eitaa logo
بر پا
5.9هزار دنبال‌کننده
585 عکس
317 ویدیو
71 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
اخلاق سرمایه داری، روح عدالتخواهی 🔹روزی که جنبش عدالتخواهی شکل گرفت در ابتدای دهه هشتاد و با بیان صریح رهبری برای شکل گیری مطالبه هایی که کسی تا آن روز جدی نمیگرفت، کمتر کسی فکر میکرد زمانی این جنبش خلاصه متن پیامش مقابل رهبری آن باشد که محترمانه رهبر را عامل اصلی بی عدالتی ها در کشور معرفی کند و مطالبه اصول مردمسالاری از او کند. چه شد؟ چرا کار جنبش به اینجا کشید؟ 🔹از روز نخست میدیدم برخیشان با هو کردن و کوچک شمردن جریانات دیگر آغاز کردند. خوب البته آنها اولین تشکیلاتی بودند که نام یک آرمان مهم انقلاب را روی خود گذاشته بودند و لابد باید نشان میدادند نسبت به بقیه تشکلها از این جهت جلوترند. همینطور از طرف طیفی از مسوولین و صاحب منصبان مورد تهدید و اتهام بودند و باید بیش از دیگر مجموعه ها هوای یکدیگر را میداشتند. اما اینها کم کم باعث یک نارسایی اخلاقی شد. 🔹مدتی پیش وقتی مساله «عدالتخواهی خوارجی» را مطرح کردم با کمال تعجب دیدم دوستانم از این تشکیلات برآشفتند. هر چه توضیح میدادم که من درباره یک فرهنگ و گفتمان سخن میگویم و این چه ربطی به شما دارد، کاری به افراد ندارم کاری به گروه خاصی ندارم و والله قسم که کاری نداشتم و ندارم، اما از غیظ و غضبشان کاسته نشد. چرا؟ چون آنها خود را صاحبان اصلی این شعار میدانستند و وجود آن را در دیگران نفی میکردند. این شدنی نبود که افقی جهانی و ملی را که جریانهای مختلف دنبالش میکنند در یک قوطی کبریت حبس کنیم ولی گویا چنین میخواستند. 🔹به نظرم انحصار طلبی و خودخواهی در کالبد تشکیلات درد اصلی این جریان شد. و مهمترین مشکل این اخلاق آنجا ظاهر میشد که مانع شکل گیری «اندیشه ورزی» در این جریان میشد. جریان اندیشه ورز جریانی است که خودش خودش را نقد کند. جریانی که سخن اثباتی روشن داشته باشد نه فقط یک نه بزرگ باشد. شما باور نمیکنید خوبان اهل اندیشه ای در این جریان با اینکه میدیدند فلان رفیقشان حاج قاسم را هم حتی عدالتخواه نمیداند دم فرو میبستند و رفیقشان را نقد نمیکردند. 🔹شما باور نمیکنید تا همین یکی دو سال پیش این جماعت با مهدی نصیری سابقا متحجر و امروز ملتقط و فحاش، دم خور بودند و حاضر نبودند رک و روشن عقاید مخالف انقلاب او را نقد کنند. چرا؟ چون او مدتی در دهه هفتاد اهل عدالتخواهی بوده و روابطی با آنها دارد. او در علن بنیانهای اندیشه امام را نقد میکرد و اینها حداکثر گاهی در خفا پاسخ میدادند. 🔹شما باور نمیکنید وقتی یکی از رفقای این جماعت که نظام اسلامی را به قرآن سوزی متهم کرده بود و محکوم هم شده بود به نشر اکاذیب و دروغگویی، چندین نفر از رفقایش که حالا در بخشهای مختلف کشور مسوول هم بودند یا آبرویی داشتند، به نفع او نامه نوشتند و قوه قضاییه را متهم کردند. البته با این قید که ما سبک فلانی را هم قبول نداریم و البته خودشان هم خوب میدانستند اثر رسانه ای نامه شان به نفع چه کسی و به ضرر کجا است. اما چنین کردند و آبرویشان را خرج او نمودند. 🔹این اخلاق راه اندیشه ورزی و پویایی فکری را میبندد. راه معنویت را سد میکند و عملا با یک موجودی با هیکل گنده و مغز کوچک و روح کودک طرف خواهیم بود. وقتی اعتراض میکردیم که شما که میبینید نقش بسیاری از دوستانتان را در یاس آفرینی و ناامید سازی و حرمت شکنی نظام، پس چرا سکوت میکنید؟ برای مان حرف از رفتار شهید بهشتی با شریعتی میزدند. وای خدایا! بهشتی!؟ آزاداندیشی و بی تعلقی بهشتی درباره تشکیلات حزب جمهوری را در آثارش و رفتارش ندیدید؟ مرزبندی روشن او ذیل گفتمان انقلاب با بنی صدر و جریانش را ندیدید؟ 🔹حالا یک جنبش داریم که اصل و فرع نمیشناسد، اهل فکر و مطالعه نیست و بیانیه اش را از کف مجازی و توییت بازیها جمع میکند، جنبشی که بهترین محمل شده تا نیروهای جوان انقلابی را از نظام اسلامی انقلابی متنفر کند. آنچه باعث میشد عاقبت نصیری و احمدی نژاد و اشتری و صدرالساداتی امثالهم آن شود که میبینیم،یعنی روح خودخواهی و لجاجت، روح انحصار طلبی، روح مدارا با رفیق و کم محلی به نظام انقلابی و در یک کلام همان روح سرمایه داری در وجود این تشکیلات هم رخنه میکرد. 🔹اما با همه این احوال نباید از این جمعیت مأیوس شد. شکل گیری این اخلاق تا حدودی طبیعی و ناشی از شرایط مبارزه شان بود هر چند آثار منفی زیادی را باعث شده اما امروز جوانان تازه کاری در این تشکیلات وارد شده اند که امید است حرکتی و انقلابی در آن شکل دهند، و البته هنوز دوستان عزیزی در ادوار این تشکل وجود دارند که امید است این اخلاق غلط را مداوا کنند. تشکیلات جنبش عدالتخواهی میتواند یک جریان پیشرو و خط شکن در آرمانخواهی کشور باشد و امید است که چنین باشد. بشرطها و شروطها. @ali_mahdiyan
صدای پای زندگی دیگر 🔹آیه ای در قرآن هست که اتفاق مهمی را درباره قیامت بازگو میکند. وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ بشنو با دقت گوش کن، روزی را که منادی و ندا دهنده ای از یک مکان نزدیک ندا میدهد. 🔹آیه درباره قیامت است اما روایاتی همین آیه را درباره ظهور قائم نیز استفاده کرده اند. علامه میگوید اتفاقی که قیامت رخ میدهد مرحله به مرحله رقیقه اش در کل سیر تاریخ رخ میدهد. لذا آیات قیامت بر ظهور و رجعت در روایات ما تطبیق شده اند. این نکته علامه یک مبنای مهم «فلسفه تاریخی» است. 🔹استماع که از پیامبر ص و یعنی از کل امت خواسته شده یعنی این اتفاق را مرحله به مرحله در وجود خودتان و در کل امت و جبهه حق، محقق کنید. تلاش کنید بشنوید. 🔹یوم اشاره به بیدار شدن و حیات و زندگی را چشیدن دارد. چنانکه مفسرین هم با توجه به آیات بعد بر لحظه بیداری مردگان با ندای اسرافیل تطبیقش داده اند. مکان قریب هم اشاره به مرتبه ای بالاتر دارد که صدایش را از عمق جان و با همه وجود میشنویم. ای پیامبر! آن ندا را تلاش کن بشنوی، دائم و گام به گام. خودت و امتت. 🔹صدا قبل از تماشا به انسان در خواب میرسد. در هنگام خواب بعد از دیدن از کار میافتد و در هنگام بیداری قبل از دیدن. صدا اولین اتصالی است که با آن حقیقت برتر برقرار میکنیم. 🔹اهل معرفت آخرین منزل از منازل بدایات که مربوط به عبور انسان از دنیا است را سماع نامیده اند. یعنی انسانها سراپا گوش میشوند. قشیری درباره این مرحله از رشد آیه یستمعون القول فیتبعون احسنه را به کار برده. ثمره این سماع یک تبعیت حقیقی از سر رشد و فهم است. لذا در دوره ظهور امت در مقام سماعند و تبعیت میکنند تبعیت از سر دانایی و رشد نه تبعیت از سر جهل. 🔹چند اتفاق در این چهل و چند سال برای مردم ایران محقق شده اولا پذیرش ولایت در عین سالار بودن خودشان. این اتفاق بعد از رحلت امام هم به سادگی امتداد یافت و وقفه پیدا نکرد. یک تبعیت ولایی کلان (در کل جامعه نه لزما تک تک افراد نسبت به ولی) در یک مسیر سخت و پر پیچ و خم. ثانیا فشارها و تحریمها و دروغگوییهای دشمنان اگر چه مردم را به ضعفهای عمیق درونیشان آگاه کرد اما آنها را متوجه داراییهایشان و دل کندن از این و آن نیز نمود. همه این شرایط یعنی ایران در حال چشیدن طعمی از استماع یک زندگی راقی و برتر است. استماعی که بروز یک مرحله پر امید و سالاریت مردم است. سالاریتی که با ولایت سازگار است هم طعم آزادی دارد و هم عبودیت از سر رشد. شنیدن ندایی نزدیک که امروز فقط گوشهایمان آنرا بهتر میشنود. بازگشت به زندگی بالاتر ایمانی و توانمندیهای بالاتر ، بازگشت به «بنیه درونی قوی و مستحکم» مردم. ایام عید است. @ali_mahdiyan
گفتگوی غنی نژاد و درخشان اشکالات متعددی به لحاظ فرمی داشت، شاید یک دلیلش افق و زاویه نگاه این دو پیرمرد اهل علم بود، روش درخشان اندیشیدن به مسائل بومی کشور ذیل دین و اندیشه دینی بود و روش غنی نژاد جمع بندی آخرین نظرات لیبرالها در حوزه اقتصاد بود. این دو روش با هم سازگار نمیافتاد و لذا این دو همزبان نمیشدند. درخشان از غنی نژاد انتظار داشت بیندیشد و اندیشه های خود را که لابد باید ذیل دیانت و اندیشه های توحیدی انجام میشد بیان کند و غنی نژاد انتظار داشت درخشان سخنان هایک و کانت و دیگران را نقل کند و بخش عمده ای از گفتگو به این ناهمزبانی گذشت. جالب اینکه به لحاظ محتوا نیز داستان از همین قرار بود. خوب است به این نکته بیشتر بیندیشیم. رابطه آزادی و دین ، نسبت فقه و اقتصاد نیز و همینطور رابطه رهبر دینی و کارشناسان اقتصادی که در گفتگوی این دو بزرگوار انجام شد به این مساله مربوط است. غنی نژاد معتقد بود آنچه او میپسندد یک اقتصاد آزاد رقابتی است. آزادی اصل محوری بود که برش پای میفشرد. او رابطه ای بین عقیده دینی و این نکته نمیدید. البته در نهایت هم اذعان کرد که این نظر او به طور کامل در هیچ کجای دنیا محقق نشده. درخشان اما سخنش نفی لیبرالیسم غربی با همه نحله های آن بود او معتقد بود این اندیشه مبانی و افق غیر توحیدی دارد و اگر به معنای آزادی بخواهد باشد فقط ذیل اندیشه توحیدی و عبودیت انسان شدنی است.او همینطور معتقد بود بین آنچه در غرب رخ میدهد و اندیشه های اقتصادی آنها رابطه روشنی وجود دارد. اکنون معلوم میشود چرا غنی نژاد به استفاده از رهبری دینی از یک سوی و اندیشه فقاهتی دینی از سوی دیگر حساسیت نشان میداد، چرا تلاش میکرد اثبات کند مسیحیت و لاادری گری و بیخدایی همه با لیبرالیسم میسازند. اما چند نکته ؛ اولا عدم اتصال اندیشه توحیدی با آزادی انسان خطا است. چرا که به لحاظ محتوایی توحید نفی عبودیت غیر خدا است و آزادی نیز اگر بخواهد بمثابه یک ارزش مطرح باشد (یعنی مثل آزادی حیوانات نه بلکه آزادی انسانی که امری ارزشمند است) حتما باید ذیل اذعان عقل انسان قرار گیرد و اگر بناشد عقل داور باشد او آزادی را همراه با تکلیف و عبودیت انسان ثابت میکند. پس این دو مفهوم با هم ملازمند. ثانیا به لحاظ یک ساختار و نظام اجتماعی و حقوقی، انسان زمانی آزادی دیگران را پاس خواهد داشت که به امری مقدس بالاتر از آزادی معتقد باشد و الا وضعیت جنگ عیان یا نهان قطعی است و هر کس تلاش میکند به بیشترین نفع برسد. لذا تناقض آنانکه هم آزادی را میپذیرند و هم به اصالت نفع میرسند، آشکار میشود این دو با هم جمع نمیشوند. این تناقضی است که غنی نژاد در کار هایک احساس کرده بود و البته مخصوص هایک هم نیست. آزادی باید با منفعت سازگار افتد و این سازگاری فقط با جهتگیری به سمت وجود بینهایت و در بند آن شدن، شدنی است. لذا همه آزادیهایی که ذیل توحید قرار نگیرند به فریب یا تناقض میرسند. و لذا گفتگو با هر انسانی ولو بی دین میتواند از مفهوم آزادی شروع شود اما قطعا به توحید ختم خواهد شد. این دو در خارج هم لازم و ملزومند. ثالثا جایگاه دین در ساحت عمل و اقدام، در وهله نخست رهبری پیشرفت است و از این جهت سخنش در سطحی بالاتر از سخن کارشناسان است. او مدیریت دانش را نیز بر عهده دارد. از سوی دیگر اگر بنا باشد جامعه ای حافظ رقابت و آزادی باشد نیاز دارد ساز و کار عبودیت را در جامعه فراهم کند که همان ساختار ولایت و حاکمیت است. امر و نهی ولایی افراد جامعه به هم و ورود حاکم و دولت برای حفظ آزادی و جلوگیری از انحصار. همانکه سالها است مقابل اندیشه های منافقانه آزادی لیبرال ایستاده و سخن از حضور مردمسالاری در بستر اقتصاد میگوید. رابعا رهبر جامعه دینی البته دانش لازم برای این راهبری را نیز باید داشته باشد که آن فقه است. فقه هم در نظام توحیدی علوم در نسبت با علوم بشری جایگاه راهبری دارد. دقت کنیم که بحث از تمایز علوم بدون بحث از مناسبات علوم ابتر است. همین گفتگو نشان داد که چگونه برخی مباحث بالادستی است و در علومی ما فوق باید گفتگو شود. فقه و علوم بشری مناسباتشان مناسبت مرکز و پیرامون است. علوم دینی به این ترتیب هم مبانی و هم جهت دانشها را ترسیم میکنند و هم فرضیات و هم داوری برای انتخاب نظریات در ساحت عمل را بر عهده دارند. خلاصه آنکه بحث کانونی که باید دوستان اهل فکر به آن بیندیشند و مباحث نظام علوم و ساختار جامعه و حکومت ولایی و نظام اقتصاد اسلامی را بر اساس آن سامان دهند مساله بنیادین رابطه «عبودیت» و «آزادی» است. پ ن. دوستان من در خانه طلاب جوان مجموعه سخنان رهبر حکیم ما را در این باره در کتابی به نام «آزادی یعنی آزادی» جمع آوری کرده اند که خوب است مراجعه بفرمایید. http://Shop.Khanetolab.ir @ali_mahdiyan
خون 🔹خودم را میگویم و همه مان را. خون یک عالم مظلومانه ریخت، متوجه شدیم اصلا؟ این چندمین خون بیگناه است؟ طلبه همدانی بیگناه جلوی در مدرسه! طلبه های جهادی مظلوم در حرم امام هشتم! طلبه ای مظلوم در کرج، طلبه ای یک لا قبا در مترو! این غیر از خون آرمان عزیز و روح الله مظلوم و چندین شهید حزب اللهی بود که جلوی چشممان پرپر شدند. این غیر از چادر کشیدن از سر «فاطمه» های مظلوم و یتیم شهر ما بود جلوی چشممان. این غیر از هتک حرمت علنی شریعت در کوی و برزن این شهر های پر از خانواده شهید است. این غیر از بمباران توهین و هتک مقدسات در «مملکت طاغوتی مجازی» است. خفه شده ایم؟ کور شده ایم؟ باز نمیکنیم چشمانمان را! 🔹نهادهای امنیتی آچ مز شده اند چرا؟ چون بحث ربط آشکار به گروهکهای تروریستی شناخته شده ندارد. ربط آشکار امنیتی به مزدوران آمریکا و اسراییل ندارد. این خونی است که دفاع از او کار مسوولین فرهنگ و اندیشه این کشور بود. بیش از ده سال بود که خود مسوولین فرهنگی درگیر ترویج «بیست سی» بودند و باید همه را رها میکردیم و غضنفرهای فرهنگی را جمع میکردیم. بیش از ده سال است که به تعبیر رهبری فرماندهی فرهنگی کشور مختل شده بود و باید آتش به اختیار عمل میکردیم. بیش از ده سال بود که حتی نیروهای انقلابی ما مانند «مرغ نجاستخوار» عادت کرده بودند به تنفس در زمین بازی مجازی تحت حکومت طاغوت و با جمع کردن آن مخالفت میکردند و میکنند. 🔹حالا داریم چه میکنیم؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی! آقای حوزه علمیه! سازمان تبلیغات اسلامی! وزارت فرهنگ و ارشاد! مبلغین! مراجع! طلاب! فرهنگیان! انقلابیان! آی منتسبین به فرهنگ! چند خون پاک دیگر به زمین بریزد تا تفاوت میز کار و تریبون را یاد بگیریم؟ 🔹 برای فضای مجازی بی در و‌ پیکر تحت حکمرانی کفر طرحی داریم؟ برای سریالهای خانگی که مثل فاضلاب در خانه های مردم جاری شده کاری میخواهیم بکنیم؟ برای برهنگی وارداتی طرحی داریم؟ برای آنکه دوباره نیروی انتظامی در ماجرای برهنگی، تنها و بی حامی نشود و به تبع امنیت کشور ضربه نخورد و خون مردم بیگناه زمین نریزد فکری کرده ایم؟ 🔹گیجی صحنه را میبینیم؟ طلبه هایی که نمیدانند یقه چه کسی را بگیرند. دانشجوهایی که ظلم را گردن رهبری میاندازند و با شعارهای انقلاب بلندگوی نسل غربگرای دشمن پرست شده اند. خانواده های شهدایی که با خون دل صحنه را نگاه میکنند، هیاتهایی که جز دهه گیری و سینه زنی کاری بلد نیستند. صحنه بلبشوی اجتماعی فرهنگی را میبینیم؟ آقا خواهشا بنا نیست صلای «جهاد تبیین» و نبرد امیدآفرینی را لبیک بگوییم؟ 🔹راستی از «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» چه خبر؟ دست روی دست گذاشتن ما باعث نمیشود دشمن هم دست روی دست بگذارد. پاسخ خون عالم شهید را من و شما باید بدهیم. چرا ریخته شد؟ به کدامین گناه؟ 🔹خدایا چنان جوششی به این خون بیگناه بده که همه ما را بیدار کند. وادار به تعقل و حرکت کند. خدایا این خون پاک و مظلوم «دو قطبی» نخواهد ساخت اما مدد کن که «بیداری» بیافریند. @ali_mahdiyan
حالا که دشمن از لباس روحانیت که رخت سربازی امام عصر عج است و رخت خادمی مردم، احساس خطر کرده... حالا که پوشیدن این لباس شده نماد دشمنی با همه هویت طاغوت.... پس یا علی مدد. این لباس رزم است، لباس خدمت، لباس عزم برای نصرت و پای کار آمدن. کنار پیکر غرق به خون طلبه شهید و خادم نظام، کنار مزار فاطمه انقلاب رضوی، در شهر خون و شهر قیام، در ایام شهادت شاگرد روح الله و معلم جهاد تبیین مطهری عزیز، به یاد شهدای مظلوم اغتشاشات که در خون خود پر پر زدند، بال میگشاییم. دشمن این مردم را نشناخته و نخواهد شناخت.... بسم الله الرحمن الرحیم @ali_mahdiyan
متن پیام «خانه طلاب جوان قم» درباره طرح ملبس شدن طلاب در کنار مزار روحانی شهید عباسعلی سلیمانی. @ali_mahdiyan
نفله و اراذل 🔹میگن چرا برای دو تا دختر جان داد که حالا خیلی هم محجبه آنچنانی نبودند. چی خیال کردید؟ خیال کردید مردان این سرزمین «غیرت» را هم از عینک دو قطبی های وارداتی غربی نگاه میکنند؟ خیال میکنید «رابطه ولایی» و مراقبت از یکدیگر شوخی است؟ خیال میکنید اگر امام میگفت «جانم فدای تک تک شما» شوخی میکرد؟ خیال میکنید سردار شجاع و کریم وقتی میگفت اینها دختران منند تعارف داشت؟ خیال میکنید رهبری وقتی میگفت برای آن جوانی که اساسا بیکار و بیعار میچرخد و اهل کار نیست هم باید فکر کنیم، جدی نمیگفت؟ این مردم جانهایشان پر از غیرت است پر از عشق و رافت است، پر از حضور ولایت است. 🔹آن لحظه که آن جوان دور دو تا دختر میچرخید و خنجر میخورد فکر نمیکرد دوربینها فیلمش را میگیرند فکر نمیکرد تشییع جنازه اش چنین و چنان میشود. او غیرت را بلد بود، جلوی ظلم ایستادن را از پدرش از مادرش، از همه هویت سربدارانی اش به ارث برده بود. این مسیر را «مردها» پیش برده اند نه «مرده ها». 🔹او مرد بود و مردانه پر کشید. نفله آنانند که سالها است ادعای اصلاح مردم دارند اما «الا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون»ند. او مرد بود و نفله آنانند که دم از اسلام و انقلاب میزدند و‌ ریش گذاشتند و یا چادر پوشیدند و نانش را خوردند و آخر سر سربرهنه با کلمات اجنبی ها بر سینه هایشان همه چیز را به سخره گرفتند و یا فراری شدند در آغوش معاویه ها و یزیدهای دوران. 🔹اراذل فقط آنان نیستند که چاقو میکشند و به بدن غیرت و‌ شجاعت میزنند، اراذل آن حقوقدان ریشویی هم هست که با وقاحت قلم میچرخاند و «محارب» را «شهید» و «شهید» را «نفله» مینامد. اراذل آن فقیه دنیا طلبی است که بر منبر مرحوم بروجردی بزرگ، تکیه میزند و نظام و مردم را متهم میکند که خودی نشان دهد، غافل از آنکه آنانکه برایش‌ سوت و کف میزنند به سفاهتش میخندند. کاش میشنیدند سخن سردار شهید را که میگفت: «سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن که شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود.» 🔹اراذل فقط در عاشورا حول پیکر پاک حسین ع حلقه نزده بودند. برخی از همان اراذل پشت میزها و بر منبرها نشسته بودند و بر خارجی بودن امام استدلال میکردند. بر قتل تو فقیه دروغین بداد رای ای کشته شیوخ مقدس نما حسین ع @ali_mahdiyan
هدایت شده از مثل خمینی (ره)
💢ثبت‌نام آغاز شد💢 💠 فصل دوم «مثل خمینی(ره)» 💠 🏷 با موضوع هویت و مأموریت جمعی و تشکیلاتی طلبه عصر انقلاب 📆 زمان: ۲۱ و ۲۲ اردیبهشت ماه 📍مکان: جمکران، اردوگاه پلاک ۳۱۳ 👈 اینجا ثبت‌نام کنید 👉 🌐 کسب اطلاعات بیشتر در صفحه ثبت‌نام👆 💠 @ahd_ba_khomeini
تربیت دولتی و اقتصاد خصوصی 🔹در دو ساحت مختلف دو راهبرد متفاوت از رهبری میبینیم. در تعلیم و تربیت راهبرد دولتی بودن و در اقتصاد راهبرد مردمی سازی. آیا این دو با هم تعارض دارد؟ 🔹البته این سخنان نشان میدهد که در ساحت تربیت، ایشان مدتها درگیر جریانی بوده است که قائل به برون سپاری یا خصوصی سازی تعلیم و تربیت بوده اند. این جریان البته مساله اش مردمسالاری در ساحت تعلیم و تربیت نیست بلکه یا دغدغه کم کردن مخارج دولت داشته چنانکه در اقتصاد هم با فروش شرکتهای مولد به ثمن بخس به سوداگران، دنبال کسب درآمد برای دولت بود و نه تولید. یا اینکه دنبال سیاست هضم ایران در ساختارهای استکباری مدرن جهانی به سودای کسب درآمد توهمی یا پیگیری طرح دشمن در داخل بوده است که خروجی اش اجرای پنهانکارانه بیست سی بود. 🔹کسانی که معتقدند علم باید خالی از تربیت و پرورش، آموزش داده شود. امور پرورشی را تعطیل کردند، معلمها را از داشتن رویکرد پرورشی دور کردند و کتابها را از هویت دینی و ملی خالی نمودند و مثلا سالها مانع ورود اسناد دشمنی و جاسوسی آمریکا در کتابها شدند، در واقع دست هویت و حکومت را در مدیریت و عهده گیری تعلیم و تربیت کوتاه نمودند. داستان بیست سی دو لبه داشت که به یک لبه آن توجه کردیم. سپردن مدیریت تعلیم و تربیت به دشمن، اما لبه دیگرش قطع مدیریت کشور در این ساحت بود که هم تئوریزه میشد و هم در عمل نتیجه اش را در وضع ناعادلانه تعلیم و تربیت امروز مشاهده میکنیم. 🔹اما ما از پایگاه فکری رهبری باید بپرسیم، چرا رهبری در اقتصاد راهبرد برون سپاری را دنبال میکند و در تعلیم و تربیت راهبرد دولتی سازی؟ چرا یک جا بر نقش مردم تاکید میکند یک جا بر نقش حاکمان؟ شبیه این پرسش را در مقوله صدا و سیما و فرهنگ و رسانه هم میتوان داشت؟ 🔹پاسخ را در بحث مبانی «جامعه بی طبقه توحیدی» در اندیشه ایشان باید دید. حاکمیت باید شرایط و ظرفیت مشترک برای رشد آحاد جامعه فراهم کند. این همان نکته ای است که در اصول قانون اساسی به آن اشاره شده. همه آحاد هم در تعلیم و تربیت و هم در معیشت و رفاه باید بتوانند حداقل هایی را در جامعه توحیدی داشته باشند. هم در ساحت سیاسی هم اقتصادی و هم فرهنگی. اگر این حداقلهای لازم برای رشد وجود نداشته باشد عملا جامعه دچار گسلهای جدی خواهد شد که ویژگی جوامع غیر توحیدی اند. همین امروز هم به اندازه ای که از این گسلها رنج میبریم با فرم جامعه توحیدی فاصله داریم و باید درمان کنیم و میبینیم که اندیشه تبعیت از غرب چطور این فاصله را شکل داده و تئوریزه میکند. 🔹این جا بحث از حداقلها است. اما این به غیر از ورود مردم در تربیت و رشد و آموزش است. بر این بستر کلی و لازم البته شکل گیری مدارس غیر انتفاعی و شکل گیری تجربه و اندیشه های تربیتی جدید مفید است. همانطور که سوق دادن بچه ها به مساجد و هیاتها و بسیج و چه و چه لازم است. 🔹در فراهم کردن حداقلهای زندگی و امکانات رشد البته هم تعلیم و تربیت و هم امکانات اقتصادی هر دو لازمند و هر دو نیز بر هم موثرند. اما روشن است که حساسیت در تربیت و رشد چقدر جدی تر باید باشد چرا که آنچه صحنه را ویرایش میکند انسان است. @ali_mahdiyan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
🌀 خانه طلاب جوان برگزار می کند ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 📚 آیین رونمایی از کتاب پای درس خمینی مشهد (واکاوی کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🌀با حضور: زمان: پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۰ 📲 پخش زنده مراسم از طریق: https://www.aparat.com/KhaneTolab/live •┈••✾🔹✾••┈• 🌀🌀 خانه طلاب جوان در "ایتــا" "بلــه" "روبیـکا"
درباره کشف حجاب ۶ دو قطبی 🔹جایی خواندم یک برادر بزرگواری از نحوه مدیریت هارون پیامبر ع ، در ماجرای گوساله سامری، نتایج عجیبی در باب مساله حجاب گرفته بود.حضرت هارون ع درباره سبک مدیریتش میفرماید: «إِنِّي خَشيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَني‏ إِسْرائيلَ» یعنی ایجاد اختلاف و دو دستگی در امت اهمیتش از اینکه امت پرستش گوساله را پیشه کنند، مهمتر بود. آن برادر بزرگوار نتیجه گرفته بود که پس حالا که وحدت جامعه از پرستش گوساله مهمتر است،از الزام بر حجاب که خیلیها مخالفش هستند نیز باید کوتاه بیاییم که دوقطبی شکل نگیرد. این استدلال. 