eitaa logo
عقل‌نوشته‌های انقلابی
2هزار دنبال‌کننده
617 عکس
209 ویدیو
55 فایل
#علی_محمدی جُستِجُوگَرِ عَقلانِیَتِ اِنقِلابِ اِسلامِی؛ از بنیان تا عینیت ارتباط با بنده: @alimohammadi89 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
مشاهده در ایتا
دانلود
💢علی علیزاده؛ حزب‌اللهی یا نفوذی؟!💢 🔹در خصوص مواضع اخیر آقای علی علیزاده در خصوص ولایت فقیه و جمهوری اسلامی، به نظر حقیر مشکل اینجاست که ما نمی‌خواهیم هرکسی را با مختصات خودش قبول کنیم. 🔹ما در یک دوگانه عجیبی هستیم؛ وقتی یک نفر با هزاران اختلاف به نفع ما موضع می گیرد، خیلی زود، بسیار خوشحال می‌شویم و احساس می‌کنیم که در حال نزدیک شدن به ماست، ولی هر چه بیشتر موضع‌گیری‌هایش به ما نزدیک می‌شود، به همان نسبت، آن اختلاف‌هایش برای‌مان بزرگتر می شود. لذا از یک مقداری که نزدیک‌تر می‌شود دیگر رقیبی که به ما نزدیک و تبدیل به شده، قلمداد نمی‌شود، بلکه عنوان را بر آن منطبق می‌کنیم و تشخیصش می‌دهیم...😄✊ این در «دوست‌یابی» و «دشمن‌شناسی»، علاوه بر اینکه موجب می‌شود، اتفاقاً زمینه مناسبی برای در ماست. همین اتفاق هم با شهاب حسینی، پرویز پرستویی، مجید مجیدی، مریلا زارعی، حاتمی‌کیا، ابوالفضل پور عرب و امید دانا و غیره، افتاده و خواهد افتاد ...🌺 ـ 1399/1/24 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
🔰فرآیند توسعه مدرن، در جوامع اسلامی امکان وقوعی ندارد 🔹در خصوص ، استدلالهای زیادی گفته شده که بخش زیادی از آن از ناحیه مباحث و یا است. علاوه بر مسیر فوق، یکی از مسیرهای اثبات ضرورت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، بیان این مطلب است که «تحقق توسعه مدرن در جوامع اسلامی، فارغ از اشکالات نظری به مبانی و غایات مادی این نوع توسعه، اساساً ندارد». مقدمات این استدلال این است که فرآیند توسعه و پیشرفت اجتماعی یک فرآیند اجتماعی است که بدون مشارکت عموم مردم ممکن نیست و لذا متغیر اصلی محقق شدن یک فرآیند توسعه اجتماعی، تناسب فرآیند پیشنهادی با بافت فرهنگی، ارزشی و انگیزشی یک جامعه است. 🔹شهید صدر یکی از متفکرینی است که در مقدمه چاپ دوم اقتصادنا به این مطلب مهم به خوبی توجه کرده و قائل است که اساساً توسعه مدرن در جوامع اسلامی امکان وقوعی ندارد. این نوع استدلال در صورت تنقیح، قدرت تفاهم بسیاری بالایی با کارشناسان علوم انسانی و حتی عموم مردم خواهد داشت: ➖ علاوه‌براین، فرایند پیشرفت فقط به انتخاب دولت و وضع قانون نیست، بلکه همه‌ی امت باید در این مسیر شریک شوند تا به نتیجه دلخواه برسد. بنابراین هر نظریه‌ی پیشرفتی که امت اسلامی احساس کند میان چارچوب پیشنهادی آن برای پیشرفت و عقاید و دیدگاه‌های آن امت در زندگی تناقض وجود دارد، آنگاه به میزان وابستگی خود به آن عقیده، از همکاری با فرایند پیشرفت و قرارگرفتن در چارچوب مدنظر آن، خودداری خواهد کرد (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۱، ۲۴). ➖از منظر شهید‌صدر، اسلام که خود نمایانگر امت و تاریخ و افتخارات انسان مسلمان است، عامل مهم مبارزه بر ضد عقب ماندگی به شمار می‌رود. به همین جهت رشد بر مبنای اسلامی تکیه‌گاهی بزرگ و کمک‌کننده رشد در مسلمانان خواهد بود. این تکیه‌گاه تنها به دلیل وجود عقاید مسلمانان نیست، بلکه در صورت از بین رفتن عقاید دینی، باز هم اثرات بیش از 14 قرن وجود اسلام در فکر و عقیده امت مسلمان همچنان وجود دارد. ➖ شهیدصدر به نمونه‌هایی از خلق‌وخوهای اروپایی اشاره می‌کند که با نظریات پیشرفت اروپایی سازگاری دارد اما با خلق‌وخوی تعین‌یافته در جوامع اسلامی کاملاً در تعارض است. انسان اروپایی تنها به زمین می نگرد و نگاهی به آسمان ندارد و مسیحیت نیز نتوانست انسان اروپایی را به آسمان متوجه کند. تمامی کوشش‌های علمی