#ادامه از «در میانه انفعال و تحجر» 2 از 2 ⬆️
🔹اما این تحلیل که نباید سنت اندیشهای خود را در برابر پرسشهایی قرار دهیم که دغدغه پاسخ به آنها را نداشته است، دارای ضعف مهمی از ناحیه دیگر است.
آن ضعف، #اصالت_دادن به تعین عقلانیت دوران انعزال و انزوای شیعه، در دوران «استقرار جامعه شیعه در مسند حکومت دینی» است.
این تحلیل با اصالت دادن به وضعیت و تعین فعلی فلسفه، کلام و فقه، عملا گشایش ساحتی که با انقلاب اسلامی برای تشیع و دینداری فراهم آمده، نادیده می گیرد.
بنده هم معتقدم که هر طرح جدیدی در افق انقلاب اسلامی باید در نسبت با عقلانیت مستقر تشیع در دوران گذشته باشد، تا دچار اعوجاج و گسست تاریخی نشویم، ولی این در نسبت بودن، به معنای پذیرفتن وضعیت فعلی آنها نیست. نتیجه اصالت دادن به اندیشه در مسیر تحولات تاریخی، چیزی جز «تحجر» نخواهد بود که در کنار «انفعال»، سالهاست عملاً انقلاب اسلامی را به زیر می کشند...
🔹 انقلاب اسلامی و حرکت تمدنی آن، گشایشی در مقابل حیات اجتماعی و تاریخی تشیع ایجاد کرده است که انصراف آن به صورت مسئله های عقلانیت مدرن، همانقدر غلط است، که تقلیل آن به صورت مسئله های عقلانیت مستقر تشیع در شرایط انعزال از منصب حکومت دینی.
🔹ما نه می توانیم از غرب بریده باشیم، به خاطر اینکه به آنها #مبتلاء هستیم
نه می توانیم از گذشته بریده باشیم، به خاطر این که هویت و خویشتن ماست.
در عین حال نه می بایست از غرب منفعل شویم و نه می بایست در گذشته متوقف شویم.
🔹فلسفه و کلام و فقه، باید خود را در مصاف مسئله های انقلاب اسلامی محک بزنند و با آن مواجه شوند.
این مواجهه هم فلسفه و کلام و فقه را زنده می کند و از رکود خارج می کند و هم انقلاب اسلامی را مستظهر به عقلانیتی ـ دینی ـ کاربردی خواهد کرد.
🔹این مسئله ها بیش از هرچیز در بیان رهبران انقلاب اسلامی و یا دقت در عمق استراتژیک و تمدنی انقلاب اسلامی و تمدن غرب و یا با رجوع دوباره به سنن و قواعد درگیری اولیای حق و باطل در طول تاریخ قابل اصطیاد است.
این مسئله ها هستند که وقتی مبانی نظری و بنیانهای اندیشه با آن مواجهه می شوند، #ساختار_و_شاکلهی_علوم_انقلاب_اسلامی را چه در #فقه-حکومتی، #علوم_انسانی_اسلامی و چه #الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت را رقم خواهند زند.
ـ 1399/1/30
https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
جلسه اول 92.10.26.mp3
31.16M
💢صوت #جلسه_اول گفتگویی درباره
چالشهای جریان فلسفه صدرایی در علوم انسانی کاربردی💢
🔹دیماه 92 و اردیبهشت 93، دو گفتگوی علمی با استاد عزیز حجتالاسلام #محمدحسن_وکیلی داشتم.
🔹موضوع این گفتگوها که در مدرسه نواب مشهد در جوار مضجع شریف حضرت رضا علیه آلاف التحیه و السلام انجام گرفت، «نسبت و چالشهای فلسفه صدرایی برای ورود به عرصه علوم انسانی کاربردی» بود.
🔹حدود 7 سال از آن زمان میگذرد و مواجهه من با فلسفه صدرایی، علوم انسانی و بالتبع، علوم انسانی اسلامی، تغییراتی یافته است،
ولی هنوز هم موضوعات طرح شده در این گفتگو را زنده و پاسخ نیافته میدانم و معتقدم قائلین به مبنای اصالت وجود، هرچند ممکن است که پاسخهایی به این پرسشها داده باشد، ولی این پاسخها هنوز از بستر گفتگویی جدی و فراگیر عبور نکرده است...
🔹محور گفتگوی اول، بیان دو چالش فرا روی فلسفه صدرایی بود:
1ـ مواجهه بودن ما با مسئلههای به مثابه #کلِمتغیر در عینیت جامعه و ناکافی بودن مبانی صدرایی در مبحث #وحدت_و_کثرت و #حرکت برای تحلیل این تأثیر و تأثرات
2ـ اعتباری نبودن تأثیر و تأثرات اجتماعی و نادرست بودن طبقهبندی همه لایههای علوم انسانی در زمره اعتباریات
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#فلسفه_اسلامی
#علوم_انسانی_اسلامی
#هماندیشیها
❇️تاریخ انتشار: 1399/3/28
https://eitaa.com/alimohammadi1389/124
جلسه دوم 93.2.5.mp3
24.05M
💢صوت #جلسه_دوم گفتگویی درباره
چالشهای جریان فلسفه صدرایی در علوم انسانی کاربردی💢
🔹دیماه 92 و اردیبهشت 93، دو گفتگوی علمی با استاد عزیز حجتالاسلام #محمدحسن_وکیلی داشتم.
🔹موضوع این گفتگوها که در مدرسه نواب مشهد در جوار مضجع شریف حضرت رضا علیه آلاف التحیه و السلام انجام گرفت، «نسبت و چالشهای فلسفه صدرایی برای ورود به عرصه علوم انسانی کاربردی» بود.
🔹حدود 7 سال از آن زمان میگذرد و مواجهه من با فلسفه صدرایی، علوم انسانی و بالتبع، علوم انسانی اسلامی تغییراتی یافته است،
ولی هنوز هم موضوعات طرح شده در این گفتگو را زنده و پاسخ نیافته میدانم و معتقدم قائلین به مبنای اصالت وجود، هرچند ممکن است که پاسخهایی به این پرسشها داده باشد، ولی این پاسخها هنوز از بستر گفتگویی جدی و فراگیر عبور نکرده است...
🔹محور گفتگوی دوم، بیان دو چالش فرا روی فلسفه صدرایی بود:
1ـ لزوم توجه دوباره به مسئله طبقهبندی علوم و در ذیل آن، نسبت فلسفه و علوم
2ـ توجه دوباره به مسئله حقایق و اعتباریات با ملاحظاتی بر تقسیم علت به علت حقیقی و علت معدّه
3ـ لزوم تغییر تصور سنتی ما از روش بخش تجربی علوم انسانی
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#علوم_انسانی_اسلامی
#هماندیشیها
❇️تاریخ انتشار: 1399/3/28
https://eitaa.com/alimohammadi1389/125
💢ایده اعتباریات به عنوان پایگاهی برای علوم اجتماعی جدید💢
▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالبزاده (1)
🔹#ادراکات_اعتباری که با ابتکار مرحوم علامه طباطبایی پا به عرصه فلسفه نهاده است یکی از مسیرهایی است که سالهاست اندیشمندانی تلاش می کنند تا از معبر آن، مقدماتی نظری را برای شکل گیری #علوم_انسانی_اسلامی فراهم آورند.
🔹تاکنون چند تحلیل از اعتباریات و نحوه تأثیر آن در علوم انسانی اسلامی طرح شده که از مهمترین آنها که تاکنون خواندهام تحلیل شهید مطهری، تحلیل استاد جوادی (استاد پارسانیا)، تحلیل مرحوم استاد حسینیالهاشمی و تحلیل دکتر سیدحمید طالبزاده است.
در این میان تلاشهای دکتر سیدحمید طالب زاده از حیث نگاه تطبیقی که میان انگاره اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی و ایدئالیسم استعلایی کانت انجام داده، بسیار قابل توجه است.
🔹ایشان مدعی است کانت با طرح ایدئالیسم استعلایی و صورتبندی فلسفی انسان به عنوان موجودی خودبنیاد و خودآیین؛ چه در عرصه شناخت و چه در عرصه اخلاق، متافیزیکی سوژهمحور و دریافتی درونماندگار از شناخت ارائه میکند که مجموع تلاش کانت در این محور، باعث فراهم شدن «شرایط امکان» علوم طبیعی و علوم اجتماعی جدید گردیده است؛ این شرایط امکان به معنای تأمین پایگاهی نظری برای شناخت تاریخ و موقعیت انسان مدرن یا همان «درک منطق پدیدههای اجتماعی در استقلال خود» است.
در ادامه دکتر طالبزاده معتقد است که مرحوم علامه طباطبایی با نقد باور فلسفی سنتیِ «مدنی بالطبع بودن انسان» و ناکافی دانستن آن برای توضیح نظم اجتماعی، با طرح ایده اعتباریات خود به خصوص با تکیه بر دو اصل «اعتبار وجوب» و «اعتبار استخدام»، برخی مفردات «شرایط امکان علوم اجتماعی جدید» را فراهم کرده است.
🔹جمعبندی دیدگاه ایشان را میتوان در عبارت زیر مشاهده کرد:👇
«در این ایده، علامه از یکسو در بخش حکمت نظری، با اقرار به نقش ذهن در عملِ «اعتبار کردن»، عملاً نقش فعال و تقریباً خودانگیخته ذهن انسان در حکمت نظری را تصدیق کرده،و از سوی دیگر، در حکمت عملی با سخن از نقش فعال ذهن در «اعتبار کردنِ» «باید»ها گامی به سوی بهرسمیت شناختن «خودآیینی» انسان برداشت. در واقع، علامه تا اینجا همان راهی را طی کرد که کانت در ارائه تصویری خودانگیخته و خودآیین از انسان پیموده است. با این حال، راه علامه و کانت در حوزه اخلاق و دین جدا میشود: در حالی که کانت خودانگیختگی و، به تعبیر علامه، «اعتبارسازی» انسان را چنان گسترش میدهد که انسان یکسره به موجودی «خودقانونگذار» در قلمرو اخلاق تبدیل میشود، علامه برای خودانگیختگی و «اعتبارسازی» انسان حدی قائل میشود و قلمرو اخلاق و دین را به عنوان سرزمین نفسالامرها، از محدوده اعتباریات خارج میداند و به عبارتی، برای بنا و ساختمان اعتباریات انسان، سقفی به نام قلمرو اخلاق و دین قائل میشود. به بیان دیگر، در حالی که کانت محدوده «فراغ شرع» را تا حد نهایی خود گسترش میدهد، به طوری که تماماً «دین در محدوده صرفاً خرد» قرار بگیرد، علامه بر این گسترش حد قرار میدهد و محدوده عقل و دین را در کنار هم تعیین میکند. حد قرار دادن علامه برای عقل انسان و اعتبارسازی او برگرفته از دریافتی است که وی از انسان و «نقص» و «خطاپذیری» عقل و فطرت او دارد. بدین ترتیب، در حالی که کانت مسأله نسبت اراده خداوند و انسان را با محوریت دادن به انسان و تثبیت «متافیزیک سوژه» دنبال کرد، علامه راهحل مشهور در سنت اسلامی یعنی «امر بین الامرین» را در پیش گرفت و به تعبیری، انسان را «سوژه باواسطه» معرفی کرد. در واقع، علامه با اهمیت قائل شدن به جنبه فعال ذهن در قلمرو شناخت، و بهویژه با تلقی کردن «اجتماع» به عنوان یک ادراک اعتباری، زمینه را برای به مفهوم درآمدن آن فراهم کرد.»
🔹اصل دیدگاه دکتر سیدحمید طالبزاده را می توان در دو مقاله زیر مشاهده کرد:👇
➖ مقاله اول: نگاهی دیگر به ادراکات اعتباری؛ امکانی برای علوم انسانی
➖ مقاله دوم: شرایط امکان علوم اجتماعی در فلسفه اجتماعی علامه طباطبایی در
پرتو مقایسه تطبیقی با فلسفه اجتماعی کانت
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#علوم_انسانی_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/6/21
https://eitaa.com/alimohammadi1389/154
💢نارسایی فلسفه کانت در فراهم کردن شرایط امکان علوم انسانی مدرن💢
▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالبزاده (2)
🔹در متن قبلی دو مقاله معرفی شده بود.
در خصوص مقاله دوم (شرایط امکان علوم اجتماعی در فلسفه اجتماعی علامه طباطبایی در پرتو مقایسه تطبیقی با فلسفه اجتماعی کانت) برخی دوستان لطف کردند و تذکر درستی دادند که این مقاله در حقیقت خلاصه پایاننامه دکتری جناب آقای ابوالفضل مرشدی است که با جناب دکتر طالب زاده اختلاف نظرهایی دارند. باید توجه کرد که این مقاله دارای دو بخش است که بخش اول آن به فلسفه اجتماعی کانت می پردازد و «جامعه» و «تاریخ» را از نظر فلسفه استعلایی کانت توضیح میدهد و در بخش دوم آن، به تقریر دیدگاه علامه طباطبایی ره میپردازد که موضوع اصلی نوشته حقیر بود. بخش دوم مقاله مزبور تا جایی که بنده دقت کردم، مفادش همان مقاله اول دکتر طالب زاده است، ولی با این حال بر آن شدم تا تقریری نیز از دیدگاه دکتر طالب زاده در خصوص شرایط امکان علوم اجتماعی مدرن تقدیم کنم.
🔹و اما توضیح دیدگاه دکتر طالبزاده در خصوص زمینه های معرفتی علوم اجتماعی مدرن؛
همانطور که در متن قبلی اشاره شد، در مقاله دوم دکتر مرشدی تلاش کرده است که با ارائه تحلیلی کانت از «جامعه» و «تاریخ» بر پایه ایدئالیسم استعلایی کانت، پایگاهی برای درک منطق پدیدههای اجتماعی به نحو استقلالی و خودبنیاد» ارائه دهد و از این طریق «شرایط امکان علوم اجتماعی مدرن» را تأمین نماید.
اما دکتر طالبزاده معتقد است که درست است که چرخش کوپرنیکی کانت در فلسفه، ابژه و موضوع را مفهوم و تدریجی الحصول و تاریخی کرده است و منطق آن را از درون سوژه دنبال میکند و از اینرو در نگاه کانت، این سوژه است که منطق ذهنی ماست که موضوع را خلق میکند! اما سوژه برای کانت روشن نبود و آن را ثابت می انگاشت و تنها ابژه را متحرک می دانست. از اینرو توضیح کانت از جامعه و تاریخ برای تحقق علوم اجتماعی مدرن ناکافی است و هرچند به سوالات انسان چه میتواند بداند؟ چه کار میتواند بکند؟ به چه چیزی میتواند امیدوار باشد؟ پاسخهای مهمی میدهد، ولی به علت استعلایی بودن سوژه، نمی تواند پاسخ درستی به سوال «انسان چیست؟» بدهد. لذا کانت در فلسفه هرچند گام مهمی در تاریخی کردن ابژه برداشته است، ولی هنوز توان تأمین همهی شرایط امکان علوم اجتماعی مدرن را ندارد.
🔹عبارتهای زیر از دکتر طالبزاده به خوبی بنبست اندیشه کانت از زایش علوم انسانی مدرن را توضیح میدهد:👇
« از نظر کانت، سوژه شبه متعالی به اُبژه مبدل نمیشود و نمیتواند به اُبژه مبدل شود؛ چرا که خودش شرط اُبژکتیویته است و چیزی که شرط اوبژکتیویته است، نمیتواند واقع شود. بنابراین، من استعلایی از اینکه اُبژکتیو بشود میگریزد. بنابراین نمیتوانیم با کانت چیزی به نام علوم انسانی داشته باشیم. زمانی میتوانیم با کانت علوم انسانی داشته باشیم که سوژه بتواند به اُبژه مبدل شود؛ یعنی بشود درباره انسان به نحو اُبژکتیو سخن گفت. من استعلایی کانت فرازمانی است و بنابراین، در دسترس واقع نمیشود. کانت به خوبی به این معنا واقف است. ... با مبانیای که کانت دارد، نمیتواند درباره اینکه انسان چیست، یعنی انسان به منزله اُبژه و درباره چیستی ماهیت انسان سخن بگوید. او نمیتواند و چون به این نتوانستن واقف است، آنجا که درباره آنتروپولوژی سخن میگوید، هرگز درباره آنتروپولوژی اُبژکتیو حرفی به میان نمیآورد. کانت به صورت پراگماتیک درباره انسان صحبت میکند. پس نیازمند تحول دیگری هستیم که این تحول با هگل رخ میدهد.
هگل آنجا که راجع به سوبژکتیویته مطلق بحث می کند معتقد است سوبژکتیویتهی مطلق، از آن حیث که مطلق است جمیع مراتب و منازل را طی می کند که از این میان یک منزل، منزل اُبژکتیویته است. به عبارت دیگر اُبژکتیویته شأنی از شئون سوبژکتیویته است. پس روح مطلق در «فنومنولوژی روح» مبدل به روح اُبژکتیو می شود. این برای نخستین بار بعد از کانت است که ما با روح اُبژکتیو سر و کار پیدا میکنیم؛ یعنی سوژه به نحو اُبژه ظاهر میشود و این همان جامعه و تاریخ است. هگل بحث مفصل و عمیق خودش را درباره جامعه و تاریخ در روح اُبژکتیو مطرح میکند. بنابراین، از کانت عبور میکند و نشان میدهد که میشود روح را به نحو اُبژکتیو لحاظ کرد؛ اما روحی که هگل میگوید روح مطلق است و جامعه انسانی صرفاً به مثابه نمود روح است. بنابراین، بر اساس مابعدالطبیعه دوره مدرن که اوج آن در هگل است، امکان علوم انسانی پدید میآید؛ یعنی اکنون میشود به امکان اُبژکتیو شدن اجتماع فکر کرد.»
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#علوم_انسانی_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/6/23
https://eitaa.com/alimohammadi1389/157
💢ماهیت اعتباری علوم مدرن💢
▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالبزاده (3)
🔹یکی از مهمترین بزنگاههای فهم دیدگاه دکتر طالبزاده، ادعای ایشان در خصوص «اعتباری» بودن علوم مدرن است. از اینرو این متن را به این مطلب اختصاص میدهم.
🔹دکتر طالب زاده برای توضیح علوم انسانی یا علوم اجتماعی مدرن، ابتدا توضیحی درباره ماهیت علم مدرن و نحوه ریاضیاتی شدن آن از کپرنیک و کپلر و گالیله میدهد و فیزیک را علمِ اعلای جهان مدرن معرفی میکند. در توضیح تفاوت علم مدرن و علم سنتی، توجه اصلیشان به نحوه تأمین وصف ضرورت و کلیت برای علم تجربی است. ایشان میگوید که علم سنتی اوصاف کلیت، ضرورت و دوام را حتی در تجربیات، از طریق «علیت» تأمین میکرد، ولی علم جدید، این کار را با رفت و برگشت بین رئال و ایدهآلِ موضوع تحقیق خود تأمین میکند. به تعبیر دیگر علم سنتی تلاش می کرد مبتنی بر علیت، از عوارض ذاتیه موضوع خود سخن بگوید، ولی علم مدرن، موضوع علم را به نحو شیء فی نفسه و بی واسطه خارجی تلقی نمی کند، بلکه در علم مدرن، موضوع علم، همواره با واسطه است. گفتار ایشان به خوبی این معنا را توضیح داده است:👇
➖«در علم مدرن زمانی میتوانیم به علم به عنوان مجموعهای از قضایای ضروری و کلی دست یابیم که موضوع علم به نحوی همسنخ با شناسنده باشد نه اینکه ارتباط یک امر جسمانی بیرونی و یک شناسنده صرف باشد که با هم تفاوت ماهوی دارند. بنابراین در دیدگاه جدید، موضوع علم باید از سنخ شناسنده باشد. وقتی موضوع هم سنخ با شناسنده تلقی شود، ارتباط نیز درونی تلقی میشود و آن نسبت بیرونی به یک نسبت درونی تحویل میشود. تبدیل آن نسبت بیرونی به نسبت درونی، شیء را به عنوان امری که ذاتا از جنس فکر است، تبدیل میکند. یعنی شیئی خارجی به چیزی از قبیل فکر بدل میشود که «ابژه» نامیده میشود. آنچه در علم جدید به عنوان «ابژه» (object) در برابر «سوژه» (subject) مطرح میشود، شیئی خارجی نیست بلکه شیئی است از آن حیث که مبدل به فکر شده و از سنخ فکر است؛ یعنی امر «رئال» و بیواسطه مبدل به امر «ایدهآل» و با واسطه میشود. در این دیدگاه تا وقتی نتوانیم امر رئال و خارجی را به امر ایدهآل و درونی بدل کنیم، نمیتوانیم با آن نسبت ضروری برقرار کنیم یعنی از طریق اتحاد عاقل و معقول، چیزی که بیرون از ماست بدل به چیزی میشود که در درون ما وضع شده است. شناسنده امر خارجی را به عنوان امری در برابر خود و از جنس خود وضع میکند...
از تبدیل امر رئال و بیواسطه به امر ایدهآل و با واسطه، مفهوم «لوژی»(logy) زاده میشود مثل بیولوژی(زیستشناسی). لوژی در اینجا به معنای شناختن نیست. لوژی در عصر مدرن یعنی شیئی را چنان به نحو ایدهآل وضع میکنیم که در خودش روابط تنیده دارای معقولیت تصور میشود. یعنی شیء را به عنوان مجموعهای از روابط در هم تنیده لحاظ میکنیم که در آن جهت عقلانی هست. این لحاظ فاعل شناسنده است. فاعل شناسنده از آن شیء به عنوان امر خارجی عزل نظر میکند و آن را به نحو ایدهآل در نظر میگیرد و در این ایدهآل امور تنیده معقول را برای او لحاظ میکند. لوژی، لوگوسی(عقلانیت) است که در خود موضوع هست.»
🔹از اینرو ایشان ماهیت علم مدرن را همواره همراه باواسطهدیدن و اعتبارِ موضوع علم می داند.
🔹سپس ایشان همین مسئله را به علوم انسانی نیز تعمیم میدهد و بیان می کند که چگونه در طی فلسفه کانت تا هگل، زمینه پیوند اُبژه و سوژه در علوم انسانی فراهم میشود و در رفت و برگشت بین رئال و ایده آل، «انسان» به عنوان موضوع علوم انسانی مدرن، اعتبار میشود و سپس با تبدیل فلسفه به علم، همین انسانِ اعتبار شده، مبدل به امری تاریخی و خودبنیاد میگردد و بدین سان، علوم انسانی مدرن شکل می گیرد.
🔹علاوه براین، ایشان برخلاف بسیاری از صاحباندیشانی که به راحتی از مسئله اراده و آزادی انسان عبور میکنند، توجه خوبی دارند به مسئله #ضرورتگریزی اراده انسانی و تعارض و بحران همیشگی آزادی انسان و اعتبار و امر با واسطه علوم انسانی مدرن دارد. از اینرو علوم انسانی را علوم بحران اندیش می نامد.
🔹به طور خلاصه ایشان همه علوم مدرن را چه علوم طبیعی و چه علوم انسانی، #اعتباری می داند و از اینرو طرح مرحوم علامه را که به گمان ایشان توانسته، طرحی از اعتباریات خداآیین، در برابر اعتباریات خودآیین مدرن ارائه دهد، بی اندازه مهم، و پایگاه شکل گیری علوم انسانی نوینی می داند. در متنهای بعدی توضیحی عرض میکنم که ایشان چگونه مدعیاند که مرحوم علامه ره توانسته پایگاه جدیدی برای علوم انسانی نوین فراهم کند ـ ان شاء الله ـ .