🔹اما چند نکته در نقد این سخن ناقص باید گفت. اولا با این حساب جنگهایی که در دوران پیامبر اکرم ص و دوران امیرالمومنین ع، دوران امام حسن ع، دوران امام حسین ع تا حتی دوران ظهور شکل میگیرد قابل توجیه نخواهد بود. چون اختلاف و جنگ و دو دستگی بین امت وقتی از توحید مهمتر است پس یعنی کلا از همه چیز مهمتر است و نباید شکل بگیرد. در حالیکه این با بخش عمده ای از آیات ناسازگار است. و این اصل مهم دینی که پیامبر اکرم ص فرمود که: «اَلْخَیْرُ کُلُّهُ فِی اَلسَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ اَلسَّیْفِ وَ لاَ یُقِیمُ اَلنَّاسَ إِلاَّ اَلسَّیْفُ وَ اَلسُّیُوفُ مَقَالِیدُ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ» مردود خواهد بود. و اساسا اگر قرار است بی خیال توحید شویم که انسجام قوم باقی بماند اساسا ملاک قوم بودن قوم و وحدت جبهه چه خواهد بود؟ 🔹نکته دوم اینکه اساسا این بیان با رفتار و سبک مدیریت موسی ع در اصلاح امت بعد از بازگشتش نیز نمیسازد. چرا که نحوه اصلاح امت که او دستور داد این بود که باید قوم یکدیگر را میکشتند. «فاقتلوا انفسکم» این چه اصلاح اجتماعی است که اتفاقا از مسیر جنگ داخلی و کشت و‌ کشتار قوم نسبت به هم میگذرد؟ 🔹نکته سوم اینکه اساسا مگر ممکن است توحید نباشد و وحدت باشد؟ شرک خروجی روشنش دو دستگی و اختلاف و جنگ است. پس تفرقه و جنگ که نتیجه شرک است نه توحید. چطور هارون ع شرک امت را پذیرفت که اختلاف نشود، این تناقض نیست؟ 🔹اما پاسخ آن اشکال چیست؟ پاسخ روشن است. همانطور که علامه طباطبایی ذیل آن آیه میگوید، روش هارون را باید ذیل دستور بالادستی موسی ع «وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» بفهمیم. یعنی این ایجاد دو قطبی مانع اصلاح و حرکت در مسیری بود که اهل فساد میخواستند اتفاق بیفتد. این دو دستگی راه اصلاح را میبست. پس جنگ داخلی و دوقطبی دو گونه است. جنگ داخلی که موسی ع در مقام توبه شکل داد، خروجی اش اصلاح امت بود. جنگ امام حسین ع هم لاصلاح امه جدی بود. جنگها و دو قطبی های موجه اساسا برای اصلاح و جلوگیری از اراده طاغوت و مفسدین است. قوم موسی ع از هارون ع خواسته بودند اجازه دهد تا وقتی که موسی ع بر میگردد این راه را بروند و اگر جامعه دچار جنگ و دو قطبی میشد یا خود حضرت هارون ع کشته میشد، راهی برای اصلاح امت باقی نمیماند و امت سخن موسی ع را هم بعد از بازگشت او گوش نمیدادند. 🔹در ماجرای حجاب هم همینطور است. باید دید کدام دو قطبی همان است که نباید باشد و کدام دو قطبی درست است. آن دو قطبی که راه اصلاح را میبندد نباید باشد. دو قطبی نسبت به کسانی که نسبت به این مقوله جهل دارند و مطلع نیستند، نباید شکل بگیرد. اما یک دو قطبی دیگر لازم است که شکل بگیرد و آن تقابل با اراده مفسدین و طاغوت است که راه اصلاح را سد میکنند. با آنها باید مبارزه کرد و دچار حرام سیاسی و توجیه و جاده صاف کنی آنها هم نشد. اما با اهل غفلت و‌ جهل ، خیر، باید همراهی و مدارا کرد. 🔹مقابله با بی حجابی به عنوان فعل دشمن که در حال پیش بردن آن است و اتفاقا بنا دارد با پیش بردن این مسیر قصه دو قطبی مفسده انگیز و اصلاح خراب کن را به سرانجام برساند. در عین همراه کردن اهل جهل و غفلت و امثالهم با جبهه حق و دشمنی نکردن با آنها. هر دو باید در یک طرح هوشمندانه پیش برود. حالا سخنان رهبری را در این باره دوباره مرور کنید. @ali_mahdiyan