eitaa logo
بر پا
6.8هزار دنبال‌کننده
593 عکس
326 ویدیو
73 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 🔺 سخنرانی شب یازدهم محرم ۱۴۴۵ 🎙 حجت‌الاسلام علی مهدیان 🔻به اطلاع مخاطبین عزیز می‌رساند، صوت بزودی بارگزاری خواهد شد. @fadaeyan_ir
نقد استاد متن کوتاه آقای علیدوست چه نکته ویژه ای داشت؟ هیچ ، بیان یک دغدغه بود. اینکه مراقب باشید ضعفهای موجود امروزمان باعث نشود نظام حکمرانی امیرالمومنین ع را هم ضعیف و ناکارآمد جلوه دهید. در خود متن ایشان پذیرفته اند که در دستگاه حکمرانی امیرالمومنین ع نیز فسادهایی بوده ولی خوب حجمش خیلی نبوده و با آنها برخورد میشده. خوب پس چرا این مقدار سخن ایشان نقد شد؟ حرف ایشان بیان یک دغدغه بود دیگر. نکته علمی خاصی که نداشت. حرف ویژه ای که نبود. پس چه ؟ قضیه مربوط میشود به دو ساحت از متن که در اشارات کلمات ایشان وجود دارد یک ساحت فهم کلامی ایشان است و ساحت دیگر نظارت و اراده ایشان نسبت به واقعیت امروز. به لحاظ کلامی ایشان ویژگی برتری امام را چه در گذشته تاریخ و چه در آینده آن با ویژگی برتری دستگاه و نظام امام و امت خلط کرده اند. آنچه حرکت تاریخ و رشد دستگاه حاکمیت و جوامع را رقم میزند فقط راس آن جامعه نیست بلکه بدنه امت هم هست. پیامبر اکرم ص سید ولد الادم است اما در جنگ احد سپاهش در مقطعی شکست میخورد چرا که سه خطای راهبردی تنازعتم و عصیتم و فشلتم را رقم زدند. امت ها در حال رشد و تربیتند و امروز هم امام عصر عج با غیبت خود در حال هدایت و رشد جبهه حق و امت خود میباشد. غیبت یک رفتار هدایتگرانه امام است نه رها کردن امت و ظهور البته زمانی رخ میدهد که همین امت در بستر غیبت ارتقا پیدا میکند و به دلیل ارتقای امت است که عالم را عدل و قسط پر میکند و وضعیت غیبت به وضعیت ظهور انسان کامل منتهی میشود. فهم رشد تاریخی بشر و نسبت آن با هدایت امام باعث خواهد شد نگاهی عمیق تر به تاریخ داشته باشیم و با روش های خرد و جزیی استنباطی آن خط کلی را خراب نکنیم. البته امروز گفتمانهای از جنس عصر حیرت و حجتیه و امثالهم در فضای حوزه گاهی تنفس میکند اما قطعا دامن استاد بزرگوار ما از آنها مبری است لکن جا دارد استاد عزیز خط و مبنای اندیشه کلامی خود را به وضوح بیشتری از آن جریان جدا کند. اما ساحت دوم اشکال ایشان عدم شناخت از واقعیت صحنه حرکت مردم و نظام اسلامی ما است. سطح درگیری با دشمن مستکبر و میزان تاب آوری مردم و نظام و قدرت مدیریت صحنه که در چشم ایشان کاملا معکوس و زیر و رو فهمیده شده. نشان دهنده میزان فاصله داشتن برخی از اساتید فقهی اصولی ما از عینیت جامعه است. ایشان متوجه نشده که ما اساسا در وضعیت انفعال و ناامیدی و انسداد نیستیم بلکه چهار دهه پر افتخار را با پیروزی و موفقیت پشت سر گذاشته ایم و اگر این قدرت خیره کننده نبود اساسا چرا باید همه دشمنان با هم دست به یکی کنند و کشور را در تحریم قرار دهند. امیدوارم ایشان متوجه باشند که درباره کشوری سخن میگویند که از سخت ترین فشارها و مشکلات با ایمان مردمش عبور کرده و عامل حفظ این ایمان چیست به جز نظام اسلامی که به تعبیر حضرت امام فلسفه عملی همه فقه است. در همین حوزه در دوران دهه شصت شیخ ساده لوح فقیهی بود که ایران را متهم به ناکارآمدی و شکست میکرد، او البته تحت تاثیر تحلیلهای لیبرالها قرار گرفته بود و امام عزیز در منشور روحانیت خطای محاسباتی او را نمایان نمود. باید مراقبت نمود همه ما؛ چه اساتید و چه طلاب که خدای نکرده به تحلیلهایی دچار نشویم که خروجیش «سکوت» و «ملاحظه کاری» است. آنهم در ایامی که باید در میان میدان «تبلیغ تهاجمی» و «جهاد تبیین» حضور داشته باشیم. نکند خدای نکرده اطرافیان و دوستان ما ذهنمان را تحت تاثیر قرار دهند امروز همه ما کوچک و بزرگ باید در وسط میدان انقلاب قرار بگیریم تا فهم واقعی تری از عینیت بدست آورده و سخنی نگوییم که فرسنگها از واقعیت کشور دور است. والسلام. شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
روایتی از مراسم یادبود جان‌باختگان هیروشیما ▪️به مناسبت ششم اگوست سالگرد بمباران اتمی ژاپن: ۱. در موزه صلح و سرتاسر مراسم، حرفی از هواپیمای آمریکایی نیست، گویی بمب خود به خود منفجر شده است. از زمان انفجار بمب تا به حال بیش از ۳۰۳ هزار نفر جان باخته‌اند... ‏۲.قصه رودخانه موتویاسوگاوا خیلی غم انگیز است. گرمای ناشی از انفجار بمب اتم بیش از چندهزار درجه سانتیگراد بود، گوشت تن مردم از شدت حرارت ذوب شد؛ بسیاری برای رها شدن از رنج سوختگی خودرا به رودخانه انداختند. غافل ازاینکه آب رودخانه به نقطه جوش رسیده است... مردم تا مدتها گوشت نخوردند. ۳. پرویز پرستویی بی‌مقدمه روی پا می‌ایستد و می‌گوید: "می‌خواهم چیزی شبیه این را برای شما تعریف کنم. وقتی ناو آمریکاییِ وینسس هواپیمای ایرباس ایرانی را با موشک هدف قرار داد، همه ۲۹۰ سرنشین هواپیما جان باختند و به دریا افتادند، پس از حادثه مردم بندرعباس تا یک سال ماهی نخوردند!" ‏۴. هیباکوشا می‌گوید ما به ۳ دلیل از آمریکایی‌ها کینه نداریم و دشمنی نمی‌کنیم. یک اینکه آمریکایی‌ها بعد از انفجار بمب به ما کمک کردند تا افراد مجروح را مداوا کنیم. هر چند که پول کمک هایشان را از ما گرفتند! دوم اینکه ما ژاپنی ها معتقدیم باید گذشته را به رودخانه ریخت و فراموشش کرد! سوم اینکه ما بودایی هستیم و بودایی‌ها به تقدیر اعتقاد دارند. بنابراین با خودمان گفتیم این تقدیر ما بوده که در چنین روزی به این وسیله کشته بشویم! بنابراین دلیلی ندارد که کینه آمریکایی‌ها را در دل داشته باشیم. من به چشمهای تنگ هیباکوشا دقیق می‌شوم تا شاید بفهمم این حرفها را جدی می‌گوید یا با طنز و کنایه... ! 🔺️از کتاب کاهن‌معبدجینجا (سفرنامه ژاپن) 🆔️ @yaminpour
آن محرم و صفری که اسلام را میمیراند اندیشه امام خمینی ابعاد و اضلاع مهمی دارد که ویژه و برجسته اند از جمله جهان بینی او است که مبتنی بر تاریخ حکمت و معرفت در حوزه های علمیه است. اندیشه که از عرفان نظری و حکمت متعالیه ارتزاق میکند و این امر در کتابهای او و سخنرانی های او قابل کتمان نیست. از ویژگیهای دیگر نگرش کلان بین المللی است که مبتنی بر وحدت است. وحدت مذاهب اسلامی ، وحدت موحدین ظلم ستیز و غیره. ویژگی سوم مقوله دیدن دین در شمایل حاکمیت و سیاست است. کسانی که در حوزه های علمیه و محیطهای مذهبی تنفس کرده باشند تایید میکنند که هر سه ویژگی را گفتمان و جریانی در حوزه علمیه به نام اهل بیت علیهم السلام تخریب میکند. به نام محبت اهل بیت میگویند استوانه های فلسفه و عرفان اهل سنت هستند و از خانه اهل بیت دورند و پس این مبانی را باید رها کرد. هر چقدر توضیح دهید که نه اهل بیت و نه شاگردانشان با دانش اینگونه برخورد نکردند و نمیکنند و اساسا این علوم با حرکت تاریخی علمای ما قدرت فهم هستی را به ظرافتهای عمیق توحیدی و ولایی فراهم میکند ، فایده ای ندارد. هدف جهل است و لجاجت در پوسته قداست اهل بیت. دقیقا همین کار را با مقوله راهبردی وحدت میکنند. به نام قداست و مظلومیت اهل بیت یک جمع کوچک ضعیف میسازند و قدرت دینی و معنوی مسلمین را خراب میکنند باز هر چه بگویید نه سیره اهل بیت و نه شاگردانشان چنین نبوده به خرجشان نمیرود. در باب مقوله حضور دین در سیاست میگویند سیاست مال امام معصوم است و نه شما و باز به نام قداست اهل بیت به دین توصیه میکنند پا پس بکشد. این جریان به نام اهل بیت به مرگ اسلام ناب و تخدیر آن میاندیشد. باید بپذیریم ما مدتها است درگیر جدال دو اسلام هستیم. روزی که پیامبر اکرم ص روضه خواندن و گریه کردنی که به نصرت نینجامد توبیخ کرد که اتبکونه و لاتنصرونه . همین نوع ولایت ورزی و ابراز محبت را میزد. این همان اندیشه است که در جهان اسلام به نام توحید ، دست شما را از اهل بیت کوتاه میکند و اسلام تکفیری میزاید. مدل شیعی اش هم اینگونه ظهور میکند. باور کنید سبک انقلابی آن نیز قابل تولید است، سبکی که به نام آرمانهای انقلابی و عدالت و چه و چه مقابل جریان و حرکت اسلام ناب میایستد و به انسداد و ناامیدی و خود تحقیری و تخدیر در نهایت میانجامد. امام سجاد ع درباره شهادت پدر بزرگوارش میفرماید: وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ، این را بپذیریم یا نه چه آنانکه او را کشتند چه آنانکه میدان را برای شهادت او باز کردند با دعوتشان و سپس کم آوردنشان در واقع یک طرح دیگری از اسلام بودند. الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم و اذا محصوا بالبلا قل الدیانون. این معرفی دینی است که با ظالمین و ظاغوتهای عالم میسازد. خطبه منای امام حسین ع را ببینید که علمای دوران خود را با علمای یهود مقایسه میکند و نشان میدهد که این میوه پوک شده فقط ظاهری دارد و الا بوی گندش عالم را میگیرد. این است که امام خمینی در نامه به گورواچف مینویسد تقریر دیگری از اسلام داریم که افیون توده ها است و ما هم با او درگیریم. او در شهادت عارف الحسینی فریاد میزند که حاضرم جانم را برای رسوا کردن این نوع اسلام بگذارم. عجیب است حقیقتا که او در کتابهای معرفتی خود نیز «ظاهر الهی مطعون» را با «ظاهر الهی متبع» مقابل هم قرار میدهد. روح دین توحید و ولایت است و ظاهری که این عمق را ندارد به نفع دشمن میشود. مردمسالاری که جدای از ولایت شود از دلش مشروطه و ملای معمم زنجانی خارج میشود و مردمسالاری ناب و حقیقی هم است که مبتنی بر عقیده است و مستظهر به ولایت فقیه است. این مردمسالاری از دلش استبداد انگلیسی رضاخانی و استبداد آمریکایی محمدرضایی خارج نمیشود. درگیری شیخ فضل الله در مقابل آرمانجویی و اسلام مسموم است. اسلامی که با همان شعارها و ظواهر اسلام را میکشد و به زمین میزند و روی سینه اش مینشیند وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ. معمم زنجانی که حکم اعدام شیخ فضل الله را داد و جاده حضور بیگانه در کشور را صاف کرد فراموش نباید کرد روح این نوع خباثت دینی و آخوندی و بلکه انقلابی و آرمانجویانه زنده است و باید او را شناساند و رسوا کرد @ali_mahdiyan
┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ سوگند سربازی طلاب سراسر کشور ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🔹 این سوگند سربازی در اختتامیه اردوی مثل خمینی در مسجد مقدس جمکران قرائت شد و طلاب شرکت کننده لبیک گفتند. 🌕 هویت ما است، لعنت بر آن قلمی که ساکت بماند، ما پرورش یافته ... 📢 این یک اعلام آمادگی و حرکت رسانه ای از طلاب حوزه علمیه است لبیک تک تک شما طلاب، نفوذ این کار را بیشتر می کند 📝 متن پویش را در تصویر مطالعه کنید. 🔖برای شرکت در این پویش اینجا را کلیک کنید. ╭━━⊰ ❀ 🌕 ❀ ⊱━━╮ @ahd_ba_khomeini ╰━━⊰ ❀ 🌿 ❀ ⊱━━╯
«نفت در برابر غذا» بعد از اشغال کویت توسط عراق، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۹۸۶ را تصویب کرد که عراق صدام را تحت فشار قرار دهند و عملا این کشور را به سمت خلع سلاح پیش ببرند. از جنگ کویت در ۱۹۹۵ تا اشغال عراق توسط آمریکا در ۲۰۰۳ این تحریمها ادامه داشت. نام این تحریم برنامه «نفت در برابر غذا» بود. این تحریم چند اثر داشت اولا عراق را در وضعیت انزوای بین المللی قرار میداد، ثانیا عراق را به مرور ضعیف و ضعیف تر میکرد. اما از سوی دیگر این طرح، آثار رسانه ای و نمادینی هم داشت، اولا چهره ای خیرخواهانه و صلح طلب برای آمریکا و جامعه جهانی درست میکرد اینکه تحریم ها در تقابل با مردم نیست بلکه در تقابل با جنگ طلبی دولتها است. و ثانیا احساس ذلت و انزوا را به داخل عراق مخابره مینمود. حالا اتفاق جالبی در دوران «پسا روحانی» در ایران رخ داده که توجه به ابعاد آن میتواند برای اندیشه ورزان درباره رفتارهای سیاسی قدرتها و همینطور جریانهای سیاسی داخل ایران مفید باشد. آمریکا در آزاد کردن پولهای بلوکه شده ایران، تلاش میکند همین ماجرای «نفت در برابر غذا» را پیاده کند یعنی به نحوی طراحی کند که غذا و دارو با پولهای بلوکه شده بتواند تهیه شود. ایران نیز در تعامل با کشورهای مختلف مثل آنچه در گفتگو با کشورهای آفریقایی مثلا رخ داد، بنا گذاشته به جای گرفتن دلار در برابر نفت، کالا تحویل بگیرد. خوب جالب بودن ماجرا کجا است؟ اول اینکه تحریمهای ایران قابل مقایسه با تحریمهای عراق نیست. ایران یک تحریم ۳۶۰ درجه ای را بیش از ده پانزده سال تجربه کرده است. ایران حتی در اوج بیماری کرونا که همه دنیا گرفتار بودند و در داخل روزانه صدها نفر به کام مرگ میرفتند، به لحاظ دارو و غذا تحریم بود حالا اگر فرض کنیم _چون واقعیت این هم نیست اما فرض کنیم_ که بعد از ده پانزده سال آمریکا و کشورهای غربی به این نتیجه رسیدند که تحریم همه جانبه ایران را تخفیف بدهند در غذا و دارو، معنای این اتفاق چیست؟ آیا شکست سیاست انزوا و تحریم ایران است یا موفقیت این سیاست؟ چه کسی یک گام به عقب برداشته؟ ایران یا دشمن؟ دوم اینکه اگر ایران و بسیاری از کشورهای دنیا هر آنچه که میخواهند را با هم معامله کنند، بدون پول، بدون دلار، آیا این انزوای ایران است یا انزوای دلار؟ سوم اینکه اگر ایران هر آنچه میخواهد از صنایع و سلاح و هر چه که فکرش را بکنید با کشورهای مختلف دنیا داد و ستد کند و اسلحه بفروشد و صادر کند یا هواپیما وارد کند و در پیمانهای چند ضلعی قدرتهای نوظهور جهانی حضور جدی پیدا کند و به رسمیت شناخته شود و کشورهای همسایه که همیشه مدد کننده ابرقدرتها بودند مقابلش کرنش کنند، حالا در چنین شرایطی اینکه بتواند مقابل پول خود که دشمن دزدیده از او ، مایحتاجی که میخواهد از دشمن بگیرد، این الان باز شدن دست ایران است در دنیا و خروج او از انزوا است یا منزوی شدن ایران؟ این نمایشگر عزت ایران است یا تحقیر او؟ نمایشگر شکست او است یا پیروزی او؟ اساسا دست ایران باز تر شده در دنیا یا بسته تر شده؟ خوب است تحلیل جمهوری خواهان را بشنوید، _با مواضع آنها کاری ندارم ، فقط تحلیلشان را بشنوید_ آنها معتقدند این بازی دموکراتها برای ادا اطوار درآوردن و ژست گرفتن است و الا ایران که دستش در خرید و فروش اسلحه و صنایع با قدرتهای دیگر باز است دادن پول به هر صورتی به او ، دست او را بازتر میکند، چون او که باید این اقلام را تهیه میکرد، حالا اینگونه تهیه میکند و پولش را جابجا میکند. پس قصه چیست؟ همه چیز یک ژست رسانه ای است برای قدرتی که در مقابل توان روز افزون بین المللی ایران مستاصل شده. آنچه در حال تحقق است شکست و بی آبرویی قدرتها در تحریم ایران است. این برای جریان غربگرای ایران خیلی بدتر است چرا؟اینها دولتی را حمایت میکردند که در اوج بیماری و مرگ و میر ایرانی ها بعد از مذاکرات مفصل و التماسی در نهایت حتی نتوانست به اندازه صدام حسین هم از آمریکا راه نفس بگیرد، الان که اصلا تحریم ها بی خاصیت شده، پولها به شکلهای مختلف در حال بازگشت است و ایران در حال خروج از انزوا است، حالا این جریان رفتار خنده داری را شروع کرده، سبک نق زنی و خدشه های بچه گانه که جواب نمیدهد، شاید با کلمه «نفت مقابل غذا» بتوانند آن حس انزوا و تحقیر عراق صدام را روی موفقیت های بین المللی ایران بار کند. غافل از اینکه این سبک تحلیلها و روایتها بیشتر نشان دهنده استیصال و بی آبرویی این جریان است. دهه نود شاید یکی از پر درد ترین دهه های انقلاب بود اما لااقل فایده اش این بود که جریان غربگرا در عمل رسوا شد و این تجربه کم ارزشی برای مردم نخواهد بود همشهری @ali_mahdiyan
پا شو بابا! ❤️زیر بارش همه فشارها و تهدیدها و تحریمها، پا شو بابا! پا شو! من هستم! پسر کوچکت که نمرده، مردانه کنارت هستم، کمکت میکنم بر خیزی. غیرت را خودت یادم دادی. پا شو! ❤️بلند شو! اینجا حرم شاه «چراغه»! مرا آوردی که برخاستن را یاد بگیرم. یاد بگیرم سایه بر سر دارم، فراموش نکنم نور امام رضاع را. که هویت ایران را پر کرده از کلمه« لااله الا الله». و حول این کلمه بارگاهی ساخته که همه اش حرم است، همه اش بهشتی امن از همه زشتی ها و رذالتهای زورگوها «حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی». ❤️بلند شو! ببین چه مردی شدم برای خودم. کودک دهه نودی ات را ببین! این جا ایران است درش سرو میروید و لاله. پر است از قاسم ع و عبدالله ع، پر است از عزیزاللهی و بهنام محمدی و فهمیده، پر است از علی لندی، پر است از خونی که میجوشد... ❤️پا شو ببین دشمن آمده! همان که روسری از سر خواهرانم میکشید، همانکه نان و آب مان را بریده بود، همانکه درد بیکاری و خجالت بابا ها سر سفره غذا را چشانده بود، همانکه از سینه‌زنی‌ها و اشک روضه هامان عصبانی بود، همانکه برادر دانشمندم را کشت همانکه تیرهای زهرآلود شهوت و بی غیرتی و بی ناموسی را به سوی جوانهای ما رها کرده بود، حالا اسلحه گرفته در دست و آمده کنار شاه «چراغ»، که چه کند؟ خون بریزد. چرا؟ چون آن روی سگش بالا آمده لابد. وقتی دید خواهرم روسری اش را سفت چسبید و بی حیا نشد، بابایم کمرش خم شد ولی حسین حسینش ترک نشد، مادرم بغض کرد ولی لقمه نان‌ و غیرت درست کرد و در کیف «مدرسه» مان گذاشت. ❤️دشمن آمده تا یادم نرود دشمن دارم. تا یادم نرود اینها «عقیده» مرا میخواهند و نه هیچ چیز دیگر را. تا یادم نرود «حجاب» و «چادر» مادرم چند میارزد. تا یادم نرود آینده را خودم باید بسازم. دشمن آمده تا برخاستن را فراموش نکنم.نترس بابا!... «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون» ❤️پاشو بابا! قصه در و دیوار را تماشا میکنی؟ قصه مادری که زمین خورد تا ما زمین نخوریم؟ یا علی بگو! چیزی نمانده. چیزی نمانده تا نام حسینش را در عالم فراگیر کنیم. و آن وقت اماممان بیاید و فریاد بزند الا یا اهل العالم! ان جدی الحسین قتلوه عطشانا.... و باز با روضه امام حسین ع باز هم قیامت کند! بیدارمان کند! همه را برخیزاند! و اینگونه آراممان کند! و بسوزاندمان! و این قصه سر دارز دارد... پا شو بابا! @ali_mahdiyan
وحید اشتری از همان ابتدای اغتشاشات نظام مقدس را متهم میکرد که پرچم سوزی و قرآن سوزی ها کار خودشونه. محمدرضای شهبازی بعد از آمدن حکم اشتری اغتشاشچی، نظام رو متهم کرد به ظلم به وحید اشتری بعد از آنکه اشتری در جلسه ای اعلام کرد سردار شهید قدس را الگوی عدالتخواهی نمیداند، شهبازی از او دفاع میکرد. دیروز دیدم محمدرضا شهبازی با یک دل پر غصه ای درباره نظام و شهدایش و لزوم فاصله گرفتن از توهین کنندگان و اغتشاشچی ها سخن میگوید. خوب است البته. اما ماجرای «رفیق بازی» ها و مصلحت اندیشی ها و امثالهم را در خودمان اول نابود کنیم. کلا سلبریتی ها یک ویژگی مهم دارند اولا متناسب با بدنه اجتماعیشان موضع میگیرند و سخن میگویند ثانیا در دو قطبی ها و نفی مقابل ها هویت پیدا میکنند. سلبریتی حزب اللهی و غیر حزب اللهی نداره. با این حساب سکوت برخی سلبریتی ها در اغتشاشات سال گذشته چه بسا از دفاع سلبریتی حزب اللهی از رفیقش که نظام را متهم به قرآن سوزی و پرچم سوزی میکرد ارزشمندتر باشه. ولو من هم با این آقایان مخالفم ولی از این ادا اطوارهای حزب اللهی تازه سلبریتی شده هم احساس اشمئزاز بهم دست میده. @ali_mahdiyan
حاج کاظم دو 🔹فیلم پانزده دقیقه ای محمدرضا شهبازی به اعتقاد من دو اثر داشت. یک اثر همان بود که درباره اش زیاد گفتگو شد؛ جلوگیری از آمدن چهره هایی که انقلابی ها نمیپسندند، به صحنه صدا و سیما. من هم با اینکه هم با انفعال نسبت به سلبریتیها مخالفم و هم اساسا با این افراد مشکل دارم، اما مخالف این حرکت بودم. دلایل خودم را هم داشتم. از جمله اینکه اگر از بین سلبریتی ها کسانی که در کشاکش اغتشاشات سکوت کرده اند یا خطای کمتری دارند، به صدا و سیما بیایند و تحت مدیریت باشند، فضایی که بین خود این جماعت شکل گرفته شکسته میشود و یک شکست برای جریان پر مدعای سلبریتیها خواهد شد. الان را نگاه کنید ببینید در مجموع چه تصویری ساخته شد. یک رشیدپور مظلوم از خودگذشته برای مردم و یک جمع انقلابی نق نقوی بسته ی انحصار طلب. خوب شد واقعا؟ ما خیلی وقتها سیاستمان ، نگاهش به مردم نیست حزب اللهی مردم نیستیم بلکه خود را در قوطی کبریت یک جریان و حزب موازی با بقیه پنهان کردیم. همین روحیه باعث میشد اقدامات حاج قاسم را نتوانیم بفهمیم. حتی رفتارهای رهبری بعد از اغتشاشات را چه در عفو گسترده و چه بحثهای دیگر نمیتواند توجیه کند. این مسیر خطا است. اما این حرف را مدتها است میزنیم. آنچه در این واقعه رخ داد اتفاق مهمتری بود. قهرمان سازی. 🔹من این خطر را جدی و جدید یافتم. محمدرضاشهبازی بعد این اقدامش تبدیل شد به یک قهرمان. اشکالی دارد؟ بله. من با خود او هم کاری ندارم، در او متوقف نشویم. او یک نشانه است. کسی که رفتاری میکند که جگرها خنک شود. با یک بروز احساسی، با حرف زدن به شهدا با درگیری با خرپولهای مفت خور همیشه مدعی که هزینه نمیکنند و لگد هم میزنند. بچه پایین شهر، خوش مشرب و منتقد و خلاصه به تعبیر امیرحسین ثابتی، آژانس شیشه ای دو و حاج کاظم دو و .... 🔹اشکال کار کجا است. اشکال کار در این سبک قهرمان سازی است. قهرمان امروز باید چگونه باشد؟ شاید همه تلاش رهبری برای معرفی الگوها و قهرمانها برای این است که بدنه انقلابی ما به خطا نیفتد. محمدرضا شهبازی یک رفیق مومن دوست داشتنی است اما اگر بنا باشد قهرمانش کنیم یعنی او را در جهت دادن به نوجوان و جوان انقلابی بنشانیم آن وقت سوالهایی باید پرسید. آیا جریان احساسی که مدتها است «نقد ها را تبدیل بی اعتمادی به نظام میکند» میتواند قهرمان نوجوانان ما باشد؟ در همین فیلمش، ببینید در نهایت حستان نسبت به نظام و مدیرانی که لابد پشت پرده اش هستند، چه میشود؟ دستهایی قوی که همیشه این جماعت سلبریتی را میآورد و انقلابی ها را کنار میزند و ما را «اسکل نظام» میکند. این تصویر شما را به انسداد و ناامیدی و خالی کردن صحنه سوق میدهد. 🔹 آیا جریانی که مدتها است پشت دست اشتری ها را با حمایتها و گفتمان سازیش پر میکند و برایشان آتش تهیه میریزد میتواند قهرمان ما باشد؟ آیا جریانی که اهل باندبازی و رفیق بازی و امثالهم هم هست به گونه ای که نه تنها بعد از تهمت پرچم سوزی و قرآن سوزی اشتری به نظام، باز تمام قد پشت او قرار میگیرد بلکه نظام را هم متهم میکند، میتواند قهرمان ما باشد. جریانی که تنفسش اساسا در دو قطبی است حالا یا نسبت به هاشمی و لاریجانی یا به قالیباف و حداد یا هر کس دیگر (که البته هر یک از اینها هم هزار و یک جور خطا و اشتباه دارند) آیا میتواند قهرمان ما باشد. این جریان احساسی انقلابی است که به دلیل کاستی هایش همیشه جریان ناامیدی و بی اعتمادی انقلابیون و متدینین را مدد کرده است. 🔹رفقا! قهرمانهای کوتوله، جبهه را کوتوله میکنند. نگاه کنید ببینید قهرمان سازی دیروز ما از احمدی نژاد امروز چه بلایی سر جبهه انقلاب آورده. شهبازی رفتاری کرد، غلط یا درست، میشود نقدش کرد، اما فوت کردن در این گونه بادکنکها آخر سر باعث میشود آدرس غلط بدهیم و انحراف ایجاد کنیم. پیشروی انقلابی که در چشم همه است باید بیشتر قرابت را با رهبری و عقلانیت و تدبیر او داشته باشد. باز هم خود دانید. @ali_mahdiyan
پاسدار شدن؛ راه درمان و راه رشد 🌹همانطور که یک فرد میتواند نماد هویت یک ملت شود، یک سازمان هم میتواند. سپاه اینگونه است. سپاه نشان داد روش تقابل با راهبرد «بحران پی در پی» که در ایران به شوخی به نام «موقعیت حساس کنونی» شناخته میشود ، چگونه است. تقابل با روش شیطان: 🌹لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیم * ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أكْثَرَهُمْ شَاكِرِین تقابل دشمن سیصد و شصت درجه است و تا وقتی در مسیریم دائمی است تا اینکه ناامید شود. او خود البته مایه رشد جبهه حق است. الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون شیطان باعث میشود جبهه حق رشد کند. پیشرفت در بستر مبارزه با او رخ میدهد. چگونه؟ 🌹این همان نکته ای است که سپاه به عنوان یکی از نمادهای مردم به ظهور و بروز بکشد. پاسداری دائمی از خود، از حق و حقیقت، از مسیر تحول یعنی انقلاب، پاسداری اساسا (الذین اتقوا ) ، بیدار بودن مقابل دشمن و سستی نکردن و شش دنگ بودن (اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا) ، این همان است که در الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلا هم یاد میگیریم. این ها باعث رشد و توسعه جبهه حق میشود. سپاه وسط دشمنی ها یک نهال کوچک بود در مدت دو سال به سرعت رشد کرد رشد ایمانی. 🌹سپاه جایی بود که از ابتدای انقلاب زیر نظر سیدعلی خامنه ای عزیز و حکیم قد کشید او در جایی میگوید من و شهید بهشتی تقسیم کار کردیم سپاه زیر نظر من و جهاد سازندگی زیر نظر او باشد. بیست و چند سال بعد از شهادت شهید بهشتی جهاد سازندگی را سر بریدند اما خامنه ای حکیم ، دوباره آن را کنار هویت بسیج پیوند زد و دوباره آن را جوشاند. سپاه اهل خدمت هم شد. 🌹جنس جبهه حق این است وسط جنگ میجوشد رشد میکند توسعه میابد. این قاعده را بلد باشیم در میانه درگیری با شیطان با امیدی عمیق و ایمانی میجنگیم. و پیشرفت میابیم. 🌹مسیر پیشرفت غیر از مسیر توسعه غربی است. او با دزدی رشد میکند و ظلم. این با قیام رشد میکند و مقاومت. با جهاد. انقلاب را هنوز نشناخته اند هنوز کار دارد با این عالم مادی ضال و گمراه و مغضوب خدا. مسیر مردان خدا را باید شناخت، چشم در چشم دشمن ظالم، گوش به فرمان امام، خاکسار و عاشق مردم و تکریم کننده بشر. 🌹آنانکه با استشمام بوی قدرت حواسشان را از دشمن متوجه هم میکنند، عقبند. 🌹آنانکه تن صدایشان را از ترس این حزب و آن حزب با خوش آمد این و آن یا به امید طرفداری عده ای تنظیم میکنند، عقبند. 🌹آنانکه نزدیک انتخابات که میشود برای خود دشمن میسازند و ملت را سر کار میگذارند، عقبند. 🌹آنانکه مثل آب خوردن تهمت میزنند و هو میکنند و دروغ میگویند که به جایی برسند، عقبند. 🌹آنها که اهل باند بازی و «رفیق بازی» و کشتی گرفتن هستند که قدرتی کسب کنند، عقبند. 🌹سپاه شاخص است. شهیدان شاخصند. مسیر تعالی و پیشرفت را اینگونه باید طی کرد و لاغیر. کاش همه ما پاسدار باشیم، پاسدار خودمان، پاسدار حق و حقیقت، پاسدار انقلاب اسلامی. پاسدار شدن راه درمان دردهای فردی و اجتماعی ما است @ali_mahdiyan
الگوی تمام نشدنی ❤️جذابیت و زیبایی واقعیتی دارد که جوشیده از بروز و ظهور یافتن اوصاف و صفات خداوند است. در عالم خلقت که «نظام احسن» است همه زیبایی ها در همه موجودات نهفته است «فاینما تولوا فثم وجه الله» هر سوی که چشم بچرخانیم زیبایی میبینیم. دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میان بینی ❤️ اگر کسی بتواند آن وجه الهی را در عالم ببیند یعنی موحدانه نگاه کند حتی تلخترین صحنه ها به لحاظ ظاهری برایش مظهر «ما رایت الا جمیلا» خواهد بود. اما انسانها و سازمانها و نهادهای اجتماعی و جوامع و تمدنها میتوانند، محل بروز و ظهور بیشتر جذابیت در عالم باشند. انسانها میتوانند با عبودیت خود، کاری کنند که «تخلقوا باخلاق الله» شوند. یعنی ظهور دهنده «و علم الادم الاسماء کلها» باشند. اسمها و ویژگیهایی که مظهر زیبایی و جذابیتند «و لله الاسما الحسنی» این زیبایی است که چشم را خیره میکند چون «کلمه الله هی العیا» است. این زیبایی که هر چه بیشتر ظهور و بروز پیدا کند در عالم دیگران را جذب خود میکند. «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ بَهائِكَ بِأَبْهاهُ وَكُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ، اللّٰهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِأَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَمِيلٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ» ❤️این بهاء و حسن و جمال چیزی است که انسان موحد و جامعه توحیدی دنبال میکند تا به آن دست یابد. این زیبایی و جذابیت مخصوص موحدین است. هویت انسانی دارای شعور و اراده چه در قامت فرد انسان چه در قامت تشکیلات و سازمان و نهاد و چه در قامت جامعه میتواند به این جایگاه برسد. اما دو سوال: این ویژگی چگونه است و چگونه بدست میآید؟ ❤️جذابیت توحیدی اولین ویژگیش «جامعیت» است. هم لطافت دارد هم قدرت، هم اشداء است و هم رحماء. هم با مردم با کرامت و صفا و صلح و سلم برخورد میکند و هم با دشمنان و ظالمان در اوج شدت و حدت و عزت. اگر اهل احساس است، اهل عمل است، اهل عقلانیت هم هست نگاه عمیق و راهبردی دارد. اگر اهل ایمان و عقیده دینی است اهل اقامه و حاکمیت و سیاست توحیدی هم هست. ❤️همه اینها با هم در چنین هویتی جمع است و همین ریشه جذابیت و زیبایی آن است. امام ره جمع اوصاف متعارض بود ، امت او نیز چنین بود. سرداران و مجاهدین او نیز. حاج قاسم و حججی و ابراهیم هادی و دیگران چنین بودند. مجمع اضداد بودن و جامع بودن از ویژگیهای مشترک آنها است. اگر به توصیف رهبری درباره سازمان سپاه پاسداران نیز دقت کنیم به همین نکته میرسیم. جمع علم و عمل، جمع قدرت سخت و نرم، جمع واقع گرایی و آرمانجویی و .... ❤️اما راه دستیابی به چنین جامعیتی چیست؟ چگونه یک فرد یا سازمان یا جامعه میتواند به چنین جایگاهی برسد؟ چگونه همه اینها به وحدت و جمعیت در یک انسان جمع میشوند؟ راهش اتصال به انقلاب و حفظ این اتصال است. انقلاب را یک پدیده سیاسی صرفا نباید دید. بلکه یک هویت ایمانی دارد. انقلاب یک تحول است در جان امت به تعبیر رهبری یک «بعثت درونی» است. یقظه و بیداری است. قیام است. ❤️غرور و خودشیفتگی ضد آن است. رها کردن و پاسداری نکردن ، ضد آن است. تنبلی و کسالت ضد آن است. باید پاسدار این سلوک معنوی بود یعنی تقوا داشت ، این عبودیت و این تقوا و آن سلوک و قیام که در اندازه امت نامش مقاومت و استقامت جامعه است و در جان فرد نیز ثبات قدم و تقوا و مراقبت است، انسان را قدم به قدم به چنان جایگاهی میرساند که در دنیای پر از جذابیتهای دروغین و پر از سخنان اعجاب آور ولی سر کاری شما را تبدیل به مظهر کلمه الله هی العیا میکند مظهر و لله الاسماء الحسنی، مظهر جذابیت برتر و اینگونه است که الگویی ماندنی خواهیم شد برای همه . همشهری @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هویت زن در مکتب امام ره بخش اول شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هویت زن در مکتب امام ره بخش دوم شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هویت زن در مکتب امام ره بخش سوم. آخر شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
⏳ثبت نام آغاز شد... 📚 سیر مطالعاتی صراط (منظومه فکری مقام معظم رهبری) 💻 از طریق سایت خانه طلاب جوان🔻🔻 https://khanetolab.ir/serat-study-form-sabtenam/ 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارنفری که فکرش رو هم نمیکنی❗️😳 🎥محصول جدید خانه طلاب جوان دوربین به دست رفتیم تو خیابون و با طرح یک معما مردم رو به چالش کشیدیم❓🤭 چالشی که فقط از آخوندا برمیاد😉 نظراتتون رو با ما در میون بذارید @mokaber1 •┈••✾🔹✾••┈• 🌀🌀 خانه طلاب جوان را در "ایتــا" "بلــه" "روبیـکا" دنبال کنید.
💠از فطانت تشخیص تا ذکاوت برخورد 💠از رسالت مرزبانی تا مسولیت هدایت 💠از حضرات مطهری و مصباح تا حضرات بهشتی و خامنه ای 💠از بلندای عقلانیت نظری تا پهندشت عقلانیت عملی چند خطی برای شروع... در باب این کلیدواژه ها 🔻از خدا توفیق فرصت و قلم و زبانی را میخواهم که قدری از عظمت فطانت دانشمند و اندیشمند متالّه مکتب امام، و استاد کم نظیر مردم‌سالاری ولایی، حجت الاسلام حاج علی مهدیان در کشف فساد بی بدیل عدالتخواهان بنویسم و شرحی باشم بر نگاره های ایشان تا روشن شود چرا امروز انقلاب اسلامی دشمنی بزرگتر و موثرتر از عدالتخواهان موجود ندارد و چگونه امروز عدالتخواهی جمع تجدد و تحجر است و نقشی جز کُند کردن شمشیر ولیّ حق ندارد و نقش تاریخی شان دقیقا همان نقش خوارج است. پینه بسته هایی حق طلب که با تکیه بر حق نابجا ، شمشیر علی در زدن معاویه را کند کردند و جمهوری اسلامی علی را به بن بست و اضمحلال کشاندند. آن قدر که دیگر هیچ وقت کار به مدار خود بازنگشت و زدن معاویه شد خواب و خیالی دور و دراز. فتنه نهروان خاموش شد ولی دیگر علی نتوانست عزم و رمق این جامعه ناامید پراکنده را برای جنگ با معاویه همراه کند و شد آنچه شد البته فهمش خیلی سخت نیست ، به شرط آنکه کمی در باغ باشیم و از باندبازی خارج بشویم. مثلا اگر امروز ابتدایی ترین جهاد در کنار ولیّ خدا، جهاد امید است برای تحقق اراده پیشرفت، بگردیم ببینیم دورترین طیف انسانی از امید را در کدام دار و دسته امروز ایران میتوان یافت. و یا مثلا اگر برنده ترین سلاح دشمن ، جنگ شناختی در بدبین کردن مردم به جمهوری اسلامی و شکستن اراده ملی پیشرفت است ، ببینیم نزدیک ترین طیف به برآورده کردن آرزوی دشمن کیست و کجاست؟ خوب است ، باری دیگر بیانیه جنبش عدالتخواه در دیدار دانشجویی رمضانیه امسال را از نظر بگذرانیم و در بند اول ببینیم که چگونه نقش دشمن انکار و ناامیدی مردم محصول جمهوری اسلامی معرفی میگردد. 🔻و البته همچنان از خدا فرصت و قلم و زبانی میخواهم که بر این برادر محبوبم و استادعزیزم ، شیخ علی مهدیان بشورم و او را زنهار دهم از روش منفعل ، کم ثمر ، تهدید محور و مرزبانانه دو علامه دردمند، دو پاسدار غیور مرزهای توحید و ولایت ، شهید سعید حضرت آیت الله مطهری در مواجهه با مجاهدین خلق و حضرت آیت الله مصباح یزدی در مواجهه با شریعتی چی ها و دوم خردادی ها و صدالبته یادآور شوم روش فعال ، موثر ، فرصت گرا ، مسئولانه و هدایتگرانه دو راهبر سیّاس، دو حکیم فقیه امت ساز ، شهید عاشق آیت الله سید محمد حسین بهشتی و طبیب شفیق حضرت آیت الله خامنه ای را و عاجزانه عرض کنم ، فطانت فهم انحراف و جسارت بیان انحراف ، غیر از رشادت فهم نحوه مواجهه با انحراف و ذکاوت طراحی و تدبیر درگیری با انحراف است. خوب است به این تفاوت تلاش ها و تفاوت نتیجه ها نظری بیندازیم و بیندیشیم که آیا در کنار عقلانیت نظری مکتب امامی ، به قدر کافی از عقلانیت راهبردی این مکتب در مواجهه با جریان های حزب اللهی یا انقلابی منحرف بهره برده ایم؟ 🔻و کماکان فرصت و قلم و زبانی که نشان دهم ، تخم حیات عصیانگر اصلاحی خمینی در هیچ جریانی به قدر عدالتخواهان به شکوفایی نرسیده است و هیچ جریانی به کمیت و کیفیت عدالتخواهان در تحکیم عملی ولایت فقیه و بسط اجتماعی آرمان هایش نقش نیافریده است و اگر نبودند ایشان که به ندای آرمان خواهی رهبر انقلاب در ابتدای دهه هشتاد لبیک بگویند، کثیری از خطوط هویتی انقلابی و افتخار آمیزامروز حزب الله مثل دهه هفتاد مفقود میماند و هیچ گاه فرصت طرح آرمان تمدن اسلامی و مواجهه پیشرفتی با جریان توسعه پدید نمی آمد، اما همین حیات عصیانگر خمینی خواه، همین لبیک ولایی عدالتجوی دهه هشتاد مادامیکه نو به نو از شعور مکتبی امام تغذیه نکند میشود قوی ترین نیروی دهه نود برای برهم زدن جمهوری اسلامی علی. و اینجاست که علی دردمندانه عمار ها را فرامیخواند و مجاهدانه بابی از تبیین به روی خوارج میگشاید و اینگونه شصت درصد ایشان را به خیمه هدایت بازمیگرداند. و اینجاست که شمشیر برنده مالک ها و مطهری ها و مصباح ها و مهدیان ها در مواجهه با مارقین به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد. 🍀امروز همگی مان محتاج عقلانیت راهبردی مکتب امام و تکیه بر آن برای طراحی میدان ها و مواجهه ها هستیم خوب است که این نیاز مشترک، عطشی مشترک گردد و ما را به هم اندیشی و هم طراحی بکشاند تا از به خط زدن های جسور و غیور اما بی طرح و بی یاور و بی ثمر نجات یابیم. 🇮🇷حمزه وطن فدا عدالتخواهی مرید حاج علی مهدیان @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی ها متوجه نیستند امیدی که از سر ایمان باشد با امیدهای متداول تفاوتهای جدی دارد. در بیست دقیقه تلاش کردم در این باره توضیح دهم. @ali_mahdiyan
داستان شیب تند و‌ قله 🔹چند سال قبل از پیروزی انقلاب، سیدعلی خامنه ای حکیم جوان قاعده پیشرفت یک امت را در مسجد امام حسن ع مشهد توضیح میداد. خلاصه مسیر این بود: ۱.کلا سبک رشد، با اراده الهی انجام میشه. منتظر اراده او باید بود. اراده او ورق را بر میگرداند، فتح و پیروزی که ایجاد میکند خیره کننده است. ۲. محصول این اراده الهی آن است که اتفاقی انفسی در جان شما رخ میدهد به نام «بعثت»، یا همان «انقلاب». و سپس همه عالم هماهنگ با خواست شما میشود. ۳.راه دستیابی به این معجزه الهی چیست؟ «صبر» و «توکل». «صبر» اوج «ایمان» است «راس الایمان» است و «توکل» به اراده خدا «امید» حقیقی ایجاد میکند. «ایمان» و «امید». ۴.راه ایجاد این «ایمان» و آن «امید» چیست. اینکه همه وجودتان را مزین کنید به ایمان و امید. در عمل نشان دهید، در زبان محقق کنید. بگویید و بگویید. عمل کنید و عمل کنید. همانکه در سوره والعصر میخوانید. ۵.خدا در فشار و بلا یتان میگذارد. از جانب دشمن فشارهای سخت پیش میآید، ضعفهایتان هم جلوی چشمتان میآید. ولی تلاش کنید صبر کنید. ناامید نشوید. ادامه دهید. خوب؟ حالا برگردید اتفاقات یک دهه گذشته را مرور کنید. 🔹الان اراده «بریکس» و «شانگهای» و عربستان و فسقلی های زیر خلیج فارس و بالای خزر با شما همراه شده. با آسیای شرق و آسیای غرب و آفریقا و آمریکای جنوبی وارد معاملات با رویکرد حذف دلار شدید. آمریکا پولهای بلوکه شده را دارد پس میدهد. بدنه مدیرانتان جوانان آرمانجوی پر کارند. صحنه رسانه مجازی تحت مدیریت آمریکا فیلتر شده. حضور مردم در پیام رسانهای داخلی چندین برابر شده. اهالی هنر و رسانه الک شدند. شیب تورم کم و کنترل شده، بانکهای دولتی از وضع ضرر خارج شدند. شیب نزولی جمعیت تغییر وضعیت داده و وضعیت رشد گرفته. خوب؟ ثم ماذا؟ صبر کنید. باز تصویر چند سال قبل ترش را به سرعت مرور کنیم. توضیح میدهم. عجله نکنید. 🔹صدها نفر در روز کشته کرونایی یعنی هزاران نفر روزانه عزادار میشدند. دولت وقت گرفتن دارو و واکسن را منوط به پذیرش اراده غرب و فتف کرده بود. مدیران رسما دروغ میگفتند در قصه بنزین در قصه بورس. روحانی دم از رفراندوم میزد. تا فشار ها را به گردن رهبری بیندازد. جمع زیادی از جریانات ظاهرا انقلابی ناامیدی را در فضای رسانه ای پمپاژ میکردند و جهاد امیدآفزایی را که رهبر یک تنه پیش میبرد مسخره میکردند. کارخانه ها و کارگاه ها به اسم اصل ۴۴ فروخته میشد به سوداگران، دولت توان تصمیم نداشت نه اقتدار داشت و نه مدیران پیر و فرتوت و کم کارش توان عمل داشتند. همه رسانه ها و جریانها هم خوان با دشمن مردم را ترغیب میکردند به قهر کردن با صندوقها. فرمانده راهبردی و فوق العاده ایران در منطقه و سپس یک مدیر دانشمند مهم و کلیدی ،ترور شدند. نفوذ جدی بود. وزیر خارجه وقت که در هنگامه جشن مقاومت استعفا داده بود، بعدها درگیری ایران با تهدید میدانی را مانع طرح خود میدانست. او بعدها اعتراف کرد که ما متمرکز به ارتباط با غرب بودیم و بقیه دنیا را رها کرده بودیم. جمع زیادی از مردم زیر خط فقر قرار میگرفتند. این سیاهه را بنویسید و تکمیل کنید. 🔹در این میان رهبر یک تنه جهاد تبیین و امید انجام میداد. دعوت به صبر و مقاومت میکرد. داشته های اصلی مردم را یادآوری میکرد. مردم هم حضور معنا دارشان خیره کننده بود چه در تشییع «شهید هویت»شان، چه در دو رای گیری عجیب و غریب در اوج فشارها، چه با رشد سی درصدی راه پیماییها، چه با حضور در مراسمات دینی و معنوی و .... 🔹حالا برگردیم به قاعده ای که سیدعلی خامنه ای حکیم ابتدای دهه پنجاه در مسجد کوچکی در مشهد یاد میداد. صبر راس ایمان است و امید ثمره توکل و ایندو را وقتی یک جامعه بروز میدهد، ورق بر میگردد اراده الهی میآید. 🔹انقلاب پنجاه و هفت همینطور پیروز شد. جنگ در دهه شصت همینطور پیروز شد. غربگرایان کثیف داخلی در دهه هفتاد همینطور پس زده شدند و گفتمان عدالت جایگزین شد. انقلاب علمی همینطور در دهه هشتاد محقق شد. حالا در جنگ بی سابقه اقتصادی هم همینطور از شیب تند عبور کردیم و نزدیک قله ایم. 🔹یادتان هست وسط مشکلات که دریای خروشان مشکلات پیش رو بود و لشکر فرعون پشت سر، رهبرمان گفت «کلا ان معی ربی سیهدین» ؟ حالا همه پیروزیهای امروز تلولو همان صبر و پایمردی است. نوبت «فبشر الصابرین» است و «فاذا هم مبصرون». @ali_mahdiyan
نشانه شناسی رسیدن به قله مهدی محمدی روزنامه وطن امروز، 4 شهریور 1402 از یک نظرگاه روزمره نگر، تاکتیکی و خبرزده، این سخن که نزدیک قله قرار داریم ممکن است غیرواقع بینانه به نظر برسد. چطور با وجود این همه مشکلات نزدیک قله قرار داریم؟ از یک منظر توجیه گر و سطحی نیز، اینکه نزدیک قله قرار داریم به جای اینکه یک واقعیت عینی در نظر گرفته شود که باید روی آن ایستاد و بر اساس آن برنامه ریزی کرد، به یک شعار فروکاسته می شود که می توان آن را روی بیلبورد های شهری نصب کرد بی آنکه واقعا تبیینی صورت گرفته و حقیقت آن آشکار شده باشد. آنچه جامعه ایرانی در این مقطع از تاریخ خود به آن نیاز دارد از قضا واقع بینی مضاعف است. همین که به اندازه کافی واقع بین باشیم و به قول آن فیلسوف اروپایی «سر خودمان را از پنجره بیرون بیاوریم» آن وقت خواهیم دید که این جمله تا چه حد واقع بینانه و از قضا سخت گیرانه است. مهم ترین ویژگی رهبر انقلاب در این مقطع نیز همین واقع بینی حیرت آوری است که به جامعه و جهان ما تزریق می کند اما عموما در سطحی بحث ناشده باقی می ماند و حقایق مهم نهفته در پس این سخنان مکتوم نگه داشته می شود. این سخن اکنون چه معنا دارد که ما نزدیک قله قرار داریم؟ یک شیوه بسیار راهشگا برای ارزیابی این این مسئله این است که ببینیم در رویارویی مستمر و عمیقی که میان ایران و دشمنانش در جریان است، آنها می خواسته اند ایران را از رسیدن به چه چیزهای بازدارند و اکنون آن چیزها در چه وضعیتی هستند. برنامه هسته ای مثال خوبی است. بیش از دو دهه است که دشمنان ایران تلاش کرده اند ایران را از داشتن یک برنامه هسته ای صنعتی شده منصرف کنند نه به این دلیل که فکر می کردند ایران روزی سلاح هسته ای خواهد ساخت، بلکه به این دلیل که می دانستند برنامه هسته ای به عنوان یک صنعت مادر کشور را رشد خواهد داد، عزت ملی را افزون تر خواهد کرد و از همه مهم تر وضعیت ژئوپلتیکی ایران به نحو جهشی ارتقا خواهد داد. اکنون ایران از یک مسیر بسیار غیرمعمول (که نه شامل ساخت سلاح می شود و نه شامل اعانه گرفتن از قدرت های بزرگ) یک قدرت هسته ای نوآور است که هر تصمیم سیاسی بگیرد، قدرت فنی دست یابی به آن را دارد و جهان نیز با این حقیقت کنار آمده است. این از گام اول. دومین گام رسیدن ایران به قله را زمانی می توان درک کرد که به برنامه منطقه ای ایران نگاه کنیم. شهادت شهید سلیمانی از دید غربی ها باید کمر این برنامه را می شکست اما اکنون خود معترفند و روزانه با این حقیقت زندگی می کنند که سطح لایه اجتماعی، در ایجاد دوقطبی اقتصاد- مقاومت در کشورهای منطقه شکست خورده اند و تمایل اجتماعی بی سابقه ای در منطقه به مبارزه با اسراییل و امریکا ایجاد شده است. در سطح سیاسی هم تعداد دولت های حامی مقاومت در منطقه از هر زمان دیگری در چند دهه گذشته و حتی اوج دوران نقش آفرینی شهید سلیمانی بیشتر است. زمانی این یک رویا بود که امریکا تصمیم به ترک منطقه بگیرد اما حالا این یک پروژه سیاسی است که امریکایی ها خود روزانه فکر می کنند بهترین فرمنول برای محقق کردن آن چیست. سومین گام در نزدیکی قله، مربوط به برنامه دفاعی ایران بویژه برنامه موشکی و پهپادی است. گرچه دورنمای هیچ جنگی در منطقه وجود ندارد لیکن امروز دوست و دشمن معترفند که ایران یک قدرت نظامی متعارف در ابعاد فرامنطقه ای است که برنامه دفاعی آن هم بسیار موثر و قابل صادرات، و هم بسیار ارزان و بصرفه است. دفاع در ایران هم بومی و هم کارآمد است و تلفیق ایدئولوژی شیعی با قدرت دفاعی میزانی از بازدارندگی برای کشور ایجاد کرده که در طول تاریخ چند هزار ساله ایران بی سابقه است. غربی ها تا دیروز گمان می کردند فقط باید نگران سلاح هسته ای ایران باشند اما امروز فهمیده اند که حتی پهپادهای چند هزار دلاری و گلوله های توپ چند صد دلاری ایران هم می تواند معادلات آنها را به هم بزند. اینجا جای تفصیل نیست اما اگر از منظر همین برنامه های راهبردی به صحنه نگاه کنیم که امریکا می خواسته آنها را متوقف کند اما ایران بر آنها پای فشرده، خواهیم دانست که ما به بهترین شکل ممکن به آنچه از آن منع شده بودیم دست یافته ایم. گاهی برای اینکه موفقیت خود را ارزیابی کنید و ببینید کجای راه هستید، باید از برهان خلف استفاده کنید. به جای اینکه دنبال آن باشید که دریابید داشته های شما چقدر می ارزد، ببینید دشمن می خواسته چه چیزی را از شما سلب کند و آیا موفق شده است یا نه؟
روش دیگر تخمین اینکه آیا قله ای وجود دارد یا نه و آیا ما به آن نزدیک هستیم یا نه، این است که ببینیم گزینه های فشار دشمن علیه کشور چه بوده و اکنون چه وضعی دارد. جمهوری اسلامی برای همیشه و به نحو پایدار، گزینه حمله نظامی به خاک ایران را از جانب همه دشمنان خود منتفی کرده است. ایران اکنون جزو معدود کشورهای جهان است که هیچ ریسک نظامی معتبری خاک آن را تهدید نمی کند و تمامیت ارضی آن وابسته به اراده هیچ قدرت خارجی هم نیست. امروز حتی دیوانه ای مانند نتانیاهو هم همه حواس خود را جمع کرده که یاوه ای مانند همه گزینه ها درباره ایران روی میز است را زیاد تکرار نکند چرا که می بیند سطح تهدید علیه آن از پشت دیوار های غزه، به پشت ساختمان های تل آویو رسیده است. مسئله تحریم ها از همه جالب تر است. کسری از تحریم هایی که علیه ایران اعمال شده کافی است تا هر قدرت سرپایی را از پا بیندازد و شیرازه هر جامعه ای را -هر چقدر هم مستقل و توانمند- از هم بگسلد. ایران تنها کشوری در جهان است که توانسته واقعا یک رژیم بسیار موثر و دقیق برای دور زدن تحریم ها ایجاد کند وبه این ترتیب اقتصاد خود را هم در مقابل فشار خارجی و هم حتی نوسانات اقتصاد جهانی تا حد زیادی مصون نگه دارد. عبور از تحریم های نفتی و بانکی یک گام بسیار بلند به سمت استقلال اقتصادی، بهره وری ملی و استفاده درست از منابع داخلی برای تولید کالا و خدمات است که در ایران قدر آن به خوبی دانسته نشده اما دشمنان ایران به خوبی می دانند چه بر سر آنها آورده است. اساسا به دلیل مقاومتی که ایران کرده است و هنرمندی که در بی اثر کردن تحریم ها از خود نشان داده، اکنون جهان به عبور از دلار فکر می کند، زیرساخت های دور زدن جهانی تحریم در حال ایجاد است و حتی کشورهای بزرگ از ایران می خواهند به آنها بیاموزد چگونه این راه را چنین به سرعت و با موفقیت طی کرده است. با عبور از گزینه نظامی و تحریم، عملیات در منطقه خاکستری یا آنچه اسراییلی ها آن را کشتن با هزاران زخم نامیده اند تنها چاره ای بود که پیش روی غربی ها ماند. پیشرفته ترین، مهیب ترین و می توان گفت هنرمندانه ترین نسخه این پروژه در آشوب های سال گذشته ایران اجرا شد و ناکام ماند. من اکنون در حال نوشتن تحقیقی بسیار مفصل در این باره هستم که به زودی منتتشر خواهد شد اما در اینجا همینقدر بگویم که آنچه در ایران اجرا شد نه تنها هیچ نمونه دیگری در جهان ندارد بله اساسا به آن شکل در هیچ کجای جهان قابل انجام هم نیست. پیشرفته ترین نوع جنگ ترکیبی درون ایران اجرا شد در حالی که ایران تحت شدیدترین فشارها هم قرار داشت و آن پروژه اکنون هم شکست خورده و هم لو رفته است. نتیجه از پا درآمدن ایران با هزاران زخم نبود اما امکان حمله به دشمن با نیش هزاران زنبور را برای ایران فراهم کرد و این چیزی است که صهیونیست ها روزانه به آن شهادت می دهند. اگر هدف داشتن یک درک واقع