اگر که لحظه ای افتادم از دو چشم سیاهت
شبیه اشک مرا سرنگون به راه بینداز
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
زمان:
حجم:
671.8K
پایان جمله های دلم فعل ساده داشت
اما تو خواستی که معما بخوانی ام
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
#ندای_باران
یا زینب است نام تو یا که رقیه است
در روضه زنانه تو را دیده مادرم
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
https://eitaa.com/aliasgharshiri
جاری شده با اشک هایت سرمه از چشمت
از گونه هایت پاک کن بخت سیاهت را
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
یکی شده وسط کوچه رد پای من و تو
بعید نیست مرا با تو اشتباه بگیرند
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
https://eitaa.com/aliasgharshiri
پیشانی ام کتیبه خط خورده ای شده
گویا نوشته این دو سه خط:
د و س ت د ا ر م ت
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
یقین خون تمام عاشقان بر گردنم باشد
اگر پا پس کشیدم لحظه ای از عشق مدیونم
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
سفر ادامهی اندوه دربهدر شدن است
سفر بدون تو در اشک غوطهور شدن است
قدم گذاشتهام روی رد پای تو باز
همیشه دلخوشیام با تو یک نفر شدن است
شب است و سایهی من همنشین سایهی توست
تمام شب غم من، لحظهی سحر شدن است
کنار جاده به من باغبان پیری گفت
انار حاصل یک عمر خونجگر شدن است
تمام عمر به دنبال هم سفر کردیم
که سرنوشت سفر، عاشقانه سر شدن است
سفر مرا به کجا میبرد، نمیدانم!
همیشه مقصد من با تو همسفر شدن است
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
یک نفر هست غزلهای مرا میخواند
شاد و سرمست غزلهای مرا میخواند
در و دیوار محل یکسره شاعر شده اند
ته بنبست غزلهای مرا میخواند
خود او شاعر خوبی است، غزل میگوید
ولی از قصد غزلهای مرا میخواند
کاش میشد که غزلهای خودش را میخواند
چون که حیف است غزلهای مرا میخواند
میشود گفت که ما شاعر خوبی هستیم
تا از این دست غزلهای مرا میخواند
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
هدایت شده از کتیبه تاک
میشود لبریز جامش بیشتر
تا شود دنیا به کامش بیشتر
تاکها را میدهد آب حلال
تا بنوشد از حرامش بیشتر
کوه از من نام او را تا شنید
میشود تکرار نامش بیشتر
لهجهاش در گوش من پیچیده است
عشوهی سین سلامش بیشتر
روز و شب دیوانهاش بودم، ولی
گفت از ابنالسلامش بیشتر
وقت دیدارش دلم پر میکشید
از کبوترهای بامش بیشتر
ای دل، ای جوجهکبوترجان، بترس!
هر که بامش بیش، دامش بیشتر
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
نبند پنجره را من هنوز بیدارم
برای دیدن مهتاب آرزو دارم
نخواب، پلک تو را تا سحر ورق بزنم
هزار و یک شب خود را ستاره بشمارم
به چشمهای سیاه تو خوردهام سوگند
چگونه از تو و از عشق دست بردارم؟
به غمزه گفت به من چشمهای غمزدهات
که سرنوشت خودم را به عشق بسپارم
مرا بدون تو دائم شکسته میبینند
چقدر خنده به آیینهها بدهکارم!
هنوز بیتو به این سرنوشت مشکوکم
هنوز بیتو از این سرنوشت ناچارم!
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه
نمرده عشق دراین سینه تانفس باقیست علی اصغر شیری .aac
حجم:
3.65M
نمرده عشق در این سینه تا نفس باقی است
همیشه حسرت پرواز در قفس باقی است
#علی_اصغر_شیری
#شعر_عاشقانه