eitaa logo
بر پا
6هزار دنبال‌کننده
585 عکس
317 ویدیو
71 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمان الرحیم عرض سلام و ادب خدمت برادر حجت الاسلام علی مهدیان یادداشت حضرتعالی با عنوان "صبحکم الله حاج آقا" توسط برخی از برادران طلبه به دستم رسید. از باب اینکه فاصله ها محل زاد و ولد شیطان است و اغلب اطلاعات ناقص و هراس از نزدیک شدن به همدیگر، ما را به بن بست قضاوت های نادرست و بدگمانی ها و بددلی ها می کشاند، وظیفه برادری را در این دیدم که نکاتی را خصوصی خدمتتان بنویسم البته دست شما در انتشار آن باز است و الامر الیکم. 1. بنده نیز مثل شما این درس ها را خوانده ام و اتفاقا رسائل و مکاسب را با دقت بسیار زیاد و التزام به مطالعه شروح سنگین و عرضه به استاد و تقید به مباحثات طولانی خوانده ام و بخش هایی را نیز تدریس کرده ام. بگذریم از کتابهای قبلی که اغلب آنها را مکرر تدریس داشته ام. برخی از دروس خارج را هم امتحان کرده ام. اما چیزی که از استمرار بر آن مانع شد این بود که با این آقایان از نظر مبنایی و روشی اختلافات جدی داشتم و خوب می دانید که اختلافات مبنایی و روشی خیلی زود مسیر را عوض میکند و باب مفاهمه را در جزئیات می بندد. مثلا کسی که جریان معرفت را تعبدی می داند و مانند شیخ انصاری ره به التماس ادله نقلی آن هم با آن روش غلط شبه ریاضی روی می آورد با کسی که معرفت را یک مقوله عقلی و عقلایی می داند، آن قدر اختلاف روشی دارد که نتواند در مسائل فرعی و جزئی همراهی کند. اگر کتاب نظام معرفتی را که ناظر به اصول فقه است مطالعه کنید خواهید دید که این کتاب مشرف به اصول موجود است نه بی اطلاع از آن. 2. کتاب های بنده در کتابخانه شخصی من محجور نیستند که شما برای قضاوت به یک جزوه که محتوای آن را در خاطر ندارید، ارجاع دهید و بر اساس آن که یک کار اولیه و چرک نویس مباحث بود، قضاوت کنید. حدود سه سال است که آثار بنده در قالب بسته جامع اجتهادی(کلام فقاهی، نظام معرفتی فقاهت، منطق تفسیر متن، ادبیات دین و زوائد اصول) منتشر شده و جزو پرفروش ترین کتابهای این سالها بوده و مکرر تجدید چاپ شده است. می توانید به آنها مراجعه کنید و وزانت علمی را محک بزنید. همین طور بنده مناظراتی را در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و برخی جاهای دیگر داشته ام که به خوبی می تواند در یک مقایسه عینی سطح بحث ها را نشان دهد. پس راه را نزدیک کنید و به گذشته ها حواله ندهید. 3. برادر بزرگوار بنده پیش از این هم برخی از یادداشت های شما را مطالعه کرده بودم. ضمن اینکه با برخی از آنها موافق بودم و تحسینتان کردم ولی احساس می کنم شما از آن دسته نویسندگانی هستید که دفاع از نظام اسلامی فعلی را مانند دفاع از قرآن و اهل بیت و اساس اسلام و تشیع به هر قیمتی و به هر توجیهی بر خود لازم می دانید. اگر نمی دانید بدانید که من جان و مال و آبرویم کمترین چیزی است که برای این انقلاب فدا خواهم کرد و اتفاقا همان گفتگویی که به آن اشاره کردید از مصادیق آن است که با گفتن صریح برخی آسیب ها خودم را آماج تیرهای "صبحکم الله حاج آقا"ی شما قرار دادم و در صیانت از اصالت نظام اسلامی هیچ وقت به این فکر نمی کنم که طوری موضع بگیرم که حتی بچه حزب اللهی ها که خودم یکی از آنها هستم، برایم کف و سوت بزنند. حرف حق را باید گفت حتی اگر تلخ باشد و دوستان را ناراحت کند. من نظام را با همه ارزش و اهمیت آن، نه تنها معصوم نمی دانم که کثیرالخطا هم می دانم و البته این را به حساب طبیعت یُتم و محرومیت از دامن امام معصوم عج می گذارم. روی این حساب است که وظیفه خود می دانم خیرخواهانه بر اساس ضوابط روشن عقلی و نقلی به نقد و آسیب شناسی آن بپردازم. تعجب می کنم شما نوشته اید: "حرفهایی درباره سنجش رشد دینداری مردم در دوران پس از انقلاب. انصافا مایه خجالت بود. یک حاج آقا با آن قیافه و وجنات هنوز بلد نیست میزان رشد دینداری مردم را محاسبه کند و با کمال وقاحت بن بست و نا امیدی را نه با استدلال که با بیانات سخیف رسانه ای تئوریزه میکرد. باورم نمیشد این جناب اکبرنژاد باشد. ولی بود." ای کاش می گفتید که کمال وقاحت در سخنان من چه چیزی بود. اینکه گفتم پر شدن مساجد در شب های قدر یا تکثیر هیئات مذهبی در دهه محرم شاخص شرعی دینداری مردم نیست و دینداری شاخص های خودش را دارد و امام صادق ع آن را نه زیاد بر سر و صورت زدن و فریاد کشیدن یا یک شب را به احیاء گذراندن که "اصرار بر نماز اول وقت، امانتداری و پایبندی به تعهدات" می داند و می فرماید که حتی گریه ها و سجده های طولانی شاخص نیستند. آنگاه پرسیدم آیا کسانی که شما از آنها نام می برید تا چه اندازه از این سه ویژگی برخوردارند. چند درصد بچه های هیئتی ها ملازم اذان هستند و چند درصد از ما در کار و زندگی خود پیایبند به تعهدات و امانت های شخصی و اجتماعی و سیاسی هستیم. نمی دانم کجای این استدلال سخیف و زننده و وقیحانه بود که قلب شما را به درد آورده است. امیدوارم خدای متعال همه ما را به آنچه مرضی خود است رهنمون سازد.
برادر بزرگوار جناب حجه الاسلام اکبرنژاد سلام علیکم فرمودید توضیح دهم چه اشکالاتی در بیان حضرتعالی درباره کارآمدی نظام اسلامی دیده ام؟ عرض میکنم. ۱.اولا در تحلیل میزان دینداری «یک فرد» باید توجه کنیم، که متون دینی چند دسته اند، عده ای حداقلها را مشخص میکنند و عده ای مراتب بالاتر را. عده ای از روایات نیز ناظر به فرآیند و ساز و کار رشد است. روایت میفرماید العلماء کلهم هلکی الا العاملون و العاملون کلهم هلکی الا المخلصون و المخلصون علی خطر. این روایات که به تعبیری با رویکرد تنزیهی، سطوح رشد را مشخص میکنند، مراحل بالاتر را به انسانها نشان میدهند. کاری که وظیفه امام معصوم است. روایات مربوط به «علایم دینداری» و یا با تعبیر« ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج» نیز از این قبیلند. لذا احدی قایل نیست کسی که مثلا نماز اول وقت نمیخواند یا به عهد خود وفا نمیکند، خارج از دین است ولو روایات تعبیرشان علامت اهل الدین باشد. حالا اگر من بپرسم فلانی چه میزان رشد معنوی و ایمانی داشته شما بیایید به استناد روایات مراتب دینداری، کل حرکت او را نفی کنید و زیر سوال ببرید.به این استدلال چه باید گفت؟ آنهم در حالیکه گوینده این سخنان خودش را ناقد امثال شیخ اعظم ها میداند. ۲.ثانیا تحلیل رشد دینداری یک فرد غیر از تحلیل رشد دینداری یک امت است. در تحلیل دینداری یک امت هم باید خواص و نخبگان را نگاه کرد و هم عموم و توده ها. هم حضور چند ملیونی مردم در جبهه ها برای دادن جان و فرزندانشان در راه اسلام را دید و هم کثرت جمعیت حاضر در مساجد و هیات ها و اربعینها و امثالهم. روح جمعی یک امت که فرمود ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم، در روابط متقابل و تواصی مومنانه همه طیفها سامان میگیرد. قرآن وقتی مجاهدون را با قاعدون در سوره نساء مقایسه میکند میفرماید و کلا وعد الله الحسنی. این هویت واحد جامعه ایمانی طیفهایی دارد که در ترابط با هم رشد میکنند. حالا اگر من بپرسم رشد دینداری مردم ایران بعد از انقلاب چقدر بوده؟ شما بروید تغییر و رشد عوام و توده ها را صرفا ملاحظه کنید و بعد بگویید اتفاقی واقع نشده چون این تغییر که حداقلی است. انصافا به چنین سبک تحلیلی چه باید گفت؟ آن هم از جانب کسی که خودش را نقاد شیخ اعظم ها میداند.... ۳.ثالثا برای تحلیل کارآمدی هر سیستمی خروجی و برآیند آن را ملاحظه میکنند. همه کارآمدی یک حکومت در رشدی است که به جامعه و مردم و توده ها میدهد. این نگرش دینی ما است. از سوی دیگر اساسا در جامعه ما همه نظام جوشیده از مردم است. رشد مردم همه خروجی نظام است و هم تغییر دهنده نظام مردمی. حالا اگر کسی اشاره کند به رشد معنوی مردم و جوشش های انقلابی و جهادی آنها، بعد بگوید اینها ربطی به حاکمیت و نظام ندارد. چه باید گفت؟ آنهم کسی که.... ۴.برادر عزیز! همه اندیشه و علم و دانش ما اگر نتواند سر بزنگاه ها کمک جبهه حق باشد پشیزی نمی ارزد. من درباره دانش و علم شما قضاوتی ندارم. صرفا طلاب جوان را هشدار میدهم که در مسیر رشد علمی از اندیشه های شاذ شروع نکنند. اما این نمیشود که با چند تا آیه و روایت کمر به اتهام به نظام حقیقتا مقدس اسلامی مان ببندید آن هم با ادعای انقلابی بودن. آنهم در شرایطی که همه عالم بنا گذاشته اند مردم انقلابی مرا از ادامه حرکت نا امید کنند. و رهبر حکیم و فرزانه ام بارها تذکر داد که امروز همه دعوا بر سر همین است که نا امیدتان کنند. خدای قادر متعال ما را بر رعایت تقوا موفق بدارد. و السلام علیکم و رحمه الله @ali_mahdiyan
عرض سلام و ادب مجدد خدمت برادر بزرگوار در میان مشغله های غالبا علمی و بعضا غیر علمی اکنون فرصت یافته ام تا به یادداشت حضرتعالی بپردازم. برادر بزرگوار چند نکته را باید مورد توجه قرار بدهیم؛ 1. حقیر نیز متوجهم که رشد مراحلی دارد و ذومراتب است و یک شبه هم نمی شود همه آن را طی کرد. خواه حرکت فردی باشد یا جمعی. در گفتگویی که از بنده منتشر شد عرض من این بود که وقتی می خواهید ثمرات را بسنجید و به کارها نمره بدهید، باید با سرمایه ها و ظرفیت ها و وسع ها بسنجید. اگر غیر از این باشد همه دولت ها قابل تقدیرند چون بالاخره یکسری کارهای حداقلی مثل تامین آب و برق مردم و نظم و امنیت فی الجمله را دارند. دلیل انتقاد شما این نیست که خدمات حداقلی دولتها را نمی بینید. بلکه ظرفیت های عظیمی را می بینید که به خاطر بی مسئولیتی و یا بی تدبیری سوختند و از بین رفتند. من درباره انقلابی سخن می گویم که صدها هزار جوان پاک پرپر شدند تا پا بگیرد. با دنیایی از ادعاهای بزرگ پیروز شد و امیدهای زیادی را به وجود آورد. گذشته از سرمایه انسانی، سرمایه های مالی عظیمی که در اختیار آن بود و در این تراز وقتی نگاه می کنم، آمارهای آقای باباخانی را توهین به شعور خودم و همه مخاطبان می دیدم. اینکه در روز روشن اجتماع در شب قدر را ثمره این انقلاب بدانی و آن را بزرگ بشماری! 2. روایاتی که مستند حضرتعالی هستند، بر مقصودتان دلالت ندارند. روایت اول تعبیر هلاکت دارد. هلاکت بیان تنزیهی نیست. می فرماید همه علماء هلاک می شوند مگر عاملین و این هم کافی نیست برای نجات از هلاکت بلکه باید عملشان مخلصانه باشد و تازه مخلصین هم باید مراقب باشند چون در خطرند. اینها مراتب تنزیهی نیست. بلکه بیان شرایط نجات از هلاکت است. این روایت ناظر به روایاتی است که می فرماید عالم نباید برای مراء و سمعه دنبال علم باشد یا نباید دنبال ریاست باشد و اموری از این دست. روایت دوم هم دقیقا ناظر به اصل دینداری است. زیرا ناظر به جریان شیعه و سنی است. امام صادق ع در ادامه روایت می فرماید جز شما شیعیان کسی حجش مقبول نیست.” ِ مَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ إِلَّا مِنْكَ وَ مِنْ أَشْبَاهِكَ خَاصَّةً وَ مَسَحَ يَدَهُ عَلَى وَجْهِي وَ قَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ انْظُرْ قَالَ فَإِذَا أَنَا بِالْخَلْقِ كَلْبٌ وَ خِنْزِيرٌ وَ حِمَارٌ إِلَّا رَجُلٌ بَعْدَ رَجُلٍ.” اما اینکه ما مثلا انسان غیر مقید به نماز یا به تعهدات را دیندار بشماریم، حتما غلط است. کسی که در نماز متساهل است یا تعهد سرش نمی شود، قطعا دیندار نیست. پیامبر اسلام فرمودند مرز میان ایمان و کفر نماز است. البته بی دین به معنای کفر حقیقی و ایمانی هم نیست. ولی معنایش این نیست که با این سطح نازل از تعلق به دین اهل نجات هم باشد و برای من جای شگفتی است که پس از 40 سال کار ما به جایی رسیده است که در این سطح داریم با هم بحث می کنیم. اما درباره آیه شریفه “فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً” نباید از محکمات غفلت کرد. یکی از محکمات این است که تخلف از جنگ و انفاق واجب از گناهان کبیره است و آیات و روایات بسیاری در این زمینه وارد شده که نشان می دهد اینجا مقصود کسانی نیست که از جهاد گریزانند. بلکه مقصود کسانی است که از جهاد استقبال نمی کنند. کسانی هستند که به واجبات کفایی دیگر می پردازند و اگر کسی نباشد به جنگ هم خواهند رفت. اما به طور طبیعی سراغ کارهایی می روند که مجاهدت به معنای خاص آن نباشد. مثلا کسی که امور مربوط به خدمات عمومی کشور را در زمان جنگ تامین می کند، کار واجبی را انجام می دهد ولی مجاهدت نیست و کشته شدن و درد و رنج دوری از خانواده ندارد. 3. دقت کنید من نگفتم طلبه های جهادی ثمره نظام نیستند. گفتم ثمره حوزه نیستند. زیرا حوزه نه تنها برنامه ای برای این آدم ها و این نوع تربیت ندارد که عملا با آنها مخالفت هم می کند. مثلا در برنامه های آموزشی دست اندازی های زیادی برای همین طلاب تبلیغی دارد و راست و چپ آنها را تحقیر می کند و بی سواد می شمارد. این آخرین گفتگوی مکتوب از جانب بنده بود. اگر توفیق بود حضوری در خدمتتان خواهم بود. انشاء الله. محمد تقی اکبرنژاد 23/7/98
عرض سلام و ادب خدمت جناب آقای اکبرنژاد اولا در بیان حضرتعالی آنچه امروز به دست آورده ایم چیز زیادی نیست. چیزی در اندازه هیچ است. به همین دلیل حرفهایتان در میان ضدانقلاب دست به دست میشد. رشد معنوی چشمگیر و معجزه وار مردم ایران را ناچیز و اشاره به آن را توهین به شعورتان میدانید بحث دقیقا همینجا است و الا اینکه میشد بهتر باشیم حرف درستی است که کسی در این ناحیه بحثی ندارد. ثانیا ظاهرا حضرتعالی متوجه نحوه استدلال بر حضور مردم در شبهای قدر و امثالهم نشدید. بحث این است که اگر ایمان مردم مراتب دارد، در تحلیل رشد معنویت یک امت ، هم باید این رشد خود را در سطح مومنین حداقلی نشان دهد و هم در سطح مومنین حداکثری. معنویت حداکثری را در خانواده هایی ببینید که برای مسیر حرکت انقلاب حاضرند جان بدهند که تعدادشان ملیونها نفر است. یا ملیونها زائر اربعین که در اوج مشکلات اقتصادی و سختیها و ناامنی ها وارد این سفر دشوار میشوند. حداقلی ها را هم البته باید بببینیم. رشد حضور جمعیت حاضر در محافل معنوی مثل شب قدر ولو یک شب در سال هم غیر قابل مقایسه با قبل است. رشد این حضور در کنار رشد کیفی مومنین حداکثری باید با هم دیده شود. حالا اگر من بگویم جمعیت کسانی که نان بخور و نمیر پیدا کرده اند صدها برابر سالهای اول انقلاب شده و این نجات از زیر خط فقر یک ملاک رشد اقتصادی است و شما بگویید نان بخور و نمیر که حداقلی و کم است. این یعنی اصلا متوجه استدلال نشده اید. ثالثا درباره روایت هلاکت درست استظهار نکردید. مفهوم هلاکت به معنای عذاب نیست. هلاکت مقابل حیات است. همانطور که حیات مراتبی دارد هلاکت هم مراتب دارد. دامنه هلاکت وسیعتر از عذاب است هرچند گاهی با عذاب همراه است. این استظهار شما یعنی تعداد خیلی کمی از مردم که عالم عامل مخلص باشند آنهم احتمال دارد که وارد بهشت شوند و این فهم درستی نیست. به قول امام خمینی (اینطور نیست که در جهنم را باز کنند و مدام انسان را به جهنم بریزند خیلی کم هستند که به جهنم بروند) تقریرات فلسفه ج3ص478. همچنین این روایت صرفا ناظر به ویژگیهای اهل علم نیست چرا که از الناس کلهم هلکی شروع کرده و بیان مراتب رشد میکند. برای بیان شرایط انضمامی رشد نیاز به تعبیر مرحله به مرحله هلاکت نیست. درباره روایات مااکثر الضجیج و علامات اهل الدین نیز ادعاهایتان را صرفا تکرار کرده اید که پاسخش گذشت. رابعا اما درباره آیه مجاهدین، در لسان قرآن مجاهدت اعم از قتال است. مجاهدت یک سبک و روش زندگی است که در واقع تلاش حداکثری در مقابل دشمن جان مایه آن است و اگر آیات صرفا مربوط به وجوب کفایی قتال بود نمیآمد در مقابل مجاهدین ، جریان قاعدین را مطرح کند و بفرماید فاصله این دو جریان عظیم است. بحث در دو طایفه و جریان در جامعه دینی است که آیات زیادی در قرآن درباره این دو وجود دارد. لذا بحث شما درباره وجوب کفایی ولو درست است ربطی به آیه ندارد. بله این جریان از جهاد استقبال نمیکنند و مراد بنده هم گنهکاران نبودند بلکه تفاوت حداکثری ها و حداقلی ها را عرض کردم. هر چند حتی گنهکاران نیز در جامعه دینی و حاکمیت الهی به سوی نجات حرکت میکنند بر خلاف فهم حضرتعالی. یکی از محکمات قرآن نسبت اتصال به حکومت الهی و جامعه ایمانی و نقش آن در نجات مومنین از گناهها و ظلمتها(یخرجهم من الظلمات) است که آنهم در جای خود قابل بحث است. خامسا اتهامهایی که به حوزه علمیه میزنید را اولا ذیل اتهام به نظام مطرح کردید. شما در مقام نقد نظام بحث میکردید نه حوزه ثانیا اشکال بنده مشترک الورود است و با جایگزینی حوزه به جای نظام حل و فصل نمیشود. واقعا اگر این جوانان در حوزه ها تربیت نشده اند در کجا تربیت یافته اند. نقد به حوزه به معنای انکار همه رشدهای ناشی از آن نیست. حوزه علمیه هم خروجی همین مردم است و هم محصولش همین طلابند. سادسا اینکه کثرت رشد حضور جوانان در شبهای قدر نشانه رشد معنویت و ایمان در کشور است، بیان و نظر رهبری است که مکرر بیان کرده اند. البته مهم نیست شاید شما معتقد باشید که ایشان هم به شعور مردم توهین میکنند. اما طلاب جوانی هم هستند که نقصهای بیان شما را میفهمند و به این همه فاصله تان از اندیشه ناب اسلامی تاسف میخورند. در آخر به رفقای طلبه جوان و شاگردان حضرتعالی عرض میکنم بنده همانطور که مرحوم رفسنجانی و جناب حسن روحانی را خارج از جریان انقلاب نمیبینم امثال احمدی نژاد و اکبرنژاد و مهدی نصیری و غیره را نیز خارج از جریان انقلاب نمیفهمم. همه عزیزند همه محترمند. همه را از عمق جان دوست دارم ولو رفقایم از این اظهار نظر حقیر ناراحت شوند. اما همه اینها باعث نمیشود خبطها و جهلها و تفاوتها و انحرافات را نبینم و نگویم. در نهایت از سعه صدر حضرتعالی نیز ممنون که وارد مباحثه مکتوب با حقیر شدید. خداوند عاقبت بنده و شما را ختم به خیر بفرماید. @ali_mahdiyan
داستان نگاه و لبخند ❤️باران میبارید و هر آن ممکن بود رودخانه وحشی فصلی طغیان کند و پشت رودخانه گیر کنیم. محسن گفت: علی! هر طوری میتونی بچه ها را جمع کن بریم. اگر پشت رودخانه گیر کنیم دیگر نمیتوانیم راه بیفتیم سفر چندین روز به تاخیر میافتد. راضی کردن بچه ها برای حرکت زودتر از برنامه کار سختی بود. اون هم موقعی که پروژه داشت به یک جایی میرسید. ❤️سید محمد روی سقف نشسته بود و کنارش روح الله داشتند جوش کاری میکردند. رفتم داد زدم بچه ها کار رو تعطیل کنید بریم. اما این دو نفر انگار نه انگار. سید محمد میدانست اگر بخواهد جواب مرا بدهد حتما وسط این صحنه که من جدیم در رفتن و او در ماندن، با هم دعوایمان میشود. برای همین رو کرد به روح الله و با عصبانیت به روح الله گفت بهش بگو میاییم. خودمان میاییم. شما بروید. من میدانستم این یعنی موندن خیلی از بچه های جهادی. برگشتم رو به سید محمد داد زدم بهت میگم بیا پایین بریم..... این شاید آخرین دعوایی بود که با هم کردیم. ❤️فردا وقتی همه از منطقه برگشته بودیم. توی ایستگاه راه آهن ما به سمت قم میرفتیم و سید محمد باید به سمت شیراز میرفت. من حواسم به کار خودم بود اما سید محمد اومد جلو و باب سخن رو باز کرد و بعد موقع خداحافظی دیدم یک لبخند پر محبت بر لبهایش نشسته و با نگاه عمیقی نگاهم میکند..... ❤️یک بار توی هیات نشسته بودیم بچه ها سید محمد را خیلی دوست داشتند وقتی چراغهای هیات روشن می شد همه میرفتند دور و بر او جمع میشدند. اون بار من که دیدم دور و برش شلوغ است نشستم یک کناری گفتم بعدا سلام و علیک میکنیم. دیدم از بین جمعیت بلند شد اومد روبرویم ایستاد باز لبخندی به لب داشت و با نگاه عمیقی نگاهم میکرد و بعد گفت سلام علی آقا! ❤️توی کرمانشاه خسته و کوفته یک جایی نشسته بودم . باران شدیدی میامد. بچه ها داشتند آماده میشدند بروند پای پروژه من اعصابم خورد بود اون موقع بیشتر کارها تخصصی بود و کاری از من بر نمیامد. نشسته بودم یک گوشه. دیدم سید محمد وسط آن هیاهوی جمعیت آمد جلو گفت علی پا شو بریم پای کار. گفتم نمیام. گفت چرا ؟ گفتم الان کاری از من برنمیاد. گفت بیا یادت میدم. گفتم نمیام. باز همانطور عمیق نگاهم کرد و لبخند پر محبتش ..... ❤️دلم برای سید محمد تنگ شده. برای دعوا کردنش. شوخی کردنش لبخندش و نگاه عمیقش که نقصهای مرا به چشمم میاورد. خودخواهی ها و تکبر هایم را با همین ابزارهای ساده میشکست. دلم برای سید محمد تنگ شده وقتی بعد از همه دعواها زود دلش را با من صاف میکرد. زشتی هایم را به رویم نمیاورد. ❤️هم سنگر جهادیم باز اربعین آمد و ما رفتیم و برگشتیم. اما امسال تو نیستی. ❤️پارسال مثل این روزها بود که با خانواده ات به سفر رفتی و برنگشتی. از زیارت اربعین امام حسین وقتی پاک و مطهر شده بودی در راه جان دادی. خودت و همسرت و سه دخترت من یخرج من بیته مهاجرا الی الله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله ❤️کاش از آن نگاه عمیق و لبخندهای معنا دارت یاد میگرفتم چطور از این بیت ظلمانی ام هجرت کنم. کاش دستگیرم باشی سید محمد ....... @ali_mahdiyan
@ali_mahdiyan
ریشه نفهمی 🔹جناب چند توئیت جدید نوشته که محتوای آنها این است که اکثریت جوانان از انقلاب برگشته اند مثل زمان شاه. و بعد نوشته به اطلاعات غلط داده بودند درباره جنگ لذا آن پیرمرد ساده لوح دیر فهمید مردم پای کار جنگ نیستند و نوشید حالا هم به رهبر فعلی اطلاعات غلط داده اند و این هم بی خبر از همه جا الکی خوش است و و واهی دارد. ⚡️من چند سوال ساده دارم 🔹اولا در دوران جنگ چرا موشکها و بمبها را داخل شهر ها میزدند؟ هدفشان چه بود؟ اگر همراهی کنندگان با امام همانها بودند که در جبهه ها بودند و مردم همراه نبودند زدن موشکها به شهرها قرار بود اراده چه کسی را عوض کند؟ توده مردم را؟ مگر توده مردم چه اراده ای داشتند که باید عوض میشد؟ 🔹ثانیا در دهه هفتاد به این طرف، حمله و چه کسی را نشانه گرفته بود؟ این همه خرج برای تغییر اراده چه کسی بود؟ مردم؟ مگر توده مردم چه اراده ای داشتند که باید عوض میشد؟ 🔹ثالثا امروز به چه کسی فشار میآورد؟ به مردم؟ که چه شود؟ اراده شان تغییر کند؟ مگر اراده مردم چگونه است که باید عوض شود؟ واقعا این همه پول خرج کردن و از آبرو مایه گذاشتن دشمنان برای فشار اقتصادی به مردم بنا است چه اراده ای را در آنها عوض کند؟ مگر آنها چگونه اند؟ 🔹رابعا این نظام با چه قدرتی روی پا است؟ قدرتهای دنیا که همه میخواهند ساختار و نظام کلان شما نباشد؟ مردم هم که اراده شان همراه نیست؟ پس چه چیزی نظام را حفظ کرده؟ با آن همه قدرت و پشتیبان چرا حفظ نشد؟ بعد از آن چه چیزی را حفظ کرده؟ اگر اراده مردم اگر عقیده مردم نیست پس چیست؟ 🔹اما با خودم میاندیشیدم که چرا و چگونه جناب زائری اینقدر نمیفهمد؟ این همه نفهمی علتش چیست واقعا؟ من به یک جواب رسیدم. کسی که خودخواهانه بیاندیشد یعنی اندیشه اش را از پیشروان جبهه حق جدا کند و به عالم ذهنی دیگران وصل شود به بهانه . و کسی که را در ساحت اندیشه و در اتصال با رهبران انقلاب قطع کند دچار نفهمی میشود ولو گارد آزاد اندیشی میگیرد. الا انهم هم السفها و لکن لایعلمون... 🔹این چنین انسانی واضحات پیش رویش را نمیبیند و مجبور میشود کسانی مثل امام و آقا را ساده لوحانی دور از وادی بخواند. نمیدانم به نظر شما واقعا زائری کی و چگونه توانسته این قدر نفهمی جمع کند؟ خدا همه ما را عاقبت به خیر کند به حق این شبهای عزیز. @ali_mahdiyan
عراق و لبنان و سوریه ☘موضع گیری وزیر امور خارجه فرانسه که در امارات گفت: "ما هیچگاه در مورد امنیت متحدانمان در منطقه مصالحه نمیکنیم و می‌خواهیم مذاکرات عمیقی با ایران انجام دهیم که مسائل امنیتی منطقه‌ای را هم شامل ‌شود." دست کم نگیریم. این جملات یک نکته را نشان میدهد و آن اینکه داستان عراق و لبنان و سوریه برای قطع کردن بازوهای ایران رخ داده است. ☘حذف بغدادی هم در همین پازل باید دید. هر حرکتی امروز یک بال رسانه ای جدی و جهت دهی افکار عمومی دارد. دعوا بر سر رهبری این اعتراضات است . ☘اما یک قاعده مهم و حیاتی در دنیای امروز وجود دارد و آن اینکه درباره هر خیزش مردمی، اگر آن خیزش یک راس پخته و رهبری ویژه نداشته باشد، دقت کنید هر خیزشی با این خصوصیت، قطعا توسط غرب مصادره خواهد شد. چه مصر باشد چه لبنان چه در قلب اروپا. خیزشهای مردمی بدون راس محکوم به مصادره شدن توسط غربند. ☘با این حساب رهبران اجتماعی در عراق و در لبنان و در سوریه اگر بخواهند کار به دست غرب نیفتد نقش کلیدی دارند. من معتقدم رهبری اجتماعی در دنیای امروز فقط به شرطی موفق خواهد شد که متصل به رهبری ایران شود. ☘این میزان پختگی و توانایی و دشمن شناسی که در رهبری ایران از امام به این طرف جمع شده هیچ جایی در عالم نیست. تجربه هم نشان داده کسانی که ذیل رهبری ایران رهبری اجتماعی کرده اند دوام آورده اند و الا محکوم به فنا بوده اند. ایران مشروطه را دهها سال پیش تجربه کرده و دهها سال است مسیر انسان ویژه ای به نام خمینی را پیش میرود. با خمینی دیگری. ☘شیطان امروز، متناسب با رشد (انسان امروز) محقق است. انسان امروز اگر رهبری ایران است هر کس که کوتاه تر از او است مقابل شیطان امروز دوام نخواهد آورد. دوام نخواهد آورد مگر با اتصال به او. ☘اینکه رهبران سیاسی مذهبی در عراق و سوریه و لبنان اولا طرف مردم و اعتراضات به حق آنها قرار بگیرند خوب است. اما راه پیروزی در تسخیر جایگاه رهبری این اعتراضات در مقابل دشمن، اتصال به رهبری ایران است. به نظر میرسد در مجموع هم عراق و هم سوریه و هم لبنان در این مقوله موفق و جدی تر خواهند شد حتی امثال مقتدی صدر نیز با توجه به بافت ارتباطاتی که با دیگر علما و جریانات دارد. لذا در مجموع و در نهایت قدرت و اقتدار جبهه مقاومت بعد این چالشها بیشتر از پیش خواهد شد. @ali_mahdiyan
متری شیش و نیم 🌾فرصت کردم به تازگی فیلم رو ببینم. انتظارم را از بالا برده بود و همین کافی بود که منتظر فرصتی باشم تا فیلم دوم او را هم نظاره کنم. 🌾«ابد و یک روز» را دوست داشتم. احساس میکردم یک دارایی مهم را یافته است و از پشت همه سختی ها و فلاکتها آن را با صدای بلند فریاد میزند. جمعی خودمان. این هویت جمعی آن قدر ارزشمند بود که میپذیرفتی سمیه به آن برگردد. ولو این هویت در دل تلخی ها و سیاهی ها و ابهام ها قرار داشت. اما نور امید از همانجا تلولو میکرد وقتی برادر کوچک سمیه را یقین میکردی که از دل همین هویت بنا است برخیزد و بزرگ شود. 🌾اما متری شش و نیم فیلم ناقصی بود. ولو هنرمندانه ساخته شده بود. سعید روستایی این جا تلاش میکرد نشان دهد پلیس و قاصی که نماد حاکمان هستند نه ریشه مشکلات هستند و نه راه حل. قاضی عادل و مهربان و پلیس فداکار و پاک اما هیچ نقشی در حل مشکلات ندارند. 🌾ریشه مشکلات مجرمینی که ما میشناسیم هم نیستند. بخش عمده ای از فیلم سعی میکند به تو بقبولاند که این مجرمها خیلی هم مجرم نیستند. تا تو با آنها همدل شوی. و در نهایت هنگام اعدامشان همه این تلخی ها را انتساب بدهی به فقر و بی عدالتی فراگیر اجتماعی . 🌾اگر ریشه اصلی مشکلات یک فقر و بی عدالتی اجتماعی فراگیر است. خوب علت این فقر و بی عدالتی فراگیر چیست؟ فیلم هم حکومت را تطهیر کرده و هم مردم را. و این یعنی آدرس به هیچ میدهد و به ابهام. فیلم هیچ حرف اثباتی برای مخاطب ندارد. و این یعنی ناکجا آباد. 🌾نفی ها وقتی بر بستر هیچ اثباتی سوار نباشند یک اندیشه پست مدرن بی خاصیت خواهند بود که فقط بلدند خراب کنند و نشانی برای آباد کردن نمیشناسند. حتی کودک ژیمناستیک کار داستان هم در میانه این تلخی بیهوده میچرخد. بیهوده است و هیچ حس امیدی را بر نمیانگیزد. 🌾با این حساب خروجی فیلم فقط فریاد یک ناامیدی عمیق و فراگیر است که هیچ راه حلی برای آن سراغ نداری. یعنی شاید اگر چند قدم دیگر سعید روستایی پیش برود سر از اصغر فرهادی درآورد. @ali_mahdiyan
@ali_mahdiyan
منطقه پرواز ممنوع ☘ یکی از رفقا توصیه کرد این فیلم رو با پسرم ببینم. من و محمدحسین شانزده ساله ام رفتیم سینما و فیلم را دیدیم. ☘فیلم که تمام شد احساس شعف میکردم. بعد از مدتها احساس کردم یک فیلم دیدم که درش به همه واقعیتهایی که مدتها است هیچ فیلم سینمایی نگاه نمیکند پرداخته شده. ☘بچه های حزب اللهی که متهمند به اینکه فقط بلدند بسازند یک فیلم سینمایی انصافا جذاب ساخته اند. که پر انگیزه دنبالش میکنی. حدس میزدم اگر مخاطب این فیلم پسرم و هم سنهای او هستند باید خیلی با این فیلم حال کنند. ☘برای همین بعد از پایان فیلم توی ماشین به محمد حسین گفتم ، حال کردی چه فیلمی آوردمت ببینی؟ ☘انگار که میخواست حالم را نگیرد، گفت: دقیقا کجاش با حال بود؟ تعجب کردم. ☘تعجبم را که دید ادامه داد، اون حرفهای گلدرشت فیلم درباره موشک و جاسوس و نبرد با دشمن و غیره که برای شما بزرگترها خوب بود. هم سن و سالهای من فکر میکنی چه چیزی در فیلم درگیرشون میکنه؟ ☘یک پسر با اخلاق غربی که مادرش را سر کار میگذارد دوست پدرش را سر کار میگذارد قهر میکند فرار میکند. مدرسه را میپیچاند. راحت وسیله رفیقش را میدزدد و هزار غلط دیگه که نوجوانهای فیلمهای آمریکایی همشون همینطوری انجام میدن. ☘آخرش شما میخواهید بگید تلاش کن و با بدها بجنگ که این رو داستانهای غربی هم دارند . شما فقط لباسی با پرچم ایران تن آن نوجوان کرده ای. همین. فکر میکنی من نوجوان در فیلمهای هالیوودی پرچم و شعارها و اینهایش برایم مهم است؟ ☘این فیلم ایرانی نبود. من احساس یکی بودن با آن بچه ها نداشتم. همانقدر غریبه بودند که نوجوانهای مجموعه های ... ☘دیگه از سینما تا خونمون داشتم با تعجب به حرفهای پسر دهه هشتادیم فکر میکردم. @ali_mahdiyan