eitaa logo
کانال رسمی شعر آل یاسین
6.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
129 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت رقیه(س) - ولادت در دست بابا مثل یک قرآن کوچک نازل شده این سوره ی `خندان کوچک” نور خداوند ودود افتاده امشب از منتهای عرش بر ایوان کوچک ماه و زحل ها مشتری دائم او سر می زنند آنها به این دکّان کوچک روح بزرگش خانه را تسخیر کرده روح بزرگی دارد این مهمان کوچک بیت پیمبر شاه بیتی رو نموده مضمون های ناب این دیوان کوچک_ حتی به وجد آورده جبریل امین را اشعار نابی گفته در اوزان کوچک آیه به آیه فاطمه می ریزد از او خورشید در گهواره ی تابان کوچک مانند وصله وصل شد از روز اول دست تمام شیعه و دامان کوچک باور نمی کردند اما چارده قرن خیلی گره وا کرده این دستان کوچک در جشن او دریا به پا شد تا که بارید از ابرهای چشم ها باران کوچک راس پدر بر دامنش...گویا ندارد اندوه بی پایان او پایان کوچک... @aleyasein
قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش قسم به خاک..، به آن کوه‌های بی جنبش قسم به شعله‌ی خورشید، وقت هر تابش دلیل خلقت ربّانی جهان آمد بگو به اهل زمین، صاحبَ الزَّمان آمد زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت دمی که پرده گرفتی ز چهره‌ات..، شب رفت به یُمن طَلعَت رویِ تو می‌کنم خیرات به آخرین سحرِ آلِ صُبح‌دم صلوات نسیم، عطر تو را هر کجاست، می‌جوید تو آن گُلی که زمانِ بهار می‌روید خوشا مشامِ تَری که «وصال» می‌بوید به قول خواجه‌ی شیرازمان که می‌گوید: «به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد به یارِ یک‌جهتِ حق‌گزارِ ما نرسد» چه یوسفی‌ست که هجرش کشیدنی باشد! غم فراق ظهورت چشیدنی باشد چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد علی علیِ لب تو شنیدنی باشد به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، می‌چسبد نجف کنار تو زائر شویم می‌چسبد نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی برای قبله‌ی توحیدیان نماز، تویی دری که سمت خداوند گشته باز، تویی قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی به کعبه تکیه بده صبح روز سروری‌ات سرم فدای دم ذوالفقار حیدری‌ات تمام می‌شود این هجر ناتمام آقا به احترام تو دنیا کند قیام آقا فقیر سفره‌ی تو می‌شوم مدام آقا کریم زاده‌ی نسل حسن، سلام؛ آقا شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست نگاه آبیِ تو بی کرانه‌ی دریاست فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست محبت تو شبیه محبت زهراست شبیه فاطمه پُر دامنه است شوکت تو چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم ای آخرین جریانِ چهارده معصوم عزیزِ فاطمه‌جانِ چهارده معصوم تویی که منتقم خون فاطمه هستی به داستان خداوند، خاتمه هستی برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد مسیح، ذکر تو را بُرد..، کور بینا شد خلیل با مدد تو بلای بت‌ها شد ولایت تو عصایی به دست موسی شد شروع نقطه‌ی توحید هر قیام، تویی رسول‌های اولوالعزم را امام تویی به شعله می‌کشدم آن غم شب‌افروزم شبیه شمع، سحرهای هجر می‌سوزم هنوز چشم به فصل وصال می‌دوزم تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم نوید آمدن تو پیام امّید است برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش میان لشکر عشق‌ات، شهید بودم کاش منم همان که به یارش رسید بودم کاش شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش چقدر دل به هوس‌ها سپرد نوکر تو به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو برای دفع بلا هر زمان که لازم هست به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست هنوز سینه‌ی سنگین من مقاوم هست میان شاهرگم خون حاج قاسم هست اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست به روی شانه‌ی ما بیرق خدا بالاست چه سال‌ها که بدون تو بی بهار گذشت چه هفته‌ها که به ما در فراق یار گذشت چه روز‌ها که به این عاشق تو زار گذشت تمام جمعه‌ی عمرم در انتظار گذشت بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم برای بُردَن نام خوش‌ات دهان برسان لبی بساز برایم سپس زبان برسان به دست سینه‌زنِ‌ من کمی توان برسان مرا به کرببلای «حسین جان» برسان تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم فقط اجازه بده اربعین حرم باشم چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال شنیده‌ایم..، تو دیدی چه شد در آن گودال... همان دمی که ز گریه تو می‌روی از حال؛ بهم زند اثر ناله‌ی تو هیئت را حسین می‌کِشی و می‌کُشی جماعت را رسید نیمه‌ی شعبان..، دلم پُر آشوب است نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است چقدر گریه به پای فراق مطلوب است مرا سحر برسانی به جمکران..، خوب است میان مسجد تو روضه‌ای به پا بکنیم برای مشک علمدار، گریه‌ها بکنیم خبر رسید به ایمان، ستون دین افتاد وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد بلند‌مرتبه سقّا ز صدر زین افتاد کسی که چشم ندارد..، کمین خورَد سخت است کسی که دست ندارد..، زمین خورد سخت است @aleyasein
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین شروع می‌کنم این ماه را به نام حسین دوباره چشمه‌ی خون بین عرش جوشیده تمام عالمِ امکان سیاه پوشیده هزار شکر عجینیم با غم تو حسین رسیده‌ایم به ماه محرم تو حسین هزار شُکر که درگیر ماتمت شده‌ایم دوباره مُحرِم ماهِ مُحَرَّمت شده‌ایم قَبای بندگیِ خویش را کفن کردیم لباس نوکری شاه را به تن کردیم اجازه داده خدا تا ثواب کسب کنیم سیاهه‌های عزا را دوباره نصب کنیم میان سینه‌ی ما آهِ تازه..، دم شده است بساط چایی و اسپند هم علم شده است چقدر فرش حسینیّه جا به جا کردیم چقدر پادویی روضه‌ی تو را کردیم بقای نوکری از ربَّنای فاطمه است به روضه آمدن ما دعای فاطمه است در این حسینیه تحت لوای مولائیم به زیر سایه‌ی چادر نماز زهرائیم خوشا به حال دو چشمی که غرقِ دریا شد کسی که گریه‌کُن‌ات شد..، عزیز زهرا شد قسم به کوثر و زمزم، شفاست گریه‌ی تو برای هرچه مریضی، دواست گریه‌ی تو قسم به تذکره‌ی قدسی خدای جهان "حسین"..، راه علاج است..، آی بیماران اسیر معصیتِ ممتدم نکن ارباب تو را به جان رقیه ردم نکن ارباب مرا فقیر نگاهت بدانی‌ام خوب است گدای شاه خراسان بخوانی‌ام خوب است رکوع اشک شدم، گریه‌ی نماز شدم به جان دختر تو کربلا‌نیاز شدم چه می‌شود که به سمتت قدم قدم برسم چه می‌شود که دم اربعین حرم برسم ** چراغ سرخ دم قتلگاه روشن بود... هزار نیزه‌ی خونین درون یک تن بود نفس نفس زدن او به آه بند شده صدای چکمه‌ی یک بددهن بلند شده به خشکی لب آقا لگد نزن ای شمر! به پیش مادر او حرف بد نزن ای شمر سنان کشانده عقب جمع نیزه‌داران را... خدا بخیر کند حلق شاه عطشان را... @aleyasein
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین شروع می‌کنم این ماه را به نام حسین @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ مهمانی عشاق... آسمان صحنۀ نورانی تابیدن شد ماه نو پرده برانداخت، جهان روشن شد عطر عید از نفس سبز گلستان آمد فصل مهمانی عشاق به پایان آمد.. با دعا ساحت اندیشه پُر از باور شد افتتاحی که به فتح دل ما منجر شد سی شب از زمزمۀ عشق، مرتب گفتیم بِکَ یا رب بِکَ یا رب بِکَ یا رب گفتیم «یا رحیم» از در رحمت چه محبت‌ها کرد «یا عظیم» از عظمت اشک مرا دریا کرد روح ما با پَرِ ادعیه به افلاک پرید بال در بالِ ابوحمزه به معراج رسید.. لفظِ یکتایی‌اش از خویش جدا کرد مرا یا مجیر از قَفَسِ نفس رها کرد مرا دل من با بِعَلیًّ به شعف می‌آمد زیر قرآن خدا عطر نجف می‌آمد نام ما را دم ایوان طلایش خواندند چارده نور