بینانه از این موضوع باشد که آیا واقعا نزدیک قله ای ایستاده ایم یا نه یک نگاه بسیار مختصر به نظم جهانی نیز ضروری است. روزگاری غربگرایان می گفتند ایران با راهی که می رود هم در شرق و هم در غرب منزوی خواهد شد اما حالا می بینیم در اثر مجموعه تحولات پس از جنگ اوکراین، شرق به طور دستجمعی به عمل به الگوهایی متمایل شده که اولین بار ایران آنها را ابداع کرده و توسعه داده است. در اقتصاد و سیاست، شرق در حال ایرانیزه شدن است و آنچه زمانی در ایران شعار نامیده می شد بدل به سیاست جاری بسیاری از کشورهای بزرگ شده است. تعبیری که برخی غربی ها گوشه و کنار درباره انگیزه اصلی خود از راه اندازی آشوب های سال گذشته در ایران به کار برده اند همین است که ایران وارد بازی بزرگان شده و باید آن را از درون متوقف و به مرزهای خود محدود کرد والا چه بسا همانطور که مجبور شدند ورود ایران به باشگاه هسته ای را بپذیرند، مجبور خواهند بود با بازیگری ایران در ابعاد فرامنطقه ای هم کنار بیایند. به همین علت است که اکنون امریکایی ها کاهش تنش را مهم ترین راهبرد خود درباره ایران قرار داده اند و کشورهای منطقه هم برای جلوگیری از رویارو شدن با ایران از یکدیگر سبقت می گیرند. البته آخرین گام ها برای رسیدن به قله طبعا دشوارترین آنها هم هست. هنوز اقتصاد روزمره درایران به عنوان یک چالش جدی باقی مانده که هم چون غباری غلیظ نزدیکی به قله را می پوشاند و هم کام هایی را که بابت چنین توفیقاتی باید شیرین باشد، هر دم تلخ می کند. وظیف مسئولان اجرایی اکنون از هر زمان دیگری سنگین تر است تا مبادا دشمن بتواند به توده های مردم مجددا آدرس غلط بدهد و بیغوله را با شاهراه بیامیزد. @mahdi_mohammadi61
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اربعین وسیله تحقق تمدن اسلامی است مقام معظم رهبری دشمن در این معرکه با سلاح رسانه و روایت، آرایش جنگی دارد نقش ما چیست ؟! میدان اربعین، میدانِ جهاد تبیین است https://eitaa.com/safiranTV @ali_mahdiyan
بررسی سخنان رهبری در سال دوم همه دولتها بخش اول 🔹همیشه وقتی از جایگاه تاریخی خود به گذشته نگاه میکنیم فهم دقیقتری از برخی ظرافتها و ریزه کاریهای تاریخی بدست بیاوریم. اگر به مناسبت سخنان رهبری در دومین سال دولت آقای رییسی، به بیانات ایشان در سال دوم همه دولتهای قبلی بپردازیم، عبرتها و نتایج مهمی بدست آوریم. بی مقدمه بیایید مرور کنیم. 🔹در سال دوم دولت روحانی یعنی سال ۹۴ رهبری چه نکاتی را در گفتگو با دولت روحانی مورد توجه قرار داد؟ 🔺« خب، کارهای مثبتی هم شده، منتها همواره در ذهن همه‌ی ماها باید باشد که آن چیزی را بیان بکنیم که وقتی مردم به واقعیّت زندگی خودشان نگاه میکنند، تصدیق کنند آن را» جالب است که در اینجا رهبری بین واقعیتی که مردم لمس میکنند و آنچه دولتمردان ادعا میکنند فاصله میبیند. 🔺نکته دیگر توجه دادن دولت به مقوله دشمن است. «اینکه بنده دارم میگویم دشمنی، نه اِخبار از غیب و نه خواب دیدن و نه تخیّلات و توهّمات است؛ نه، واقعیّتهایی است که جلوی چشم ما است. ممکن است اظهارات آنها جور دیگری باشد امّا واقعیّتهای خارجی -آنچه محسوس و ملموس ما است- همان دشمنی را نشان میدهد و شاخصهای دشمنی است؛ منتها با شیوه‌های خاصّ خودش» کمرنگ شدن گفتمان دشمنی و به تبع آن جدی شدن پدیده نفوذ از تذکرات رهبری به این دولت بود. 🔺ایشان توصیه جدی اش به دولتمردان این است که گفتمان انقلاب را غلیظ تر کنند. « به نظر من کاری که علی‌العجاله باید کرد این است که در اتّخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم و بدانیم که «وَ للهِ‌ جُنودُ السَّمٰواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزًا حَکیمًا». همه‌ی امکانات عالم و سنن عالم، جنود الهی هستند، میتوان آن جنود الهی را پشت سرِ خود قرار داد و به کمک خود کشاند با توکّل به خدا، با پیمودن راه خدا.» ▪️دقت کنید با چه دولتی و چه وضعیتی روبرو بودیم و رهبری در سال دوم دولت روحانی چه تلاشی میکرد که جهت گیری گفتمانی دولت منحرف نباشد. 🔷اما سال ۸۶ و در سال دوم دولت احمدی نژاد چه نکاتی بیان شد؟ رهبری از جهت گیری دولت یعنی برداشتن پرچم عدالت استقبال میکند و میفرماید: 🔺«هم به مردم امید میدهید، هم وعده‌ی عدالت میدهید. همان امید هم به خاطر این است که شما پرچم عدالت را بلند کرده‌اید و دم از عدالت میزنید. حقیقتاً هم خلأ امروز دنیا، بیش از همه چیز خلأ عدالت است. در کشور و جامعه‌ی خود ما هم بیشترین چیزی که این جامعه تشنه‌ی اوست، عبارت است از عدالت.» ایشان در ادامه موفقیتهای دولت احمدی نژاد را بر میشمارد، تحول خواهی، تلاش، مردمگرایی و ویژگیهای دیگر که همه مهم و ارزشمندند. بعد ناگهان میپرسد: 🔺«بحمداللَّه شما این موفقیتها را داشته‌اید. حالا وظیفه‌تان در قبال این موفقیتها چیست؟» ایشان میگوید «شکر» کنید و شکر یعنی این نتایج را توفیق الهی بدانید: 🔺«مبادا غرور ما را بگیرد؛ که یکی از بزرگترین لغزشگاهها غرور است؛ که انسان بگوید منم که این کارها را کرده‌ام و منم که این چیزها به ذهنم رسید.» 🔺رهبری نگران است که آفتهای معنوی و اخلاقی و غرور باعث شود همه داشته های دولت از بین برود. خیلی جالب است جملات ایشان را ببینید:«البته انسان لغزشها و اشتباهات خودش را خیلی زود نمیفهمد؛ به‌مرور میفهمد. من امروز که به عملکردِ ده سال پیش و پانزده سال پیش خودم نگاه میکنم، اشکالاتی را در آن مشاهده میکنم که آن روز هیچ نمیفهمیدم؛ امروز میفهمم. انسان به مرور اشتباهات خودش را درک میکند؛ زود درک نمیکند. آن اشتباهات به ما درس میدهد که اگر یکجایی، موفقیتی هم از ما دیده شد و کار خوب و درستی هم اگر از ما سر زد، این جز به توفیق الهی و به کمک الهی نبوده. بنابراین در چاله‌ی غرور نیفتید که بیرون آمدن از این چاله خیلی دشوار است و کمک الهی را لازم دارد» 🔷اما خاطره دومین سال دولت خاتمی و گفتگوی رهبری با آنها نیز جالب توجه است. رهبری سه خصوصیت کار برای خدا و اخلاص و شجاعت را برای دولت در مواجهه با مشکلات ضروری میدانست و معتقد بود اگر تقوا را جدی رعایت کنید به فرقان میرسید. «فارق حق و باطل به وجود خواهد آورد . راه حق و باطل برای ما مشتبه نخواهد شد. راه باز خواهد شد.» 🔺بعد ایشان نکته ای را بازگو میکند درباره قتلهای زنجیره ای که بی ارتباط با نکته اول هم نیست. ایشان میگوید: «دومین نقطه‌ای که در آن رعایت اولویّتها لازم است، مسائل کلی جامعه است. ببینید؛ گاهی یک مسأله، مسأله اصلی ماست؛ اما بر ما یک مسأله فرعی را تحمیل میکنند که مسأله عمده‌ی ما میشود؛ کمااین‌که الان ملاحظه کنید، مسأله قتلها، مسأله عمده کشور شد. آیا واقعاً مسأله عمده کشور، این چند فقره قتلی است که اتّفاق افتاد!؟» پایان بخش اول @ali_mahdiyan