eitaa logo
مدرسه علميه الهادی علیه السلام
503 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
94 فایل
🔹مرکز هدایت علمی تربیتی الهادی علیه السلام قم حرم اهل بیت علیهم السلام 📱 ارتباط با ادمین: @amin114 فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/alhadihawzahqom/2489
مشاهده در ایتا
دانلود
💠صالحان از متقیان خصوصی ترند 🌼یک جا می‌فرماید: (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ، مِنَ النَّبِیِّینَ، وَ الصِّدِّیقِینَ، وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ، وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً، و کسی که خدا و رسولش را اطاعت کند، اینچنین اشخاص با آن کسانی محشورند که خدا بر آنان انعام فرمود، از انبیاء، و صدیقین و شهداء و صالحین که نیکو رفقایی هستند). [۱] 🌱جای دیگر فرموده: (وَ أَدْخَلْناهُمْ فِی رَحْمَتِنا، إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ، ما ایشان را در رحمت خود داخل کردیم بدان جهت که از صالحان بودند) [۲] و نیز از سلیمان علیه السلام حکایت کرده که گفت (وَ أَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِکَ الصَّالِحِینَ مرا برحمت خودت داخل در بندگان صالحت کن) [۳] و در جایی دیگر می‌فرماید: (وَ لُوطاً آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً- تا جمله- وَ أَدْخَلْناهُ فِی رَحْمَتِنا، إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ). [۴] ▪️آنچه مسلم است این است که مراد از صالحین در این آیات، مطلق هر کس که صلاحیت رحمت عامه الهیه، و رحمت واسعه او را دارد، نیست، چون صلاحیت این رحمت را تمامی موجودات دارند، دیگر معنا ندارد نامبردگان در این آیات را بداشتن چنین صلاحیتی بستاید. 🔷و نیز مراد، کسانی که صلاحیت رحمت خاص به مؤمنین را دارند، نیست، چون هر چند بحکم آیه: (وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ، رحمت من همه چیز را فرا گرفته، و بزودی همه آن را بکسانی اختصاص می‌دهم که پرهیز کاری داشتند). [۵] رحمت دوم خاص است، 🌺 و لکن صالحان از متقیان خصوصی ترند، زیرا در میانه طائفه مؤمن و متقی افراد انگشت شماری صالحند، پس رحمت خاص متقین نمی تواند آن رحمتی باشد که صالحان شایستگی آن را دارند، و حتما باید رحمتی مهم تر از آن باشد. 🍀و این هم از قرآن کریم مسلم است، که بعضی از رحمت‌ها را خاص بعضی از افراد می‌داند، و می‌فرماید: (یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ، خدا رحمت خود را بهر کس بخواهد اختصاص میدهد)، [۶] . ---------- [۱]: سوره نساء آیه ۶۹ [۲]: سوره انبیاء آیه ۸۶ [۳]: سوره نمل آیه ۱۹ [۴]: سوره انبیاء آیه ۷۵ [۵]: سوره اعراف آیه ۱۵۶ [۶]: سوره بقره آیه ۱۰۵ 📚ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۱، صفحه ۴۵۷ 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
📌معنای ولایت خدایی 🌺بنده به آن کسی می‌گویند که تسلیم در برابر مالکش باشد، و زمام تدبیر امور خود را بدست او بداند، پس جا دارد که تنها کسانی را بنده بنامیم که علاوه بر عبودیت ذاتیش، عملا هم بنده باشد، و بنده حقیقی چنین کسی است، که خدا هم در باره او می‌فرماید: (وَ عِبادُ الرَّحْمنِ، الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً، بندگان رحمان کسانی هستند که در زمین با تواضع و ذلت قدم بر میدارند) . [۳] 📌و بنا بر این اگر کسی باشد که علاوه بر بندگی ذاتی و عملیش، خدا هم او را بنده خود اتخاذ کرده باشد، یعنی بندگی او را پذیرفته باشد، و با ربوبیتش بوی اقبال کرده باشد، که معنای ولایت خدایی هم، همین است در نتیجه او خودش متولی و عهده دار امور او می‌شود، آن طور که یک مالک امور بنده خود را به عهده دارد. 🌸و عبودیت، خود کلید ولایت خدایی است، هم چنان که کلام ابراهیم هم که گفت: (إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ، وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ، بدرستی سرپرست من خدایی است که کتاب نازل کرده، و سرپرستی صالحان را یعنی آنان که شایستگی ولایت او را دارند، بعهده خود گرفته). [۱] ---------- [۳]: سوره فرقان آیه ۶۳ [۱]: سوره اعراف آیه ۱۹۶ [ترجمه تفسیر المیزان - اشاره - جلد ۱، صفحه ۴۱۸] 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
نهي خيرخواهانه ▪️(فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ) کلمه ظالمین اسم فاعل از ظلم است، نه ظلمت، که بعضی از مفسرین احتمالش را داده اند، چون خود آدم و همسرش در آیه: (رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا، وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا) الخ، اعتراف بظلم خود کرده اند. 🍀چیزی که هست خدای تعالی این تعبیر را در سوره (طه) مبدل به تعبیر شقاوت کرده در اینجا فرموده: (فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ)، و در آنجا فرموده (فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی)، و شقاء بمعنای تعب است، هم چنان که خود قرآن آن را تفسیر نموده، و تفصیل داده به اینکه (إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیها، وَ لا تَعْری، وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها وَ لا تَضْحی)، [۱] 📌 از اینجا بخوبی روشن می‌گردد که وبال ظلم نامبرده همان واقع شدن در تعب زندگی در دنیا، از گرسنگی، و تشنگی، و عریانی، و خستگی بوده، و بنا بر این ظلم آدم و همسرش، ظلم بنفس خود بوده، نه نافرمانی خدا، چون اصطلاحا وقتی این کلمه گفته میشود، معصیت و نافرمانی و ظلم بخدای سبحان بذهن می‌رسد. ✅در نتیجه این نیز روشن می‌گردد، که پس نهی نامبرده یعنی (نزدیک این درخت مشوید) نهی تنزیهی، و ارشادی، و خلاصه خیرخواهانه بوده، نه نهی مولوی، که تا نافرمانیش عذاب داشته باشد، (مثل اینکه شما بفرزند خود بگویی) پا برهنه راه مرو، چون ممکن است میخ پای تو را سوراخ کند)، و مخالفت چنین نهیی را معصیت نمی گویند. 👈پس آدم و همسرش بنفس خود ظلم کردند، و خود را از بهشت محروم ساختند، نه اینکه نافرمانی خدا را کرده، و باصطلاح گناهی مرتکب شده باشند. ✍از این هم که بگذریم، اگر نهی خدا، تکلیفی و مولوی بود، باید بعد از آنکه مرتکبش توبه کرد، و توبه اش قبول هم شد، کیفرش نیز برداشته شود، و ما می‌بینیم در مورد آدم این کیفر برداشته نشد، چون توبه کردند، و توبه شان هم قبول شد، ولی به بهشت برنگشتند، و وضعی را که در آنجا داشتند بدست نیاوردند، 🔹 و اگر نهی و تکلیف خدا ارشادی نبود، باید غیر از اثر وضعی و تکوینی، اثر دیگری شرعی نداشته باشد، چون توبه اثر شرعی گناه را از بین می‌برد، و باید در مورد آدم و همسرش نیز اثر شرعی گناه را از بین می‌برد، و دوباره به بهشت بر می‌گشتند، و مقام قرب را بدست می‌آوردند، ولی نیاوردند، پس می‌فهمیم که نهی خدا مولوی نبوده، تنها ارشاد آدم، و خیر خواهی او بوده است. ---------- [۱]: سوره طه آیه ۱۱۹ 📚ترجمه تفسیر المیزان ، جلد ۱، صفحه ۱۹۹ 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
✨ بازیافتن مقام قرب از دست رفته 🎙 رحمه الله : 🌺توبه ...بمعناى برگشتن است، و برگشتن نيز مانند آن سه كلمه ديگر، در موارد مختلف معانى مختلفى بخود مى‏ گيرد، 🔹همانطور كه يك بنده سركش و متمرد، از اوامر مولا، و اراده او، مي تواند بسوى مولايش برگردد، و مولايش هم او را، به مقام قربى كه داشت، و از دست داده بود، برگرداند، 🔻همچنين يك مريضى كه طبيبش او را از خوردن چيزى از ميوه ‏ها، و يا خوردنى ديگر نهى كرده، و بخاطر حفظ سلامتى او نهى كرده، و بيمار، دستور وى را مخالفت نموده، و در نتيجه بيماريش شدت يافته، و خطر مرگ تهديدش نموده، او هم مي تواند توبه كند، و دوباره بطبيب مراجعه نمايد، تا او به رژيمى دستور دهد، تا دوباره بحال اول برگردد، و عافيت از دست رفته خود را باز يابد، كه در اين مورد طبيب بوى مي گويد: باز يافتن عافيت، محتاج به تحمل مشقت و دشوارى، و رياضت در فلان مقدار از زمان است، بايد در اين مدت اين رژيم دشوار را عملى كنى، تا سلامتى مزاجت كه داشتى بتو برگردد، و بلكه از اول هم بهتر شوى‏. 📚ترجمه تفسیر المیزان - ج 1، ص 210 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
💎حضور در عبادت از دو جنبه 🎙 رحمه الله : 🌺حق عبادت خدا این است که از هر دو جانب حضور باشد. 1️⃣اما از جانب پروردگار عز و جل، به اینکه بنده او وقتی او را عبادت می‌کند، او را بعنوان معبودی حاضر و روبرو عبادت کند، و همین باعث شده که در سوره حمد در جمله (إِیَّاکَ نَعْبُدُ) ناگهان از سیاق غیبت به سیاق حضور و خطاب التفات شود، با اینکه تا کنون می‌گفت حمد خدایی را که چنین و چنانست، ناگهان بگوید: (تو را می‌پرستیم)، چون گفتیم حق پرستش او این است که او را حاضر و روبرو بدانیم. 2️⃣و اما از ناحیه بنده، حق عبادت این است که خود را حاضر و روبروی خدا بداند، و آنی از اینکه دارد عبادت می‌کند. غایب و غافل نشود، و عبادتش تنها صورت عبادت و جسدی بی روح نباشد، و نیز عبادت خود را قسمت نکند، که در یک قسمت آن مشغول پروردگارش شود، و در قسمت دیگر آن، مشغول و بیاد غیر او باشد. 📚ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۱، صفحه ۴۰ 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
📌عبادتی حقیقتا عبادت است که... 🎙 رحمه الله : 🔹عبادت وقتی حقیقتا عبادت است که عبد عابد در عبادتش خلوص داشته باشد، و خلوص، همان حضوری است که قبلا بیان کردیم، و روشن شد که 💠عبادت وقتی تمام و کامل میشود که به غیر خدا بکسی دیگر مشغول نباشد، و در عملش شریکی برای سبحان نتراشد، و دلش در حال عبادت بسته و متعلق بجایی نباشد، نه به امیدی، و نه ترسی، حتی نه امید به بهشتی، و نه ترس از دوزخی، که در این صورت عبادتش خالص، و برای خدا است، بخلاف اینکه عبادتش بمنظور کسب بهشت و دفع عذاب باشد، که در اینصورت خودش را پرستیده، نه خدا را. 🍀و همچنین عبادت وقتی تمام و کامل می شود که بخودش هم مشغول نباشد که اشتغال به نفس، منافی با مقام عبودیت است، عبودیت کجا و منم زدن و استکبار کجا؟ 📚ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۱، صفحه ۴۱ 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
❓چرا در سوره حمد و کلمه (نعبد)، عبادت را مطلق آورد؟ 🎙 رحمه الله : ✨(إِیَّاکَ نَعْبُدُ... ) بر آن دلالت دارد، چون از یک سو مفعول را مقدم داشته، و نفرموده (نعبدک، می‌پرستیمت) بلکه فرموده: تو را می‌پرستیم یعنی غیر تو را نمی پرستیم و از سوی دیگر قید و شرطی برای عبادت نیاورده، و آن را مطلق ذکر کرده، در نتیجه معنایش این می‌شود که ما به غیر از بندگی تو شانی نداریم، پس تو غیر از پرستیده شدن شانی نداری، و من غیر از پرستیدنت کاری ندارم. 📚ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۱، صفحه ۳۹ 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
❓در ایاک نعبد و ایاک نستعین، چرا بعد از جمله (نعبد) بلا فاصله فرمود: (نستعین) ؟ 🎙 رحمه الله : ✍️... تنها چیزی که بنظر می‌رسد نقص است، این است که بنده عبادت را بخودش نسبت میدهد و بملازمه برای خود دعوی استقلال در وجود و در قدرت و اراده می‌کند، با اینکه مملوک هیچگونه استقلالی در هیچ جهتی از جهاتش ندارد، چون مملوک است. 📌و گویا برای تدارک و جبران همین نقص که در بدو نظر بنظر می‌رسد، اضافه کرد: که (وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ)، یعنی همین عبادتمان نیز باستقلال خود ما نیست، بلکه از تو نیرو می‌گیریم، و استعانت میجوئیم. پس بر رویهم دو جمله: (إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ) یک معنا را می‌رسانند، و آن عبادت خالصانه است که هیچگونه شایبه ای در آن نیست. 📚ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۱، صفحه ۴۲ 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
❓در ایاک نعبد و ایاک نستعین، چرا بصیغه متکلم مع الغیر فرمود: (نعبد) و نفرمود اعبد، من عبادت می‌کنم؟ 🎙 رحمه الله : 🔹گویا علت آمدن پرستش و استعانت بصیغه متکلم مع الغیر (ما تو را می‌پرستیم و از تو یاری میجوئیم) همین دوری از منم زدن و استکبار بوده باشد، و میخواهد بهمین نکته اشاره کند که گفتیم مقام عبودیت با خود دیدن منافات دارد، لذا بنده خدا عبادت خود، و همه بندگان دیگر را در نظر گرفته میگوید: ما تو را می‌پرستیم، چون بهمین مقدار هم در ذم نفس و دور افکندن تعینات و تشخصات اثر دارد، 🔸چون در وقتی که من خود را تنها ببینم، به انانیت و خودبینی و استکبار نزدیک ترم، بخلاف اینکه خودم را مخلوط با سایر بندگان، و آمیخته با سواد مردم بدانم، که اثر تعینی و تشخص را از بین برده ام. 📚ترجمه تفسیر المیزان - جلد ۱، صفحه ۴۱ 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
💠امر به عبادت ✨جمله" لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی" کلمه توحید است که از نظر عبارت و لفظ مترتب بر جمله" إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ" شده، چون حقیقتا هم مترتب بر آن است، چون وقتی خدای تعالی کسی باشد که هر چیزی از او آغاز شده، و به وجود او قائم و به او منتهی است پس دیگر جا ندارد که کسی جز برای او خضوع عبادتی بکند، پس او است اللَّه معبود به حق، و اله دیگری غیر او نیست، و لذا امر به عبادت را متفرع بر این حقیقت نموده، فرمود" فاعبدنی". 🌺و اگر در جمله" وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی"، از انواع و اقسام عبادت خصوص نماز را ذکر کرد، با اینکه قبلا در جمله" فاعبدنی" عبادت را به طور عموم ذکر کرده بود، و خلاصه اگر بعد از آن عام، خصوص این خاص را ذکر کرد، بدین جهت بود که هم اهمیت نماز را برساند، و هم بفهماند که نماز از هر عملی که خضوع عبودیت را ممثل کند، و ذکر خدای را به قالب در آورد، آن چنان که روح در کالبد قرار می‌گیرد، بهتر است. و بنا بر این معنا، کلمه" لذکری" از باب اضافه مصدر به مفعول خودش است، و لام آن برای تعلیل است، و این جار و مجرور متعلق به کلمه" اقم" می‌باشد و حاصل معنایش این است که: عبادت و یادآوریت از من را با عمل نماز تحقق بده، هم چنان که می‌گویند: " بخور برای اینکه سیر شوی، و بنوش برای اینکه سیراب گردی" این آن معنایی است که از مثل سیاق مورد بحث به ذهن تبادر می‌کند. 📚ترجمه تفسیر المیزان - شرح خطاب خدای تعالی به موسی (علیه السلام): " إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی... " - جلد ۱۴، صفحه ۱۹۳ 📌انتشار نکاتی از در کلام رحمه الله 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom
🌟راه رسیدن از پله اول نردبان، به پشت بام موفقیت 🌺«و اذ تأذّن ربّکم لأن شکرتم لازیدنّکم»(۱) - خیلی آیه‌ی مهمی است؛ هم تشویق است، هم تهدید است. اگر شکر کردید، ازدیاد نعمت دنبالش هست و برکات الهی پی‌درپی خواهد رسید؛ اگر کفران کردید، عذاب خدا دنبالش است؛ بروبرگرد ندارد؛ هیچ نقطه‌ی استثنایی هم در تاریخ ندارد. اگر یک موردی را شما تصور کنید که پس چطور در فلان‌جا خدا عذاب شدید خودش را نشان نداد، این کوتاهی تحلیل است و اگر پای تحلیل به میان بیاید، معلوم خواهد شد که هیچ استثناء ندارد. 📌«شکر» چیست؟ شکر، چند پایه‌ی اصلی دارد: 1️⃣اول، شناختن نعمت و توجه پیدا کردن به آن است. آفتِ اول ما این است که به نعمت توجه نمی‌کنیم؛ نعمت سلامت را جز بعد از مریض شدن و ناقص‌العضو شدن نمی‌فهمیم؛ نعمت جوانی را جز بعد از پیر شدن، درست تشخیص نمی‌دهیم؛ اشکال کار این است. نعمت امنیت را جز بعد از دچار شدن به ناامنی نمی‌فهمیم. مردم کوفه، وقتی نعمت امیرالمؤمنین را فهمیدند، که حجاج بالای سرشان آمد؛ مردم مدینه نعمت وجود امیرالمؤمنین و امام حسن را آن روز فهمیدند، که مسلم‌بن‌عقبه بالای سرشان آمد، قتل‌عامشان کرد، زنهاشان را بی‌ناموس کرد، بعد هم گفت همه‌تان باید اقرار کنید که برده‌ی یزید هستید. مردم یکی یکی آمدند و جلویش اقرار کردند و هر کس اقرار نکرد، گردنش را زد. آن مردم، آن وقت فهمیدند که حکومت امیرالمؤمنین و حکومت امن و امان و حکومت احترام و تکریمِ به مردم در دورانِ قبل، چقدر ارزش داشته است. 2️⃣دوم، نعمت را از او دانستن. 3️⃣سوم، از خدا سپاسگزار بودن. نه اینکه بگوییم نعمت را خدا داده و وظیفه‌اش بوده که بدهد؛ نه، بلکه بدهکار بودن در مقابل خدای متعال. 4️⃣و چهارم، این نعمت را به کار گرفتن؛ مثل یک پلّکان. وقتی نعمتی را به شما می‌دهند، این پله‌ای از یک نردبان است که پایتان را روی آن گذاشته‌اید، تا بالا بروید؛ حالا نوبت پله‌ی بعدی است. اگر دسترسی به پله‌ی بعدی پیدا کرده‌اید، پس این هم یک نعمت است؛ از آن استفاده کنید و پایتان را روی آن بگذارید و بروید بالا. آن کسی که دسترسی به پلّکانِ نردبان پیدا می‌کند، اما پایش را روی آن نمی‌گذارد، شکر نکرده است. 📌شما ببینید خود این شکر با این ارکان، چه نعمت بزرگ خدایی است. امام حسین (علیه‌السلام) در دعای عرفه عرض می‌کند که من اگر هر کدام از نعمتهای تو را شکر کنم، خود آن شکر، یک نعمت است؛ پس من اگر تا آخر دهر زنده بمانم، با همه‌ی وجودم گواهی می‌دهم که شکر یک نعمت تو را نمی‌توانم به‌جا بیاورم؛ چون همین که آن نعمت را شکر کنم، خود اینکه توفیق شکر پیدا کرده‌ام، یک نعمت دیگر است و باید آن را شکر کنم و همین‌طور تسلسل پیدا می‌کند تا ابد. خودِ شکر، یک نعمت است. اولاً، وقتی شکر کردید، این شکر موجب ذکر می‌شود؛ متوجه خدا می‌شوید؛ خود شکر انسان را ذاکر می‌کند. ثانیاً، شکر به ما صبر می‌دهد. شکر نعمت یکی از خواصش، دادن صبر و پایداری است. در دعا می‌خوانیم: «اللهم انی اسئلک صبرالشاکرین لک»(۲). 🍀وقتی شما شکر می‌کنید، نعمت را می‌شناسید و موقعیت را درک می‌کنید؛ امکانی را که خدا در اختیار شما گذاشته است، به یاد می‌آورید و امیدوار می‌شوید. این امید، پایداری شما را زیاد می‌کند. لذا لازمه‌ی شکر، صبر است. 👈یکی از دستاوردهای شکر، قدرت پایداری و ایستادگی در میدانهای دشوار است. 👈یکی از خواص شکر، مغرور نشدن است. 👈بعد هم خدای متعال وعده کرده است افزایش نعمت را؛ «لازیدنّکم» . وعده‌ی الهی صدق است و ساز و کار روشنی هم دارد. همین که عرض کردیم، نشان‌دهنده‌ی این است که خودِ شکر، نعمت را زیاد می‌کند. شکرِ پله‌ی اول، انسان را به پشت‌بام می‌رساند. شکر، وظیفه‌ی ماست. 📚بیانات دامت برکاته در تاریخ ۱۳۸۵/۰۳/۲۹ 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom دامت برکاته