eitaa logo
ویژه نامه حضرت امير المؤمنين امام علی عليه السلام
25 دنبال‌کننده
29 عکس
8 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰فضائل امام علی (ع) ✅ايثار و انفاق امام علی (ع) 👈اسيرى كه در ميان كافران خدانشناس باشد. سپس پيامبر(ص) رو به جمعيت كرد و فرمود : كيست در ميان شما، كه عهده دار مخارج زندگى اين مستمند شود، تا شايسته بهره مندى از فردوس بهشت گردد؟ در ميان جمعيت، امام على (ع) برخاست و اعلام آمادگى براى رسيدگى به امور آن فقير كرد، دست فقير را گرفت و به خانه اش برد، و جريان را به فاطمه (س) گفت. در خانه غذائى جز به اندازه يك نفر نبود، با اين كه على (ع) و فاطمه (س) و فرزندانشان، گرسنه بودند، و على (ع) در آن روز، روزه بود و هنگام افطار، نياز به غذا داشت. در عين حال، على (ع) فرمود : آن طعام را حاضركن. فاطمه (س) غذا را حاضر كرد، على (ع) به آن غذا نگاه كرد، ديد اندك است، با خود گفت : اگر از آن غذا بخورم، مهمان سير نمى شود، و اگر از آن نخورم، مهمان از آن غذا نخواهد خورد (و يا غذا براى مهمان ناگوار خواهد شد.) طرحى به نظر على (ع) رسيد و آن اين بود كه به فاطمه (س) آهسته فرمود : چراغ را روشن كن، ولى در روشن كردن چراغ، دست به دست كن و طول بده، تا مهمان از غذا بخورد و سير شود. و خود على (ع) نيز دهانش را مى جنبانيد، و وانمود مى كرد كه غذا مى خورد، و فقير بى آن كه متوجه شود، به طور كامل غذا خورد و سيرشد و به كنار نشست، و باز از غذا ماند، خداوند به آن غذا بركت داد، همه افراد خانواده از آن غذا خوردند و سير شدند. صبح وقتى كه على (ع) براى اداى نماز به مسجد رفت، پيامبر (ص) ازاو پرسيد : با مهمان چه كردى ؟ آيا غذايش را دادى ؟ على (ع) عرض كرد : آرى سپاس خداوند را كه كار به نيكوئى انجام شد. پيامبر (ص) به على (ع) فرمود : خداوند به خاطر مهمان نوازى تو و اشتغال به چراغ و نخوردن غذا تعجب كرد، و جبرئيل، اين آيه را در شأن شما خواند : و يوثرونَ عَلى اَنفُسِهم و لَوكانَ بِهِم خصاصَةُ : آن ها، تهيدستان را بر خودشان، مقدم مى دارند، اگر چه نياز سخت به آن (غذا) داشته باشند. قسمتى از آيه 9 سوره حشر و جلد نهم بحار ص 514 https://eitaa.com/aliasgharnameh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ماجرای اشنایی امام علی(ع) و قنبرغلام امام علی(ع) 💠 جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده‌ام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من می‌پذیرم شاه گفت: در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می‌شناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها شد. به بالای تپه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمده‌ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی‌شوی. گفت: مگر علی را می‌شناسی؟ گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازه‌ی قد من، هیکلی هم‌هیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خنده‌ی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبدالله. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد. عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشم‌هایش اشک می‌آید. گفت: چرا گریه می‌کنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته می‌شوم. مرد عرب، جوان را بلند کرد، گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. گفت: مگر تو کی هستی؟ گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بنده‌ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من می‌خواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی. پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب 📚بحارالانوار ج3 ص 211 امالی شیخ صدوق https://eitaa.com/aliasgharnameh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نقش معصومان بويژه امام علی (ع) در هدايت و ارشاد جامعه بشريت. 👈علاوه بر سخنان امام علی در نهج البلاغه و .... از جمله کلمات حضرت دعای یستشیر است 👈بسیار کسانی هستند که چون فاطمه خانم ژاپنی«که قبلا بودائی بوده» و «پس از بلوغ فکری، و بروز شک در آئینش، به تلاش بر« خودآگاهی» پرداخته و پس از جستجو زياد بالأخره، از طريق خواندن، ترجمه ژاپنی دعای یستشیر، مولایمان امیر مؤمنان امام علی (ع) او مسير خود را پيدا کرده و مثل تشنه ای که سیراب شده باشد و به یقین رسیده و اکنون در زمره شیعیان فعال است. بانوی اهل ژاپن مصاحبه ای داشت در تلويزيون می گفت : ... صفحه دعای یستشیر را در اينترنت پیدا کردم و تحت تاثیر قرار گرفتم، با مطالعه زندگی حضرت علی علیه السلام پی بردم که شخصیت آن حضرت چیست، با فضایل آن حضرت آشنا شدم و به خطبه غدیر رسیدم و لبیک گفتم. داستانش در اينترنت پی گير باشيد https://eitaa.com/aliasgharnameh
🔰فضائل امام علی (ع) ✅ شجاعت و شهامت خطبه 055-در وصف اصحاب رسول امام على عليه السلام در اين خطبه كه در روز صفين ايراد شده، اصحاب پيامبر اكرم را توصيف مى فرمايد. و لقد كنا مع رسول الله صلى الله عليه و آله، نقتل آباءنا و ابناءنا و اخوانا و اعمامنا، ما يزيدنا ذلك الا ايمانا و تسليما و مضيا على اللقم و صبرا على مضض الالم و جدا فى جهاد العدو. ما در حضور رسول خدا (ص) بوديم. پدران و فرزندان و برداران و عموهاى خود را مى كشتيم و اين جنگ و كشتار با نزديكترين اشخاص به ما، جز بر ايمان و تسليم و حركت ما در راه روشن و بردبارى ما در برابر نيش هاى دردآگين و كوشش ما در جهاد با دشمن نمى افزود. https://eitaa.com/aliasgharnameh .