به آیینۀ ما تاباندند کشور ما حرم و کوچه به کوچه صحن است سفرۀ سادۀ افطاری مردم پهن است همگی ریزه‌خور سفرۀ مولا هستیم و دخیل کرم چادر زهرا هستیم نوجوانان وطن در پی طاعت هستند با خداوند به دنبال رفاقت هستند روزه‌دارند در این ماهِ خدا، اولی‌اند نسل در نسل همه عاشق مولا علی‌اند نَفَس اهل دعا در دل شب می‌پیچید صوت قرآن خدا در دل شب می‌پیچید روح قرآن به تن خستۀ ما جان می‌داد به دل اهل یقین باز هم ایمان می‌داد.. ای خدا! غیر تو را از دل خود می‌رانیم صبح عید است و همه ذکر تو را می‌خوانیم به بیابان بچشان طعم خوش باران را یا الهی! برسان منجی مظلومان را کیست مظلوم‌تر از اهل فلسطین امروز نیست چون غربتشان، غصه و داغی جان‌سوز تا قیامت همه بر عهد نخستین هستیم و قسم بر شهدا، یاد فلسطین هستیم آه از غزه و آن غربت بی‌پایانش کودکان، مرد شده یک شبه در میدانش کوچه کوچه همۀ شهر پر از فریاد است هر کجا می‌نگری جسم شهید افتاد‌ه‌ست تو که مظلوم‌ترین مسئلۀ دنیایی ای فلسطین نکند فکر کنی تنهایی! قسمت این است که بیدار کنی دنیا را بشکنی هیبت پوشالی آمریکا را رمز پیروزی ما یکدلی و وحدت ماست فاتح قطعی این جنگ فقط اُمّت ماست می‌شود شاهد بیداری دنیا باشیم عید بعدی همه در مسجدالاقصی باشیم نسل در نسل که همسایۀ طوفان هستیم همگی منتقم خون شهیدان هستیم.. نوبت ضربۀ خیبرشکنِ سجّیل است ذکر طوفانی ما مرگ بر اسرائیل است خشم آیینه کجا، بُزدلی سنگ کجا؟ قومِ کودک‌کُش ترسو! تو کجا، جنگ کجا؟ اهل اسلام که از خشم همه لبریزند تیغ‌های یمنی خون تو را می‌ریزند در دل مسجدالاقصی که علم می‌کوبیم روی پیشانی تو مُهر عدم می‌کوبیم :: مژده، ای بیت مقدس! که سحر نزدیک است خون پاک شهدایت به ثمر نزدیک است از شهیدان سفرکرده سخن‌ها باقی‌ست شرح دلسوختگان است، تب مشتاقی‌ست.. راه سردار شدن چیست؟ به بی‌سر شدن است وَ معطر شدن لاله به پرپر شدن است خون او تا به ابد مرثیۀ غیرت ماست به خداوند قسم ضامن امنیت ماست او شهید است، شهیدان وطن زنده‌ترند و شهیدان وطن از همه پاینده‌ترند در بزنگاه دلش را به دل طوفان داد شک ندارم که در آغوش امامش جان داد «زاهدی» بود که شد جلوۀ حق‌خواهی قدس آن سفرکرده ز خود آن که شده راهی قدس همدل و هم‌نفسِ کاظمی و خرّازی رفت آن‌گونه که شد دوست هم از او راضی بی‌گمان اجر چهل سال رشادت این بود در دعای شب قدرش، اثر آمین بود چه دعایی که اجابت شد و شد راز سفر مژدۀ صبح شهادت شد و آغاز سفر در دل معرکه یک لحظه هم از پا ننشست وقت هنگامه به تحلیل و تماشا ننشست باید این‌گونه به میدانِ عمل رو کردن ترک غوغا و جدل، ترک هیاهو کردن نام این مملکت ایرانِ حسین بن علی‌ست ملتی که همه دم گوش به فرمان ولی‌ست مردمی اهل بصیرت، همگی اهل حضور مرد میدان عمل، هم‌قدم راه ظهور دلشان صاف و زلال است، پر از امّید است همدلی راه شکوفا شدن تولید است همدلی رمز سرافرازی ایرانی‌هاست صبح فردای وطن صبح گل‌افشانی‌هاست کاش لب‌های همه گرم تبسم باشد باید امّید سر سفرۀ مردم باشد پس به هر وعده عمل می‌شود ان‌شاءالله مشکلات همه حل می‌شود ان‌شاءالله نور ایمان و امید است که در دل زنده‌ست این چراغی‌ست که روشنگر هر آینده‌ست همه جا سینه‌سپر در دل میدان هستیم پای جمهوری اسلامی ایران هستیم گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم است حرمتش در دل هر اهل حرم محترم است بیرق عزت ما عطر خمینی دارد ملت ما به دلش شور حسینی دارد نه محرم نه صفر، بلکه همه سال، حسین اَحسَن‌ُالحال حسين، اَفضل‌ُالاعمال حسین اشک چشم از دل بی‌تاب حکایت دارد روز عید است و دلم شوق زیارت دارد در شب قدر خدایا به دلم افتاده... اربعین، شوق حرم، پای پیاده، جاده... کی شود تشنه‌لبی باز به دریا برسد رود بی‌تاب به پابوسی سقا برسد دم مغرب به لبم بود دمادم... یک ماه: به فدای لب عطشان اباعبدالله ✍🏻 سرودهٔ مشترک ، ، | | @aleyasein