بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
قل هوالعشق علی
قبلهی ما علی و قبله نما نیز علیست
حرمِ ما نجف وکعبهی ما نیز علیست
ها علی بشر کیف بشر یعنی که...
قل هوالعشق علی نقطهی با نیز علیست
فقط از لطفِ علی فاطمه را میفهمیم
نقطهی با علی و نقطهی فا نیز علیست
از علی بندگی آموختم اما گفتند...
آنقدر قرب گرفته است خدا نیز علیست
بعد معراج پیمبر به ابوذر میگفت
هست در خانهی تو در همه جا نیز علیست
امر فرمان علی هست و اولیالامر علی
قدر از سمت علی است و قضا نیز علیست
نفَس فاطمه و نَفسِ نفیسِ احمد
همه دم معنیِ نفسی بفدا...نیز علیست
صاحب خندق و خیبر احد و بدر و حُنین
فاتحِ معرکهی کرببلا نیز علیست
رفت میدان و حسین از پسِ او میفرمود
چشمِ بد دور که این سبزقبا نیز علیست
او که میتاخت امیرانِ عرب میگفتند
تا که او هست امیرالاُمَرا نیز علیست
میزند بر جگرِ خصم و همه میفهمند
وارثِ تیغ علی در دو سرا نیز علیست
از اذانش دل زهرا به تپش میاُفتاد
در حرم زمزمهی فاطمهها نیز علیست
همه گفتند نبی یا که علی شاید اوست
بعد الله اگر یک کلمه باشد اوست
حسن لطفی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
تقدیم به محضر حضرت رباب سلام الله علیها
رباب بودی با گریه رَبِّ آب شدی
در این یکی دوسه ماهه چقدْر آب شدی
بجای جعده شدی هدیه بر بنی الزهرا
دعای فاطمه بودی که مستجات شدی
بنا نبود که جلوه کنی در این عالم
کنار نور عقیله تو در حجاب شدی
زبسکه خاک سرت ریختی زداغ حسین
ترک ترک شده همرنگِ با تراب شدی
عروس فاطمه بودی که رفتی از یثرب
همین مدینه !!!کنیز حرم خطاب شدی
زگریه زیر دو چشمت شیار افتاده
بیاد لب لبِ ششماهه ات کباب شدی
چنان حسین عوض گشته شکل صورت تو
زبسکه سوخته در زیر آفتاب شدی
دمی که حنجرِ پاشیده را بغل کردی
توهم زخون گلوی علی خضاب شدی
به دست ِ خالی و لالایی تو خندیدند
به روی ناقه تو یک لحظه غرق ِ خواب شدی
زنی مقابل تو شیر داد؛ طفلش را
چقدر یادعلی اصغرت عذاب شدی
میان طشت، خجالت کشید از تو حسین
دمی که وارد آن مجلس شراب شدی
همینکه آن دهن چوب خورده بوسیدی
به پیش مادر ِ سادات، بی حساب شدی
اشاره کرد یکی بر سکینه دختر تو
برای حفظ امانت در اضطراب شدی
عروسِ حضرت زهرا زمانه با تو چه کرد
به شهر شام زنِ خارجی خطاب شدی
#قاسم_نعمتی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
شعر روضه حضرت #على_اصغر (ع)
تَرَكِ روى لبت آيه قرآنِ رباب
مثلِ قرصِ قمرى زينتِ دامانِ رباب
چه كنم ؟ تا كه کمى تر بشود لبهايت
مى چكد روى لبت اشكِ دو چشمان رباب
سينه ام شير ندارد پسرم چنگ نزن
آه ، بازى مكن اينقدر تو با جانِ رباب
بر ضريح لب خشكيده ءتو جا انداخت
لبِ عطشانِ حسين و لبِ عطشانِ رباب
پا برهنه پسرم خيمه به خيمه گشتم
قطره اى آب نبود ، اى گل ريحان رباب
رفتي و پشت تو "يا رادَّ يوسف" خواندم
كاش سيراب بيايى تو به كنعان رباب
پدر تو به سپاهى سَرِ تو رو زده است
تا خجالت نكشد از دل سوزان رباب
تير خوردى وسط خيمه زمين خوردم من
بعد از اين گريه شود روزى چشمان رباب
عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ريخت
واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب
اين زمين خوردن من دست خودم نيست على
سَرِ تو خورده زمين زانوى لرزان رباب
سَرِ هر كوچه به لالايى من خنديدند
كودكى نيست دگر بر روى دستانِ رباب
#قاسم_نعمتی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی
به دنیا میدهد بیتابیِ گهواره پیغامی
غریبیِ پدر را میزدی فریاد با گریه
گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
گلویت از زبانت زودتر واشد، نمیبینم
سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی
تو در شش بیت حقِ مطلب خود را ادا کردی
چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی
علی را استخوانی در گلو بود و تو را تیری
چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی
تو را از واهمه در قامت عباس میبیند
اگر تیر سهشعبه کرده پیشت عرض اندامی
«اَلا یا قوم اِن لَم تَرحَمُونِی فَارحَمُوا هذا....»
برید این جمله را ناگاه تیرِ نابههنگامی
چنان سرگشته شد آرامش عالم که برمیداشت
به سوی خیمهها گامی، به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف از خاکها گهواره میسازد
ندارد دفنت ای ششماهه غیر از بوسه احکامی
کنار گاهواره مادر چشمانتظاری هست
برایش میبرد با دست خونآلوده پیغامی
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#سیدحمیدرضا_برقعی
@aleyasein
1_5881326802.mp3
8.76M
🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی
اشتیاق
کربلاییروحالله #رحیمیان
#امام_حسین
#محرم ؛ ۱۴۰۲
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
460K
زمینه شب هفتم محرم ۱۴۴۵ ه.ق
حضرت علی اصغر (ع)
خبر رسیده از راه، دیگه نمیاد علمدار
باید بری تو میدون، مادر علمت رو بردار
سپردمت به بابا، برو خدانگهدار
خدانگهدارت، دست علی همرات
خون علی داری، تو هم تووی رگ هات
حرمله نامرده، حواستو جمع کن
رفتی تو میدون باش، مراقب بابات
فدا سر بابات اگه زد، سه شعبه به حنجر
فدا سر بابات اگه شد، گلوی تو پرپر
فدا سر بابات اگه مرد، تو خیمه یه مادر
لالایی گلم لالایی
رو نیزه، نیزه دارا، سرتو می دن نشونم
نمیشه دیگه مادر، لالایی برات بخونم
حرمله با نگاهاش، آتیش زده به جونم
نترسی از نیزه، مراقبت هستم
اگه بیفتی باز، میفتی توو دستم
رو نیزه ها مادر، هنوز چشات بازه
کاش لااقل می شد، چشاتو می بستم
فدا سر بابات اگه رف، رو نیزه سر تو
فدا سر بابات که شکست، دلِ مادر تو
فدا سر بابات اگه سوخت، موی خواهر تو
لالایی گلم لالایی
وحید محمدی
#زمینه
#علی_اصغر_زمینه
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein