علیمحمد مودب
جغرافیای ما به کجا میگریخته است
چون پیکری شکسته که بر خاک ریخته است
تاریخِ شرق با غم و با زخم ساخته
با نام زخم، هستی خود را شناخته
مثل تنی که خسته و بیتاب زخمهاست
ما آن هویتیم که در قاب زخمهاست
با زخم باز حافظه شرق جان گرفت
ما را کجا از این غم مهلک توان گرفت
این غنچههای سوخته در باد چیستند
این دختران ریخته بر خاک کیستند؟
افتاده مثل کاشی از ایوان بخت شرق
این دختران سوخته در پایتخت شرق
طرحی دوباره از غم این خاک خستهاند
افتاده مثل کاشی از ایوان، شکستهاند
هر چند زخمههای خراسان زخمیاند
شور طپش به پیکر این جان زخمیاند
با زخم زندهایم به امید خندهای
شاید که باز بال گشاید پرندهای
لبخندها گریخته از چهرهها ببین
این دختران سوخته را ای خدا ببین
این گلرخان که داغ دل هر چه عاشقاند
مکتوب روضهها و دعاهای مشرقاند
یارب مباد جز به تو روی دعای ما
ما را به ما نشان بده با زخمهای ما
#کاج_کابل #تسلیت #مکتب_سیدالشهدا
https://eitaa.com/alimohammadmoaddab