eitaa logo
بر پا
6.8هزار دنبال‌کننده
643 عکس
373 ویدیو
74 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
بحران پی در پی 🔺از کنار اخبار مهم امنیتی آسوده عبور نکنید. مساله جدی است. یک بار فقط اتفاقات یکی دو ماه اخیر را مرور کنید: 🔹وزارت اطلاعات اعلام کرد بنا بوده ۳۰ انفجار همزمان در تهران اتفاق بیفتد. تصور کنید اگر این اتفاق رخ داده بود الان نه تهران که کل کشور چه حالی داشت؟ این واقعه خنثی سازی میشود و ۲۸ تروریست هم دستگیر میشوند. 🔹یک ماه قبل هم وزارت اطلاعات اعلام کرد طرح تروریستی موساد برای انفجار و نابود کردن صنایع موشکی ایران را کشف و خنثی کرده قرار بوده موشک‌ها به ابزار انفجاری تبدیل شوند و خطوط تولید موشک منهدم شوند. 🔹کمی پیش از آن نیز حادثه شاهچراغ رخ داد. که با غیرت و شجاعت یک جوان خدماتی ابعاد فاجعه گسترده نشد. 🔹دو ماه قبل هم وزارت اطلاعات اعلام کرد ۴۳ بمب در کشور کشف شد که قرار بود در هیاتهای محرم و در مزار حاج قاسم منفجر شوند. 🔺رهبری در دیدار با فرماندهان سپاه بیان کرد طرح بحران های پی در پی دوباره جدی تر شده. رهبری در دیدار مردم سیستان اشاره کرد مساله امنیت و وحدت برای ایجاد بحران پی در پی تمرکز دشمن است. رهبری در دیدار پیشکسوتان اعلام کرد «مقوله امنیت همه چیز است». 🔺البته بله، قدرت وزارت اطلاعات را در خنثی کردنها باید دید و اسیر حرف مفت خودتحقیرها نباید شد. اما کاملا روشن است که هجوم جدی است بسیار جدی. معلوم نیست چه حجمی از این بحران ها خنثی شود و چه میزان واقع شود. اما چند نکته: 🔺چرا دشمن به این سبک رو آورده؟ واقعیت آن است که سبک بحران پیاپی جایی اتفاق میافتد که بنا است ذهن جامعه به هم بریزد. چرا باید ذهن جامعه به هم بریزد؟ دلیلش آن است که آن فشار خفه کننده ای که خیلی ها احتمال تاب آوری مردم را درشان نمیدادند تمام شده. مرگ روزانه صدها نفر و داغدار شدن هزاران نفر بر اثر کرونا، وضعیت رو به ضعف اقتصاد به همراه دولت ظالم، تنبل، پر ادعا و پر تناقض غربگرا گذشته. 🔺کرونا جمع شد. دولتیان پیر و فرتوت و زنگ زده رفتند. شاخصهای کلان اقتصادی همگی رو به رشد شد. اگر چه هنوز در زندگی و معیشت محسوس نیست اما همینها احساس آرامشی ایجاد میکند. تورم کنترل شد. پولهای ایران بازگشت. تحریمها شکست خورد. در اوج اغتشاشات سال گذشته مدیران دولتی بیست و چهارساعته مشغول کار بودند. طرح های پیشرفت کشور در حال نوشته شدن توسط انقلابی تر ها است. طرح شفافیت و صیانت و حجاب که تا زمانی فقط سر منبرها اهمیتش را میشنیدیم در بدنه تصمیم سازان جوان به صورت جدی دنبال میشود. 🔺دشمن در این شرایط نزدیک به نقطه اوج چه باید بکند؟ انحراف ذهن ها. شبیه اتفاقی که در دوره پیروزی انقلاب و نظام سازی یا در میانه تا انتهای دهه شصت و پیروزیهای نظامی دنبال کردند. چرا؟ این ویژگی نزدیک شدن به نقطه اوج است. هنگام نزدیک شدن به اوج در هر مرحله چند اتفاق میافتد: اولا طرحهای بحران سازی راهبردی دشمن شکست میخورد. ثانیا ذهن عمومی احساس آرامش و امید نسبی پیدا میکند. ثالثا قدرت پیروزی و فتح مردم خود را نشان میدهد. 🔺در این شرایط باید ذهن مردم به هم بریزد. مسوولین گیج و منفعل شوند. انتقام از مردم گرفته شود. بحران سازی از سطح کلان به سطح چنگول کشیدن گربه وار و آخرین تلاشهای ممکن فروکاسته شود. در این شرایط القای ناامیدی و خودتحقیری، جرم است. ایجاد اختلاف خیانت است. احساس ضعف خطای راهبردی است گم کردن اصل و فرع کمک به طرح دشمن است. @ali_mahdiyan
نکته ویژه درباره خانم علم الهدی این است که هم به لحاظ فکری و علمی عمیق است هم شخصیت مستقل و غیر جناحی دارد. هم البته دارای قدرت تهاجم خصوصا در فضای رسانه ای به قلب دشمن است. واقعا باید به او دستمریزاد گفت او تصویر ملال آور زنان غربگرا و بازیچه در سیاست را عوض کرد. @ali_mahdiyan
‏ده سال پیش دوره معرفتی «طلبه عصر انقلاب»، تدریس «مکتب امام» برای طلاب مدارس علمیه شهرستان قزوین. ده سال بعد از آن، اردوی معرفتی درباره «هویت و سبک زندگی طلبه عصر انقلاب» بر محور «مکتب امام». حوزه علمیه را با همین دو تعبیر متحول میکنیم. «طلبه عصر انقلاب» «مکتب امام» والسلام @ali_mahdiyan
اصل و عمق وحدت گرایی در جهان اسلام نه سلفی بودن به معنای رجوع به منابع معرفتی دینی در سه نسل نخست و پیدا کردن عین ظاهر دین و نه نوسلفی بودن به معنای تلاش بیشتر برای تغییر اجتماعی با رجوع به ظواهر نصوص و توجه جدی تر به مصلحت و زمان و مکان در مقابل بنیادگرایی سلفی ها، هیچ یک معادل ضدیت با وحدت گرایی نیست. سنت گرایی نیز به معنای رجوع به پیش از دنیای مدرن و سنتهای متداول بین اهل سنت نیز معادل وحدت شکنی نیست. همانطور که جهادی گری نیز در میان اهل سنت معادل ضدیت با وحدت نیست. البته عقلانیت بیشتر در فهم متون دینی و استفاده از سنتها حتما محیط مساعدتری برای شکل گیری اندیشه وحدت را ایجاد خواهد نمود. همانطور که توجه به بعد صوفیانه و معنوی و سلوکی دین نیز چنین بستر مهیاتری را برای جریانهای اهل سنت و تقریب با شیعه فراهم تر میکند و البته تعبد به نصوص نیز وضعیت جدی تری در تقابل با دنیای مدرن میسازد و از جهت دیگر وضعیت مساعدتری برای طرح اندیشه وحدت شکل میدهد. اما هیچ چیز به اندازه فهم و تاثیر سیاسی اجتماعی به بروز و ظهور این اندیشه کمک نکرده است. اتفاقی که مثلا در جریان الازهر با آن مواجهیم. الازهر را میتوان به دو ساحت راس و بدنه از هم تفکیک نمود. راس الازهر عموما تحت تاثیر سیاستهای دولتهای مصر بوده است و بدنه تحت تاثیر جریانها و جنبشهای تکفیری سلفی جهادی که توسط قدرتهای فرامنطقه ای در جهان اسلام تقویت میشود. بعد از فروپاشی دولت عثمانی و تبدیل شدن جهان اسلام به کشورهای کوچک و ضعیف نگه‌ داشته شده، اندیشه های مختلفی در جهان اسلام جوشید، برخی مثل علی عبدالرزاق به طور کامل فرمان اندیشه دینی را به سمت تبعیت تمام عیار از غرب چرخاندند اما در مقابل نیز جریانی مثل سیدجمال و شاگردش عبده و سپس رشیدرضا در مصر سعی کردند اندیشه تقریب و وحدت را در الازهر دنبال کنند. بعدها جریان اخوان المسلمین نیز با همین رویکرد شکل گرفت. اما رویکرد تقابل جدی با دنیای غرب و خصوصا راس سیاسی و حاکمیتی آن در جریانهای اسلامی به اندازه ای که غلیظ تر بود بستر ایجاد وحدت را شکل میداد. از سوی دیگر تاثیراتی که این جریانها از فضای سیاسی موجود میگرفتند نیز در شکل گیری این راهبرد موثر بود. لذا شما رویکردهای سنتی و سلفی را میبینید که به سمت تقریب حرکت میکنند شبیه عبده و رشیدرضا و شیوخ الازهر تا پیش از مواضع خصمانه انور سادات نسبت به شیعه و انقلاب اسلامی او به خلاف ناصر که تلاش میکرد جریان تقریب با شیعه را پیش ببرد، به عربستان و رویکردهای تکفیری علمای آن نزدیک شد و به این ترتیب هم الازهر و هم جریان اخوان را تحت تاثیر قرار داد. به هر حال تاثیر علمای الازهر از حاکمانشان و عدم استقلال این نهاد علمی دینی یک سد راه جدی در بستر حرکتهای عقلانی تقریبی مقابل رؤوس تمدن غربی و استکبار بوده است. جریانهای غرب گرای سنتی شبیه جریان فتح الله گولن که در مقام تشبیه چیزی شبیه انجمن حجتیه در شیعه است نیز نشان میدهد میتوان با قدرت به راست دینی و سنت گرایی پایبند بود اما به وحدت با غرب تمایل بیشتری نسبت به وحدت درون جبهه مسلمین داشت. جریان تقریب در دنیای اسلام نیاز به یک فهم و عقلانیت سیاسی اجتماعی دارد. باید شناخت کافی از جریانهای قدرت و حکومت در دنیا داشت و اصل و فرعها را در این بستر فهمید. به اندازه ای که جریانهای مختلف در این بستر موفق تر بوده اند بیشتر به سمت رویکردهای تقریبی و نفی رویکردهای تکفیری پیش رفته اند. و به اندازه ای که آلوده به سموم قدرتهای غربی یا دولتهای دست نشانده آنها شده اند از این فضا دور شده اند و به سمت رویکردهای تکفیری بین مسلمین کشیده شده اند. اما جدای از اصل وحدت و تقریب آنچه عمق این وحدت را مشخص میکند میزان تعبد اولا عقلانیت ثانیا در فهم متن دین است. جریانهایی که سهم رویکردهای سلوکی و اخلاقی و عقلانی اندیشه ای را به دین به اندازه کافی نداده اند عمق وحدتشان در حد همراهی های ظاهری شکننده خواهد بود و این به دلیل بستر فکری و روشی است که برای خود ساخته اند. ماجرای داعش و جنگ سوریه به یک معنا بستر جدی افتراق در جهان اسلام شکل داده بود اگر چه به معنای حقیقی کلمه بستر قیام و وحدت و مقاومت مشترک در میان مسلمین شکل داد و بستر ساز وحدت حقیقی شد اما در ظاهر همه جریانهای اسلامی که دم از وحدت میزنند به چالش کشیده شدند اما امروز بعد از پیروزی های جبهه مقاومت و ضعف جدی جبهه غرب و اسراییل و چرخش مصر و عربستان و دیگر کشورهای منطقه بستر برای طرح بحث و جدی شدن گفتمان وحدت فراهم شده یعنی صحنه بروز ظاهری وحدت مقابل جبهه کفر فراهم شده و صحنه از این جهت امیدبخش و فراهم است همشهری @ali_mahdiyan
🔺آ شهاب اسفندیاری تلاش کرده، نظرات خانم علم الهدی را نقد کند، نقد منصفانه هم البته نعمتی است. اما چون متن ایشان به بهانه یادداشت بنده در همشهری نگاشته شده،برایم جالب شد که متن آن را ببینم و اشکالاتی که به نظرم میرسد را بیان کنم. 🔺۱.اولین اشکال اینکه کار سیاسی با کار فرهنگی و رسانه ای فرق میکند. کنشهای خانم علم الهدی که یادداشت این آقا به آن نقد میکند در دسته فرهنگی و رسانه ای، قرار میگیرد نه سیاسی. البته سیاست به معنای عام خود همه رفتارهای ما را شامل میشود اما در اینجا حضور در ساحت تدبیر و تصمیم گیری مراد است. حالا چرا باید این امر روشن را توضیح دهیم به دلیل اینکه کل متن آ اسفندیاری برای اثبات این توصیه است که به خانم علم الهدی بگوید وارد سیاست نشود چون کار سیاسی بلد نیست. مثل اینکه من بگویم وارد نجاری نشو بلد نیستی بعد در مقام استدلال نشان دهم که مثلا چون خوب آواز نمیخوانی. همینقدر بی ربط. 