eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.9هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
919 ویدیو
118 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج نهال‌اهل‌حرم‌طعمه‌ی‌تبرشده‌است تنت‌چقدر‌سزاواربال‌وپرشده‌است علیه‌السلام ١٤٤٥ @aleyasein
﷽ اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج ابن‌الحسن‌فدای‌جراحات‌پیکرت من‌مرده‌ام‌مگرکه‌بیفتدزتن‌سرت . علیه‌السلام ١٤٤٥ @aleyasein
﷽ اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج ازشهـربی‌بابابـدم‌مـی‌آیـداصلا گاهی‌ازاین‌دنیابدم‌می‌آیداصلا ١٤٤٥ @aleyasein
نمیشه باورم که وقت رفته...😔😭 تموم این سفر بارش رو شونۀ منه... کجا میخای بری؟ چرا منو نمیبری؟ حسین..... این دم آخری چقدر.. شبیه مادری... آهسته تر برو ... میخام منم باهات بیام.... حسین دیگه نمیکشه پاهام... که پا به پات بیام..... @aleyasein
4_5969942771220351081.mp3
8.87M
«نمیشه باورم...» حاج محمود کریمی @aleyasein
••• حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی عشقت مرا دیوانه کرد حسین... @aleyasein
خاک، سردی با خودش می آورد، اما چرا خاکِ تو آتش به جان شیعیان انداخته؟! محمدحسین ملکیان @aleyasein
خنجر به دست ، چکمه به پا ، کیسه ای به دوش شمر آمده به غارت گودال قتلگاه😭 @aleyasein
وقتي كه خون پيروز بر شمشير باشد كِي نامِ عاشق بي نثارِ خون بماند همراهِ موسي بودن اينجا افتخار است امّا برايِ آنكه با هارون بماند گفتي كه در زَقُّومِ خود صَهيون بميرد گرم از طراوت شاخه‌ي زيتون بماند ما در تبِ غَزّه خروشي تازه ديديم از انقلابِ سرخِ تو آوازه ديديم غزّه زمينش، آسمانش، كوچه راهش مردان، زنان و كودكانِ بي پناهش هِيهات مِنَ الذِلّهِ مي‌گويند آري راهِ شرف را در تو مي‌جويند آري آنجا كه ديدي با سپاهش آمده حُر مي‌ريخت از لب‌هاي تو اندرز چون دُرّ شكرِ خدا گفتي و مردم را شكايت خواندي در آنجا از پيمبر اين روايت ديديد اگر كه جائري بر مَسند آمد ديديد اگر مصداقِ ظلمِ بي حد آمد فرقي نمي‌داند حلالي از حرامي اسلام را ديگر نمانده غيرِ نامي آنجا اگر گرمِ سكوتِ خويش بوديد تنها به فكرِ كسبِ قوتِ خويش بوديد حق است، حق را كه شما را كور سازد همراهِ آن بيدادگر محشور سازد اي خونِ تو احياگرِ همگاميِ ما سرچشمه ي بيداري اسلاميِ ما اي عَطرِ تو جاري به لبخندِ بسيجي نامت هميشه نقشِ سربندِ بسيجي ** با من بگو داغِ تو با دل‌ها چها كرد هجرانِ تو با زينبِ كبري چها كرد شوقِ تو عاشق را به صحرا مي‌كِشاند زينب جدائي از تو را كِي مي‌تواند؟ با آنكه آتش خيمه در خيمه به پا بود زينب سراسيمه ميانِ خيمه‌ها بود تا در پسِ آتش عزيزي جا نماند در خيمه زين العابدين تنها نماند هر خيمه بر تن داشت چون پيراهن آتش هر كودكي را بود دامن دامن آتش اموالِ زهرا را به غارت بُرد دشمن آن بهترين‌ها را اسارت بُرد دشمن زيور اگر در دستِ مادر بود، بردند خلخال اگر در پاي دختر بود، بردند دشمن به زَعمِ خود سرودِ فتح مي‌خواند بر پيكرِ پاكِ شهيدان اسب مي‌راند هر هِق هِقي هر ناله‌اي فرياد گشته مژده رباب! آبِ فرات آزاد گشته آري كجا يادِ گلِ پرپر نباشي يادِ لبِ خشكِ علي اصغر نباشي آري كجا از دل غمِ ديرين رود باز آبِ خوشي از اين گلو پائين رود باز خواهر به دنبالِ برادر بود آنجا در جستجويِ جسمِ بي سر بود آنجا ناگاه شيري ديد در زنجير پنهان جسمي به زيرِ نيزه و شمشير پنهان بر نيزه و شمشيرها وقتي گُذر كرد صدبار از جانِ خودش صَرفِ نظر كرد سبطِ نبي را غرقِ در خون ديد آنجا زخم از ستاره بر تن افزون ديد آنجا مي‌گفت شرحِ ماجراها را گزيده لب‌هاي زينب رويِ رگ‌هاي بريده وقتِ وداع آمد وداعِ جان چه سخت است بر خواهرِ تو صبر در هجران چه سخت است بايد تو را با كشته‌ها تنها گذارد جسمِ تو را بر خاكِ صحرا واگذارد حجت‌الاسلام @aleyasein
انگشترم وقتی که سهم ساربان است آغوش من با نعل اسبان مهربان است ... @aleyasein
اَعظَمَ‌اللهُ اُجُورَنا وَ اُجُورَکُم بِمُصابِنا بِالحُسَینِ وَجَعَلَنا وَاِیّاکُم مِنَ‌الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ‌وَلیّهِ‌الاِمامِ المَهدیِّ مِن آلِ‌مُحَمَّدٍ علیهم‌السلام @aleyasein