eitaa logo
اشعارنغمه های سرخ
2.3هزار دنبال‌کننده
70 عکس
178 ویدیو
42 فایل
اسـیر عشـق شـاه عـالمینم من عمری ازغمش درشوروشینم میان نام و منصب های عالم خـدا را شکر «مـداح» حسیـنم ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/aliakbar_esfandiar کانال ارتباطی ایتا: https://eitaa.com/aliakbar_esfandiar_madah
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 دلـم درد و دلـم درد و دلـم درد دلـم یـاد غـریب کـاظمیـن کـرد فلـک زد شعله بـر جـان پیمـبر فتاده از نفس موسی بن جعفر بیـا شیعـه بیـا کـه در بکـوبیم بیــا بــا دیـدگـان تــر بکـوبیم بیـا تا بـا رضاجان پشت این در بگـرییم از غم موسی بن جعفر بگوییم تسلیت معصومه جان را رضـا جـان آن رئــوف مهربـان را امام بی گناه و جُـرم و تقصیر چهارده سال شد در غُـل و زنجیر زجسمش مانده پوست واستخوانی نمــانـده بــر تنـش جـز نــاتـوانی تنـش را ظلـم هــارون آب کــرده فلـک را غصـه اش بی تاب کرده شنیده ناسزا هر روز تا شب شده ذکر لبش خَلِّصنی یا رب تن پاکش به حَمّالان سپردند بـه روی نـردبان کهنه بـردند عزیزی که غریبی اش عیان است ببینیـد این امـام شیعیان است سـزا بـاشد بـر این آقـا بگرییم چنـان معصومه و رضـا بگرییم بـه جـرم عشق بـه زهرا و حیدر چنین کـردندبـاموسی بن جعفر اگـر کشتند عــزیـز مصطفـی را بـه غـم آغشته بودند مرتضی را خـدا را شکر شد تشییع جنـازه تـن او لِــه نشـد بــا نعـل تـازه خـدا را شـکر معصـومه نـدیده بـــه روی نیــزه ای رأس بـریده اگـرچـه بـا شقـاوت کُشت او را نَبُـرّیـده کسی انگشــت او را خدا را شکر که موسی بن جعفر تنـش زخمی نشد ازتیغ و خنجر بخوان«مداح»امان از دل زینـب مصیبت ها شـده حاصـل زینب 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 کانال اشعارآیینی درتمام مناسبتهاو ختم خوانی درتلگرام وایتا👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 شدروزوشب ذکرلبت خَلِّصنی یارب ذکـر منـاجـات شبت خَلِّصنی یارب ناله زدی درهرقنوت وسجده هایت مابین هـر یک یاربت خَلِّصنی یارب عمری به پشت درب های بسته بودی ازظلم سندی بن شاهک خسته بودی ورد لبت معصومه جان بودو رضاجان از بس به فرزندان خود دلبسته بودی ای قلب عالم سوخت آقـا جان برایت تـو نـاله ها کـردی و نشنیدند صدایت زنجیر از مظلومیت خـون گـریه میکرد یاحضرت موسی بن جعفرجان فدایت روزه بـودی خـون دل افـطار تو لحظــه لحظـه داده انـد آزار تو جز غُل و زنجیر ودلتنگی و زهـر هیـچ کس آنجـا نگشته یـار تو چشـم انتظاری گفت مـولایم بیاید هــر دم رضـا می گفت آقـایم بیاید تاخواستگار از بهرمعصومه می آمد مـی گفت بگذارید کـه بـابـایم بیاید ای میــوه ی قلب پیمــبر دردمندم ذُریّـــه ی زهـــرا و حـیدر دردمندم هجررخ صاحب زمان بیچاره ام کرد یاحضرت موسی بن جعفردردمندم تیره گشته روز و ماه و سال من در قفس بشکسته پـر و بال من غـــیر تــازیـانه و دشـنام خصم کس نپرسیداست اینجاحال من مـرا در بند هـم زنجیر کردند و بـا زخـم زبان تحقیر کردند زبس به مادرم دشنام دادند مـرا ایـن نـانجیبان پیر کردند پیغمبرازمظلومیت درپیچ وتاب است قلب