🔺۲. آ اسفندیاری ادامه میدهد جملات خانم علم الهدی«بسیار طولانی، توصیفی، معلم گونه است» یعنی پس خوب نیست،موثر نیست.باید پرسید اگر این جملات اینقدر ضعیف و کم اثر است چطور در فضای رسانه داخلی و خارج دست به دست میشود؟متن موثر هم متنی است که به آن رجوع میشود. 🔺۳.آقای اسفندیاری میپذیرد که «نقد وضعیت زنان در جوامع غربی توسط خانم دکتر در مصاحبه با رسانه های غربی طبعا ارزشمند است» از این ویژگی نباید ساده عبور کرد.اهمیت این ویژگی را کسانی میدانند که طعم تلخ تقلید و انفعال مقابل غربی ها توسط زنان و مردان دولتهای غربگرا را چشیده باشند. رویکرد ایشان اما تهاجمی و موثر بوده. 🔺۴.آ اسفندیاری میگوید«چه لزومی داشت به عنوان یک زن از طرف مردان ایران نظری اعلام کند»، اصلا چگونه از جانب همه مردانها سخن گفته اید مگر «همه مردها از یک طبقه و گروهند»اینها یعنی چی؟ یعنی مردها فقط از جانب مردها سخن بگویند زنها از جانب زنها؟ یا یعنی مردها از جانب همه سخن بگویند ولی زنها از جانب زنها؟الان این حرفها زدنی است؟ بعلاوه سخن گفتن از جانب فرهنگ جامعه که امری وحدانی و یک پارچه است معنا ندارد؟ حتما باید از جانب تک تک افراد و گروهها سخن بگوییم؟به نظرم این سبک اشکال کردن آنهم برای آنکه ثابت کنند نباید خانم علم الهدی وارد عرصه سیاسی شوند، کمی تعجب آور است. 🔺۵.ایشان درباره جمله «در ایران مردان ترجیح میدهند از زنان خود نخواهند که کار کنند و پول درآورند»میگوید شاید زنان بخواهند کار کنند بیرون خانه یا تحصیل کنند، آ اسفندیاری بین«برداشتن بخشی از مسوولیت اقتصادی خانواده» با «کار کردن زن در جامعه و حضور اجتماعی زن» خلط کرده. این ها دو مقوله اند. شاید زن بخواهد برای خودش پول درآورد، یا بر اساس علاقه اش یا تکلیفش در جامعه کاری انجام دهد اینها ربطی به کمک کردن به اقتصاد خانه ندارد. اصلا زنان شاید خودشان راغب باشند به شوهرانشان کمک کنند، یا مردان حتی در عمل همراهی هم کنند اما باز ترجیح مردان این نیست.این فهم از فرهنگ غالب جامعه درست است.خوب و دقیق هم بیان شده. 🔺۶.اشکال دیگر ایشان به این جمله خانم علم الهدی است که«زنان ایران بر خلاف زنان غرب برای به دست آوردن حقوق خود مبارزه نکردند زیرا از این حقوق برخوردار بودند» بله این جمله خانم علم الهدی اگر همینطور انتزاعی و کلی با آن مواجه شویم اشکال دارد. واقعیت آن است زنان اساسا در طول تاریخ دچار مظلومیت هستند که برای احقاق حقوقشان باید حرکت کنند و اقدام اجتماعی کنند. اما این جمله را با توجه به فرامتن و همه قرائن حالیه و مقامیه باید دید. 🔺اولا خانم علم الهدی خودش جزء زنانی است که در داخل ایران در این جهت تلاش میکند.لااقل این دو کتاب را ببینید. در کتاب «اندیشه های راهبردی زن و خانواده» مقاله ای دارند که مقایسه زن غربی، سنتی و انقلابی میکنند، یا کتابی به نام «آسیب شناسی نظام آموزشی از دیدگاه جنسیتی» دارند. همچنین حضور ایشان در مجموعه تصمیم ساز نظام تعلیمی تربیتی هم نشان میدهد ایشان قائل به این نیست که هر چه هست خوب است. 