eitaa logo
بر پا
5.7هزار دنبال‌کننده
582 عکس
316 ویدیو
70 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ فاصله ما و رهبری در این روزها بعد از سخنان رهبرانقلاب چه احساسی داشتید؟ احساس تفاوت نداشتید؟ آنچه رهبر انقلاب رقم زد با مسیری که انقلابی ها و اصولگراها و غیره طی دو روز اول بعد سهمیه بندی انجام دادند چه میزان قرابت داشت؟ چرا؟ اختلاف کجاست که در چنین بزنگاه هایی خودش را نشان می دهد؟ مبنایی و یا سیاسی و یا حتا اخلاقی؟ اجازه دهید این متن را تلخ مرور کنیم؛ شایدم هرسه. بعد از اعلام سهمیه بندی، در ضعف تدبیر عمیق دولت در اطلاع رسانی و نگرانی از آینده طرح، مردم دچار عصبیت شدند و به خیابان ریختند. در این میان بسیاری از من و شما چه کردیم و باید چه می کردیم؟ برخی به آتش اعتراضات خیابانی دمیدند. برخی فرصت یافتند اشتباه مردم در انتخاب روحانی را به رخ بکشند. برخی تلاش کردند حساب رئیسی و یا حتا رهبری را از اجرای سهمیه بندی جدا کنند. اصولگراهای مجلس که قاعدتا باید باتجربه تر و ریش سفیدتر عمل کنند ابتدا مصوبه شورای عالی سران را غیرقانونی دانستند و بعد هم تلاش کردند مانع اجرای طرح شوند و برخی شان بعد از سخنان رهبری نیز کوتاه نیامدند و تا استیضاح رئیس دولت و مجلس هم پیش رفتند. مردم چه برداشتی از این رفتار دارند؟ غیر از اینست که برداشت غالب این شد که نظام برای اجرای این سیاست دچار تردید و دودلی است؟ همین ابهام، آتش بیار اغتشاشات نبود؟ رهبری اما به میدان آمد و تصریح کرد به سران قوا حسن ظن دارم و از تصمیم مشترک حمایت می کنم. مساله روشن نبود؟ دولت ناکارامد در دو سال پایانی تصمیم می گیرد به توصیه بسیاری از کارشناسان به مردم ستم دیده از بار تلاطم ارزی و تحریم ها کمک نقدی و بسته حمایتی دهد. هیچ راهی هم ندارد جز مالیات گرفتن از دارنده ها به روش افزایش قیمت بنزین. همین را هم در شورای عالی سران قوا که با تصویب رهبری تشیکل شده است مصوب می کند. رهبری هم تائید و حمایت می کند. تا اینجای ماجرا ابهام بود؟ چرا حاضر نشدیم از ساختار مردمی حمایت کنیم؟ مساله اینست که برخی از ما حرمتی برای ساختارهای جمهوریت قائل نیستیم. این ساختارها مشروعیتش به امضای جمهوریت است. این ساختارها برآمده از مردم سالاری است. دفاع از ساختار دفاع از فرد و این و آن نیست. دفاع از مردم است. چطور این مبنای معرفتی را رها کردیم؟ چرا حاضر نشدیم نگرانی مردم از این تصمیم را در ساختار موجود حل و فصل کنیم وبه کف خیابان نبریم؟ اما فقط همین نیست. شاید هم می دانستیم اما نگران چهارتا فالور و لایک و رای امروز و فردایمان بودیم. نبودیم؟ رهبری کار نکرده ما را تمام کرد. @mahdian_mohsen
مرفهین با درد ☘امام کوخ نشینان را موتور حرکت انقلاب ها میدانست. اکثر اطرافیان پیامبران همین طایفه بودند. امام نبرد حقیقی در عالم را نبرد فقر و غنا میدانست و خود را در جبهه فقر تعریف میکرد. مثل پیامبر که میفرمود الفقر فخری ☘پس چرا رهبر کسانی که اهل پول درآوردن هستند جمع میکند و میگوید ما دنبال رفاهیم. اگر رفاه بیاید و همه دنبال پول درآوردن باشند انقلاب چطور دوام بیاورد؟ ☘ از کنار این پرسش با جوابهای ساده عبور نکنید. رهبری جایی میگوید مغزای ، تعریف جدید از مقوله دنیا است. در اندیشه ناب اسلامی، حرکت به سمت عالم معنا شدنی نیست مگر با بکار گیری دنیا. ، یعنی این. ☘استخر آبی را در نظر بگیرید. برخی در آن میپرند و غرق میشوند. برخی اساسا درونش نمیپرند از ترس غرق شدن. اسلام میگوید بپرید و شنا کنید. و این اندیشه و است. حالا هم فقر نورانی و هم رفاه نورانی در این طرح کنار هم مینشینند. نه غرق در آب شو نه فرار از آب کن. امیرالمومنین فرمود حکومتی که نتوانم با آن مقاصدالله را پی بگیرم به اندازه آب بینی بز ارزش ندارد. امام خمینی که دم از فقر میزد با همین منطق قدرت و حکومت دنیایی را به دست گرفت. ☘امام میگفت بازاری و باغدار و دامدار و خلاصه هر پولدار و کارخانه داری اگر پولش را و سودش را برای حرکت جامعه و جبهه حق بکار میگیرد است. مثل امیرالمومنین که بیش از همه پول در میآورد وکار میکرد اما برای راه خدا خرج میکرد نه خودش. این یعنی ما و کوخ نشین داریم. ☘امروز کسی که در این وضع اقتصادی و شرایط موجود و دولت کار نابلد، سرمایه اش را وسط میآورد و به تولید میاندیشد، دیوانگی میکند اگر با ملاک دنیاگرایی غربی نگاه کنیم. اما همینها صف مقدم مجاهدتند و انقلابی گری. مظهر امیدند در کشوری که همه میخواهند ناامیدش کنند. ☘تولید ثروت با نیت انقلابی یعنی اینکه انقلابیون مولدین اصلی سرمایه باشند و منادی رجوع به خویشتن. این مرحله دشواری است اما همانطور که پاک کردن رزق، زندگی یک انسان را نورانی میکند کشوری هم که پول و درآمدش به دست نورانی انقلابیون تولید شود، هویت ناب معنوی اش تکمیل میشود. و این یک اتفاق فاخر توحیدی است نه فقط یک محاسبه مبارزاتی. @ali_mahdiyan
اما مراجع تقلید... ☘ یکی از اتفاقاتی که در قضایای اخیر رخ داد موضع گیری صریح چند تن از مراجع تقلید بزرگوار بود. این عزیزان اکثرا خواستار لغو تصمیم دولت شده بودند. ☘تصمیم و موضعگیری ایشان با رهبری متفاوت بود. فشار به نظام و دولت برای لغو تصمیمی که گرفته بود باعث میشد که عملا بعد از این با دولتی ضعیف مواجه باشیم. دولتی که قطعا اقتدار لازم برای هیچ تصمیمی را نمیتوانست داشته باشد. خطر این واقعه برای کشور قطعا زیاد میبود. ایستادن مقابل تصمیم نهادی که نماد کل نظام بود و تصمیماتش حکم ولایی به حساب میآمد توسط بزرگان حوزوی تبعات جدی میتوانست داشته باشد. که البته اصلا به لحاظ اجتماعی جدی گرفته نشد. ☘ مدت زیادی است که نوع تصمیم گیری مراجع بزرگوار یا دیده نمیشود در کشور یا اینکه با احترام و سلام و صلوات از کنارش عبور میشود. قبل از این مورد موضعی بود که در قبال سریال شمس و مولوی گرفتند. یا در داستان حضور زنان در ورزشگاه ها نیز پیش از این موضع جدی گرفته بودند. اما مسوولین با نهایت احترام از کنار این مواضع عبور کردند. ☘این بی توجهی عمومی به موضع گیری های مراجع چه علتی دارد؟ با اینکه این حضرات در دغدغه مندی و دلسوزیشان نسبت به مردم و اسلام هیچ شکی نیست؟ ☘یادم میاید در ماجرای عاشورای هشتاد و هشت بعد از توهینی که به ساحت اباعبدالله شد مردم قم سراغ بیوت تک تک مراجع رفتند برخی از بزرگوارانی که علاقه آنها به اهل بیت زبانزد است سکوت کردند و برخی نیز بیشتر مردم را به وحدت فراخواندند تا تقابل با مسببین این وقایع. این ضعف در موضعگیری ها قابل کتمان نبود و در تاریخ ثبت شد. ☘چه باید کرد؟ و چرا چنین است؟ طبیعتا برای امروز حوزه و مراجع عظیم الشان آن حرفی ندارم. اما امیدوارم در سبک تربیت طلاب جوان به گونه ای برنامه ریزی شود که آینده حوزه علما و مراجعی داشته باشیم که تصمیمات و مواضعشان در کشور حقیقتا گره گشا باشد. @ali_mahdiyan
حکم ولایت و عقل مردم ✍️ ولایت از بستر مردم سالاری بر میخیزد نه پادشاهی. این را باید روزی هزار بار با خودمان مرور کنیم در این دنیای استکباری مدرن. عدالت نیز از بستر چنین ولایتی است که بر میخیزد. لیقوم الناس بالقسط. ✍️ مردمسالاری ولایی را درست بشناسیم، مردمسالاری ولایی یعنی مردمسالاری حقیقی. و این رخ نمیدهد مگر زمانی که مردم بنا داشته باشند در همه سطوح عقل را بر صدر بنشاند. اگر بنا نباشد عقل حاکم شود مردمسالاری یعنی کشک. یعنی وسط فضای کور چند قطبی و احساسی هر کس به خود اجازه دهد به اسم مردم تصمیم بگیرد و مثل هیتلر دیکتاتوری کند. برای دیکتاتورها احساساتی شدن فضا مفیدتر است. در هیجانات است که عقل کور میشود و بر بستر عوام گرایی میتوان به سهولت استبداد ورزید.از این منظر آنارشیسم که شورش مقابل نظام و قانون پادشاهی استکباری دنیای مدرن است خودش پازل مستکبرین را تکمیل میکند. ✍️ فکر میکنم این سوال از ریشه غلط است که کسی بپرسد ؛ رهبری بین نظام و مردم کدام را انتخاب کرد؟ این مثل همان شعر کودکی ما است که من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود. نظام و قانون بر آمده از جان مردمند محصول مردمند. قانون مظهر عقل مردم است مظهر اراده مردم است. قانون خودش ساحت اول عدالت است و خیزشگاه عدالت مردمی. قانون نماد مردمسالاری حقیقی است مردمسالاری عقلانی. با این حساب سوال درست این است که رهبر بین مردمسالاری عقلانی و مردمسالاری هیجانی و احساسی کدام را بر میگزیند؟ کدام را تقویت میکند؟ ✍️ رفقا با خودتان بیندیشید برای رهبر ساده تر بود که بر موج نارضایتی عمومی سوار شود و دولتی که سالها است مقابل گفتمان او قرار گرفته را خراب کند یا مظلومانه بایستد و از ساختار قانونی تصمیم گیری کشور دفاع کند؟ امام جامعه که به جز مردم هدفی ندارد. چرا طرف مردم نایستاد؟ جواب ساده است مردم یعنی مردم با همه شوونشان. از جمله نظامشان و قانونشان که از قضا نمایشگر عقلانیت آنها است. ✍️ کسانی که از رهبری انتظار داشتند چنان نکند و چنین کند، توجه ندارند که تصمیم گیری های امامان جامعه ولایی سبک خاصی دارد. حکم ولایت اجازه تضعیف مردمسالاری را به خود نمیدهد آنطور که در فتنه هشتاد و هشت نداد و دقیقا به همین دلیل است که اجازه تضعیف نظام و قانون را نیز نمیدهد همانطور که امروز نداد. و اجازه امیدواری دشمن خارجی را نمیدهد که با نابودی قوه عاقله و تصمیم گیر کشور قدمی به جلو بیاید. خلاصه این را هزار بار با خود مرور کنید ولایت از بستر مردمسالاری بر میخیزد نه پادشاهی. @ali_mahdiyan
حکم ولایت و عقل مردم ✍️ ولایت از بستر مردم سالاری بر میخیزد نه پادشاهی. این را باید روزی هزار بار با خودمان مرور کنیم در این دنیای استکباری مدرن. عدالت نیز از بستر چنین ولایتی است که بر میخیزد. لیقوم الناس بالقسط. ✍️ مردمسالاری ولایی را درست بشناسیم، مردمسالاری ولایی یعنی مردمسالاری حقیقی. و این رخ نمیدهد مگر زمانی که مردم بنا داشته باشند در همه سطوح عقل را بر صدر بنشاند. اگر بنا نباشد عقل حاکم شود مردمسالاری یعنی کشک. یعنی وسط فضای کور چند قطبی و احساسی هر کس به خود اجازه دهد به اسم مردم تصمیم بگیرد و مثل هیتلر دیکتاتوری کند. برای دیکتاتورها احساساتی شدن فضا مفیدتر است. در هیجانات است که عقل کور میشود و بر بستر عوام گرایی میتوان به سهولت استبداد ورزید.از این منظر آنارشیسم که شورش مقابل نظام و قانون پادشاهی استکباری دنیای مدرن است خودش پازل مستکبرین را تکمیل میکند. ✍️ فکر میکنم این سوال از ریشه غلط است که کسی بپرسد ؛ رهبری بین نظام و مردم کدام را انتخاب کرد؟ این مثل همان شعر کودکی ما است که من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود. نظام و قانون بر آمده از جان مردمند محصول مردمند. قانون مظهر عقل مردم است مظهر اراده مردم است. قانون خودش ساحت اول عدالت است و خیزشگاه عدالت مردمی. قانون نماد مردمسالاری حقیقی است مردمسالاری عقلانی. با این حساب سوال درست این است که رهبر بین مردمسالاری عقلانی و مردمسالاری هیجانی و احساسی کدام را بر میگزیند؟ کدام را تقویت میکند؟ ✍️ رفقا با خودتان بیندیشید برای رهبر ساده تر بود که بر موج نارضایتی عمومی سوار شود و دولتی که سالها است مقابل گفتمان او قرار گرفته را خراب کند یا مظلومانه بایستد و از ساختار قانونی تصمیم گیری کشور دفاع کند؟ امام جامعه که به جز مردم هدفی ندارد. چرا طرف مردم نایستاد؟ جواب ساده است مردم یعنی مردم با همه شوونشان. از جمله نظامشان و قانونشان که از قضا نمایشگر عقلانیت آنها است. ✍️ کسانی که از رهبری انتظار داشتند چنان نکند و چنین کند، توجه ندارند که تصمیم گیری های امامان جامعه ولایی سبک خاصی دارد. حکم ولایت اجازه تضعیف مردمسالاری را به خود نمیدهد آنطور که در فتنه هشتاد و هشت نداد و دقیقا به همین دلیل است که اجازه تضعیف نظام و قانون را نیز نمیدهد همانطور که امروز نداد. و اجازه امیدواری دشمن خارجی را نمیدهد که با نابودی قوه عاقله و تصمیم گیر کشور قدمی به جلو بیاید. خلاصه این را هزار بار با خود مرور کنید ولایت از بستر مردمسالاری بر میخیزد نه پادشاهی. @ali_mahdiyan
چشمهایش ❤️یک ساعت مانده به غروب جمعه. توی ماشین در جاده ای روستایی با دوست عزیزی خوش و بش میکردم. میگفت این جای جاده رو میبینی؟ یک بار بنزین تمام کردیم دوازده ساعت منتظر بودیم تا کسی عبور کنه کمک بده. دوازده ساعت نه موبایل آنتن میداد نه آب داشتیم نه هیچی. ❤️تازه جاده اونجاش آسفالت بود. رسیدیم به سه راهی که یک طرفش کیلومترها جاده خاکی داشت با هزاران نفر مردمی که توی روستاهای اطراف اون جاده ساکن بودند. ❤️تا پیچیدیم از پشت سرمان یک موتوری نزدیک شد چراغ میزد و بوق میزد. صبر کردیم پشت سرش یک پسر بچه نشسته بود. پیاده شد بقچه ای هم دستش بود. با موهای فر و خاکی و یک لباس بافتنی رنگ و رو رفته. ❤️رفیقم پنجره رو پایین آورد. آقا سمت سردشت میرید؟ من از درنگ مدو میام. درنگ مدو اسم روستایی بود که کیلومترها جاده خاکی تا اونجا راه بود. گفتیم بیا بالا . سوار شد. رفیقم گفت سردشت چه کار داری؟ گفت میرم مدرسه شبانه روزی. آخر هفته اومده بودم به خونوادم سر بزنم. گفتم این موتوری کی بود؟ گفت آشنا نبود تو راه دید پیاده ام سوارم کرد تا اینجا ❤️دیگه حرفی نزد. کمی بعد سرفه های سنگینی کرد. گفتم کلاس چندمی؟ گفت اول راهنمایی. باز سرفه کرد. دست روی پیشونیش گذاشتم داغ بود. تب داشت. گفتم دکتر رفتی؟ گفت خانه بهداشت رفتم قرص سردرد بهم داده. ❤️نگاه کردم به پاهاش دیدم یه جفت دمپایی پاره پاش کرده. باباش چطور بچه رو تنها فرستاده این همه راه بره مدرسه؟ خوب چیکار کنه؟ کلی پول کرایه اش میشه بخواد هر بار ببردش. حتما براش خیلی مهمه درس بچه اش... ❤️به چشمهای درشت و معصوم پسر بچه نگاه میکردم جوری که نفهمه. معصومیتش داشت دیوونم میکرد. رسیدیم. هر چی اصرار کردیم نیامد دکتر بریم. یا چیزی براش بخریم. با صدای نوجوانانه اش گفت آقا چقدر میشه؟ رفیقم گفت یه صلوات. متوجه نشد گفت چقد میشه آقا؟ رفیقم گفت صلوات بفرست. ❤️لبخندی زد و همونطور معصومانه گفت اللهم صل علی محمد و آل محمد... همین. @ali_mahdiyan
داستان بیمار دلان ⚡️اول گفتند ما خط امامی هستیم. مرادشان دقیقا نبود مرادشان این بود که با تو نیستیم. تو امام نیستی. ⚡️بعد کمی گذشت دیدند اگر واقعا بخواهند خط امامی باشند باید این بنده خدا را دائم تایید کنند چون هر چه میگوید انگار خمینی دهان باز میکند. ⚡️برای اینکه با او مخالفت کنند چاره ای نبود باید یک حرف دیگه ای پیدا میکردند. رفتند حرفهای غربی ها را گرفتند و ترجمه کردند. تکرار کردند. ⚡️دیدند هر چه میگویند او با زبان پر از حکمتش تبیین میکند. هم را هم را هم را هم را هم را هم را. ⚡️گفتند برویم سراغ جایگاهش. بحث قانون را مطرح کردند که ولایت را مثلا زیر سوال ببرند. مردم مردم کردند که ولایت را بزنند. بعد که رای مردم موافقشان نشد در خواست میکردند. جایی که او بود مخالفش ایستادند. او پشت رای مردم بود اینها شدند مقابلش. ⚡️از روحانی خوششان نمیامد سالها این راست بود به قول خودشان و آنها چپ. ولی پشت او رفتند چون حالا او مظهر تقابل با آن آقا شده بود. او میگفت به داخل نگاه کنید و از داخل مدد بگیرید این میگفت آب خوردنمان هم به کدخدا مربوط است. همشون شدند . ⚡️بعد او گفت هسته ای را به ثمن بخس ندهید اینها گفتند بدهیم. او گفت حضور در کنار به نفع ما است به نفع امنیت و مصالح ما حتی اگر دین هم نداشته باشید اینها گفتند خلع سلاح شویم از سوریه هم خارج شویم . ⚡️الان او میگوید همان دولتی که پشتیبانش بودید همان که میگفتید تا ۱۴۰۰ با اویید همانکه میگفتید بگذاریم کارش را تمام کند، خوب کمکش میدهم اینها میگویند نه دولت نه تو. ⚡️او میگوید با حرامیان متجاوز به ناموس مردم باید مقابله کرد اینها میگویید اینها حرامی نبودند شهید راه وطن بودند. ⚡️اینها نه امام نه مردم نه قانون نه غرب نه شرق نه سبز نه بنفش نه هیچ چیز دیگر توصیفشان نمیکند اینها همه شان از آن پیر مرد مفلوک که بهش میگویند تا این توییتر باز کف صحنشون فقط یک شاخصه برای معرفیشان وجود داره. اون هم اینکه اینها بغض این رهبر را دارند همین. عقده دارند در سینه هاشان. بقیه اش همه اش سر کاری است. ⚡️یادتان است یکی میگفت اگر آقا بگوید ماست سیاه است قبول میکنم. به نظرم اینها اگر آقا بگوید ماست سفید است میگویند نه سیاه است. این ها هیچ نیستند مگر بغض و عقده. ⚡️حالا هم صدای جلز و ولزشان است که محصول این عقده سالیان سال است که میشنوی. ولی خوب چه میشود کرد والعاقبه للمتقین @ali_mahdiyan
اقتصاد خالی از انقلاب ✍️ این بخشی از متن جناب است: «برایم این سوال جدی است که چه شد آقای خامنه‌ای پذیرفت از سال شصت و هشت به بعد سیاستهای اقتصادی طرفدار مستضعفین به حاشیه برود و نظام تغییر فرماسیون اقتصادی بدهد؟ چه شد آقای خامنه‌ای با همان صلابتی که مقابل رفسنجانیسم در سیاست خارجی ایستاد در برابر رفسنجانیسم در اقتصاد نایستاد؟ چه شد که آقای خامنه‌ای مقابل پروژه‌ی نفوذ در عرصه فرهنگ ایستاد اما مقابل نئولیبرالیسم و مصرف‌گرایی که قویترین اشکال نفوذ غرب در جامعه ما بود کمتر موضع گرفت؟ چه شد که آقای خامنه‌ای با اجرای اصل چهل و چهار در سال هشتاد و پنج، خصوصی سازی را باب کرد که پایانش کارخانه‌های نیمه تعطیل و کارگران حقوق نگرفته بود.» ✍️ جریان روی دیگر جریان است و این هر دو در یک نکته مشترکند و آن اقتصاد خالی از انقلاب. وقتی اقتصاد خالی از انقلاب شد، یا به سوی تقسیم رفاه و قدرت خرید مردم کشیده خواهیم شد که نتیجه اش نابودی پیشرفت در کشور خواهد بود. اقتصادی که نیروی محرکه در کشور را از بین میبرد و سرخوردگی و ناامیدی را در فضای کسب و کار رقم میزند و خلاصه یک است. مدل پیشرفته آن در سبک نئوچپهای انقلابی دیده میشود که با ترجمه رویکردهای مدرن در اندیشه تقسیم سرمایه اند. این جریان هم اقتصادی خالی از و را دنبال میکند. خروجی اش این است که چون میزان رشد مردم و نفوذ انقلاب در جان مردم در طرح آنها محاسبه نمیشود عملا باعث خواهند شد تقسیم سرمایه در کشور به نابودی پیشرفت و رواج مصرف گرایی و جمع شدن اتوماتیک سرمایه مردم توسط سوداگران سرمایه دار بینجامد. اتفاقی که پایدار هم نمیتواند باشد و ادامه هم نخواهد یافت. ✍️ اقتصاد خالی از انقلاب، اقتصادی است که رشد مردم در آن ملاحظه نمیشود لذا با ادعای شرایط مساوی در تولید، عملا دست پولداران سوداگر را در کشور باز میکند و به جای آنکه اقتصادی مردمی را رقم بزند به اقتصاد سرمایه داران منجر میشود و عملا عدالت را سر میبرد. این هر دو دو روی یک سکه اند. ✍️اقتصاد انقلابی بر دو چیز تاکید میکند اول ویرایش اجتماعی مردم و دوم ترمیم حاکمیت و دولت. که البته این دومی نیز بر بستر اولی محقق شدنی است. تا از دوران دولت اسلامی عبور نکنیم در اندیشه اقتصاداسلامی نباید بود. مانع اصلی آن نیز آقای هاشمی رفسنجانی یا روحانی یا احمدی نژاد یا موسوی نیستند. بلکه کشور دچار بیماری های علمی و فرهنگی است که باید خودش به مرور مداوا کند. و اینجا است که رهبری از دارایی های سیاسی و فرهنگی انقلاب مدد میگیرد تا این واقعه را رقم بزند. ✍️علوم اداره کننده کشور علوم انسانی ذاتا مسمومند. فرهنگ عمومی دوران شاهنشاهی نیز دو ضلع اصلی دارد یکی غربزدگی و خودفراموشی و دوم سکولاریسم که این دومی هم ریشه در اولی دارد. این فرهنگ باعث میشود کار مقدس نباشد. مصرف ارزش باشد. انفاق و خدمت جدی نباشد. دشمن راحت بزک شود. اندیشه امام مجال تحریف پیدا کند. از دولت مطالبه عدالت و مبارزه با فساد و تبعیض نشود و هزار و یک بیماری دیگر. مردمی که اعتماد به نفس به داشته های خود ندارند اهل کار و جهاد نیستند دانش را به عنوان ابزار اصلی کسب درآمد در دنیا به رسمیت نشناخته اند و شرکتهای دانش بنیان درشان فراگیر نیست چه مساوات در سرمایه چه مساوات در قدرت خرید و رفاه و چه مساوات در شرایط تولید را برایشان در نظر بگیرید به نفع اقتصاد لیبرالیستی غش میکنند. ✍️چه باید کرد؟ راهش عبور دادن امت از دوران است. با توجه به داراییهایشان یعنی انقلاب و نظام امامت و امت. این دارایی ها باعث میشود جریان های مطالبه گر در جوانان شکل بگیرد. جریان های خدمت رسان و انفاق شکل بگیرد. جریانهای جهادی و شرکت های دانش بنیان شکل بگیرد. حالا آنقدر روحیه اعتماد به نفس در داخل هست که بتوان را متناسب با بلوغ مردم تفسیر کرد و راه را برای اقتصاد مردمی و نه سرمایه سالار باز کرد. میتوان اجماعی در نخبگان پدید آورد و نام آن را نهاد. حالا عبور از دوران دولت اسلامی و شکل گیری دولتی که بر این اساس برنامه ریزی میکند باعث میشود سبک تقسیم سرمایه و شرایط تولید و وضعیت رفاه در کشور متناسب با بلوغ مردم باشد و کشور بتواند مقابل پدیده رفسنجانیسم و میرحسینیسم و امثالهم واکسینه شود @ali_mahdiyan
متن جلسه ((منطق حمایت رهبرانقلاب از یک تصمیم اقتصادی)).pdf
2.71M
🔰متن جلسه گفتگو پیرامون منطق حمایت رهبرانقلاب از یک تصمیم اقتصادی شیخ علی مهدیان و شیخ حمزه وطن فداه @ali_mahdiyan
یک سوال شرعی 🌾 بنا بود برای سخنرانی از یک هیات به هیات دیگری بروم. خیابانها شلوغ بود، به پیشنهاد بچه های هیات بنا شد با موتور بروم که سر وقت برسم. ترک موتور سوار شدم و با راننده خوش و بشی کردم. بعد از مدتی راننده موتور گفت حاج آقا یک سوال شرعی دارم. من کارمند آب و فاضلاب هستم. کارم این است که خانه هایی که پول قبض آب خود را چند بار نداده اند بروم و آب را قطع کنم. خیلی از این خانه ها واقعا فقیرند و پول آب را ندارند که بدهند و من این را کاملا میفهمم. این ها مرا نفرین میکنند و فحشم میدهند. میگویند تو شمری تو یزیدی. من واقعا نمیدانم چه کنم. واقعا آیا این کار من حرام است؟ بعد ادامه داد البته باور کنید ما کارمندها به پیشنهاد مسوولمان تصمیم گرفتیم هر ماه صدهزارتومان از حقوقمان را کنار میگذاریم تا با آن قبض خانواده های بی بضاعت را پرداخت کنیم. اما تعدادشان خیلی زیاد است. نمیدانم چه کنم؟ آب خانه مردم را قطع کنم یا نه. 🌾 سوال ساده ای نبود. پرسشی که این جوان پاک دل از من میپرسید یکی از دشوارترین سوالات فقه حکومتی است. این سوال که اگر دستورات قانونی و حاکمیتی را خلاف واقع تشخیص میدادیم، آیا به آن تن بدهیم یا نه؟ یعنی اگر مثلا جلاد یقین داشت که شخصی که قرار است اعدامش کنند بیگناه است، حتی برود و شهادت هم بدهد اما اگر قاضی که بر اساس امارات و شواهد و قرائن فرایند دادرسی اش طی میشود، حکم به خلاف واقع کند، آیا جلاد به این حکم عمل کند یا خیر؟ این سوال ساده ای نیست. 🌾 یک پاسخ این است که این جا باید بی خیال قانون و دستگاه اجرایی شد. چون هدف همه این دم و دستگاه پیاده کردن عدالت و جلوگیری از ظلم است. پاسخ دیگر این است که اگر هر کس بخواهد بر اساس یقین و فهم خود عمل کند، اساسا قانون و ساختارهای حاکمیتی بی معنی خواهد بود. 🌾 در روایت مقبوله عمرو بن حنظله این نکته تاکید شده که حتی اگر حقت را با دستگاه طاغوت بگیری و در محکمه طاغوت به حق خودت برسی این سحت است و ساقط است و حرام است و چه است. این روایت اشاره میکند به این نکته که هدف که رسیدن حق به حقدار است کافی نیست بلکه این مکانیزم حاکمیتی که امام معصوم تدبیر کرده هم لازم است و بدون آن رسیدن به حق نه تنها با فعل حرام رخ داده بلکه اساسا به لحاظ حکم وضعی هم حق به شخص طرف دعوا نمیرسد و ساقط است. ساختار حاکمیتی در جامعه خودش امر مطلوبی است و صرفا یک ابزار نیست. 🌾 به یک معنا باید گفت ساختارها و قوانین الهی وجودشان یک امر مطلوب شرعی است. اگر این ساختارها و قوانین را صورت و ظاهر دین تلقی کنیم، دینی بودن این صورت ظاهری خودش بخشی از هدف دین است. هم ابزار است و هم هدفی که باید محقق شود. کنار گذاشتن یک دستگاه باید همراه باشد با آوردن دستگاهی جایگزین که بهتر از آن باشد و این جایگزینی و اصلاح نیاز به عقل جمعی جامعه دارد نه زورگویی فردی. و این آنارشیسم را شکل میدهد که نه عقل و نه شرع میپسندد. 🌾 در جامعه دینی همه ارکان از جمله قانون و قوای اجرایی مشروعیت حکمرانیشان را از رهبر که نائب الامام است میگیرند. کل این ساختارها مانند ابزار دست ولی خدا هستند. لذا از طرفی باید برای رفع نقایص آن تلاش کرد و از سوی دیگر کاری کرد که این ابزار از دست او خارج نشود. 🌾 پاسخی که آن جوان به آن رسیده بود پاسخ درستی بود او از یک جهت در تشکیلات حاکمیتی مسوول بود و کارش را انجام میداد و از جهت دیگر یک فرد در جامعه دینی بود و آنچه به نظرش میرسید و از عهده اش بر میامد انجام میداد. چه بسا اگر میتوانست باید تلاش میکرد که ساختار و نظام اجرایی را هم بدون ایجاد بی اعتمادی عمومی ترمیم کند اما این نیاز داشت به توان فکری و امکانات اجتماعی @ali_mahdiyan
حزب اللهی های یک جمله ای ⚡️ برخی ها در یک جمله خلاصه میشوند. بیشتر از یک جمله نیستند. و همیشه باعث غربت و مظلومیت حق بوده اند. در حضرت امام جستجو کنید کلیدواژه را، خواهید دید که امام ریشه غربت اسلام را همین یک نکته میداند. حزب اللهی های یک جمله ای. ریشه غربت انقلاب هم همین است. ⚡️ مثلا یادگرفته . آن وقت برای آنکه جلوی ولایت قرار نگیرد بنا میگذارد بر جهالت. اگر به او بگوییم اینجا چه باید کرد، منتظر میماند تا ولایت حرفی بزند و الا خفه میماند. اگر ولایت نمیتوانست سخن بگوید او هم نمیتواند سخن بگوید. میترسد که نکند حرفی بزند بعد که ولایت اعلام موضع کرد ضایع شود آنهم در میان حزب اللهی های ولایت بسنده ای مثل خودش. همه آنچه در کتب روایت درباره مذمت عبودیت خالی از فهم شنیده اید در ولایت خالی از فهم هم پیاده کنید. ⚡️ ناراحت نشوید اما جریان تردید و غربگرایی که امروز مشاهده میکنید اکثرا امام بسنده هایی بودند در زمان خمینی که چشمشان به دهان امام بود و خفه بودند. این جماعت اگر در میان جنگ احد هم باشند با شنیدن شایعه مرگ پیغمبر جنگ را رها میکنند. من از این طایفه که عمدتا در زمان حضور یک ولی ارج و قربی دارند میترسم . برای آینده شان. ⚡️ جمع دیگری از انقلابی ها داریم که یاد گرفتند . آن وقت به اسم مردم حاضرند، عوامانه ترین رفتارها را هم انجام دهند. هر جا افکار عمومی را کسی ولو دشمن جهت دهی کرد، اینها همانجا هستند. مثلا اگر مردم ناراضی بودند اینها هم ناراضی اند. نا امید شدند اینها هم ناامیدند. کلا مردم جلو میروند و اینها پشت سرشان هستند. اگر بگویی فلانی چرا از نظرت برگشتی میگوید چون مردم برگشتند. مثل سلبریتی ها نیستند که همیشه شهوت شهرت داشته باشند. نه . اینها یک خطی اند. یادگرفته اند مردم. و اگر در زمان مردم مدینه بعد از پیامبر هم بودند و امیرالمومنین میگفت سرتراشیده بیرون بیایید با شمشیر برهنه. نمیامدند چون عموم مردم سکوت کرده بودند. نمیدانم اما شاید روز عاشورا هم در لشکری قرار داشتند که سیاهه بیشتری داشت. ⚡️ جمع دیگری از انقلابی ها داریم که یادگرفته اند . حالا وقتی میگوییم این کارت غیر قانونی است میگوید چه کشکیه؟ قانون قرار بود عدالت رو پیاده کنه حالا من دارم عدالت رو خودم پیاده میکنم دیگه. بگوییم ؟ میگوید ولایت رو اساسا خدا گذاشته برای ایجاد عدالت در جامعه. خوب من خودم عدالت رو میفهمم و پیاده میکنم. از ولایت هم تا جایی تبعیت باید کرد که قبولش داشته باشیم و الا جلویش میایستیم. ⚡️ اینها اگر زمان امام حسن بودند حتما فریاد میزدند بر سر او که ای ذلیل کننده مسلمین. چرا به ظلم تن دادی؟ اگر زمان پیامبر و صلح حدیبیه اش بودند فریاد میزدند که ای پیامبر چرا به ظلم تن دادی؟ یک خطی اند دیگر چه میشود کرد؟ اینها اگر میشنیدند کلمه لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی همراه میشدند اما وقتی میشنیدند بشرطها و شروطها و انا من شروطها احتمالا هنگ میکردند. البته زمان امیرالمومنین که عکس نبود ولی شاید اگر بود میگفتند عکس امیرالمومنین را بردارید بنویسید لا حکم الا لله. @ali_mahdiyan