فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!
نقدی بر طرح بحث قومیت در انتخابات
در برخی شبکه های اجتماعی با اشاره به آرای بیشتر برخی استان های آذری زبان به آقای پزشکیان، بر نقش پررنگ آنها در انتخاب وی تاکید می شود. این رویکرد در تحلیل نتیجه انتخابات ناصواب و دارای پیامدهای ناگواری است.
🔹طرح آمار آرای قومیتی بدون جزئیات: مطرح کردن موضوع قومیت در انتخابات، بدون ارائه آمار دقیق تفکیکی استانهای فارس، لر، کرد و دیگر قومیت ها، ناقص و گمراهکننده است. ارائه جزئیات آرا در این استانها میتواند تصویری روشنتر از گرایشهای واقعی رأیدهندگان ارائه دهد.
🔹ایجاد تفرقه و نفرت: دامن زدن به بحث قومیت در انتخابات، نتیجهای جز ایجاد نفرت و تفرقه میان طرفداران جلیلی و برخی اقوام ایرانی ندارد. این امر میتواند گسلهای قومیتی را تحریک کرده و به ضرر انسجام و وحدت ملی تمام شود.
🔹انحراف از تحلیل درست: به جای تمرکز بر بررسی علل و انگیزههای واقعی رأیدهندگان، طرح بحث قومیت نوعی انحراف از مسیر تحلیل درست نتایج انتخابات به شمار میرود.
🔹غیرضروری بودن تاکید بر قومیت: حتی اگر فرضاً آمار نشاندهنده گرایش قومیتی در آرا باشد، باز هم تاکید بر این موضوع و دامن زدن به آن، نه تنها سودی ندارد، بلکه میتواند باعث تشدید اختلافات و خدشهدار شدن روابط بین اقوام ایرانی شود.
🔹پیشنهاد:
به جای طرح بحثهای قومیتگرایانه، باید به بررسی عمیقتر علل و انگیزههای واقعی رأیدهندگان در انتخابات پرداخت. این امر میتواند به درک بهتر انتخابات و زمینه ارتقای وحدت ملی در کشور یاری رساند.۱۴۰۳/۴/۱۶
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
توصیههای تربیتی برای حضور در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام:
🔹حضور در کنار خانواده:
همراهی با خانواده: تلاش کنیم تا به همراه همسر و فرزندان در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام شرکت کنیم.
🔹انتخاب هیئت مناسب:
مدت زمان متعادل: به هیئتهایی برویم که زمان مراسم آنها خیلی طولانی نباشد.
فضای مناسب: ترجیحاً در هیئتهایی شرکت کنیم که فضای باز داشته باشند و بچهها احساس راحتتری داشته باشند.
🔹حفظ آرامش کودکان:
نورپردازی ملایم: ترجیحاً در قسمتهایی بنشینیم که تاریک مطلق نباشد و بچهها دلنگران نشوند.
مراقبت و همراهی: بچهها را با کمال محبت و متانت در کنار خودتان نگهداری کنید.
سرگرمی و بازی: خودمان زمانی را با بچهها بازی بیسر و صدا کنیم و همه حواسمان محو روضه نباشد و از حال خوب بچهها غافل نشویم.
مهربانی مضاعف: در روضهها از همیشه به فرزندانمان مهربانتر باشیم.
درک و همراهی: اگر بچهها از حضور در هیئت خسته شدند، سرگرمشان کنیم و اگر خواستند به خانه برگردند، بدون معطلی و بدون ناراحتی به خانه برگردید.
🔹ایجاد فضایی شاد و صمیمی:
روحیه نشاط: با روحیه نشاط و با محبت بچهها را به مراسم ببریم.
مهدکودک مناسب: فرزندان عزیز را به مهدکودک_هیئتهایی که بچهها را برای بازی در فضایی بیرون از مراسم روضه منتقل میکنند نسپارید.
خوراکی و اسباببازی: به همراه خود مقداری خوراکی، اسباببازی، مداد رنگی و دفتر نقاشی و... ببرید تا در طول مراسم حوصله بچهها سر نرود.
ارتباطات اجتماعی: سعی شود مقداری خوراکی و اسباببازی بیشتر به همراه آورده شود تا ارتباطگیری فرزندان با بچههای دیگر تسهیل شود.
بردباری و سعه صدر: ترجیحاً به هیئتهایی برویم که بزرگترها بخاطر سرو صدای احتمالی بچهها عصبانی نمیشوند. (اگر برای بچهها سرگرمی ایجاد شود، سرو صدای بچهها به حداقل میرسد).
🔹خاطرهای خوش:
یادمان باشد که حضور در روضه امام حسین علیه السلام باید همراه با خاطره خوش برای بچهها باشد؛ پس نوع رفتار ما با بچهها خیلی میتواند موثر باشد.
✍محسن پوراحمدخمینی | روانشناس
کانال تربیتی همسران خوب
eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
زمینههای پیدایش حادثه عاشورا (۱)
مقدمه
حادثه عاشورا، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ اسلام است. این واقعه، همانند بسیاری از رویدادهای سیاسی و اجتماعیِ دیگر، به طور ناگهانی رخ نداد، بلکه ریشه در دگرگونیهای عمیق اجتماعی داشت که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) در جامعه اسلامی پدیدار گشت.
این دگرگونیها، شامل تغییرات گستردهای در ساختار، ارزشها و یا نهادهای جامعه بود که بر جنبههای مختلف زندگی مسلمانان اثر گذاشت. این دگرگونیها به صورت تدریجی و در طول زمان رخ دادند و نه به طور ناگهانی و در قالب یک رویداد خاص.
برای درک عمق این دگرگونیها، کافی است به این نکته توجه کنیم که روزی مردم برای بردن آب وضوی پیامبر(ص) از باب تیمن و تبرک، از هم سبقت می گرفتند. اما پنجاه سال پس از رحلت پیامبر، در همین جامعه، عدهای برای کشتن نوهی همان پیامبر از یکدیگر سبقت میگرفتند و آن را مایهی رستگاری ابدی خود میدانستند! عمر سعد پس از نماز عصر عاشورا خطاب به سپاهیان خود، آنان را لشگریان خدا خواند و به آنان بشارت بهشت داد: يا خيل الله اركبي وبالجنة أبشري!( الارشاد/۲۳۰؛ تاریخ طبری۳/۳۱۴)
این دگرگونیها که بر خلاف آموزههای قرآن و پیامبر(ص) بودند، به مثابه انحراف از دین تلقی میشدند. این انحرافات را میتوان در سه دسته کلی انحراف سیاسی، انحراف فرهنگی و تبعیض و بیعدالتی طبقهبندی کرد.
ادامه دارد...
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
زمینههای پیدایش حادثه عاشورا (۲)
۱. انحراف سیاسی
الف. حاکمیت افراد ناشایست
پیامبر اکرم (ص) با هدایت الهی، اهل بیت (ع) و در رأس آنان، علی (ع) را برای جانشینی خود و حکومت و رهبری مردم برگزید. اما مسلمانان به محض رحلت رسول خدا، اهل بیت او را کنار زده و با انگیزههای مختلف، ابوبکر را برای خلافت و رهبری برگزیدند. پس از وی عمر و عثمان به خلافت رسیدند. این افراد هرگز شایستگی های علی ابن ابی طالب (ع) را نداشتند و به مرور جامعه اسلامی را در زمینههای گوناگون به بیراهه بردند. به ویژه در زمان عثمان انحراف زیاد شد به گونهای که مردم و بسیاری از اصحاب پیامبر اعتراض و در نهایت با محاصره خانه عثمان، وی به دست معترضان کشته شد.
در پی خلافت این افراد، به ویژه در زمان عثمان، افراد ناشایست به حاکمیت رسیدند و مناصب مهم حکومتی را عهدهدار شدند. به ویژه در زمان خلافت عثمان، بنی امیه که سالهای سال به رهبری ابوسفیان، دشمن اصلی اسلام بودند، بر جامعه مسلط شدند. ابوسفیان و بنی امیه پس از سالها جنگ علیه پیامبر، در سال فتح مکه و از سر ناچاری به ظاهر ایمان آوردند.
افرادی مانند مروان بن حکم، معاویه، زیاد بن ابیه، مغیره بن شعبه، ولید بن عتبه، عمرعاص، عبیدالله بن زیاد و یزید از شاخصترین افراد بنی امیه بودند که به حکومت رسیدند و در انحراف جامعه اسلامی و پیدایش حادثه عاشورا نقش مهمی داشتند.
