eitaa logo
کانال رسمی شعر آل یاسین
6.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
131 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات و گریز به روضه حضرت رقیه سلام الله علیها آخر این درد جدایی کار دستم می دهد آخر این سر به هوایی کار دستم می دهد لحظه هایی که نباشم یاد تو بد می شوم لحظه های بی خدایی کار دستم می دهد مطمئنم روز محشر آه حسرت می کشم این سحر ها بی دعایی، کار دستم می دهد آسمانی نیستم چون چشم هایم پاک نیست این خطای چشم، جایی کار دستم می دهد عابسم کن، خالصم کن، بین این روضه خودت عاقبت پرمدّعایی کار دستم می دهد کاسه ی من را خودت با اشک پر کن یا حسین چشم خشک من خدایی کار دستم می دهد ای فدای دختری که با سرِ بر نیزه گفت: ای پدر جان این جدایی کار دستم می دهد گیر افتادم میان زجر و شمر و حرمله تنگنای کوچه هایی کار دستم می دهد معجرم را سفت با دستم گرفتم بر سرم آه امّا بی حیایی، کار دستم می دهد @aleyasein
هر دم ز آه حسرت تو آه می کشم با مقتل شهادت تو آه می کشم در آرزوی یک سحر کربلای تو در حسرت زیارت تو آه می کشم اصلا سلام من به امید جواب توست با شوق یک اجابت تو، آه می کشم ای رحمت وسیع خدایی، نگاه کن در آرزوی رحمت تو آه می کشم قربان آیه آیه ی لب های زخمی ات دائم برای غربت تو آه می کشم با یاد ساربان و عقیق یمانی ات با لحظه های غارت تو آه می کشم با یاد خیزران و لب چوب خورده ات با آن همه مصیبت تو آه می کشم وحید محمدی ۲۵ / ۶ / ۱۴۰۰ @aleyasein
مناجات با امام زمان عجل الله فرجه شب اول محرم سلام من به تو و بر محرم جدت سلام من به تو و روضه ی غم جدت فدای شال سیاهت که پرچم روضه است دوباره آمده ام زیر پرچم جدت به زیر چادر زهرا دوباره جمع شدیم شدیم سینه زن داغ ماتم جدت چقدر گریه نوشتیم پا به پای لهوف چقدر روضه کنار مُقرَّم جدت قسم به گریه ی هر شام و اشک هر صبحت که اشک گریه کنان است، مرهم جدت خدا کند که بمیرم غروب عاشورا میان ذکر مصیبات اعظم جدت هزار بار نوشتیم روضه را، هر بار رسیده ایم به آن جسمِ درهم جدت رسیده ایم به دست بدون انگشتر رسیده ایم به آن پیکر کم جدت بیا به مجلس روضه به خاطر عباس بیا به حق همان قامت خم جدت وحید محمدی ۶ مرداد ۱۴٠۱ ۱۴۴۴ @aleyasein
﷽ مناجات با امام حسین علیه السلام گریز به روضه قتلگاه با شما حال خراب دل ما خوب تر است وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است نیمه شب ها وسط نافله، گریانم کن سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است همه ی زندگی ام لذّت این نوکری است من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است ما نرفتیم پی غیرِ تو ارباب کرم برسد از تو به ما خیر و عطا خوب تر است تو مریضم کنی و باز شفایم بدهی برسد از طرفت درد و دوا خوب تر است نجف و مشهد و قم، کاظمیه، مکّه، بقیع همه خوبند ولی کرببلا خوب تر است باز دلتنگ دو رکعت دمِ بالای سرم زیر آن قبّه ی تو ذکر و دعا خوب تر است پای شش گوشه زیبای تو هستیم انگار وسط روضه ی تو حال گدا خوب تر است به خدا گریه ی ما از سَرِ بی تابی نیست گریه بر داغ دل خسته ی ما خوب تر است اربعینی نرسم پیش تو دق خواهم کرد اربعین کرببلا از همه جا خوب تر است این همه راه بیایی وسط جمعیت نرسد هیچ صدایی به صدا خوب تر است ولی ای کاش که گودال کمی خلوت بود بگذارند زمین جسم تو را خوب تر است کاش قدری پسر سعد تحمّل می کرد پیش زهرا نشود رأس، جدا خوب تر است لااقل از جلو ای کاش جدا می گردید گر نبرّند سری را ز قفا خوب تر است وحید محمدی @aleyasein
مناجات و گریز به روضه حضرت زهرا(س) در روضه ایم و روضه ی رضوان گدای ماست اینجا دعای حضرت زهرا برای ماست حالا که فرصت است غنیمت شمار عمر فردا به زیر سردی این خاک جای ماست *دردم نهفته به ز طبیبان مدعی* گردِ عبای حضرت جانان دوای ماست *آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند* یک گوشه چشمشان به خدا کیمیای ماست این اشک، رحمتی است که از عرش می رسد این چاه زمزمی است که در چشم های ماست اینجا میان عرش خدا سیر می کنیم بالا نشسته ایم و جهان زیر پای ماست این اشک ها همیشه گره باز می کنند گریه برای فاطمه مشکل گشای ماست ما عهد بسته ایم بمیریم در غمش مردن برای روضه ی مادر بنای ماست دست شکسته، سینه ی زخمی، رخ کبود این واژه ها خلاصه ی شرح عزای ماست .... قنفذ رسید و بازوی مادر سیاه شد در ازدحام، پهلوی مادر سیاه شد وحید محمدی @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ مناجات با خدا شب اول ماه رمضان به خواب غفلت اگر مانده ام سحرها را ولی صدا زده ای عبد بی سر و پا را بیا همین شب اول بگو که بخشیدی بیا همین شب اول قبول کن ما را گناه پشتِ گناه آمد و زمینم زد چنان که برده ز یادم مسیر دریا را به گریه ی سحری کاش عادتم بدهی کمی به من بچشان لذت تماشا را اسیر غفلتم و مرگ رفته از یادم بگو چه کار کنم قبر و هول آنجا را به آبروی علی... آبروی ما نرود به زیر پرچم اوئیم صبحِ فردا را به عشق شاه نجف عاقبت به خیر شویم اگر علی بزند پای نامه امضا را به غیر روضه به جایی نمی برم راهی رها نمی کنم این تکیه گاه و مأوا را نگیر از من بیچاره کنج هیئت را نگیر از من دل مرده این مسیحا را ــــــــــــــــــــــــــ کفن برای تو پیدا نشد عزیزالله حصیر شد کفن شاه... کارِ دنیا را!!! ۲۱ اسفند ۱۴٠۲ وحید محمدی @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ غزل ابتدای جلسه و گریز به روضه شب عاشورا، محرم ۱۴٠۳ ابتدا گریه انتها گریه می کُشد آخرش مرا گریه گریه گریه، همیشه می چسبد در علن گریه در خفا گریه مدتی هست دائم الاشکم بی صدا گریه،با صدا گریه (زخمی ام التیام می خواهم)* مرهمِ دردِ بی دوا گریه غزل و اشک، یار دیرینند به غزل می دهد صفا گریه غزل است این؟بعید میدانم واژه واژه هجا هجا گریه از ازل، از همان نخست خدا ناف مارا بریده با گریه آخرش بی بهانه، بی علت می رود سمت کربلا گریه حرف گودال شد، چه باید کرد؟ در دو راهی مرگ یا گریه شاه از روی زین زمین افتاد شد تمامیِ ما سوا گریه تا که افتاد، مادرش غش کرد خواهرش ناله زد و ما گریه چقدر کار شمر طول کشید از سرِ ظهر تا عشا گریه می کند کندیِ سرِ خنجر به سری که شد از قفا... گریه حامد محمدی وحید محمدی *این مصرع از آقای برقعی است. ع @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ مناجات با امام حسین علیه السلام و گریز به روضه ی حضرت رقیه (س) محرم ۱۴٠۳ مُهر کرده روی قلب ما خدا اسم تو را از همان اول بلد بودیم ما اسم تو را هر زمان در کارمان گیر و گره افتاده است یا ابوفاضل مدد گفتیم یا اسم تو را رزق و روزی همه ایل و تبارش می رسد می بَرد هر لحظه، هر ساعت گدا اسم تو را راهمان کوتاه شد، درها به رومان باز هر زمان گفتیم بعد از ربّنا اسم تو را آن زمانی توبه ی آدم قبول افتاد که در میان گریه هایش زد صدا اسم تو را پا به پای گریه کن ها خواهرت هم گریه کرد کربلا شد هر کجا بردیم تا اسم تو را ای فدای آن شهیدی که کنار علقمه بعدِ یا زهرا صدا زد ابتدا اسم تو را خوش به حال زائر صاحب دلی که می شنید از در و دیوارهای کربلا اسم تو را هر شب آوردیم به دستور"فابک للحسین"، دست کم بین گریز روضه ها اسم تو را بارهای بار در متن مقرّم دیده ام پاره پاره قطعه قطعه زیر پا اسم تو را حا و سین و یا و نونَ ت نامرتب شد حسین پس مرتّب گریه کردم هر هجا اسم تو را قسمتش یا کعب نی میشد وَ یا سیلیِ زجر دخترت می بُرد آقا، هر کجا اسم تو را وحید محمدی ع س @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ غزل ابتدای جلسه و گریز به روضه شب عاشورا، محرم ۱۴٠۳ ابتدا گریه انتها گریه می کُشد آخرش مرا گریه گریه گریه، همیشه می چسبد در علن گریه در خفا گریه مدتی هست دائم الاشکم بی صدا گریه،با صدا گریه (زخمی ام التیام می خواهم)* مرهمِ دردِ بی دوا گریه غزل و اشک، یار دیرینند به غزل می دهد صفا گریه غزل است این؟بعید میدانم واژه واژه هجا هجا گریه از ازل، از همان نخست خدا ناف مارا بریده با گریه آخرش بی بهانه، بی علت می رود سمت کربلا گریه حرف گودال شد، چه باید کرد؟ در دو راهی مرگ یا گریه شاه از روی زین زمین افتاد شد تمامیِ ما سوا گریه تا که افتاد، مادرش غش کرد خواهرش ناله زد و ما گریه چقدر کار شمر طول کشید از سرِ ظهر تا عشا گریه می کند کندیِ سرِ خنجر به سری که شد از قفا... گریه حامد محمدی وحید محمدی *این مصرع از آقای برقعی است. ع @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ مناجات و گریز به روضه حضرت علی اصغر علیه السلام تا گناه آمد زمینم زد، دلم را غم گرفت مادری از راه آمد، دست من را هم گرفت روزگاری چشم هایم زمزمی از اشک بود از دو چشمم اشک را، این معصیت کم کم گرفت توبه ام توبه نشد، اما تو راهم داده ای بین خوبان خدا، چشم تو من را هم گرفت مطمئنم آدم از گریه به جایی می رسد اشک ارثی بود که ذریه ی آدم گرفت من به شوق دیدن روی تو ای حسن تمام مرگ را در لحظه ی مردن بغل خواهم گرفت دست شستم از همه دنیا و دل بستم به تو دست عباس آمد و روی سرم پرچم گرفت گم نخواهد کرد راه بندگی را هر کسی یک نخ از پرچم سیاه روضه را محکم گرفت مطمئنا مادرت زهرا دعایش می کند هر کسی اسم تو را یک بار حتی دم گرفت عاقبت یک روز از داغ تو من جان میدم چند خط از مقتلت را خواندم و قلبم گرفت ناگهان تیر آمد و زیر گلو را ناز کرد ناله از عرش خدا آمد، دل عالم گرفت... وحید محمدی اسفند ۱۴۰۳ @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ غزل مناجات ابتدای جلسه و گریز به روضه حضرت رقیه (س) دوست دارم هرچه دارم خرج این ماتم کنم چشم هایم را دخیل گریه ی نم نم کنم زودتر می آیم آقا پای کار روضه ات تا بساط چای بعد از روضه ات را دم کنم حق بده آقا به عشق پرچمِ بر گنبدت دور تا دور اتاقم را پر از پرچم کنم شکل اعمالم به تو اصلا نمی آید... قبول باید این بار گناهان خودم را کم کنم گریه ی من که به درد زخم های تو نخورد اشک می خواهم به زخم پیکرت مرهم کنم دست من جز دامنت آقا به جایی بند نیست جا بده من را کنارت، تا دلی مُحکم کنم در میان گریه ها زهرا صدایم را شنید مادرت داده اجازه گریه بر این غم کنم من اگر عمرم شود خرج سه ساله بهتر است آمدم پای همین دختر قدم را خم کنم با خودش می گفت: بابایم می آید، کاش که دست کم فکری برای این سر و وضعم کنم وحید محمدی محرم ۱۴۴۷ ه.ق ع @aleyasein