🔺ثانیا بحث اساسا درباره نقد غرب است مثل اینکه در یک خانواده ای به دلیل اعتیاد و فقر و دزدی و چه و چه بین زن و شوهر دعوا است. بعد وقتی یک خانم دیگر که خانواده خوبی دارد، نقد آن خانواده اول کند، بگوید ولی ما الحمدلله مشکلی نداریم. این به معنای آن نیست که ما جای رشد نداریم یا خطاهایی نداریم. اگر کسی تکاپوی زن دچار بحران هویت در غرب را ببیند و «مبارزه» او را شنیده باشد تایید میکند که زن ایرانی دچار این بحرانها در کرامت و حقوق نیست. 🔺حالا شما بیایید این جمله را از کانتکست خود جدا کنید و با جمله رهبری که در مقام توصیه به زنان ایرانی برای حرکت و رشد در جهت رفع نقایص تاریخی است مقایسه کنید، کمی بی انصافی است.رهبری میگوید ما برای احقاق حقوق زنان هم باید از داراییهای خودمان استفاده کنیم و به همانها رجوع کنیم(۱۴٫۱۰٫۹۰) @ali_mahdiyan
رابطه با عربستان در هفته وحدت 🔹آیا منظور از وحدت که در هفته وحدت از آن نام میبریم، رابطه با طالبان و عربستان و مصر است؟ با آنها دشمنیم یا دوست؟ این رابطه چه نسبتی با مقوله وحدت دارد؟ برای توضیح باید ورود ایران به مساله وحدت را بیان کنیم. ورودی از بستر انقلاب و ولایت عینی نه انتزاعیات صرف یا لاطائلات توهمی. 🔹مراد از ولایت، یک مفهوم انتزاعی یا حتی یک عقیده اجتماعی صرفا نیست. ولایت یعنی حکومت الهی که مشروعیتش از جانب خدا است و تحققش البته ریشه در ایمان و عقیده عمومی مردم دارد. یعنی تدبیری توحیدی و قدرتی ایمانی، یعنی سیاست مقدس. این مفهوم را به وزان همه معجزات جمهوری اسلامی بشنوید مثل علم مقدس، دفاع مقدس، نظام مقدس و... 🔹واقعیت آن است که مباحثات علمی، انتزاعی و نخبگانی حول مقوله وحدت البته ارزشمند است اما عموما مبتلا به نوعی بی ربطی به صحنه است، با عموم ارتباط نمیگیرد و اجرایی نمیشود. از همه مهمتر اینکه نهاد علم و نخبگی بسیار تحت تاثیر قدرت و سیاست است. لذا نفوذ حاکمان مصر بر شیوخ الازهر و حاکمان سعودی بر پایگاه وهابیت عربستانی، انقلاب ایران و جبهه بندیهای مرتبط با آن، جنگ سی و سه روزه، داستان سوریه و بشار اسد و حالا پیروزیهای مقاومت، همه و همه و هر یک به نحوی در مباحثات و گفتگوهای تقریبی و امتی و وحدتی موثر بوده اند. 🔹انقلاب اسلامی وحدت را نه به عنوان یک بحث علمی جذاب نخبگانی صرفا، بلکه به عنوان یک حقیقت عمیق توحیدی و سلوکی و مقدس دیده است که باید در زمین محقق شود تا مقاصد انبیا و اولیا تحقق یابد. لذا راه حلی عینی و زمینی برای آن پیشنهاد میکند. راه حل چیست؟ 🔹ایجاد مقاومت، یعنی یک حرکت ایمانی و معنوی عمومی و مردمی در مقابل استکبار و طاغوت و شیطان بزرگ. این مقاومت خود منشا تحقق و جریان یک قدرت مقدس است. قدرتی متصل به بینهایت. این قدرت هر چه بیشتر به دست مردم ظهور و بروز میکند، باعث کرنش قدرتهای مادی و دنیاگرای جهانی و منطقه ای است. این کرنش های اجباری قدرتهای مادی و پولی و ابزاری، خود زمینه ساز ارتباط فرهنگی و علمی و در نتیجه گسترش صدور انقلاب بمثابه یک شمیم بهاری خواهد شد که انسانها را بر میخیزاند و وحدتی حقیقی و توحیدی را رقم میزند. این همان توسعه قدرت مقدس است. توسعه ولایت الهی. 🔹وحدت نه یک تکنیک یا راهبرد بلکه یک عقیده عمیق است به عمق توحید . امام ره میگفت اصلا توحید یعنی واحد شدن. لذا ارتباط با عربستان نماد آن نیست ولو میتواند زمینه ساز آن باشد همانطور که صلح حدیبیه نماد آن نبود بلکه تاکتیکی برای تحقق فتح مبین شد. فتح مبین چیست، انفتاح قلب انسانها و امتها. فتحی که اساس مقاومت مقابل هر جبت و طاغوت میشود. نه آمریکا و غرب و نه سعودیها و تکفیری های منطقه و نه هیچ قدرتی نمیتوانند مقابل این قدرت الهی و مقدس بایستند، این پیوستار ولایی است با روح قیام و ایمان. انسجام سیاسی تاکتیکی زمینه ساز تحقق وحدت حقیقی خواهد شد که وحدتی که هویتش قیام است و استقامت و مقاومت. 🔹ولایت و سیاست مقدس اینگونه روح و جسم وحدت را میسازد. هم محصول وحدت است و هم منشا وحدت. حالا معلوم میشود در ایران چرا هر دولت و هر جریانی که تقابل با طاغوت را کمرنگ کرد، خودتحقیری را تشدید کرد، اعتماد به نظام مقدس را تضعیف کرد، امیدایمانی به پیشرفت را از بین برد، عملا وحدت را از بین برده و بستر بحران را شکل داده. و در مقابل هر دولت و جریانی که بر ایمان و امید ایمانی (نه امید به دشمن) دمید و مقاومت را پیش برد و نظام ولایت را با پر رنگ کردن اعتماد مردم مستحکم نمود، بحرانها را نابود کرد و وحدت ساز بود. همشهری @ali_mahdiyan
26.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید بودن و شهید شدن شیخ علی مهدیان منزل شهید علیرضا مرادی هیات کریم اهل بیت ع @ali_mahdiyan
‏توافق ایران و عربستان، چهره ای شکست خورده آن هم در سطح راهبردی، از عربستان در منطقه و دنیا ساخت.مواضع تحلیلگران و کشورهای مقاومت و اسراییل و آمریکا رو ببینید. برداشتن عکس حاج قاسم از اتاق کنفرانس و ترک زمین به خاطر تندیس و اینها همه اش تلاش کودکانه است برای جبران @ali_mahdiyan
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک وقت نفر تربیت میشود رشد معنوی میکند، یک وقت جامعه تربیت میشود، جامعه میشود محیط مساعد برای تربیت انسانها، هر کس در دل آن میرود چیز دیگری میشود. تربیت نفوس و آحاد قبل از انقلاب هم بود اما آنچه بعد انقلاب دیدیم معجزه دیگری بود. اولا جامعه معنوی ساخته شد. این فیلم گوشه ای از باغها و بستانهای آن است. ثانیا کثرت تربیت نفوس آنقدر شد که انسانهایی که نظر کردند به رخسار خدای متعال را نمیشناسیم آنقدر زیادند برایمان عادی اند. ثالثا سرعت رشد نفوس آن قدر زیاد بود که پیر عارفی میگفت پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند بروید وصیتنامه یکی از این (حتی نوجوانهای) شهید را بخوانید که رهبر مایند. یک شبه ره صد ساله را دیدیم. راهنمای تمدن سازی ما است این گنج لایزال. @ali_mahdiyan
ملکیان همین است، علم بی ربط به مردم، علم تمسخر کننده ی «آمنوا کما آمن الناس». ملکیان همین است، اخلاق بی ربط به توحید،اخلاق بی ربط به ولایت، مصداق «قبضه من اثر الرسول» که در دست سامری بود. اخلاق مرده در گور غربی که عاقبتش انزوا است، از تاسف خوردن شروع میکند و تا فریاد «لامساس» سامری پیش خواهد رفت. @ali_mahdiyan
سلوک و حکمت ❤️سخنان رهبر حکیم ما درباره مرحوم آیت الله ناصری، یک نکته مهم داشت که نباید از کنار آن ساده عبور کرد. اگر سخنی را از یک عارف متصل به الطاف الهی میشنویم، مثل آنکه پای چشمه نشسته ایم و آب مینوشیم، نیاز به چارچوب علمی و اصطلاحی خاصی نیست. اما وقتی بنا است ما واسطه شویم باید دو نکته را در بیان مطلب مراعات کنیم یکی بیان علمی و متقن و با ادبیات فاخر و دوم بیان متناسب با ذهنیت و مزاج مخاطب. ❤️چند نکته اینجا مهم است: اولا این بیان نشان میدهد بیان آیت الله ناصری این ویژگیها را نداشته. این گونه نیست که هر اهل معنویت و اخلاص و مشاهده ای قدرت بیان علمی متقن هم داشته باشد. رهبری در جایی تفاوت مرحوم شاه آبادی و مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی را همین نکته میداند که مرحوم شاه آبادی آن مشاهدات را در عین توان علمی و بیان پر اصطلاح دانشی داشته است. بله نباید خود را از هیچ یک از این بزرگان محروم نمود. اما روشن است که این دو با هم تفاوت دارند. ❤️ثانیا این بیان نشان میدهد جریانی که بنای بر بسط این اندیشه ها دارد، باید توجه جدی تری به این دو نکته داشته باشد و اگر این دو کاستی را دارد جبران کند. این دو نکته درباره جریان های معنوی و عرفانی موجود در حوزه علمیه بسیار حیاتی است. بسیاری از جریانات معنوی حوزوی هستند که تکیه جدیشان بر عمل سالکانه و تبعیت از استاد معنوی است و رنگ و طعم علم و عقل و اجتهاد را کمرنگ میکنند. این جریانات نمیتوانند توسعه دهندگان مناسبی برای معنویت و عرفان باشند. بسیاری از اهل منبر نیز گاه دچار همین خطا در بیان مشاهدات و نکات عرفا میشوند. ❤️ثالثا این خطا باعث میشود صحنه خالی از اندیشه و علم بتواند محل جولان دادن هر مدعی و هر سخنی باشد بدون اینکه بتوان ارزیابی از جوانب و ظرائف آن سخن داشت. سخنان عاطفی و احساسی اگر ضلع اتقان حکمی و بیان اجتهادی بر اساس متون و منابع خصوصا قرآن کریم را نداشته باشد، میتواند بستر شکل گیری جریانات انحرافی شود. ❤️رابعا اساسا این بیان یک قاعده مهم در نسبت بین شهود عرفانی سلوکی و فلسفه و علم را بیان میکند. اندیشه متقن حکمی و علم میتواند دست خیلی ها را به تجربیات و مشاهدات عرفا برساند. شهودات برای فراگیری نیاز به حکمت دارد. این یکی از مهمترین نقشهایی است که حکمت و تفقه میتوانند برای اتصال ما به حقایق عالم بازی کنند. مشاهدات البته جهت دهنده و هدایت گرند ولی تا اتقان علمی و حکمی پیدا نکنند، قدرت ترویج و فراگیری نخواهند داشت. ❤️البته رهبری حکیم یک نکته مهم دیگر را نیز پیش از این در جمع مسوولین حوزوه علمیه بیان کرده بودند و آن اینکه نباید اصطلاحات علمی و درسهای نظری ما را به خطا بیندازد و خیال کنیم این همان معنویت و سلوک است. نه. آن جنسش حرکت است و این علم حداکثر زمینه ساز اتصال است نه خود اتصال. حالا این سخنان ایشان را باید در کنار آن تذکر قرار داد و هر دو را با هم دید هم اتصال به چشمه جوشان معنویت که باید مراقب باشیم یک وقت به دلیل حجاب و پرده دانش از آن باز نمانیم و هم ریختن آن آب زلال معنویت در کانال اتقان حکمی و اجتهادی و همینطور زبان متناسب با مخاطب. آنانکه به نام معنویت، زیر پای حکمت و تفقه را خالی میکنند بر شاخه نشسته و بن میبرند و آنانکه به اسم حکمت و فقه از معنویت غفلت میکنند، سرگردان و گمگشته خواهند شد. @ali_mahdiyan
ماجرای حمله مقتدر حماس و هم پیمانانش به دشمن خونخوار، یک پیام روشن به همه جریانات اسلام گرا، دولتها ‌و ملتها دارد از جمله به مردم ایران و آن اینکه در مقابل دشمن دو راهبرد وجود دارد ؛ یا «مقاومت» و یا «سازش» ببینید کدام راهبرد نتیجه بخش است و کدام راهبرد هم ذلیلتان میکند و هزینه بیشتری برایتان دارد @ali_mahdiyan