کنار زدن اهل بیت (ع) و سر کار آمدن افراد ناشایست، اساس انحراف جامعه اسلامی و پیدایش حادثه عاشورا بود؛ برای همین در زیارت عاشورا کسانی که اهل بیت (ع) را از جایگاه الهی آنان کنار زده و سنگ بنای ظلم به آنها را بنا نهادند، مورد لعن قرار گرفتهاند:
فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ...
وَلَعَنَ اللهُ اُمَّهً دَفَعَتکُم عَن مَقامِکُم وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللهُ فیهَا.
در ادامه با شخصیت شماری از کسانی که پس از پیامبر به حاکمیت رسیده و جامعه را به سوی گمراهی سوق دادند آشنا خواهیم شد.۱۴۵۳/۴/۲۵
ادامه دارد...
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضهخوانی دروغ، یعنی بیان وقایع و داستانهای مجعول و خلاف واقعیت در مجالس عزاداری امام حسین (ع) و یارانشان، پیامدهای منفی متعددی به دنبال دارد. از جمله: تضعیف باورها، تحریف حقایق، بی احترامی به مقدسات، ترویج خرافه، استفاده ابزاری از احساسات مذهبی و ایجاد تفرقه و اختلاف.
سخنان شهید مطهری را درباره تاریخ و منشأ پیدایش روضه های دروغ بشنویم.
کانال سبک زندگی اهل بیت(ع)
https://eitaa.com/ahlebit110
آفتابِ بر نی (۶)
کربلا صحنه نبرد حق و باطل بود. کفر در لباس ایمان به مصاف دین آمده بود. باطل نقاب حق به چهره داشت. سپاه یزید را، لشگر خدا خواندند! با قصد قربت آمده بودند، به جنگ حسین! تنها پسر دختر رسول الله؛ به فرمان خلیفه برحق پیامبر!
گفتند: حسین، " خارجی" است و شوریده است علیه خلیفه برحق رسول الله! عاشورا که شد با مژده بهشت فرمان حمله صادر شد: یا خَیلَ اللهِ ارکبی و ابشری بالجنه!
شناخت حق و باطل و کفر و ایمان دشوار می نمود؛ تلبیس ابلیس! خیلی ها در چاه گمراهی و هلاکت افتادند. کفر و نفاق پوستین دین و ایمان به تن کرده بود. به نام خدا و دین بر مسلمانان حکومت می کردند.
حسین(ع) حق را نمایان کرد؛ با گفتار و رفتارش. غبار از چهره اسلام ناب برگرفت. پرده نفاق از چهره اسلام اُموی افتاد. یزیدیان به دست خود رسوا شدند؛ رفتارشان با خاندان پیامبر رسوای عام و خاصشان کرد؛ جنایت های آنان رنگ و بویی از اسلام و انسانیت نداشت؛ بی سابقه بود در تاریخ زندگی آدمیان؛ به قدری بی سابقه که زمین و آسمانها هم گریه کردند!
آفتاب حقیقت برای همیشه بر تارک تاریخ درخشید. حسین چراغ هدایت بود و کشتی نجات امت! حجت خدا در روی زمین! با غروب حسین، دین خدا طلوعی دوباره کرد.
▪️گفت لباسی کهنه برایش بیاورند، به قدری کهنه که کسی در آن رغبت نکند! پاره پاره اش کرد. پوشید زیر لباس هایش. می دانست لباس هایش را غارت می کنند. می خواست کسی در آن طمع نکند. وقتی که شهید شد، لباس کهنه را هم به غارت بردند!
هنوز خیلی ها داستان پدرش علی(ع) با عمرو بن عبدود را به یاد داشتند. او را که در جنگ خندق کشت، دست به لباس و زرهش نزد. می گفت نباید بزرگ قومی را خوار و خفیف کرد! خواهر عمرو که چنین دید، گفت: جاداشت تا زنده ام برایت گریه کنم، اما چون به دست چنین جوانمردی کشته شدی برایت گریه نمی کنم!
▪️فقط چندماه داشت. بغلش کرد. برد به سمت دشمن. گفت: خانواده ام را که کشتید، همه را. حداقل به این کودک آب دهید!
هنوز داشت حرف می زد که یکی تیری انداخت؛ گلوی کودک بریده شد.
دستش را گرفت زیر گلوی بریده. پر از خون شد.خون ها را پاشید سمت اسمان!
گفت: خدایا! خودت می بینی! چقدر آسان است تحمل این مصیبت ها در راه تو!
از آن خون یک قطره هم به زمین برنگشت!
▪️یک نقطه را مرکز قرار داده بود. از آنجا حمله می کرد. وقتی هم دور می شد دوباره بر می گشت همان جا. بلند می گفت: لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم!
آرامش می کرد نام و یاد خدا.
زن و بچه ها صدایش را که می شنیدند می فهمیدند هنوز زنده است. گفته بود از خیمه ها بیرون نیایند!
▪️حسین می جنگید؛ تنهایِ تنها. از پسش بر نمی آمدند. حمله کردند به خیمه ها، به خانواده ها! فریاد زد: ای پیروان خاندان ابوسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل آزاده باشید! شما با من می جنگید، چه کار دارید به زن و بچه ها؟!
شمر گفت: راست می گویی پسر فاطمه! و دستور داد برگردند.
▪️خودش را رساند به آب. ترسیدند آب بخورد، نیرو بگیرد. یکی شان گفت: ریخته اند به خیمه هایت. آن وقت تو داری آب می خوری؟
آب نخورده برگشت. دروغ گفته بودند. گفت: حالا که تا اینجا آمده ام، دوباره خداحافظی کنم!
زن و بچه ها جمع شدند. گفت: خودتان را آماده کنید. از این به بعد خیلی سختی می بینید، اما خواری و ذلت نه.
▪️اول تن به تن با حسین می جنگیدند. دیدند نمی شود؛ هر که می رود کشته می شود.
عمر سعد فریاد زد: این پسرِ کشنده ی عرب است! خون علی در رگ های اوست. یکی یکی به جنگش نروید.
دسته جمعی حمله کردند به او. با شمیشیر، با تیر، با سنگ، با نهایت نامردی
▪️بدنش زخم های فراوان برداشته بود. نمی توانست راه برود.با سرِ زانو حرکت می کرد. چند قدمی می رفت و می افتاد، دوباره بلند می شد. تیر که خورد به گلویش، نشست. تیر را کشید بیرون. دست های خونی اش را کشید به صورتش. گفت: می خواهم با چهره خونین به ملاقات پروردگارم بروم.
▪️یک نفر گفت: راحتش کنید. کسی رفت که راحتش کند. نتوانست، لرزید و برگشت.
شمر گفت: چرا می لرزی؟ امان از ترس! خودم می روم.
رفت. برگشت. آفتاب در دست. همان آفتابی که روی نی رفت. بدن خودش هم می لرزید.
▪️صدای شیهه ی ذوالجناح را شنیدند. خوش حال شدند. فکر کردند حسین آمده است تا برای بار سوم خداحافظی کند. از خیمه ها بیرون دویدند. اسب امده بود، اما بی سوار! با یال خونین! اشگ بود که از دیدگان می چکید. فریاد بود که در گلو خفه می شد! آسمان و زمین هم گریه می کرد!۱۴۰۲/۵/۷
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
آفتابِ بر نی(۲)
▪️راه درست همیشه روشن است. به شرطی که انسان نشانه های راه را بشناسد و رهرو راه راست باشد.
نسل سوم سرگردان بودند. نمی دانستند حسین(ع) راست میگوید یا یزید !؟ هر دو دم از اسلام و قرآن میزدند، اما تکلیفشان را محمد(ص) روشن کرده بود. با اینکه نسل سوم هیچ وقت او را ندیده بودند،اما بارها گفته او را شنیده بودند: حسین از من
است و من از حسین!
و این نشانه راه بود.
▪️حسین(ع)که در کربلا توقف کرد عبیدالله هر روز نیرو میفرستاد. فرماندهی همه شان با عمر بن سعد بود. آن روز که علی(ع) فریاد زد: هرچه می خواهید از من بپرسید پیش از اینکه از میان شما بروم. به خدا سوگند به راههای آسمانها آشناترم تا راههای زمین! سعد ابی وقاص، پدر عمر سعد گفت : اگر راست میگویی، بگو موهای سر من چند تاست؟ علی(ع) گفت: خبر دیگری به تو میدهم! تو پسری در خانه داری که روزی پسر من حسین را خواهد کشت!
▪️عمر بن سعد آمده بود با او مذاکره کند. حسین(ع) فرمود: میدانم چرا با من میجنگی! همهاش به خاطر حکومت ری است! ولی اگر مرا هم بکشی گندم ری را نمیتوانی بخوری! عمر سعد خندید و گفت: حالا گندم نبود به جو هم راضی هستیم! حسین(ع) را کشت، اما خواب ری را هم ندید چه برسد حکومتش را!
▪️عاشورا. کربلا. جنگ با یک تیر شروع شد، با یک تیر هم تمام شد. تیر اول را عمر سعد زد و گفت: لشکر شاهد باشید و شهادت بدهید پیش عبیدالله که اولین تیر را من زدم. تیر آخر را هم وقتی زدند که دیدند نمیشود با حسین جنگید. تیر زهرآلود که خورد به قلبش جنگ تمام شد!
▪️سه بار برای لشکر عمر سعد سخنرانی کرد. از اسب می آمد پایین، میرفت بالای شتر تا همه ببینندش. عمر سعد دفعه آخر گفت: دستهایتان را بزنید به دهانتان و هلهله کنید تا صدای حسین(ع) را نشنوید! ترسید حرفهای حسین(ع) اثر کند در دل لشگریانش!
▪️سوار شتر شد. رفت و برگشت. لباس پیامبر را پوشید. عمامه او را گذاشت سرش. دوباره رفت، شاید کسی از آنها به خود بیاید. چند نفر اگر از چندین هزار نفر جدا میشدند باز هم حسین(ع) کشته میشد. اگر این کارها را میکرد فقط به خاطر آنهایی بود که غفلت آورده بودشان مقابل پسر پیامبر(ص). شاید از خواب غفلت بیدار شده و از هلاکت ابدی نجات یابند. او پسر پیامبری بود که غصه ایمان نیاوردن مشرکان را می خورد، به گونه ای که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود! پسر رحمه للعالمین! ۱۴۰۲/۵/۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
فضای مجازی، میدان مین آبرو !
مقدمه
امروزه با گسترش روزافزون استفاده از فضای مجازی، شاهد انتشار محتوای توهینآمیز، افترا، تهمت، تخریب، تمسخر، غیبت و بدگویی نسبت به برخی افراد و گروهها و بردن آبروی آنها هستیم. این پدیده نه تنها به لحاظ اخلاقی و انسانی ناپسند است، بلکه از نظر شرعی و قانونی نیز مردود شمرده میشود.
🔹قبل از اشتراکگذاری، فکر کنیم!
همه ما در قبال انتشار چنین محتوایی مسئول هستیم و باید از به اشتراک گذاشتن آن خودداری کنیم و نسبت به انتشار آن از سوی دیگران واکنش نشان دهیم. به یاد داشته باشیم که:
آبروی افراد حرمت دارد: طرح اتهامات بدون مدرک و مستند معتبر، به سادگی آبروی افراد را خدشهدار میکند و جبران آن چه بسا غیرممکن یا بسیار دشوار می باشد.
بازیچه دست افراد و گروهها نشویم: گاهی برخی افراد و گروهها برای تخریب رقبای سیاسی خود از تهمت، تخریب و افشاگری استفاده میکنند. ما نباید با بازنشر این مطالب، در این بازی کثیف آنها شریک شویم.
پاسخگوی اعمال خود خواهیم بود: روزی باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگوی همه گفتهها و اعمال و کردار ریز و درشت خود باشیم:
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛
و از چیزی که به آن علم نداری [بلکه برگرفته از شنیدهها، سطحینگریها، بدگمانی هاست] پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت واقعیاند] مورد بازخواستاند.
(اسراء: 36)
حتی تک تک کلمات ما ثبت و ضبط میشود: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ؛سخنی بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشتهای مراقب و آماده است.(ق/۱۸)
هیچ کلمهای از زبان ما به هدر نمیرود و در روز قیامت مورد حسابرسی قرار خواهد گرفت.
🔹آخرت خود را به حراج نگذاریم !
مراقب باشیم که دین و آخرت خود را فدای دنیای دیگران نکنیم. رسول خدا(ص) فرمودند: شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیاهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِک مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْیا غَیرِهِ؛
"بدترین افراد کسی است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسی خواهد بود که آخرت خود را برای دنیای دیگری بفروشد."(بحار الأنوار: 77/46/3)
🔹راهکارها:
قبل از به اشتراک گذاشتن هر مطلبی، صحت و سقم آن را به دقت بررسی کنیم.
از انتشار محتوایی که به دیگران توهین میکند یا آبروی آنها را خدشهدار میکند خودداری کنیم.
به جای بازنشر مطالب تفرقهافکن و مغرضانه، به دنبال نشر محتوای مثبت و سازنده باشیم.
با افراد و گروههایی که به دیگران توهین میکنند و آبروی آنها را خدشهدار میکنند، برخورد کنیم و آنها را از این کار منع کنیم.
با رعایت این نکات، میتوانیم به فضای مجازی سالمتر و اخلاقیتر کمک کنیم. ۱۴۰۳/۴/۲۸
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
به لطف خداوند، کتاب « تحلیل مستندات قرآنی آموزه های امام رضا درباره نبوت و امامت» پس از ویرایش نهایی از سوی بیناد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی به زیور طبع آراسته شد. چکیده این کتاب را در زیر بخوانید.
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
چکیده:
تأکید پیامبر اکرم (ص) بر جداییناپذیری قرآن کریم و اهل بیت (ع) از یکدیگر، نشاندهنده لزوم انطباق کامل آموزههای ائمه اهل بیت (ع) با قرآن کریم است. بر همین اساس، آموزه های امام رضا (ع) در خصوص نبوت و امامت، کاملاً قابل استناد به قرآن کریم است. آموزه های آن حضرت در ارتباط با قرآن کریم به دو دسته تقسیم میشود:
دسته اول: در این دسته، به آیات قرآن کریم استناد شده است.
دسته دوم: در این دسته، اگرچه به قرآن استناد نشده، اما دیدگاهها و استدلالهای آن حضرت دارای مبنا، منطق و روش قرآنی است و قرآن کریم موید آن است.
هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل آموزه های امام رضا (ع) با روش توصیفی و تحلیلی است. در این راستا، از یک سو به تجزیه و تحلیل آیات مورد استناد امام رضا (ع) پرداخته شده و از سوی دیگر، با استخراج و تحلیل آیات مربوط، بخش دوم آموزها مستند به قرآن کریم میشود.
فصل اول به کلیات پژوهش میپردازد. فصل دوم در چهار بخش به بررسی آموزه های امام رضا (ع) در خصوص نبوت و امامت میپردازد:
بخش اول: در این بخش، ضمن بررسی چالشهای مربوط به عصمت انبیا و آیات مرتبط، پاسخهای امام رضا (ع) به این چالشها همراه با مستندات قرآنی تجزیه و تحلیل میشود.
بخش دوم: در این بخش، نقد الوهیت حضرت مسیح (ع) از دیدگاه امام رضا (ع) و مستندات قرآنی آن ارائه میشود.
بخش سوم: در این بخش، استناد امام رضا (ع) به بشارت تورات و انجیل و معجزه رسول خدا (ص) برای اثبات نبوت آن حضرت و مستندات قرآنی آن بررسی میشود.
بخش چهارم: در این بخش، به تجزیه و تحلیل دیدگاه امام رضا (ع) در خصوص دلیل متفاوت بودن معجزات پیامبران الهی با تأکید بر معجزه حضرت موسی (ع)، عیسی (ع) و پیامبر اکرم (ص) پرداخته میشود.
فصل سوم به تجزیه و تحلیل مستندات قرآنی دیدگاه امام رضا (ع) در خصوص مهمترین مباحث امامت میپردازد. این فصل در دو بخش به بررسی این مباحث میپردازد:
بخش اول: در این بخش، مباحث مربوط به گزینش امام از قبیل ضرورت گزینش الهی امام معصوم (ع)، ناتوانی عقل بشر از درک منصب والای امامت، نمونهها و سیر تاریخی گزینش الهی امام و ناسازگاری نظریه انتخابی بودن امام معصوم با قرآن کریم بررسی میشود.
بخش دوم: در این بخش، ویژگیهای امام معصوم (ع) و مستندات قرآنی آن بررسی میشود. لزوم برتری علمی امام معصوم (ع)، آگاهی غیبی او، الهام به وی، آگاهی امام به زبانهای گوناگون، لزوم نسل و تبار نبوی امام معصوم و امکان امامت کودک، مباحث این بخش را تشکیل میدهند. ۱۴۰۳/۵/۱
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
به لطف خدا کتاب «دین در قرآن» از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد. این کتاب را ابتدا به عنوان مدخل « دین» برای دائره المعارف قران نوشتم. سپس پس از پاره ای اصلاحات و توسعه مباحث، در قالب کتاب منتشر شد.
چکیده:
قرآن کریم افزون بر راهنمایی در زمینه های گوناگون، داده های مهمی درباره ادیان مختلف توحیدی و غیر توحیدی به دست می دهد. این داده ها از جنبه های گوناگون دارای اهمیت فراوانی هستند و می توانند آگاهی های سودمندی را بیان کنند.
کتاب دین در قران تلاش می کند این داده ها و اگاهی های قرآنی را ساماندهی کند و در اختیار علاقمندان قرار دهد.
سرفصل های مهم کتاب عبارتند از: مفهوم شناسی دین، دین حضرت آدم، دین حضرت نوح، دین حضرت هود، دین حضرت صالح، دین حضرت ابراهیم، دین حضرت موسی، دین حضرت عیسی، دین اسلام، اشتراکات و اختلافات ادیان توحیدی، انواع ادیان غیر توحیدی، منشا پیدایش دین و قلمرو دین.
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
نقش دوستان در شکلگیری شخصیت انسان
در آموزه های اسلامی تاکید زیادی بر انتخاب دوست خوب و نقش دوستان در شکل گیری شخصیت انسان شده است.
از دیدگاه روانشناسی نیز، گروه دوستان نقش بسزایی در شکلگیری شخصیت افراد، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی ایفا میکنند. این تاثیر از طریق مکانیزمهای مختلفی از جمله یادگیری مشاهدهای، هنجارهای گروهی و فشار همسالان اعمال میشود.
🔹یادگیری مشاهدهای:
کودکان و نوجوانان با مشاهده و تقلید رفتار دوستان خود، بسیاری از رفتارها، ارزشها و باورها را میآموزند. به عنوان مثال، اگر کودکی در گروهی از دوستانی باشد که به طور مرتب دروغ میگویند، احتمال اینکه او نیز دروغگو شود، افزایش مییابد.
🔹الگوبرداری: نوجوانان اغلب از رفتار و ارزشهای دوستان و همسالان خود الگوبرداری میکنند. اگر با دوستان مثبتی معاشرت کنند، احتمال اینکه خودشان نیز رفتارهای مثبت داشته باشند بیشتر است. در مقابل، اگر با دوستان منفی معاشرت کنند، ممکن است در معرض خطر رفتارهای پرخطر مانند سوء مصرف مواد یا جرم قرار بگیرند.
🔹هنجارهای گروهی:
هر گروه اجتماعی دارای مجموعهای از هنجارها یا قواعد نانوشتهای است که رفتار اعضای آن گروه را تعیین میکند. افراد برای پذیرفته شدن در گروه، تمایل دارند که با این هنجارها مطابقت داشته باشند. به عنوان مثال، اگر در گروهی از دوستان، مرسوم باشد که نمرات تحصیلی با تقلب کردن بالا برده شود، ممکن است دانشآموزی که به طور معمول تقلب نمیکند، تحت فشار قرار بگیرد تا برای حفظ جایگاه خود در گروه، تقلب کند.
همچنین اگر در گروهی مثلا نماز خواندن، رعایت حجاب، پایبندی به حلال و حرام و مانند آنها مرسوم باشد، این که جوان و نوجوانان این گروه این مسائل را رعایت کنند زیاد است.
🔹فشار همسالان:
فشار همسالان به تمایلی اطلاق میشود که افراد برای مطابقت با رفتار و نظرات گروه خود احساس میکنند. این فشار میتواند هم مثبت و هم منفی باشد. فشار همسالان مثبت میتواند افراد را به انجام رفتارهای سازنده مانند تلاش برای پیشرفت تحصیلی، رعایت حقوق دیگران، درستکاری یا شرکت در فعالیتهای ورزشی تشویق کند.
با این حال، فشار همسالان منفی نیز میتواند افراد را به انجام رفتارهای مخرب مانند مصرف مواد مخدر، خشونت یا رفتارهای خطرناک و نادرست و ناهنجار سوق دهد.
🔹 نیاز تعلق به گروه: انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و نیاز ذاتی به تعلق به گروه دارند. در دوران نوجوانی، این نیاز به شدت افزایش مییابد و گروه همسالان به منبع اصلی حس تعلق تبدیل میشود. نوجوانان در گروه همسالان خود احساس میکنند که پذیرفته شده و درک میشوند، که این امر به شکلگیری هویت و عزت نفس آنها کمک میکند.
احساس تعلق به گروه میتواند به افراد «اعتماد به نفس» و «احساس ارزشمندی» بدهد.
🔹حمایت اجتماعی: علاوه بر موارد فوق، «حمایت اجتماعی» نیز میتواند نقش مهمی در شکلگیری شخصیت افراد ایفا کند. دوستان میتوانند منبع مهمی از «حمایت عاطفی» باشند و به افراد کمک کنند تا با مشکلات خود کنار بیایند.
🔹نقش والدین و مربیان:
در حالی که گروه دوستان میتوانند تاثیر قدرتمندی بر شکلگیری شخصیت افراد داشته باشند، نقش والدین و مربیان نیز نباید نادیده گرفته شود.
والدین و مربیان میتوانند با آموزش مهارتهای مقابله با فشار همسالان، تشویق به انتخاب دوستان مثبت و ایجاد محیطی گرم و حمایتی در خانه، به فرزندانشان کمک کنند تا در برابر فشارهای منفی گروه دوستان مقاومت کنند.
در نهایت، میتوان گفت که گروه دوستان یکی از عوامل مهمی است که در شکلگیری شخصیت افراد، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی، نقش دارد.
با درک این موضوع، والدین و مربیان میتوانند به فرزندانشان کمک کنند تا از تاثیرات مثبت گروه دوستان بهرهمند شوند و از تاثیرات منفی آن در امان بمانند. ۱۴۰۳/۵/۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
سایههای گناه
داریوش با چشمانی سرخ و نگاهی خالی به دیوار زندان خیره شده بود. یادآوری روزهای گذشته، او را به اعماق تاریکی میکشاند. زمانی جوانی پرشور و امیدوار بود که با هزاران آرزو به دانشگاه راه یافته بود. اما دانشگاه، به جای آنکه پلکان ترقی او باشد، به باتلاقی تبدیل شد که او را در خود فرو برد.
در میان انبوه دانشجویان، دخترانی با ظاهری آراسته و رفتاری آزادانه توجه داریوش را جلب کردند. او که در خانوادهای سنتی بزرگ شده بود، از این آزادی بیحد و حصر به هیجان آمده بود. به تدریج، ارتباطش با یکی از این دختران عمیقتر شد و به زودی دل به او بست. اما این رابطه، به جای آنکه او را به خوشبختی برساند، به تباهی کشاند.
وقتی فهمید که دختر مورد علاقهاش باردار است، دنیا بر سرش خراب شد. او که هنوز برای ازدواج آماده نبود و از آیندهای نامعلوم میترسید، در تلاشی بیهوده برای حل مشکل، دست به کاری زد که تا ابد پشیمانش کرد.
دختر اصرار داشت که هر چه زودتر باهم ازدواج کنند, اما داریوش امروز و فردا می کرد و می گفت اصلا آمادگی ندارد. سرانجام در غروب یک روز سرد پاییزی سر همین موضوع کارشان به درگیری و آبروریزی کشید. آن دو باهم گلاویز شدند. داریوش وقتى كه به خود آمد متوجه شد او را خفه كرده و دختر مُرده است!
پیام:
ماجرای داریوش، تراژدی جوانی است که تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله روابط آزاد با دختران بدحجاب، از مسیر درست زندگی منحرف شده است. این داستان، زنگ خطری است برای کسانی که به مسائلی مانند هنجارشکنی، روابط محرم و نامحرم، بی حجابی و بدحجابی، روابط پیش از ازدواج و مسئولیتپذیری کمتر توجه میکنند.
