eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
887 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎐 لوح | رفیق خوشبخت ما... 🔺️ تصویرسازی نمادین از حاج قاسم سلیمانی در کنار رهبر انقلاب @aleyasein
زبان چگونه گشایم به مدح تو مادر که بی‌وضو نتوان خواند سورۀ کوثر زبان وحی، تو را پارۀ تن خود خواند زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟... خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر چه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی تو را به دست خدا می‌سپرد پیغمبر... شکوه عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست چنان که وصلۀ چادر برای تو زیور یهودیان مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهی چادر دلیل روشن‌تر حجاب، روی زمین طفل بی‌پناهی بود تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر میان کوچه که افتاد دشمنت از پا در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر میان آتشی از کینه پایمردیِ تو کشاند خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد که شهر می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر تمام زندگی تو ورق ورق روضه‌ست کدام مرثیه‌ات را بیان کنم آخر؟ تو راهیِ سفری و نرفته می‌بینی گرفته داغ نبود تو خانه را در بر تو رفته‌ای و پس از رفتنت خبر داری که مانده دیدۀ زینب هنوز هم بر در کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور به هوش باش و از این دست دوستی بگذر به هوش باش که از پشت می‌زند خنجر به این خیال که مرصاد تیغ آخر بود مباد این‌که نشینیم گوشۀ سنگر... بدا به حال من و خوش به حال آن‌که شده‌ست شهید امر به معروف و نهی از منکر خدا گواه که چون فاطمه، نمی‌خواهیم، حکومتی که نباشد در آن علی رهبر رسیده است قصیده به بیت حسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر @aleyasein
خداحافظ علمدار رشید لشگر ما شکسته باغم تو قلب پاک رهبر ما همه داروندار تو شده خرج ولایت رسیدی عاقبت بر آرزوی خود شهادت چه زیبا جان سپردی دل مارا تو بردی حنا بسته ای؛ تو بر روی خود؛ چنان ارباب بی سر به دوشت علم ؛در این ماه غم ؛شدی مهمان مادر امیرحرم امیرحرم تویی سردار لشگر همینکه دست سردار حرم از تن جدا شد همه دیدند شمر این زمانه بی حیا شد ولی غافل از اینکه هرجوان در شور و شین است سپاهی از سلیمانی هوادار حسین است نشد بی احترامی در اینجا به امامی ولی کربلا چه غوغابه پا شده با داغ عباس زده شعله ها در آن خیمه ها به دامان گل یاس امیرحرم امیرحرم تویی سردار لشگر @aleyasein
چندبیتی تقدیم به سردار سرافراز سپاه اسلام حاج قاسم سلیمانی افتخار ايرانى ؛قاسم سليمانى ازتبار سلمانى ؛ قاسم سليمانى تو مدافع دينى ؛ مرد رزم و ائينى غرق شور وايمانى؛ قاسم سليمانى در اطاعت از رهبر ؛این سلاله حيدر شک نمى کنى آنى ؛قاسم سليمانى وقت مشکلات خود؛ درتوسلات خود آه، روضه مى خوانى قاسم سليمانى نصرت از خدا خواهى ؛متکى به الهى در پناه قرانى؛ قاسم سليمانى نام تو به هر تحليل ؛خواب شوم اسرائيل شیر مرد دورانى ؛ قاسم سليمانى اى ستون حزب الله ؛اى رفيق نصرالله يار مرد لبنانى؛ قاسم سليمانى شوق پر زدن دارى ؛ تو شهيد ديدارى همچو حاجى رضوانى ؛ قاسم سليمانى از تبار عباسى ؛ روى زينب حساسى بر حرم نگهبانى ؛ قاسم سليمانى @aleyasein
باسلام ادامه شعر سردار سلیمانی گریز روضه بسم رب الشهدا و الصدیقین چند بیتی عرض ادب به ساحت مقدس سردار شهید قاسم سلیمانی ؛ابومهدی مهندس و یاران عزیزشان که غریبانه جام شهادت را نوشیدند. مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی» که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست کسی که در پی الگو برای ایثار است حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست» نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی» به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_ _میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت میانِ آن در و دیوار محشری برپاست به پیش چشم علی می زدند زهرا را یگانه عصمت کبری به زیر دست و‌پاست کسی که روی بگیرد زمرد نابینا میان آنهمه نا مَحرمِ بدون ِ حیاست مغیره قنفذ و خالد قلاف کوبیدند کسی نگفت که زن را زدن به کوچه رواست؟ اگرکه چادر مادر به کوچه خاکی شد ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست سپاه کوفه به زینب بلند خندیدند تمام درد سر او نبودن سقاست کنار پیکرِ بی سر زدند زینب را برای غارت چادر میانشان دعواست @aleyasein
خون تو دانه دانه شبیه گُل انار پاشید بر شب و وطنم بوی گُل گرفت @aleyasein
هست نامت تا ابد در ذهن ایران جاودان دوستت داریم و یارت میشویم از عمق جان با دلی آکنده از عشق و امیدی بیکران باز هم عرض سلامی خدمت سردارمان حالمان بد نیست! امّا نیست خیلی خوب هم حاج قاسم رفتی و بسیار شد ظلم و ستم در هراس افتاده جانِ قاتلت از انتقام ننگ بر ذات خرابش! مرگ بر نامش مدام با وقاحت کرد در حقّت جنایت را تمام میشود تنها به دستِ مرگ، رفع اتهام خوب میداند که جانش نیست دیگر در امان سخت ترسیده است از تولیدِ موشک هایمان منتظر بودی و گفتی غیر از این دلخواه نیست وای بر آنکه از این دلدادگی آگاه نیست شک ندارم هر که شد همراهِ تو گمراه نیست تا تماشای امام عصر(عج) خیلی راه نیست خونِ تو برداشت تا حدّی موانع از ظهور روز فتح قدس نزدیک است! چشم فتنه کور مانده در گوشش صدایت، غرقِ آهنگت شده محو اخلاص تو و ایمانِ یکرنگت شده مرد بودی! بیقرار شیوۂ جنگت شده سوریه گمکرده دارد سخت دلتنگت شده حُمص می بوسد پیاپی ردّ پاهای تو را اشک می ریزد!...نمیگیرد کسی جای تو را داغ دید و بعد تو درگیر قیل و قال شد از غم تو گریه کرد و ملتی بدحال شد رهبرم تنها شد و در جانمان جنجال شد بیقراری های ما از داغ تو یکسال شد حاجت ما والسلام نیست در قاموس ما بهتر از این حسن ختام بال پرواز تو را داد و زدی بر آسمان نفس را کشتی و دل دادی به عشقی بی نشان این چه سرّی بود که در سیرۂ تو شد نهان یادبودت میشود با فاطمیّه همزمان سال ها رزق شهادت را میان هر دعا خواستی از مادر سادات بین روضه ها فتنه شعله ور شد و دور و برت آتش گرفت سوختی! پرپر زدی، بال و پرت آتش گرفت ذکر یازهرا(س) گرفتی معبرت آتش گرفت اینچنین شد که شبانه پیکرت آتش گرفت شد اجابت حاجتت، گفتی: سلام ارباب من بر زمین، با پیکری غرق به خون، دور از وطن اشکمان جاریست از داغ تو؛ بی رنگ و ریا بعد تو ماندیم در آشوب این دنیا رها رفتی و ما را سپردی دست انواع بلا بسته شد بعد از تو ای سردار؛ راه کربلا خون دل خوردیم! تا آن لحظه های آخرین ناممان امسال شد: جامانده های اربعین میشود شب های جمعه داغ تو جانسوزتر کربلایی میشویم از نام تو با چشم تر تو فقط از حال هجران دیده ها داری خبر غبطه بر حال شهیدان میخوریم و هر سحر- -میرساندی کاش با تعظیم و عرض احترام محضر اربابمان از جانب ما یک سلام سیدالعطشان بگو! داغ لبالب را بیین در کنار آب دریا خشکی لب را ببین گریه کن سردار! جسم نامرتب را بیین نیزه باران شد تن ارباب! زینب(س) را ببین خوب فهمیدی غمش را در حرم با حالِ زار مانده اشکت در غروبِ زینبیه یادگار! به مناسبت سالگرد شهادت @aleyasein
اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج بــاهــرگــنـاه‌فــاصــله‌میــگــیرم‌از‌شــما کم‌کم‌،وجب‌وجب،دوسه‌فرسنگ‌میشود @aleyasein
🏴انا لله و انا الیه راجعون لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست. رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض می‌کنیم @aleyasein
یاران رهبر ، یک به یک پرواز میکنند ... فدای غربتتان شوم آقا جان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیت کرده نامحرم نبیند پیکرش را هم ندارد خالق هستی از این زن پاکدامن تر .. @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسن علیه‌السلام از تابش مستقیم هم میسوزد در سایه‌ی یاکریم هم میسوزد زخمی که به رویِ مادرم افتاده از رد شدن نسیم هم میسوزد (حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم دختری از سینه‌اش آهی مُکرر را کشید زیرِ پایِ مادرش چشمی مکدر را کشید آمد و آرام بوسیدش ولی آهی شنید باز هم رویِ سرش آن دستِ لاغر را کشید تا که در را وا کنَد بر روی مَردش فاطمه فضه گویا سمتِ در بر حجره بستر را کشید با سرانگشتش حسن پیشِ دری که سوخته روی آن دیوارِ دودی یک کبوتر را کشید بعد از آن گهواره‌ای خالی کنارش نقش زد جایِ محسن بِینِ گهواره کمی پَر را کشید یادش اُفتاد آتش و جمع ارازل جمع بود یادش اُفتاد ابتدا نامرد خنجر را کشید*   وایِ من آتش که کارش کرد او در را شکست وایِ من دنبالِ خود تا خانه لشگر را کشید بعد از آن بر روی آن در رفت و آمد داشتند بعد از ان این کوچه  و آن کوچه حیدر را کشید بچه‌ها کَندند در را تا که مادر پا شود یک نفر او را کشید و یک نفر در را کشید پشت بابا بود اما  ضربه‌ی سخت قلاف روی سنگ کوچه مادر نه پیمبر  را کشید ■■■ حال امشب بُغچه‌ای را باز کرد و گریه کرد روضه خواند و پیشِ زینب حرفِ آخر را کشید کربلا می گوئیم :"مادر تماشا می‌کنی از همانجایی که بوسیدیش خنجر را کشید یک حرامی آمد و پیراهنش را کَند و بُرد یک حرامی رویِ خاک و خار دختر را کشید" هر دو می‌گفتند از آن سر که نیزه می‌بَرد تا حسینش باز زیر پای او سر را کشید *بعضی از مقاتل به این موضوع اشاره کرده اند (حسن لطفی ۹۷/۱۱/۱۹) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسن علیه‌السلام این سینه اگر تاب خورَد میسوزد این چشم به مهتاب خورَد میسوزد از طرزِ تَیمُمَت همه فهمیدند این زخم اگر آب خورَد میسوزد (حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسن علیه‌السلام آئینه‌ی قیمتیِ بابا برخیز ای زخمیِ غیرتیِ بابا برخیز حالا چه جوابی بدهم در خانه ای وای امانتیِ بابا برخیز (حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسن علیه‌السلام بر زخمِ دلم به خنده‌ات نیش نزن ای دست ، قلم شوی از این بیش نزن او طاقتِ برگِ گُل ندارد نامرد تو سنگی و او آینه کُشتیش نزن (حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسن علیه‌السلام گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک  و خانه‌ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد (حسن لطفی ۹۸/۱۰/۱۸) @aleyasein