eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_9151605818.mp3
13.59M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔊 | من باشم یا نباشم کربلایی‌حسین ؛ ۱۴۰۲ @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 📹 ، صبح امروز در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور: رسیدن به هدف‌های اسلامی جز با حضور مردم امکان پذیر نیست، مسئله مردم یک اصل اسلامی است. @aleyasein
4_5852757951508387044.mp3
1.94M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ♥️☀️ صَباحاً اَتَنَفَسُ بِحُبِ الحُسَین... @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ با ناله و آه... ياری‌ات خواهم كرد تا آخر راه... ياری‌ات خواهم كرد گر لطف تو شاملم شود بعد از این... با ترکِ گناه... ياری‌ات خواهم کرد @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ دوباره سَرَم در هوایِ شماست تمامِ دلم سر سرایِ شماست به سویِ خدا رفتم و دیده‌ام فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست خدا هم فقط از شما گفته است گمانم خدا هم خدایِ شماست گدایی برازنده‌یِ ایلِ ماست برازنده بودن برای شماست ندارد تفاوت کجا می‌رسی که هر انتها ابتدای شماست خیالم از این و از آن راحت است گره‌هام دست دعای شماست مرا پای حیدر هلاکم کنید به عشق رضا سینه چاکم کنید دلی دارم و خانه‌زادِ رضاست فقط یاد دارد که یادِ رضاست کم اینجا ندیده برایش بد است دلم مستحقِ زیادِ رضاست فقط می‌نویسد رضا تا ابد و شُکرِ خدا بی سوادِ رضاست نجف ، کربلا رفتم و گفته‌اند که راهش دهید از بلادِ رضاست گره می‌خورَد زندگی‌ام ولی همین نا مُرادی مُرادِ رضاست به خود آیم و باز بینم سرم رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست جوادش درِ بسته را باز کرد گره‌های من را رضا باز کرد خبر را مسیح از مسیحا شنید خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید اگر گوشِ دل را دهی می‌توان... ...که از کعبه هم ذکر مولا شنید زمین خشکسالی تَرک خورده بود ولی ناگهان بویِ دریا شنید دلِ انبیا بر دری می‌تپید که از آن صدایِ شما را شنید خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد شبی که رضا ذکرِ بابا شنید تو هم مادری هستی و می‌شود که از قلبِ تو نامِ زهرا شنید فدایِ نفسهایِ بابایی‌ات فدایِ تپش‌هایِ زهرایی‌ات زِ تو کوچه‌ها تا معطر شدند حسودانِ این شهر ابتر شدند به کوریِ چشمان ناباوران همه محوِ رویِ پیمبر شدند عسل‌های کندویِ لبهای توست گر این روزها شهد و شِکر شدند برای تماشای لبخند توست علی‌اکبری‌ها کبوتر شدند کریمی، کرامت، جوادی و جود چه خوش کُنیه‌هایت مکرر شدند شبی که اذان گفت بابا ، همه پُر از یادِ میلادِ اصغر شدند خدا دید چشم پُر احساس تو از آن ابتدا غرقِ مادر شدند کسی را نگاهت معطل نکرد دو دست مرا هیچ معطل نکرد تو دریایی و در تماشا رُباب تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب تو تا آمدی آبرو دادی‌اش که خندید با تو به زهرا رُباب شبیه حسینی و ماتِ تو اند همه دورِ گهواره حتی رُباب تو ذات بزرگی و جایت بلند تو را داده بر دوشِ سقا رُباب تبسم کن و خیمه را شاد کن بیا زنده کن عمه را با رُباب به دستان بابا حواسَت نبود که چشمش به راه است آنجا رُباب نگو مادرت را صدا می‌زدی به دست پدر دست و پا می‌زدی حسن لطفی @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ گاه‌گاهی نگاه ما را بَس بوسه‌ای گاه‌گاه ما را بَس گرچه از دستِ یار ممکن نیست جگری روبراه ما را بَس ما گره در گره شدیم اما... لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس رو به چشمش نمازِ خود خواندیم و همین اشتباه ما را بَس تا به کویش نرفته‌ایم افسوس ولی این شوقِ راه ما را بَس در بساطم نبود غیر از آه و همین نصفه آه ما را بَس مرقدی با دو گنبد زردش خاکِ آن بارگاه ما را بَس یک ضریح و دو قبله و دو امام یک حرم با دو شاه ما را بَس به ضریحش نشد اگر برسیم کنجِ آن سرپناه ما را بَس ما حسینی شدیم شُکرِ خدا کاظمینی شدیم شُکرِ خدا زلفِ ما را به بادها داند لطف خود را به یاد‌ها دادند تا گره‌های کارِ من دیدند به لبم  یاجوادها دادند تا که بردیم نام او دیدیم رونقی بر کسادها دادند تا ازاین خانه ما جدا نشویم به لبم وَاِن‌یکاد‌ها دادند نان خود را دوباره بخشیدند ازسرِ ما زیادها دادند نامراد آمدیدم اما باز قبل گفتن مُرادها دادند مثل باران شدند رحمت را بر تمام بلادها دادند خط کشیدند روی بدها و... باز هم امتدادها دادند حرف‌های نگفته آوردم تا به دستم مدادها دادند هی نوشتیم  نامه ادرکنی یاجواد الائمه ادرکنی از جمالش کمال می‌ریزد از کمالش جلال می‌ریزد از لبش دانه‌های سرخ انار از قدش اعتدال می‌ریزد به تماشاش ایستاده جهان که بهم نظم سال می‌ریزد روی دوشِ رضا از آن گیسو آبشاری زلال می‌ریزد نورِ او لَن‌تَرانیِ موسی است کوه هم بی مجال می‌ریزد چقدر چامه و چکامه براش از قلم‌های لال می‌ریزد همه تقصیرِ تیغ آن ابروست خونِ ما را حلال می‌ریزد آمد و از غبارِ جاده‌ی او معجزاتی محال می‌ریزد بعد از این از دلِ غریب رضا غم قال و مقال می‌ریزد به علی رفته نور سرمدِ ما آمده سومین محمدِ ما ای مبارکترین سلام رضا آفتاب علی الدوام رضا سبزی مسجد النبیِ علی کعبه‌ی مسجدالحرامِ رضا نهمین رکعت رسول خدا اولین اشهدُ ، السلامِ رضا امتداد همیشه‌ی زهرا شرف‌الشمس مستدام رضا سجده‌ی شکر فاطمه این است برکت‌های خاص و عامِ رضا آمدی و به عشق تو خواندند بچه‌ها را همه غلام رضا دم باب‌الجواد هرکه رسید می‌شود جبرئیلِ بام رضا بازهم آمده است امام حسن بازهم آمده امام رضا پیش آغوش خیزران زهرا بوسه می‌داد بر تمام رضا گوییا  جمع یاس و  یاسمن است بین آغوش فاطمه حسن است آخرین مرتضای راه حسین سومین جلوه از پگاهِ  حسین تو علی هستی و عجب هم نیست خیره باشد به تو نگاه حسین صبر باید کند خدا  برسی تا که کامل کنی سپاه حسین گفت در گوش تو  پدر اذان و خدا گفت حی علی الفلاحِ حسین با تو شیرین شده‌است عمرِ رباب با تو زیبا شده است ماه حسین مادرت در خیال خود می‌گفت بشَوی کاش تکیه‌گاه حسین تا که رفتی به کربلا گفتند شیر آمد به رزمگاه حسین آنقدر خشک شد لبت دیدند رو زدن‌های گاه‌گاهِ حسین حرمله کاشکی زمان می‌داد سیر بیند تو را نگاه حسین به گمانم سه‌شعبه آتش بود سوخت در بین سینه آهِ حسین پیش تو روی زانویش می‌زد مادری پشت خیمه‌گاه حسین بین گودال نه ، زِ شرم رُباب پشت خیمه است قتلگاه حسین بعد گودال پیش او رفتند نیزه‌ها بر زمین فرو رفتند حسن لطفی ۴۰۱/۱۱/۱۱ @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ دوباره عشق دوباره حکایتی دیگر دوباره شور دوباره قیامتی دیگر دوباره نغمه‌یِ داوود میرسد امشب دوباره زَمزَمه‌یِ رود میرسد امشب دوباره از جگرِ کوه چشمه می‌جوشد زِ کوچه‌هایِ مدینه کِرِشمه می‌جوشد عصا به سینه‌ی دریا کشیده راهی را زِ شوق حضرت موسیٰ دویده راهی را مسیح آمده تا خانه‌ی مسیحایَش کلیم سُجده کند بر قدومِ لیلایَش خریده نوح به جانش هزار طوفان را مگر نگاه کُنَد پیرِ مِی فروشان را دوباره نوبتِ جام و سبو و ساغر شد برای آمدنش انتظارها سر شد شب است و خانه‌ی زهرا عجب تماشایی است زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است از آسمان به زمین آفتاب آمده است علیِ سوم ِعالی جناب آمده است اگر‌چه طفل ولی نه ، پیرِ هر مست است قسم به حضرت مولا امیرِ هر مست است رسیده آینه دارِ امام عاشورا رسیده حُسنِ خِتامِ قیامِ عاشورا اگرچه غُنچه‌ی پیچیده در قُمات است این به لعلِ کوچکِ خود چشمه‌یِ حیات است این دو طاق حُسن دو اَبرو دو تیغ آورده برای بوسه‌یِ بابا عقیق آورده برایِ حضرتِ ارباب دلبری دیگر برای قافله سالار حیدری دیگر فقط نه در دِلِ گهواره کودکِ باباست قسم به او که علمدارِ کوچکِ باباست گشود گیسوی او را جهان پُر از دِل کرد کتابِ کربُبلا را حسین کامل کرد به رویِ دوشِ عمو همچو آبشار علیست رسیده است بگوید که ذوالفقارِ علیست تبسمی زد و تا کبریا به وَجد آمد از آن دو چشمِ خدایی خدا به وَجد آمد عجب شبی است که رویِ علیست مهتابَش رُباب گرمِ نگاهش رقیه بی تابش هزار مرتبه عباس عزیز جان میگفت شبی که اکبرِ لیلا به او اذان میگفت فرشته بال به طاقِ دو اَبرویَش میزد گلابِ یاسِ بهشتی به گیسویَش میزد به پیشِ دیده‌یِ زینب حسین زینب وار گرفت بوسه زِ لبهایِ او هزاران بار نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد هوای خانه‌ی ارباب کربلایی شد دلش حسینیه بود و سَیَنجَلی میگفت نوایِ حَیَ عَلَی العِشق را علی میگفت بهانه کرد دلش داغ آبها را باز به چشمهای علی دید کربلا را باز اگرچه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف به رویِ دست عزیزش توان ندارد حیف کنارِ خیمه رباب است و چشم در راه است تمامِ هستی مادر شبیه یک آه است به روی دست پدر بود و بال و پَر میزد لبان تاوَلی اش شعله بر جگر میزد به زخمهای لبش خون تازه جاری بود اگر غلط نکنم وقتِ نِی سواری بود حسین دستِ غریبی به رویِ زانو زد برای جُرعه یِ آبی به حرمله رو زد صدایِ خنده و شور و سُرور و هِلهِله بود بلند تر زِ همه خنده‌های حرمله بود مسیرِ تیرِ سه شعبه به حَنجرش اُفتاد به روی دست پدر وایِ من سَرَش اُفتاد به خون کشید رُخَش را تمام گیسو را که دوخت تیر سه شعبه گلو و بازو را حسن لطفی @aleyasein
288.6K
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ سرود ولادت امام جواد علیه السلام رسیده از راه نهمین ستاره ی عرش خدا از ته دل صدا بزن مبارکه امام رضا روی دل ها امشب، در غمو می بنده داره روو دستای، امام رضا می خنده تا ابد جود و کرم به اسمش گره خورده با اومدنش از راه بَرِکت رو آورده یا جواد الائمه ـــــــــــــــــــــــــــــ اگه گدایی بلدی پس دیگه دس روو دس نذار شبِ کرامته بیا کاسه ی خالیتو بیار نه نمیشه پیدا، کریم تر از این آقا بی نظیره آره، نداره مثلش دنیا توو گرفتاری بگو یا جواد الائمه دیگه غم نمی مونه با جواد الائمه یا جواد الائمه وحید محمدی ۲۹ دی ۱۴٠۲ @aleyasein
جز یادِ دوست، هرچه کنی عمر ضایع است... @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیه السلام اسمی گره گشا تر از اسم جواد نیست پایان هرچه خواستم ازاو "نداد"نیست بین تمام صحن و سراها طلوع صبح جایی به باصفائی باب المراد نیست @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیه السلام ما سائلان کوی جوادالائمه ایم دلدادگان روی جوادالائمه ایم پابوسی غریب خراسان که میرویم محتاج آبروی جوادالائمه ایم @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیه‌السلام 🔹جگرگوشۀ رضا🔹 آید نسیم از ره و مُشک تر آوَرَد عطر بهار از دمِ جان‌پرور آوَرَد با موکب معطّر خود این مسیح‌دم یک بوستان بنفشه و نیلوفر آورد در حیرتم که این نَفَس قدسی از کجا سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد این پیک مُشک‌بوی مگر از مدینه است کز هر گذر که می‌گذرد گل برآورد آری نسیم چون طرب‌انگیز می‌شود گل‌های باغ را به ترنّم درآورد گل‌های باغ را به ارادت نثار کن در پای آن‌که مژدۀ آن دلبر آورد آن دلنوازِ عالم و آدم که آسمان حاشا که از رُخَش مهِ روشن‌تر آورد شاید که ماه سر به گریبان فرو بَرَد کز جَیب «خیزران» مهِ نو سر برآورد.. این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست این است آن صدف که مِهین گوهر آورد تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد جبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد دلبند مرتضی و جگرگوشۀ رضا با خود جلال و جلوۀ پیغمبر آورد شب‌های انتظار پدر را به راستی صبح جمال و جلوۀ او بر سر آورد آن نازنین‌پدر که فروغ هدایتش اندیشه را به وادی حیرت درآورد همراه با ترنّمِ لالایی جواد اشک از غم فراق به چشم تر آورد شب‌ها کنار بستر نازش به ارمغان چشمی پرآب و چشمه‌ای از کوثر آورد جای شگفت نیست که افلاک سر فرود پیش جلال و شوکت این رهبر آورد ابر عنایت و کرم و التفات او آفاق را هرآینه زیر پر آورد.. @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیه‌السلام 🔹خیر کثیر🔹 شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما که بهر دل‌شکستگان در امید باز شد هزار قفل غم ببین که بی‌کلید باز شد... شمس ضحی که می‌دمد ماه ز هر نظاره‌اش بود طلوع این قمر تجلّی دوباره‌اش تا که نگاه می‌کند بر رُخ ماه‌پاره‌اش غرق ستاره می‌شود کنار گاهواره‌اش نهم امام را به‌ بر، امام هشتم آورد بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود... فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی خدای را امین تویی جهات را امان تویی تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی تو وارث پیمبری شافع روز محشری قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری... ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده به قله‌های مکرمت، کرامتت علم زده اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان @aleyasein