نتیجهگیری:
مسئولیتپذیری فردی: هر فرد مسئول اعمال و انتخابهای خود است و باید عواقب آنها را بپذیرد.
نقش خانواده و جامعه: خانواده و جامعه هر دو در شکلگیری شخصیت و رفتار افراد نقش مهمی دارند.
اهمیت ارزشها و هنجارهای دینی: ارزشها و هنجارهای دینی، چارچوبی برای زندگی افراد فراهم میکنند و از بروز بسیاری از انحرافات جلوگیری میکنند.
دخالت عوامل چندگانه: در واقعیت، وقوع یک جرم نتیجهی عوامل متعدد و پیچیدهای است و نمیتوان آن را تنها به یک عامل خاص مانند بدحجابی نسبت داد. همان طور که نقش مهم آن را نیز نمی توان نادیده گرفت. ۱۴۰۳/۵/۴
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
راز یک تغییر
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامرضا فیروزیان نقل می کند:
تابستان سال ۱۳۲۳ در «ونک مستوفی» منبر میرفتم. امام جماعت آنجا سید بزرگوارى بود که الان با گذشت چندین دهه، نامش را فراموش کردهام. این سید بزرگوار بین گفتگوهایى که با هم داشتیم، تعریف کرد:
که یک روز صدای در منزل بلند شد، وقتی آمدم در را باز کردم، خانمى نیمهبرهنه و بیحجاب و آرایش کرده و دست و سینه باز را مقابل خود دیدم. خواستم درب را ببندم و به او بیاعتنائی کنم. فکر کردم همین که در خانه یک روحانی با این قیافه آمده، شاید معایب بیحجابی را نمیداند و شاید بتوانم نصیحتش کنم.
سرم را پایین انداخته و گفتم بفرمائید. داخل اتاق شده نشست و مسئلهای در مورد ارث از من سؤال کرد. من گفتم: خانم! من هم از شما میخواهم مسئلهای بپرسم، اگر جواب دادید من هم جواب میدهم. گفت: شما از من؟ گفتم بله. گفت بفرمائید؟
گفتم: شخصی در محلی مشغول غذا خوردن است. غذا هم بسیار خوشمزه و خوشبو است. گرسنهای از کنار او میگذرد، پایش از حرکت میایستد، جلوی او مینشیند، شاید تعارفش کند، ولی او اعتنا نمیکند.
شخص گرسنه تقاضای یک لقمه میکند، او میگوید: غذا متعلق به من است و نمیدهم. هر چه التماس میکند، او به خوردن ادامه میدهد. خانم، این چگونه آدمی است؟
گفت: آن شخص بیرحم، از شمر بدتر است.
گفتم: گرسنه دو جور است، یکی گرسنه شکم و دیگری گرسنه شهوت.
جوان مجرد و گرسنه شهوت، خانم نیمهبرهنه و زیبایی را میبیند که همه نوع عطرها و آرایشهای مطبوع دارد. هر چه با او راه میرود، شاید خانم توجهی به او بکند و مقدارى روی خوش به او نشان بدهد، جوان به او اعتنا نمیکند.
جوان اظهار علاقه میکند، زن محل نمیگذارد، جوان خواهش میکند، زن میگوید: من نجیبم و حاضر نیستم با تو صحبت کنم. جوان التماس میکند، زن توجه نمیکند. این خانم چگونه آدمی است؟
خانم فکری کرد و از جا حرکت کرد و از خانه بیرون رفت.
فردا درب منزل صدا کرد، رفتم در را باز کردم، دیدم سرهنگی دم در ایستاده و اجازه ورود میخواهد. وقتی وارد اتاق شد و نشست، گفت: من شوهر همان خانم دیروزی هستم. وقتی که با او ازدواج کردم، چون خانوادهای مذهبی بودیم از او خواستم با حجاب باشد، گفت: بعد از ازدواج. ولی هر آنچه به او گفتم و خواهش کردم، تهدید کردم، زیر بار نرفت. ولی دیروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامی خواست. نمیدانم شما دیروز به او چه گفتید. ماجرا را به او گفتم. او با خود عبایی آورده بود. به من داد و تشکر کرد و رفت.
پیام داستان
داستان "راز یک تغییر" که روایتی از یک ماجرای واقعی است، پیامهای چندلایه و آموزندهای را به مخاطب منتقل میکند.
پیامهای اصلی داستان عبارتند از:
اهمیت حجاب و عفاف: داستان به روشنی نشان میدهد که حجاب و عفاف نه تنها یک واجب و الزام دینی، بلکه یک عامل مهم در حفظ کرامت و ارزش زن است. تغییر نگرش زن در داستان پس از گفتگو با روحانی، نشان از تأثیر عمیق این ارزشها بر زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد.
خطرات بیحجابی: داستان با نشان دادن عواقب بیحجابی برای زن و جامعه، اهمیت این موضوع را نشان می دهد. بیحجابی نه تنها باعث تحریک شهوت جنسی و ایجاد مشکلات اخلاقی میشود، بلکه میتواند به روابط خانوادگی نیز آسیب برساند.
تأثیر گفتگو و نصیحت: گفتگوی روحانی با زن بیحجاب و تأثیر آن بر تغییر نگرش او، نشان از اهمیت گفتگو و نصیحت دلسوزانه و حکیمانه در هدایت افراد به سوی ارزشهای انسانی و دینی دارد.
نقش روحانیت در جامعه: روحانیت در این داستان به عنوان راهنمایی دلسوز و آگاه معرفی میشود که با استفاده از حکمت و منطق، میتواند افراد را به سمت سعادت هدایت کند.۱۴۰۳/۵/۴
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان زیبا و شنیدنی کرَم و آقایی سیدالشهداء علیه السلام نسبت به غلام و خادم خویش و ادب خادم آن حضرت
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
مرز باریک
"فقط یه کم"، جملهای بود که بارها و بارها در ذهنم تکرار میشد. آن را از زبان دختری شنیده بودم که به ظاهر، همه معیارهای دینداری را رعایت میکرد. با لبخندی ملیح و صدایی آرام، میگفت: "من حجابم کامله، فقط یه کم از موهام بیرونه، نه آرایش میکنم، نه لاک میزنم، نه صندل میپوشم."
در آن لحظه، فکر کردم شاید او واقعا اعتقاد راسخ به حجاب دارد و این کمی بیحجابی هم نوعی سهل انگاری است. اما یک سال بعد، وقتی دوباره او را دیدم، تعجبم را نمیتوانستم پنهان کنم. لاکهای رنگارنگ بر ناخنهایش خودنمایی میکرد، آرایش ملایمی صورتش را پوشانده بود و باز هم، همان "یه کم" از موهایش زیر روسری پنهان شده بود!
آن روز فهمیدم که مرز بین حلال و حرام، بین تقوا و لغزش، بسیار باریکتر از آن است که فکر میکردم. آن "یه کم" که در ابتدا به نظر میرسید گناهی کوچک باشد، کم کم به یک عادت تبدیل شده بود و او را به سمت مرزهای نامحرم سوق میداد.
نتیجه:
داستان این دختر جوان، ما را به این فکر میاندازد که گناهان کوچک، اگر نادیده گرفته شوند، میتوانند به یک زنجیره طولانی از لغزشها و دومینوی گناه منجر شوند. همانطور که یک جرقه کوچک میتواند به یک آتشسوزی بزرگ تبدیل شود، یک گناه کوچک نیز میتواند به سقوط انسان منجر گردد.
امام رضا(ع) می فرماید: الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الكبائرِ و مَن لَم يَخَفِ اللَّهَ في القَليلِ لَم يَخَفْهُ في الكثيرِ؛ گناهان کوچک راهی به گناهان بزرگ است( به آن منجر می شود) و کسی که در انجام گناه کم از خدا نمی ترسد، در گناه زیاد هم نمی ترسد.(بحار الأنوار : ۷۳/۳۵۳/۵۵)
دین اسلام، به عنوان یک دین کامل، برای هر رفتاری مرز مشخصی تعیین کرده است. عبور از این مرزها، حتی به اندازه یک قدم کوچک، میتواند ما را از صراط مستقیم دور کند. بنابراین، باید همواره هوشیار و مراقب باشیم که در دام وسوسههای شیطانی نیفتیم.
