#حضرت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
مگر رَسول به وَصفش بیان کند سخنی
که وصفِ ذاتِ خدا نیست کارِ همچو منی
جواب هر چه که باشد نوازش است مرا
خدا کند بِنَوازد مرا وَلو به " لَن " ی
بساط حوزه کرم میکند، چه ذوالکَرَمی
بساط روضه عطا میکند، چه ذوالمَنَنی
به دست شیخ الائمه غدیر جان بگرفت
بله؛ غدیر جوان شد زِ باده یِ کهنی
ببین حدیث حدیث و ببین که بحث به بحث
چگونه یک تنه رفته به جنگ تن به تَنی
به جعفر بن محمد بگو بسوز و بساز
مباش فکر حرم گَر نَواده یِ حسنی
سیاه تر زِ همه روزگارِ پروانه ست
اگر که شمع بسوزد میان انجمنی
نخست آنچه صدا میکُند سَرِ زانوست
اگر کشیده شود ناگهان سَرِ رَسَنی
ببین چه بر سَرِ زن یا که مرد می آید
طناب را بِکِشی، تازیانه هم بزنی
عبا نداشت که از خجلتش به سر بکشد
پناه برد به یک آستینِ پیرهنی
چه سخت می گذرد مرد آبروداری
طی طریق کند با غلام بددهنی
اگر چه سوخته در ، جای شُکر آن باقی ست
که میخِ در نگرفته به گوشه یِ بدنی
اگر چه از نفس افتاده باز هم راضی ست
که بین کوچه نیفتاده است هیچ زنی
چه حرفها نشنید و چه چیزها که ندید
شکسته دل شد و آمد ولی چه آمدنی
غریب نیز از اینجا نمی رود عُریان
برای تو کفن آورده اند ، عجب کفنی
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
حرم امن تو کافی ست هراسان شده را
مثل شَه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه یِ چشمانت
تا که آباد کنی خانه یِ ویران شده را
مِهر تو باعث خاموشی آتشدان است
خارج از دست خلیل است، گلستان شده را
گندم رِی به تنور کَرَمَت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه یِ نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره یِ ایوان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصّه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم
گذری نیست به معراجِ تو حیران شده را
جلوه ای کردی و زهرای پُر از جذبه ی تو
تا قم آورد دلِ شاهِ خراسان شده را
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
هنوز حال و هوایی كه داشتم دارم
هنوز طبع گدایی كه داشتم دارم
برای گُمشدگان یك چراغ روشن كن
نیاز به راهنمایی كه داشتم دارم
بساط شاه و گدا در كنار هم پهن است
كنارِ جایِ تو جایی كه داشتم دارم
همان گدایِ قدیمی كه داشتی داری
همان امام رضایی كه داشتم دارم
حرم نگو، عتبات است، تو حسین منی
هنوز كرب و بلایی كه داشتم دارم
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#شب_جمعه
ما سائلِ غَمیم بدنبال ماتَمیم
در روز چند بار سَرِ سفره یِ غمیم
بالاى بامِ خانه تو را جار میزنیم
زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم
مابین گریه فاطمه سر میزند به ما
فرقى نمیکند که زیادیم یا کمیم
ما را اگر غلام سیاه آفریده اند
خیلى شبیه رخت سیاه مُحَرّمیم
هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو
یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم
امروز پاى روضه یِ تو گریه مى کنیم
فردا شریک حجّ رسول مُکَرّمیم
هنگام گریه قطره به قطره تَبَرُّکیم
هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم
با تو در این زمینِ خدا آشنا شدیم
ممنون آن گناهِ نخستینِ آدمیم
ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه میشود؟
خوبیم یا بدیم همینیم دَرهَمیم
واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت
ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم
گریه بده وگرنه ازینجا نمیرویم
ما سائلِ غَمیم بدنبال ماتمیم
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#شب_جمعه
بگذار زير پای تو نقاشی ام كنند
در دومين هجای تو نقاشی ام كنند
مثل كبوترانِ شب جمعه یِ حرم
بگذار در هوای تو نقاشی ام كنند
مثل كتيبه های قديمِ حسينيه
در مجلسِ عزای تو نقاشی ام كنند
جبريل مي شوم سر سجّاده ای اگر
همسايه یِ دعایِ تو نقاشی ام كنند
بگذار مثل مَشك پر از آب ، يك غروب
در دست بچه های تو نقاشی ام كنند
من نذر كرده ام كه به هنگام مردنم
نزديك كربلای تو نقاشی ام كنند
حتماً مرا بدون سَر و تشنه مي كِشَند
روزی اگر برای تو نقاشی ام كنند
آيا نمی شود كه در اين زير سنگ ها
آقای من، به جای تو نقاشی ام كنند؟!
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_زمان_عج
#مناجات
باز هم، صحبت فرداست قرارِ ما ها
باز هم، خیر ندیدیم از این فرداها
چِقَدَر پای همین وعده ی تو پیر شدند
جگر "مادر ها" موی سَرِ "بابا ها "
سیزده قرنِ گذشته همه اش فردا بود
پس چه شد آمدنِ آن نفرِ فردا ها
سیزده قرن، نفس هایِ زمین پر شده از...
"پسر فاطمه"ها ای "پسر زهرا "ها
سیزده قرن، تو آن جایی و ما این جائیم
چه کنم راه به آن جا ببرند این جاها
خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست
دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
ای مسیحایِ سامرا هادی
آفتابِ مسیرِ ما هادی
علی ابن مُحمّد ابن علی
نوه یِ اوّل رضا هادی
نیست جز دامن کرامتِ تو
پَرده یِ خانه یِ خدا هادی
ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی
به ملک هم نمی دهم هرگز
گریه یِ زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سَرِ سجّاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راهِ ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم
ریشه های محبتِ ما تو
مزرعه های سبزِ دنیا تو
خواهش سرزمین پائین من
اشتیاقِ بهشت بالا تو
گاه ابلیس می شوم بی تو
گاه جبریل می شوم با تو
می نمی دانم این که من دارم
به تو نزدیک می شوم یا تو.....
چه کسی از مسیر گُمراهی
داده ما را نجات ؟ ...آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دوست دارم گدای تو باشم
سائلِ دست های تو باشم
مثل بال و پَرِ کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمانِ اَزل
تا ابد خاکِ پایِ تو باشم
نیمه شب های ماه ذی الحجه
زائر سامرایِ تو باشم
یا دعایِ قنوت من باشی
یا قنوتِ دعای تو باشم
ما فقیریم سُفره ای وا کن
سامرایی حواله یِ ما کن
با تو این عقل ها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دلهای شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو با محبت تو
اِبن سکّیت ها بزرگ شدند
خوب شد بچه های هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچه های قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#مدح
#عید_غدیر
این همه مُستجیر مالِ شماست
التماسِ فقیر مالِ شماست
مرد دیروز؛ حضرت امروز
از اُحد تا غدیر مال شماست
تا خدا بوده تا خدایی هست
لقبِ یا امیر مال شماست
از تمامیِ فرش های زمین
تکّه ای از حصیر مال شماست
از سر سفره ی مدینه فقط
نمک و نان و شیر مال شماست
زندگیِ تو مثل مردم نیست
نان تو از تبار گندم نیست
بی نظیرِ عرب بدون مثل
آفتابِ عجم بدون بدل
یا هو الظاهر و هو الباطن
یا هو الآخر و هو الأوّل
تو رسیدی و وحشت افتاده است
بر سر شانه های لات و هبل
اسدالله غزوه یِ احزاب
یلِ میدان لحظه های جمل
مرد دلدل سوار روز احد
آینه دار خشم عزّ و جل
الاَمان از سوار آمدنت
وقتِ با ذوالفقار آمدنت
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
💢 آدرس کانال اشعار استاد علی اکبر لطیفیان 💢
در تـلـگـرام:
https://telegram.me/joinchat/BRjMZkEaGselcvmy3DlGxQ
در پـیـام رسـان ایـرانـی ایـتـا :
https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b
🆔 @AliakbarLatifian
#مناجات
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#استقبال_محرم
غير از غَمِ معشوق در عالَم خبرى نيست
جايی خبرى نيست که از غم خبرى نيست
پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد
ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست
دنيا نتوانست زِ ما گريه بگيرد
بين غم تو، از غم عالم خبرى نيست
من توبه نکردم مگر از راه توسّل
بی نام تو از توبه یِ آدم خبرى نيست
گفتند درِ خانه ی غيرِ تو شلوغ است
گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست
رزقِ همه اينجاست و رَزّاق هم اينجاست
والله درِ خانه یِ حاتم خبرى نيست
"گرماى گُنه سوز حرم"خورد به ما، پس...
از سوختنِ بينِ جهنم خبرى نيست
از ناحيه توست عنايات خداوند
بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست
دَه ماه همه منتظر ماهِ تو هستند
در سال به جُز ماهِ مُحرّم خبرى نيست
عمامه ندارى و عبا نيز ندارى
اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#استقبال_محرم
عاشقانت میفروشند عیش را ، غم میخرند
دل به پاى روضه میریزند ماتم میخرند
باز هم شیرِ حلالِ مادران تاثیر کرد
بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند
مثل خار و خس در این سیلِ به راه افتاده ایم
باز درهم آمدیم و باز دَرهَم میخرند
ماه ها در یک طرف، ماه محرم یک طرف
بیشتر از ماه ها ماهِ محرم میخرند
اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته
ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند
تا تو را داریم ما داراترینِ عالمیم
بچه هاى ما درِ این خانه حاتم میخرند
این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد
اشک کالایى ست که در هر دو عالم میخرند
گریه بر مظلوم تکوینا تقرّب آور است
در حسینیه مرا حتى نخواهم میخرند
مطمئنا روضه اى یا گریه اى در کار هست
هر کجا عصیانى از فرزند آدم میخرند
عده اى دَم میدهند و عده اى دَم میزنند
پنج تن هم این وسط دارند از دَم میخرند
گریه کن زهراست ما تنها سیاهى لشگریم
باز با این حال و شکلِ گریه را هم میخرند
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام
باور نمی کردم گُذرها را ببندند
من را که می بینند درها را ببندند
خورشید بودم زیر نور ماه رفتم
جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم
در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم
این چند شب یک خواب راحت هم نکردم
من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت
این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت
امروز جان دادم اگر جانت سلامت
دندان من افتاد دندانت سلامت
حالا که می آیی کفن بردار حتما
ای یوسف من پیرهن بردار حتما
حالا که می آیی ستاره کم بیاور
با دخترانت گوشواره کم بیاور
حیرانم اما هیچکس حیران من نیست
باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست
اینجا برای خیزران لب را نیاری
آقا خدا ناکرده زینب را نیاری
اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟
پرده نشینان طاقت بازار دارند؟
من راضی ام انگشتر من را بگیرند
وقت کنیزی دختر من را بگیرند
اینجا برای نعل پا دارند آنقدر
کنج تنور خانه جا دارند آنقدر
مهر و وفا که نه جفا دارند، اما
اینجا کفن نه بوریا دارند اما
باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد؟
حیف از سَرِ تو نیست زیرِ پا بیفتد؟
/علی اكبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_دوم_محرم
#ورودیه_کاروان
کاروانِ سُلاله های خدا
کاروانِ امام عاشورا
کاروانِ بهشتیان زمین
کاروانِ فرشتگان سَما
یکی از نوکرانشان جبراییل
یکی از چاکرانشان حورا
گوشه ای از صدایشان داوود
نفسی از دعایشان عیسی
نوجوانانشان چو اسماعیل
پیرمردانشان خلیل آسا
زائر اشکهایشان باران
تشنه یِ مَشکهایشان دریا
همه آیات سوره ی مریم
همه چون کاف و ها و یا و الی
یوسفان عَشیره ی حیدر
مَریَمان قبیله ی زهرا
کعبه میبیند و طواف مَلَک
چشم تا کار میکند اینجا
کُشتگان حوادث امروز
صاحبان شفاعت فردا
تا به حالا ندیده هیچ کسی
این همه آفتاب یکجا
هر دلی با دلی گره خورده است
همه مجنون صفت همه لیلا
دارد این کاروان صحرایی
دخترانی عفیفه و نو پا
همه با احترام و با عزت
همه در پرده های حُجب و حیا
پرده را از مقابل مَحمل
باد حتی نمی برد بالا
دور تا دورشان بنی هاشم
تحت فرمان حضرت سقا
پای عُلیا مُخَدَّره زینب
روی زانوی اکبرِ لیلا
از غروبِ مدینه می آیند
در زمینی به نام کرب وبلا
میرسیدند و یاد می کردند
از سر و طشت و حضرت یحیی
حق نگهدار این همه مجنون
حق نگهدار این همه لیلا
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
آئینه هستم تابِ خاکستر ندارم
پروانه ای هستم که بال و پر ندارم
از دست نامردی به نام تازیانه
یک عضوِ بی آسیب در پیکر ندارم
تا اینکه گریان تو باشم در سحر گاه
در چشمهایم آنقدر اختر ندارم
چیزی که فرش مقدمت سازم در اینجا
از گیسوانِ خاکی ام بهتر ندارم
می خواستم خون گلویت را بشویم
شرمنده هستم من که آب آور ندارم
بر گوش هایم می گذارم دست خود را
شاید نبینی زینت و زیوَر ندارم
وقتی نمانده گیسویی روی سرِ من
کاری دگر با شانه و مَعجر ندارم
لب می گذارم روی لب هایت پدرجان
تا اینکه جانم را نگیری بَر ندارم
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
ای فدایِ دلِ مُنَوَّرتان
ای به قربانِ چشمِ كوثرتان
وای بر حال جبرئیل او را
گر برانید روزی از دَرِتان
ای سلیمان، موری آمده است
تا مُشَرَّف شود به محضرتان
من كی اَم دوره گردِ چشمانت
زینبم من همان كبوترتان
كودكانم چه ارزشی دارند؟
جان عالم تَصَدُّقِ سَرِتان
كرده ام یا أخا دو آئینه
نذر چشمِ علی اصغرتان
ظهر دیدی چگونه خوش بودند
در صُفوف نماز آخرتان
به امیدی بزرگشان كردم
تا به دستم شوند پرپرتان
گر بگویی بمیر می میرند
دست بر سینه اند و نوكرتان
پای تفسیر، شیرشان دادم
پای تفسیرِ گریه آورتان
پای تفسیر سوره یِ مریم
سوره یِ زخم های پیكرتان
تا كه راضی شوی و اِذن دهی
پر بگیرند در برابرتان
یادشان داده ام قسم بدهند
بر ضریح كبود مادرتان
بگذار اینكه ذبحشان سازم
پای رگ های سرخ حنجرتان
/علی اكبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
كُشته یِ دوست شدن در نظرِ مردان است
پس بَلا بیشترش دور و بَرِ مردان است
یازده ساله ولی شوقِ بزرگان دارد
در دلِ كودکِ این ها جگرِ مردان است
همه اصحابِ حرم طفلِ غرورش هستند
این پسر بچه یِ خیمه پدرِ مردان است
بَست عَمّامه همه یاد جَمَل افتادند
این پسر هرچه كه باشد پسرِ مردان است
نیزه بر دست گرفتن كه چنان چیزی نیست
دست بر دست گرفتن هنرِ مردان است
بگذارید ببیند كه خودش یک حسن است
حبس در خیمه شدن بر ضررِ مردان است
گرچه ابن الحسنم پُر شدم از ثارالله
بنویسید مرا یابن أباعبدالله
/علی اكبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
گهواره خالی می شود با رفتن تو
دیگر نمانده فرصتی تا رفتن تو
حتی خدا با رفتنت راضی نمی شد
عیسای من قربان بالا رفتن تو
هر چیز را، هر رفتن نا ممکنی را
می شد که باور کرد اِلّا رفتن تو
وقتی گناهی سر نمی زد از گلویت
یعنی چرا یعنی مُعمّا رفتن تو
ای کاش می بردی مرا با چشم هایت
یا این که می افتاد فردا رفتن تو
وقتی که پا در عرصه حق می گذاری
فرقی ندارد آمدن یا رفتن تو
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
دل زِ قُرصِ قَمَرِ خویش کشیدن سخت است
نازها از پسرِ خویش کشیدن سخت است
سَرِ زانو کُمَکَم کرد که پیدات کنم
وَر نه کار از کَمَرِ خویش کشیدن سخت است
مشکل این است؛ بغل کردنِ تو مشکل شد
تکّه ها را به بَرِ خویش کشیدن سخت است
خواستی این پدرِ پیر خَضابی بکند
خونِ دل را به سَرِ خویش کشیدن سخت است
نیزه بیرون بکشم از بدنت می میرم
خار را از جگرِ خویش کشیدن سخت است
گر چه چشمم به لبِ توست ولی لخته یِ خون
از دهانِ پسرِ خویش کشیدن سخت است
تکّه های جگرم هر طرفی ریخته است
همه را دور و برِ خویش کشیدن سخت است
بِه، که از گردنِ من دفنِ تو برداشته شد
دست از بال و پر خویش کشیدن سخت است
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
همین که نامِ بلندش کنارِ من پیچید
میان هر دو جهان اعتبارِ من پیچید
شهاب هر چه رَها شد به جانِ خویش خرید
زِ بَس که ماهِ حرم در مَدارِ من پیچید
قرار بود خرابش کند اَمان نامه
چه لحظه ها به خودش در کنارِ من پیچید!
همین که رفت، نشستم به رویِ دست زدم
خدا به خیر کند! کار و بارِ من پیچید
دخیلِ طفل رباب، مرا نشانه گرفت
همین که تیر به مَشکِ نگارِ من پیچید
سرش که ریخت سَرِ شانه اش،به دنبالش...
صدایِ گریه یِ بی اختیارِ من پیچید
سَرِ عمود سرش را به هر طرف می بُرد
زِ بَسکه رفت و به گیسویِ یارِ من پیچید
گَهِ فُرود که برگشت، علّتش این بود
رِکابِ اسب به پایِ سوارِ من پیچید
کنار علقمه وقتی رویِ زمین افتاد
صداش بیشتر از انتظار من پیچید
شکستنش کَمَرَم را شکست و جار زدند
قدم،قدم، خبر اِنکسارِ من پیچید!
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_عاشورا
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
بالا نرفت آن که به پایِ تو پا نشد
آقا نشد هر آن که برایت گدا نشد
مقصود از تَکَلّم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آن که کلیمِ شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عَزّ وَ جَلّ خون بها نشد
در خلقتش زمین و مکان های محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد
گر چه هزار سال برای تو گریه کرده اند
یک گوشه از حقوقِ لَبِ تو ادا نشد
ما گندمِ رسیده یِ شهرِ رِیِ توایم
شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلایِ تو روزی ما نشد
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#عاشورا
تیر از بَس که خورده بود حسین
بر تَنَش مثل پیرُهَن شده بود
نیزه هاشان تمام شد کم کم
موقع سنگ ریختن شده بود
نفسش بین راه بر میگشت
موقعِ دست و پا زدن شده بود
بودم اما جلو نمی رفتم
شِمر آنقدر بد دَهَن شده بود
تکّه ای را رُبود هر کس که
روبه رو با حسینِ من شده بود
هرچه کردند رو به قبله نشد
یعنی آنقدر پاره تَن شده بود
زیر اندازِ خانه های دَهات
کفنِ شاهِ بی کفن شده بود
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
تا مرا در گناه دید حسین
زودتر از همه دَوید حسین
باید از او فقط شنید خدا
باید از ما فقط شنید: حسین
گِل مردم به ما چه مربوط است
گِل ما را که آفرید حسین
در اِزای دو قطره خون گلوش
از خدا خلق را خرید حسین
حج نرفتیم، کربلا رفتیم
کعبه را سمت ما کشید حسین
کعبه هم در طواف میگوید
لک لبیک یا شهید، حسین
آنقَدَر داد زد ته گودال
تا به دادِ همه رسید حسین
نیزهها هر کدام طعمی داشت
همه را یک به یک چشید حسین
از زرنگیِ نیزهدار نبود
به خدا نیزه را ندید حسین
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#مناجات
#حضرت_امام_زمان_عج
نوشته اند دلم را برای خونجگری
بدون گریه زمانه نمی شود سپری
نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درختِ آب ندیده نمی دهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوکِ عاشق هست
توسّل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دَری که زدم باز پشت دَر ماندم
بس است در زدنِ من، بس است در به دری
برای بنده خریدن بیا سَرِ بازار
چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوتِ تو می رسد به همه
اگر چه نامِ مرا در نَوافِلت نَبَری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
دعای من به خودم هم نمی کند اثری
یگانه منتقمِ خونِ کربلا برگرد
قسم به عَمّه یِ مظلومه ات بیا برگرد
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
بدون چون و بدون چرا... نمیماندند
شبيه رود، شبيه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم به هوش میآيد
پس از شنيدنِ چاووشها نمیماندند
به التماس... به خواهش... به هر چه که میشد
خلاصه قافله میرفت جا نمیماندند
چقدر با سَرِ زانو به کربلا رفتند
از اشتياق حرم روى پا نمیماندند
فروختند النگوى نوعروسان را
قديم معطّل اين چيزها نمیماندند
شب زيارتى اربعين، دهاتىها
به احترام تو در روستا نمیماندند
فقط دو مرتبه بايد به کربلا بروى
بدين طريق بفهمى چرا نمیماندند
خدا نبود اگر اين "حسين، حسين" نبود
و بندگان خدا با خدا نمیماندند
/علی اکبر لطیفیان/
@AliakbarLatifian
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#رحلت
شَصت و سه سال زندگی ات مهربان گذشت
با کیسه های وَصله ایِ آب و نان گذشت
شَصت و سه سال زندگی ات بین کوچه ها
در بنده یِ خدا شدن این و آن گذشت
گاهی میان دورترین خانه یِ زمین
گاهی میان دورترین آسمان گذشت
گاهی کنارِ سفره یِ بیوه زنان شهر
گاهی کنارِ خاطره یِ کودکان گذشت
وقتِ نزول، حضرتِ خاکی نشین شدی
وقت صعود ردّ تو از بی کران گذشت
آن روزها که شعب ابی طالبی شدی
ایام درد بود ولی همچنان گذشت
ای آن که زندگی تو خرج نجات شد
ای آن که زندگی تو با مردمان گذشت
برگرد رنج و درد بشر را نگاه کن
این زندگیِ سرد بشر را نگاه کن
یک عده ای به عشق تو دور از وطن شدند
یک عده ای ندیده اویس قرن شدند
از خانواده اَم همه عَبدُاللَهِ شما
از خانواده ات همه آقای من شدند
تو پیر خانواده بزرگ قبیله ای
محصولِ زندگیِ تو پنج تن شدند
یک عده زینب و علی و فاطمه شدند
یک عده ای حسین شدند و حسن شدند
بعد از تو دختر تو و زینب کنار هم
مشغولِ کار بافتن پیرُهَن شدند
یک عده بچه های تو پاره جگر ولی
یک عده بچه های تو پاره بدن شدند
این کشته ها تمام جگر گوشه یِ تواند
یا ایها الرّسول ببین بی کفن شدند
«یا مصطفاه» این تن پامال را ببین
این کشته یِ فتاده به گودال را ببین
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian