💢ماهیت اعتباری علوم مدرن💢
▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالبزاده (3)
🔹یکی از مهمترین بزنگاههای فهم دیدگاه دکتر طالبزاده، ادعای ایشان در خصوص «اعتباری» بودن علوم مدرن است. از اینرو این متن را به این مطلب اختصاص میدهم.
🔹دکتر طالب زاده برای توضیح علوم انسانی یا علوم اجتماعی مدرن، ابتدا توضیحی درباره ماهیت علم مدرن و نحوه ریاضیاتی شدن آن از کپرنیک و کپلر و گالیله میدهد و فیزیک را علمِ اعلای جهان مدرن معرفی میکند. در توضیح تفاوت علم مدرن و علم سنتی، توجه اصلیشان به نحوه تأمین وصف ضرورت و کلیت برای علم تجربی است. ایشان میگوید که علم سنتی اوصاف کلیت، ضرورت و دوام را حتی در تجربیات، از طریق «علیت» تأمین میکرد، ولی علم جدید، این کار را با رفت و برگشت بین رئال و ایدهآلِ موضوع تحقیق خود تأمین میکند. به تعبیر دیگر علم سنتی تلاش می کرد مبتنی بر علیت، از عوارض ذاتیه موضوع خود سخن بگوید، ولی علم مدرن، موضوع علم را به نحو شیء فی نفسه و بی واسطه خارجی تلقی نمی کند، بلکه در علم مدرن، موضوع علم، همواره با واسطه است. گفتار ایشان به خوبی این معنا را توضیح داده است:👇
➖«در علم مدرن زمانی میتوانیم به علم به عنوان مجموعهای از قضایای ضروری و کلی دست یابیم که موضوع علم به نحوی همسنخ با شناسنده باشد نه اینکه ارتباط یک امر جسمانی بیرونی و یک شناسنده صرف باشد که با هم تفاوت ماهوی دارند. بنابراین در دیدگاه جدید، موضوع علم باید از سنخ شناسنده باشد. وقتی موضوع هم سنخ با شناسنده تلقی شود، ارتباط نیز درونی تلقی میشود و آن نسبت بیرونی به یک نسبت درونی تحویل میشود. تبدیل آن نسبت بیرونی به نسبت درونی، شیء را به عنوان امری که ذاتا از جنس فکر است، تبدیل میکند. یعنی شیئی خارجی به چیزی از قبیل فکر بدل میشود که «ابژه» نامیده میشود. آنچه در علم جدید به عنوان «ابژه» (object) در برابر «سوژه» (subject) مطرح میشود، شیئی خارجی نیست بلکه شیئی است از آن حیث که مبدل به فکر شده و از سنخ فکر است؛ یعنی امر «رئال» و بیواسطه مبدل به امر «ایدهآل» و با واسطه میشود. در این دیدگاه تا وقتی نتوانیم امر رئال و خارجی را به امر ایدهآل و درونی بدل کنیم، نمیتوانیم با آن نسبت ضروری برقرار کنیم یعنی از طریق اتحاد عاقل و معقول، چیزی که بیرون از ماست بدل به چیزی میشود که در درون ما وضع شده است. شناسنده امر خارجی را به عنوان امری در برابر خود و از جنس خود وضع میکند...
از تبدیل امر رئال و بیواسطه به امر ایدهآل و با واسطه، مفهوم «لوژی»(logy) زاده میشود مثل بیولوژی(زیستشناسی). لوژی در اینجا به معنای شناختن نیست. لوژی در عصر مدرن یعنی شیئی را چنان به نحو ایدهآل وضع میکنیم که در خودش روابط تنیده دارای معقولیت تصور میشود. یعنی شیء را به عنوان مجموعهای از روابط در هم تنیده لحاظ میکنیم که در آن جهت عقلانی هست. این لحاظ فاعل شناسنده است. فاعل شناسنده از آن شیء به عنوان امر خارجی عزل نظر میکند و آن را به نحو ایدهآل در نظر میگیرد و در این ایدهآل امور تنیده معقول را برای او لحاظ میکند. لوژی، لوگوسی(عقلانیت) است که در خود موضوع هست.»
🔹از اینرو ایشان ماهیت علم مدرن را همواره همراه باواسطهدیدن و اعتبارِ موضوع علم می داند.
🔹سپس ایشان همین مسئله را به علوم انسانی نیز تعمیم میدهد و بیان می کند که چگونه در طی فلسفه کانت تا هگل، زمینه پیوند اُبژه و سوژه در علوم انسانی فراهم میشود و در رفت و برگشت بین رئال و ایده آل، «انسان» به عنوان موضوع علوم انسانی مدرن، اعتبار میشود و سپس با تبدیل فلسفه به علم، همین انسانِ اعتبار شده، مبدل به امری تاریخی و خودبنیاد میگردد و بدین سان، علوم انسانی مدرن شکل می گیرد.
🔹علاوه براین، ایشان برخلاف بسیاری از صاحباندیشانی که به راحتی از مسئله اراده و آزادی انسان عبور میکنند، توجه خوبی دارند به مسئله #ضرورتگریزی اراده انسانی و تعارض و بحران همیشگی آزادی انسان و اعتبار و امر با واسطه علوم انسانی مدرن دارد. از اینرو علوم انسانی را علوم بحران اندیش می نامد.
🔹به طور خلاصه ایشان همه علوم مدرن را چه علوم طبیعی و چه علوم انسانی، #اعتباری می داند و از اینرو طرح مرحوم علامه را که به گمان ایشان توانسته، طرحی از اعتباریات خداآیین، در برابر اعتباریات خودآیین مدرن ارائه دهد، بی اندازه مهم، و پایگاه شکل گیری علوم انسانی نوینی می داند. در متنهای بعدی توضیحی عرض میکنم که ایشان چگونه مدعیاند که مرحوم علامه ره توانسته پایگاه جدیدی برای علوم انسانی نوین فراهم کند ـ ان شاء الله ـ .
پ.ن: اصطلاح اعتباریات خداآیین، از مقاله مشترک دکتر طالب زاده با دکتر ابوالفضل مرشدی، اقباس گردیده است.
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#علوم_انسانی_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/6/31
https://eitaa.com/alimohammadi1389/159