این داستان همچنین نشان میدهد که تظاهر به دینداری، فایدهای ندارد. مهم این است که ایمان ما از درون باشد و اعمالمان با گفتارمان همخوانی داشته باشد. اگر ادعا میکنیم که به خدا و دین او ایمان داریم، باید در همه حال تلاش کنیم تا دستورات او را اجرا و از گناهان کوچک هم پرهیز کنیم. ۱۴۰۳/۵/۹
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
ارزشمندترین نعمت
قال علی(ع):
أَلَا وَ إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ المَالِ
وَ أَفضَلَ مِن سَعَةِ المَالِ صِحَّةُ البَدَنِ
وَ أَفضَلَ مِن صِحَّةِ البَدَنِ تَقوَى القَلبِ
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «آگاه باشید که از جمله نعمتهای بزرگ، دارایی فراوان است؛ اما از دارایی فراوان، سلامتی بدن ارزشمندتر است؛ و از سلامتی بدن، تقوای قلب بالاتر است.» (تحف العقول، ص 203)
این حدیث ارزشمند، مراتب مختلف نعمتها را بیان میکند. به گفته امام علی (ع)، دارایی، سلامتی و تقوا هر کدام به نوبه خود نعمت هستند، اما ارزش آنها با هم برابر نیست. دارایی میتواند ابزار خوبی برای زندگی باشد، اما سلامتی شرط اصلی برای بهرهمندی از زندگی است. با این حال، مهمترین نعمت، تقوای قلب است که انسان را به کمال میرساند و او را از بند دنیا آزاد میکند.
🔹تقوای قلب: گنجینهای پنهان در درون
تقوای قلب به معنای پرهیزگاری و ترس درونی انسان از خداست. این ترس نه ترس از عذاب الهی به معنای عام آن، بلکه ترس از نافرمانی خدا و محروم شدن از لطف و رحمت اوست. کسی که دارای تقوای قلب است، همواره سعی میکند اعمالی انجام دهد که مورد رضای خدا باشد و از کارهایی که موجب ناراحتی او میشود، دوری کند.
🔹فواید تقوای قلب
تقوای قلب فواید بیشماری برای انسان دارد که برخی از آنها عبارتند از:
آرامش قلبی: تقوا، قلب را از آشفتگی و اضطراب پاک میکند و به انسان آرامش و سکینه میدهد.
قرب به خدا: تقوا سبب میشود انسان به خدا نزدیکتر شود و از نعمتهای بیکران او بهرهمند گردد.
عزت نفس: انسان متقی به دلیل اطمینان به لطف خدا، دارای عزت نفس بالایی است و به دیگران وابسته نمیشود.
موفقیت در زندگی: تقوا سبب میشود انسان در همه امور زندگی موفق باشد، چرا که خداوند به او کمک میکند.
نجات از عذاب الهی: تقوا سپر بلای انسان در برابر عذاب الهی است و او را از آتش جهنم نجات میدهد.
کمال انسانی: تقوا انسان را به کمال میرساند و او را به مقام والای انسانیت میرساند.
🔹راههای تقویت تقوای قلب
برای تقویت تقوای قلب، میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
تلاوت قرآن: تلاوت قرآن و تدبر در آیات آن، قلب را نورانی و تقوا را تقویت می کند.
نماز اول وقت: خواندن نماز در اول وقت، ارتباط انسان را با خدا مستحکم میکند و تقوا را افزایش میدهد.
ذکر و دعا: ذکر و دعا، قلب را به یاد خدا نگه میدارد و تقوا را تقویت میکند.
پرهیز از گناه: دوری از گناهان و معاصی، قلب را پاک میکند و تقوا را افزایش میدهد.
معاشرت با افراد صالح: معاشرت با افراد صالح و پرهیزکار، انسان را به سوی تقوا هدایت میکند. ۱۴۰۳/۵/۱۱
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
بدترین بیماری
قَالَ علی (ع): أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ،
وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ،
وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ؛
امیر المومنین علی(ع) فرمود: بدانيد كه يكى از بلاها، فقر و تهيدستى است و بدتر از تهيدستى، بيمارى تن است و بدتر از بيمارى تن بيمارى دل است. ( نهج البلاغه، حکمت ۳۸۸)
امام علی (ع) در این حدیث شریف، به ترتیب شدت، سه نوع بلا را برمیشمارند:
🔹فقر و تنگدستی: فقر تنها به معنای نداشتن مال نیست، بلکه شامل محرومیت از بسیاری از نعمتها زندگی نیز میشود. فقر میتواند بر روح و روان انسان تأثیر گذاشته و او را از دستیابی به بسیاری از اهداف, فرصت ها، موفقیت و موقعیت های خوب و تجربه های شیرین زندگی باز دارد.
🔹بیماری جسمی: بیماری جسمی میتواند بر تمام جنبههای زندگی انسان تأثیر گذاشته و او را از انجام بسیاری از کارها و موفقیت ها و تجارب شیرین زندگی باز دارد و ایجاد محرومیت کند. بیماری جسمی همچنین میتواند باعث ایجاد درد و رنج شده و بر روحیه انسان تأثیر منفی بگذارد.
بیماری جسمی بدتر از فقر است؛ زیرا بیماری جسمی میتواند باعث شود که فرد نتواند از نعمتهای مادی که دارد لذت ببرد. همچنین، بیماری جسمی میتواند باعث ایجاد درد و رنج شود و زندگی را به کام انسان تلخ کند.
بیماری قلبی (روحی): امام (ع) بیماری قلبی را از همه بدتر میدانند. بیماری قلبی به معنای بیماریهای روحی و روانی مانند حسادت، کینه، نفرت، غرور، تکبر، بدبینی، کفر، شرک، نفاق و ... است. این بیماریها نه تنها بر خود فرد تأثیر میگذارند، بلکه بر روابط اجتماعی او نیز تأثیر منفی میگذارند.
بیماری قلبی بدتر از بیماری جسمی است: زیرا بیماری قلبی میتواند باعث شود که فرد از نعمت ایمان و آرامش روحی محروم شود. همچنین، بیماری قلبی میتواند باعث ایجاد روابط ناسالم و تخریب شخصیت شود.
بیماری قلبی میتواند اثرات طولانیمدتی بر زندگی فرد داشته باشد و حتی پس از بهبودی جسمی، آثار روحی آن باقی بماند.
فقر ونداری، نهایتا زندگی محدود دنیا را خراب و تلخ می کند، اما سرانجام پایان پذیر است, اما بیماری قلبی میتواند مانع از رشد معنوی فرد شده و او را از رسیدن به سعادت اخروی باز دارد و زندگی ابدی انسان را نابود کرده و معروفیت از نعمت های ابدی و رنج و بدبختی پایان ناپذیری برایش پدید آورد.
نتیجهگیری:
امام علی (ع) در این حدیث به ما یادآور میشوند که بیماریهای روحی و روانی بسیار خطرناکتر از بیماریهای جسمی و فقر هستند. برای داشتن زندگی سالم و سعادتمند در دنیا و اخرت، باید به سلامت روح و روان خود اهمیت دهیم و از بیماریهای قلبی محافظت کنیم.۱۴۰۳/۵/۱۳
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
حوادث خارقالعاده پس از شهادت امام حسین(ع) - قسمت اول
پس از شهادت امام حسین(ع)، حوادث خارقالعادهای روی داد. این حوادث در منابع شیعه و سنی فراوان گزارش شدهاند، بهگونهای که به هیچوجه قابل تردید و انکار نیستند.
🔹معنای حوادث: این حوادث از یکسو نشانه خشم و غضب الهی نسبت به جنایت بیسابقه یزیدیان، شهادت بهترین بندگان خدا و اسارت خاندان رسالت بود و از سوی دیگر نشان میدهد که همه هستی، حتی جمادات، دارای نوعی درک و شعور هستند و در این مصیبت بسیار بزرگ، هر یک به نوعی تأثر و ناراحتی خود را نشان دادند.
🔹مستندات قرآنی: درک و شعور داشتن همه پدیدههای هستی و تأثر آنها، بهویژه در برابر حوادث معنوی و الهی، دارای مبانی و مستندات معتبر و متقن قرآنی است.
۱. سخن گفتن حیوانات: طبق آموزههای دینی، همه موجودات هستی دارای درک و شعورند. به قول مولوی: «ما سمعیم و بصیریم و هُشیم/ با شما نامحرمان ما خامُشیم.» قرآن گفتگوی هدهد و مورچه با سلیمان را نقل میکند.(نمل/۱۸-۱۹ و ۲۱-۲۸) او و پدرش داود زبان پرندگان را میدانستند.(نمل/۱۸)
۲- تسبیح موجودات: به تصریح قرآن، همه موجودات آسمانها و زمین بدون استثنا خدا را تسبیح میگویند: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ» (جمعه/1).
