eitaa logo
از هر دری سخنی
594 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
6.8هزار ویدیو
427 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 عیادت از بازرگان 📢 کیومرث صابری {گل آقا} 🌀 اوایل آذر ۱۳۵۹ روزنامه ها نوشته بودند که مهندس مهدی بازرگان در بیمارستان بستری شده است. بازرگان یکی از آن چهارده نفری بود که در مجلس، به نخست وزیری شهید رجایی رأی منفی داده بودند. روزنامه میزان ناسازگاری با دولت را روز به روز شدیدتر می کرد. نمایندگان وابسته به جناح نهضت آزادی در مجلس، به رأی مخالفی که به دولت رجایی در آغاز کار داده بودند، وفادار مانده بودند. 🌀 روابط عمومی، خبر بستری شدن بازرگان را به شهید رجایی داد. به محض اطلاع، آماده شد که به عیادتش برود. جوانترها، از اینکه رجایی در چنان موقعیتی به عیادت او می رود، ناراحت بودند. اعتقادشان بر این بود که خط بازرگان، مخالف خط دولت است و کارشکنی هـایی هـم از سـوی جناح وابسته با او، در کار دولت می شـود. نام بازرگان را از فهرست دوستان انقلاب حذف کرده بودند و می رفت که در سیاهه مخالفان ثبت کنند. 🌀 مرا واسطه کردند. به اطاقش رفتم و جریان را به او گفتم، لبخندی زد و گفت: سال های سلام و علیک من با بازرگان، از سن این بچه ها بیشتر است. عیادت از بیمار، شرط جوانمردی است. او عـوض شـده است، من که عوض نشده ام و به عبادتش رفت. 🌀 بازرگان در بیمارستان آیت الله طالقانی اوین بستری بود و چنین نشان می داد که قدرت حرف زدن زیاد را ندارد. اطرافیانش تذکر دادند که با او زیاد صحبت نشود! رجایی به طرفش رفت و او را در بستر بیماری بوسید. 🌀 از جمله حرف هایی که به او زد، یکی این بود که گفت: حالا با ماشین از اتوبان که می آمدم، یاد روزهای تشکیل نهضت آزادی افتـادم. یـاد روزهایی که مخفیانه به دیدار هم می آمدیم. یاد مبارزات گذشته برای اسلام. 🌀 بازرگـان بـا صـدای گرفته و آرام، رو کرد بـه رجـایی و گفت: انحصارطلبی بهشتی کار را به اینجا کشاند! کاش بهشتی دست از انحصارطلبی بر می داشت! 🌀 از بیمارستان که خارج شدیم، رجایی، همان رجایی موقع ورود به بیمارستان بود. بدون هرگونه تغییر، نگاهش کردم و فهمید که چه می خواهم بگویم. 🌀 گفت: تقصیری ندارد. به او هم این طور القا کرده اند که بهشتی انحصارطلب است. او یک روز به خاطر این توهمی که برایش ایجاد شده، باید به درگاه خدا استغفار کند! 📙 خاطرات کیومرث صابری {گل آقا}، ناشر: چاپ و نشر عروج، ص ۱۰۵ - ۱۰۷ @khateratenghelab @alfavayedolkoronaieh🌱
🔶 غذای نیمه خورده ✍ دکتر ابراهیم یزدی 🌀 چند روز پس از استقرار در ساختمان نخست وزیری مطلع شدیم که در دوران شاه در اکثر اتاق های ساختمان نخست وزیری میکروفون های شنود مکالمات توسط ساواک نصب شده است. با کمک یکی از متخصصان اداره ی مخابرات، تمام اتاق های نخست وزیری با دستگاه های مخصوص کشف ابزارهای شنود، مورد بازرسی قرار گرفتند. 🌀 در بیشتر اتاق ها، میکروفون های شنود، در جاهای مختلف، به طور نامرئی نصب شده بودند. همه ی مکالمات در این اتاق ها و تلفن ها به گیرنده ی مرکزی در بالای ساختمان هتل استقلال - هیلتون سابق - که در اختیار ساواک بود، منتقل می شد. با کشف این سیستم، کلیه ی میکروفون ها جمع آوری و مرکز آن در هتل استقلال نیز بسته شد. 🌀 مهندس بازرگان به ساختمان اصلی یا کاخ نخست وزیری که دفتر کار همه ی نخست وزیران بوده است، نرفت. آن قسمت به کلی متروکه مانده بود. بعد از استقرار در دفتر جدید به اتفاق چند نفر از همراهان از این کاخ دیدن کردیم. همه جا را گرد و خاک گرفته بود. پرونده هایی هنوز روی میز بختیار قرار داشت. 🌀 اما جالب تر از پرونده ها، بشقاب غذای نیمه خورده ی بختیار بود. ظاهراً ظهر روز ۲۲ بهمن، بختیار خود را مجبور دیده بود که ساختمان نخست وزیری را ترک کند. او در رفتن آن قدر شتاب زده بود که حتی غذای خود را تمام نکرده بود و این آخرین اثر بر جای مانده از بختیار در روی میز کارش در کاخ نخست وزیری بود. 📙 خاطرات دکتر ابراهیم یزدی {شصت سال صبوری و شکوری}، ناشر: انتشارات کویر، چاپ اول: ۱۳۹۸، ج ۴، ص ۱۲۸ @khateratenghelab @alfavayedolkoronaieh🌱