#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹شوق دیدار پدر🔹
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
سایهسار خلقی اما پیکرت در آفتاب...
سرپناه عالمی و بیپناه عالمی
در مقاماتت از اسماعیل هم بالاتری
تشنهای اما نداری غیر اشکت زمزمی
خط به خط روضهها در بیت بیت نوحهها
گشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتمی
گرچه دلخونی ولیکن شوق دیدار پدر
بر تمام زخمهایت میگذارد مرهمی
#فاطمه_معصومی
@aleyasein
#امام_جواد علیهالسلام
#غزل
🔹بیداد آشنا🔹
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
که سوز نالهاش آتش به ماسوا میزد
به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت
و لیک داد، ز بیداد آشنا میزد
شرار زهر ز یکسو، لهیب غم یکسوی
به جان و پیکرش آتش، جدا جدا میزد...
صدای نالۀ وِی هی ضعیفتر میشد
که پیک مرگ بر او از جنان صلا میزد
برون حجره همه پایکوب و دستافشان
درون حجره یکی بود و دست و پا میزد
ستاده بود و جواد الائمّه جان میداد
از او بپرس که زخم زبان چرا میزد
#علی_انسانی
@aleyasein
بعد از حسین (ع) هیچ امامی به وقت مرگ
مثل شما ای ولی خدا تشنه جان نداد...
#شهادت_امام_جواد
#جواد_بن_رضا
@aleyasein
#امام_جواد_ع_شهادت
به چشمت میهمان کردی تمامِ عمر، زمزم را
به خاکِ تشنه خواندی آیهی بارانِ نمنم را
تویی آن کودکی که از سکوتش درس میریزد
دهان وا کن که بشناسند از هر علم، اَعلَم را
غلام خُردهشاگردانِ شاگردانتان میشد
به دَرسَت میفرستادند اگر یحییبناَکثَم را
زیادت نه؛ کمت هم از سر عالَم زیادی بود
نمیدانند دستان جوادت معنی کم را
نمکنشناسها انداختند اندازهی جودت
به جان شانهات سنگینی یک کوهْ ماتم را
به مشتت جمع شد کابوسِ خاکِ چادر مادر
زمین با اشکهایت ریخت بر سر؛ خاکِ عالم را
قیامِ انتقام از دستهای کوچکت پا شد
چشاندی بر دهان کوچه چندین مشتِ محکم را
تو را با روضههای مادرت کشتند، با سَم نه
به کامت ریخت انگورِ اجل با زهر، مرهم را
اگر میدید امّالفضل، درمانت شهادت بود
به بیمارش نمینوشاند، هرگز مرهمِ سَم را
نوای العطشهای تو گفت اینجا حسینیّهست
کف و دف را بیاندازید، بردارید پرچم را
زمین در قابِ چشمش آخر ذیالقعده را میدید
نگاه تشنهات یک آسمان ماهِ محرّم را
مسافر بودی و پشتِ نگاهت کاسهآبی ریخت
نشان میداد حالِ رفتنت یک کربلا غم را
#رضا_قاسمی
@aleyasein
"شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم
من آن همیشه غلامم، تو آن همیشه امامی
مرا خیال نمازت شبی کشید به رؤیا
عجب رکوع و سجودی، عجب قعود و قیامی
چه اشتراک قشنگیست بین طوس و مزارت
که از تو و پدرت هست در دو صحن مقامی
نوشتهاند به باب الرضا تمامیِ جودی
نوشتهاند به باب المراد جودِ تمامی
شبی ز بخت بلندم به خانۀ تو رسیدم
چه سفرهدار کریمی، چه خوانی و چه طعامی
سؤال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت
نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی
عجب فراز عجیبی، عجب غروب غریبی
پس از سه روز هنوز آفتاب، بر لب بامی..."
#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#میلاد_حسنی
@aleyasein
هدایت شده از روضه خانگی
روضه خانگی - امام جواد(ع) - 633.mp3
5.08M
🔻روضه #امام_جواد(ع)
⏱ #ده_دقیقه | 04:59
👤استاد #انصاریان
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
شهادت جانسوز نهمین پیشوای شیعیان حضرت امام جواد(ع) برمولای مهربان و ولی نعمتمان و شیعیان جهان تسلیت باد.
@aleyasein
قدّ و بالای علی، از چشم زهرا دیدنی ست
وای! وقتی میرسد دریا به دریا دیدنی ست
#قاسم_صرافان
@aleyasein
#پیوند_مهر_و_ماه
فرازی از یک #مثنوی
🔹با رایحۀ گل آمد🔹
میرسد قصه به آن جا که علی دل تنگ است
میفروشد زرهی را که رفیق جنگ است
چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد
«إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد
خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید
تا که این نیمۀ توحید به آن نیمه رسید
علی و فاطمه در سایۀ هم... فکر کنید
شانه در شانه دو تا کعبۀ یکدست سفید
عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت
ساز و آواز خدا گوشۀ عشاق نداشت
کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام
فاطمه... فاطمه با رایحۀ گل آمد
ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد
آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد
دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد
ابر مهریۀ او بود که باران آمد
نفس فاطمه فرمود که باران آمد
ناگهان پنجرهای رو به تماشا وا شد
هر کجا قافیه یا فاطمةالزهرا شد
مثنوی نام تو را برده تلاطم دارد
چادرت را بتکان قصد تیمم دارد
میرسد قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
#سیدحمیدرضا_برقعی
@aleyasein
🌹آقا ۸۲ ساله شدند....
ای نایب المهدی، عزیز دلها، میلادتان مبارک
@aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار زیبا و شنیدنی.
التماس دعا
@aleyasein
4_6030392477406464530.pdf
1.82M
متن دعـای نورانی و پر فیض عرفه
به همراه ترجمه بصـورت فـــایل pdf
التماس دعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_حسین
#دعای_عرفه
#سیدالشهدا
@aleyasein
#عید_سعید_قربان
مست از میِ عرفان خودت کن ما را
ریز خور احسان خودت کن ما را
حالا که رسیده «عید قربان» آقا...
برگرد و به قربان خودت کن ما را
#سیدمجتبی_شجاع
@aleyasein
▫️سروده جدید #احمد_بابایی با موضوع تقارن عید قربان و غدیر با مشکلات این روزهای خوزستان
.
عشق، یک راهِ پر از حادثه و یک طَرفه ست
روضه خوانی، وسط حال دعای عرفه ست!
.
یاعلی! بال و پری ده که اسیرت گردم
عید، روزی ست که قربان غدیرت گردم
.
زخم را اقربُ مِن حبلِ وریدی دادند
و فدیناهُ بذبح آمد و عیدی دادند
.
یاعلی! عشق، تویی... عید، تویی... راه، تویی!
اشهد ان علیا ولی الله تویی...
.
عشق، بغضی ست که در راه، گلوگیر شده ست
عشق، یک حاجیِ تشنه ست که تکفیر شده ست
.
فصل یک ذبح عظیم آمده که مست خداست
عشق، چاقوی خلیل است که در دست خداست
.
عید اضحاست! هیاهو به طواف آمده است
و فَدَیناه بخوان... فصل مصاف آمده است
.
عشق، چون گیسوی آئینه، پریشان شدن است
مثل مسلم، وسط دلهره، قربان شدن است
.
نام مسلم، شب عید آمد و عشق، افزون شد
از حرم، قافله ی تشنه لبان، بیرون شد
.
قافله، تشنه... حرم، تشنه... مرا هم ببرید!
راضی ام... در بغل دشنه، مرا هم ببرید!
.
هم وطن! تشنه اگر مانده ای از آه بگو
اشهد ان علیا ولی الله بگو...
.
یاعلی! تشنه ی لبخند ملیحت شده ایم
فصل انگور شده... مست ضریحت شده ایم
.
عشق، یک غمزه، تماشاست... که عیدش کردی
ای به قربان غدیرت که شهیدش کردی
.
ای به قربان غدیرت که فَدَیناهَم داد
آنقدَر نام تو بردم که خدا راهم داد!
.
یاعلی! ما به طواف تو دلیل آوردیم
بوسه ای بر لب چاقوی خلیل آوردیم
.
عید، روزی ست که من خیمه به طف خواهم زد
دل دیوانه به دریای نجف خواهم زد
.
من به دریای نجف، ماهی سرگردانم
رو به دیدار خود، ای آینه! بر گردانم!
.
گفتم از عشق و عطش، منتظر بارانم
چند وقتی ست که بیچاره ی خوزستانم
.
نمک، آن بت که به زخمت بزند مَحرم نیست
هم وطن! مزد شکیبایی تو ماتم نیست
.
گر دلم بهر تو مضطر نشود، شرمم باد!
اگر از شعر، لبی تر نشود، شرمم باد!
.
شاعر غیرتِ تفتیده ی خوزستانم
روضه خوانِ لبِ خشکیده ی خوزستانم
.
شرم بر حیرتِ بی حاصلم آتش زده است
هم وطن! تشنگی ات بر دلم آتش زده است
.
هم وطن! گر تر و گر خشک، در این قافله ایم
من و تو، هر دو، ز فرط گِله، بی حوصله ایم
.
خاک اگر تشنه، ولی چشم، پر از ترسالی ست
حاج قاسم، وسط حادثه، جایش خالی ست
.
حاج قاسم که کنون نزد خدا مهمان است
گفت: امروز، حرم، حرمت خوزستان است
.
گفت قاسم که سرم هدیه ی میهن گردد
عید، روزی ست که چشم "همه" ، روشن گردد
.
حرفم این است! ببین! روز حسابی هم هست...
های... مسند زده! آیات عذابی هم هست...
.
هم وطن! تشنه ای... اما گِله با چاه بگو...
"اشهد ان علیا ولی الله" بگو...
#احمد_بابایی
#عید_قربان
#عید_غدیر
#خوزستان
@aleyasein