همچنین خداوند کوهها و پرندگان را مسخر حضرت داود(ع) کرده بود و آنها همراه وی تسبیحگوی خدا بودند. (ص/ ۱۸-۱۹)
این تسبیح توأم با صدای ظاهری و همراه با نوعی درک و شعور بوده که در باطن ذرات عالم است. طبق این نظر، تمامی موجودات جهان از یک نوع عقل و شعور برخوردارند و هنگامی که صدای دلانگیز این پیامبر بزرگ را به وقت مناجات میشنیدند، با او همصدا میشدند و غلغله تسبیح آنها درهم میآمیخت.
۳- نامفهوم بودن تسبیح موجودات برای انسان: منتهی انسانهای معمولی، همانگونه که زبان حیوانات و جمادات و گیاهان را نمیفهمند، تسبیح گفتن آنان را هم نمیفهمند: تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا( اسرا/۴۴)
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎﻱ ﻫﻔﺘﮕﺎﻧﻪ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ ، ﻭﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﺘﺎﻳﺶ ، ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺍﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ ، ﻭﻟﻲ ﺷﻤﺎ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﻓﻬﻤﻴﺪ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
۴- گریه زمین و آسمان ها: همچنین طبق آیات قرآن، آسمان و زمین گریه میکند اما هنگام عذاب و نابودی اقوامی مانند قوم فرعون، گریه نکردند:
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ؛ ﭘﺲ ﻧﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺁﻧﺎﻥ ﮔﺮﻳﺴﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ [ ﻫﻨﮕﺎم ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ ﻫﻢ ] ﻣﻬﻠﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﺪ .(دخان/٢٩)
۵- فروتنی ومتلاشی شدنکوهها: اگر قرآن بر کوهی نازل میشد، کوه در برابر عظمت آن فروتن ومتلاشی میشد.( حشر/۲۱) طبق روایات، کُنده چوبی که رسول خدا در مسجد روی آن نشسته و سخنرانی میکرد، در فراق آن حضرت ناله کرد.
اینها نمونههایی از آیات قرآن بود که دلالت میکند همه پدیدههای هستی اعم از انسان، جن، فرشته، حیوانات، گیاهان و جمادات دارای درک و شعور هستند.۱۴۰۳/۵/۱۴
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
حوادث خارق العاده پس از شهادت امام حسین(ع)- قسمت دوم
حادثه عاشورا از جهت ماهیت, اهداف و آثاری که بر جای گذاشت، یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ است. در این حادثه یک انسان کامل و یارانش برای حفظ کامل ترین و آخرین دین الهی به شهادت رسیدند.
حوادث خارق العاده ای که پس از شهادت امام روی داد نشانه عظمت و بزرگی این مصیبت است. مصیبتی که در تاریخ اسلام و همه آسمانها و زمین مصیبتی بزرگتر از آن نیست:مُصيبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِي الإسْلامِ وَفِي جَميعِ السَّماواتِ وَالاْرْضِ
گزارش های مربوط به این حوادث خارق العاده، افزون بر منابع روایی شیعه در منابع اهل سنت نیز به چشم می خورد و بسیاری از آنها از امامان معصوم نقل شده اند.
برخلاف تصور برخی، این حوادث با بدیهیات عقلی و شواهد نقلی ناسازگار نیست. حوادثی شگفت انگیز تر از آنها در معجزات و کرامات نقل شده از پیامبران و امامان معصوم گزارش شده است.
این حوادث دلیل حقانیت امام حسین و قیام خونین آن حضرت است و می تواند همانند مشعل هدایت، راه حق را برای اهل شک وتردید نشان دهد.
مهم ترین این حوادث عبارتند از:
۱- خورشید گرفتگی: پس از حادثه عاشورا، خورشید گرفتگی باعث تاریکی شگفت آسمان شد به گونه ای که حتی ستارگان دیده می شدند.( کامل الزیارات، ص۱۶۱؛ المعجم الکبیر۳/۱۱۴)برخی از مردم گمان کردند که قیامت برپا شده است.( السنن الکبیر۳/۳۳۷)
۲- وزش بادهای سرخ و سیاه: هنگام شهادت امام حسین(ع) باد سرخی وزید و غباری به شدت سیاه( خاکستر) همه جا را گرفت و تاریک کرد به گونه ای که چیزی دیده نمی شد و مردم گمان کردند که عذاب نازل شده است. این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت و سپس عادی شد.( اللهوف، ص۱۷۷؛ الامالی،ص۱۷۷)
۳- بارش خون: براساس روایات و گزارش های متعدد پس از شهادت امام حسین ، از آسمان بارانی به رنگ خون بارید به گونه ای که دیوار خانه ها سرخ شد. این حادثه به بصره، کوفه، شام و خراسان نیز رسید.( الامالی، ص۳۳۰؛ کامل الزیارات،ص۱۶۰؛ التاریخ الکبیر، ج۴, ص۱۲۹)۱۴۰۳/۵/۱۵
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
حوادث خارقالعاده پس از شهادت امام حسین(ع)- قسمت سوم
۴. خونین شدن خاک کربلا نزد ام سلمه:
روزی پیامبر اکرم(ص) در اتاق همسرشان ام سلمه حضور داشتند که حسین(ع)، کودکی بیش نبود، وارد شد. جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: روزی امت تو این فرزندت را خواهند کشت. سپس مشتی از خاک کربلا را به آن حضرت داد و گفت: هنگامی که حسین کشته شد، این خاک خونین خواهد شد. پیامبر آن را به ام سلمه داد تا نگه دارد و سخن جبرئیل را نیز به او گفت.
آن خاک نزد ام سلمه ماند. هنگام خروج امام از مدینه، ام سلمه با نگرانی ماجرای خاک و پیشگویی شهادت آن حضرت را به او گفت. امام فرمود: اگر نروم، نیز کشته خواهم شد.
پس از رفتن امام، ام سلمه همواره به خاک مینگریست تا اینکه عصر روز عاشورا آن را خونین یافت. پس فریاد «واحسینا! و ابن رسول الله» سر داد. زنان مدینه نیز پس از آگاهی، همراه او گریستند. (تاریخ یعقوبی ۲/۲۴۶؛ سنن الترمذی ۵/۶۵۷؛ مقتل الحسین خوارزمی ۲/۹۶)
۵. گریه آسمان و زمین:
در روایات متعددی از امیرالمؤمنین(ع)، امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) آمده است که آسمان، زمین، دریاها، درختان، ماهیها، فرشتگان و همه ساکنان آسمان بر مصیبت شهادت امام حسین(ع) گریستند. (کامل الزیارات، ص۴۰۹؛ الکافی ۵۷۵/۴؛ الملهوف، ص۲۲۹)
۶. خون تازه زیر سنگها:
بر اساس روایات متعدد، در روز شهادت امام حسین(ع)، هر سنگی را که در شام برداشتند، زیر آن خون بود. (تاریخ الاسلام ذهبی ۱۶/۵؛ سیر اعلام النبلا ۳۱۴/۳؛ المعجم الکبیر ۱۱۳/۳) ۱۴۰۳/۵/۱۶
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
حوادث خارق العاده پس از شهادت امام حسین(ع)- قسمت چهارم
۷- گریه پیامبران: براساس روایات متعدد، پیامبران، صدِّیقان و شهدا نیز در مصیبت امام حسین گریستند. برپایه روایتی از امام صادق(ع)، فاطمه زهرا، هزاران پیامبر، صدِّیق، شهید و هزاران هزار تن از کروبیان در شهادت حسین(ع) گریه کردند. آن حضرت خود نیز گریست و فرمود: ای ابابصیر! هرگاه به اولاد حسین نگاه می کنم به علت آنچه بر پدرشان گذشته است نمی توانم از گریه خود داری کنم.( کامل الزیارات، ۱۶۹ و ۱۷۸)
۸- گریه فرشتگان: افزون بر روایات متعدد، امام سجاد در مجلس یزید فرمود: من فرزند کسی هستم که فرشتگان آسمان بر او گریستند.(مناقب آل ابطالب۴/۱۸۲) آن حضرت همچنین هنگام ورود کاروان اسرای اهل بیت به مدینه فرمود: ای مردم! کدام یک از مردان شما پس از قتل حسین، دلشاد خواهد بود؟ ...در حالی که هفت آسمان، دریاها با امواجشان، زمین با همه وسعتش، درختان با همه شاخه هایشان، ماهی ها در اعماق دریاها، فرشتگان مقرب و همه اهل آسمانها بر او گریستند؟!(مثیر الاحزان، ص۱۱۳؛ الملهوف،ص ۲۲۹)
همچنین در روایات متعددی از امام باقر و صادق نقل شده است که فرشتگان در همه ساعات شبانه روز با هیئت غبار آلود و عزادار بر سر قبر امام حسین حضور دارند و برای مظلومیت آن حضرت گریه و برای زائران او دعا می کنند.( کامل الزیارات، ص۱۷۶)
۹-گریه جنیان مومن: براساس روایات متعدد جنیان نیز در عزای امام حسین گریستند و بران حضرت نوحه سرایی کردند. ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات، بابی را با عنوان « نوح الجنّ علی الحسین» به این روایات اختصاص داده است. در منابع اهل سنت نیز روایات متعددی در این باره وجود دارد.
