eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
833 ویدیو
111 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
1_6264517836.mp3
7.27M
🔊 / پناه ⁣🔻 حاج سید رضا نریمانی و من این قلبم را هر کجا که گذاشتم آرام نشد گفتم همان بهتر که در آغوش کربلای تو باشد... ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
1_6253328467.mp3
11.39M
خسته ام ...🎙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌@aleyasein
1_6281275122.m4a
1.64M
زمینه حضرت رقیه سلام الله علیها قبل از این می گفتم، ای لعنت به حرمله زجرُ دیدم گفتم، صد رحمت به حرمله نیمه شب بود، با نیزه زد یا سیلی زد، یا نیزه زد با قصد کشت، عمدا می زد سکینه رو، با من می زد دستای سنگینیم داره این زجز دست از سرم بر نمی داره این زجر تا چش میذارم روو هم باز میادش می خوام بخوابم نمی ذاره این زجر یارالی بابایی ۳ قبل از این می گفتم، ای لعنت به کوفیا شامُ دیدم گفتم، صد رحمت به کوفیا ما رو بردن، بین انظار خیلی بد بود، تووی بازار تو ترسیدی، من ترسیدم اشکاتو روو، نیزه دیدم من خواب راحت ندارم تو این شهر من سر روی خاک می ذارم تو این شهر اون روز که افتاد مسیرم به بازار ای کاش عمو بود کنارم تو این شهر یارالی بابایی ۳ قبل از این می گفتم، ای لعنت به تیغ شمر لب رُ دیدم گفتم، صد رحمت به تیغ شمر خیزران و، روو لبت زد نمی بخشمش تا ابد نکردن به، حالم رحمی شده بد جور، لبِت زخمی حرفای ناگفتنی داره این لب جا موندم از قافله نیمه ی شب هم درد پهلو دارم از همون وقت هم بعد از اون پیر شده عمه زینب یارالی بابایی ۳ وحید محمدی ۲۸ مرداد ۱۴٠۲ س @aleyasein
1_6283231043.mp3
6.85M
🔊 | خسته‌ام مثل نوکری که صاحبش جوابش کرده حاج‌محسن @aleyasein
از اینکه عکس حاج قاسم رو در کنار قرآن میسوزونن من این نتیجه رو میگیرم که حاج قاسم در مسیر قرآن و اسلام بوده! ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
حسین جانم! تو برس به این منِ ناخلف ... ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ @aleyasein
گریز روضه مجلس یزید آتش کشید بر جگرم خنده یزید سیراب بود و روی لبت چوب می کشید بازی نمود بالب تو پیش چشم من تیزیِّ چوب ها لب خشک تورا بُرید تَه مانده شراب خودش بین طشت ریخت از آن به بعد شد همه گیسوی من سپید تا سرخ مو بلند شد و یک اشاره کرد رنگِ سکینه دختر تو ناگهان پرید جانم رباب، تاکه سر افتاد بر زمین از بهر ِ بوسه از لب و دندانِ تو دوید @aleyasein
بسم الله این چشم سال هاست که نم نم گریسته در غصه ی عزای تو عالم گریسته عمریست در حسینیه با روضه های تو شال عزا، کتیبه و پرچم گریسته تا توبه اش قبول شود بعد سال ها جبریل روضه خوانده و آدم گریسته هر قطره اشک در غم تو کوه رحمت است پس خوش به حال آنکه دمادم گریسته صفحه به صفحه، واژه به واژه، برای تو در روضه ات لهوف و مقرّم گریسته شب های جمعه فاطمه پایین پای تو هم روضه خوانده در غم تو هم گریسته بیچاره است روز قیامت بدون شک هرکس که در مصیبت تو کم گریسته @aleyasein
اینجا که بال چلچله را سنگ می‌زنند ماهِ اسیر سلسله را سنگ می‌زنند ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل یاران پاک و یک‌دله را سنگ می‌زنند یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» می‌کشند یا «آیۀ مباهله» را سنگ می‌زنند وقتی که دست‌های علمدار قطع شد پاهای غرق آبله را سنگ می‌زنند با آن‌که هست آینۀ عصمت و عفاف پرچم به دوش قافله را سنگ می‌زنند محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست روح نماز نافله را سنگ می‌زنند تفسیر عشق بود و پریشانی حسین وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین @aleyasein
آن را که درد عشق به جانش نمی دهند سوزِ نهان و اشک روانش نمی دهند هر کس مراقب سخن خود نبوده است نام حسین را به زبانش نمی دهند آن دیده ای که بر رخ نامحرمان رسید بر گریه ی حسین امانش نمی دهند هر کس که خرج شد به هوای غریبه ها حال و هوای عشق به جانش نمی دهند هرکس سراغ خانه ی غیر از حسین رفت رنگی هم از بهشت نشانش نمی دهند قلبی که می تپد ز غم سُمِّ اسب ها جز ضربِ عشق او ضربانش نمی دهند آن پیکر مُقَطَّعُ الاعضا و خسته را با سُمّ اسب ها هیجانش نمی دهند طفلی که تشنه بوده و از هوش رفته است با بوسه ی سه شعبه تکانش نمی دهند یک دختر سه ساله بهانه اگر گرفت در شب، سر بریده نشانش نمی دهند @aleyasein
ای آفتاب سایه ی ما را توان ببخش آه ای مسیح دم، به دل مرده جان ببخش باران اشک های مرا رنگ و رو بده بر آسمان شب زده، رنگین کمان ببخش ما را به چشم پیرغلامان عزیز کن توفیق عاشقی به غلام جوان ببخش توحید در صدای علی اکبر شماست در بندگی ما اثر از آن اذان ببخش آقا مرا به اشک همان نوجوان که هست در روضه ی رقیه ی تو بی امان ببخش آقا ببخش اگر سخن از شام میشود حرف از خرابه میزند این روضه خوان ببخش بابا اگر به جای من و عمه و رباب بوسیده است لعل تو را خیزران، ببخش بابا اگر به حرمت تو برنخواستم دیگر نمانده است به پایم توان، ببخش بابا بگو تو از طرف من به عمه جان گر شد رقیه درد سر کاروان، ببخش عمه حلال کن که وسط تازیانه ها گشتی سپر برای منِ نیمه جان، ببخش من کُند آمدم تو شدی پایمال زجر ای عمه جان حلال کن، ای عمه جان ببخش! @aleyasein
4_5983510547138614068.mp3
2.11M
💠آخرین منزل با هندزفری گوش بدهید _یکی از معانی فکر کردن به مرگ، فکر کردن به این نکته است که مرگ نقطه ی پایان فرصت هاست از رباطِ تن چو بگذشتی دگر معموره نیست زادِ راهی بر نمی‌داری ازین منزل چرا @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین (ع) سخت است دختر باشی وماتم ببینی منزل به منزل در اسیری غم ببینی از خواب برخیزی بجای ناز بابا گیسوی خودرا دست نامَحرَم ببینی آن چادری که سالها محکم گرفتی در دست ِ این وآن چنان پرچم ببینی گفتم نزن ،لج کرد،تازه ناسزا گفت: فریاد زد بدتر از این را هم ببینی خورده کسی تا حال سیلیِّ دودستی تا چند ساعت چهره را مُبهَم ببینی یک دختر شامی به همبازیِ خود گفت : دختر شده تاحال ، قامت خم ببینی گفت آن یکی، پیشش نرو از خارجی هاست باید که مویش را چنین در هم ببینی امشب سرت را می کشانم تا خرابه از نِی، نه ، از نزدیک احوالم ببینی ای سربریده من بغل می خواهم امشب اصلاً دلت آمد که من را کم ببینی یا چشم من تار است یا تغییر کردی چشمان خود واکن که من را هم ببینی موی بلندی داشتم با معجرم سوخت یک فاطمیه غم در این چشمم ببینی عمه نبود امروز می رفتم کنیزی جای تو خالی بود که ترسم ببینی @aleyasein
اسلام عليک يا مولاتى يا رقيه بنت الحسين شام غمهاى من غمزده را اخر نيست لاله اى همچو تن خونى من پرپر نيست گوشه پلک گشا صورت من خوب ببين شک نکن دختر تو پير شده مادر نيست يا که پاى سر تو جان دهم امشب بابا يا به والله قسم دختر تو دختر نيست کودکى سنگ زد و گوشه ابروم شکست ديگر اين ظرف ترک خورده چونان ساغر نيست انکه شمشير کش است دست زخمى دارد ضربه سيلى اش از ضرب لگد کمتر نيست گيسوانم همه خيرات سر تو دادم پنجه اى نيست که پيچيده به موى سر نيست ان يهودى که ز خيبر به دلش بغضى بود گفت اين قافله که هست اگر حيدر نيست کاش همراه سرت رأس عمو مى امد تا نشانش بدهم بر سر من معجر نيست چوبه محمل خونى شده شاهد باشد دلى همچون دل زينب به حرم مضطر نيست تا که بر خواهرم اظهار کنيزى کردند کس نگفتا مگر او دختر پيغمبر نيست گردنم درد گرفت بس که پى تو گشتم ز سر نيزه سوارت سرى بالاتر نيست @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غزل مصیبت حضرت رقيه(س) دختر اگر یتیم شود پیر میشود از زندگی بدون پدر سیر میشود هم سن وسالها همه او را نشان دهند دلنازک است دختر و دلگیر میشود باشد شبیه مادر خود نافذالکلام این شهر با صدای او ، تسخیرمیشود فریادهای یا ابتایش چو فاطمه در سرزمین کفر چو تکبیر میشود وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد هر تاب آن چو حلقه زنجیر میشود اصلا رقیه نه به خدا مرد بی هوا با یک شتاب ضربه زمین گیر میشود هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد اینجاست روضه صاحب تصویر میشود دشمن به او نگاه خریدار می کند خوب شاهزاده بوده و تحقیرمیشود فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست بیهوده نیست این همه تکفیر میشود دادند جای غسل تیمم تنش….چرا؟ خون از شکاف زخم سرازیر میشود پایش به سوی قبله کشید و به ناز گفت: امشب اگر نیایی پدر دیر میشود @aleyasein
غزل مصیبت حضرت رقيه(س) من یتیمم که فلک خانه خرابم کرده نیمه جان شمعیم و هجر تو آبم کرده غارت و آتش معجر سر جایش باقی داغی ضربۀ سیلی چه کبابم کرده با اشاره ز ورم های تنم خون ریزد ضربه ها در یم غمها چو حبابم کرده درد زانو به کجا داده مجالم بر خواب یاد رویای تو آرام به خوابم کرده کو علمدار سپاهت که ببیند دشمن این چنین ملعبۀ بزم شرابم کرده خسته ام بس که عدو همره هر ضرب لگد خارجی خوانده مرا، برده خطابم کرده کف پا تا به سرم بس که تورم دارد زن غسالۀ این شهر جوابم کرده @aleyasein