امام هادی(ع) در مجلس متوکل عباسی
علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. او از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت شیعیان را به عهده داشت. دوران امامت امام هادی با خلافت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود. او بیشتر سالهای امامتش را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند.
به گزارش مسعودی تاریخنگار قرن چهارم قمری، به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیان به او وجود دارد. به همین دلیل، به دستور متوکل، تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند.
هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، ظرف شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد. امام با بیان اینکه گوشت و خون من به شراب آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد. آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورَد. امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت؛ اما با اصرار متوکل این اشعار را سرود:
باتوا علی قُلَلِ الأجبال تحرسهم
غُلْبُ الرجال فما أغنتهمُ القُللُ
واستنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم
فأودعوا حُفَراً، یا بئس ما نزلوا
ناداهُم صارخ من بعد ما قبروا
أین الأسرة والتیجان والحلل؟
أین الوجوه التی کانت منعمة
من دونها تضرب الأستار والکللُ
فأفصح القبر عنهم حین ساء لهم
تلک الوجوه علیها الدود یقتتل (تنتقل)
قد طالما أکلوا دهراً وما شربوا
فأصبحوا بعد طول الأکل قد أُکلوا
وطالما عمروا دوراً لتحصنهم
ففارقوا الدور والأهلین وانتقلوا
وطالما کنزوا الأموال وادخروا
فخلفوها علی الأعداء وارتحلوا
أضحت مَنازِلُهم قفْراً مُعَطلة
وساکنوها إلی الأجداث قد رحلوا.
ترجمه
بر قله کوهها به سر میبردند و مردان نیرومند حراست آنها میکردند؛ اما قلهها کاری برای آنها نساخت. از پسِ عزت از پناهگاههای خود برون آورده شدند و در حفرهها جایشان دادند و چه فرود آمدنِ بدی بود. از پسِ آنکه در گور شدند، یکی بر آنها بانگ زد: «تختها و تاجها و زیورها کجا رفت؟ چهرههایی که به نعمت خو کرده بود و پردهها جلو آن آویخته میشد چه شد؟» و قبر به سخن آمد و گفت: «کرمها بر این چهرهها کشاکش میکنند. روزگاری دراز بخوردند و بپوشیدند و از پسِ خوراکی طولانی خورده شدند. مدتها خانهها ساختند تا در آنجا محفوظ مانند و از خانهها و کسان خویش دور شدند و برفتند. مدتها مال اندوختند و ذخیره کردند و برای دشمنان گذاشتند و برفتند. منزلهایشان خالی ماند و ساکنانش به گور سفر کردند.»
مسعودی نقل کرده است که اشعار امام متوکل و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار داد؛ بهگونهای که صورت متوکل از گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانهاش بازگردانند.(مسعودی, مروجالذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۲ )
✍ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
نقدپذیری: کلیدِ گشودنِ دروازههای خیر
امام هادی علیهالسلام در کلامی نورانی به یکی از یاران خود میفرمایند: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ؛"فلانی را مورد تذکر قرار بده و به او بگو: هرگاه خداوند خیر بندهای را اراده کند، آن بنده تذکرات و انتقادات را پذیرا میشود و در صدد رفع نواقص خود بر میآید." (وسائل الشیعه، جلد ۲، صفحه ۱۸)
شرح و بسط:
این حدیث کوتاه، گوهری گرانبها در باب اهمیتِ "نقدپذیری" و نقشِ بیبدیلِ آن در مسیرِ تعالی و رستگاری انسان به دست میدهد. در پرتو این کلام نورانی، به این نکات اساسی میتوان پی برد:
خیرخواهیِ الهی: خداوند در جایگاه ربوبیت و مهربانیِ بیحد خود، همواره در پی خیر و سعادتِ بندگان خویش است.
مسیرِ هدایت: یکی از مهمترین ابزارهای الهی در این مسیر، "تذکر" و "انتقاد" است. خداوند با فرستادن پیامبران، ائمه و اولیاء الهی و همچنین قرار دادنِ انسانها در بوتهی آزمایش و سختیها، همواره مسیرِ درست را به انسانها نشان میدهد و آنان را از لغزشها و انحرافات باز میدارد.
علامتِ قبولی: اما این هدایتها و تذکرات، زمانی اثرگذار خواهند بود که با "نقدپذیری" و "فراگیریِ درسها" از سوی انسان همراه شوند.
فرصتی برای رشد: هر تذکر و انتقادی، فرصتی مغتنم برای خودشناسی، کشفِ نقاط ضعف و در نهایت، گامی در جهتِ ارتقا و تعالی انسان به شمار میرود.
مقاومتِ نفس: اما نفسِ سرکش و خودخواه انسان، همواره در برابرِ این تذکرات جبههگیری میکند و پذیرایِ نقد و انتقاد نیست.
شرطِ قبولی: تنها کسانی که حقیقتاً اهل معرفت و آگاهی عمیق و خواهانِ خیر و کمال خویش هستند، از این تذکرات استقبال میکنند و با آغوشِ باز، آنها را پذیرا میشوند و در جهتِ رفعِ نواقص خود تلاش میکنند.
نتیجه:
نقدپذیری، کلیدِ گشودنِ دروازههای خیر و رستگاری است. با آغوشِ باز پذیرایِ تذکرات و انتقادات باشیم و از آنها به عنوانِ فرصتی برای خودشناسی و ارتقا بهره ببریم.
نکات تکمیلی:
در حدیثِ مورد بحث، امام هادی (ع) به توبیخِ فلانی اشاره میکنند. توبیخ، نوعی نقدِ صریح و قاطع است که به منظورِ تنبه و اصلاحِ فرد خاطی انجام میشود.
البته لحن و شیوهی تذکر و انتقاد نیز حائز اهمیت است. همواره باید با لحنی دلسوزانه و خیرخواهانه و به دور از هرگونه توهین و تحقیر، به نقد و تذکر پرداخت.
درکِ این نکته نیز ضروری است که نقدپذیری به معنای تسلیمِ مطلق در برابرِ هرگونه نظر و انتقادی نیست.
