📍چه کسانی جلوی سنت پیامبر را گرفتند؟
🔑سنت یکی از منابع مهم شریعت پیامبر است. اما خلیفه اول اهل سنت با سنت مخالفت کرد!
پیامبر ص فرمودند: بزودی مردی بر تخت سلطنت تکیه می زند و چیزی از کارهای من (سنت من) به او عرضه می شود که یا دستور دادم یا نهی کردم
او می گوید: ما نمی دانیم هرچه در کتاب خدا بیاید آن را می پذیریم و الا نه قبول نداریم.
📂ما أخرجهُ أبو داود (4605) والترمذي (2663) وابن ماجة (13) عن أَبِي رَافِعٍ رضي الله عنه عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: لَا أُلْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ يَأْتِيهِ الْأَمْرُ مِنْ أَمْرِي مِمَّا أَمَرْتُ بِهِ أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ فَيَقُولُ : لَا نَدْرِي ، مَا وَجَدْنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ اتَّبَعْنَاهُ ، وإلا فَلاَ ) وصححه الألباني في "صحيح أبي داود" وغيره.
🔑پیامبر ص فرمودند:
بزودی مردی می آید که تکیه زده بر تخت قدرت برایش حدیثی از احادیث من خوانده می شود، او می گوید:
بین ما و بین شما کتاب خداست آنچه در کتاب خدا پیدا کنیم که حلال است حلال می دانیم آنچه که پیدا کنیم حرام است حرام می دانیم!
📂وروى الترمذي (2664) وابن ماجة (12) عَنْ الْمِقْدَامِ بْنِ مَعْدِ يكَرِبَ الْكِنْدِيِّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ : ( يُوشِكُ الرَّجُلُ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ يُحَدَّثُ بِحَدِيثٍ مِنْ حَدِيثِي فَيَقُولُ : بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَلَالٍ اسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ . أَلَّا وَإِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِثْلُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ )
🔍به نظر شما آن شخص کیست که چنین حرفی را بعد از پیامبر زده است؟ در روایت زیر پاسخ را ببینید.
💡ابن أبي مُليكة: «أنّ الصدِّيق جمع الناس بعد وفاة نبيّهم، فقال: إنَّكم تحدّثون عن رسول الله (ص) أحاديث تختلفون فيها، والناس بعدكم أشدّ اختلافاً، فلا تحدّثوا عن رسول الله شيئاً. فمن سألكم فقولوا: بيننا وبينكم كتاب الله، فاستحلّوا حلاله، وحرّموا حرامه».
تذكرة الحفّاظ 1: 2 3، حجّيّة السنّة: 394.
🗝ابوبکر بعد از وفات پیامبر ص مردم را جمع کرد و گفت:
مردم شما از پیامبر حدیث نقل می کنید، و در آن اختلاف دارید و مردم بعد از شما اختلافشان بیشتر می شود، ازاین به بعد کسی چیزی از پیامبر ص نقل نکند، اگر از شما سوالی پرسید، بگوئید بین ما و بین شما کتاب خداست، حلال های آن را حلال بدانید و حرام هایش را حرام بدانید!
@aletra
Sound record (2024-07-27 10_05_08).m4a
48.71M
🔺جلسه اول
▪️کتاب لمعه شهید اول چگونه تدوین شده است؟
▫️ شرح لمعه شهید ثانی از کجا آمد؟
@aletra
Sound_record_(2024-08-03_10_07_21).m4a
43.36M
🔺 جلسه دوم
▪️انواع فقه نگاری سهگانه
▫️تاریخ فقه نگاری
▪️اهداف رفتاری شرح لمعه
▫️میانبر به سمت اجتهاد
▪️انواع مباحثه
@aletra
Sound_record_(2024-08-04_10_15_34).m4a
39.39M
🔺 جلسه سوم
▪️طبقه بندی فقه از دیدگاه فقیهان شیعه
@aletra
Sound_record_(2024-07-31_09_54_02).m4a
37.7M
🔺جلسه چهارم
▪️ توضیحاتی پیرامون کتاب "تاریخ فقه و فقها" نوشته دکتر ابوالقاسم گرجی
@aletra
Sound_record_(2024-07-30_10_11_17).m4a
39.77M
🔺جلسه پنجم
▪️ ادامه توضیحات پیرامون کتاب "تاریخ فقه و فقها" نوشته دکتر ابوالقاسم گرجی
@aletra
Sound_record_(2024-07-29_10_11_35).m4a
40.36M
🔺 جلسه ششم
▪️روش شناسی علّامه حلّی در فقه و اعتبار سنجی احادیث
@aletra
Sound_record_(2024-07-28_10_08_16).m4a
42.26M
🔺 جلسه هفتم
▪️نوع فقه نگاری شهید اول در لمعه
▫️نکاتی پیرامون طلبگی ...
@aletra
#اجتهاد
حقائق الأصول(سید محسن حکیم) ؛ ج1 ؛ ص95
«فائدة»: حدث بعض الأعاظم دام تأييده- أنه حضر يوما منزل الآخوند (ملا فتح علي قدس سره) مع جماعة من الأعيان منهم السيد إسماعيل الصدر (ره) و الحاج النوري صاحب المستدرك (ره) و السيد حسن الصدر دام ظله فتلا الآخوند (ره) قوله تعالى: (و اعلموا أن فيكم رَسولَ اللَّهِ لو يُطيعكم في كثير مِن الأمر لعنتم و لكن اللَّه حبب إليكم الإيمان ... الآية) ثم شرع في تفسير قوله: تعالى فيها: حبب إليكم ... الآية و بعد بيان طويل فسرها بمعنى لما سمعوه منه استوضحوه و استغربوا من عدم انتقالهم إليه قبل بيانه لهم، فحضروا عنده في اليوم الثاني ففسرها بمعنى آخر غير الأول فاستوضحوه أيضا و تعجبوا من عدم انتقالهم إليه قبل بيانه، ثم حضروا عنده في اليوم الثالث فكان مثل ما كان في اليومين الأولين و لم يزالوا على هذه الحال كلما حضروا عنده يوما ذكر لها معنى إلى ما يقرب من ثلاثين يوما فذكر لها ما يقرب من ثلاثين معنى و كلما سمعوا منه معنى استوضحوه، و قد نقل الثقات لهذا المفسر كرامات قدس اللَّه روحه.
آیت الله سید محسن حکیم می نویسد: «یکى از بزرگان مى گوید: روزى به منزل آخوند ملافتحعلى سلطان آبادى رفته بودم. آن روز علماى بزرگى همچون سید اسماعیل صدر، حاجى نورى صاحب مستدرک، سید حسن صدر نیز با من همراه بودند. آخوند آیه «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ...» (حجرات، ۷) را تلاوت کرده و آنگاه به شرح و تفسیر آن پرداخت. حاضرین گفتند قبل از توضیحات شما ما این معنى را درک نکرده بودیم. آنان روز دوم نیز در جلسه قرآن آخوند حضور یافتند و ایشان تفسیر تازه اى براى آنان بیان کرد. بزرگان حاضر باز هم از اینکه چنین تفسیرى را تا بحال نشنیده اند، تعحب کرده و شگفت زده شدند. روز سوم نیز به مجلس تفسیر آخوند آمدند و سخن تازه اى در تفسیر آیه استماع کردند. تا سى روز مى آمدند و معناى جدیدى براى آیه یاد مى گرفتند که قبلا نمى دانستند.»
📜خدا رحمت کند مرحوم آیت الله حق شناس ره درباره سید محسن حکیم ره می فرمودند:
مرد مؤدب تاريخ!
📒منظور ایشان از بعض الاعاظم: آخوند ملاعلى همدانى فرمود: این بزرگمرد مرحوم آقا میرزا حسین نائینى است. (تاریخ حکما متاخر، ص ۲۵۲).
📙و منظور ایشان آیه هفتم سوره مبارکه حجرات است:
📖 وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ ۚ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ.
📑و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست [و بر شما واجب است در همه امور از او پیروی کنید]، اگر او در بسیاری از کارها از شما پیروی کند، قطعاً دچار گرفتاری و زحمت می شوید، ولی خدا ایمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دل هایتان بیاراست، و کفر و بدکاری و نافرمانی را ناخوشایند شما ساخت، اینان [که دارای این ویژگی ها هستند] هدایت یافته اند.
@aletra
فرق بین موضوع و متعلق:
گاهی در متون اصولی عبارت موضوع الحکم و گاهی عبارت متعلق الحکم دیده می شود.
فرق بین «موضوع» و «متعلق» چیست؟
اگر حکمی به اعیان خارجى مرتبط شود، مانند (علما) در «اکرم العلماء» و (ید) در «فاقطعوا أیدیهما»، آن اعیان خارجى را (موضوع) مىگویند.
اگر حکم مربوط به فعلى از افعال باشد آن فعل را (متعلق) مىگویند.
مقصود از حکم در عبارتهای بالا اعم حکم مولوی و وضعی است!
بنابراین در عبارت اکرم العلماء کلمه اکرم حکم نیست بلکه حکم وجوب مولوی است!
در عبارت الخمر نجس کلمه نجس حکم وضعی است یا در جمله البیع یوجب الملكية خود ملکیت حکم وضعی است.
به عنوان نمونه در جایی که شارع بگوید: (اکرم العلماء) (وجوب) حکم است و (اکرام) متعلق حکم است زیرا اکرام از افعال مکلفین است. و (علماء) موضوع حکم مىباشد چون از اعیان خارجیه است. وجوب اکرام، جمیع افراد علما را شامل مىشود که همه آنها واجب الاکرام مىباشند، همچنین در این مثال متعلق وجوب (اکرام) است و اکرام، افراد و مصادیق طولى و عرضى دارد (از قبیل سلام کردن، کفش جفت کردن و سر و دست تکان دادن و پول دادن و دعوت و مهمانى دادن و...) و حکم، همه افراد متعلق را شامل مىشود.
@aletra