وقتی دلتان گرفت و گرفتار شدید
ذکر «یارئوف» را زیاد بگویید و با این ذکر
به امام رضا(علیهالسلام) متوسل شوید.
"گویا خدا وقتی بخواهد برای این ذکر شما اثری بگذارد کارتان را به امام رضاعلیهالسلام میسپارد"
• استاد پناهیان
پن: و این خاصیّتِ نامِ شماست که همیشه
دلم را وصل کرده به حالِ بهتری.
حضرتِ آرام و قرار یا امام الرئوف ...
@aleyasein
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستــاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من آلوده ولی
بی حیاتــر شده با نفــس رفاقت کردم
@aleyasein
آن عاشق بی قدر و بها...یعنی من
بیچاره و بی برگ و نوا...یعنی من
غافل شدم از یاد شما یک لحظه
خسران زده ی هر دوسرا...یعنی من
#سیدمجتبی_شجاع
#جمعه_های_دلتنگی
#یاایهاالعزیز
@aleyasein
تقدیم به رهبر عزیزمان
دعا کردیم پابر جا بمانی
دعا کن پای کار تو بمانیم
به هنگام ظهور مصلح کل
همه باهم کنار تو بمانیم
بر این کشور نه بردنیای اسلام
تو دست رحمت صاحب زمانی
قسم خوردیم نگذاریم یک دم
شما در فتنه ها تنها بمانی
بگو یا فاطمه برخیز از جا
نگاه ما همه سوی نگاهت
یقین داریم باشد هر کجایی
دعای مادرت پشت و پناهت
ولایت پیشه گان آگاه هستند
نمیخواهد ولی ؛ غیر از اطاعت
سزای هرکه بر یارش مطیع است
چه پاداشیست بهتر از شهادت
به روی برگی از تاریخ ایران
نوشته عزت ما از خمینیست
خدارا شکر بیرق بعد از ایشان
به روی شانه مردی حسینیست
#قاسم_نعمتی
#رهبرم
#جانم_فدای_رهبر
#امام_خامنه_ای
@aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهل روز تا #محرم
إذا أرَادَ اللّه بِعَبْدٍ خَیرا قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ اَلْحُسین علیهالسلام
#دست_مارابه_محرم_برسانید_فقط
#چله_زیارت_عاشورا
#چله_ترک_گناه
@aleyasein
#امام_رضا علیهالسلام
#ترجیع_بند
🔹دریای رحمت🔹
خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
قرار دل بیقرارش تو باشی
خوشا آنکه تنها تو را دوست دارد
چه خوشتر اگر دوستدارش تو باشی
ز بیداد پاییز هم غم ندارد
هر آن دل که باغ و بهارش تو باشی
خوشا آن گدایی که تنهای تنها
کناری نشیند، کنارش تو باشی...
بر آن محتضر میبرم رشک هر شب
که شمع شب احتضارش تو باشی...
خوشا آنکه یک عمر پروانهات شد
که یک لحظه شمع مزارش تو باشی...
شعاری به پیشانی خود نوشتم
خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرّضایم...
چه غم گر گنهکار و نامهسیاهم
علی بن موسی الرضا داد راهم
امام رئوفی که عالم فدایش
کرم کرد و داد از عنایت پناهم...
سراپا شدم غرق دریای رحمت
نگویید دیگر که غرق گناهم
همه روی گردانده بودند از من
رضا کرد با چشم رحمت نگاهم...
به جز دامن آل عصمت نگیرم
به غیر از رضای رضا را نخواهم
چو میخواست راهم دهد از کرامت
عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم
اگر خوار بودم، اگر پست بودم
رضا داد قدرم، رضا داد جاهم...
گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرّضایم...
#غلامرضا_سازگار
@aleyasein
جـان فدای حرمت یار خراسانی من
چاره درد و غم و رنج و پریشانی من
میرسد نغمه ات از سبزترین پنجره ها
ای تو آرام دل خسته و طوفـانی من ...
#امام_رضا
#ذی_القعده
@aleyasein
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹شکسته باش...🔹
اینجا طلسم گنج خدایی شکسته باش
پابوس لحظههای رضایی شکسته باش...
وقتی به گریه میگذری در رواقها
سهم تمام آینههایی شکسته باش
هر پارهات در آینهای سیر میکند
یعنی اگر مسافر مایی شکسته باش
اینجا درستی همگان در شکستگیست
تا از شکستگی به درآیی شکسته باش
در انحنای روشن ایوان کنایتیست
یعنی اگرچه غرق طلایی شکسته باش
آنجا شکستی و طلبیدند و آمدی
اینجا که در مقام فنایی شکسته باش
#حسن_دلبری
@aleyasein
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹ابر عنایت🔹
در گوشهای ز صحن تو قلبم نشسته است
دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است
چون دشتهای تشنه در این آستان قدس
در انتظار ابر عنایت نشسته است
چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب!
ما را قبول کن که دل ما شکسته است
فوج کبوتران تو آموخت عشق را
پرواز نور در حرمت دسته دسته است
دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک
دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است
میآید از تراکم عالم به این دیار
قلبی که از تزاحم اندوه خسته است
#غلامرضا_شکوهی
@aleyasein
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود
زهری توان مختصرش را گرفته بود
معلوم بود از وَجَناتش که رفتنی است
یعنی که رُخصتِ سفرش را گرفته بود
از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین
در انتهای کوچه سرش را گرفته بود
تا رو به روی حجره خمیده خمیده رفت
از درد بی امان، کمرش را گرفته بود
چشم انتظار دیدن روی جواد بود
خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود
بر روی خاک بود که پیچید بر خودش
آثار تشنگی، جگرش را گرفته بود
افتاد یاد جدّ غریبی که خواهرش
در بین قتلگه خبرش را گرفته بود
دیگر توان دیدن اهل حرم نداشت
از بس که نیزه دور و برش را گرفته بود
وقتی که شمر آمد و کارش تمام شد
خلخال دختری نظرش را گرفته بود
محمد فردوسی
@aleyasein
#امام_رضا
#زیارت_مخصوصه
آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش
یعنی امروز ست روزِ نالههایِ آخرش
هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت
میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش
رویِ خاکِ کوچه دنبالش اگر دقت کنی
بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش
او زمین میخورد و میخندید بر حالش عدو
این هم ارثی بود که برده ز جدِّ اطهرش
صحنۀ جان دادن او روضۀ مستوره شد
حجره در بسته میداند چه آمد بر سرش
بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن
خادمش دید و ولی هرگز نمیشد باورش
یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت
از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش
کربلا بابا رسید امّا پسر افتاده بود
قلبِ شاعر آب شد در این سه بیت آخرش
هر چه قدر آغوش خود واکرد اکبر جا نشد
تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش
تا قیامت هم نمیفهمند اهل معرفت
از چه آمد دست بر سر بین لشگر خواهرش
آنکه حتّی تارِ مویش را ندیده جبرئیل
دست بُرده بر سرِ نعش علی بر معجرش
قاسم نعمتی
@aleyasein
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹شوق دیدار پدر🔹
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
سایهسار خلقی اما پیکرت در آفتاب...
سرپناه عالمی و بیپناه عالمی
در مقاماتت از اسماعیل هم بالاتری
تشنهای اما نداری غیر اشکت زمزمی
خط به خط روضهها در بیت بیت نوحهها
گشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتمی
گرچه دلخونی ولیکن شوق دیدار پدر
بر تمام زخمهایت میگذارد مرهمی
#فاطمه_معصومی
@aleyasein
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹بیداد آشنا🔹
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
که سوز نالهاش آتش به ماسوا میزد
به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت
و لیک داد، ز بیداد آشنا میزد
شرار زهر ز یکسو، لهیب غم یکسوی
به جان و پیکرش آتش، جدا جدا میزد...
صدای نالۀ وِی هی ضعیفتر میشد
که پیک مرگ بر او از جنان صلا میزد
برون حجره همه پایکوب و دستافشان
درون حجره یکی بود و دست و پا میزد
ستاده بود و جواد الائمّه جان میداد
از او بپرس که زخم زبان چرا میزد
#علی_انسانی
@aleyasein
بعد از حسین (ع) هیچ امامی به وقت مرگ
مثل شما ای ولی خدا تشنه جان نداد...
#شهادت_امام_جواد
#جواد_بن_رضا
@aleyasein
#امام_جواد_ع_شهادت
به چشمت میهمان کردی تمامِ عمر، زمزم را
به خاکِ تشنه خواندی آیهی بارانِ نمنم را
تویی آن کودکی که از سکوتش درس میریزد
دهان وا کن که بشناسند از هر علم، اَعلَم را
غلام خُردهشاگردانِ شاگردانتان میشد
به دَرسَت میفرستادند اگر یحییبناَکثَم را
زیادت نه؛ کمت هم از سر عالَم زیادی بود
نمیدانند دستان جوادت معنی کم را
نمکنشناسها انداختند اندازهی جودت
به جان شانهات سنگینی یک کوهْ ماتم را
به مشتت جمع شد کابوسِ خاکِ چادر مادر
زمین با اشکهایت ریخت بر سر؛ خاکِ عالم را
قیامِ انتقام از دستهای کوچکت پا شد
چشاندی بر دهان کوچه چندین مشتِ محکم را
تو را با روضههای مادرت کشتند، با سَم نه
به کامت ریخت انگورِ اجل با زهر، مرهم را
اگر میدید امّالفضل، درمانت شهادت بود
به بیمارش نمینوشاند، هرگز مرهمِ سَم را
نوای العطشهای تو گفت اینجا حسینیّهست
کف و دف را بیاندازید، بردارید پرچم را
زمین در قابِ چشمش آخر ذیالقعده را میدید
نگاه تشنهات یک آسمان ماهِ محرّم را
مسافر بودی و پشتِ نگاهت کاسهآبی ریخت
نشان میداد حالِ رفتنت یک کربلا غم را
#رضا_قاسمی
@aleyasein