جهان شیعه ازداغت کباب است فـــرزنــد زهـرا کـن دعـا مهدی بیـاید باب الحوائج تودعایت مستجاب است ای مـادر تو فـاطمه هم مادر ما ای سایهٔ لطفت همیشه برسرما تامهدی ازپرده ی غیبت به درآید باب الحوائج، حفظ فرما رهبر ما 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 کانال اشعارآیینی درتمام مناسبتها وختم خوانی درتلگرام وایتا👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 آفتاب فجر و بعثت تا دمید خط بُطلان بر عُذار شب کشبد دهه ی فجر وطلوع بعثت است اهل ایمانند زین دو باده مست عید مبعث عید فجر انقلاب هردو بگرفت از رخ طغیان نقاب فجر و بعثت انفجار نور بود درکش از طاغوتیان مستور بود روزگارانی ز هر شب تیره تر سایه افکند است بر جان بشر ظلم بود و جبر بود و نا خوشی فخر می کردند بر دختر کُشی حرمت زن بین شان معنا نداشت در میان جمع دختر جا نداشت خشم بود و جهل بود و کینه بود جای تقوی نفرت اندر سینه بود تـا محمد آمـد، از روز نخست کینه ها و جهل را ازسینه شست رهبـر دیـن ابـن عبدالله شد حضرت احمد رسول الله شد مهربانی را به دلها هدیه داد عشق و اُلفت بین مردم پا نهاد دین احمد دین مهربانی است بت پرستان می شدند یکتا پرست فجر انقلاب فجر بعثت است هیبت طاغوت را در هم شکست با خمینی نور حق تابنده شد باز هم اسلام مُرده زنده شد رخت بر بسته حقارت، بردگی کشورم دیگر به خود شد مُتّکی رفته دوران اجانب پروری آمده هنگامه ی خود باوری دوره ی ما ناتوانیم شد تمام عرصه ی ما می توانیم شد بکام کشورم با این جوانان غیور می کند از سدِ تحریم ها عبور در جهان امروز اگر با قدرتیم این چنین با اقتدار و شوکتیم جمله مدیون شهیدانیم مـا قدرشان را قدر می دانیم ما تا که جمهوریِ اسلامی شدیم ما به برکت امام نامی شدیم بیم مان نیست ازشب وگرد و غبار می رویم تـا قلـه های اقتـدار حضرت صاحب زمان حامی ماست با دعای خیرش این کشور بجاست نایبش «سیدعلی» فرمانده است دشمن از تدبیر او درمانده است می کنیم مابین این شادی وغم پرچم موسی بن جعفر را عَلَم دیده امشب با پیمبر گریه کن از غم موسی بن جعفر گریه کن آن امامی کز جسارت آب شد سلسله از غربتش بی تاب شد می کند در بند با خود زمزمه کیست فریادم رسد یا فاطمه کنج زندان همچو مرغی در قفس حبس شد درسینه اش دیگر نفس مانده تنها ز آن امام مهربان پیکری بی جان و مشتی استخوان دست ظالم گر چه زنجیرش نمود ناسزاها بیشتر پیرش نمود ناله کن ای دل، امام شیعیان در میان غل و زنجیر داده جان گر چه آن مظلوم گشته بی قرین جسم بی جانش نمانده بر زمین در دم آخر اگر هم تشنه شد لیک دیگر طعمه ی دِشنه نشد عمر او گر طی شده با رنج و درد خانه هایش را کسی غارت نکرد پیکرش زیر سُم اسبان نرفت روی نیزه آن سر تابان نرفت نیست«مداح»روضه ای درعالمین جانگذاتر از غم و داغ حسین 🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀🌸🥀 کانال اشعارآیینی درتمام مناسبتها وختم خوانی درتلگرام وایتا👇 @aliakbar_esfandiar_madah
?کدینگ جستجوی اشعار🌸 باسلام عزیزان میتوانیدباانتخاب هر کدام ازهشتک های زیراشعارمورد نظرتان را براحتی پیداکنید. (خَیّر) بایگانی تکمیلی اشعارم درتلگرام هست