انسانِ خردمند، نقدها را با سنجش و تعقل میپذیرد و درستی و نادرستیِ آنها را ارزیابی میکند و تنها نقدهای سازنده و منطقی را مبنایِ اصلاح و پیشرفت خود قرار میدهد.
امید است با تأمل و تدبر در این حدیث نورانی، گامی در جهتِ تقویتِ روحیهی نقدپذیری در خود برداشته و مسیرِ تعالی و رستگاری را با شتابی افزون طی کنیم. ۱۴۰۳/۴/۲
✍ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید بزرگ الهی
عید غدیر، در آثار اسلامی ما به نام "عیدالله الاکبر"( عید بزرگ خدا)، شناخته میشود. این تعبیر مانند تعابیری چون« بیت الله»(خانه خدا)، « ثار الله» (خون خدا)، «روحالله» ( روح خدا)، « بقیة الله»( امام عصر)، « ناقة الله» ( شتر خدا- ناقه صالح) و...مانند آنها بیانگر پیوند تنگاتنگ غدیر با خداوند و نشاندهنده تأکید و اهتمامی خاص به این روز شریف است و وجه تمایز آن، مسئله ولایت است.
در حقیقت، ولایت آن عاملی است که ضامن اجرای احکام اسلام و حاکمیت احکام قرآن در جامعه میباشد.
اگرچه ایمان، عقیده و عمل شخصی افراد در اسلام واجب و ضروری است، اما بدون وجود حاکمیتی اسلامی و حاکمان صالح بر مبنای احکام قرآن، تحقق کامل اسلام در جامعه امکانپذیر نخواهد بود.
در صورتی که حاکمیت در دست افراد غیرمسلمان یا مسلمانان ناصالح باشد، حتی اگر مردم به طور فردی ایمان و تقوا داشته باشند، بازهم اجرای کامل احکام اسلام و برقراری جامعهای اسلامی به معنای واقعی آن، به انصاف و عدالت آن حاکمان بستگی خواهد داشت.
بنابراین، عید غدیر، نه تنها به عنوان روزی برای جشن و شادمانی، بلکه به مثابه روزی برای تعهد و پیمان به اصل ولایت و امامت در راستای تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و برقراری جامعهای عدلمحور و الهی، از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
نتیجه:
اینکه چه کسی در جامعه حاکم باشد و براساس چه اندیشه و ارزشهایی حکمرانی کند خیلی مهم است و می تواند زمینه ساز حاکمیت الله در جامعه یا مانع آن باشد.۱۴۰۳/۴/۴
✍ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
بلوغ فکری و معنوی
انسان همانند بلوغ جسمی و جنسی، به بلوغ فکری و معنوی نیز دست مییابد. با این تفاوت که بلوغ جسمی و جنسی امری اجتنابناپذیر در روند زندگی است، اما بلوغ فکری و معنوی فرد، ارادی و وابسته به نوع اندیشهها، باورها و رفتارهای اوست.
🔹کودکی، نا آگاهی و سرکشی:
به یاد دارم در دوران کودکی گاه از دست پدر و مادرم دلخور میشدم. چرا که مدام به کارهایم ایراد میگرفتند. "این غذا را بخور، آن خوراکی را نخور، این لباس را بپوش، آن را نپوش، اینگونه حرف بزن و آن حرف را نزن، اینجا برو، آنجا نرو، با غریبهها جایی نرو، از غریبهها چیزی نگیر، با اینجور آدمها دوست نشو، این ساعت به کوچه و خیابان نرو و..." .
اما من دلم میخواست هر چه دوست دارم بخورم، هر جا دلم میخواهد بروم، با هر کسی عشقم میکشد دوست شوم، هر لباسی که میپسندم بپوشم. دلم میخواست کاملاً آزاد باشم، خوش بگذرانم، اما نمیشد. پدر و مادر "موی دماغم" بودند! هر وقت هم که اعتراض میکردم، میگفتند: "به خاطر خودت میگویم! اینها به نفع خودته! ما واقعاً تو را دوست داریم و خیر و صلاح تو را میخواهیم!"
آری! در دوران کودکی، دنیایی از خواستهها و تمایلات، ما را احاطه میکند. میل به آزادی مطلق و رهایی از قید و بندها، در تقابل با دستورات و محدودیتهای والدین قرار میگیرد. در این دوران، درک فلسفه این محدودیتها دشوار است و گاه منجر به دلخوری و چالش با بزرگترها میشود.
🔹تجربه، آگاهی، درک والدین:
حالا که بزرگ شدهام، درس خواندهام، تجربه اندوختهام، سرد و گرم روزگار را چشیدهام، دنیای اطرافم را شناختهام، اطلاعات و آگاهیم زیاد شده، تازه میفهمم که پدر و مادرم چقدر من را دوست داشتند!
آری! حال که تجربه و آگاهی، افق دید مرا گسترش داده است، درک میکنم که آن "نه" ها و "ممنوعیت" ها، ناشی از دلسوزی و عشق بیحد و اندازه والدین بوده است.
حالا میفهمم که همه آن امر و نهیها برای حفظ سلامتی جسمی، ذهنی و روانی من و تربیت درست من بود! قدردانی از این عشق و فداکاری، درک عمیقتری از جایگاه والدین و ارزش اطاعت از آنها را به ارمغان میآورد.
خدا میداند که اگر امر و نهی و راهنماییهای آن روزهای پدر و مادرم نبود، امروز مانند خیلی از بچههای دیگر چه سرنوشت شوم و بدی پیدا کرده بودم! ناهنجاری و مشکلاتی چون اعتیاد، ترک تحصیل، سوزاندن فرصت های طلایی، هدر دادن جوانی و در نهایت، یک عمر ندامت، حسرت و پشیمانی مانند خیلی های دیگر می توانست دامن من را هم بگیرد! جالب اینکه حالا خودم نسبت به تربیت بچههایم خیلی بیشتر از پدر و مادرم حساسیت دارم!