در اروپا نیز برای آوردن خدا به زمین بوده است. در نتیجه‌ی این نگاه، در روح انسان اروپایی نسبت به ماده و ثروت ارزش‌هایی ایجاد شد که با نگرش او هماهنگی داشت و این ارزش‌ها توانست خود را در مکتب‌های «اصالت لذت» و «اصالت منفعت» به نمایش بگذارد. این نگاه به زمین باعث شد که هرگونه سرپرستی و محدودیت بیرونی را از ذهن خود دور کرده و مالامال از احساس استقلال و فردیت شود و سپس این مطلب را به زبان فلسفی درآورد؛ به همین جهت آزادی از جایگاه ویژه‌ای در انسان اروپایی برخوردار شد. آزادی کلیدی بود که مفهوم مبارزه و تغییر اوضاع را بر روی انسان اروپایی گشود، زیرا در تفکر اروپایی آزادی هر انسان تنها با آزادی فرد دیگر محدود می شود به این ترتیب، اندیشه مبارزه در ذهن انسان اروپایی شکل گرفت و در افکار علمی و فلسفی به صورت «تنازع بقا» به عنوان یک قانون طبیعی در میان طبقات جامعه مستحکم شد (صدر،‌ ۱۳۹۳ب، ج۱، ۲۵ تا ۲۸). ➖این نوع تفکر و خلق و خو با امت‌های درون جهان اسلام که در مسیر تربیتی اسلام قرار داشتند کاملاً متفاوت است؛ زیرا این امت ابتدا به آسمان می نگرند و قبل از عالم ماده و محسوسات تحت تاثیر عالم غیب است. به همین جهت نیروی فریبندگی ماده بر روی انسان مسلمان اثر کمتری خواهد داشت و این انسان آن گونه که آزادی و فردیت بر روی انسان اروپایی اثر گذاشته، اثر نمی‌پذیرد. این در حالی است که آموزه‌های اسلام خوی جامعه‌گرایی را در مسلمانان ایجاد کرده است و اگر این ویژگی در برنامه اقتصادی آورده شود می‌تواند به صورت نیرویی برانگیزاننده باشد. انسان مسلمان به دلیل نگاهی که به غیب دارد و همچنین با وجود مفاهیمی از زهد و قناعت که در آموزه‌های اسلامی بوده است، هیچ گاه ماده و ثروت نمی‌تواند در او جنبش ایجاد کند اما اگر همین ماده و ثروت در چهارچوب نگاه به آسمان دیده شود و کار بر روی طبیعت واجب شده و عبادت محسوب شود می‌تواند قدرتی برانگیزاننده در درون انسان مسلمان ایجاد کند (صدر، ۱۳۹۳ب، ج۱، ۲۸ تا ۳۱). (به نقل از مقاله «نظریه پیشرفت در اندیشه شهید صدر»، نوشته دکتر علی سعیدی و محمدجواد رفیعی) ـ 1399/1/24 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
عقل‌نوشته‌های انقلابی
🔰فرآیند توسعه مدرن، در جوامع اسلامی امکان وقوعی ندارد 🔹در خصوص #ضرورت_الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت، ا
1 از 2 دکتر محمدرضا قائمی نیک: ◀️پیشرفت، مستلزم تحول مطلوب نفوس انسانی و هنجارها و سازوکارهای اجتماعی است و لذا امری تدریجی و طولانی و وابسته به ایمان و عزم و تلاش ملی و صبر و مداومت همگانی و از همه برتر، تفضلات الهی است که به حول و قوه کبریایی‌اش ان‌شاءالله در تداوم انقلاب اسلامی به این ملت عنایت خواهد فرمود. من می خواستم نقدی به طرح مسئلۀ آقای دکتر سعیدی و آقای محمدی عزیز مطرح کنم. به دلایل متعددی که عرض می کنم، استدلال مطرح توسط آقای سعیدی، آنهم دربارۀ «جوامع اسلامی» می تواند مورد نقد قرار گیرد، الا با افزودن یک قید که البته در متنی که حضرتعالی ارسال فرمودید قیدش نیامده. 1️⃣ اولین دلیل فرمایش خود رهبری است که ایشان پیشرفت را صریحاً «وابسته به...» چیزهایی مثل ایمان و عزم و تلاش و ... کرده اند. به علاوه در بیانات مختلف شان هم فرموده اند که مثلاً ان تنصر الله ینصرکم. این جملات، جملات شرطی اند. مجموع این عوامل نشان می دهد که حداقل در نگاه رهبری، دست یابی به پیشرفت در معنای اسلامی اش، قضیه ای شرطی و وابسته به اختیارِ چیزهایی مثل ایمان و عزم و تلاش توسط ملت است و به تبع، در فقدان چنین انتخاب و اکتسابی، پیشرفت هم محقق نخواهد شد. لذا تحقق پیشرفت اسلامی می تواند و ممکن است در جوامع اسلامی محقق نشود و ما چون در مواجهه با جهان توسعه یافته هستیم، در فقدان تحقق چنین پیشرفت اسلامی ای یا در فقدان انتخاب پیشرفت اسلامی و تلاش و عزم و ایمان برای تحقق آن، طبیعتاً در بهترین حالت کشور در حال توسعه [غربی] تلقی خواهیم شد. 2️⃣ شاهد دوم، گفتگوهای علامه با کربن است که چون موضوع یکی از آن گفتگوها، صریحاً با عنوان «حلول و ترقی» آمده به آن ارجاع می دهم. ایدۀ ترقی، بن مایۀ توسعه سرمایه داری غربی است و مطابق شواهد فراوانی در آراء نظریه پردازان مدرن، می توان همانطور که کربن صریحاً می گوید، ایدۀ ترقی را برآمده از ایدۀ حلول مسیحی دانست. تا اینجا محل نزاع در نگرفته است. آنچه در آن گفتگوها جالب است پاسخ علامه به پرسش کربن از امکان حضور ایده ای شبیه ایدۀ حلول در جهان اسلامی است که پاسخ علامه مثبت است. به نظر علامه در جریان سقیفه و مابعد آن (که طبیعتاً بخشی از تحولات تاریخ جوامع اسلامی محسوب می شود) شکلی از حلول گرایی در جهان اسلام متولد شد. بنابراین چنین امکانی در میان جوامع اسلامی مخصوصاً اهل سنت، وجود دارد. لذا اگر قید جوامع اسلامی را مطرح می کنیم، باید توجه داشته باشیم که در جوامع اسلامی، حوادثی نظیر عاشورا هم اتفاق افتاده و ملت مسلمان، به سنتِ نبوی اختیاراً پشت کرده و رو بر گردانده اند. 3️⃣ دلیل دیگر هم شواهد متعدد تاریخی حتی در همین ایران خودمان است. مگر ما در همۀ ادوار تاریخی خودمان در ذیل الگوی دینی زندگی کرده ایم. حتی اگر از دورۀ ائمه یا ادوار مشهور به تمدن اسلامی هم چشم بپوشیم، مگر در همین دورۀ مواجهه با تمدن مدرن ما اقبال های متعددی حتی از جانب «امت مسلمان» به تجدد، الگوی توسعۀ غربی و نظایر آنها نداشته ایم؟ ماجرای مشروطه چگونه رقم خورد؟ ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت چطور محقق شد؟ یا حتی از ان عجیب تر، ماجرای تحقق و اجراء برنامه های توسعه سرمایه داری [با قدری روپوش اسلامی] در دهۀ هفتاد یعنی دهۀ بعد از جنگ تحمیلی، چگونه رقم خورد؟ حتی اگر همۀ تقصیرها را در جریان مشروطه و صنعت نفت و انقلاب شاه و مردم 1340 بر گُردۀ منورالفکران دورۀ مشروطه و محمدمصدق و محمدرضا پهلوی ملعون بگذاریم، رایِ قابل توجه ۹۴٫۵۱ درصدی امت اسلامی به سردار سازندگی در 1368 و رای حدوداً 70 درصدی به ایشان در 1372 و رای قابل توجه همین امت به دولت اصلاحات در دو انتخابات بعد از آن و حتی رای همین امت به دولت یازدهم و دوازدهم، آنهم بعد از آن تجربۀ گذشته را تا چه اندازه می توان بر گردۀ این و آن نهاد؟ آیا خود امت در اینجا مختار نبوده و چنین انتخاب هایی نکرده است؟ اما شاید اگر شما یا دکتر سعیدی به آن قیدی که عرض کردم اشاره می کردید، مطلب تان قابل پذیرش تر بود و آن اینکه الگوی توسعۀ غربی امکان وقوعی در جوامع اسلامی ندارد، الا به اینکه جامعۀ اسلامی گرفتار فراموشی و غفلت شود. یا این قید را می افزودید که جوامع اسلامی، هرچند در مواقعی از ایمان به غیب غفلت ورزیده (و حوادث ناگواری در تاریخ اسلام رقم خورده)، اما در مجموع در حرکت تاریخی اش، ایمان به غیب و رعایت زهد و قناعت را در پیش گرفته.⬇️
عقل‌نوشته‌های انقلابی
🔰فرآیند توسعه مدرن، در جوامع اسلامی امکان وقوعی ندارد 🔹در خصوص #ضرورت_الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت، ا
ادامه از ⬆️ 2 از 2 غرض اینکه پیشرفت اسلامی، بایستی حداقل یکی از مزایایش نسبت به توسعۀ سرمایه داری این باشد که ایدۀ اختیار و آزادی را به نحوی مطرح کند که قلمرو گسترش آن، بر قلمرو آزادی و اختیار سرمایه داری غربی بچربد و در "عمل" نشان دهد که آزادی و اختیاری که در الگوی توسعۀ غربی مطرح است، چیزی جز تحمیل جبر بر انسان نخواهد بود. چیزی که متاسفانه در سند الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت حقیقتاً کمرنگ بود و انسان احساس نمی کرد که در اینجا، به آزادی و اختیاری حقیقی دست می یابد.
عقل‌نوشته‌های انقلابی
#نقد_وارده 1 از 2 دکتر محمدرضا قائمی نیک: ◀️پیشرفت، مستلزم تحول مطلوب نفوس انسانی و هنجارها
◀️در پاسخ به مطلب برادر عزیزم جناب دکتر محمدرضا قائمی نیک سلام آقای قائمی نیک 🔹به بحث مهمی اشاره داشتید. پیشرفت اجتماعی، مستلزم «ایمان»، «عزم»، «تلاش ملی»، «صبر»، «مداومت همگانی» و از همه برتر، «تفضلات الهی» است. بنده هم تمام این عوامل را قبول دارم. 🔹ولی نکته متن قبلی که اشاره ای به استدلال شهید صدر در عدم امکان وقوع توسعه غربی در جوامع اسلامی داشت، نفی این نکات نبود، بلکه توجه دادن به عامل بسیار مهم «لزوم تناسب برنامه های توسعه، با بافت فرهنگی و اجتماعی یک جامعه» بود. به تعبیر دیگر، نکته اصلی استدلال شهید صدر، توجه به است که در عین حالی که بزرگترین سرمایه و ظرفیت حرکت اجتماعی او را تشکیل می دهد، محدودیت‌های او را نیز معین می کند. به عنوان مثال اگر بپذیریم که اساس ساز و کار اجتماعی سرمایه داری مدرن، «تحریک و تحریص عمومی به دنیا» به عنوان و «ارضای طبقانی و ناعادلانه آن» به عنوان است، چنین ساز و کاری با توجه به شاکله و شخصیت اجتماعی جوامع دینی و به خصوص شیعی امکان وقوع ندارد، مگر اینکه همانطور که اشاره داشتید، در اثر اعراض این جوامع از مسیر گذشته خود و استمرار بر این اعراض، به تدریج این شاکله تغییر کند. 🔹ساز و کار توسعه مدرن، با هیچ جامعه‌ای سازگاری تام ندارد و حتی در جوامع غربی، به علت تعارض با گرایشات فطری و اخلاقی و محرومیت و استضعافی که بر عموم جامعه تحمیل می‌کند، آنها را به ستوه آورده است. این تعارض در جوامع اسلامی، به علت نهادینه شدن لایه‌هایی از توحید و عدالت، شدیدتر و مقاومت‌ها بیشتر است. 🔹این ناسازگاری در جامعه شیعی به مراتب افزون‌تر است. نهادینه بودنِ دو خصوصیت و در شاکله جامعه شیعی ایرانی، موجب شده است که ولو این که این جوامع را بتوان به صورت گسترده به سمت دنیا تحریک و تحریص کرد، ولی نه می‌توان با «ارضای طبقاتی» آنها را راضی کرد و نه می توان با «قانون» جلوی اعتراض آنها را گرفت؛ چرا که اولی با «عدالت علوی» سازگار نیست و دومی با «عزت حسینی». لذا می‌بینید که کارگران و اقشار کم‌درآمدتر در این جوامع، به هیچ وجه پایین‌تر بودن امکانات و اعتبارات اجتماعی خود به نسبت یک مهندس و یا مدیر را نمی‌پذیرند و خود را مستحق چنین وضعیتی نمی‌دانند و وقتی که کارد به استخوانش می‌رسد، با قانون و بگیر و ببند هم نمی توان کنترلشان کرد و به تعبیر یکی از اساتید، ـ که اصل آن، برآمده از نهادینه شدن عزت حسینی است ـ ، موجب شوریدن و قیام‌شان در مقابل ساختارها خواهد شد. ◀️ این موانع فرهنگی، مهمترین مانع تحقق توسعه مدرن در جامع شیعی است که به این راحتی‌ها هم عوض نمی‌شود؛ هر چند که از لحاظ فلسفی، امر محالی نیست...
🔹درباره فیلم جدید اکران شده‌ی می‌توان هر نقدی داشت، ولی انصافاً نام‌گذاری فیلم ـ که ناظر به موضوع اصلی فیلم است ـ معرکه است؛ ✅ 🔹اصطلاحی در کشاکش دو پسوند؛ و . 🔹چالشی چهل ساله و پاسخ‌نایافته در برابر و البته . 🔹مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم، چاره‌ی این دوگانه را دانسته است؛ نظامی که در عین نظم‌بخشی و رویه‌سازی، روحیه‌ی ظلم‌ستیزی و جوشش انقلابی مردم را اخته نکند ... 🔹راه زیاد و البته پربهجتی در پیش است.... ـ 1399/1/28 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
"سیاست در اندیشه اسلامی" حجت‌الاسلام دکتر امیر آقاجانلو آیت الله مصباح می فرمودند: بیشترین مغالطاتی که در فضای اندیشه رخ می‌دهد مغالطه اشتراک لفظ است. ما هم در بسیاری موارد دچار چنین مغالطه ای می شویم. مثلاً سیاست را که بخشی از حکمت عملی است، همان سیاستی میدانیم که امروزه از آن صحبت می شود و یا اگر از علوم انسانی صحبت شده آن را حمل بر علوم انسانی ای مانند جامعه شناسی و روانشناسی می‌کنیم که امروزه متداول است در صورتی که اینها دو معنای کاملاً متفاوت هستند و فقط به نحو اشتراک لفظ شباهت دارند. بله امروز باید حکمت عملی را تقویت کرد که شاید بتوانیم برای امور اجتماعی مان از آن بهره مند شویم اما این‌ها سیاست نیست. آنچه در گذشته با عنوان سیاست نامه ها و نصیحت الملوک ها ارائه می شد چیزی شبیه به اخلاق و یا علوم تربیتی امروزی است و نسبت زیادی با علوم انسانی یا دانش سیاست ندارد. این دو( سیاست مدرن و سیاست حکمت عملی) از جنبه های بسیاری با هم تفاوت دارند. و تفاوت اصلی در موضوع آنهاست و نیاز به ذکر نیست که تمایز علوم به موضوع آن است. موضوع نصیحة الملوک و سیاست نامه ها، فضیلت و عدالت است آن هم عموما از جنس نصیحت اما موضوع سیاست، قدرت است قدرتی که باید ماهیت، نحوه توزیع و کنترل آن مشخص شود. چنین پرسشی در ظرف تحقق سوژه و جامعه‌ی مدرن قابل طرح است. یعنی جامعه‌ای که society باشد و دولتی که state است. بنابراین دانش سیاست و امر سیاسی در جامعه مدرن محقق می شود.سیاست در اندیشمندان یونان هم از این معنای سیاست فاصله دارد و فاصله ما از این فضای مدرن حتی از یونان هم بیشتر است. در فضای ما آنچه جاری و قابل فهم است ولایت است. ولایت سه مقوله اصلی برای پرسش دارد. 1. نسبت ولایت با تکوین که در فلسفه اسلامی، بحث شده. 2.مشروعیت آن که در علم کلام مورد بحث است. 3. جَرَیان ولایت و امتثال که در فقه از آن گفتگو شده. سوال دیگری در فضای سیاسی در این فرهنگ قابل طرح نیست که انتظار پاسخی به آن داشته باشیم. امروز هم اگر این فرهنگ را ملاحظه کنیم، می بینیم به نحو عمومی حتی غیر متدینین هم در عرصه سیاست غیر از ولایت مقوله دیگری نمی فهمند. دعواهای سیاسی اغلب دعوای اندیشه ای و بنیادی نیست بلکه نهایتاً این است که "از او بگیر و به من بده" در این فضا چه جای بحث از امر سیاسی و دانش سیاست؟ البته اگر کسی معتقد باشد که این مشاهده صحیح نیست و مقوله ولایت در فرهنگ ما آن نقش بنیادین را ندارد و امر دیگری جایگزین آن شده آنگاه است که می‌توان از سیاستی دیگر و فلسفه‌ ای دیگر و اندیشه‌ای دیگر سخن گفت. با روشن شدن اینها معلوم می شود اگر کسی مثلاً از فلسفه صدرا درباره نظریه سیاسی بپرسد. باید گفت سوال صحیحی منعقد نشده و یا به بیان دیگر این سوال و جوابهایِ آن برای سوال کننده رضایت بخش نخواهد بود. امروز اگر کسی حتی نظریه سیاسی خلافت را صورتبندی کند، یک امر مدرن را ارائه کرده است چراکه امروز وقتی از نظریه خلافت سوال می شود گوینده و شنونده منتظر پاسخی هستند که به مسئله قدرت پرداخته باشد و تعیین روابط و حدود و ماهیت آن کند. و صرف بیان نصایحی به حاکم و تبیین شقوق عدالت برای آنها قانع کننده نیست. در آنچه که به عنوان خلافت در تاریخ رخ داده هرگز قدرت، مسئله نبوده و نمی تواند باشد چرا که مسئله قدرت( اگر این تعبیر درست باشد) کاملاً تعیین تکلیف شده و سوالی از آن قابل تصور نیست.
💢در میانه انفعال و تحجر💢 1 از 2 ◀️ یکی از دوستان خوبم یادداشتی نوشته‌اند تحت عنوان و در آن مدعی شده‌اند که پرسش از مسئله‌های قدرت تحت عنوان سیاست، پرسشی مدرن است که سنت ما هیچ گاه چنین مسئله‌ای نداشته است و اگر مسئله ای به نام "سیاست" در سنت ما مطرح شده، در ذیل حکمت عملی می‌باشد و ربطی به علوم انسانی مدرن ندارد. "سیاست‌نامه‌ها" و "نصیحت‌الملوک‌ها" هم چیزی شبیه اخلاق و علوم تربیتی امروزی است؛ نه قدرت. در عرصه حکومت نیز مفهوم "ولایت" مسئله‌ی ما بوده که سه مقوله اصلی برای پرسش دارد. 1. نسبت ولایت با تکوین که در فلسفه اسلامی بحث شده است. 2.مشروعیت آن که در علم کلام مورد بحث است و 3. جَرَیان ولایت و امتثال که در فقه از آن گفتگو شده است. بر این اساس ایشان به صراحت می‌نویسد: "سوال دیگری در فضای سیاسی در این فرهنگ قابل طرح نیست که انتظار پاسخی به آن داشته باشیم." ▪️اصل یادداشت «سیاست در اندیشه اسلامی» را در کانال زیر بخوانید: https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b ◀️ در جواب فرمایشات ایشان متن زیر را نوشتم: ⬇️ 🔹اصل دغدغه، دغدغه بسیار مبارکی است و همواره باید این نهیب را در جبهه فکری انقلاب اسلامی به هم بزنیم که نکند که دلمشغولی‌ها و صورت مسئله‌های ما نتیجه انفعال ما از جریان غرب و دنیا مدرن است؛ صورت مسئله‌هایی بسیار پیچیده و ناپیدا که تشخیص آنها نیازمند سالها تخلیه روحی و ریاضت ذهنی و ممارست عملی است. خدای متعال در سوره مبارکه اعراف، آیه شریفه 138 چنین انفعالی را از بنی اسرائیل گزارش می دهد: وَ جاوَزْنا بِبَني‏ إِسْرائيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‏ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‏ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138) و بنى‏اسرائيل را از دريا [يى كه فرعونيان را در آن غرق كرديم‏] عبور داديم پس به گروهى گذر كردند كه همواره بر پرستش بت‏هاى خود ملازمت داشتند، گفتند: اى موسى! همان گونه كه براى آنان معبودانى است، تو هم براى ما معبودى قرار بده!! موسى گفت: قطعاً شما گروهى هستيد كه جهالت و نادانى مى‏ورزيد. (138) سپس به باطل بودن این کار تذکر می دهد و تذکر موسی علیه السلام را روایت می کند: إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (139) قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمينَ (140) بى‏ترديد آنچه اينان در آن قرار دارند نابود شده و فاسد است، و آنچه همواره انجام مى‏دهند، باطل و بيهوده است. (139) موسى گفت: آيا غير خدا را [كه هيچ‏گونه شايستگى پرستش ندارد] به عنوان معبود برايتان طلب كنم؟ در حالى كه اوست كه شما را بر جهانيان [روزگارتان‏] برترى داد. (140)⬇️
از «در میانه انفعال و تحجر» 2 از 2 ⬆️ 🔹اما این تحلیل که نباید سنت اندیشه‌ای خود را در برابر پرسش‌هایی قرار دهیم که دغدغه پاسخ به آنها را نداشته است، دارای ضعف مهمی از ناحیه دیگر است. آن ضعف، به تعین عقلانیت دوران انعزال و انزوای شیعه، در دوران «استقرار جامعه شیعه در مسند حکومت دینی» است. این تحلیل با اصالت دادن به وضعیت و تعین فعلی فلسفه، کلام و فقه، عملا گشایش ساحتی که با انقلاب اسلامی برای تشیع و دینداری فراهم آمده، نادیده می گیرد. بنده هم معتقدم که هر طرح جدیدی در افق انقلاب اسلامی باید در نسبت با عقلانیت مستقر تشیع در دوران گذشته باشد، تا دچار اعوجاج و گسست تاریخی نشویم، ولی این در نسبت بودن، به معنای پذیرفتن وضعیت فعلی آنها نیست. نتیجه اصالت دادن به اندیشه در مسیر تحولات تاریخی، چیزی جز «تحجر» نخواهد بود که در کنار «انفعال»، سالهاست عملاً انقلاب اسلامی را به زیر می کشند... 🔹 انقلاب اسلامی و حرکت تمدنی آن، گشایشی در مقابل حیات اجتماعی و تاریخی تشیع ایجاد کرده است که انصراف آن به صورت مسئله های عقلانیت مدرن، همانقدر غلط است، که تقلیل آن به صورت مسئله های عقلانیت مستقر تشیع در شرایط انعزال از منصب حکومت دینی. 🔹ما نه می توانیم از غرب بریده باشیم، به خاطر اینکه به آنها هستیم نه می توانیم از گذشته بریده باشیم، به خاطر این که هویت و خویشتن ماست. در عین حال نه می بایست از غرب منفعل شویم و نه می بایست در گذشته متوقف شویم. 🔹فلسفه و کلام و فقه، باید خود را در مصاف مسئله های انقلاب اسلامی محک بزنند و با آن مواجه شوند. این مواجهه هم فلسفه و کلام و فقه را زنده می کند و از رکود خارج می کند و هم انقلاب اسلامی را مستظهر به عقلانیتی ـ دینی ـ کاربردی خواهد کرد. 🔹این مسئله ها بیش از هرچیز در بیان رهبران انقلاب اسلامی و یا دقت در عمق استراتژیک و تمدنی انقلاب اسلامی و تمدن غرب و یا با رجوع دوباره به سنن و قواعد درگیری اولیای حق و باطل در طول تاریخ قابل اصطیاد است. این مسئله ها هستند که وقتی مبانی نظری و بنیانهای اندیشه با آن مواجهه می شوند، را چه در -حکومتی، و چه را رقم خواهند زند. ـ 1399/1/30 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
💢انقلاب اسلامی و دستاوردهای تمدن غرب، رابطه تغذیه و هضم💢 🔹یکی از سؤالات همیشگی ما در قبال تمدن غرب، این است که رابطه ما با دستاوردهای آن، چه نسبت و رابطه ای باید باشد؟ نکته‌ای که این سؤال را جدی‌تر می‌کند این است که در اثر مواجهه و تلاقی ما با تمدن غرب در 200 سال گذشته از جنگهای ایران و روس تاکنون، برخی مؤلفه‌های تمدن غرب به نحوی در ما حاضر است که امکان انسلاخ و انفکاک آنها ممکن به نظر نمی‌رسد. 🔹 از متفکرینی است که در توضیح نحوه پیدایش تمدن اسلامی پیشین، قائل است هر تمدنی که می‌خواهد به ظهور برسد، چاره‌ای ندارد مگر اینکه از دستاوردها و فرآورده‌های تمدن‌های دیگراستفاده کند، ولی ایشان این توجه را می‌دهند که این استفاده نمی‌تواند به صورت خام صورت گیرد و هیچ تمدنی نمی‌تواند بدون (جذب و دفع)، فرآورده تمدنی دیگر را به مصرف برساند. لذا ایشان اگر می‌خواستند به انقلاب اسلامی راهبردی در مواجهه با تمدن غرب ارائه دهند، نه از تمدن مدرن را سفارش می‌کردند و نه از دستاوردهای تمدن غرب را: ◀️" بديهى است كه براى اثبات اصالت يك فرهنگ و يك تمدن، ضرورتى ندارد كه آن فرهنگ از فرهنگ‌ها و تمدن‌هاى ديگر بهره نگرفته باشد، بلكه چنين چيزى ممكن نيست. هيچ فرهنگى در جهان نداريم كه از فرهنگ‌ها و تمدن‌هاى ديگر بهره نگرفته باشد، ولى سخن در كيفيت بهره‏گيرى و استفاده است. يك نوع بهره‏گيرى آن است كه فرهنگ و تمدن‏ ديگر را بدون هيچ تصرفى در قلمرو خودش قرار دهد. اما نوع ديگر اين است كه از فرهنگ و تمدن ديگر تغذى‏ كند؛ يعنى مانند يك موجود زنده آنها را در خود جذب و هضم كند و موجودى تازه به وجود آورد. فرهنگ اسلامى از نوع دوم است، مانند يك سلّول زنده رشد كرد و فرهنگ‌هاى ديگر را از يونانى و هندى و ايرانى و غيره در خود جذب كرد و به صورت موجودى جديد با چهره و سيمايى مخصوص به خود ظهور و بروز كرد و به اعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامى در رديف بزرگ‏ترين فرهنگ‌ها و تمدن‌هاى بشرى است." مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (كليات علوم اسلامى، ج 1)، ج‏5، ص: 39 ⏹ ولی اینکه این مدعا، با ادعای دیگر مرحوم شهید مطهری در خصوص چه نسبتی دارد، در یادداشت بعدی بدان خواهم پرداخت. ـ إن شاء الله ـ 🌺 ❇️تاریخ نگارش: 1399/1/31 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
💢در دیدگاه شهید مطهری، چرا تغذیه یک تمدن از تمدن دیگر، ضرورتاً باعث التقاط آن نمی گردد؟💢 🔹شهید مطهری برای پاسخ به پرسش، از مبنای خود در خصوص حقیقی بودن شخصیت و اصیل بودن روح یک فرهنگ و تمدن بهره گرفته است. 🔹توضیح این که شهید مطهری از اندیشمندانی است که به صراحت قائل به اصالت داشتن جامعه و برخورداری آن از وحدتی حقیقی است. ایشان در ابتدا چهار ایده زیر را رد می کند: 1ـ ، 2ـ به مثابه مانند آب به نسبت هیدروژن و اکسیژن، 3ـ به مثابه مانند ماشین به نسبت اجزاء و قطعات، 4ـ و یا به عبارت دیگر اصالت الاجتماعی بودن محض و اعتباری دانستن افراد، و سپس ایشان در نهایت نظریه به معنای «تركيب روحها و انديشه‏ها و عاطفه‏ها و خواستها و اراده‏ها» را می پذیرد و برای جامعه، وحدتی حقیقی از جنس قائل می شود. (ر.ک مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جامعه و تاريخ)، ج‏2، ص: 337) ◀️ ایشان به مانند و همچنین ، این نظریه را نیز معرفی می کند و آیات زیر را دال بر آن برمی شمرد: ✔️ ندْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ‏ (إسرا/71) ✔️فقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْر (توبه/12) ✔️فإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ‏ (اعراف، آيه 34) ✔️كلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ كِتابِهَا (جاثيه، آيه 28) ✔️زيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ‏ (انعام، آيه 108) ✔️منْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ (سوره مائده/ 66) ✔️ أمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ‏ (آل عمران/113) ✔️و هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ‏ (غافر/5) ✔️و لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ (یونس/47) (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (فلسفه تاريخ(1 - 4))، ج‏15، ص: 775) 🔹نکته مهم این است که ایشان این اصیل بودن شخصیت و فرهنگ یک جامعه را این نکته می‌داند که یک جامعه یا تمدن می تواند در عین تغذیه از تمدنی دیگر، دچار التقاط نشود و مانند هر ، امکان هضم و تغذی (جذب و دفع) از دیگران را داشته باشد، بدون اینکه این تغذی، موجب از دست رفتن آن شود؛ به عبارت دیگر، اصالت داشتن جامعه این را فراهم می کند که یک جامعه و تمدن بتواند بدون اینکه دچار التقاط و آسیب شود، بتواند از تمدنی دیگر تغذیه کند: ◀️ "ملاك اينكه ما يك تمدن‏ را التقاطى بدانيم- يعنى ماهيت جداگانه برايش قائل نباشيم- يا اصيل بدانيم چيست؟ هيچ تمدنى نيست كه از تمدنهاى ديگر استفاده نكرده باشد ولى استفاده كردن‏ها دو جور است. يك تمدن‏ كه استفاده مى‏كند مثل بعضى از طلبه‏هاست كه همه معلوماتش محفوظاتى است كه از اين و آن گرفته است، ولى يك تمدن ديگر خودش مثل يك موجود زنده‏اى است كه از مواد موجود تغذيه‏ مى‏كند، ممكن است از هزار ماده تغذيه‏ كند ولى بالاخره خودش حيات مستقل دارد و از مواد بيرونى به عنوان ماده غذايى استفاده مى‏كند؛ نه اينكه مجموع آنها را كنار هم گذاشته و اسمش شده تمدن؛ و اين اختلاف در كيفيت استفاده، بستگى دارد به روح تمدنها." (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏13 ؛ ص804) ❇️تاریخ نگارش: 1399/2/1 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/