نكته هاى بـر جسته از سيره امام على (ع) 1ـ در جريان شـوراى شـش نفرى كه به دستور عمر براى انتخاب خلـيفه بعــد از او تشكيل شد, عبدالرحمان بـن عوف كه خود از را خلافـت معــذور داشته بود ظاهرا در مقام بـى طرفى قرار گرفت و نامزدى خلافت را در امام على (ع) و عثمان منحصـر دانست و بر آن شد تا در ميان آنان يكى را برگزيند. از على خـواست تا با او به كتاب خـدا و سنت رسـول الله و روش ابـوبكر و عمر بيعت كند. اما امام علـى (ع) فرمود: ((مـن بر اساس كتاب خدا و سنت رسول خدا و طريقه و روش خود در ايـن كار مى كوشم.)) اما هميـن مساله چون به عثمان پيشنهاد شد, در دم پذيرفت و به آسانى به خلافت رسيـد 2ـ امام علـى (ع) پـس از قبل عثمـان آنگـاه كه بنا بـه درخـواسـت اكثـريت قاطع مردم مسلمان ناچار به پذيرش رهبرى بـر آنــــــــان گرديـد, در شـرايطـى حكومت رابه دست گرفت كه دشـواريها در تمام زمينه ها آشكار شده بـود, ولى امام باهمه مشكلات موجـود سياست انقلابى خـود را در سه زمينه : حقوقى, مالى و ادارى, آشكار كرد. الف ـ در عرصه حقوقى: اصلاحات او در زمينه حقوقى, لغو كردن ميزان برترى در بخشش و عطا و يكسانى و بـرابـر دانستـن همه مسلمـانها در عطـايـا و حقـوق بـود و فـرمود: ((خوار نزد من گرامى است تا حق وى را باز ستانـم , و نيرومند نزد مـن ناتـوان است تـا حق ديگـرى را از او بگيـرم.)) ب ـ در عرصه مالى : امام على (ع)همه آنچه را كه عثمان از زمينها بخشيده بود و آنچه از اموال كه به طبقه اشراف هبه كرده بـود, مصادره نموده و آنان را در پخـش اموال به سياست خود آگاه ساخت, و فرمود: (( اى مردم, من يكى از شمايم , هرچه مـن داشته باشم شما نيز داريد و هر وظيفه كه بر عهده شما باشد بر عهده من نيز هست . مـن شما را به راه پيغمبر مـى برم و هر چه را كه او فـرمان داده است در دل شما رسـوخ مـى دهـم. جز ايـن كه هر قطعه زمينى كه عثمان آن را به ديگران داده و هر مالى كه از مال خـدا عطا كرده بايد به بيت المال باز گردانيده شـود. همانا كـه هيچ چيز حق را از ميان نمى برد, هر چند مالـى بيابـم كه با آن زنـى را به همسرى گرفته باشند و كنيزى خريده باشند حتى مالى را كه در شهرها پراكنده باشند آنان را باز مى گردانـم. در عدل, گشايش است و كسـى كه حق بـر او تنگ بـاشـد, ستـم بـر او تنگتـر است.))(19)
ج ـ در عرصه ادارى: امـام علـى (ع) سيـاست ادارى خـود را بـا دو كـار عملـى كرد: 1ـ عزل واليان عثمان در شهرها 2ـ واگذاشتـن زمامدارى به مردانى كه اهل ديـن و پاكى بودند. به هميـن جهت فرمان داد تا عثمان بـن حنيف, والى بصره گردد و سهل بن حنيف, والى شام, و قيـس بـن عباده, والى مصر و ابو موسى اشعرى, والى كوفه, و درباره طلحه و زبير كه بر كوفه و بصره ولايت داشتند نيز چنيـن كرد و آنها را با ملايمت از كار بـر كنار ساخت. امام(ع) معاويه را عزل نمـود وحاضر به حاكميت چنان عنصر ناپاكى بر مردم شام نبـود. موضع امام در آن شرايط و اوضاع, هجوم به معاويه و پاكسازى او از نظر سياسى بود, او خويشتـن را مسئول مى ديد كه مستقيما