🔹درک حکمت امر و نهی الهی:
حالا که خوب فکر میکنم، میبینم ماجرای ما آدمها و امر و نهی الهی نیز همین گونه است. هر چه قدر که آدمی بزرگتر، عاقلتر، آگاهتر، پختهتر، با تجربهتر و فهمیدهتر شود، بیشتر به دلایل، حکمت ها و ارزش امر و نهی الهی پی میبرد. بهتر میفهمد که همه آنها به سود خود انسان و زندگی دنیا و آخرت اوست. درک عمیقتری از حکمت و فلسفه دستورات الهی پیدا میکند.
در این مرحله، اطاعت از خداوند، نه از روی اجبار، بلکه از سر عشق، معرفت و قدردانی از نعمات بیکران الهی صورت میگیرد.
راز اینکه پیامبران، امامان و اولیای الهی بدون کمترین چون و چرا، به دستورات خداوند عمل میکردند، در همینجا نهفته است. آنها به قله آگاهی و معرفت رسیدهاند. فلسفه و حکمت همه چیز را میفهمند.
اگر کسی به این بلوغ عقلی و معرفتی برسد، خوب میفهمد که خدا و انبیای الهی نسبت به انسانها بسیار بسیار مهربانتر و دلسوزتر از پدر و مادر آنهایند!
إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ خداوند نسبت به مردم مهربان و دلسوز است.( حج/ ۶۵) رسول خدا(ص) حتی به شدت دلسوز مشرکان و بت پرستان بود! وقتی می دید که ایمان نمی آورند، نزدیک بودن جان به جان آفرین تسلیم کند:لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ.( شعرا/۳)
🔹خدایا! بالغمان کن!
خدایا! کمکمان کن تا بزرگ شویم! به بلوغ عقلی، فکری، معرفتی و معنوی برسیم تا دلیل، حکمت و ارزش امر و نهی تو را که در قرآن کریم و از زبان پیامبر اکرم(ص) و پیشوایان معصوم(ع) بیان شده است، بهتر و بیشتر بدانیم!۱۴۰۱/۱۲/۶
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
شاخص محور باشیم نه شخص محور
🔹جمع دوستانه ای بود. گروهی از رفقای قدیمی برای تجدید خاطره گردهم آمده بودند. از هر صنفی در میانشان دیده می شد؛ پزشک، مهندس، قاضی، استاد دانشگاه، امام جمعه، واعظ، مدرس حوزه، نظامی، کارمند، کارگر ساده و...
🔹از هر دری سخن می گفتند. چند نفری درباره حوادث تلخ سال 88 بحث می کردند. هرکس برای اثبات دیدگاه خود دلیلی می آورد. از جمله برخی به سابقه انقلابی، سابقه طولانی جبهه و جنگ، داشتن مسولیت های مهم در نظام، یار و همراه دیرین امام بودن، داشتن شخصیت علمی و سیاسی و عناوین دیگری از این دست برای اثبات حقانیت افراد استناد می کردند.
🔹گفتم: دوستان! همه این ویژگی ها و سوابق در جای خود بسیار ارزشمند و قابل ستایش است، اما براساس آموزه های دینی و عقلی هرگز نمی تواند دلیل حقانیت افراد و درستی مواضع فکری و سیاسی آنان باشد.
گفتند: چطور؟ یعنی کسی که از اول نهضت اسلامی تا روز رحلت امام(ره) همراه وی بود، با کسی که شاید بیش از چند دیدار عمومی با امام نداشته، یکی است؟
گفتم: قطعا همراهی با امام(ره) و سابقه انقلابی و خدمت در نطام اسلامی یک امتیاز بزرگی است، اما مواضع، عملکرد و شعارهای افراد را باید براساس یک معیار کاملا پذیرفته شده دینی و منظقی سنجید. گاهی ممکن است افراد در گذشته به دلایلی در مسیر درست حرکت می کردند، اما در گذر زمان دچار دگرگونی فکری شده و برخلاف گذشته خود عمل می کنند.
🔹گفتند: مثلا چه معیاری؟ گفتم: اجازه دهید ابتدا یک ماجرای تاریخی را نقل کنم. در جنگ جمل در یک طرف امام علی(ع) به عنوان داناترین، شجاع ترین و با سابقه ترین صحابی و خلیفه برحق و داماد پیامبر اکرم(ص) قرار داشت و در سوی دیگر عایشه، همسر رسول خدا(ص) و دختر ابوبکر، طلحه و زبیر از یاران برجسته، قدیمی و خوش سابقه آن حضرت ایستاده بودند. به ویژه عایشه جایگاه برجسته و نفوذ بسیاری در میان مسلمانان داشت.
🔹جایگاه برجسته و سابقه درخشان رهبران دو طرف باعث دوقطبی شدن شدید جامعه و شکاف عمیق در میان مسلمانان شد. گروهی جانب امام علی(ع) و گروهی جانب عایشه و طلحه و زبیر را گرفتند. گروهی نیز مانند سعد ابی وقاص و عبدالله بن عمر از اصحاب و شخصیت های شناخته شده موضع بی طرفانه ای گرفتند.
🔹شخصی به نام حارث بن حوط به امام علی(ع) گفت: چگونه ممکن است که افرادی مانند عایشه، طلحه و زبیر به خطا رفته باشند؟ امام فرمود: دلیل سردرگمی تو این است که افراد و شخصیت ها را معیار شناخت حق و باطل قرار داده ای! در حالیکه باید ابتدا حق و باطل را شناخته، سپس حق و باطل بودن افراد را براساس آن بسنجی!
حارث گفت: آیا می توانم مانند سعد ابی وقاص و عبدالله بن عمر در این درگیری بی طرف باشم؟! امام فرمود: آن دو باطل را یاری نکردند، ولی حق را تنها گذاشتند، پس چگونه می توانند الگوی دیگران باشند!؟( الامالی، طوسی، ص134)
🔹ببینید دوستان! امام علی(ع) که براساس صریح سخنان پیامبر اکرم(ص) خودش معیاری برای شناخت حق و باطل و همواره همراه و همپای حق بود، حتی نگفت که من برحقم! فرمود: اول حق و باطل را بشناسید، آنگاه اهل حق و باطل را خواهید شناخت. این جمله طلایی از اوست: ِاعرِف الحقَّ تَعرِفُ اَهلَه. در هر اختلافی ابتدا باید حق و باطل را شناخت و آنگاه براساس آن به راحتی می توان تشخیص داد که چه کسی بر حق است و چه کسی اهل باطل.
🔹در حوادث 88 و بسیاری از نزاع های سیاسی که هنوز هم در جامعه جریان دارد، ابتدا باید حق و باطل و درست و نادرست را شناخت، آنگاه به راحتی می توان تشخیص داد که چه کسی درست یا نادرست می گوید.
یکی گفت: معیار درستی و نادرستی در این گونه حوادث و نزاع های سیاسی چیست؟ گفتم: برای کسانی که اسلام و نظام را قبول دارند ارزش ها و آرمان های اسلامی، قوانین جمهوری اسلامی و اندیشه ها و آموزه های امام(ره) و رهبری مهم ترین معیارها برای شناخت درست و نادرست و حق و باطل در این حوادث است. اگر کسی دقیقا این معیارها را بشناسد و مواضع و سخنان همه را با آنها بسنجد در شناخت حق و باطل ذره ای دچار تردید نمی شود. ۱۳۹۷/۱۰/۱۰
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آموزههای دینی، سختی در انجام یک کار، عبادت یا زیارت خالصانه، ثواب و ارزش آن را نزد خداوند متعال بیشتر میکند: خیر الاعمال احمزها: بهترین کارها دشوارترین آنهاست.
بدون شک، خدمت خالصانه به کشور و مردم از جمله رای دادن نیز از این قاعده مستثنی نیست. رای تکتک افراد در اقتدار کشور موثر است.
افرادی که به دلیل کهولت سن، معلولیت، بیماری یا شرایط خاص، برای رای دادن با سختی و دشواری مواجه هستند، زمانی که با اراده و صبر از این موانع عبور میکنند و در انتخابات شرکت میکنند، ثواب و اجر بسیار بیشتری نسبت به افراد سالم که به راحتی میتوانند رای بدهند، کسب میکنند.
علاوه بر ثواب اخروی، تلاش این افراد برای رای دادن، درس بزرگی برای همه ما دارد. این اندازه تعهد به سرنوشت کشور، تذکری گؤیا برای افراد سالمی است که به دلایل واهی مانند مشغلههای روزمره، بیتفاوتی و یا ناامیدی، در انتخابات شرکت نمیکنند و حق تعیین سرنوشت خود و کشورشان را به دیگران واگذار میکنند.
حضور افراد معلول، سالمند و بیمار در انتخابات، نمادی از اراده و عزم راسخ آنها برای ساختن ایرانِ آباد و سرافراز است. این عمل به ما میآموزد که هیچ مانعی نمیتواند انسان را از انجام وظایف خود باز دارد و اراده و عزم راسخ میتواند بر هر سختی و مشکلی غلبه کند.
لذا بر همه ما واجب است که با درس گرفتن از این افراد، در انتخابات حضور یابیم و با رای خود، در تعیین سرنوشت کشورمان نقش آفرینی کنیم.
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وطن پرست یعنی این مادربزرگ عزیز که با دوتا عصا و اینجور به سختی در مملکت غريب زیر باد فحش و ناسزا و اهانت و تهدید دشمنان ایران بره و رأی بده برا سربلندی ایران عزیز
بعد عده ای نشستن تو خونه و نمیرن تا سر کوچه رأی بدی؟!
هر یک رأی بیشتر، یعنی یک ایران قویتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر اکرم فرمود: در آخر الزمان دورانی میآید که جای معروف و منکر تغییر کرده و ارزشها وارونه میشود.
در این دوران شیطان بهقدری ذائقههای را تغییر میدهد که مردم خوب را بد و بد را خوب میبینند و ملاک را گم میکنند؛ دوره حیرت و سرگردانی از سختترین دورانها است که مربوط به آخر الزمان میشود. گاهی برخی تبلیغات مسموم سبب میشود که انسان به باورهای خود شک میکند.
این کلیپ نمونه ای از معرفی «منکر» به عنوان « معروف» است. مشاور آقای پزشکیان در اقدامی زشت، توهین امیز و خلاف ادب و اخلاق در جلوی چشم میلیون ها بیننده میکروفون را پرتاب می کند اما مدعیان اصلاحات!! چنان این کار «ناپسند» را «زیبا» نشان می دهند که انسان در ناپسندی آن تردید می کند!
یکی از کارهای شیطان برای فریب انسان، تزیین و زیبا نشان دادن و آراستن کارهای ناپسند است: وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ؛
ﻭ ﺷﻴﻄﺎﻥ،ﺍﻋﻤﺎﻝ [ﺯﺷﺘﺸﺎﻥ ] ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ [ﺣﻖ] ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺒﺐ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﻰ ﻳﺎﺑﻨﺪ.(نما/٢٤)
ببینید چطور از یک حرکت زشت و ضد ارزش که میتونست به ضررشون تمام بشه
چه کلیپی ساختن برای فریب توده های مردم!!!
برفرض که آقای «فاضلی» بر حق بود و مجری به وی ظلم کرد، ایشان می توانست به جای خشم و عصبانیت و پرتاب میکروفون به طور مستند پاسخ ایشان را بدهد.
فریب جنگ روانی به تعبیر رهبری « خنّاسان مسلّط» را نخوریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه فکر میکنی جلیلی اهل نمایشه، اینو ببین
خیلی قشنگه
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
در مصاف با جنگ شدید روانی
یکی از فضلای قم نقل میکرد: وقتی حجم وسیع جنگ روانی و موج گسترده تخریب علیه آقای جلیلی را به ویژه در فضای مجازی دیدم، به شدت نگران شدم. بالاخره بسیاری از مردم از حقایق بیخبر هستند و تجربه انتخابات گذشته نشان داده که این تخریبها، به ویژه با استفاده از ترفندهای جنگ روانی، روی افکار عمومی اثر میگذارند.
برای همین تصمیم گرفتم به اندازه خود و در حد توانم برای تبلیغ و روشنگری درباره تخریب ها تلاش کنم. در ادامه خواستم استخاره کرده و به قرآن تفألی بزنم. آیات جالب و مناسبی از سوره طه آمد:
قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ (66) فَأَوۡجَسَ فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةࣰ مُّوسَىٰ( 67) قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ (68) وَأَلۡقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرࣲۖ وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ (69)
آیات مربوط به رویارویی حضرت موسی(ع) با ساحران فرعون اشاره دارد. طبق این آیات، وقتی ساحران با سحر و جادو، طنابها و چوبدستیهای خود را در چشم مردم مار جلوه دادند، حتی حضرت موسی(ع) در دلش ترسید، اما خداوند به او وحی کرد که تو برتری. نترس و عصای خود را بینداز. حضرت موسی عصای خود را افکند و تبدیل به مار شد و هر آنچه ساحران بر زمین افکنده بودند را بلعید.
ایشان تأکید کرد که قطعاً نمیخواهد آقایان جلیلی و پزشکیان را با حضرت موسی(ع) و فرعون مقایسه کند، اما به نظرش دو جریان طرفدار گفتمان انقلاب اسلامی و جریان غربگرا مقابل هم ایستادهاند. هرچند از نظر قدرت رسانه و تخریب، جریان غربگرا و انحرافی دست برتر را دارد و نگران کننده است، اما امیدوارم اگر طرفداران گفتمان انقلاب با ایمان راسخ و خلوص نیت تا لحظه آخر با تمام توان تلاش کنند، انشاءالله به فضل الهی و به رغم نگرانیها پیروز خواهند شد.
علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
هنوز طنین صدای حاج قاسم در گوشمان است که می گفت: «ایران حرم است»!
اما آقای پزشکیان می گوید: «ایران، قفس است»!
نگهبان این حرم باشیم با رای به کد44 ( جلیلی)
این پیام را به دوستان، آشنایان و فامیل خود پیامک کنید
جلیلی از تبار همان غواصان دریادلی است که در راه دفاع از این مرز و بوم با دستان بسته به وسیله نظامیان بعثی زنده به گور شدند؛ با همان صفا، صداقت، مردانگی، ولایت مداری، اخلاص، غیرت، حمیت و تعصب نسبت به اسلام، انقلاب، ایران و مردم.
او یک پای خود را در راه دفاع از اسلام، انقلاب و ایران داده است، اما هرگز در مناظرات و تبلیغات به سابقه جبهه و جانباز بودنش اشاره هم نکرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خوشتر آن باشد که سرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!
نقدی بر طرح بحث قومیت در انتخابات
در برخی شبکه های اجتماعی با اشاره به آرای بیشتر برخی استان های آذری زبان به آقای پزشکیان، بر نقش پررنگ آنها در انتخاب وی تاکید می شود. این رویکرد در تحلیل نتیجه انتخابات ناصواب و دارای پیامدهای ناگواری است.
🔹طرح آمار آرای قومیتی بدون جزئیات: مطرح کردن موضوع قومیت در انتخابات، بدون ارائه آمار دقیق تفکیکی استانهای فارس، لر، کرد و دیگر قومیت ها، ناقص و گمراهکننده است. ارائه جزئیات آرا در این استانها میتواند تصویری روشنتر از گرایشهای واقعی رأیدهندگان ارائه دهد.
🔹ایجاد تفرقه و نفرت: دامن زدن به بحث قومیت در انتخابات، نتیجهای جز ایجاد نفرت و تفرقه میان طرفداران جلیلی و برخی اقوام ایرانی ندارد. این امر میتواند گسلهای قومیتی را تحریک کرده و به ضرر انسجام و وحدت ملی تمام شود.
🔹انحراف از تحلیل درست: به جای تمرکز بر بررسی علل و انگیزههای واقعی رأیدهندگان، طرح بحث قومیت نوعی انحراف از مسیر تحلیل درست نتایج انتخابات به شمار میرود.
🔹غیرضروری بودن تاکید بر قومیت: حتی اگر فرضاً آمار نشاندهنده گرایش قومیتی در آرا باشد، باز هم تاکید بر این موضوع و دامن زدن به آن، نه تنها سودی ندارد، بلکه میتواند باعث تشدید اختلافات و خدشهدار شدن روابط بین اقوام ایرانی شود.
🔹پیشنهاد:
به جای طرح بحثهای قومیتگرایانه، باید به بررسی عمیقتر علل و انگیزههای واقعی رأیدهندگان در انتخابات پرداخت. این امر میتواند به درک بهتر انتخابات و زمینه ارتقای وحدت ملی در کشور یاری رساند.۱۴۰۳/۴/۱۶
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
توصیههای تربیتی برای حضور در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام:
🔹حضور در کنار خانواده:
همراهی با خانواده: تلاش کنیم تا به همراه همسر و فرزندان در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام شرکت کنیم.
🔹انتخاب هیئت مناسب:
مدت زمان متعادل: به هیئتهایی برویم که زمان مراسم آنها خیلی طولانی نباشد.
فضای مناسب: ترجیحاً در هیئتهایی شرکت کنیم که فضای باز داشته باشند و بچهها احساس راحتتری داشته باشند.
🔹حفظ آرامش کودکان:
نورپردازی ملایم: ترجیحاً در قسمتهایی بنشینیم که تاریک مطلق نباشد و بچهها دلنگران نشوند.
مراقبت و همراهی: بچهها را با کمال محبت و متانت در کنار خودتان نگهداری کنید.
سرگرمی و بازی: خودمان زمانی را با بچهها بازی بیسر و صدا کنیم و همه حواسمان محو روضه نباشد و از حال خوب بچهها غافل نشویم.
مهربانی مضاعف: در روضهها از همیشه به فرزندانمان مهربانتر باشیم.
درک و همراهی: اگر بچهها از حضور در هیئت خسته شدند، سرگرمشان کنیم و اگر خواستند به خانه برگردند، بدون معطلی و بدون ناراحتی به خانه برگردید.
🔹ایجاد فضایی شاد و صمیمی:
روحیه نشاط: با روحیه نشاط و با محبت بچهها را به مراسم ببریم.
مهدکودک مناسب: فرزندان عزیز را به مهدکودک_هیئتهایی که بچهها را برای بازی در فضایی بیرون از مراسم روضه منتقل میکنند نسپارید.
خوراکی و اسباببازی: به همراه خود مقداری خوراکی، اسباببازی، مداد رنگی و دفتر نقاشی و... ببرید تا در طول مراسم حوصله بچهها سر نرود.
ارتباطات اجتماعی: سعی شود مقداری خوراکی و اسباببازی بیشتر به همراه آورده شود تا ارتباطگیری فرزندان با بچههای دیگر تسهیل شود.
بردباری و سعه صدر: ترجیحاً به هیئتهایی برویم که بزرگترها بخاطر سرو صدای احتمالی بچهها عصبانی نمیشوند. (اگر برای بچهها سرگرمی ایجاد شود، سرو صدای بچهها به حداقل میرسد).
🔹خاطرهای خوش:
یادمان باشد که حضور در روضه امام حسین علیه السلام باید همراه با خاطره خوش برای بچهها باشد؛ پس نوع رفتار ما با بچهها خیلی میتواند موثر باشد.
✍محسن پوراحمدخمینی | روانشناس
کانال تربیتی همسران خوب
eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
زمینههای پیدایش حادثه عاشورا (۱)
مقدمه
حادثه عاشورا، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ اسلام است. این واقعه، همانند بسیاری از رویدادهای سیاسی و اجتماعیِ دیگر، به طور ناگهانی رخ نداد، بلکه ریشه در دگرگونیهای عمیق اجتماعی داشت که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) در جامعه اسلامی پدیدار گشت.
این دگرگونیها، شامل تغییرات گستردهای در ساختار، ارزشها و یا نهادهای جامعه بود که بر جنبههای مختلف زندگی مسلمانان اثر گذاشت. این دگرگونیها به صورت تدریجی و در طول زمان رخ دادند و نه به طور ناگهانی و در قالب یک رویداد خاص.
برای درک عمق این دگرگونیها، کافی است به این نکته توجه کنیم که روزی مردم برای بردن آب وضوی پیامبر(ص) از باب تیمن و تبرک، از هم سبقت می گرفتند. اما پنجاه سال پس از رحلت پیامبر، در همین جامعه، عدهای برای کشتن نوهی همان پیامبر از یکدیگر سبقت میگرفتند و آن را مایهی رستگاری ابدی خود میدانستند! عمر سعد پس از نماز عصر عاشورا خطاب به سپاهیان خود، آنان را لشگریان خدا خواند و به آنان بشارت بهشت داد: يا خيل الله اركبي وبالجنة أبشري!( الارشاد/۲۳۰؛ تاریخ طبری۳/۳۱۴)
این دگرگونیها که بر خلاف آموزههای قرآن و پیامبر(ص) بودند، به مثابه انحراف از دین تلقی میشدند. این انحرافات را میتوان در سه دسته کلی انحراف سیاسی، انحراف فرهنگی و تبعیض و بیعدالتی طبقهبندی کرد.
ادامه دارد...
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
زمینههای پیدایش حادثه عاشورا (۲)
۱. انحراف سیاسی
الف. حاکمیت افراد ناشایست
پیامبر اکرم (ص) با هدایت الهی، اهل بیت (ع) و در رأس آنان، علی (ع) را برای جانشینی خود و حکومت و رهبری مردم برگزید. اما مسلمانان به محض رحلت رسول خدا، اهل بیت او را کنار زده و با انگیزههای مختلف، ابوبکر را برای خلافت و رهبری برگزیدند. پس از وی عمر و عثمان به خلافت رسیدند. این افراد هرگز شایستگی های علی ابن ابی طالب (ع) را نداشتند و به مرور جامعه اسلامی را در زمینههای گوناگون به بیراهه بردند. به ویژه در زمان عثمان انحراف زیاد شد به گونهای که مردم و بسیاری از اصحاب پیامبر اعتراض و در نهایت با محاصره خانه عثمان، وی به دست معترضان کشته شد.
در پی خلافت این افراد، به ویژه در زمان عثمان، افراد ناشایست به حاکمیت رسیدند و مناصب مهم حکومتی را عهدهدار شدند. به ویژه در زمان خلافت عثمان، بنی امیه که سالهای سال به رهبری ابوسفیان، دشمن اصلی اسلام بودند، بر جامعه مسلط شدند. ابوسفیان و بنی امیه پس از سالها جنگ علیه پیامبر، در سال فتح مکه و از سر ناچاری به ظاهر ایمان آوردند.
افرادی مانند مروان بن حکم، معاویه، زیاد بن ابیه، مغیره بن شعبه، ولید بن عتبه، عمرعاص، عبیدالله بن زیاد و یزید از شاخصترین افراد بنی امیه بودند که به حکومت رسیدند و در انحراف جامعه اسلامی و پیدایش حادثه عاشورا نقش مهمی داشتند.
کنار زدن اهل بیت (ع) و سر کار آمدن افراد ناشایست، اساس انحراف جامعه اسلامی و پیدایش حادثه عاشورا بود؛ برای همین در زیارت عاشورا کسانی که اهل بیت (ع) را از جایگاه الهی آنان کنار زده و سنگ بنای ظلم به آنها را بنا نهادند، مورد لعن قرار گرفتهاند:
فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ...
وَلَعَنَ اللهُ اُمَّهً دَفَعَتکُم عَن مَقامِکُم وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللهُ فیهَا.
در ادامه با شخصیت شماری از کسانی که پس از پیامبر به حاکمیت رسیده و جامعه را به سوی گمراهی سوق دادند آشنا خواهیم شد.۱۴۵۳/۴/۲۵
ادامه دارد...
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضهخوانی دروغ، یعنی بیان وقایع و داستانهای مجعول و خلاف واقعیت در مجالس عزاداری امام حسین (ع) و یارانشان، پیامدهای منفی متعددی به دنبال دارد. از جمله: تضعیف باورها، تحریف حقایق، بی احترامی به مقدسات، ترویج خرافه، استفاده ابزاری از احساسات مذهبی و ایجاد تفرقه و اختلاف.
سخنان شهید مطهری را درباره تاریخ و منشأ پیدایش روضه های دروغ بشنویم.
کانال سبک زندگی اهل بیت(ع)
https://eitaa.com/ahlebit110
آفتابِ بر نی (۶)
کربلا صحنه نبرد حق و باطل بود. کفر در لباس ایمان به مصاف دین آمده بود. باطل نقاب حق به چهره داشت. سپاه یزید را، لشگر خدا خواندند! با قصد قربت آمده بودند، به جنگ حسین! تنها پسر دختر رسول الله؛ به فرمان خلیفه برحق پیامبر!
گفتند: حسین، " خارجی" است و شوریده است علیه خلیفه برحق رسول الله! عاشورا که شد با مژده بهشت فرمان حمله صادر شد: یا خَیلَ اللهِ ارکبی و ابشری بالجنه!
شناخت حق و باطل و کفر و ایمان دشوار می نمود؛ تلبیس ابلیس! خیلی ها در چاه گمراهی و هلاکت افتادند. کفر و نفاق پوستین دین و ایمان به تن کرده بود. به نام خدا و دین بر مسلمانان حکومت می کردند.
حسین(ع) حق را نمایان کرد؛ با گفتار و رفتارش. غبار از چهره اسلام ناب برگرفت. پرده نفاق از چهره اسلام اُموی افتاد. یزیدیان به دست خود رسوا شدند؛ رفتارشان با خاندان پیامبر رسوای عام و خاصشان کرد؛ جنایت های آنان رنگ و بویی از اسلام و انسانیت نداشت؛ بی سابقه بود در تاریخ زندگی آدمیان؛ به قدری بی سابقه که زمین و آسمانها هم گریه کردند!
آفتاب حقیقت برای همیشه بر تارک تاریخ درخشید. حسین چراغ هدایت بود و کشتی نجات امت! حجت خدا در روی زمین! با غروب حسین، دین خدا طلوعی دوباره کرد.
▪️گفت لباسی کهنه برایش بیاورند، به قدری کهنه که کسی در آن رغبت نکند! پاره پاره اش کرد. پوشید زیر لباس هایش. می دانست لباس هایش را غارت می کنند. می خواست کسی در آن طمع نکند. وقتی که شهید شد، لباس کهنه را هم به غارت بردند!
هنوز خیلی ها داستان پدرش علی(ع) با عمرو بن عبدود را به یاد داشتند. او را که در جنگ خندق کشت، دست به لباس و زرهش نزد. می گفت نباید بزرگ قومی را خوار و خفیف کرد! خواهر عمرو که چنین دید، گفت: جاداشت تا زنده ام برایت گریه کنم، اما چون به دست چنین جوانمردی کشته شدی برایت گریه نمی کنم!
▪️فقط چندماه داشت. بغلش کرد. برد به سمت دشمن. گفت: خانواده ام را که کشتید، همه را. حداقل به این کودک آب دهید!
هنوز داشت حرف می زد که یکی تیری انداخت؛ گلوی کودک بریده شد.
دستش را گرفت زیر گلوی بریده. پر از خون شد.خون ها را پاشید سمت اسمان!
گفت: خدایا! خودت می بینی! چقدر آسان است تحمل این مصیبت ها در راه تو!
از آن خون یک قطره هم به زمین برنگشت!
▪️یک نقطه را مرکز قرار داده بود. از آنجا حمله می کرد. وقتی هم دور می شد دوباره بر می گشت همان جا. بلند می گفت: لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم!
آرامش می کرد نام و یاد خدا.
زن و بچه ها صدایش را که می شنیدند می فهمیدند هنوز زنده است. گفته بود از خیمه ها بیرون نیایند!
▪️حسین می جنگید؛ تنهایِ تنها. از پسش بر نمی آمدند. حمله کردند به خیمه ها، به خانواده ها! فریاد زد: ای پیروان خاندان ابوسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل آزاده باشید! شما با من می جنگید، چه کار دارید به زن و بچه ها؟!
شمر گفت: راست می گویی پسر فاطمه! و دستور داد برگردند.
▪️خودش را رساند به آب. ترسیدند آب بخورد، نیرو بگیرد. یکی شان گفت: ریخته اند به خیمه هایت. آن وقت تو داری آب می خوری؟
آب نخورده برگشت. دروغ گفته بودند. گفت: حالا که تا اینجا آمده ام، دوباره خداحافظی کنم!
زن و بچه ها جمع شدند. گفت: خودتان را آماده کنید. از این به بعد خیلی سختی می بینید، اما خواری و ذلت نه.
▪️اول تن به تن با حسین می جنگیدند. دیدند نمی شود؛ هر که می رود کشته می شود.
عمر سعد فریاد زد: این پسرِ کشنده ی عرب است! خون علی در رگ های اوست. یکی یکی به جنگش نروید.
دسته جمعی حمله کردند به او. با شمیشیر، با تیر، با سنگ، با نهایت نامردی
▪️بدنش زخم های فراوان برداشته بود. نمی توانست راه برود.با سرِ زانو حرکت می کرد. چند قدمی می رفت و می افتاد، دوباره بلند می شد. تیر که خورد به گلویش، نشست. تیر را کشید بیرون. دست های خونی اش را کشید به صورتش. گفت: می خواهم با چهره خونین به ملاقات پروردگارم بروم.
▪️یک نفر گفت: راحتش کنید. کسی رفت که راحتش کند. نتوانست، لرزید و برگشت.
شمر گفت: چرا می لرزی؟ امان از ترس! خودم می روم.
رفت. برگشت. آفتاب در دست. همان آفتابی که روی نی رفت. بدن خودش هم می لرزید.
▪️صدای شیهه ی ذوالجناح را شنیدند. خوش حال شدند. فکر کردند حسین آمده است تا برای بار سوم خداحافظی کند. از خیمه ها بیرون دویدند. اسب امده بود، اما بی سوار! با یال خونین! اشگ بود که از دیدگان می چکید. فریاد بود که در گلو خفه می شد! آسمان و زمین هم گریه می کرد!۱۴۰۲/۵/۷
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
آفتابِ بر نی(۲)
▪️راه درست همیشه روشن است. به شرطی که انسان نشانه های راه را بشناسد و رهرو راه راست باشد.
نسل سوم سرگردان بودند. نمی دانستند حسین(ع) راست میگوید یا یزید !؟ هر دو دم از اسلام و قرآن میزدند، اما تکلیفشان را محمد(ص) روشن کرده بود. با اینکه نسل سوم هیچ وقت او را ندیده بودند،اما بارها گفته او را شنیده بودند: حسین از من
است و من از حسین!
و این نشانه راه بود.
▪️حسین(ع)که در کربلا توقف کرد عبیدالله هر روز نیرو میفرستاد. فرماندهی همه شان با عمر بن سعد بود. آن روز که علی(ع) فریاد زد: هرچه می خواهید از من بپرسید پیش از اینکه از میان شما بروم. به خدا سوگند به راههای آسمانها آشناترم تا راههای زمین! سعد ابی وقاص، پدر عمر سعد گفت : اگر راست میگویی، بگو موهای سر من چند تاست؟ علی(ع) گفت: خبر دیگری به تو میدهم! تو پسری در خانه داری که روزی پسر من حسین را خواهد کشت!
▪️عمر بن سعد آمده بود با او مذاکره کند. حسین(ع) فرمود: میدانم چرا با من میجنگی! همهاش به خاطر حکومت ری است! ولی اگر مرا هم بکشی گندم ری را نمیتوانی بخوری! عمر سعد خندید و گفت: حالا گندم نبود به جو هم راضی هستیم! حسین(ع) را کشت، اما خواب ری را هم ندید چه برسد حکومتش را!
▪️عاشورا. کربلا. جنگ با یک تیر شروع شد، با یک تیر هم تمام شد. تیر اول را عمر سعد زد و گفت: لشکر شاهد باشید و شهادت بدهید پیش عبیدالله که اولین تیر را من زدم. تیر آخر را هم وقتی زدند که دیدند نمیشود با حسین جنگید. تیر زهرآلود که خورد به قلبش جنگ تمام شد!
▪️سه بار برای لشکر عمر سعد سخنرانی کرد. از اسب می آمد پایین، میرفت بالای شتر تا همه ببینندش. عمر سعد دفعه آخر گفت: دستهایتان را بزنید به دهانتان و هلهله کنید تا صدای حسین(ع) را نشنوید! ترسید حرفهای حسین(ع) اثر کند در دل لشگریانش!
▪️سوار شتر شد. رفت و برگشت. لباس پیامبر را پوشید. عمامه او را گذاشت سرش. دوباره رفت، شاید کسی از آنها به خود بیاید. چند نفر اگر از چندین هزار نفر جدا میشدند باز هم حسین(ع) کشته میشد. اگر این کارها را میکرد فقط به خاطر آنهایی بود که غفلت آورده بودشان مقابل پسر پیامبر(ص). شاید از خواب غفلت بیدار شده و از هلاکت ابدی نجات یابند. او پسر پیامبری بود که غصه ایمان نیاوردن مشرکان را می خورد، به گونه ای که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود! پسر رحمه للعالمین! ۱۴۰۲/۵/۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
فضای مجازی، میدان مین آبرو !
مقدمه
امروزه با گسترش روزافزون استفاده از فضای مجازی، شاهد انتشار محتوای توهینآمیز، افترا، تهمت، تخریب، تمسخر، غیبت و بدگویی نسبت به برخی افراد و گروهها و بردن آبروی آنها هستیم. این پدیده نه تنها به لحاظ اخلاقی و انسانی ناپسند است، بلکه از نظر شرعی و قانونی نیز مردود شمرده میشود.
🔹قبل از اشتراکگذاری، فکر کنیم!
همه ما در قبال انتشار چنین محتوایی مسئول هستیم و باید از به اشتراک گذاشتن آن خودداری کنیم و نسبت به انتشار آن از سوی دیگران واکنش نشان دهیم. به یاد داشته باشیم که:
آبروی افراد حرمت دارد: طرح اتهامات بدون مدرک و مستند معتبر، به سادگی آبروی افراد را خدشهدار میکند و جبران آن چه بسا غیرممکن یا بسیار دشوار می باشد.
بازیچه دست افراد و گروهها نشویم: گاهی برخی افراد و گروهها برای تخریب رقبای سیاسی خود از تهمت، تخریب و افشاگری استفاده میکنند. ما نباید با بازنشر این مطالب، در این بازی کثیف آنها شریک شویم.
پاسخگوی اعمال خود خواهیم بود: روزی باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگوی همه گفتهها و اعمال و کردار ریز و درشت خود باشیم:
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛
و از چیزی که به آن علم نداری [بلکه برگرفته از شنیدهها، سطحینگریها، بدگمانی هاست] پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت واقعیاند] مورد بازخواستاند.
(اسراء: 36)
حتی تک تک کلمات ما ثبت و ضبط میشود: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ؛سخنی بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشتهای مراقب و آماده است.(ق/۱۸)
هیچ کلمهای از زبان ما به هدر نمیرود و در روز قیامت مورد حسابرسی قرار خواهد گرفت.
🔹آخرت خود را به حراج نگذاریم !
مراقب باشیم که دین و آخرت خود را فدای دنیای دیگران نکنیم. رسول خدا(ص) فرمودند: شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِک مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیرِهِ؛
"بدترین افراد کسی است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسی خواهد بود که آخرت خود را برای دنیای دیگری بفروشد."(بحار الأنوار: 77/46/3)
🔹راهکارها:
قبل از به اشتراک گذاشتن هر مطلبی، صحت و سقم آن را به دقت بررسی کنیم.
از انتشار محتوایی که به دیگران توهین میکند یا آبروی آنها را خدشهدار میکند خودداری کنیم.
به جای بازنشر مطالب تفرقهافکن و مغرضانه، به دنبال نشر محتوای مثبت و سازنده باشیم.
با افراد و گروههایی که به دیگران توهین میکنند و آبروی آنها را خدشهدار میکنند، برخورد کنیم و آنها را از این کار منع کنیم.
با رعایت این نکات، میتوانیم به فضای مجازی سالمتر و اخلاقیتر کمک کنیم. ۱۴۰۳/۴/۲۸
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani