eitaa logo
اشعارنغمه های سرخ
2.3هزار دنبال‌کننده
70 عکس
178 ویدیو
42 فایل
اسـیر عشـق شـاه عـالمینم من عمری ازغمش درشوروشینم میان نام و منصب های عالم خـدا را شکر «مـداح» حسیـنم ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/aliakbar_esfandiar کانال ارتباطی ایتا: https://eitaa.com/aliakbar_esfandiar_madah
مشاهده در ایتا
دانلود
?کدینگ جستجوی اشعار🌸 باسلام عزیزان میتوانیدباانتخاب هر کدام ازهشتک های زیراشعارمورد نظرتان را براحتی پیداکنید. (خَیّر) بایگانی تکمیلی اشعارم درتلگرام هست
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 ببار ای اشک دامن دامن امشب که بی مادر شده مظلومه زینب ببار ای اشک امشب از دوعینم که تا همناله گردم با حسینم ببار ای اشک بی مادر حسن شد عزیز جان پیغمبر کفن شد چه دل گیر است این شام غریبان علی ماند و غم و آه یتیمان خدایا حال طفلان علی چیست؟ بُوَد اول شبی که فاطمه نیست اگر در خانه ای مادر بمیرد سراغش بیشتر دختر بگیرد نمی دانم چه حالی دارد امشب یتیم مادر از کف داده زینب از آن لحظه غم مادر اثر کرد که زینب چادر خاکی بسر کرد حسن جانش زند برسینه وسر حسین دارد نوای وای مادر جهان درپیش چشمم دود باشد مرا داغ یتیمی زود باشد بدور از چشم طفلان دل افکار علی با ناله می زد سر به دیوار علی باور ندارد فاطمه رفت ز دیده خون ببارد فاطمه رفت علی با بغض، زهرا را صدا زد کنار قبرش از دل ناله ها زد ز رویت فاطمه شرمنده هستم توکه رفتی چرا من زنده هستم ندیدی گریه های زینبینم؟ مرا بیچاره کرد اشک حسینم ببین زهرا که از داغت شکستم خجل از این امانتداری هستم تنت تا که به روی شانه میرفت دگرخوشبختی ازاین خانه میرفت خزان گردیده ای زود ای بهارم برایت تا قیامت داغدارم به«مداح»سوزدل داداست زهرا کشـیده بـرسـراو دست زهـرا 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 صـدای نـاله آیـد از مـدینه که سوزش می زندآتش به سینه چه آهنگ جگرسوزی بلند است یقین ازسینه های دردمند است خدایا گریه ها از بیت زهراست دل هر رهگذر زین ناله غوغاست عزیزان علی از داغ مادر به زاری می زنند برسینه وسر الهی خانه بی مادر نگردد و مادر کُشته پشت در نگردد الهی هیچ فرزندی به دنیا نبیند داغ مادرِ جوان را چه جانسوزانه می نالندیارب حسین وحسن وکلثوم و زینب حسین نالد که مادر را زکف داد حسن بی شک به یاد کوچه افتاد بمیرم بهر زینب جان و کلثوم یتیمانِ ز مادر گشته محروم علی از غصه دارد دل پریشان نوایش فاطمه جان فاطمه جان گرفته جای خالی تو را درد دوباره فاطمه به خانه برگرد بیا زهرا که حیرانم پس از تو بیا سر در گریبانم پس از تو بیا زهرا که بی تو غم نصیبم غریبم من غریبم من غریبم اگر چه چاره ی بیچارگانم ولی زهرا بُریده شد اَمانم چه سازم سینه ازداغت کباب است بماند که سلامم بی جواب است غمت شد بر سرم آوار زهرا چه سازم با در و دیوار زهرا؟ دل طفلان پر از مُخاطراتت برای هم بگویند خاطراتت خوشا روزی که مادر بود خانه دریغا که دگر رفت از میانه حسین تا دیدگانش بر درافتاد به زینب گفت اینجا مادر افتاد دعا کن بچه ها آرام گیرند چه سازم گر ز داغ تو بمیرند دل«مداح»ز آه سینه ام سوخت که باشعرش به جان‌ها آتش افروخت 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 فاطمه رفت و مدینه غم گرفت در فــراق او عـلی مـاتم گـرفت فاطمه رفت وعلی ماند وغمش قصه ی پُر غصه ی عمر کمش از سرِ شب تا سحرگه ناله داشت سر به دیوار غریبی می گذاشت ناله ها می زد که ای یاس کبود فاطمه جان این جدایی زود بود بعد زهرا باب غصه باز شد تازه غم های علی آغاز شد این مصیبت جان حیدر را گرفت قُــوَّتِ ســـردار خیبـر را گـرفت تا علی از فاطمه شد بی نصیب همدم و یار غریبان شد غریب ازعلی بس کینه داشت آن ذات بد فاطمه را کُشت با مُشت و لگد جُــرم زهــرا بــود یــاریِ ولی کرده با جانش حمایت از علی از ولـی و از ولایـت دم زده در مسیر حق قدم محکم زده افتخار فاطمه این بود و هست که فداییِ ولایت گشته است از ولی هر کس حمایت می کند فاطمه از او شفاعت می کند روزگــار بـی وفـایی را ببـین شد امیرالمؤمنین خانه نشین کیست داند حال طفلان علی؟ حال طفـلان و پـریشان علی بچه های مادری بـی مادرند همچو پروانه به دور حیدرند غیـراین طفـلان علی یاری نداشت فـاطمه که رفت غمخواری نداشت حیدر از آه یتیمان چون کند؟ ناله ی زینب دلش را خون کند خـانه را زینب مـرتب می کند یاد مادرجان خود تب می کند لحظه ی راز و نیــاز فـاطمـه بر سرش چـادر نمـاز فاطمه شـد یتیـمه حیف خیلی زود او راه می رفت همچو مادر بود او هرکه«مداح»، زینبی شدباورش چــادر زهــرا  نیفتـاد از سـرش 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
.. 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 شب است وسکوت است وحیدر غریب علی مانده از فاطمه بی نصیب شب وخانه از بانگ زهرا خموش فلک در فغان و ملک در خروش شب وخلوت وآتش و بوی دود همه جمع بودند و زهرا نبود شبی که گل اشک طفلان شکفت شبی که دمی چشم زینب نخفت عجب امشب این خانه راغم گرفت خدا هم دراین سوگ ماتم گرفت علی چاره ی دردِ بیچارگان ندارد دگر چاره ای جز فغان از آن خانه ای که شکسته درش علی ماند و طفلان بی مادرش چنان داغ زهرا اَمانش برید علی بی هوا ناله از دل کشید علی زیر لب دارد این زمزمه مرا می کُشد داغ تو ، فاطمه نخواهد دگر زندگی بو تراب زمین و زمان برسرش شدخراب یتیمان او بال در بال هم بنالند غریبانه بر حال هم علی بهترین یارش ازدست رفت دگر یار غمخوارش ازدست رفت درآن خانه ای که فغان پا گرفت علی مجلس ختم زهرا گرفت حسن روضه خواندوعلی سینه زد علی سینه از داغ آیینه زد حسین بسکه درگریه هِق هِق کند چه سازد اگر زینبش دق کند چه سازدعلی بین این شوروشین بهانه ی مادر بگیرد حسین علی خود گرفتار این ماتم است مگر داغ زهرا برایش کم است؟ کسی نیست دیگر درآن خانه اش علی سر گذارد بر شانه اش یتیمان زهرا همه کودکند واز بهر دلداری اش کوچکند بزن ناله «مداح»به صوت جلی بگو جان عالم فدایت علی 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah