eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
940 ویدیو
118 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_8840477042.mp3
4.77M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ یک عمر هم اگر‌ که بگوییم "یاحسین" یک ذره از حلاوت آن کم نمی شود @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
233.4K
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ شور حضرت زینب سلام الله علیها محرم ۱۴٠۳ علم بردار و، جهان را حیران کن علم بردار و، ستم را ویران کن علم بردار و، به اذن ثارالله علم بردار و، دوباره طوفان کن بانوی جلیله، علمت بی بدیله عقلای دو عالم، به تو میگن عقیله پدرت مرتضی و، فاطمه س مادر تو خدایی تووی عالم، کی مثه تو اصیله نائبة الزهرا زینب جلوه ای از مولا زینب به نیت فرج بگو با حضرت مهدی، یا زینب زینب زینب بخوان یک خطبه، دوباره غوغا کن بخوان یک خطبه، وَ شوری بر پا کن بخوان یک خطبه، میان این ظلمت بخوان یک خطبه، یزید را رسوا کن در اوج صلابت، وَ کمال فصاحت کشیده خطبه هاتون، یزیدُ به فضاحت کلماتِ تو عیناً، خود نهج البلاغه س جملاتِ تو عینِ، علیه در بلاغت حیدر عاشورا زینب وارث اعطینا زینب به نیت فرج بگو با حضرت مهدی، یا زینب زینب زینب وحید محمدی ۱۹ تیر ۱۴٠۳ س @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ حُر_بن_یزید_ریاحی خواهی که به اوجِ ناز، سِیرَت بدهند جا در دل آشنا و غیرت بدهند حُر باش و رهِ توبه بگیر و برگرد تا نامه‌ی عاقبت به خیرت بدهند @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ سجاد، اگر که بستری از تب داشت عباس اگر که مشک خون بر لب داشت دریای نجات شد اگر خون حسین یک کوه شبیه خواهرش زینب داشت @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم گیرم برویم تشنه در میدان هم دِینی دارد حسین بر گردن ما دِینی که ادا نمی‌شود با جان هم @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ روضه سنگین شده و آه حسن بدحال است فاطمه آمده با گریه بگو : وای‌حسین عمه‌اش گفت نرو  طفل ولی می‌نالید : جان من رفته ببین جانب او وای‌حسین ازدحام است  شلوغ است  شیوخ آمده‌اند عمه‌جان نیست... چه‌شد... گم شده... کو... وای‌حسین رفت می‌دید که جمع‌اند  خودش را انداخت تا نگیرند از آن چشمه وضو وای‌حسین بعدِ دستش بدنش را سپرش ساخته بود زود اُفتاد بر آن سینه به رو وای‌حسین هرکه می‌خواست عمو را بزند او را زد سنگ انداخت تَرک روی سبو وای‌حسین ابتدا روی تنش چند جراحت وا شد بعد هم شد به نوک نیزه رُفو وای‌حسین نیزه‌ای خورد به پشت پسر و رد شد از آن زده بیرون ولی از پشت عمو  وای‌حسین تا جدایش بکنند و به عمویش برسند خم شده شمر زده چنگ به مو وای‌حسین عاقبت دید جدا کردنشان ممکن نیست حرمله آمد و زد بر دو گلو وای‌حسین آخرین جمله‌ی ارباب به گوشش این بود مادرم آمده اینقدر مگو وای‌حسین حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۱۹ @aleyasein