eitaa logo
آیت الله سید کمال حیدری
1.5هزار دنبال‌کننده
282 عکس
242 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 ضرورت نوشتن کتب تحقیقی جدید در مواجهه با وهابیّت و اهل سنت، از سوی حوزه های علمیه https://eitaa.com/alhaydari
🔺 ضرورت نوشتن کتب تحقیقی جدید در مواجهه با وهابیّت و اهل سنت، از سوی حوزه های علمیه 🔹 دو کتاب ارزشمند الغدیر و عبقات الأنوار، در زمان خود بسیار مفید و اثرگذار بودند، اما در حال حاضر ما نیازمند تالیف کتاب های تحقیقی جدید و به روز هستیم؛ به این دلیل که مخالفان ما در دهه های اخیر بی کار ننشسته و برای کم اثر کردن و رد استدلال های کتب ما، فعالیت های علمی فراوانی انجام داده اند. غالب روایات مورد استدلال ما را، تضعیف کرده اند تا از این طریق - به زعم خودشان - ما را خلع سلاح کنند که نتوانیم به احادیثی که در منابعشان آمده، استناد کنیم. https://eitaa.com/alhaydari
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 جایگاه ائمه (ع) در حدیث ثقلین و تلاش علمای وهابی در تضعیف آن! این کلیپ تصویری مهم است❗️ #امام_شناسی #نقد_وهابیت_و_اهل_سنت #اجتهاد_در_اعتقادات_و_اصول_دین ✅ https://eitaa.com/alhaydari
آیت الله سید کمال حیدری
🔺 جایگاه ائمه (ع) در حدیث ثقلین و تلاش علمای وهابی در تضعیف آن! این کلیپ تصویری مهم است❗️ #امام_شن
🔺 منطق دوگانۀ شعیب ارنؤوط در مواجه با فقرۀ «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» از حدیث متواتر ثقلین! 🔹 شعیب ارنئوط از علمای بزرگ وهابی و سلفی معاصر، در جایی که پای حقانیت و عصمت اهل بیت (علیهم السلام) در میان است، سند عبارت «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» از حدیث ثقلین را تضعیف می کند، اما در موضعی دیگر که با غرض وی سازگار بوده، همان سند را تصحیح می کند!!! ❗️ حدیث متواتر ثقلین دارای عبارت ها و فقرات متعددی است که از میان آنها، مهمترین عبارت که عصمت اهل بیت (ع) را اثبات می کند، همین جمله «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» می باشد؛ زیرا بیانگر این حقیقت است که قرآن و اهل بیت پیامبر (ص)، همیشه با هم اند و هیچ وقت از هم جدا نمی شوند؛ و این بر عصمت ایشان دلالت دارد؛ زیرا قرآن کتابی است کامل و بی نقص که هیچ خطا و اشتباهی در آن راه ندارد: «لاٰ يَأْتِيهِ اَلْبٰاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاٰ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»، فصلت/ 42؛ [1] در این صورت اگر اهل بیت (ع) کوچکترین خطا و اشتباه و سهو و گناه و غفلتی داشته باشند، در همان لحظه از قرآن جدا خواهند شد؛ در حالی که این خلاف حدیث ثقلین است که عدم جدایی بین قرآن و اهل بیت (ع) را به صراحت بیان نموده است! 👈 پس همان طور که قرآن عصمت دارد، افرادی هم که همیشه با قرآن اند و به تصریح پیامبر اکرم (ص)، از کتاب الله جدا نمی شوند (لن یفترقا)، قطعا از عصمت برخوردارند. 👉 ______________ ▪️ پی نوشت ها: 1- «هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش، نازل شده است». https://eitaa.com/alhaydari
🔺 تعریف، اقسام و دامنۀ اجتهاد از دیدگاه آیت الله حیدری 🔹 «اجتهاد به معنای عام» و «اجتهاد به معنای خاصّ» از نظر علامه حیدری «اجتهاد» بر دو قسم است: «اجتهاد به معنای عام» و «اجتهاد به معنای خاصّ». «اجتهاد خاص» هم به دو نوع: «اجتهاد در فروع دین» و «اجتهاد در اصول دین» تقسیم می شود. ➖ «اجتهاد به معنای خاصّ» در حوزۀ «فروع» عبارت است از: وصول به مقام تخصّص در حوزۀ احکام فقهی دین؛ یا همان برخورداری از قدرت استنباط احکام شرعی فرعی، از منابع آنها به نحو تفصیلی و مستدلّ. و «اجتهاد به معنای خاصّ» در زمینۀ «اصول» هم عبارت است از: متخصّص و صاحب نظر شدن در امور فکری و اعتقادی دین، از روی دلیل و با پشتوانۀ شناخت تفصیلی و جزئی از مسائل. ➖ و اما «اجتهاد به معنای عامّ» عبارت است از: متخصّص و مجتهد شدن در «همۀ» دین (و نه «جزئی» از دین که همان احکام فقهی باشد)؛ به این معنا که یک عالِم، در همۀ ابعاد و ساحت های معارف دینی اعم از اعتقادات، اخلاق و فقه اطلاعات تفصیلی داشته باشد و بتواند به طور استدلالی سخن بگوید و موضع اسلام را مشخص کند. ❗️ نکتۀ مهم در میان علما و اهل تحقیق، عمدتاً این دو نوع اجتهاد به وضوح از یکدیگر تفکیک نمی شوند و به همین دلیل، عده ای که به یکی از آنها وصول پیدا می کنند، توهم می کنند که در قسم دیگر هم اجتهاد برایشان حاصل شده است! و از این طریق مشکلات متعدّدی را، هم برای خودشان و هم برای دیگران درست می کنند!! در حالی که اگرچه بین این دو نوع اجتهاد، «ارتباط» هست اما «تلازم» نیست!؛ یعنی اگر کسی به یکی از آنها دست یابد، بهتر می تواند در دیگری هم توفیق حاصل کند (ارتباط بین علوم)؛ اما این طور نیست که اگر کسی مجتهد به معنای خاصّ شد، «لزوماً» مجتهد به معنای عامّ هم شده باشد و بالعکس! (تلازم بین علوم). https://eitaa.com/alhaydari
🔹 صورت های سه گانۀ اجتهاد و تفکیک آنها از یکدیگر به بیان دیگر، اساساً اجتهاد و مجتهد شدن در علوم اسلامی، به «سه شکل» قابل تصوّر است: 1⃣ اجتهاد در زمینۀ «فروع» و آموزه های «فقهی» دین 2⃣ اجتهاد در زمینۀ «اصول» و آموزه های «اعتقادی» دین 3⃣ اجتهاد در زمینۀ کلّ معارف دین (اعم از «اصول» و «فروع» دین، به صورت توأمان، متوازن و مرتبط با یکدیگر). ❇️ با توجه به مطلب فوق، کسی که در همۀ بخش های آموزه های دینی به مرتبۀ اجتهاد و تخصّص رسیده (صورت سوّم) - به اصطلاح علامه حیدری - «مجتهد مطلق» محسوب می شود؛ یعنی هم در «اصول دین» و هم در «فروع دین» صاحب نظر شده و می تواند با اتّکاء به شناخت تفصیلی و استدلالی بگوید: «نظر اسلام دربارۀ فلان موضوع اعتقادی یا فقهی چنین است!»: «أن يكون [مجتهداً] في جميع المعارف الدينية، العقائدية منها والعملية؛ استناداً لقوله تعالى: لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ (التوبة: 122)، وهذا ما نصطلح عليه بالاجتهاد المطلق» (منهاج الصالحین، ص 15). اما کسی که به صورت تک بُعدی فقط در زمینۀ «فروع دین»، و یا تنها در حیطۀ «اصول دین» متخصّص شده باشد، «مجتهد متجزّی» قلمداد می شود؛ یعنی فقط در یک بخش و جزء دین به اجتهاد رسیده، ولی شناخت او نسبت به سایر ابعاد معارف دینی، کلّی، اجمالی و غیر تخصّصی است؛ و لذا هر آنچه که در آن زمینه ها بگوید، غیر کارشناسانه بوده و نزد اهل فن، مسموع نخواهد بود! ‼️ بین اهل علم، فراوان اند افرادی که مثلاً در حوزۀ بحث های فقهی و عملی دین، مجتهد شده اند، اما از مباحث عمیق و پیچیدۀ اعتقادی از قبیل توحید و اسماء الله و نبوت و امامت و وحی و معاد و برزخ و معرفت نفس و غیره اطلاعات دقیق، تفصیلی و اجتهادی ندارند. در مقابل، افراد دیگری هم هستند که سالها فلسفه و عرفان و کلام خوانده اند و در تجزیه و تحلیل مسائل اعتقادی بسیار توانمند و متبحّر هستند، اما در میدان بحث های فقهی و اصولی حرفی برای گفتن ندارند! https://eitaa.com/alhaydari
🔹 کسی که فقط در فقه مجتهد است، حقّ اظهار نظر در مسائل تخصّصی اعتقادی را ندارد! 👈 پس به طور خلاصه و در عین حال صریح باید گفت، فقیه – از آن جهت که فقیه است – حقّ ورود و نظریه پردازی! در بحث های تفصیلی و تخصّصی اعتقادی را ندارد؛ 👉 همان طور که عارف، فیلسوف و متکلمی هم - که در مباحث فقهی از تخصّص و شناخت کافی برخوردار نیستند - مجاز به اظهار نظر پیرامون مسائل دقیق فقهی و اصولی نیستند؛ مگر کسی که در هر دو عرصۀ فقه اصغر و فقه اکبر به درجۀ اجتهاد و تخصّص نائل آمده باشد که البته تعداد یکچنین عالمان جامعی، انگشت شمار است! 👈 به عنوان نمونه، امام خمینی (ره) و آیت الله حیدری را می توان مصداق این دسته از علمای جامع نگر و ذوابعاد دانست. 👉 پس از روش شدن معنا و اقسام اجتهاد، باید افزود که از دیدگاه آیت الله حیدری، فقط «مجتهد مطلق» است که «عالم دین» محسوب می شود، و «مجتهد متجزّی»، صرفاً «عالم فقه» یا «عالم اعتقادات» به شمار می رود و لذا این دو دسته را «عالم دین» به معنای واقعی کلمه نمی توان دانست؛ زیرا «دین» مساوی فقهِ تنها، یا برابرِ عقائد به تنهایی نیست، بلکه اعم از آن دو و جامع آنها است! ⁉️ یک فتوای متفاوت و متهوّرانه دربارۀ شرط مرجعیت! لازم به ذکر است علامه حیدری در حکمی منحصر به فرد و متفاوت با سایر فقها، فقط تقلید از کسی را جایز می داند که «مجتهد مطلق» یا همان «مجتهد به معنای عام» باشد؛ یعنی 👈 اگر عالِمی فقط در فقه متخصّص بود، نمی توان از وی تقلید کرد! بلکه تنها از کسی که هم در اصول و هم در فروع دین - به صورت توأمان و هماهنگ - مجتهد بوده و به «مقام جامعیت در علوم و معارف اسلامی» رسیده باشد، می توان تقلید کرد، و بالاتر اینکه معتقدند مرجع تقلید شدن برای کسی که مجتهد به معنای عام نیست؛ یعنی کسی که فقط مجتهد در فقه است و در اعتقادات متخصّص نیست، اساساً «حرام» است 👉 : «يحرم عليه أن ينصب نفسه مرجعاً للإفتاء بالنسبة للآخرين» (الفتاوی الفقهیة، ج 1، ص 21)؛ لذا یک چنین شخصی شرعاً و طبق فتوای آیت الله حیدری نباید خود را مرجع تقلید و محلّ رجوع دیگران قرار دهد!! زیرا کسی که واسطۀ بین دین و مردم است، باید همۀ ابعاد دین الهی را تفصیلاً بشناسد تا اولاً بتواند نیازهای مردم در زمینه های مختلف معارف دینی را تشخیص بدهد، و ثانیاً به رفع و تأمین آنها اهتمام ورزد. 📚 برای تفصیل این بحث رجوع کنید به بخش «اجتهاد و تقلید» دو کتاب: 1- منهاج الصالحین، 2- الفتاوی الفقهیة، 3- و همچنین کتاب فقه العقیدة، از آیت الله سید کمال حیدری. https://eitaa.com/alhaydari
🔺 اصل کلّی و عام در نظریۀ جواز تعبّد (به جمیع ادیان و مذاهب الهی و غیر الهی) 🔹 تنها راه معرفتی برای حقانیّت عالمان و پیروان ادیان و مذاهب، در دست داشتن «دلیل» است و اصلاً جز این ملاک دیگری وجود ندارد برای محاسبۀ انسان ها: «الطريق هو الدليل». اگر کسی راه دیگری سراغ دارد به ما هم نشان دهد! اساساً امکان ندارد انسان به خاطر کاری محاسبه و بازخواست شود – حتی اگر کار و اعتقاد او درست هم بوده باشد – جز از این راه که برای فعل خود دلیل و حجّت داشته باشد؛ یعنی اگر دلیل در دست نداشته باشد، چنانچه به اعتقاد صحیحی هم دست یافته باشد، در قیامت از او پذیرفته نمی شود! 🔸 به عنوان مثال، بنده الان مسلمان و شیعه هستم و می گویم حق با اسلام و تشیّع است. حال اگر کسی از من بپرسد بر چه اساسی و با کدام ملاک و معیار می گویی دین حق، فقط اسلام است؟ در پاسخ می گویم به فلان «دلیل». برایش چند دلیل می آورم که اسلام بهترین دین است و من باید مسلمان باشم. اما اگر در قیامت مشخص شود که همه یا بخشی از حقیقت در دین دیگری مثلاً مسیحیّت بوده و خداوند متعال از من سوال بفرماید چرا به آموزه های مسیحیت عمل نکردی؟! در جواب خواهم گفت خدایا «دلیل»، مرا به حقانیت و درست بودن اسلام رهنمون کرد. با این وجود، آیا خدا می تواند بفرماید تو باید به چیزی که دلیلی بر صحّت آن نداشتی و بلکه قطع داشتی که باطل است، ایمان و اعتقاد پیدا می کردی؟! خیر؛ زیرا خودش در قرآن فرموده: «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»؛ بقره/ 111 (بگو: «اگر راست مى گوييد، دليل خود را بياوريد!»)؛ یعنی هر کس برای اثبات مدعای خود باید دلیل و برهان بیاورد؛ وگرنه سخن وی اصلاً مسموع و قابل قبول نیست. منطق قرآن، یک منطق عقلانی و معرفتی است. 👈 انسان محاسبه و مؤاخذه نمی گردد مگر به واسطۀ دلیل، اما آنجا که کسی برای اعتقاد و باور خود استدلال و برهان ندارد، اصلاً محاسبه دربارۀ او معنا پیدا نمی کند و مدعای او پذیرفته نمی شود! 👉 اگر کسی برای صحیح و بر حقّ بودن دین و مذهب خود دلیل داشت، در قیامت معذور و مأجور است – حتی اگر خلاف آن کشف شد! – اما اگر برای عمل به آموزه های یک دین یا مذهب خاصّ، دلیلی در دست نداشت، حتی اگر دین و مذهب او واقعاً حق و مطابق با واقع هم بوده باشد، خداوند از او نمی پذیرد!؛ 👈 چرا که ملاک در محاسبۀ انسان ها دلیل و برهانی است که آنها بر اساس آن به قطع و یقین رسیده اند. 👉 ❇️ و اما اینکه آن دلیل، مطابق با واقع از آب در آید یا مخالف با واقع، از توان انسان ها خارج است؛ زیرا به دلیل عدم عصمت، هیچکس نمی تواند کاری کند تا استدلال خودش را منطبق با واقع و نفس الأمر کند و از هر گونه خطا و اشتباهی در امان بماند! 📽 برگرفته از جلسه 13 از سلسله مباحث "من فکر السید الحیدری". https://eitaa.com/alhaydari
🔺 آیا فقیهی که در مباحث اعتقادی تخصّص ندارد، حقّ دارد در این امور اظهار نظر کند⁉️ 〽️ فقیه از آن جهت که فقیه است، حقّ نظر دادن در امور تخصصیِ اعتقادی را ندارد! 〽️ فقط فقیهی که علاوه بر فقه، در کلام یا فلسفه و یا عرفان هم متخصّص و مجتهد باشد، می تواند در مباحث اعتقادی اظهار نظر کند 🔹 «ممکن است کسی بگوید آقای حیدری شما به نظر عارف و فیلسوف و متکلم دربارۀ توحید اشاره کردید، اما پس چرا به نظر فقیه اشاره ننمودید؟! 🔸 در جواب باید بگویم بحث توحیدی ربطی به فقیه ندارد! زیرا فقیه – از آن جهت که فقیه است – دایرۀ بحثش حلال و حرام و احکام تکلیفی و عملی است و نه اصول دین. فقیه تخصصی در اعتقادات ندارد تا اینکه بخواهد دربارۀ توحید اظهار نظر کند! فقیه فقط باید در حیطۀ تخصّصش که فقه اصغر است بحث کند، نه فقه اکبر و عقاید که خارج از حوزۀ تخصّص اوست. 👈 بنابراین اگر دیدید فقیهی دربارۀ امور تخصّصی اعتقادی و فقه اکبر سخن می گوید [و نه امور کلی و واضح اعتقادی که هر کسی می داند!]، از او بپرسید آیا شما اصلاً در زمینۀ بحث های اعتقادی و اصول دین تخصصی دارید یا نه؟! اگر اثبات شد که در مباحث اعتقادی هم تخصّص دارد، می تواند سخن بگوید و اظهار نظر کند، اما اگر ثابت نشد که در عقائد متخصص و مجتهد است، فتوا و نظر او دربارۀ مباحث اعتقادی را به دیوار بزنید! 👉 ❇️ اگر دیدید از فقها بر ضدّ نظرات عرفا و فلاسفه و متکلمین فتوایی صادر شده، بدانید که این فتوا از روی جهل و بی اطلاعی صادر شده و نه از روی علم و آگاهی تفصیلی و تخصّصی؛ چرا که او در زمینۀ اعتقادات، مطالعات و تحقیقات و تأملات تخصصی و تفصیلی نداشته است که بخواهد با تکیه بر آنها، اظهار نظر کند! ✅ مگر اینکه ثابت شود او علاوه بر اینکه فقیه است، متکلم یا فیلسوف یا عارف هم هست که در این صورت، حق دارد به عنوان یک متخصّص و اهل فنّ در اعتقادات، نظر خودش را بیان کند. اما کسی که از بحث های دقیق و پیچیدۀ کلامی و عرفانی و فلسفی آگاهی ندارد، چه حقّی دارد که علیه دیگران فتوا صادر کند؟! این فتوای او باطل است؛ چون مبتنی بر جهل و نادانی است. این نوع فتاوا، فتاوای بی ارزشی هستند که پشتوانۀ علمی و تحقیقی ندارند! کسی در اعتقادات و اصول دین مجتهد و صاحب نظر است که در عرفان، فلسفه، معرفت شناسی و حداقل کلام، مجتهد و متخصص بوده و با مبانی این علوم، آشنایی تفصیلی و استدلالی داشته باشد. اما کسی که در علوم مذکور مطالعه کافی و تخصصی ندارد، یقینا در اعتقادات مجتهد نبوده و طبعاً از نظر عقلی و شرعی، حقّ اظهارنظر قطعی درباره مسائل این علوم را ندارد. 🎙 مطارحات فی العقیدة، مشروعیة تعدّد القرائات فی مدرسة اهل البیت (علیهم السلام)، جلسۀ دوّم، ماه رمضان 1434 ق. https://eitaa.com/alhaydari