eitaa logo
آیت الله سید کمال حیدری
1.5هزار دنبال‌کننده
282 عکس
242 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ دو نکته مهم: ❗️ لازم به ذکر است آشنایی با بحث های حدیثی و رجالی - به ویژه بر اساس مبانی متفاوت و بعضاً جدید آیت الله حیدری – به مخاطبان گرامی این امکان را می دهد تا در مواجهه با آیات و روایات، از نگرش عمیق تری برخوردار شده و هر سخن و اعتقادی را به بهانۀ اینکه حدیث است و در یکی از منابع روایی وارد شده، نپذیرند تا اینکه صحّت صدور آنها – از سوی متخصّصین و اهل فنّ، و نه هر عالِمی!! – برای ایشان محرز و مشخّص گردد. ‼️ باید توجه داشت که عدم به کار بستن شروط سه گانه فوق در قبول روایات، به معنای خروج از حیطه "اسلام القرآن" (اسلام قرآن محور) و ورود به حوزه "اسلام الحدیث" (اسلام حدیث محور) است! حتی اگر صاحب یکچنین رویکردی، "در مقام نظر"، خود را "اصولی" بداند و از "اخباری گری" برائت بجوید!، اما "در مقام عمل"، اخباری محسوب می شود؛ چرا که یکی از نشانه ها و ویژگی های بارز تفکر اخباری، "اصالت و تقدم روایات بر قرآن" است! https://eitaa.com/alhaydari
🔺 علت اصلی تعارض در روایات، و راه حلّ آن چیست؟! 🔹 همان طور که می دانیم بین برخی از روایات، تعارض و تنافی وجود دارد؛ به همین دلیل در کتاب های اصول فقه بابی گشوده شده تحت عنوان «تعادل و تراجیح» یا «تعارض ادله» تا از این طریق تنافی بین احادیث برطرف گردد. وقتی دو روایت با یکدیگر تعارض پیدا می کنند، دو فرض بیشتر برای آن متصور نیست: 1⃣ یا خود اهل بیت (ع) متعارض و متناقض سخن گفته اند که این فرض باطل است؛ زیرا ما معتقد به عصمت اهل بیت (ع) و مصونیت ایشان از هر گونه گناه و خطا و سهو و متضاد سخن گفتن هستیم. 2⃣ فرض دوم که صحیح هم هست این است که ناقلان اخبار، در فهم و انتقال صحیح سخنان اهل بیت (ع) دچار مشکل شده و به اختلاف و تعارض بر خورده باشند. ⁉️ اکنون پس از اینکه مشخص شد پاره ای از روایات به دلیل اختلاف برداشت و تفاوت فهم راویان، دچار تعارض و تقابل شده اند، باید پرسید راه حلّ برطرف نمودن این تعارضات چیست؟! ✅ در پاسخ باید گفت از دیدگاه آیت الله حیدری، اولین و مهمترین راه برای رفع تعارض احادیث، «ارجاع و عرضۀ آنها به قرآن» است. البته اصولیون ما در کتاب های اصول فقه، راه هایی را - از جمله همین عرضه به قرآن - را تحت عنوان «مرجّحات» بیان نموده اند، اما در این میان بین نظر آیت الله حیدری با دیدگاه سایر اصولیون، چند تفاوت اصلی و بنیادین وجود دارد! ❇️ یکی از این تفاوت ها آن است که علامه حیدری عرضه به قرآن را به عنوان اولین مرجّح و ملاک رفع تعارض روایات قرار می دهند، در حالی که در کتاب های اصولی یا اصلاً به مرجّحِ عرضه به قرآن اشاره نشده، و یا اگر اشاره شده، جزو ملاک های آخر قرار گرفته است. 📌 البته اینکه اول یا آخر قرار دادن مرجّح قرآن، دارای چه ثمرۀ عملی است، و نیز سایر تفاوت های نظریۀ آیت الله حیدری در این زمینه، با نگرش سایر علمای اصول فقه کدام است، در جای خود بیان شده است. 📚 برای مطالعۀ اصل بحث رجوع کنید: آیت الله سید کمال حیدری، «میزان تصحیح الموروث الروایی، الفصل الأوّل: العلاقة بین النصّ القرآنی والنصّ الروایی». https://eitaa.com/alhaydari
🔺 ضرورت نوشتن کتب تحقیقی جدید در مواجهه با وهابیّت و اهل سنت، از سوی حوزه های علمیه 🔹 دو کتاب ارزشمند الغدیر و عبقات الأنوار، در زمان خود بسیار مفید و اثرگذار بودند، اما در حال حاضر ما نیازمند تالیف کتاب های تحقیقی جدید و به روز هستیم؛ به این دلیل که مخالفان ما در دهه های اخیر بی کار ننشسته و برای کم اثر کردن و رد استدلال های کتب ما، فعالیت های علمی فراوانی انجام داده اند. غالب روایات مورد استدلال ما را، تضعیف کرده اند تا از این طریق - به زعم خودشان - ما را خلع سلاح کنند که نتوانیم به احادیثی که در منابعشان آمده، استناد کنیم. https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 جایگاه ائمه (ع) در حدیث ثقلین و تلاش علمای وهابی در تضعیف آن! این کلیپ تصویری مهم است❗️ #امام_شناسی #نقد_وهابیت_و_اهل_سنت #اجتهاد_در_اعتقادات_و_اصول_دین ✅ https://eitaa.com/alhaydari
آیت الله سید کمال حیدری
🔺 جایگاه ائمه (ع) در حدیث ثقلین و تلاش علمای وهابی در تضعیف آن! این کلیپ تصویری مهم است❗️ #امام_شن
🔺 منطق دوگانۀ شعیب ارنؤوط در مواجه با فقرۀ «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» از حدیث متواتر ثقلین! 🔹 شعیب ارنئوط از علمای بزرگ وهابی و سلفی معاصر، در جایی که پای حقانیت و عصمت اهل بیت (علیهم السلام) در میان است، سند عبارت «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» از حدیث ثقلین را تضعیف می کند، اما در موضعی دیگر که با غرض وی سازگار بوده، همان سند را تصحیح می کند!!! ❗️ حدیث متواتر ثقلین دارای عبارت ها و فقرات متعددی است که از میان آنها، مهمترین عبارت که عصمت اهل بیت (ع) را اثبات می کند، همین جمله «فإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» می باشد؛ زیرا بیانگر این حقیقت است که قرآن و اهل بیت پیامبر (ص)، همیشه با هم اند و هیچ وقت از هم جدا نمی شوند؛ و این بر عصمت ایشان دلالت دارد؛ زیرا قرآن کتابی است کامل و بی نقص که هیچ خطا و اشتباهی در آن راه ندارد: «لاٰ يَأْتِيهِ اَلْبٰاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لاٰ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»، فصلت/ 42؛ [1] در این صورت اگر اهل بیت (ع) کوچکترین خطا و اشتباه و سهو و گناه و غفلتی داشته باشند، در همان لحظه از قرآن جدا خواهند شد؛ در حالی که این خلاف حدیث ثقلین است که عدم جدایی بین قرآن و اهل بیت (ع) را به صراحت بیان نموده است! 👈 پس همان طور که قرآن عصمت دارد، افرادی هم که همیشه با قرآن اند و به تصریح پیامبر اکرم (ص)، از کتاب الله جدا نمی شوند (لن یفترقا)، قطعا از عصمت برخوردارند. 👉 ______________ ▪️ پی نوشت ها: 1- «هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش، نازل شده است». https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 خصوصیات روحیۀ علمی #فایل_های_تصویری #تحصیل_علوم_و_معارف_اسلامی ✅ https://eitaa.com/alhaydari
آیت الله سید کمال حیدری
🔺 خصوصیات روحیۀ علمی #فایل_های_تصویری #تحصیل_علوم_و_معارف_اسلامی ✅ https://eitaa.com/alhaydari
1⃣ عاشق علم باشید و کارهای علمی را در اولویت اولتان قرار دهید! 2⃣ در مباحث علمی، نقاد و دقیق باشید و هیچ حرفی را بدون دلیل از هیچ کس نپذیرید! 3⃣ به هنگام نقد شدن، سعه صدر داشته باشید و نظر خودتان را عین دین ندانید، بلکه فقط برداشت و فهم خودتان از دین قلمداد کنید؛ بر این اساس اگر کسی نظر شما را نقد کرد، توجه داشته باشید که وی با اصل دین و مذهب مخالف نیست، بلکه با قرائت و برداشت شخصی شما از نصوص دینی - که ممکن است صحیح باشد و ممکن است خطا باشد - مخالف است! بین این دو خلط نکنید!! https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آیا شرایط زمانی و مکانی در استباط احکام فقهی مدخلیت دارند؟! #فایل_های_تصویری #نظریه_زمان_و_مکان ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🌗15شوال ◾️شهادت حضرت حمزه عموی رسول خدا (ص) و وفات حضرت عبدالعظیــم حسنی (ع) تسلیت باد.◾️
🔹تعریف، اقسام و دامنۀ اجتهاد از دیدگاه آیت الله حیدری 🔹 صورت های سه گانۀ اجتهاد و تفکیک آنها از یکدیگر 🔹 کسی که فقط در فقه مجتهد است، حقّ اظهار نظر در مسائل تخصّصی اعتقادی را ندارد! ⬇️⬇️⬇️ ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 تعریف، اقسام و دامنۀ اجتهاد از دیدگاه آیت الله حیدری 🔹 «اجتهاد به معنای عام» و «اجتهاد به معنای خاصّ» از نظر علامه حیدری «اجتهاد» بر دو قسم است: «اجتهاد به معنای عام» و «اجتهاد به معنای خاصّ». «اجتهاد خاص» هم به دو نوع: «اجتهاد در فروع دین» و «اجتهاد در اصول دین» تقسیم می شود. ➖ «اجتهاد به معنای خاصّ» در حوزۀ «فروع» عبارت است از: وصول به مقام تخصّص در حوزۀ احکام فقهی دین؛ یا همان برخورداری از قدرت استنباط احکام شرعی فرعی، از منابع آنها به نحو تفصیلی و مستدلّ. و «اجتهاد به معنای خاصّ» در زمینۀ «اصول» هم عبارت است از: متخصّص و صاحب نظر شدن در امور فکری و اعتقادی دین، از روی دلیل و با پشتوانۀ شناخت تفصیلی و جزئی از مسائل. ➖ و اما «اجتهاد به معنای عامّ» عبارت است از: متخصّص و مجتهد شدن در «همۀ» دین (و نه «جزئی» از دین که همان احکام فقهی باشد)؛ به این معنا که یک عالِم، در همۀ ابعاد و ساحت های معارف دینی اعم از اعتقادات، اخلاق و فقه اطلاعات تفصیلی داشته باشد و بتواند به طور استدلالی سخن بگوید و موضع اسلام را مشخص کند. ❗️ نکتۀ مهم در میان علما و اهل تحقیق، عمدتاً این دو نوع اجتهاد به وضوح از یکدیگر تفکیک نمی شوند و به همین دلیل، عده ای که به یکی از آنها وصول پیدا می کنند، توهم می کنند که در قسم دیگر هم اجتهاد برایشان حاصل شده است! و از این طریق مشکلات متعدّدی را، هم برای خودشان و هم برای دیگران درست می کنند!! در حالی که اگرچه بین این دو نوع اجتهاد، «ارتباط» هست اما «تلازم» نیست!؛ یعنی اگر کسی به یکی از آنها دست یابد، بهتر می تواند در دیگری هم توفیق حاصل کند (ارتباط بین علوم)؛ اما این طور نیست که اگر کسی مجتهد به معنای خاصّ شد، «لزوماً» مجتهد به معنای عامّ هم شده باشد و بالعکس! (تلازم بین علوم). https://eitaa.com/alhaydari
🔹 صورت های سه گانۀ اجتهاد و تفکیک آنها از یکدیگر به بیان دیگر، اساساً اجتهاد و مجتهد شدن در علوم اسلامی، به «سه شکل» قابل تصوّر است: 1⃣ اجتهاد در زمینۀ «فروع» و آموزه های «فقهی» دین 2⃣ اجتهاد در زمینۀ «اصول» و آموزه های «اعتقادی» دین 3⃣ اجتهاد در زمینۀ کلّ معارف دین (اعم از «اصول» و «فروع» دین، به صورت توأمان، متوازن و مرتبط با یکدیگر). ❇️ با توجه به مطلب فوق، کسی که در همۀ بخش های آموزه های دینی به مرتبۀ اجتهاد و تخصّص رسیده (صورت سوّم) - به اصطلاح علامه حیدری - «مجتهد مطلق» محسوب می شود؛ یعنی هم در «اصول دین» و هم در «فروع دین» صاحب نظر شده و می تواند با اتّکاء به شناخت تفصیلی و استدلالی بگوید: «نظر اسلام دربارۀ فلان موضوع اعتقادی یا فقهی چنین است!»: «أن يكون [مجتهداً] في جميع المعارف الدينية، العقائدية منها والعملية؛ استناداً لقوله تعالى: لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ (التوبة: 122)، وهذا ما نصطلح عليه بالاجتهاد المطلق» (منهاج الصالحین، ص 15). اما کسی که به صورت تک بُعدی فقط در زمینۀ «فروع دین»، و یا تنها در حیطۀ «اصول دین» متخصّص شده باشد، «مجتهد متجزّی» قلمداد می شود؛ یعنی فقط در یک بخش و جزء دین به اجتهاد رسیده، ولی شناخت او نسبت به سایر ابعاد معارف دینی، کلّی، اجمالی و غیر تخصّصی است؛ و لذا هر آنچه که در آن زمینه ها بگوید، غیر کارشناسانه بوده و نزد اهل فن، مسموع نخواهد بود! ‼️ بین اهل علم، فراوان اند افرادی که مثلاً در حوزۀ بحث های فقهی و عملی دین، مجتهد شده اند، اما از مباحث عمیق و پیچیدۀ اعتقادی از قبیل توحید و اسماء الله و نبوت و امامت و وحی و معاد و برزخ و معرفت نفس و غیره اطلاعات دقیق، تفصیلی و اجتهادی ندارند. در مقابل، افراد دیگری هم هستند که سالها فلسفه و عرفان و کلام خوانده اند و در تجزیه و تحلیل مسائل اعتقادی بسیار توانمند و متبحّر هستند، اما در میدان بحث های فقهی و اصولی حرفی برای گفتن ندارند! https://eitaa.com/alhaydari
🔹 کسی که فقط در فقه مجتهد است، حقّ اظهار نظر در مسائل تخصّصی اعتقادی را ندارد! 👈 پس به طور خلاصه و در عین حال صریح باید گفت، فقیه – از آن جهت که فقیه است – حقّ ورود و نظریه پردازی! در بحث های تفصیلی و تخصّصی اعتقادی را ندارد؛ 👉 همان طور که عارف، فیلسوف و متکلمی هم - که در مباحث فقهی از تخصّص و شناخت کافی برخوردار نیستند - مجاز به اظهار نظر پیرامون مسائل دقیق فقهی و اصولی نیستند؛ مگر کسی که در هر دو عرصۀ فقه اصغر و فقه اکبر به درجۀ اجتهاد و تخصّص نائل آمده باشد که البته تعداد یکچنین عالمان جامعی، انگشت شمار است! 👈 به عنوان نمونه، امام خمینی (ره) و آیت الله حیدری را می توان مصداق این دسته از علمای جامع نگر و ذوابعاد دانست. 👉 پس از روش شدن معنا و اقسام اجتهاد، باید افزود که از دیدگاه آیت الله حیدری، فقط «مجتهد مطلق» است که «عالم دین» محسوب می شود، و «مجتهد متجزّی»، صرفاً «عالم فقه» یا «عالم اعتقادات» به شمار می رود و لذا این دو دسته را «عالم دین» به معنای واقعی کلمه نمی توان دانست؛ زیرا «دین» مساوی فقهِ تنها، یا برابرِ عقائد به تنهایی نیست، بلکه اعم از آن دو و جامع آنها است! ⁉️ یک فتوای متفاوت و متهوّرانه دربارۀ شرط مرجعیت! لازم به ذکر است علامه حیدری در حکمی منحصر به فرد و متفاوت با سایر فقها، فقط تقلید از کسی را جایز می داند که «مجتهد مطلق» یا همان «مجتهد به معنای عام» باشد؛ یعنی 👈 اگر عالِمی فقط در فقه متخصّص بود، نمی توان از وی تقلید کرد! بلکه تنها از کسی که هم در اصول و هم در فروع دین - به صورت توأمان و هماهنگ - مجتهد بوده و به «مقام جامعیت در علوم و معارف اسلامی» رسیده باشد، می توان تقلید کرد، و بالاتر اینکه معتقدند مرجع تقلید شدن برای کسی که مجتهد به معنای عام نیست؛ یعنی کسی که فقط مجتهد در فقه است و در اعتقادات متخصّص نیست، اساساً «حرام» است 👉 : «يحرم عليه أن ينصب نفسه مرجعاً للإفتاء بالنسبة للآخرين» (الفتاوی الفقهیة، ج 1، ص 21)؛ لذا یک چنین شخصی شرعاً و طبق فتوای آیت الله حیدری نباید خود را مرجع تقلید و محلّ رجوع دیگران قرار دهد!! زیرا کسی که واسطۀ بین دین و مردم است، باید همۀ ابعاد دین الهی را تفصیلاً بشناسد تا اولاً بتواند نیازهای مردم در زمینه های مختلف معارف دینی را تشخیص بدهد، و ثانیاً به رفع و تأمین آنها اهتمام ورزد. 📚 برای تفصیل این بحث رجوع کنید به بخش «اجتهاد و تقلید» دو کتاب: 1- منهاج الصالحین، 2- الفتاوی الفقهیة، 3- و همچنین کتاب فقه العقیدة، از آیت الله سید کمال حیدری. https://eitaa.com/alhaydari
🔵 پرسش و پاسخ 🔸 موضوع: فقهی/ نوع پوشش در مقابل داماد 📝 سوال 🔹 آیا استفاده از عطر و همچنین پوشیدن لباس های تحریک آمیز و بدون حجاب برای زن، جلوی شوهر دخترش (داماد) جایز است؟! با تشکر 🖋 جواب بسم الله الرحمن الرحیم علیکم السلام اگر موجب تحریک او بشود، جایز نیست! https://sapp.ir/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 تعیین مصادیق و موضوعات احکام، یکی از وظائف فقیه و مرجع است! #فایل_های_تصویری #حوزه_های_علمیه #نظریه_زمان_و_مکان_در_فقه_و_اعتقادات ✅ https://eitaa.com/alhaydari
آیت الله سید کمال حیدری
🔺 تعیین مصادیق و موضوعات احکام، یکی از وظائف فقیه و مرجع است! #فایل_های_تصویری #حوزه_های_علمیه #نظر
🔺 تعیین مصادیق و موضوعات احکام، یکی از وظائف فقیه و مرجع است! 🔹 در برخی موارد، تشخیص و تعیین موضوع یک حکم، از خود آن حکم مهمتر و پیچیده تر است! 🔅 مثلا اینکه ربا حرام است را، همه می دانند و هیچ فقیه و مرجعی درباره آن تردید و اختلاف ندارد، اما اینکه فلان معامله بانکی یا غیر بانکی مصداق ربا هست یا نه، این مهم است و مرجع فقهی باید آن را مشخص کند؛ وگرنه اینکه فقیه بگوید ربا حرام است اما پیدا کردن مصادیقش را به خود مردم محول کند، عملا گرهی از کار مردم نمی گشاید و تکلیف مکلف را روشن نمی کند که دقیقا چه کار باید بکند! ❗️ یکی از دیدگاه های اشتباهی که در بین برخی از اهل علم و عموم مردم جا افتاده این است که فقیه باید فقط حکم را مشخص کند و تشخیص موضوع را باید به خود مکلف واگذار کند، در حالی از دیدگاه ما این مساله در همه جا درست نیست!؛ زیرا در برخی موارد تشخصیص موضوع برای مردم دشوار است و در اینجا خود فقیه باید مصادیق یک حکم را به طور دقیق و مشخص روشن کند تا مکلفین دچار ابهام و سردرگمی نشوند؛ مثل همین مساله ربا که عرض شد. https://eitaa.com/alhaydari
🔺 یکی از کاستی های علم اصول فقه: عدم بحث از «احکام اجتماعی» اسلام 🔹 بازنگری و آسیب شناسی، لازمۀ پیشرفت و تکامل دانش اصول فقه یکی از مهمترین و اثرگذارترین علوم اسلامی در فرایند استنباط فقهی است. این علم، از نقاط قوّت و توانمندی های فراوانی برخوردار است که نباید مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرند، اما در کنار این ویژگی های مثبت و کارآمد، از نقاط ضعف و کاستی های متعدّدی نیز رنج می برد که متخصّصین و اهل فن باید با یک دید واقع گرایانه و به دور از افراط و تفریط، در مقام ترمیم، بازسازی و تکامل آن بر آیند. این یک قاعدۀ کلّی است که اصولاً انسان تا ابتدا مشکلات و آفات یک منظومۀ فکری را نبیند و به وجود آن ها اعتراف نکند، هیچگاه در صدد برطرف ساختن شان بر نمی آید، و همین کوتاهی در بازبینی و جمود در عدم روی آوردن به نقد و آسیب شناسی، به تدریج موجبات ضعف بیشتر و چه بسا نهایتاً فروپاشی آن منظومۀ معرفتی را فراهم می آورد! اصول فقه نیز به عنوان یک دانش نظام مند، از این قاعده استثناء نیست! 🔹 عدم تعریف جایگاه برای «احکام اجتماعی» در ساختار اصول فقه 〽️ با توجه به مطلب فوق، باید افزود یکی از کمبودها و نقائص ساختاری اصول فقه ما، «عدم پرداختن به احکام اجتماعی اسلام به طور مستقل» است. به بیان دیگر، همان طور که می دانیم، احکام اسلام عمدتا به دو قسم «فردی» و «اجتماعی» تقسیم می شود. احکام فردی مثل احکامی که مربوط به نماز فُرادی می باشد؛ مانند اینکه نمازگذار باید در نماز خود یک رکوع و دو سجده به جا بیاورد یا اینکه نباید در محلّ غصبی نماز بخواند. احکام اجتماعی هم مانند احکام مربوط به نماز جماعت. به عنوان مثال، کسی که نماز جماعت می خواند و دیگران به او اقتدا کرده اند، نمی تواند سجده و رکوع خود را بیش از اندازۀ متعارف طولانی کند؛ چرا که وی در میان جمع قرار گرفته و موظّف است حال ضعیف ترین و کم طاقت ترین مأمومین خود را مراعات کند و رکوع و سجده های خود را کوتاه انجام دهد، در حالی که همین شخص در نماز فَردی خود می تواند هر چقدر که می خواهد رکوع و سجدۀ خود را طول بدهد و ذکر مستحبی بگوید. پس حکم آموزه های فردی و اجتماعی اسلام، در موارد زیادی با یکدیگر فرق می کند و صبغه اجتماعی یک عمل، گاهی حکم فقهی آن را تغییر می دهد. به بیان دیگر، 👈 در اصول فقه موجود، از ابتدا برای احکام اجتماعی اسلام، جایگاهی در نظر گرفته نشده و باب جداگانه ای بدان اختصاص داده نشده است؛ به همین دلیل در کتاب های اصول فقه مشاهده نمی کنیم که اصولیون، فصلی مستقلی را تحت عنوان «احکام فردی و اجتماعی» اسلام گشوده باشند و در آن به تفصیل دربارۀ تعریف حکم فردی و اجتماعی، ملاک ها و معیارهای فردی یا اجتماعی بودنِ تعالیم اسلامی، تفاوت های این دو نوع حکم با یکدیگر، آثار هر یک، رابطۀ زمان و مکان با احکام فردی و اجتماعی، تفاوت میان «احکام اجتماعی» با «احکام حکومتی» و ولایی، رابطۀ بین احکام اجتماعی و حکومتی با منطقة الفراغ و عناوین اولیه و ثانویه و سایر مسائل پیرامون آن پرداخته باشند! 👉 🔹 یک مثال مهم: آیا حکم ثبوت هلال عید فطر، فردی است یا اجتماعی؟! به عنوان یک نمونۀ عینی دیگر - که اتفاقاً مبتلا به هم می باشد - باید از مسألۀ اثبات هلال عید یاد کرد. آیا رؤیت هلال عید، یک حکم فردی است یا اجتماعی؟! ملاک فردی یا اجتماعی بودن آن چیست؟ اگر فردی بود، حکم آن چیست و چنانچه اجتماعی بود چه حکمی خواهد داشت؟ اگر ثابت شد ثبوت هلال ماه شوال، یک مسألۀ فردی است، هر کس می تواند به مرجع خودش رجوع کند و در این صورت ممکن است در یک خانه یا محلّ کار، چند نفر مرجع تقلید متفاوت داشته باشند و یکی روزه باشد و دومی افطار کند. یا اینکه کسی در ماه مبارک رمضان، در حالی که هنوز عید فطر از سوی سایر مراجع اعلام نشده، در ملأ عام چیزی بخورد و بیاشامد و وقتی دیگران به او اعتراض کردند بگوید: طبق فتوای مرجع تقلید من، امروز عید است! من به حکم مرجع خودم عمل می کنم و شما هم به فتوای مرجع خودتان - که مثلاً فردا را عید می داند - عمل کنید! اما اگر ثابت شد اعلام ثبوت هلال عید فطر، یک مسألۀ اجتماعی است، آیا هر مقلدی می تواند به مرجع خودش رجوع کند یا اینکه حاکم شرع و امام المسلمین باید عید را اعلام کند و همه از حکم او تبعیت کنند؟! ✅ جلوگیری از بروز این مشکلات و پاسخ به یکچنین مسائلی که تعداد آنها فراوان هم هست، تنها در صورتی میسّر می شود که ساختار و اساس اصول فقه ما، از حالت محدود و مضیّق «فردی» خارج شده، و بر مبنای «فقه اجتماعی» - و بالاتر و گسترده تر از آن - «فقه حکومتی»، بازتعریف، طرح ریزی و پایه گذاری شود. 🎥 برگرفته از دیدار برخی از طلاب افغانستانی با آیت الله حیدری با موضوع «اصول فقه موجود؛ چالش ها، کاستی ها و ضرورت ها»، 1393. https://eitaa.com/alhaydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 نگرش اجتماعی به دین #فایل_های_تصویری #فقه_و_اصول ✅ https://eitaa.com/alhaydari
🔺 یکی از کاستی های علم اصول فقه: عدم بحث از «احکام اجتماعی» اسلام 🔹 بازنگری و آسیب شناسی، لازمۀ پیشرفت و تکامل دانش اصول فقه یکی از مهمترین و اثرگذارترین علوم اسلامی در فرایند استنباط فقهی است. این علم، از نقاط قوّت و توانمندی های فراوانی برخوردار است که نباید مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرند، اما در کنار این ویژگی های مثبت و کارآمد، از نقاط ضعف و کاستی های متعدّدی نیز رنج می برد که متخصّصین و اهل فن باید با یک دید واقع گرایانه و به دور از افراط و تفریط، در مقام ترمیم، بازسازی و تکامل آن بر آیند. این یک قاعدۀ کلّی است که اصولاً انسان تا ابتدا مشکلات و آفات یک منظومۀ فکری را نبیند و به وجود آن ها اعتراف نکند، هیچگاه در صدد برطرف ساختن شان بر نمی آید، و همین کوتاهی در بازبینی و جمود در عدم روی آوردن به نقد و آسیب شناسی، به تدریج موجبات ضعف بیشتر و چه بسا نهایتاً فروپاشی آن منظومۀ معرفتی را فراهم می آورد! اصول فقه نیز به عنوان یک دانش نظام مند، از این قاعده استثناء نیست! 🔹 عدم تعریف جایگاه برای «احکام اجتماعی» در ساختار اصول فقه 〽️ با توجه به مطلب فوق، باید افزود یکی از کمبودها و نقائص ساختاری اصول فقه ما، «عدم پرداختن به احکام اجتماعی اسلام به طور مستقل» است. به بیان دیگر، همان طور که می دانیم، احکام اسلام عمدتا به دو قسم «فردی» و «اجتماعی» تقسیم می شود. احکام فردی مثل احکامی که مربوط به نماز فُرادی می باشد؛ مانند اینکه نمازگذار باید در نماز خود یک رکوع و دو سجده به جا بیاورد یا اینکه نباید در محلّ غصبی نماز بخواند. احکام اجتماعی هم مانند احکام مربوط به نماز جماعت. به عنوان مثال، کسی که نماز جماعت می خواند و دیگران به او اقتدا کرده اند، نمی تواند سجده و رکوع خود را بیش از اندازۀ متعارف طولانی کند؛ چرا که وی در میان جمع قرار گرفته و موظّف است حال ضعیف ترین و کم طاقت ترین مأمومین خود را مراعات کند و رکوع و سجده های خود را کوتاه انجام دهد، در حالی که همین شخص در نماز فَردی خود می تواند هر چقدر که می خواهد رکوع و سجدۀ خود را طول بدهد و ذکر مستحبی بگوید. پس حکم آموزه های فردی و اجتماعی اسلام، در موارد زیادی با یکدیگر فرق می کند و صبغه اجتماعی یک عمل، گاهی حکم فقهی آن را تغییر می دهد. به بیان دیگر، 👈 در اصول فقه موجود، از ابتدا برای احکام اجتماعی اسلام، جایگاهی در نظر گرفته نشده و باب جداگانه ای بدان اختصاص داده نشده است؛ به همین دلیل در کتاب های اصول فقه مشاهده نمی کنیم که اصولیون، فصلی مستقلی را تحت عنوان «احکام فردی و اجتماعی» اسلام گشوده باشند و در آن به تفصیل دربارۀ تعریف حکم فردی و اجتماعی، ملاک ها و معیارهای فردی یا اجتماعی بودنِ تعالیم اسلامی، تفاوت های این دو نوع حکم با یکدیگر، آثار هر یک، رابطۀ زمان و مکان با احکام فردی و اجتماعی، تفاوت میان «احکام اجتماعی» با «احکام حکومتی» و ولایی، رابطۀ بین احکام اجتماعی و حکومتی با منطقة الفراغ و عناوین اولیه و ثانویه و سایر مسائل پیرامون آن پرداخته باشند! 👉 🔹 یک مثال مهم: آیا حکم ثبوت هلال عید فطر، فردی است یا اجتماعی؟! به عنوان یک نمونۀ عینی دیگر - که اتفاقاً مبتلا به هم می باشد - باید از مسألۀ اثبات هلال عید یاد کرد. آیا رؤیت هلال عید، یک حکم فردی است یا اجتماعی؟! ملاک فردی یا اجتماعی بودن آن چیست؟ اگر فردی بود، حکم آن چیست و چنانچه اجتماعی بود چه حکمی خواهد داشت؟ اگر ثابت شد ثبوت هلال ماه شوال، یک مسألۀ فردی است، هر کس می تواند به مرجع خودش رجوع کند و در این صورت ممکن است در یک خانه یا محلّ کار، چند نفر مرجع تقلید متفاوت داشته باشند و یکی روزه باشد و دومی افطار کند. یا اینکه کسی در ماه مبارک رمضان، در حالی که هنوز عید فطر از سوی سایر مراجع اعلام نشده، در ملأ عام چیزی بخورد و بیاشامد و وقتی دیگران به او اعتراض کردند بگوید: طبق فتوای مرجع تقلید من، امروز عید است! من به حکم مرجع خودم عمل می کنم و شما هم به فتوای مرجع خودتان - که مثلاً فردا را عید می داند - عمل کنید! اما اگر ثابت شد اعلام ثبوت هلال عید فطر، یک مسألۀ اجتماعی است، آیا هر مقلدی می تواند به مرجع خودش رجوع کند یا اینکه حاکم شرع و امام المسلمین باید عید را اعلام کند و همه از حکم او تبعیت کنند؟! ✅ جلوگیری از بروز این مشکلات و پاسخ به یکچنین مسائلی که تعداد آنها فراوان هم هست، تنها در صورتی میسّر می شود که ساختار و اساس اصول فقه ما، از حالت محدود و مضیّق «فردی» خارج شده، و بر مبنای «فقه اجتماعی» - و بالاتر و گسترده تر از آن - «فقه حکومتی»، بازتعریف، طرح ریزی و پایه گذاری شود. 🎥 برگرفته از دیدار برخی از طلاب افغانستانی با آیت الله حیدری با موضوع «اصول فقه موجود؛ چالش ها، کاستی ها و ضرورت ها»، 1393. https://eitaa.com/alhaydari