eitaa logo
بر پا
6.7هزار دنبال‌کننده
589 عکس
320 ویدیو
73 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
«زینبیه رسانه» در اربعین 🌹امسال قرار بود با دوستان یک پایگاه رسانه ای از جنس هیات به پا کنیم به نام «زینبیه رسانه». مخصوص فعالین «جهاد تبیین». افتتاحش هم در روز اربعین باشد. پس تصمیم گرفتیم هیچ کدام زیارت اربعین نرویم و در عوض کارهای این افتتاحیه که به نظرمان مهم بود را انجام دهیم. 🌹تقریبا چهار روز به اربعین مانده بود که احساس کردم، کارهای محول شده به من تمام شده. سخنرانها (حاج آقای قاسمیان و امینی نژاد) که دعوت شده بودند. محتوای نمایشگاه درباره دیندارتر شدن مردم را هم تحویل داده بودم. از بچه ها مشورت گرفتم گفتند تو برو. 🌹تا آن روز سعی میکردم فیلم های زیارت مردم را هم نبینم حتی به زیارت فکر هم نکنم که هوایی تر نشوم اما آنقدر دلم بی قراری میکرد که تقریبا هر شب خواب میدیدم که در راه کربلا هستم. بالاخره تصمیمم را گرفتم و گذرنامه ام را در جیب گذاشتم و راه افتادم. 🌹رفتم سمت شلمچه( دوستش دارم. برای مسیر کربلا چه نقطه شروعی بهتر از خاک شلمچه). 🌹در راه به خاطر سرعت غیر مجاز جریمه شدم، به خودم نهیب زدم که رسیدن به هدف که از طریق بی قانونی بدست آید، نرسیدن است ولو هر چقدر هم هدف را دوست داشتی باشی(خلاصه خوارج بازی در نیار☺️). 🌹 سفری دو روزه را برنامه ریزی کرده بودم. با کمترین پیاده روی. در مرز همه چیز مهیا بود این بار انگار مسوولین تصمیم گرفته بودند به هر طریق راه را ساده کنند. حوصله توضیحش نیست آنانکه هر سال رفته اند ، میفهمند چه میگویم. 🌹راستش را بخواهید ته دلم این بود که باید امضای آغاز «زینبیه رسانه» را از کربلا بخواهیم در هیاهوی زائران ملیونی اش در هیاهوی زینبی اش. 🌹نیمه شب رسیدم مرز. وقتی داشتم وارد محوطه میشدم، ناگهان یک پارچه ساده که ارتش جمهوری اسلامی نصب کرده بود همه هوش و حواسم و دلم را مشغول به خود کرد. نوشته بود: «خوشا راهی که پایانش تو باشی....» @ali_mahdiyan
جنگ زنانه «زینبیه رسانه» در اربعین۲ 🌹داستان مهسا امینی، دنباله دار است. داستان مادری که جلوی ماشین بزرگ گشت ارشاد را مظلومانه گرفته بود یادتان نرفته، داستان گوشه ابروی کبود شده آن یکی نیز، داستان خودکشی آن دیگری نیز. اصلا جزییات مهم نیست، راست و دروغ هم مهم نیست. مهم این است که ذهن ما در این نقطه قصه میسازد. 🌹در یک تقسیم بندی مهم امور مختلف جنسشان زنانه و مردانه است. هر چقدر خشن تر، کلی تر، کم انعطاف تر، برتری جوی تر، مردانه است. هر چقدر احساسی تر، جزیی تر، هنری تر، لطیف تر، مظلومانه تر، زنانه است. «هویت مردانه» و «هویت زنانه» بر همه امور سایه میاندازد. گشت ارشاد مردانه است، امر و نهی هم هویت مردانه دارد. امر مردانه یا زنانه را لزوما مردها یا زنها انجام نمیدهند. حالا اگر اینها در مقابل زنان قرار بگیرند خروجیش چه میشود؟ داستان ذهن شما چه خواهد بود. 🌹علی کریمی استوری کرد: « کاوه ایران یک زن خواهد بود» چه خوب فهمید یا چه خوب ناآگاهانه پرده برداشت از رمز و راز کل این جریان، نمیدانم. ولی درست گفت. شکست نظام که هویتی مردانه دارد محتاج انقلاب است که هویت زنانه دارد. راهش این است حکومت رسانه ای دشمن زنان را به کار بگیرد. 🌹یادتان هست وسط اغتشاشات میان دار زنان بودند. چرا زن را انتخاب کرده اند؟ جنگ رسانه و جنگ روایت جایی است که علم و آگاهی که هویت مردانه دارد رشد میکند و نازل میشود و تبدیل به روایت و قصه میشود که هویتی زنانه دارد. 🌹 اصلا جنگ روایتها یک جنگ زنانه است. چه کنیم گشت ارشاد را تعطیل کنیم؟ زنان و دخترانمان را وسط دعوا بفرستیم؟ چه کنیم؟ پاسخ من یک کلمه است، راه درگیری« هویت خانواده» است. هویتی کامل که هم نقصهای زنانه و مردانه را ندارد و هم قدرت درگیری در این صحنه را دارد هم هر صحنه دیگری، جنگ زینب س و زهرا س، چنین هویتی دارد. اگر «زینبیه» ای برای رسانه علم کنیم هویتش را با خانواده میسازیم. 🌱اولا حتما زنان هم هستند 🌱ثانیا علم و‌ هنر ، فهم عمیق و بیان زیبا، ثبات نظام و تغییر انقلاب هر دو را لازم داریم یعنی هویت خانواده را. 🌹در راه سفر کربلا، در یک ون کنار پیرزنی نشسته بودم افغانستانی که دختر چهار پنج ساله زیبایی در آغوشش بود. دخترک خوابیده بود و پاهای کوچکش را دراز کرده بود در آغوش من. نامش «مهدیه» بود، چه نام پر استعاره ای. من آرام کف پاهای کوچکش را نوازش میکردم و اشک میریختم که تو نمیدانی وارد چه دعوای سهمگینی شده ای و داری کمک میکنی، مسافر کوچک زیبا. 🌹چند سال پیش که سید محمد ساجدی رفیق «هنرمند جهادگر»م وقتی بعد از سفر اربعین با همسرش و سه دخترش در تصادفی پر کشید و رفت، هیچ وقت فکر نمیکردم اینقدر حرکت او برایم الهام بخش باشد. الهام بخش مبارزه امروز. 🌹حضور خانواده در صحنه را لازم داریم. همه نهادها را مجهز به هویت خانواده کنیم حتی امنیتی ترین نهادها و نظامی ترین آنها. جنگ رسانه و روایت را عمیق تر ببینیم. مراقب باشیم حکومت سخت و طاغوتی شیطان زیر پوست لطیف و نرم روایت و قصه و رسانه چدنی است که مخمل پوشیده و جنگ را زنانه کرده و در این نبرد وارد نشویم واردمان میکنند و زن و دخترمان را اسیری میبرند این بار اسارت آن است که به نفع آنها بنویسند و بگویند و زخم بزنند. ضحاک مرد اینبار خون زن و دختر میطلبد و کاوه زمان «خانواده» است. 🌹جنگ حسین ع خانوادگی بود با طاغوت و السلام @ali_mahdiyan
‏۱ نوشته اگر در قصه ‎ صبر کردی که جزییات رو بفهمی و مقابل ‎ سکوت کردی و مثل کبک سرت رو تو برف کردی، نه هیاتی هستی، نه امام حسینی، یه دروغگوی بی شرمی. گفتم نه اینبار اتفاقا جزییات رو میدونم. بهم خبرش رسیده. دوست داری بشنوی یا مهم نیست؟ گفت مهم نیست ولی بگو. ‏۲ گفتم مهسا رو کشتند. قبلش بهش دارو دادن که سکته کنه. سکته براشون بهتر بود. گفت چرا؟ چون خبرش دو ضرب میشد. ضرب اول مانور روی اصل سکته بود و جمع کردن حواسها، ضرب دوم آتش زدن مردم با مرگش. گفت: کی ها؟ گفتم من که از کانال خبریم شنیدم اما خیلی پیچیده نیست، نگاه کن ببین کی از ‏۳ این مرگ نفع میبره. کل ماجرای ‎ پروژه کی ها بوده؟قصه فیلم مادری که جلوی ماشین رو میگرفت، بعد اون زنی که از ماشین پلیس بیرون پرت شد، بعد اون دختری که ضرب و شتم شد. همیشه یک طرف پلیس(نماد نظام) و یک طرف زن(نماد مظلومیت و برانگیختگی) قرار داره. گفت یعنی میگی چی؟دروغ بوده؟ ‏۴ گفتم اینهمه واقعه پشت سر هم در یک ژانر، چرا رخ میده؟ نظام که الان مثل نون شب براش آرامش مردم واجبه، چرا چنین میکنه؟ گفت چون عوضین، چون احمقن، چون طالب.انند. گفتم اون منبع به من گفت اونها که دارو بهش دادن، این بار نگذاشتن خانواده طرف جور دیگه موضه بگیرن، رفتن سراغشون، با واسطه ‏۵ گفت منبعت نگفت کین؟ گفتم قاتلین‌ ‎ . گفت منبعت کیه؟ گفتم هر کی؟ چه اهمیتی داره؟ اصلا جزییات چه اهمیتی داره؟ مگه نگفتی منتظر جزییات نباشیم؟ گفت سر کارم گذاشتی؟ گفتم دوست نداری سر کار بری نه؟ منبع من مهم نیست، مهم ذهن تو است ‏۶ ذهنی که منتظر جزییات نمیمونه، چون بهش یاد دادن داستان رو ما میگیم راست و دروغ ماجرا به مطابقت با واقعیت نیست، به انسجام بیشتر داستانیه که تعریف میکنیم. تو این دوران جهت سنج نداشته باشی گم میشی. حالا لطف کن منصفانه سکوت کن تا جزییات معلوم بشه. باشه؟ @ali_mahdiyan
‏پلیس به قاچاقچی باروت گفت این چیه؟ یارو یه مشت آورد گفت بار سیاه دونه است پلیس شعله کبریت را نزدیک برد، باروت شعله ور شد یارو با افتخار گفت دیدی گفتم سیاه دونه است فیلم پلیس و گزارش پزشک هم درآمد، ولی مشکل عده ای فقط جهالت نیست.... هیچی همین ‎ @ali_mahdiyan
روضه مهسا ⚡️روضه خوندن جواب میده. بستگی داره کی بخونه، برای چی بخونه. یادمه یه انیمیشن تاثیر گذار ژاپنی دیدم به نام «مدفن کرمهای شب تاب». قصه دختر سه چهار ساله و داداش دوازده سیزده سالش، وسط جنگ و حمله های هواپیماهای آمریکا. هر دوشون از گرسنگی و تنهایی و غربت فوت کردند. اشک میریختی و در انتهای فیلم مشمئز بودی از کسانی که میگفتند مقاومت کنیم مقابل حملات آمریکا. ⚡️روضه خوندن جواب میده. کل حرکت معاویه و عایشه مقابل امیرالمومنین محصول روضه خونی هایی بود که کنار پیراهن غرق به خون خلیفه قبلی انجام میدادند. اشک و احساس و یک صحنه کشته شدن فتنه گون که بشه هر طوری تفسیرش کرد و بعد هم بی خیال تفسیر و تبیین، فقط روضه. روضه بخونیم. ⚡️محمدرضای ملعون هم فهمیده بود. کل داستان سینما رکس جون میداد برای روضه خوندن. یک صحنه فتنه طور که نیاز به وضوح با رزولوشن بالاتر داشت، ولی بی خیال تبیین، فقط روضه جواب میده تا خروجیش سیلی زدن به خمینی باشه. ⚡️امروز دیدم این امپراتور کوزکو یا همان زینب موسوی، برای داستان مهسا زبانش را به طنز که شیوه او است دراز کرده، برایش کامنت گذاشته بودند با طنز اعتراض نکن، روضه فقط روضه. ⚡️روضه خوندن جواب میده، اگر بر بستر تبیین نباشه داغان میکنه. اگر روی صحنه فتنه گون قرار بگیره مانع چشم باز کردن و دیدن میشه، نمیگذاره توضیح بدی. فقط میگن همه شیون کنن همه روضه بخونن. ⚡️صدای یک عقیله را لازم داریم توی کوفه پر از اشک که ولو برای برادرش گریه کنند، صدا بزند اسکتوا، تا همه سکوت کنند و فکر کنند و ببینند آن وقت روضه بخوانند و گریه کنند. ⚡️احساسات و غیرت بدون عقلانیت شاید به مریم پاک، تهمت بزند شاید زلیخای ناپاک را تطهیر کند. بستگی دارد چه کسی روضه بخواند و هدفش چه باشد. 🌱یاد روضه هایی که برای ندا آقاسلطان خواندند به خیر. خودشان کشته بودندش البته. یاد تهمتهایی که به میترا استاد مظلوم زدند به خیر، خودشان کشته بودندش البته. 🌱بیچاره مهسا دلم میسوزد برای پیکری که لاشخورها تکه تکه اش میکنند و برایش روضه میخوانند. بیچاره مهسا. @ali_mahdiyan
❤️سلام دخترم. پاره تنم، جگر گوشه ام. نمیدانم شنیده ای یا نه، که این روزها دخترکی که پاره تن و جگر گوشه بابایش بود، جلوی چشم این مردم در دامن همین نظام دینی ما پر پر شد و جگر همه را سوزاند. ❤️نظام دینی همان که سر سلسله اش اباعبدالله ع است. اباعبدالله. مخصوصا این نام را گفتم. اباعبدالله یعنی پدر بندگان. وقتی «دامن نظام دینی»میگویم تو «دامن پدر» را تصور کن. پدری مظلوم و مقتدر. شبیه خمینی، شبیه خامنه ای، شبیه آن سردار شهید ❤️ داشت با دخترک سخن میگفت، میخواست بگوید عزیزکم هر طور دوست داری لباس بپوش، اما مراقب دیگران هم باش، نکند پوششت ضرر به دیگران بزند، دلی را بسوزاند، نوجوانی را بلغزاند، مادری را نگران کند، همین. میخواست بگوید فدای قد و بالایت این کارت خطا است، مراقب خودت و دیگران باش. ❤️شنیده ام بعضی میگویند دخترش مهسا نگران بود. از پدرش میترسید، به او اعتماد نداشت. نمیدانم شاید. اما چه کسی او را ترسانده بود؟ چه کسی او را بی اعتماد کرده بود؟ چه کسی قلب بیمارش را نگران کرده بود؟ همان لشکری که معجر از سرش کشیده بود. همان وسواس خناس. همان غول سیاهی که چهل و چند سال بود که پدر با او میجنگید. ❤️دخترک جان داد روی دامن پدر. حالا دلم آتش گرفته دلم برای پدر مظلوم و مقتدرش میسوزد. گفتند کتکش زدی که مرد. مظلومانه گفت من فقط دستم را جلوی کسی بلند میکنم که بخواهد به زور و لجاجت به بقیه فرزندانم ظلم کند. من دخترم را نمیزنم. گفتند و زیاد گفتند که قاتل تویی. و حالا او نمیدانست از درد دخترش بسوزد یا درد تهمتهایی که به عشق و عاشقی او با دخترش زده میشد. چه کسی تهمت میزد؟ همان لشکری که مقنعه از سر دخترکان میکشید همان که دخترکان را از پدر ترسانده بود. ❤️گاهی فکر میکنم در کربلا درد زخمهای تن جانکاه تر بود یا درد تهمتها. آنها که قربه الی الله تهمت زدند. گفتند اینها خارجی اند. گفتند اینها زن و بچه را اشرا و بطرا و مفسدا و ظالما یعنی بیهوده و بی دلیل از سر فساد و ظلم به کشتن و اسارت دادند. گفتند حسین ع ظالم بود و یزید را هم بی خیال. ❤️من امروز نمیدانم برای دخترک مظلوم گریه کنم یا پدر داغدیده اش. جگرم خون است و کاش یک عقیله پیدا میشد و این غول سیاه را رسوا میکرد و از پدر و امام داغدار دفاع میکرد. @ali_mahdiyan
‏انتخاب بین اجباری بودن حجاب و اجباری نبودن حجاب مساله ما نیست، بلکه یک نامساله است. مساله درست، انتخاب بین «حجاب اجباری» و «بی حجابی اجباری» است. @ali_mahdiyan
درباره گشت ارشاد، امر به معروف، حکومت دینی ۱ @ali_mahdiyan
درباره گشت ارشاد، امر به معروف، حکومت دینی 2 @ali_mahdiyan
درباره گشت ارشاد، امر به معروف، حکومت دینی 3 @ali_mahdiyan
درباره گشت ارشاد، امر به معروف، حکومت دینی 4 @ali_mahdiyan
درباره گشت ارشاد، امر به معروف، حکومت دینی 5 @ali_mahdiyan
درباره گشت ارشاد، امر به معروف، حکومت دینی 6 @ali_mahdiyan
درباره گشت ارشاد، امر به معروف، حکومت دینی 7 @ali_mahdiyan
درباره گشت ارشاد، امر به معروف، حکومت دینی ۸ @ali_mahdiyan
🇮🇷ای پرچمت ما را کفن...🇮🇷 🍀🍀🍀🍀🍀 🌹شلوغی ماجرای اغتشاشات اخیر خیلی چیزها را به حاشیه برده است. دست آوردهای بزرگ آقای رییسی در سازمان ملل. و از همه مهمتر هفتۀ طی 200 سال گذشته در تاریخ ایران فقط نظام مقدس جمهوری اسلامی، این مقتدر مظلوم، با همین بسیج مستضعفین دست خالی اش، اجازه نداده است یک وجب از خاک ایران جدا شود. حالا وحوش آمریکایی از اینترنشنال نقشه برای تجزیه ایران عزیز ما می کشند. در ایران هیچ کس در این قضیه سر سوزنی شوخی ندارد. 🌹امروز یکم مهر سالگرد عملیات کمان 99 هست. بلافاصله بعد از حملۀ صدام به ایران، نیروی هوایی ایران یک عملیات برجسته را طراحی کرد که با حضور 140 هواپیمای تهاجمی و 40 هواپیمای پشتیبانی اجرا شد. بزرگترین عملیات هوایی دنیا! 🌹بسیاری از پروازها برای فرار از رادار در ارتفاع پایین انجام شد. و بعد از آن 55 درصد از توان نیروی هوایی صدام بعثی از بین رفت. 🌹یک هفتۀ بعد عملیات شمشیر توران طراحی شد که هدفش جلوگیری از اتمی شدن عراق بود. 🌹بعد از آن عراق هواپیماهایش را به مرزش با سوریه منتقل کرد که از دسترس نیروی هوایی ایران دور باشد. 🌹کمتر از شش ماه بعد بزرگترین عملیات فوق تخصصی ایران طراحی شد. یعنی عملیات اچ 3. ایران با سوختگیری هوایی و با دور زدن عراق به نیروی هوایی عراق حمله کرد. البته سوریه در این عملیات به کشور ما کمک کرد. عراق تا مدت ها این باور نمی کرد که ایران این عملیات را انجام داده است. 🌹در تیرماه سال 61 هم که بنا بود اجلاس عدم تعهد در عراق برگزار شود، و صدام تعهد داده بود که آسمان عراق امن است، ایران در یک عملیات بارها آسمان بغداد را تصرف کرد و شهید عباس دوران هواپیمای خودش را به ساختمان اجلاس کوبید. ✅✅این ها که گفتم افسانه یا فیلم آمریکایی نیست. واقعیت است. هر چند مثل همۀ قضایای دیگر در روایتش گرفتار لکنت زبان باشیم. 🏴نیروی هوایی آمریکا مطابق گزارش های خودشان، به محض قفل شدن موشک روی هواپیمایشان ایجکت می کنند. هرگز عملیات در ارتفاع پایین نداشته اند. رفیق همین ما می گفت روز امتحان پایانی عباس در آمریکا، عباس سه بار در تعقیب و گریز معلم پروازش او را تسلیم کرد. هنگام خداحافظی معلم پرواز به وضوح ناراحت بود و گفت خدا نکند ما و شما در جنگی روبری هم قرار بگیریم. 🌹اخیرا فیلمی دیدم از یک تخیل این آمریکایی های ترسو به نام که هر چه نیروی هوایی ما داشته است و آرزوی این ترسوها است به نام خودشان ثبت کرده اند. 🌹اشکالی هم ندارد، برایشان کاربرد داخلی دارد ولی واقعیت با فیلم عوض نمی شود. https://eitaa.com/rabefalagh
🔻 جوشش "مردم" در معرکۀ میدان 🖋 مهدی جمشیدی ۱. تهران، ۱ مهر ۱۴۰۱، نماز جمعه، راهپیمایی مردم. آن‌قدر از "مردم" سخن گفتند که بعضی باور کردند که گویا آنان که در خیابان، رسم "هرزگی" و "خیانت" و "خباثت" در پیش گرفته‌اند، به‌راستی "مردم" هستند، امّا امروز، نه در شب تاریک بلکه در روز روشن، معنی "مردم" را دریافتیم و دیدیم "مردم" چه کسانی هستند و چه می‌گویند. سیل جوشان و برآشفتۀ جمعیّت، پایان نداشت و مردم از پسِ مردم در راهپیمایی، روان بودند. هرچه می‌آمدند و می‌رفتند، تمام نمی‌شدند. در اینجا، دل‌ها شعله‌ور بود، نه سطل‌های زباله؛ درد دین داشتند، نه سودای ولنگاری فرهنگی؛ هم‌دل و مؤمن بودند، نه اجیرشده و فریب‌خورده؛ نه سنگی پرتاب شد و نه شیشه‌ای شکست شد؛ نه اموال عمومی به آتش کشیده شد و نه مأمور نیروی انتظامی؛ نه راه بر کسی سد شد و نه به کسی حمله شد؛ نه سلاح سرد در میان بود و نه سلاح گرم. ۲. امروز، متن و ماهیّتِ "واقعیّت اجتماعی" در ایران، از سوی خودِ "مردم"، به تصویر کشیده شد؛ تصویری راستین از "لایۀ پنهانِ هویّتی". آنچه را که دیگران در "نظرسنجی‌ها" و "نظرسازی‌ها" طلب می‌کردند، امروز در برابر چشمان خویش مشاهده کردیم و از زبان خودش، "دردها" و "دغدغه‌ها" و "رنج‌ها" و "خواسته‌ها" و "آرمان‌ها"یش را شنیدیم. همه‌چیز، "طبیعی" و "دست‌کاری‌نشده" بود و مردم، خویش را همان‌گونه که بودند، نمایاندند. کافی بود از حائل و عایق "رسانه" خارج بشویم و به خودِ "واقعیّت"، چشم بدوزیم تا حقیقت را دریابیم. باید خویش را از بافته‌ها و ساخته‌های "رسانه‌های نارسا"، تهی سازیم و صدای واقعیّت را مستقیم بشنویم. ۳. همچنین در "میدانِ عینیّت"، مشاهده کردیم که واقعیّت اجتماعی در ایران، هر چند خصوصیّت "پیوستاری" و "رنگین‌کمانی" دارد، امّا از "دامنۀ دیانت" و "دایرۀ ولایت" خارج نیست. مردم، یکسان نیستند، امّا تنوّع و تکثّرشان، در چهارچوب "ارزش‌های غایی و بنیادی" صورت‌بندی شده است که همگی از هویّت و حیات دینی برخاسته‌اند. این است عمق و عقبۀ تعهد دینی در جامعۀ ایران. آنان که جامعۀ ایران را "پاره‌پاره" و مبتلا به "شکاف‌های فزاینده" و "تضادهای ریشه‌ای" می‌دانند، نمی‌دانند که بیرون‌زدگی‌ها و اصطکاک‌ها، اقلّی و ناچیز هستند و نمی‌توانند به یکپارچگیِ هویّت دینی، گزند برسانند. ۴. البتّه می‌دانم که ما در ایران با "طبقۀ متوسطِ متجدِّد" روبرو هستیم که دنبالۀ بومی و وطنیِ تمدّنِ غربی هستند و انتخاب‌های فرهنگی‌شان با ما تفاوت فراوان دارد، امّا اینان، "تعیین‌کننده" نیستند؛ چراکه "اکثری" و "فربه" نیستند. اینان اقلّیّتِ پریشان‌حال و پُرمدّعایی هستند که می‌کوشند از خویش، "روایت‌های بزرگ" بیافرینند و وانمود که کنند همان "مردم" هستند. این دعاوی و روایت‌سازی‌ها، چنان زیرکانه و موذیانه بوده که حتّی برخی از ما را نیز به خطا افکنده و دچار این گمان کرده که جامعۀ ایران از "ایدئولوژی انقلابی" عبور کرده است؛ حال‌آن‌که واقعیّتِ نیالوده به کج‌روایت، چنین دلالتی ندارد. ۵. بخش عمده‌ای از این روایت‌سازی‌های وارونه، بر عهدۀ "روشنفکرانِ سکولار" بود. آنان به‌طور عامدانه و آگاهانه، "پیش‌فرض‌های اثبات‌نشدۀ" خود را تکرار کردند و کوشیدند با "تکرار روایت"، دروغ را بر جای حقیقت بنشانند. ما نیز سعی نکردیم که مواجهۀ ساختارشکنانه با "بدیهیّات کاذبِ" آنها داشته باشیم و نشان دهیم که "مقدّمات" و "مبانی"‌شان، یکسره خطا و ناصواب هستند. بیچاره اینان که استدلال‌های‌شان، پای چوبین دارند و آرمان‌شهرشان، چونان خانه‌ای بر آب است. آنچنان در مردابِ "حماقتِ نظری" فروغلتیده‌اند که هرچه "واقعیّت" فریاد می‌زند که "نظریه‌ها"ی‌شان را برنمی‌تابد، نمی‌شنوند. ۶. در آن سو، دسته‌ای از "روحانیانِ دگراندیش و سیاست‌زده" قرار دارند که تجدّد را "توجیه دینی" می‌کنند و برای "آزادیِ لیبرالی"، آیه و روایت می‌آورند. از آن‌گاه سهم‌شان از قدرت سیاسی پرداخت نشده، زبان به اعترض گشوده‌اند و سرگرم دوخت‌ودوز "جامۀ کج‌روایت" به تن واقعیّت شده‌اند. این "آیت‌الله‌های فرسوده" و "حجت‌الاسلام‌های پشیمان"، جاده‌صاف‌کنِ نیروهای تجدّدی در ایران هستند و دین را به دست‌مایۀ بازتولید سیاسیِ خویش فروکاهیده‌اند. دریغ از اندکی صداقت و تقوا و اخلاق در این ظاهرالصلاح‌های معممّ. شریح‌های هُرهری مسلکی هستند که دین‌دانی‌شان، "نرخ" دارد نه "عیار". اینان مبلغان و مروّجانِ "فقهِ جان لاکی"‌اند نه"فقهِ جعفری"‌ که می‌توانند به هر دروغ و خدعه‌ای، ده‌ها آیه و روایت سنجاق کنند و از دین و دین‌دانی، "دکّان" بسازند. خمینیِ کبیر از بوی تعفّن اینان در آخرت گفت، امّا کار بدانجا رسیده که ما در همین دنیا، از وجودِ مشمئزکنندۀ اینان گریزان شدیم. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من روحانی نون امام زمان عج رو خوردم که این روزها خفه خون نگیرم و ساکت نباشم و تبیین کنم. حالا جواب دارم بدم فردای قیامت به این دختر معصوم؟ من طلبه ای که از کنار «جهاد تبیین» و «مخرج مشترک» و «پازل دشمن» و «فضای مجازی رها» و ... بی خیال عبور کردم، الان اگر من جواب این مادر را نباید بدهم چه کسی باید جواب بدهد؟ وای بر اهل علمی که در فتنه ها، دانایی جامعه را رشد نمیدهند. چه بد عاقبتی خواهیم داشت ما ساکتین ملبس! @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 لبیک یا رسول الله 🏴 🔰 اجتماع بزرگ مردم و هیئات مذهبی شهر مقدس قم ✊️ در محکومیت اهانت به قرآن کریم و مقدسات 🏴همزمان با سالروز رحلت نبی مکرم اسلام 🗓 یکشنبه(فردا) مورخ ۱۴۰۱/۷/۳ 🕰 زمان حرکت؛ ساعت ۹ صبح از شبستان امام خمینی حرم مطهر به سمت حسینیه امام خمینی و دفتر مقام معظم رهبری واقع در خیابان صفائیه
• اندیشه • «قُلْ مٰا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لاٰ دُعٰاؤُكُمْ»﴿الفرقان‏، 77﴾ «بگو اگر خدا را نخوانید به شما اعتنا نمی‌کند» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️چقدر او را خواندیم؟! فتنه یعنی گرفتاری، یعنی بروز نقص و تجلی حاجت، یعنی هدر رفت عمر و سرمایه، یعنی رکود و تعویق یا پسرفت. نمی‌شود با فتنه کنار آمد. همه حوادث زندگی مؤمن برای آن است که حقیقت را بفهمد، و آن این آموزه طلایی است : «وَ مٰا لَكُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاٰ نَصِيرٍ»﴿البقرة، 107﴾ در این فتنه چقدر دعا کردیم؟ چقدر سر به مهر گذاشتیم و مدتها به زاری در سجده ماندیم؟ چرا مدتهاست چنین نمی‌کنیم؟ چرا اینطوری شده‌ایم؟ چرا این‌طوری مبارزه میکنیم؟ البته دعا می‌کنیم، در مراسم اربعین هم از دعا برای انقلاب غافل نبودیم، ولی این مهم است که دعا حاشیه است یا متن کار. این حادثه پیش آمد تا دلهایی که با حسين صفا یافته بود، خیلی شیرین و بی‌تکبر خدا را بخواند و انقلاب را برای ماه‌ها بیمه کند. و «مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اَللّٰهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اَللّٰهَ بٰالِغُ أَمْرِهِ»﴿الطلاق‏، 3﴾ «کسی که کار خود را به خدا بسپارد پس او برایش کافی است. خدا کار خود را به آخر می رساند» چرا کار را به خدا نمی سپاریم، این کار و همۀ کارها را؟ چرا نالۀ «ترحّم علی عجزنا» سر نمی دهیم؟ حتی دعاهای خدایا خدایای بعد نمازهایمان هم کمی شل شده است. بنا داریم کدام کار را به خدا بسپاریم و در پیشگاه او اظهار عجز کنیم؟ به خوبی می دانیم، خدا بندۀ مؤمن را به «انواع» گرفتاریها مبتلا می کند تا چشمهایش به نور توحید باز شود و متوجه خدا شود و «لا حول و لا قوة الا بالله» بگوید و کار را به او بسپارد. هرچند «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتّٰى نَعْلَمَ اَلْمُجٰاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ اَلصّٰابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبٰارَكُمْ»﴿محمد، 31﴾ و آنها که در این حادثه کوشیدند درخشیدند. ولی «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَرٰاتِ وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ»﴿البقرة، 155﴾ شاید بالاترین مقام صبر این است که انسان در دل این حادثه ها باورهای عمیق توحیدی را مرور کند و بگوید «ما همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم». دارد این فرصت حیف می‌شود. ┄┅••؛••┅┄ این سؤال‌ها بجا است چون روشی که امام برای مبارزه به ما آموخت این طوری نبود. امام خود زاری‌کننده نمره یک این کشور بود، رهبر عزیز و بی‌نظیرمان هم. یعنی الگوهای زاویه‌دار با این منش جواب نمی‌دهد. داریم می آموزیم، داریم جرعه جرعه شراب آگاهی مینوشیم. حادثه ها رسولان الهی اند تا بشکفیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به ارواح نورانی مجاهدان در طول تاریخ، رحمة الله علیهم ☘️@faslefarhang
🔴چه شد که چادر کشیدند... 🔹گفتند حجاب اختیاری و چادر از سر ناموس مردم کشیدند. 🔸گفتند حجاب کجای قرآن است و وقتی خبردار شدند، آیات زن و حجاب را ورق ورق کرده و به آتش کشیدند. 🔹شعار آزادی و زندگی دادند و جوان غریب بسیجی را در خیابان زیر مشت و لگد گرفتند. از حقوق بشر گفتند و مسلم ترین حق گروه های امدادی را در همه جنگ ها با به آتش کشیدن 18 آمبولانس به نمایش گذاشتند. 🔸از احترام و مدارای پلیس گفتند و دهها ماشین و موتور ناجا را آتش زدند و سرباز بی نوا را زیر ضرب وحشیانه مصدوم و به آتش کشیدند. 🔹از حقوق مردم گفتند و اموال عمومی و خودروهای شخصی را تخریب کردند. 👈اینها مردم نیستند؛ اینها اراذل و اوباشند و تکلیف شان روشن؛ اما سخن جای دیگر است. توصیف امیرالمومنین از اوباش در جملات قصار 199 نهج البلاغه چنین است: اینان پراکنده اند و شناخته نمی شوند تا وقتی مجتمع شوند و غلبه کنند. ✅سوال اینجاست؛ چه زمان اراذل و اوباش از پراکندگی درآمده و جمع می شوند؟ فیلم چادر کشیدن از سر ناموس مردم، بچه شیعه را به دردی عمیق در کوچه های بنی هاشم می برد. چند روزی از رحلت پیامبر نگذشته بود که اراذل و اوباش پراکنده آنروز، گرد هم جمع شدند و شد آنچه نباید می شد. چرا؟ چه چیز آنها را جمع کرد؟ اراذل و اوباش حزب نیستند، سر ندارند، رهبر ندارند، شناسنامه ندارند. اینها در شرایطی مجتمع می شوند که حق پوشانده شود و حق پوشانده نمی شود مگر به سکوت خواص. حضرت زهرا در خطبه معروف فدکیه از سکوت انصار گلایه می کند و می فرماید: "آیا ارث من باید پایمال گردد و اخبارش به خوبى به شما مى رسد و باز هم خاموش نشسته اید؟" کربلا نیز با سکوت خواص کوفه چنان مصیبت بار شد. در تاریخ معاصر نیز کودتای 28 مرداد با غیبت روحانیون منجر به میدان داری اوباش و حذف مصدق شد. اگر سکوت خواص نبود شیخ فضل الله بر دار نمی رفت و مشروطه شکست نمی خورد. سال 88 نیز سکوت خواص منجر به ندای این عمار شد. با این تفاوت که آنروز سکوت خواص مربوط به ژنرال های سیاسی بود و امروز خواص تکثیر شده در فضای مجازی. هرکس هرجا موثر بر ممبرها و فالورها و جماعتی است و خواص آن جمع. 👈لب کلام؛ هرجا حق را ببینیم و سکوت کنیم فرصت را برای اجتماع اراذل و اوباش فراهم کرده ایم. چه سکوت کنیم و چه به تعبیر رهبری انقلاب حرف حق را زمانی بزنیم که پازل و نقشه دشمن تکمیل شود؛ در هر دو صورت موجب کتمان حق شدیم و اینجاست که نشستن غبار بر حق موجب اجتماع اوباش می شود. ✅اسم رمز گشت ارشاد و حجاب اجباری و حادثه مهسا و غیره امتحانی بزرگ در میان خواص بود که درس ها داشت؛ باقی بماند بعد... همشهری @mahdian_mohsen
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحثی پیرامون دشمن و مباحثی درباره حوادث اخیر شیخ علی مهدیان شب سیم صفر ۱۴۰۱ مدرسه علمیه ولی عصر عج قم @ali_mahdiyan