انشعاب و كـوشـش در تمرد و سرپيچـى غير قانـونى را از بين ببرد و ايـن خلل را معاويه و خط بنى اميه به وجود آورده بـودند. امام (ع) مى بايست ايـن متمردان را پاكسازى كند; زيرا پاكسازى كالبـد اسلام از پليديها, وظيفه امام بـود; هر چنـد امرى دشـوار مـى نمـود. به عبارت ديگـر علت عزل معاويه و اعلان جنگ بـر ضـد او, انگيزه مكتبى بود كه انگيزه اى بزرگ به شمار مى رفت. و بديـن گونه امام على (ع) در دو ميدان نبرد مـى كرد: ميدانى بر ضد تجزيه سياسـى و ميدانـى بر ضـد انحراف داخلـى در جامعه اسلامـى , انحـرافـى كه در نتيجه سياست سابق از جبهه گيرى غير اسلامـى شكل گرفته بـود. و از اينجا ارزش كارهاى امام (ع) در پاكسازى آن اوضاع منحرف و باز ستاندن امـوال از خائنان, بـى هيچ نرمى و مـدارا, آشكار مـى گردد. امام على (ع) مى فرمـود: ((همانا كه معاويه خطـى از خطهاى اسلام و مكتب بزرگ آن را نشان نمى دهد بلكه جاهليت پـدرش ابـوسفيان را مجسـم مـى سازد, او مـى خـواهـد مـوجـوديت اسلام را به چيزى ديگر تبـديل سازد و جامعه اسلامـى را به مجمعى ديگر تغيير دهد, مى خـواهد جامعه اى بسازد كه به اسلام و قرآن ايمان نداشته باشند. او مى خـواهد (( خلافت )) به صـورت حكـومت قيصر و كسرى درآيد.))(20) با همه مشكلاتى كه براى امام (ع) پيش آمد آن حضرت از مسير خـويـش عقب نشينى نكرد, بلكه در خط خويش باقى ماند و كار ضربه زدن به تجزيه طلبان را تا پـايان زندگانى شريف خود ادامه داد و تا آن دم كـه در مسجد كـوفه بـه خـون خويــش در غلطيد, براى از بيـن بـردن تجزيـه, با سپاهى آمـاده حركت به سـوى شام بـود تا سپاهـى را كه از باقـى سپـاهيـان اسلام جـدا شـده بـود به رهبـرى معاويه اداره مـى شـد از بيـن ببرد. بنابراين امام (ع) در چشـم مسلمانان آگاه تنها كسى بـود كه مى تـوانست پـس از عميق شدن انحراف و ريشه دوانيدن آن در پيكره اسلام , دست به كار شـود و با هرعامل جور و تبعيض و انحصار طلبى بجنگد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پى نوشت ها: 1 ـ نهج البلاغه صبحى صالح, خطبه 192. 2 ـ تاريخ طبرى, ج 2, ص 58 3 ـ همان, ج 2, ص 53 ـ 56. 4 ـ سوره شعرا آيه 214. 5 ـ تـاريخ طبـرى ج 2, ص 62و63 ـ و تـاريخ كـامل ج 2, ص 41و42. 6 ـ سوره بقره , آيه 207. 7 ـ دلائل الصدق, ج 2,ص 294. 8ـ اسدالغابه, ج 4,ص 16. 9ـ ارشاد مفيد,ص 35ـ 37. 10ـ دلائل الصدق,ج 2,ص 271 ـ 274. 11ـ دلائل الصدق, ج 2 ,ص 301. 12ـ دلائل الصدق, ج 2, ص 259. 13ـ دلائل الصدق ج 2,ص 175. 14ـ همان, ج 2, ص 254 ـ 259. 15ـ دلائل الصدق ج 2, ص 251. 16ـ الغدير , ج 1, ص 14 ـ 213. 17ـ نهج البلاغه صبحى , خطبه 102. 18ـ براى آگاهى بيشتر به كتاب ارزشمند سيماى على(ع) نوشته دكتر محمد ابراهيـم آيتى مراجعه شود. 19ـ شـرح نهج البلاغه ابـن الحـديـد, ج 1, ص 296. 20ـ زنـدگـانـى تحليل پيشـوايـان مـا, ص 88. برگرفته شده از كتاب سيره و سخنان پيشوايان ـ تاليف محمد على كوشا https://eitaa.com/aliasgharnameh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا