eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
904 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
1_5833818629.mp3
10.21M
🔊 | تنظیم سالار زینب کربلایی‌محمدحسین @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم آه از این غصه‌ی جانکاه فقط آه حسین می‌کشد فاطمه هرگاه فقط آه حسین گفتنه‌اند آه هم اسمی است از اسماء خدا* پس بگو آه فقط آه فقط آه حسین دو سه باری که بگویی جگرت می‌سوزد با همین روضه‌ی کوتاه فقط آه حسین پدرم گفت حسین و پسرم هم با من اولِ روضه‌ی هرماه فقط آه حسین گریه و آه برا و حکمِ زیارت دارد یاد کن وقتِ بزنگاه فقط آه حسین وای از خیمه و خرگاه فقط وای حرم  آه از تشنگی شاه فقط آه حسین از شروعِ سفر از شهر مدینه ، زینب گفت تا آخرِ این راه فقط آه حسین خواهرش وقت تماشای حسینش هربار می‌کشید از جگرش آه فقط آه حسین  قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:   إِنَّ آه اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ قَالَ آه‏ فَقَدِ اسْتَغَاثَ‏ بِاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏.  به درستی که "آه" اسمی است از اسما خدا، هر کس که "آه" بگوید ، در حقیقت به خداوند تبارک و تعالی استغاثه و طلب نیاز کرده است. التوحید صدوق (علیه الرحمه)/ صفحه ٢١٩ (حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم کفشهایم را پُر از شن کرده بودم آمدم خاک بر فرق و محاسن کرده بودم آمدم پیش رویِ مرکبم پایِ پیاده آمدم غرقِ ذکرِ مادرِ این خانواده... آمدم بی ادب بودم ولی  بی ادعایم کرده‌ای من امیرِ لشگری بودم گدایم کرده‌ای من گرفتم راهِ تو یا تو گرفتی راهِ من راهزن من بودم اما تو گرفتی راهِ من سنگها آورده‌ام تا بشکنی آئینه‌ام حقِ من این بود  دستِ رَد زنی بر سینه‌ام من گنهکارم به رویِ من بیاور لااقل بد گرفتارم به رویِ من بیاور لااقل تا که دیدی  شعله دارد خِرمنم گفتی بیا دست خود را بسته‌ام بر گردنم گفتی بیا راهِ تو بستم به روی خود نیاوردی چرا بشکند دستم به روی خود نیاوردی چرا دستِ من وا کردی و گفتی پَرَت بالا بگیر سَربِزیرم دیدی و گفتی سَرَت بالا بگیر مژده دادی مادرِ عالم مرا بخشیده است باورش سخت است زینب هم مرا بخشیده است لطفِ زهرا بود اگر مَرهونِ آن چادر شدم صبح حُرابن یزد و حال  تنها حُر شدم (حسن لطفی) @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم   *جامعُ‌الاَسرار خدا زینب است منبع‌ُالانوار خدا زینب است کاشف‌ُالآیاتِ کتابُ لَه و اعظمِ اذکار خدا زینب است منتهی لآمالِ همه انبیا کعبه‌ی ابرارِ خدا زینب است معنی نورالثقلین است او عینِ حسن عینِ حسین است او هست اگر بار دگر فاطمه بار دگر هست اگر فاطمه نیست مگر نیست مگر زینبش جمعِ حسین و حسن و زینبین هست علی ضرب در فاطمه   اوست که خاتون دو عالم شود فاطمه وقتی که مجسم شود چادرِ او از جبروت آمده‌است مقنعه‌اش از ملکوت آمده‌است رفته به معراج زمانِ نماز یاکه پیمبر به هبوط آمده‌است چشمِ حسین است به دستان او تاکه دو دستش به قنوت آمده‌است شیرترین حیدرِ بعد از حسین حضرتِ پبیغمبرِ بعد از حسین ای همه وصفِ تو صفاتِ علی ای کلماتت کلماتِ علی عالمه‌ی عامِله‌ی کامله جامعِ نورِ جلواتِ علی ریخته از چادر تو بر زمین جلوه به جلوه برکاتِ علی در همه اوقات سلامُ علیک عمه‌ی سادات سلامُ علیک قامتِ تو قامتِ غم را شکست دختِ علی را نتوان دست بست دست به دامان تو هر آنچه بود گوش به فرمان