از جمله صفوان جمّال نقل می کند:در مسیر مدینه به مکه در خدمت امام صادق بودم. آن حضرت را محزون و شکسته و غمناک دیدم. وقتی از سبب آن پرسیدم، فرمود: اگر آنچه را که من میشنوم تو نیز میشنیدی چنین پرسشی نمیکردی! گفتم: مگر چه میشنوید؟ فرمود: ناله فرشتگان و نفرین آنان بر قاتلان امیر مومنان علی علیه السلام و قاتلان حسین و ناله جنیان و گریه فرشتگانی که دور قبر حسین به شدت در جزع و فزع هستند، با این وجود آیا آب و خواب و خوراک میتواند گوارا باشد؟!( کامل الزیارات، ص۱۸۷) ۱۴۰۳/۵/۱۷
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
چهار عامل شکست دولت ها
امیرالمؤمنین علی (ع):
يُستَدَلَّ عَلَي اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ:
تضييعِ الاُصولِ
و التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ
و َتقديمِ الاَراذِل
و تَاخيرِ الاَفاضِلِ
چهار چيز باعث شکست دولتها میشود:
۱. ضايع کردن اصول (مسائل مهم)
۲. سرگرم شدن به فروع (امور کم اهميت)
۳. به کار گماردن آدمهای پست و نالایق
۴. کنار گذاردن انسانهای لایق و ارزشمند
غررالحکم : ۱۰۹۶۵
امیرالمؤمنین علی (ع) در کلامی حکیمانه، چهار عامل اصلی را برای سقوط و شکست دولتها برشمردهاند:
🔹تضیيع اصول:
بیتوجهی به مبانی و ارزشهای بنیادین: منظور از اصول، مبانی فکری، دینی، اخلاقی و قانونی است که جامعه بر پایه آنها شکل گرفته است. غفلت از این اصول، مانند ستونهای اصلی یک ساختمان، باعث سست شدن بنیانهای حکومت و در نهایت فروپاشی آن میشود.
تغییر جهت از اهداف اصلی: زمانی که یک دولت از اهداف اصلی خود که خدمت به مردم و تامین عدالت است، دور شود و به دنبال منافع شخصی یا گروهی خاص باشد، به تدریج مشروعیت خود را از دست میدهد.
🔹التمسک بالفروع:
سرگرم شدن به امور جزئی و فرعی: تمرکز بر امور کم اهمیت و روزمره به جای مسائل اساسی و کلان، باعث میشود که دولت از مشکلات اصلی غافل شود و نتواند به آنها رسیدگی کند.
عدم اولویتبندی صحیح: وقتی دولت به جای حل مشکلات بزرگ و اساسی مانند مشکلات معیشتی، تورم ، عدالت اجتماعی و مانند انها در شرایط فعلی، به مسائل جزئی و کم اهمیت میپردازد، نشان میدهد که توانایی تشخیص اولویتها را ندارد.
🔹تقديم الاراذل:
به کارگیری افراد نالایق و بیکفایت: سپردن مسئولیتهای مهم به افرادی که صلاحیت و شایستگی لازم را ندارند، باعث بروز فساد، بیعدالتی و ناکارآمدی در سیستم میشود.
تبعیض و پارتیبازی: زمانی که افراد به دلیل روابط شخصی و گروهی و نه شایستگیهای خود به پستهای مهم میرسند، اعتماد عمومی به نظام از بین میرود.
🔹تاخیر الافاضل:
کنار گذاشتن افراد شایسته و کارآمد: نادیده گرفتن توانمندیهای افراد متخصص و با تجربه، باعث میشود که دولت از ظرفیتهای انسانی خود به خوبی استفاده نکند و در نتیجه با مشکلات عدیده مواجه شود.
ایجاد جو عدم اعتماد: وقتی افراد شایسته و دلسوز احساس کنند که در سیستم جایی ندارند، انگیزهای برای خدمتگزاری نخواهند داشت و این امر به نوبه خود باعث تضعیف نظام میشود.
نتیجهگیری:
همانطور که امام علی (ع) فرمودهاند، توجه به این چهار عامل برای حفظ و بقای هر دولت ومجموعه ای ضروری است. با رعایت اصول، اولویتبندی صحیح، انتخاب افراد شایسته و بهرهگیری از ظرفیتهای انسانی، میتوان به ساختن جامعهای عادلانه و پیشرفته امیدوار بود. ۱۴۰۳/۵/۱۸
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
مقام تبلیغ و مقام حاکمیت
مقام تبلیغ و دعوت پیامبر اکرم (ص) با مقام حاکمیت ایشان تفاوت بنیادین داشت. در مقام تبلیغ، پیامبر (ص) مأمور بودند تا با حکمت، موعظه نیکو و جدال احسن، مردم را سوی الله واسلام دعوت کنند و هیچ اجباری در کار نبود. چرا که عقیده و اعتقاد اجبار بردار نیست. اصل بر آزادی انتخاب و اختیار انسان بود. اما در مقام حاکمیت، پیامبر (ص) وظیفه اجرای احکام و حدود الهی را بر عهده داشتند. افرادی که احکام اجتماعی اسلام را رعایت نمی کردند مجازات می شدند. این امر به معنای حفظ نظم و امنیت جامعه اسلامی و اجرای عدالت بود که گاه با اعمال محدودیت هایی همراه می شد.
با این حال، حتی در مقام حاکمیت نیز پیامبر اکرم (ص) نهایت تلاش خود را میکردند تا در امور شخصی و اعتقادی افراد دخالت نکنند. با گفتن شهادتین هر چند ظاهری، افراد در حکم مسلمان بودند و جان و مال وناموسشان حفظ می شد. اصل بر آزادی اندیشه و بیان بود، مگر آنکه به دین و حقوق دیگران یا امنیت جامعه آسیب برساند.
تفاوتهای کلیدی این دو مقام:
تبلیغ: بر پایه اختیار، اقناع و حکمت بود.
حاکمیت: بر پایه اجرای قانون و حفظ نظم جامعه بود.
تبلیغ: هدف آن رشد معنوی و هدایت انسان بود.
حاکمیت: هدف آن ایجاد جامعهای عادل و امن بود.
تطبیق با شرایط زمان و مکان:
پیامبر (ص) در هر شرایطی با توجه به نیازهای جامعه و افراد، روشهای تبلیغی و حکومتی متناسبی را اتخاذ میکردند.
توجه به تفاوت بین دین و دولت: اگرچه در جامعه اسلامی، دین و دولت پیوندی ناگسستنی دارند، اما این بدان معنا نیست که حاکمیت باید در همه امور شخصی دخالت کند.
اهمیت آزادیهای فردی: حتی در جامعه اسلامی نیز آزادیهای فردی مانند آزادی اندیشه، بیان و انتخاب دین و - نه تبلیغ ان- از اهمیت بالایی برخوردار است.
در نتیجه، مقام تبلیغ و حاکمیت پیامبر (ص)، هر دو در راستای سعادت انسان و جامعه بودهاند، اما روشها و اهداف آنها متفاوت بوده است. درک این تفاوتها برای شناخت دقیقتر اسلام و سیره نبوی ضروری است. ۱۴۰۳/۵/۱۸
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani