور‌هدايت بود كه خاطراتش از ذهن هيچ يك از بچه‌ها نمي‌رود و مربي غواصي هم در آموزش، وقتي كه در بچه‌ها خستگي را مي‌ديد و مي‌خواست روحيه بگيرند، به عبدالنبي اشاره مي‌كرد و مي‌گفت شعار بگيرد. 🌙❄️هوا خيلي سرد بود. نشسته بوديم و چون دو-‌ سه بار در آب رفته بوديم، سرما بر ما اثر كرده بود. خدا رحمت كند عبدالنبي‌ پور‌هدايت را كه گفت: «محمود! پانزده دقيقه است كه از سرما مي‌لرزم و حالا نوبت توست كه بلرزي!» 🌷 خاطرات ناب شهید پورهدایت را از زبان شهید دوستانی در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/1130 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🌷روایت عبدالکریم ✍🏻 روایت «شهید عبدالکریم عبدال زاده» که به عنوان شهید گمنام در شهر هنزاء استان کرمان دفن شده بود 🎁با موافقت پدر *شهید عبدال زاده* پیکر پاک و مطهر این شهید والامقام که سال ۱۳۹۵ به عنوان شهید گمنام در شهر هنزاء از توابع رابُر استان کرمان دفن شده بود، برای همیشه مهمان مردم هنزاء شد. ✍🏻 روایت کوتاهی از تغییر تصمیم خانواده شهید عبدال زاده در انتقال پیکر این شهید به دزفول ⭕️ مشروح ماجرا را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/913 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🎁 به نام خدا ☀️ 🌷 تابلوی حمید 🌷 ✍🏻 روایت شهادت شهید حمیدرضاپورابراهیم 🔅نزدیکی های صبح بود که صدای انفجار مهیبی برخاست. از سنگر زدم بیرون. یک گلوله توپ خورده بود کنار سنگر حمید. وقتی رسیدم ، با پیکر پاره پاره حمید مواجه شدم. بدنم سست شد. نشستم روی زمین. چشمم افتاد روی تابویی که حمید دیشب آورده بود و کنار سنگرش نصب کرده بود... 🌐 روایت کامل را در الف دزفول را ببینید👇🏻 https://alefdezful.com/2110 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🎁 به نام خدا ☀️ 🌷 دیدم که جانم می رود 🌷 ✍🏻 وایت شهادت شهید محمود سوداگر از زبان برادر شهیدش سردار حاج احمد سوداگر 🔅هم برادر بودیم و هم همرزم و همسنگر. حتی همزمان در یک روز ازدواج کردیم. محمود، جانشین اطلاعات عملیات لشکر ۷ ولیعصر(عج) بود و من مسئول اطلاعات قرارگاه. دوست نداشت کسی احساس کند دارد از موقعیتی که من دارم ، بهره ای می برد. به همین دلیل توی منطقه که بودیم زیاد به من سر نمی زد. بارها می شد که از این سرنزدن هایش شکایت می کردم و او آرام و متین پاسخ می داد:« اینطوری بهتره» ⭕️تعجب و پس از آن نگرانی من زمانی بیشتر شد که شنیدم محمود چهار پنج بار آمده و سراغ مرا گرفته است. از هر کس هم می پرسیدم چکار داشت؟ جز پاسخ «نمی دانم» نمی شنیدم. 🌐 روایت کامل را در الف دزفول را ببینید👇🏻 https://alefdezful.com/2511 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🌷 انا لله و انا الیه راجعون🌷 🌴 و مادری دیگر از مادران صبور شهدا آسمانی شد 🏴 حاجیه خانم «خدیجه آزادی» مادر شهید والامقام «محمدحسین تصدیقی» دارفانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست. 💐الف دزفول ضایعه درگذشت این مادر بزرگوار را حضور خانواده محترم ایشان و مردم شهید پرور دزفول تسلیت عرض می نماید. 🔅غفران و رحمت الهی برای آن‌مرحومه و صبر و اجر برای بازماندگان از خدای متعال مسئلت دارم . 🌹 بسیجی شهید محمدحسین تصدیقی متولد ۱۳۴۳ در مورخ ۲۶ اسفند ماه ۱۳۶۳ در عملیات بدر در جبهه جزیره مجنون جاویدالاثر شد و پیکر پاک و مطهر ایشان در ۲۵ بهمن ماه ۱۳۷۳ به شهر و دیارش رجعت داده شد و در کنار همرزمان شهیدش در گلزار شهدای بهشت علی دزفول به خاک سپرده شد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🔆 « الف دزفول » تقدیم می کند : 🎁 تقدیم به همه جانبازان شهرم ⭕️ باز نشر داستان کوتاه «احیای ایوب» 📚این داستان کوتاه را سال 94 نوشتم. ✍🏻 روایت احیایی متفاوت که در برخی از خانه های شهرمان ، هر شب برپا می شود ❇️ چند دقیقه ای خواندن آن وقت لازم دارد. اما خالی از لطف نیست. ⭕️ «احیای ایوب» را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/817h 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
🔆 « الف دزفول » تقدیم می کند : 🎁 تقدیم به تمامی جانبازان بدون مدرک و بدون درصدسرزمینم ⭕️ بازنشر داستان کوتاه «ثبت با سند برابر نیست!» ✍🏻«ثبت با سند برابر نیست!» فقط یک داستان کوتاه است. اماشاید گاهی به حقیقت هم پیوسته باشد! خدا بهتر می داند ✳️این روزها، روز به روز بیشتر شاهد درد و رنج کشیدن بچه های جانباز هستیم. شیمیایی ها ، قطع نخاعی ها، جانبازان اعصاب و روان و هر کس که به نوعی زخمی و دردی از آن روزهای حماسه و ایثار در وجودش به یادگار دارد. اما چقدر حق و حرمت این بچه ها در جامعه نگهداری می شود؟ بجز تهمت ها و نیش و کنایه هایی که از این ور و آن ور می شنوند، چه سهمی دارند؟ 🏆 «ثبت با سند برابر نیست!» رتبه برگزیده هشتمین جشنواره داستان کوتاه دفاع مقدس یوسف سال 1397 است که در آن جشنواره با عنوان «نفس» ارائه گردید. ❇️ چند دقیقه ای خواندن آن وقت لازم دارد. اما خالی از لطف نیست. ⭕️ «ثبت با سند برابر نیست!» تقدیم به شما 👇🏻 🌐https://alefdezful.com/6957 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
☀️به نام خدا 🎁 پست ویژه - *اختصاصی الف دزفول* 🌷وسایل کشف شده به همراه پیکر *شهید علی گلشن زاده* توسط گروه تفحص پس از 38 سال ✍🏻 تصویر کارت شناسایی، پلاک ، گرمکن، خودکار ، دستکش و سایر وسایلی که به همراه پیکر شهید کشف گردیده است 🌴 مایه حیرت است که این کارت شناسایی پس از 38 سال هنوز قابل خواندن است ☀️ الف دزفول را ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/11022 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام ☀️ 🌷 «روایت نبی»🌷(قسمت دوم ) ✍🏻 روایت شهید عبدالنبی پورهدایت بمناسبت سالروز شهادتش 🌹 *حالا می بینی سیاهپوشان خط را می شکند یا صحرابِدَر!* 🌹 ✍🏻روایت لحظه به لحظه شهادت شهید نبی پورهدایت ✳️ کل کَل بین من و نبی دوباره شروع شد. تقصیر خودش بود. باز هم خودش شروع کرد: «امشب صحرابِدَر خط را می شکند . . . » گفتم: «عمراً سیاهپوشان بگذارد صحرابِدَری ها خط را بشکنند . . . » 🌊 تلاطم های آب، وحشی تر از همیشه بالا و پایینمان می کرد. طوفان شده بود. امواج مثل دیوارهای بلندی بر سرمان خراب می شدند. فین می زدیم و جلو می رفتیم. 🌹جلوتر رفتم. حالا فقط چند قدم با او فاصله داشتم. ناگهان برقِ آبی دسته ی چاقویی که روی لباسش بود، چشمم را گرفت. همان چاقویی که نبی عصر امروز روی لباسش بسته بود. زانوهایم سست شد. دلم تیر کشید. انگار یکی از گلوله های رسام دشمن قلبم را سوراخ کرده بود، که ای کاش سوراخ کرده بود و این صحنه را نمی دیدم. 🌷 این خاطره کم نظیر را در الف دزفول ببینید👇🏻 🌐https://alefdezful.com/1125 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc
✋🏻باسلام ☀️ 🎁بخش هایی از وصیتنامه شهید عبدالامیر ترنجی زاده به بهانه ی سالروز شهادتش ✍🏻روزي نكند از مسجد دور شويد كه ما هر چه داريم از مساجد است. مسجد جايي است كه انسان به گناه نمي افتد و در مسجد و جلسات قرآن شركت كنيد و به سخنان امام گوش كنيد و عمل كنيد ✍🏻درس بخوانيد البته براي خدا درس بخوانيد و هميشه خدا را ياد كنيد تا خدا هم شما را فراموش نكند ✍🏻سعي كنيد آدم بي تفاوت نسبت به مسائل جامعه و انقلاب نباشيد ✍🏻هميشه سعي كنيد نمازتان را در مسجد بخوانيد چون مسجد قداست خاصي دارد كه هيچ جا ندارد و پشتيبان امام و روحانيت باشيد و نكند روزي پشت به امام كنيد كه پشت به امام كردن پشت به اسلام است 🤲🏻🌹 ان شاالله در روزهای آینده از این شهید عزیز بیشتر برایتان روایت خواهم کرد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ «الف دزفول» اولین رسانه تخصصی مقاومت و پایداری شهرستان دزفول 🌐www.alefdezful.com ✴️لینک عضویت کانال ایتا الف دزفول👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/349503489C0f4d7935fc