پ.ن: اصطلاح اعتباریات خداآیین، از مقاله مشترک دکتر طالب زاده با دکتر ابوالفضل مرشدی، اقباس گردیده است.
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#علوم_انسانی_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/6/31
https://eitaa.com/alimohammadi1389/159
💢طرح اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی
و تجدیدنظر در نسبتِ میان حکمت نظری و حکمت عملی💢
▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالبزاده (4)
🔹یکی از مدعیات مهم دکتر طالب زاده، ویرایشی است که معتقد است مرحوم علامه طباطبایی با طرح ادراکات اعتباری، بر فهم مشهور فلاسفه اسلامی از نسبت میان حکمت نظری و حکمت عملی زده است. با توجه به اهمیت این ادعا، این متن به این موضوع اختصاص یافته است.
🔹در قالب 6 محور این ادعا را توضیح میدهم:👇
1️⃣انسان، #اعتبارگری است که بدون اعتبار نمیتواند #علم به مثابه واقعیت خارجی داشته باشد.
2️⃣جریان مدرن نیز به این #اعتبار توجه کرده است و در مسیر تفلسف خود از کانت تا هگل با پیوند ابژکتیویته و سوبژکتیویته توانسته #شرایط_امکان علوم انسانی مدرن به مثابه علمی تاریخی و خودبنیاد را فراهم آورد.
3️⃣مرحوم علامه اولین کسی از فیلسوفان اسلامی است که به اهمیت اعتبارگری و آفرینشگری انسان توجه کرده است و حتی آن را حیطه به عقل نظری نیز سرایت داده است. (توجه شود که معنای حرف ایشان این نیست که انسان مفاهیم حقیقی را نیز اعتبار میکند، بلکه معتقد است که انسان بدون اعتبار نمیتواند با مفاهیم حقیقی خود معامله واقعیت کند که البته این صراحت بحث مرحوم علامه در «اصل متابعت علم» است که ایشان به عنوان یکی از اعتبارات عمومی و قبل الاجتماع بیان کرده است.)
4️⃣طرح اعتباریات مرحوم علامه، یك مقاله در كنار مقالههای دیگر ایشان نیست، بلكه صورتی است كه میتوان تحت آن عنوان، علامه طباطبایی را فیلسوف اعتباریات نامید. این طرح، به وضوح تفکیک قوهی نظری و قوهی عملی در انسان و شرافتِ کمال قوهی نظری بر قوهعملی را که مشهور فلاسفه مسلمان است، به چالش میکشد. همچنین طرح اعتباریات مرحوم علامه، تفکیک حکمت نظری و حکمت عملی که بر پایه حدود ماهوی انسان صورت پذیرفته و کمال انسانی را تابعی از انتقاش صور علمی اشیاء در آن فرض کرده است را نیز رد میکند و از #منظری_وجودی به حکمت عملی و نظری می نگرد.
5️⃣ مرحوم علامه به تبع مرحوم ملاصدرا معتقد است ذهن در مواجهه با جریان وجودی، حدود موجودات را در ضمن مفاهیم ماهوی، حسی و اولی و همچنین انحای موجودات را در ضمن مفاهیم عقلی و ثانوی بر خود متجلی می کند. بنابراین ماهیت صرفاً اعتبار ذهن است و عبارت است از چگونگی حضور موجود خارجی در ظرف شناخت و آگاهی؛ یعنی موجود خارجی که عین وجود است در ظرف شناخت حضولی وذهنی ظاهر می شود و این معنایی بسیار فاخر که حکمت متعالیه کاشف آن بوده است.
6️⃣با این ملاحظات، تجدید نظر علامه طباطبایی در بحث حکمت نظری و عملی نمایانتر می شود. هویت انسانی جز وجود خارج او نیست. انسان را نمیتوان ماهیت نوعی دانست که در بعضی افراد نوع خود به حد تام می رسد، بلکه وجود خاص انسانی، «وجودی رو به تمامیت» است و حکمت نظری و عملی در نسبتِ با تمامیت معنا پیدا میکند. اگر «وجود رو به تمامیت»، امتداد وجود متصرف و هویت توسیعی خود را در افق دنیا و نشأه أُولی بفهمد، در این صورت، فهم او از جهان هستی و معنای حُسن و قبح و اخلاق و سیاست و ادراکات اعتباری یکطور است و اگر آن را افق نشأه ثانی (که باطن جهان است) بفهمند، طور دیگر است. کمال نهایی انسان در علوم نظری یا ارتسام حدود وجودی جهان در ذهن نیست که روز جزا پرده از سرّ آن بیفتد و انسان را به بهجت و فرحتی بیکران برساند، بلکه انسان در سیر خاص وجود خود، هر لحظه #فعلیتی تازه پیدا می کند و علوم نظری اعم از حقیقی و اعتباری، افق پیشروی او را روشن می کند. در این نگاه، فعلیت انسان، تبدیل به امری #وجودی، #متدرج و #زمانی (تاریخی) میگردد.
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#علوم_انسانی_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/6/31
https://eitaa.com/alimohammadi1389/160
💢اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی،
بنیاد وجودشناختی شئون فردی و اجتماعی انسان💢
▪️با تقریر دکتر سیدحمید طالبزاده (5 و پایانی)
🔹نوبت به آن رسیده مشخص شود که دکتر طالب زاده با چه توضیحی مدعی است که اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی میتواند شرایط امکانِ علوم انسانی نوینی را فراهم آورد.
🔹 ایشان بعد از بیان لوازم طرح اعتباریات، در به شالودهریزی نسبت جدیدی میان حکمت نظری و حکمت عملی (در تقریر شماره 4 گذشت)، دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی را چنین صورتبندی میکند:👇
1️⃣ ادراکات اعتباری، تمهیدی از ناحیه تکوین و وجود است که امکان تمامیت وجود خاص انسانی را در تمام شئون و مراتب آن فراهم میکند.
2️⃣ بنیاد همه ادراکات اعتباری، «اعتبار وجوب» است که زاییدهی بلافصل آن، «اعتبار حسن و قبح» است.
3️⃣ تمهید وجود برای سیر وجود خاص انسانی در جهت تمامیت خود از طریق اعتبار عام «وجوب» است که مبداء مفاهیم حُسن و قبح است. اما چنانچه وجود انسانی تمایت خود را به نحو غیراصیل و در افق نشأه أولی مشاهده کند، حسن و قبح اخلاق یه مفاهیم نسبی بدل می شود که تابع غایات اعتباری فرد و اجتماع است و اگر وجود انسانی، تمامیت خود را به نحو اصیل و در افق نشأه ثانی ـ که باطن جهان محسوس است ـ مشاهده کند، حسن و قبح اخلاقی نیز ذاتی خواهد بود.
4️⃣ اعتبار «وجوب»، زمینه را برای اعتبارات دیگر از جمله اعتبار بسیار مهم «اصل استخدام» آماده میکند. مراد از اصل استخدام این است که انسان نمیتواند در ساحت زندگانی فردی خود محصور بماند و تداوم بسط وجودی او در گرو ارتباطی متقابل با دیگران است. ندای تکوین، وجود انسانی را به برخوداری از همنوع خود فرا میخواند تا از او نیز همانند طبایع دیگر بهرهمند شود.
5️⃣انسان خودبنیاد عصر جدید با إعراض از وضع طبیعی، پای در وضع اجتماعی میگذارد و حتی انسانیت او نیز با همین إعراض رقم میخورد. سودپرستی انسان خودبنیاد که حد و مرزی نمی شناسد اقتضا دارد تا با قرارداد اجتماعی مهار شود تا بتواند باقی بماند و در حدود قانون ارضاء شود، اما اصل استخدام علامه طباطبایی ره، با سودپرستی بیانتهای انسان خودبنیاد ربطی ندارد و باید آن را بر اساس «وجود رو به تمامیت» تفسیر کرد. اصل استخدام، اعتباری است که قوام اجتماع به آن است و تحت هدایت نظم وجودی جهان اعتبار میشود؛ به تعبیر دیگر، همانطور که اعتبار «وجوب»، نصاب اعتبار در تحقق غایات حیات طبیعی از جنبهی شخصی است، «اصل استخدام» هم نصاب اعتبار در تحقق غایات حیات طبیعی از جنبهی نوعی است و به اجتماع انسان میانجامد. بدین ترتیب، علامه طباطبایی، بنیاد وجودشناختی (آنتولوژیک) اجتماع انسانی را تعیین کردهاست، به این معنا که اعتبار اجتماع، تمهید وجود در چشمانداز تمامیت یافتن وجود خاص انسانی است از آن حیث که پیوندی دوجانبه با همنوع خود دارد.
6️⃣ در نگاه مرحوم علامه طباطبایی، عدالت اجتماعی یعنی برخورداری متقابل از وجود و افعال همنوع. ستم و بیعدالتی هیچ مجالی به هیچ کمال و فضیلتی نمیدهد و استعدادها را تباه میکند. عدالت در نگاه مرحوم علامه، نقطه مقابل سودپرستی و طرد کنندهی آن است.
7️⃣ مرحوم علامه توانسته اعتباریاتی را توضیح دهد که هرچند بر فطرت تکیه دارد، ولی فطرت را به عنوان امری صرفاٌ پیشینی و بیواسطه رها نکرده که بخواهد همه چیز را به آن ارجاع دهد، بلکه تلاش کرده اعتباریات یا همان امر با واسطه را بر اساس آن توضیح دهد.
⏹ جمع بندی:
تبیین وجودشناختی همهی شئون فردی و اجتماعی انسان برای نخستین بار در بحث ادراکات اعتباری به قلمرو حکمت اسلامی وارد شده، ولی قدر آن، چنانکه باید دانسته نشده است. وجود خاص انسان در بطن وجود جهان بیوقفه دستخوش تغییر است و تار و پود وجود در نسبتهای زمانی و مکانی یافت میشود. انعکاس آینهها و امتزاج افق، گوش و زبانی را پدیدار میکند تا شاید «علم انسان» از پایگاه وجودی طرح و نهال وجود انسانی که از ریشههایش در زمین وجود گسسته شده، دیگر بار با ریشههایش متصل، باطراوت و بالنده شود.
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#علوم_انسانی_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/6/31
https://eitaa.com/alimohammadi1389/161
💢کارکردهای سهگانه و غایت اجتهاد تمدنی💢
فصل دوم
تقریر #نظریهی_اجتهاد_تمدنی؛
#استاد_عبدالحمید_واسطی
⏹ فصل دومِ جزوه #اجتهاد_تمدنی، عنوانش #کارآمدی_اجتهاد_تمدنی است:👇
فرضیه نگارنده در کارکردهای اصلی اجتهاد تمدنی، در قدم اول، تولید «علم دینی» و «علوم انسانی اسلامی»، و سپس استخراج طرح و برنامۀ «آرمانشهر اسلام» است و غایت اجتهاد تمدنی نیز ساختارسازی و فرآیندسازی برای رشد مستمر ادراک عقلی و قلبی در عموم مردم نسبت به جهان بینهایت و «حس حضور خداوند» است.
1️⃣ کارکرد اول: تولید#علم_ دینی 👇
🔹استاد واسطی در این بخش به صراحت مناطِ دینی بودن یک علم را اخذ محمول گزاره های آن، از وحی معرفی میکند.👇
«پیشفرض نگارنده در مورد تعریف علم دینی چنین است: «علم دینی، مجموعه نظاممند از گزارههای وحیانی و لوازم عقلانیِ آنهاست. »
علم دینی، علمی است که محمولات گزارههای آن، از دین گرفته شده است. یعنی در قضیۀ «هر«الف»، «ب» است»، باید محمول که «ب» است از دین گرفته شود. اما قسمت «الف»، که موضوعات و مسائل انسانی است از نقشه موضوعات و مسائل زندگی بشر گرفته میشود، البته به علاوه موضوعاتی که توسط دین اضافه میشوند (یعنی نیازها یا موضوعاتی که بشر به آنها توجه ندارد و دین او را آگاه میکند) .»
🔹سپس ایشان بیان می دارد که گزاره های عقلی محض، علیرغم اینکه مورد تأیید دین است، ولی بنا به معیاری که ایشان ارائه کرده است، علم دینی قلمداد نمی گردد.
2️⃣ کارکرد دوم: تولید #علوم_انسانی_اسلامی
ایشان در این کارکرد، علوم انسانی را مغزافزار تمدنسازی معرفی میکند و به صورت زیر به تعریف آن می پردازد:👇
پیشفرض نگارنده در مورد هویت علوم انسانی چنین است:
«علوم انسانی، علومی هستند که به فهم، توصیف و تبیین عوامل و ساختارهایی میپردازند که مولّد رفتارهای انسان در حیطههای فردی، جمعی، تاریخی، تمدنی و ماورائی است؛ و این پردازش در لایه رفتارهای تفکری، احساسی، گفتاری، و کارکردی گسترده شده و دامنۀ آن از حداقلهای لازم (قوانین) تا حداکثرهای مطلوب (اخلاق و فرهنگ) نوسان دارد، اعم از اینکه روش فهم، توصیف و تبیین در این علوم، مشاهده و تجربه باشد یا استنتاج وبرهان».
🔹سپس ایشان بر اساس تعریف ارائه شده، نمایی از هویت رشته های علوم انسانی اسلامی ارائه می دهد که سه نمونه از آن را می توانید مشاهده کنید:👇
➖بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای فردی احساسی وکارکردی به هدف تولید فکر، احساس و رفتار سالم= روانشناسی
➖ بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای جمعی کارکردی به هدف ایجاد تعادل، انسجام و پایداری اجتماعی= جامعهشناسی
➖ بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای فردی و جمعی مالی و اقتصادی به هدف ایجاد توازن بین درآمد و هزینه، عرضه و تقاضا و تولید ثروت = اقتصاد و حسابداری
🔹در نگاه استاد واسطی، ترجمه به زبان ساختارها و فرآیندها، برای ایجاد ارتباط با «اجتهاد تمدنی» است که مبتنی بر کشف ساختارها و فرآیندهاست، و نقطه عزیمت (تعریفکنندۀ مساله پژوهشی) برای حرکت به سمت تولید علوم انسانی اسلامی است.
3️⃣کارکرد سوم: تولید #مدل_آرمانشهر و مدینه فاضله (مهم)
اصلیترین کارکرد اجتهاد تمدنی، تلاش برای اکتشاف آرمانشهر مورد نظر اسلام است و تلاش برای استنباط الگوی پیشرفت به جهت تحقق این آرمانشهر و مدینۀ فاضله. این کارکرد بسیار مهم است و اگر فردی بخواهد تصویر صحیحی از اجتهاد تمدنی و تفاوت آن با اجتهاد متعارف، و ثمرات آن بهدست بیاورد، لمس و حسّ این کارکرد ضروری است.
⏹ غایت اجتهاد تمدنی: تولید ساختارها و فرآیندهای #خدا_افزا
🔹ایشان بیان میدارد که تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به «عبودیت خالصِ فراگیر» برسد و خدا را در همه کثرات عالم #احساس کند.
🔹ایشان سپس به تعریف هویت عرفان و دین می پردازد و با بیان اینکه #عرفان، اکتشاف قلبیِ علم معادلات خلقت است و هویت دین، تشریعِ منطبق بر تکوین است، به وابستگی طرفینی #عرفان و #فقه می پردازد و عرفان را متولی کشف اسرار و باطن دین و فقه را متولی کشف روابط و فرآیندها قلمداد می نماید و در نهایت نتیجه میگیرد #فقیه_عارف که از او در روایات تعبیر به «العالم بالله و بامرالله» میشود، مجرای ولایت امر در اجتماع میگردد.
#عبدالحمید_واسطی 6
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/13
https://eitaa.com/alimohammadi1389/۲۳۷
💢یک سفر، سه صوت مفید💢
اواخر تیرماه امسال (1400)، به عنایت حضرت معصومه سلام الله علیها، توقیق زیارت حضرت رضا علیه السلام فراهم شد.
در طی رانندگی جاده، چند صوت را آماده کرده بود که گوش بدهم. از میان آنها، سه صوت به نظرم بیشتر قابل استفاده بود که خدمت دوستان پیشنهاد می دهم:
🔰صوت اول: نسبت انقلاب اسلامی با دنیای مدرن؛ استاد طاهرزاده
این سخنرانی تحت عنوان «انقلاب اسلامی و مواجهه با خرد مدرن با نظر به نهاییترین انسان» در ضمن سلسله جلسات موسوم به #آیینه_سکندر در تاریخ 27 تیرماه 1400 ایراد شده است. این سخنرانی، آخرین جمع بندی استاد طاهرزاده از نسبت انقلاب اسلامی با دنیای مدرن بر اساس حکمت متعالیه است. صراحت استاد طاهرزاده در #همتاریخی انقلاب اسلامی و دنیای مدرن حایز اهمیت بود و اینکه انقلاب اسلامی توانسته است تاریخی را به #بلوغ برساند که با شک گرایی دکارت آغاز شده است.
نقدهای جدیای بر این تحلیل استاد طاهرزاده عزیز دارم، ولی معتقدم ما بیش از هر زمانی دیگر به چنین اندیشیدنهایی نیازمندیم.
لینک صوت:
https://eitaa.com/soha_sima/775
🔰صوت دوم: نظام دیوانی؛ خودبنیادی یا مردمداری؟! ؛ حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان
این سخنرانی تحت عنوان «نظام دیوانی؛ خودبنیادی یا مردم داری» در ضمن سلسله نشست های موسوم به #حرکت_قرن در تاریخ پنجشنبه ٣۱ تیر ١۴٠٠ ایراد شده است. جناب آقای قنبریان در این سخنرانی ایده خود در خصوص نسبت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را در قالب نظام ولایت و امت و نظام دیوانی توضیح می دهند. این صوت در برگیرنده مطالب خوبی در خصوص چگونگی اصلاح نظام اداری و دیوانی جمهوری اسلامی، مبتنی بر انقلاب اسلامی است.
لینک صوت:
https://eitaa.com/qasdway/741
🔰صوت سوم: مناظره در خصوص حسن و قبح عقلی؛ آقایان برنجکار و واسطی
این صوت، صوت ماظره بسیار عالی اساتید محترم آقایان برنجکار و واسطی در خصوص حسن و قبح عقلی است. مسئله حسن و قبح، به نظر حقیر جزو چند مسئلهی مادر در نظام اندیشه دینی است که ثمرات مهمی هم در کلام، هم اخلاق و هم در انسان شناسی دارد. این دو مناظره، تقابل دو نگاه تاریخی و منطقی به مسئله است.
در این صوت به مباحث زیر پرداخته می شود: 👇
➖معنای حسن و قبح عقلی نزد اشاعره و وجه اتحاد فلاسفه با اشاعره
➖حسن و قبح عقلی نزد علامه طباطبایی
➖تبعات نظریه اعتباریات علامه در اخلاقیات
گوش کردن صوتهای این مناظره را به علاقه مندان این بحث توصیه می کنم.
لینک صوت مناظره اول:
https://eitaa.com/monir_ol_din/1951
لینک صوت مناظره دوم:
https://eitaa.com/monir_ol_din/1952
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلابی
#علوم_انسانی_اسلامی
https://eitaa.com/alimohammadi1389/444
عقلنوشتههای انقلابی
#متن_وارده نویسنده : حجت الاسلام مجیدی از دانش آموختگان مرکزجامع علوم اسلامی ولیّ امر عچ موضوع: نقد
متن حقیر در تکمیل متن بالا 👆که در یکی از گروه های نخبگانی نوشتم:👇
مشکل به نظر حقیر در جایی دیگر است.
فقه نظام یا فقه حکومتی یا هر عنوانی دیگری که برای فقه ناظر به اداره حکومت به کار می بریم، یک تفاوت جدی با فقه سنتی از لحاظ #موضوعات و #مسائل دارد.
این تفاوت این است که این چنین فقهی نمی تواند همه موضوعات را هم عرض ببیند و لذا ناگزیر از تمیز قائل شدن بین موضوعات به لحاظ شاملیت و مشمولیت یا تقدم و تأخر است.
معنای این حرف این است فقه حکومتی یا فقه نظام نمی تواند مانند فقه سنتی دارای 50 و اندی باب مستقل و همعرض باشد که فقیه بتواند از هر یک که خواست استنباط و اجتهاد خود را شروع کند.
معنای دیگر این حرف این است که ما در فقه نظام و فقه حکومتی نمی توانیم به صورت مطلق، استقرایی عمل کنیم و برای هر مسئله ای بدون داشتن نظریه ای از وحدت و کثرت علوم و ایده برای درک توأمان همبستگی و گسستگی موضوعات و مسائل، اقدام به تأسیس رشته نماییم.
به عنوان مثال مرحوم شهید صدر به صراحت می گوید که اگر فرصت داشت و ضرورت ایجاب نمی کرد، بعد از «فلسفتنا» به «اقتصادنا» نمی پرداخت و بحث از «مجتمعنا» را مقدم می داشت.
همین بحث تقدم بحث از مجتمعنا بر اقتصادنا، راهگشای بسیاری از اعوجاجهایی است که ما امروز در ایده هایی به نام فقه مضاف و فقه معاصر و فقه پویا و امثالهم داریم.
همین نکته ساده ای که عرض کردم هم در ایده های تحول فقاهت حضرت امام ره قابل مشاهده است، هم مورد توجه مرحوم استاد سیدمنیرالدین حسینی بوده است و هم مورد توجه استاد شهید مطهری بوده است و هم الان مورد اهتمام اساتیدی مانند خسروپناه، اراکی، میرباقری، مبلغی، میرمعزی و ... است.
ولی ظاهرا حوزه علمیه در همین طراحی رشته ها نیز نمی خواهد داشته های خود را به کار گیرد و مانند همه جا، روش استقرایی محض را در پیش می گیرد.
بنده با روش استقرایی مشکلی ندارم، ولی معتقدم که آنچه درست است، استفاده توأمان، تقومی و منضبط از هر دو روش قیاسی و استقرایی است تا نه امور انتزاعی و کلی گیر کنیم و نه در خروار جزییات و تکثرها سرگردان شویم...
اگر به دنیال هندسه مفاهیم متناسب با انقلاب اسلامی نباشیم، هر روز از ادعاها و اکتشافات همدیگر در خصوص ضروریات انقلاب اسلامی! باید غافلگیر بشویم...
چرا #فقه_تمدن بر فقه فرهنگ مقدم نباشد؟
چرا #فقه_پیشرفت بر فقه تمدن و فقه فرهنگ مقدم نباشد؟
چرا #فقه_دولت بر فقه پیشرفت و فقه تمدن و فقه فرهنگ مقدم نباشد؟
چرا #فقه_انقلاب بر فقه دولت و فقه پیشرفت و فقه تمدن و فقه فرهنگ مقدم نباشد؟
چرا #فقه_مردم بر فقه انقلاب و فقه دولت و فقه پیشرفت و فقه تمدن و فقه فرهنگ مقدم نباشد؟
چرا #فقه_قیاملله بر فقه مردم و فقه انقلاب و فقه دولت و فقه پیشرفت و فقه تمدن و فقه فرهنگ مقدم نباشد؟
و دهه چرای دیگر که جز در سایه برخورداری از یک هندسه مفاهیم و لااقل یک طبقه بندی منطقی و اجمالی امکان پذیر نیست.
وگرنه صد فقه دیگر نیز راه اندازی کنیم، به علت اینکه خروجی های آنها امکان برهم افزایی ندارند و نمی توانند قطعات یک پازل بزرگ را تکمیل کنند، امکان اجرایی سازی نخواهند داشت...
این تازه یکی از بصیرتهای طرحهای تحول علم در اندیشه اساتید حوزه است.
شاید بتوان در عرض این ایده، لااقل پنچ شش ایده دیگر را نیز نام برد که هر کدام می تواند نقش تعیین کننده ای در طراحی درختواره دانش در حوزه علمیه بگذارد..
#عقلانیت_انقلابی
#فقه_حکومتی
#علوم_انسانی_اسلامی
#تحول_حوزههای_علمیه
https://eitaa.com/alimohammadi1389/482
عقلنوشتههای انقلابی
💢پیام تصویری استاد آیتالله جوادی آملی حفظهالله؛ آینده فلسفه اسلامی و امتناع جریان آن، در متن علو
💢پیام استاد آیتالله جوادی آملی حفظهالله؛
آینده فلسفه اسلامی و
امتناع جریان آن، در متن علوم انسانی و علوم طبیعی💢
🔹دو پیام استاد جوادی آملی حفظه الله در افتتاحیه گفتمان نخبگان علوم انسانی و همایش آینده فلسفه در ایران، آنقدر واضح بود که فکر میکنم بتواند نزاعهای پیرامون تقریر دیدگاه ایشان را تا حد زیادی تعیین تکلیف کند.
🔹از اواخر دهه 1380 که کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت بشری» به کوشش حجتالاسلام و المسلمین احمد واعظی به چاپ رسید، قریب به 15 سال است که گفتگوهای انتقادی پیرامون این نکته که «آیا این کتاب توانسته به خوبی دیدگاه حضرت آیت الله جوادی آملی در خصوص نسبت عقل و سایر معرفتهای بشری را توضیح دهد یا خیر؟» پایان نیافته است و علیرغم چهارده بار تجدید چاپ این کتاب، هنوز برخی از نزدیکترین شاگردان ایشان معتقدند که استاد جوادی مطالب دیگری نیز دارند که چاپ نشده است...
🔹برگزاری دو مناظره اساتید محترم آقایان حمید پارسانیا و محمدتقی سبحانی در سال 96 نیز از بهترین این گفتگوهای انتقادی بود.
🔹دو پیام اخیر استاد جوادی آملی حفظه الله به ظاهر درباره دو نکته تعیینکننده بود:
1️⃣ اول اینکه بنا به دیدگاه استاد جوادی، جریان مبانی اصالت وجود و حکمت صدرایی در طراحی ساختارهای اجتماعی و سیاستگذاریها و برنامهریزیهای عرصه حکمرانی را نمیتوان انتظار داشت، چرا که این امور در زمره امور اعتباری و در قلمرو حکمت عملی جای می گیرند و این در حالی است که جامعه و امور آن از امت الهیات فلسفی به حساب نمی آید و امت الهیات فلسفی، علوماند، نه جامعه و افراد آن. این مطلب معنای عمیقش اعلام نادرست بودن طرح جریان فلسفه اسلامی در بخش هنجاری و تجویزی #علوم_انسانی است. (قابل تذکر اینکه، در نگاه جناب استاد جوادی آملی، هرچند ما حکمت عملی متعالیه نیز داریم، ولی این حکمت عملی، در ریشهها و جذور خودش به حکمت نظری متعالیه (صدرایی) بازگشت نمیکند و هر یک از این دو حکمت، بداهتها و فطریات مختص به خود دارند.)
2️⃣دومین نکته فرمایش جناب استاد جوادی نیز ناظر به #علوم_طبیعی است. اساس حرف ایشان این است که #علوم_طبیعی نباید پای خود را از گلیم خود فراتر ببرد و به حیطه متافیزیک و ماوراء طبیعت ورود و حکمی صادر کند، چرا که هر معلومی که مورد بررسی قرار می گیرد دارای سه ضلع است که روشن میشود که «1ـ این معلوم را چه کسی آفریده است؟»، «2ـ برای چه آفریده است؟ و «3ـ آنچه آفریده شده است و اینکه چه نظام داخلی دارد؟»؛ این در حالی است که علوم طبیعی فقط صلاحیت بررسی ضلع سوم را دارند. لذا اگر فلسفه الهی به علم طبیعی ضمیمه نشود و مبداء و معاد موجودات را تعیین نکند، علوم طبیعی مثلث وجودی معلومات خود را مُثله کرده و لاشه و جیفهای تحویل میدهد که سردخانهای است. این فرمایش ایشان نیز علیرغم بیان بلیغ و ظرائفی که دارد، هیچ دلالتی بر لزوم حضور متافیزیک دینی در متن فرضیات و نظریههای علوم طبیعی ندارد و مستدعی هیچ تغییر و ویرایشی در متن علوم تجربی مدرن نیست؛ گو اینکه ایشان، هم در این پیام و هم در کتاب «منزلت عقل ...»، بارها بدان تأکید کرده است. به تعبیر دیگر بنا به این بیان، فلسفه اسلامی با پیش و پس علوم طبیعی (مبدا و معاد) کار دارد و هیچ اقتضایی در متن این علوم ندارد، هرچند با اثبات آفریده بودن و رو به معاد بودن معلوم، عملاً هویت دینی علوم طبیعی را نیز اثبات کرده است!
🔹البته مطلب زمانی حادتر می شود که این بیاقتضایی فلسفه در علوم طبیعی، به بخش توصیفی و تجربی ـ مشاهداتی علوم انسانی نیز تسری داده شود که نتیجهاش این میشود که بخشهای توصیفی علوم انسانی مدرن نیز مستقل از وجوه الهیاتی فلسفه اسلامی، امکان روایت انسان و جامعه را مطابق با واقع (با درجه اطمینان عقلایی) دارند.
🔹قابل ذکر است که قریب به 15 سال است که شاگردانی از ایشان مدعی اند که حرف استاد جوادی، ناظر به محتوای علوم مدرن نیز دلالتهایی دارد که بنده هنوز علیرغم پیجویی، مستندات این مدعا را نیافتهام و البته امیدوارم که چنین مستنداتی وجود داشته باشد، تا بتوان از #مبنای_علمشناسی جناب استاد جوادی تا حدودی دفاع کرد.
#عقلانیت_انقلابی
#جریان_فلسفه_در_عینیت
#آیتالله_جوادی_آملی
#علوم_انسانی_اسلامی
#تمدن_نوین_اسلامی
https://eitaa.com/alimohammadi1389/494
36.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢علوم انسانی حتی در بخش توصیفی خود نیز خنثی نیست💢
🔹یکی از چالشهای نگاه های متداول در حوزه علمیه، #سادهانگاری در خصوص «علوم مدرن» است.
🔹این ساده انگاری به صورتهای مختلفی بروز یافته است:
➖از عقلایی محض دانستن علوم انسانی مدرن گرفته
➖ تا این تلقی که بخش تجربی و استقرایی علوم انسانی یا همان بخش توصیفی علوم انسانی، خنثی است و بدون تکیه بر پیشفرضهای بنیادین، میتواند گزارشی خالص و تام از خارج در اختیار ما قرار دهد.
🔹شنیدن و دیدن این کلیپ از آیتالله صادق لاریجانی را به همه کسانی که دغدغه عمقاندیشی در علوم انسانی مدرن دارند، توصیه میکنم...
#عقلانیت_انقلابی
#جهتداری_بخشتوصیفی_علوم
#علوم_انسانی_اسلامی
#آیتالله_صادق_لاریجانی
https://eitaa.com/alimohammadi1389/528
https://t.me/alimohammady1389/63
هدایت شده از دورههای آموزشی معنا
🔹«دبیرخانه هماندیشی علمدینی»، با همکاری «اداره آموزشهای آزاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)» برگزار میکند.
💢اولین دوره آشنایی با برخی از ایدههای معاصر علمدینی
➖با ارائه مقررین و شاگردان برجسته اساتید صاحب نظریه 💢
🔰 به همراه ارائه مدرک معتبر
🔰به دو صورت حضوری و غیرحضوری
📆زمان برگزاری: 31 مرداد تا 16 شهریور
📅 بازه ثبتنام: 11 مرداد تا 29 مرداد
🌐داوطلبین محترم از طریق وب سایت www.hamandishi.info اقدام به ثبتنام نمایند.
✅ از عموم طلاب و دانشجویان علاقهمند دعوت به عمل میآید.
#اداره_آموزشهای_آزاد_دانشگاه_باقرالعلوم
#دبیرخانه_هماندیشی_علم_دینی
#مؤسسه_معنا
#علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#دوره_آموزشی
@bakhshe_amoozesh
هدایت شده از دورههای آموزشی معنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹«دبیرخانه هماندیشی علمدینی»، با همکاری «اداره آموزشهای آزاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)» برگزار میکند.
💢اولین دوره آشنایی با برخی از ایدههای معاصر علمدینی
➖با ارائه مقررین و شاگردان برجسته اساتید صاحب نظریه 💢
🔰 به همراه ارائه مدرک معتبر
🔰به دو صورت حضوری و غیرحضوری
📆زمان برگزاری: 31 مرداد تا 16 شهریور
📅 بازه ثبتنام: 11 مرداد تا 30 مرداد
🌐داوطلبین محترم از طریق وب سایت www.hamandishi.info اقدام به ثبتنام نمایند.
✅ از عموم طلاب و دانشجویان علاقهمند دعوت به عمل میآید.
#اداره_آموزشهای_آزاد_دانشگاه_باقرالعلوم
#دبیرخانه_هماندیشی_علم_دینی
#مؤسسه_معنا
#علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#دوره_آموزشی
@bakhshe_amoozesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ جهالت علمی!
🔹در اثنای «اولین دوره آشنایی با برخی ایدههای معاصر علم دینی» که به اهتمام دوستان عزیزم در «دبیرخانه هماندیشی علم دینی» در شهریور امسال برگزار شد، یکی از مباحث جالبِ توجه، طرح بحث جناب استاد عبدالحسین خسروپناه در خصوص «فاجعه آفرینتر بودنِ جهالت علمی نسبت به جهالت دینی» بود.
🔹ایشان ناکارآمدی نهادهای علمی و پژوهشی در حل مسئلههای اجتماعی را نیز حاصل همین «جهالت علمی» دانستند و اینکه برخی از مدعیان فهم علوم مدرن، حتی حاضر نیستند از دهها مجلد منتشر شده در باب علوم انسانی اسلامی، حتی یک مقاله مطالعه کنند، ولی در عین حال بر مخالفت خودشان با علم دینی اصرار دارند...
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلابی
#علوم_انسانی_اسلامی
#عبدالحسین__خسروپناه
#مؤسسه_معنا
عقلنوشتههای انقلابی
هدایت شده از دبیرخانه هماندیشی ها
28.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #نما
تقریر دیدگاه علم دینی استاد حسین کچویان توسط استاد سید حسین شهرستانی
┄┄┅┅🍃✿❀🌹❀🍃✿┅┅┄┄
🔹 ما با پدیدهای مواجهیم به نام «تجدد» که در متن دانشهای برخاسته از آن، نه تنها علم دینی، بلکه هیچ نوع علم دیگری از عالم، غیر از فهم تجددی ممکن نیست.
🔹مهمترین کار علوم انسانی آن است که در دامنۀ انقلاب اسلامی بنشیند و پدیدارهای تاریخیِ ظهوریافته و متمایز آن را روایت کند.
🔸اولين دوره آشنایی با برخی ايدههای معاصر علم دينی
مرداد ماه ۱۴۰۱
┄┄┅┅🍃✿❀🌹❀🍃✿┅┅┄┄
#دوره_علم_دینی
#دبیرخانه_هماندیشی_علم_دینی
#علوم_انسانی_اسلامی
#مرکز_علوم_نوين_اسلامی
#استاد_حسین_کچویان
#مؤسسه_معنا
➖➖
مرکز علوم نوین اسلامی (معنا)
🌐 @maana_hamandishi
صوت مناسبات فقه و علوم انسانی 1402.05.30.mp3
15.25M
💢شش ایده در مناسبات فقه و علوم انسانی!💢
🔊صوت جلسه
🔹روز دوشنبه 30 مردادماه 1402 در مدرسه علمیه مشکات، ارائهای داشتم در معرفی سریع شش ایده درباره مناسبات فقه و علوم انسانی.
🔹البته در ذهنم بود که هشت ایده را توضیح دهم که به خاطر ضیق شدید وقت از دوتا از آنها صرفنظر کردم: 👇
1️⃣ایده اول: ایده تبعیت فقه از علوم مدرن توسط جریان روشنفکری کشور با سه پیشنهاد.
2️⃣ایده دوم: ایده جدایی و تباین عرصه های فقه و علوم انسانی.
3️⃣ایده سوم: ایده جایگزینی فقه به جای علوم انسانی.
4️⃣ایده چهارم: ایده قرار گیری فقه در منزلت گردآوری و علوم انسانی در منزلت مشاهده و آزمونپذیری.
5️⃣ایده پنجم: وابستگی فقه به علوم انسانی در موضوعشناسی.
ارتقای این ایده با توجه به سه نکته:
1ـ تفاوت علوم انسانی مدرن با خبرویت در ادبیات فقهی و لزوم دستیابی به علوم انسانی اسلامی
2. نگاه کلان و نظاممند به موضوعات مستحدثه و لزوم پرهیز از بررسیهای صرفاً موردی و مصداقی.
3. توجه به تفاوت مسائل حاصل رشد طبیعی دانش انسان در نسبت با طبیعت و فناوریهای اجتماعیِ طراحی شده در علوم انسانی مدرن.
6️⃣ ایده ششم: ایدهای است که علوم انسانی اسلامی را به مثابه توضیح دهندهی شرایط امکان تاریخی و فرهنگی تحقق احکام تفقه شده الهی میداند.
این ایده، طریق بیرون آمدن فقه از انفعال و رسیدن به نقطه حادثهسازی و به دست گیری زمام امور و نبض حوادث را قرارگیری علوم انسانی اسلامی در امتداد عینی راهبردها، نظامات و احکام شرعی میداند. به تعبیر دیگر علوم انسانی، باید ابزار ایجاد موضوع باشد، نه صرفا شناسایی موضوعات مستحدثه.
#علوم_انسانی_اسلامی
#فقه_حکومتی
1.86M
🔹صوت بالا، توضیحی است از دوست عزیزم جناب آقای دکتر حمید ابدی، در خصوص دغدغهها و موضوع کمیسیون مدیریت تحول علوم انسانی وابسته به کنگره علوم انسانی اسلامی.
🔹پیشنهاد میکنم که دوستانی که علاقه مند به مسئله «مدیریت دانش» هستند، گوش کنند.
🔹آقای حمید ابدی در جایی نوشته بود:
«گفتگو در باب علوم انسانی اسلامی طی دهه های اخیر عمدتا به مباحث بنیادین معرفت شناختی و روش شناختی سپری شده است. در باب اداره امور عمومی، شاید هیچ مسئله ای به اندازه خود علوم انسانی با زندگی اصحاب علوم انسانی اسلامی گره خورده نباشد.
بحث از "مدیریت تحول علوم انسانی" دعوتی است از اساتید و نخبگان علوم انسانی اسلامی که به این پرسش فکر کنند:
"عرصه ای که خود در آن زندگی می کنیم را چگونه اداره می کنیم و پیش می بریم؟»
#عقلانیت_انقلابی
#علوم_انسانی_اسلامی
#مدیریت_تحول_دانش