eitaa logo
کانال رسمی شعر آل یاسین
6.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
964 ویدیو
121 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
با ارسال این پیام کانال رسمی شعر آل یاسین را به دوستان خود در ایتا معرفی کنید لینک ما در @aleyasein
اگر كه #غيرت شيران اين ديار نبود به وقت‌ شام به وقت تمام ايران بود #محسن_عرب_خالقی #به_وقت_شام @aleyasein
یا زینب کبری ... برای بی‌خردان، زرق و برق این عالم غبار چادر زینب، برای ما کافی است #علیرضا_خاکساری @aleyasein
درسال جدید دل به «مولا» بستیم از عطر گلستان «طبیعت» مستیم ما را چه به #سیزده_به_در ای یاران ما در به در « عزای زینب » هستیم @aleyasein
در این‌همه‌رنگ، آنچه می‌خواهی نیست در این‌همه‌راه، غیر گمراهی نیست در شهر، خیابان به خیابان گشتم آنقدر که آگهی‌ست آگاهی نیست #میلاد_عرفان_پور @aleyasein
ایکاش که در سپاه زینب بودیم جاروکش «بارگاه زینب» بودیم خیلی دلمان شکست؛وقتی که نشد ای کاش « #شهید » راه زینب بودیم #سید_مجتبی_شجاع @aleyasein
هدایت شده از S.r 🇵🇸
افتتاح بزرگترین کانال اشعار آیینی در کانال 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2360344577Ce11778fcf2
سلام عزیزان لطفا این پیام رو برای دوستان و گروه های خود ارسال کنید متشکرم
#شب_جمعه با طعم رطب کام مرا شیرین کن فکری تو به حال این دل غمگین کن من غیر همین اشک ندارم چیزی یک کرب و بلا روزی این مسکین کن #علی_علی_بیگی @aleyasein
تا صبح می‌خوابند و من تاصبح بیدارم تازه به غیر از درد و دل ، من درد هم دارم درمان بیندازی نگاهش هم نخواهم کرد اما بجایش درد بفروشی خریدارم دیروز مجنون بودم و حالا زليخايم من داستانم، قصه‌ی در حال تکرارم این کوچه‌گردی‌ام برای کوچه‌گردی نیست دارم نهال عشق را در کوچه می‌کارم اشک مرا هر وقت می‌بینی تفضل کن هر وقت گریه می‌کنم یعنی گرفتارم من عرضه کردم خویش را، بی‌مشتری ماندم مانند جنس دور ریز بین بازارم جز کنج این کوچه دگر جايى ندارم من جايى ندارم من ولی این کنج را دارم هرطور باشی زندگی ما همانطور است ابرو گره کردی، گره افتاد در کارم من فقر را مانند فرزندم بغل کردم نفرين به من گر دست از اين کار بردارم امروز که پشت درم خب دستگیری کن فردا که اعلامیه‌ی ترحیم دیوارم @aleyasein
ز بوی زلف تو یک عمر مست و مدهوشم ز چشم خویش ز داغت همیشه می‌جوشم اگر چه نیست نصیب دو دیده‌ام رویت ولی خیال جمال تو می‌برد هوشم منی که سوخته این سینه‌ام ز سوز فراق بیا و لحظه‌ی آخر مکن فراموشم نبین که غرق سکوتم در این دو روزه‌ی عمر پر از نوا و فغانم اگر که خاموشم بیا و بر سر بازار و این گدا بنواز که نقد جان به هوای نگات بفروشم به شوق روز وصال تو یوسف زهرا به نام نامی –یابن الحسن– به چاووشم بیا و این شب جمعه ببر حرم جانا که در هوای طواف حریم شش‌گوشم چو نی نوای غم نینوا به سینه‌ی توست شبیه‌تان ز غم جدتان سیه‌پوشم خدا گواست که آبی اگر که بردارم بدون یاد لبش قطره‌ای نمی‌نوشم @aleyasein
بیچاره دلی که به محبت نتپیده است یا در ره معشوق مشقت نخریده است بیچاره کسی که شب جمعه شده اما از گوشه‌ی چشمش نم غربت نچکیده است اربابی و ما ماتِ کرامات تو هستیم از خوان تو کس غیر کرامت نشنیده است "ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است"* ما پوزه به پای تو بمالیم و تو ای کاش روی سر ما از سر رأفت بکشی دست خوشبخت کسی شد که به شکرانه‌ی این عشق دامان حیا... پرده‌ی عصمت ندریده است امشب سر سجاده دلم ریخته برهم... ...یاد گذرم که به مزارت نرسیده است بگذار که من هم برسم کرب و بلایت تا نوکرتان باز خجالت نکشیده است بنگر تو به زینب که پس از رفتنت آقا قدّش ز غریبی و اسارت چه خمیده است *بیت چهارم از غزلی از جناب سعدی @aleyasein