تو هرآنچه هست ای شرفُ العِشق بتاب و ببار تا که مسلمان بشود بت پرست خواست که غم دستِ تو بندَد ولی غم که بُوَد در بَرِ دُختِ علی * با دو پسر آمده یا ذوالفقار یا که علی آمده با ذوالفقار چادر زهرا به کمر بسته و باخودش آورده دوتا ذوالفقار گفت برادر سه سپر را ببین گفت که ای شاه بیا ذوالفقار بیرقِ تو بیرقِ زهرایی است با دو عَلَم رزم تماشایی است با کمری خُرد غمم را ببین دار و ندارِ حرمم را ببین موقعِ پیریِ من و هیچ نیست با نظرِ لطف کمم راببین ای نفَسَم با دو نَفَس آمدم آه دم و بازدمم را ببین هیچ نگفتی و به سر آمدم جایِ همه با دو جگر آمدم آه جوانمرده سه جان با من است شکرِ خدا این دو جوان با من است بعدِ علی‌اکبرت آقا چه غم گفت محمد که اذان با من است نعره‌ی عبدالهِ من را ببین : بعدِ ابالفضل کمان با من است آمده هنگام جدایی‌شان هردویشان رفته به داییشان داغِ جوان دیده‌ای ای موسپید آمده‌ام تا که شوم رو سپید پیر شدی بعدِ علی‌ات چه زود وای حسینم شده اَبرو سپید اِذن بده ورنه در این لحظه من می‌شوم از دردِ تو گیسو سپید چاک گریبان کُنَمَت رَد مکن موی پریشان کُنَمَت رَد مکن آب اگر نیست دو دریا که هست نیست کسی زینبِ کبری که هست باز پس از این دو غمی نیست نیست مادرشان روزِ مبادا که هست غصه ندارم اگرم رد کنی تا قسمِ حضرت زهرا که هست اذن گرفتند و به میدان زدند بوسه بر آن مادرِ گریان زدند موقع رزم دو برادر رسید نیزه ولیکن دوبرابر رسید پشت به پشتِ هم و رو بر همه تیزترین تیغِ دو پیکر رسید تشنگی انداختشان از رمق رزم ولی زود به آخر رسید لشکر دشمن چقدر نیزه داشت هرکه رسیده‌است دو سرنیزه داشت  تاکه خجالت نکشد آه ، شاه مادرشان مانده در این خیمه‌گاه این یکی از تیغ فقط گفت آی آن یکی از دشنه لبش گفت آه آی حسین است و دوتا نیمه جان آی حسین است و دوتا قتله‌گاه مادری از بی پسری سوخت سوخت در دل خیمه جگری سوخت سوخت... ---- *جامع‌السرار،منبع‌الانوار،نورالثقلین،منتهی‌الآمال نام کتبی‌است از علمای امامیه. **استاد سید علی موسوی گرما رودی (حسن لطفی) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم چه کنم بعد تو با داغ جگر داشتنم نه پسرهای من‌اند این دو نه خواهر زاده به تو سوگند که هستند دو حیدر زاده تیغ آماده رویِ دامنشان است ببین حرزِ یا فاطمه بر گردنشان است ببین این دو پولادِ جگر تافته یعنی زینب این دو سرباز و دو سرباخته یعنی زینب بر سر عهد تو هستیم و همان خواهد شد خواهرت مرد شود این دو جوان خواهد شد یار بی یار رسیدم که دلت غم نخورد آمدم در دلِ تو آب تکان هم نخورد دست و بازوی علمدار حرم آوردم پیشِ تو بر سرِ دوشم دو علم آوردم دو سپاه حرمِ فاطمه را می‌بینی ذوالفقار دو دم فاطمه را می‌بینی به درِ خیمه امّیدم امید آوردم تا که ردم نکنی موی سپید آوردم خواهرت موقع حج نذر دو قربانی کرد وقت نذرش شده قربانی عید آوردم دو علی‌اکبر و عباس ولی کوچکتر دو سلحشور دو شیر و دو رشید آوردم دو حسن روی دو سید دو حسینی زاده قابلت را که ندارد دو شهید آوردم این دم و بازدمم این ضربانهای من‌اند این حسین و حسن و تیر وکمان‌های من‌اند ای جوانمرده بگو که جگرم را چه‌کنم سر به زیرِ حرمِ دو رو برم را چه‌کنم تو اگر اذن دهی لشگر عالم با من مادرم گفته برو اذنِ حسینم با من.... * * * * مانده دایی که چگونه خبرش را بِبَرد خبر سوختن بال و پرش را بِبَرد با چه رویی برود دیدن زینب از دشت با چه جانی به حرم دو پسرش را بِبَرد دو جگرگوشه‌ی او روی زمین می‌غلتند ولی از خیمه نیامد جگرش را بِبَرد یک نفر آمده این‌سو بزند تیغش را یک نفر رفته به آن‌سو تبرش را بِبَرد یک نفر آمده این‌سو تن این را بکشد یک نفر رفته به آن‌سو که سرش را ببرد تنشه بودند و نشد جرعه‌ی دیگر بینند یا که یکبار دگر چهره‌ی مادر بینند  دید آخر چه بلایی سرشان آوردند زخمها بر جگرِ مادرشان آوردند قصدِ جانِ دو برادر دو برادر کردند ضربه‌ی تیغ و سنان را دوبرابر کردند مانعِ بُردنشان پشتِ خَمِ دایی بود  اِرباًاِربا شدنِ این دو تماشایی بود کمرش خم شده باید که عصا بردارد باید او خیمه رود تا دو عبا بردارد زینب انگار نه انگار که بی سر شده‌اند دید بر نیزه  ولی سایه مادر شده‌اند (حسن لطفی) @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم چیزی نداشتیم اگر این غم نداشتیم این غم نبود یک دلِ خُرم نداشتیم تو آمدی برای همه ، این زمین اگر... قدرِ تو می‌شناخت جهنم نداشتیم عالم اگر که صیحه‌ی زهرا نمی‌شنید باز این چه شورش است  در عالم نداشتیم ما هیچ چیزمان که شبیه شما نبود ای وای اگر که گریه‌ی باهم نداشتیم خرجی نبود و خرجِ عزای تو می‌شدیم خرجی نداشتیم ولی کم  نداشتیم ما را حسین تا به قیامت بزرگ کرد ما بی حسین هیچ  نه  آنهم نداشتیم زینب اگر نبود و نمی‌گفت که راه چیست حرفی برای خط مقدم نداشتیم زینب اگر نبود و علم را نمی‌گرفت این های هایِ  محرم نداشتیم ممنونِ بوریام  اگر بوریا نبود چیزی برای آن تنِ دَرهم نداشتیم (حسن لطفی) @aleyasein
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم حق بده خیلی هوایِ بوسه‌هایت کرده‌ام از عموجان بیشتر  بابا صدایت کرده‌ام عمه دستم را گرفته بود اما آمدم... فکرکردی که عمو جانم رهایت کرده‌ام مقتل مأثور هستم غارتِ  گودال را ازدحامِ زخمهایت را روایت کرده‌ام خواست تا دستت زند با دستِ خود نگذاشتم پیش تو اُفتاد دستی که فدایت کرده‌ام پیشِ دادِ مادرت پیراهنت را کَند و بُرد دید لشکر آمدم  خود را عبایت  کرده‌ام آنقدر من را کشیدند آخرش مَردی شدم اینقدر گویم که در آغوش جایت کرده‌ام هرچه می‌خواهند بر من می‌زنند و می‌روند شُکر قدری از نوکِ نیزه جدایت کرده‌ام خواستند از تو جدا سازند من را که نشد آه شرمنده اگر که جابجایت کرده‌ام آخرش من را مُشبک کرده‌اند این نعلها راضی‌ام خود را ضریحِ کربلایت کرده‌ام   من در آغوشِ توام یا تو در آغوشِ منی دیدی آخر  جا میانِ بوریایت کرده‌ام آخرین تیرش کشید و حرمله نزدیک شد دیدی وقتی که سپر  خود را برایت کرده‌ام سینه‌ام را سینه‌ات را  عاقبت با زور دوخت حنجرم را حنجرت را روی هم بدجور دوخت حسن لطفی @aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن می‌آمد یازده ساله ترین شیرِ حسن می‌آمد بر تن از پیرهن خویش کفن ساخته است او حسینیه‌ای از خشتِ حسن ساخته است رگِ گردن متورم شده یعنی لبیک مُشتهایش متراکم شده یعنی لبیک یازده جرعه‌ی ناب از  یَمِ حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرتِ او برخورده است دست حق بر درِ خیبر بخورد می‌فهمند به رگ غیرت او بَر بخورد می‌فهمند او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد زخم در آن بین ندارد حتی او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید خیره چشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند حلقه‌ها تنگ‌تر از تنگ‌تر از قبل شده قلب‌ها سنگ‌تر از سنگ‌تر از قبل شده باید از  بینِ همه رد بشود می‌داند نه محال است مردد بشود می‌داند... رد شد از حلقه‌ی پیرانِ عصازن و سپس از وسطِ جمعیتی سنگ به دامن نه فقط سنگ که چوب و شن و آهن بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری وصدای نفس و شیهه و کوبیدن سُم‌ها همه‌سو هولِ قدم‌ها وعَلَم‌ها به خودش گفت کمی مانده برو  از وسط اینهمه جامانده برو  پیش می‌رفت ولی حلقه‌ی یک لشکر شد متراکم متراکم متراکم‌تر شد داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد از دل هلهله‌ها، هروله‌ها رد می‌شد رد شد از حلقه‌ی سرنیزه و از حلقه‌ی شمشیر و کمانگیر و کف پاش پُر از خون و تَنِ کوچک مجروح دوید و  لب گودال رسید و ته  گودل چه دید و... که سنان بود  و سنان داشت نیزه‌ای فاتحه خوان داشت حرمله غرقِ عرق چشم بر آن نیمه‌ جان داشت آخرین تیر خودش را به کمان داشت مادری موی کَنان سینه زنان پیش عمو بود ولی قدِ کمان داشت پدرش بود عمو بود پدرش بر سر او بود... پسر اُفتاد سر اُفتاد چه بد بال و پر اُفتاد  تنی روی تن اُفتاد حسن اُفتاد  راه یک تیرِ سه‌شعبه به دو حنجر اُفتاد ناله‌ای بین گلو بود که زهرا غش کرد او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد کاش جبریل جراحات دو تَن را می‌بست کاش می‌شد که علی  چشم حسن را می‌بست باز  از خاک حسن مادر خود را برداشت شمر تا کُندترین خنجر خود را برداشت... حسن لطفی @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دودمه شب چهارم تقدیم به همه مدافعان حرم وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری علی بن ابی طالب شود @aleyasein
1_5842391908.mp3
8.71M
🔊 | عمو بهشون بگو یواش‌تر بزنن حاج‌مهدی @aleyasein
﷽ افزون ز تصور است شیداییِ من این حال خوش و غم و شکیبایی من می‌بخشی اگر کم است اما بپذیر این هم دو پسر تمام داراییِ من @aleyasein
﷽ همان سروی که تندیس وقار و استقامت شد وجودش شاه تیغی با صلابت در علامت شد علی مرتضی در باطن و زهراست در ظاهر ظهور آیه ی نوراست و مروارید عصمت شد صحیح ترجمان رب خدرالقدس یعنی که غبار چادر او موجب ایجاد خلقت شد مفاتیح لبش غرق زیارتهای مأثوره است قنوتش جلوه کرد و قبه ای از استجابت شد غزل ها حُرّ توّابند و منبرها به استغفار تمامش دون شأن زینب است آنچه روایت شد دو فرزندش دم "یا نور" و "یا قدوس" او هستند دو تا قرص قمر تقدیم خورشید امامت شد به سوی ماه روی نیزه قامت بست عاشورا چه خوشحال است تقدیم امامش این دو رکعت شد دو تا فرزند اسماء و دو تا اسماء حسنایند  دو حرف از اسم اعظم که در این مقتل تلاوت شد یکی پهلوش شد زخمی، یکی  بازوش شد زخمی مصیبت های پشت در، میان این دو قسمت شد دو لاله یا دو ریحانه، دو کوه شانه در شانه به روی خاک افتادند، یعنی که قیامت شد محمد پاسبان پیکر زخمی عونش شد محمد تا زمین افتاد جسم عون غارت شد ملائک تا دم خیمه، خبر بردند با گریه به روی بالها تشییع دو خورشید طلعت شد ولی از خیمه ی چشمش نیامد اشک یک لحظه میان خیمه ی خود باز مشغول عبادت شد از اینکه در میان معرکه زهرا نشد او را از اینکه جان نداده پای او، غرق خجالت شد دو تا دلبند روی نیزه ها دارد ولی هر شب هلال خویشتن را دید و مشغول زیارت شد کسی که پرده دار محملش بودند مریم ها حریمش هتک حرمت شد، گرفتار اسارت شد @aleyasein
1_5836224799.mp3
7.3M
﷽ 🔊 / | دلیل عشق ⁣🔻 حاج سید رضا نریمانی 🔸شاعر: مرتضی سراوانی 📆 چهار شنبه ۲۸ تیرماه ١۴٠٢ ♦️هیئت فدائیان حسین(ع)⁣ 📍آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام _ @aleyasein
دویده‌ایم که همراه کاروان باشیم رسیده‌ایم که در جمع عاشقان باشیم به شوق اوج گرفتن ستاره آمده‌ایم که خاک‌بوس قدم‌های آسمان باشیم شما و این همه غربت، چگونه جان ندهیم؟ خدا کند که سزاوار بذل جان باشیم دو چشم حضرت مادر دو چشمه باران است چگونه شاهد این درد بی‌کران باشیم؟ دویده در رگ ما خون جعفر طیّار زمان آن شده تا عرش، پرزنان باشیم دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست اگر اجازه دهید از پرندگان باشیم دو نوجوان فدایی، دو نوجوان شهید همان که آرزوی مادر است، آن باشیم @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
زمینه حضرت صاحب الزمان بی خبرم از حال تو، با خبری از حال من تو رو رها کردم ولی، تو میایی دنبال من از نفسم، گله دارم، بی‌قرارم، گناهایی که دارم میون ما نشسته، راه نجات و بسته، دل تو رو شکسته دلم واست پریشونه، یا مهدی دلت از دست من خونه، یا مهدی ولی اینجور نمی‌مونه، یامهدی  ### این دو کلمه صبح به صبح، آرامشی میده بهم سلامٌ علی الکربلا، سلامٌ علی المنتقم یک عمره، بادل خون، چشم گریون، میون روضه هامون دعا فرج می‌خونیم، زار امام زمونیم، منتظرش می‌مونیم برا جدت پریشونی یا مهدی خودت صاحب عزامونی یا مهدی خودت هم روضه می‌خونی یا مهدی  ### سینه زن اربابم و، پریشون صاحب زمان یه پای دلم کربلاس، یه پای دلم جمکران دلتنگی، شده بی‌حد، آتیشم زد، علم سرخ گنبد که پرچم قیامه، نماد انتقامه، شاهد گریه‌هامه تویی فرزند عاشورا، یا مهدی  امام کربلایی ها یا مهدی ماهم سربازتیم آقا، یا مهدی @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
شور حجاب اونی که دنیا رو روشن میکنه، چادر سیاه بی‌بی زینبه خواهرم چادری که رو سرته، علم سپاه بی‌بی زینبه چادر سرت باشه خودت، آرامش و حس می کنی اینجوری پیش فاطمه، خودتو شاخص می کنی با گرهی که می زنی به روسری نگاه بی‌بی فاطمه رو می‌خری مگه میشه زیبا تر ازین دلبری؟ ### یهودی ها رو هدایت می‌کنه، نور توو چادر بی‌بی زهرا مادر ما فاطمه‌‌س خانمی که، رو می‌گیره حتی از نابینا دور باشی از نامحرما، تو به خدا نزدیک میشی این سنگرو حفظش کنی، به شهدا نزدیک میشی  چادر تو سپرت و سلاحته چادر تو محافظ و پناهته چادر سیاه تو نور راهته ### اونی که مردو با ارزش می‌کنه ، چشمای پاک و حیا و غیرته دل اگه پاک باشه ظاهر میشه پاک، ریشه ی حجاب زن‌ها عفته عفت ینی دل پاک باشه، ینی نری سمت گناه تأثیر (تصویر) یک قلب سفید، میشه همین چادرسیاه پیام روضه ی امام حسین اینه چشم کسی که توی روضه میشینه حیفه که بخواد هر چیزی رو ببینه   @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
نه ترسی از کسی دارم نه هیچ دلواپسی دارم , نه بی‌قرارم نه شکوه‌ای نه مشکلی نه میدم دل به هر دلی, آخه امام حسینو دارم جون می‌گیرم باحسین و توو هر سختی یاحسین‌و وقتی گفتم قلبم آروم شد دنیا زنده‌س باحسین و زهرا ذکر یاحسین‌و وقتی گفته عالم آروم شد با دم تو, باغم تو, باز میشینم زیر پرچم تو روضه بخون, گریه کنم, باز تو شبای محرم تو ### حسین امیره این عالم خدا رو شاکرم اسمم, توو نوکراشه هوامو داشته از قدیم منم تموم زندگیم, باید امام حسینی باشه فکر و ذکرم, کسب و کارم رزق و روزیم هرچی دارم باید خرج نوکریم باشه من رو میشناسن با ارباب من زنده‌م اصلا با ارباب اصلا نوکر وقفه آقاشه با یه نگاش, رزق گداش, می رسه و گره‌ها وا میشه تا برسه, هر نفسه, پاک حسین دلم احیا میشه #### تو روزای سرگردونی باید هرجوری می‌تونی, بگیری دستی بشی امید بی‌کسا برا مردم گره‌گشا, تو که امام حسینی هستی اهل روضه اهل هیات مشتی باش و بامروت هر روز و شب عاشورایی باش هر دم‌ گفتی یاحسین و مردونه باش با حسین‌ و هرجا هستی کربلایی باش روضه بخون, اما بدون, چند تا فقیر توی هیات ماست اربابمون, با دل خون, باز توی فکر هدایت ماست! @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
شور محرم امام حسین علیه السلام هر جوری بتونیم، دل رو می‌رسونیم، تا قرار حسین فارغ از این و اونیم، عاشقونه می‌مونیم، پای کار حسین  از حسین، هرکسی دل برید دیگه توو زندگی روی خوشی رو ندید هرکسی، پای علم دوید به همه‌ی چیزایی که می‌خواسته رسید  دنیا پوچه، بی عشق این آقا جنت هیچه، پیش کرب و بلا #### هر لقبی دارم، هر نسبی دارم، پیش تو نوکرم دلم عاشق توئه، مدیونم این عشقو به، پدر و مادرم نوکری، تو رگ و خون ماست رو به حسینیم و زندگی‌مون رو به راست خونمون، شعبه‌ی کربلاست وقتی که هر شب و روز اینجا روضه به پاست درد مارو، آقامون می‌دونه دنیا میره، این آقا می‌مونه #### با کرم خودت، تا حرم خودت، راهی میشه دلم  دیوونه‌ی حرمت، می‌مونه پای غمت، تا همیشه دلم یا حسین، حبیبی نورالعین بنده نوازی تو منو برد زیر دین کل خیرُ فی باب الحسین باب کرم وا میشه تو بین الحرمین روی قلبم، باب‌العشقو وا کن واسم رزقه، نوکری امضا کن @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
شور شهدایی هوای، دل که می‌گیره،  آدم که داره می‌میره، با درد و غصه درگیره این رفیقه که، دستمون رو می‌، گیره تو دنیا، بهترین آدما واسه‌ی رفاقت اونانکه، دستشون می‌رسه به‌جام شهادت تو رو خدا دیدی؟ رفیق شهیدی هوای رفیقو نداشته باشه نشده تا حالا توی بی کسی‌ها رفیقشو تنها گذاشته باشه ### دلم که زار و بی‌کسه، تو دامه دنیا افتاده،  نداره یار و همدمی، مثل کاظمی، مثل تورجی زاده  اونی که، تا تهِ دنیا بات می‌مونه، شهیده اونی که، دردتو نگفته می‌دونه، شهیده رفیقا زیادن ولی واسه آدم رفیقی مثه شهدا نمیشه یه رفیقی مثله ابراهیم هادی که پای دلم بمونه همیشه ### دلای ما که می‌گیره، به سمت کربلا میره  با اذن و رخصت از آقا، راهی میشه تا، جبهه‌های ما میره  زمینی، که اوجه عزت و غیرت و شکوهه هنوزم، می‌پیچه تو گوشم نغمه‌ی دوکوهه طلاییه مجنون، چذابه و کارون آرامش محضه برا دل ما چه بوی بهشتی داره میرسه از حرم شهیدای راه خدا @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
واحد صدا صدای بانگ الرحیل کاروون بیا دلو بزن بر جاده‌ی جنون بیا بیا وقت پریدنه جهاد ما از خود بریدنه تو دل بکن, قدم بزن ـ تو این مسیر رفتن رسیدنه رسم عاشقی قانون نداره که حال عاشقا سامون نداره که راحت و عافیت مال عاقلا درد عاشقا درمون نداره که ### امان امان ازین دلی که غرق آفته به دل تشر بزن که وقت هجرته دلو رها کن از تعلقات می‌افته دنیا هم به دست و پات رها رها، بیا بیا، زده به دریا کشتی نجات وقتی مقصد من کربلا باشه بایدم مسیرم پر بلا باشه هر کسی، عاشقه، شاه سر جداس رسم عاشقی میگه سر جدا باشه ### مسیر، مسیره عشقه و همش مقدسه بیا وظیفه‌ی هر کس مشخصه زمونه‌ی از سر گذشتنه علیِّ اکبر الگوی منه سرم فدا، سر شما، که رسم مردی سر سپردنه جز برا حسین خدمت نمی‌کنیم جز به راه عشق دعوت نمی‌کنیم قانونه مکتبه سرخ کربلاس با یزیدیا بیعت نمی‌کنیم @aleyasein