eitaa logo
علی اسدی
177 دنبال‌کننده
40 عکس
40 ویدیو
1 فایل
نوشته ها
مشاهده در ایتا
دانلود
آتش در قبله آمال غرب‌زدگان وطنی: آتش در کالیفرنیا و سیاه‌نمایی در ایران! امروز فرصتی دست داد تا برخی از سایت‌ها و کانال‌های مدعیان روشنفکری و دانایی را مروری کنم: مع‌الاسف، در بر همان پاشنه‌های قدیمی می‌چرخید! باز هم مملو از سیاه‌نمایی و تاریک‌اندیشی بودند! باز هم مملو از خودتحقیری بودند! باز هم مملو از روایت‌های نادرست از واقعیت‌های ایران اسلامی بودند! باز هم مملو از ناامیدسازی و یأس‌پراکنی نسبت به آینده بودند! باز هم مملو از بزرگ‌نمایی قدرت غرب بودند! باز هم مملو از ابراز علاقه به آمریکا بودند! ♦️ عجیب اینکه به شدت: مشغول تطهیر چهره‌های سیاه داعشیان و خون‌آشامان شامات بودند! مشغول ارائه چهره‌ای محبوب از ترامپ قمارباز بودند! هیچ اشاره‌ای به جنایات هولناک صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان در آن‌ها دیده نمی‌شد! هیچ اشاره‌ای به تجاوزات مکرر اسرائیل به سوریه و لبنان در آن‌ها نبود! هیچ اشاره‌ای به ناتوانی قبله آمالشان از مهار آتش‌سوزی در کالیفرنیا نداشتند! بعضاً در حال تحلیل «نقش تغییرات اقلیمی و آب و هوایی» در آتش‌سوزی کالیفرنیا بودند! یکی را دیدم که تولید گازهای گلخانه‌ای توسط چین را عامل اصلی آتش‌سوزی در لس‌آنجلس می‌دانست! همان کسانی که با آتش‌سوزی یک ساختمان قدیمی در تهران (پلاسکو)، نشست‌های علمی درباره ناکارآمدی نظام اسلامی می‌گرفتند و آن آتش‌سوزی را دلیلی بر ضرورت جدایی دین از سیاست می‌دانستند و تقاضای استعفای مسئولان شهر تهران را داشتند! اکنون همچون موجوداتی صمٌّ بُکمٌ در برابر خاکستر شدن بخش‌های وسیعی از کالیفرنیا، نه سخنی از ناکارآمدی لیبرال دموکراسی می‌گویند و نه سخنی از ناتوانی قبله آمالشان در کنترل آتش‌سوزی! بلکه آن را خیلی طبیعی جلوه می‌دهند و معلول حوادث طبیعی و تغییرات آب‌وهوایی! همان کسانی که به هنگام وقوع حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله در ایران، اقدامات جهادی ده‌ها هزار بسیجی و طلبه را در خدمت‌رسانی به مردم نادیده می‌گیرند و بعضاً تمسخر می‌کنند، اکنون که هیچ خبری از کمک‌های مردمی یا حتی فعالیت‌های سازمان آتش‌نشانی کالیفرنیا و فناوری‌های پیشرفتهٔ تخیلی اطفاء حریق آن‌ها نمی‌شنوند و نمی‌بینند، به جای نقد فرهنگ لیبرالیسم و عبرت‌گرفتن از این حادثه، دربارهٔ وجدان کاری یک آتش‌نشان ناامیدِ سطل‌به‌دست آمریکایی قلم‌فرسایی می‌کنند! حقیقتاً ما با موجوداتی وقیح مواجهه‌ایم! کنار زدن پردهٔ توهم اقتدار غرب از جلو چشمان این کوران بی‌فایده است! أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا؛ (نساء، ۸۸) آیا می‌خواهید کسانی را که خداوند گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالی که هر کس را خداوند گمراه کند، راه نجاتی برای او نخواهی یافت. ارسالی علی اسدی @ali_asadi_zanjani @aliasadizanjani110
21.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♻️ قرارداد عجیب و یک طرفه حقیقتاً شگفت‌انگیز و فراتر از یک قرارداد معمولی است. این تعهدات اغلب بدون هیچ چشمداشت و انتظاری انجام می‌شود و ریشه در عشق، مسئولیت‌پذیری و فداکاری عمیق دارد. حتما حتما ببینید. سبک زندگی اهل بیت(ع) https://eitaa.com/ahlebit110
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و خداوند فراموش نخواهد کرد ... أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انتِقَامٍ ﺁﻳﺎ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻧﺘﻘﺎم ﻧﻴﺴﺖ ؟(زمر/٣٧) علی اسدی @ali_asadi_zanjani @aliasadizanjani110
پیروزی نسبی حماس: بررسی ابعاد یک دستاورد در نبردی نابرابر پرسش پرتکرار این روزها این است: آیا حماس در نبرد اخیر با اسرائیل پیروز شد یا اسرائیل؟ با نگاهی کلان و با در نظر گرفتن چند نکته‌ی کلیدی، پاسخ به این پرسش تا حد زیادی روشن می‌شود. به ویژه با توجه به نابرابری شدید نیروها به نفع اسرائیل با آن همه حمایت بین‌المللی و همچنین ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف اعلامی خود در مقابل تحقق نسبی خواسته‌های حماس، می‌توان به این نتیجه رسید که حماس به یک پیروزی نسبی دست یافته است. دلایل این مدعا را می‌توان در چند محور بررسی کرد: ۱. نابرابری قوای نظامی و منابع: حماس در مقابل اسرائیل، با ارتشی قدرتمند و برخوردار از حمایت‌های گسترده‌ی بین‌المللی، گروهی نسبتاً کوچک با منابع محدود به شمار می‌رود. صرف انجام عملیاتی پیچیده و موفقیت‌آمیز مانند «طوفان الاقصی» و وارد آوردن خسارات قابل توجه به اسرائیل در چنین شرایط نابرابری، دستاوردی بزرگ برای حماس محسوب می‌شود. این عملیات، توانایی حماس در برنامه‌ریزی و اجرای حملات مؤثر را به نمایش گذاشت. ۲. اهداف متعارض و نتایج حاصله: اسرائیل در این نبرد اهدافی چون نابودی کامل حماس، توقف دائمی پرتاب راکت‌ها و آزادی اسرای خود را دنبال می‌کرد که هیچ‌کدام به طور کامل محقق نشدند. در مقابل، حماس با اجرای عملیات، توانست توجه جهانی را بار دیگر به مسئله‌ی فلسطین و وضعیت وخیم نوار غزه جلب کند. همچنین، طرح خواسته‌هایی مانند بهبود شرایط محاصره‌ی غزه و آزادی اسرا (که بخشی از آن محقق شد)، از دیگر دستاوردهای حماس به شمار می‌رود. این امر نشان می‌دهد که حماس توانسته است تا حدی دستور کار سیاسی و رسانه‌ای را به نفع خود تغییر دهد. ۳. تغییر معادلات منطقه‌ای: عملیات حماس نشان داد که این گروه همچنان بازیگری قدرتمند و تأثیرگذار در صحنه‌ی سیاسی فلسطین است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. این امر، معادلات قدرت در منطقه را تا حدودی دگرگون ساخت و نشان داد که بدون در نظر گرفتن حماس، هیچ راه‌حل پایداری برای مناقشه‌ی فلسطین و اسرائیل قابل تصور نیست. ۴. تأثیر بر افکار عمومی: با وجود تبلیغات منفی و گسترده‌ی رسانه‌های غربی علیه حماس، این گروه به دلیل ایستادگی در برابر اسرائیل و دفاع از حقوق فلسطینیان، در میان بخش‌هایی از مردم فلسطین، جهان اسلام و حتی برخی کشورهای غیرمسلمان، محبوبیت و حمایت بیشتری کسب کرد. این امر نشان می‌دهد که روایت حماس از این درگیری‌ها، در بخشی از افکار عمومی جهان بازتاب داشته است. در نتیجه، با در نظر گرفتن این مؤلفه‌ها، می‌توان ادعا کرد که حماس با وجود محدودیت‌های فراوان، توانسته است در این درگیری به یک پیروزی نسبی دست یابد. این پیروزی به معنای شکست کامل و قاطع اسرائیل نیست، بلکه به معنای اثبات وجود، توانایی و تأثیرگذاری حماس در شرایطی به شدت نابرابر است. این امر به ویژه با توجه به ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف اعلام شده و تحقق نسبی خواسته‌های حماس، نمود بیشتری پیدا می‌کند. ۱۴۰۳/۱۰/۲۷ علی اسدی @ali_asadi_zanjani @aliasadizanjani110
طرح دشمن، بی‌ثبات‌سازی درونی است: می‌خواهد «حس سستی» را به جامعه القا کند؛ می‌خواهد از طریق تولید خُرده‌رویدادها، «تصور ضعف» در جامعه ایجاد کند؛ می‌خواهد اقتدار نظام را دچار «تَرک‎‌خوردگی ذهنی» کند. جامعۀ دچار «تزلزل شناختی»، به‌آسانی در واقعیت فرومی‌پاشد. مقدمۀ اغتشاش، همین «خودفهمی وارونه» است.
نهی از ناسزاگویی: رهیافتی برای جلوگیری از واکنش‌های منفی در مباحث مربوط به اخلاق و آداب گفتاری در اسلام، پرهیز از سبّ و ناسزاگویی جایگاه ویژه‌ای دارد. آیه ۱۰۸ سوره انعام، «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ»، به ظاهر در مورد نهی از سبّ معبودهای مشرکان است، اما با بررسی دقیق‌تر و مراجعه به تفاسیر معتبر، می‌توان به قاعده‌ای کلی‌تر در این زمینه دست یافت. این نوشتار به تحلیل این آیه و دیدگاه مفسران در خصوص آن می‌پردازد. آیه ۱۰۸ سوره انعام، «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ»، نهی از ناسزا گفتن به معبودهای مشرکان به منظور جلوگیری از عکس‌العمل آنان و سبّ متقابل خداوند توسط ایشان بیان می‌کند. مفسران با تأکید بر «علت نهی»، یعنی جلوگیری از مفسده، این حکم را به قاعده‌ای کلی تعمیم داده‌اند. رشید رضا تصریح می‌کند که ملاک، وجود مفسده است و هر آنچه این مفسده و پیامد منفی را در پی داشته باشد، ممنوع است. (المنارج۷، ص۴۳۲) فخر رازی هدف نهی را جلوگیری از منکر بزرگ‌تر، یعنی سبّ و ناسزاگویی به خداوند، دانسته و بر اجتناب از هر فعلی که منجر به منکر شود، تأکید می‌کند.(تفسیر کبیر ج۱۳، ص۲۲۱) قرطبی با نقل روایتی از ابن عباس، نگرانی از واکنش متقابل کفار قریش و سبّ خداوند را علت نزول آیه می‌داند. (جامع الاحکام ج۷، ص۶۲) علامه طباطبایی با بیانی دقیق‌تر، آیه را دال بر لزوم اجتناب از هر عملی می‌داند که نوعاً منتهی به مفسده می‌شود، حتی اگر آن عمل بالذات مباح باشد.(المیزان ج۶، ص۳۶۱) نتیجه‌ اینکه با توجه به آیه و تفاسیر ذکر شده، می‌توان نتیجه گرفت که نهی از سبّ در آیه ۱۰۸ سوره انعام، تنها به سبّ معبودهای مشرکان محدود نمی‌شود، بلکه قاعده‌ای کلی را بیان می‌کند: هر نوع سبّ و ناسزاگویی که منجر به واکنش منفی، گناه یا مفسده‌ای بزرگ‌تر شود، از نظر قرآن مذموم و ناپسند است. بنابراین، ملاک، وجود مفسده است و نه صرفاً موضوع سبّ. این قاعده، نشان‌دهنده‌ی اهمیت پیشگیری از مفسده و حفظ مصالح در آموزه‌های اسلامی است. ۱۴۰۳/۱۱/۱ علی اسدی @ali_asadi_zanjani @aliasadizanjani110
مباهته: جدال با بدعت یا جواز بهتان؟ مباهته، اصطلاحی فقهی برگرفته از عبارت «باهِتوهُم» در حدیثی از پیامبر(ص)، به معنای مبهوت کردن مخالفان است. در تفسیر این عبارت دو دیدگاه اصلی وجود دارد که منشأ اختلاف در جواز یا عدم جواز تهمت به اهل بدعت شده است: ۱. اقناع با برهان قاطع، نه بهتان اکثر علمای شیعه، مباهته را به معنای اقناع مخالفان با دلایل محکم و مبهوت کردن آنها از پاسخگویی تفسیر کرده‌اند، نه تهمت زدن. این گروه معتقدند که هدف از مباهته، غلبه منطقی و استدلالی بر بدعت‌گذاران است، نه توسل به دروغ و افترا. از جمله فقهای برجسته این دیدگاه می‌توان به فیض کاشانی ( وافی، ج۱، ص۲۴۵)، ملا صالح مازندرانی ( شرح اصول کافی، ج۱۰، ص۴۳)، علامه مجلسی ( بحار الأنوار،ج۷۱، ص:۲۰۵؛ مرآة العقول، ج۱۱، ص۸۱)، صاحب ریاض ( ریاض المسائل، ج۱۶، ص۴۲)، صاحب جواهر (جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۱۳)، شیخ عباس قمی ( تعریب منتهی الآمال، ج۲، ص۶۸۹) و مرتضی مطهری ( سیری در سیره نبوی(ص)، ص۱۰۳) اشاره کرد. آنها با استناد به آیاتی مانند «فَبُهِتَ الَّذِی کفَرَ» (بقره/ ۲۵۸)، تأکید می‌کنند که مبهوت کردن باید از طریق برهان و استدلال باشد. ملا صالح مازندرانی تصریح می‌کند که در نقد مخالفان نباید ذره‌ای از حقیقت منحرف و مرتکب دروغ شد (شرح اصول کافی، ج۱۰، ص۴۳). ۲. جواز بهتان با شرایطی برخی از فقها، از جمله شیخ انصاری (المکاسب، ج۲، ص۱۱۸)، خویی ( مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۰۱) و گلپایگانی ( الدر المنضود، ج۲، ص۱۴۹)، با شرایطی، دلالت این حدیث را بر جواز بهتان زدن به اهل بدعت دانسته‌اند. البته باید توجه داشت که نظر گلپایگانی با اعتراض شاگردش مواجه شده و در پاورقی کتاب، دیدگاه مجلسی و صاحب ریاض مبنی بر عدم جواز بهتان ذکر شده است (کریمی جهرمی، الدرّ المنضود، ج۲، ص۱۴۹). این دیدگاه سابقه زیادی ندارد و ظاهراً برای اولین بار توسط شیخ انصاری (متوفی ۱۲۸۱ قمری) مطرح شده است. نقد دیدگاه دوم و جمع‌بندی: منتقدان دیدگاه دوم استدلال می‌کنند که تهمت زدن نه تنها به ضرر اهل بدعت نیست، بلکه ممکن است باعث مظلوم‌نمایی آنها شود و نتیجه عکس داشته باشد (محمدی ری‌شهری، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۶، ص۱۰۱). آنها معتقدند منظور از «بهتان» در این حدیث، بهتان اصطلاحی است نه لغوی، یعنی اظهار خلافکاری‌های بدعت‌گذاران برای مبارزه با بدعت، نه نسبت دادن دروغ به آنها (محمدی ری‌شهری، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۶، ص۱۰۱). برخی نیز در صحت سند یا دلالت حدیث بر جواز بهتان تشکیک کرده‌اند. آیت الله شبیری زنجانی با صحیح دانستن سند روایت «باهتوهم»، تهمت زدن را با سیره ائمه مغایر می‌داند و معتقد است دین با راستی و صداقت پایدار است نه با تهمت. از نظر او این روایت یا باید کنار گذاشته شود (مطروح) یا به تأویل برده شود (مؤول). او معتقد است جایی نداریم که ائمه مخالفان خود را با دروغ و تهمت از میدان به در کرده باشند. قوام دین به راستی و صدق است. وی تصریح می کند که این روایت با مسلمات شرع هم منافات دارد. وی در پاسخ به استفتائی می‌نویسد: حتی اگر معنای مباهته، بهتان باشد، با توجه به راستی‌آزمایی, این روش نادرست است و نتیجه معکوس دارد. ( دوماهنامهٔ تقریرات، شماره ۳، دی ۱۳۹۴، ص۱۰؛ فتوای ۵ تن از مراجع عظام تقلید درباره دروغ گفتن و بهتان زدن به افراد». شفقتنا، اسفند ۱۳۹۵) با توجه به این بررسی، تفسیر غالب و مورد تأیید بسیاری از علمای شیعه از عبارت «باهِتوهُم»، معنای اول یعنی «محکوم کردن مخالفان با دلایل قاطع و مبهوت ساختن آنان از پاسخگویی» است و نه «تهمت زدن و نسبت دادن دروغ به آنان». این تفسیر با اصول اخلاقی و آموزه‌های دینی سازگارتر بوده و از بروز پیامدهای منفی و سوءاستفاده‌های احتمالی جلوگیری می‌کند. ۱۴۰۳/۱۱/۲ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
قاعده دفع افسد به فاسد: مبانی، کاربُردها و تحلیل فقهی مقدمه: قاعدهٔ «دفع افسد به فاسد»، اصلی عقلی و شرعی مورد پذیرش در فقه شیعه و سنی است که بر مبنای آن، در صورت تزاحم دو امر ناپسند (فاسد و افسد)، انتخاب امری با مفسدهٔ کمتر، جهت جلوگیری از مفسدهٔ بزرگتر، الزامی است. این قاعده ریشه در اصول کلی شریعت، از جمله دفع ضرر و جلب منفعت دارد. مبانی و مستندات: مستندات این قاعده را می‌توان در روایات مربوط به تزاحم احکام و ترجیح اهم بر مهم جستجو کرد. فقها در موارد تزاحم بین دو واجب یا دو حرام، با استناد به این قاعده، به انجام واجب اهم یا ترک حرام اهم فتوا می‌دهند. (برای نمونه، ر.ک: وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۱، ابواب مربوط به امر به معروف و نهی از منکر). عقل سلیم نیز حکم به انتخاب گزینهٔ کم‌ضررتر در مواجهه با دو امر ناپسند می‌دهد که این حکم عقلی، مورد تأیید شرع نیز قرار گرفته است. ارتباط قاعده با فحش دادن برای دفع منکر: در مورد اینکه آیا فحش دادن برای دفع منکر می‌تواند مشمول این قاعده باشد، اختلاف نظر وجود دارد. ۱- برخی فقها معتقدند که در موارد اضطراری و با شرایط خاص، اگر تنها راه دفع منکر بزرگتر، استفاده از الفاظ تند که عرفا ناپسند شمرده می شود،(نه لزوما فحش به معنای رکیک آن ) به شرط آنکه شرایط زیر وجود داشته باشد، می‌توان به این قاعده استناد کرد: اضطرار واقعی؛ یعنی هیچ راه دیگری برای دفع منکر وجود نداشته باشد. احتمال عقلایی و قوی وجود داشته باشد که فحش دادن مؤثر واقع شود. عدم تجاوز از حد ضرورت؛ یعنی الفاظ به کار رفته متناسب با شرایط باشد و از حد ضرورت تجاوز نکند. به عنوان مثال، فرض کنید شخصی شاهد تجاوز به عنفی باشد و تنها راه برای جلوگیری از آن، فریاد زدن و استفاده از الفاظ تند باشد. در این صورت، برخی فقها با استناد به قاعده دفع افسد به فاسد، این عمل را جایز می‌دانند. (برای نمونه، ر.ک: کتاب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر، آیت الله خامنه‌ای، مباحث مربوط به مراتب نهی از منکر؛ موسوعة الامام الخویی، ج۸، ص۱۴۵) ۲- در مقابل، بسیاری از فقها معتقدند که فحش دادن به طور کلی عملی ناپسند و حرام و از گناهان کبیره است و نمی‌توان آن را به عنوان یک راه حل برای دفع منکر توجیه کرد. آنها معتقدند که همیشه راه‌های بهتری برای جلوگیری از منکرات وجود دارد و استفاده از الفاظ رکیک، خود نوعی منکر است که می‌تواند تبعات منفی داشته باشد. آنها به آیات و روایاتی استناد می‌کنند که از فحش دادن و به کار بردن الفاظ رکیک و توهین امیز نهی می‌کنند. (برای نمونه، ر.ک: بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۷۱، ابواب مربوط به مذمت فحش و لغو؛ جواهر الکلام, ج۲۲ و المکاسب المحرمه، باب امر به معروف و نهی از منکر ) با توجه به بررسی‌های انجام شده، می‌توان گفت که در کتاب، سنت و سیره عملی پیامبر و امامان معصوم (علیهم‌السلام) نمونه‌ای از فحش دادن به معنای مصطلح آن برای جلوگیری از منکر و از باب دفع افسد به فاسد وجود ندارد. آنها همواره بر رعایت ادب در کلام و استفاده از روش‌های مناسب و مؤثر برای نهی از منکر تأکید داشتند. نتیجه اینکه به طور کلی، می‌توان گفت: استفاده از فحش و ناسزا برای دفع منکر جایز نیست. تنها در شرایط بسیار خاص و با رعایت شرایط ذکر شده، ممکن است به کارگیری الفاظ تند جایز باشد. در این موارد، باید به دقت جوانب موضوع را سنجید و از راه‌های دیگر برای جلوگیری از منکر، تا حد امکان، استفاده کرد. تشخیص مصداق و شرایط اعمال این قاعده، بر عهده فقیه جامع‌الشرایط است.۱۴۰۳/۱۱/۵ علی اسدی @ali_asadi_zanjani